7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پناه ..
یک واژهی بیسر پناه بود
تا تو آمدی و پناهش دادی ...
آقای حرفهای در گوشیِ گوهرشاد ..
که مینشینی کنار ما ...
و ما هرچقدر هم خراب ..
تو دست میکشی بر سرمان ...
مهمانمان میکنی به یك فنجان چای ...
و ما که هرچقدر هم که اشک ...
انگار میشنویم که میگویی
نمیخواهد تعریف کنی ...
میدانم ..
درست میشود ...
درستش میکنم برایت ..
و بعد انگار
هیچ غمی ندیده روزگارمان
پشت و پناهِ دردهایمان میشوی و
ما تکیه میدهیم به تو خاطرجمع !
تولدت مباركِ همهی ما غریبهایی
که هیچ کسی را نداریم الا تو¹ !
1. پ.ن:
و قسم به همهی حرفهایی
که لابهلای همین این یك خط است ..
دوستت دارم #یاامامرضا
#به_قلم_غریب ِ شما یا غریبالغربا !
8.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بنده ندارد پناه، جُز درِ سُلطانِ خویش!
#یاامامرضا
#یاامامرضا
#روضه
با دستهایِ مهربان...
بر در و دیوار
سیاهیِ عزا زدید ..
با پلكهای آزرده از حُزن..
در غمِ جدِّ غریبتان گریستید ..
روضهی «یابن شبیب» را ..
امانت گذاشتید تا روزگارِ ما ..
روزها از پیِ شب گذشتند و ..
مُحرّم عزیز از راه رسید ..
اذنِ سیاهی گرفتیم و ..
حوالیِ نگاهِ شما ...
سیاهپوشِ غمِ یار شدیم...
با نگاهِ لطفتان ..
شبِ اوّلِ مُحرّمالعشق را
نفس کشیدیم ...
به پایِ عشق سوختیم و ..
برای عشق به سر و سینه زدیم ..
غمِ یار ...
نفسمان را تنگ کرده بود
که قدمهایمان را
به حُسینیهیِ حرم رساندید ..
چایِ روضه دستمان دادید تا ...
یك گوشهیِ دنج ..
یك دلِ سیر ...
برایِ یار اشك بریزیم ...
حالا اما ؛ ...
همهیِ دلشورهیِ من و ما
زیارتِ اربعین است ..
ما هرچه داشتیم و داریم ..
از صدقهسریِ شماست سلطان!
لطفاً این شبها ...
هوایِ کربلایِ ما را داشته باشید.
و تَصَدَّق عَلینا یا انیسالنفوس...
#به_قلم_غریب
پ.ن؛
دستِ ما را بگیر ...
تا بلکه ...
پایِ ما هم به کربلا برسد..
#روایت_ریان
#یاامامرضا
-یابنشبیب !
مُحرّم ماهی بود که ..
مردم جاهلیت به حرمت آن
جنگ و خونریزی را کنار میگذاشتند
ولی دشمنانِ جدّم ..
نه حُرمت این ماه را نگهداشتند ..
و نه حرمت پیامبر را ..
پس فرزندان رسول خدا را کشتند ..
مخدراتش را به اسارت بردند و..
اموالشان را غارت کردند...
-یابنشبیب !
اگر روزگار تو را به گریه انداخت و..
خواستی برای غمهایت اشک بریزی
پس بر حسینبنعلی گریه کن !
چرا که او را ...
به همراه مردانی از خاندانش ..
-که روزگار مثل آنها ...
به خودش ندیده بود-
غریب دیدند و ..
مظلومانه سر بریدند ..
پس بر حسینبنعلی گریه کن !
چرا که آسمانها و زمین ..
بر مصیبت او خون گریستند و ..
فرشتگان تا قیام قیامت
در کنار مضجعش ...
ژولیده و پریشان و گریانند ..
پس بر حسینبنعلی گریه کن !
که پدرم از پدرش میفرمود:
هنگامی که جدّ غریبم را کشتند ..
آسمانها خون باریدند و
خاكها خون گریستند ...
-یابنشبیب !
اگر اشکهایَت در غم حسین
روی گونههایت جاری شد ..
خداوند همهی گناهانت را ..
چه بزرگ چه کوچک؛ میآمرزد ...
-یابنشبیب !
اگر چشم انتظارِ
ملاقات با خداوندی
درحالیکه ...
پاک از هر گناه و آلودگی باشی
پس جدّ غریبم حسین را زیارت کن
-یابنشبیب !
اگر قلبَت میتپد
برای همنشینی با پیامبر خدا
پس قاتلان جد مظلومم را
بسیار لعنت کن !
-یابنشبیب !
اگر حسرتِ همراهیِ ...
آنهایی را میخوری که ...
به پای او جان سپردند ...
پس هرگاه ...
یاد جدّ عطشانم افتادی؛ بگو :
«یا لیتنی کنت معهم ...
فأفوز فوزا عظیما.»
-یابنشبیب !
اگر دوست داری
در بهشت برین با ما باشی و ..
بی ما نباشی ...
پس در حزن ما محزون و ..
در شادی ما شاد باش ...
و مراقب باش ولایت ما را
از دست ندهی !
چرا که اگر کسی ...
تکه سنگی را هم ..
دوست داشته باشد ..
روز قیامت با همان تکهسنگ
محشور میشود !
-درآمدی بر روایت ریّان
-منابع:
۱) شیخ صدوق، امالی، مجلس ۲۷، حدیث۵
۲) شیخ صدوق، عیون اخبارالرّضا، ص۱۶۵
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یاامامرضا
#امانت
با دستهای مباركتان...
بر در و دیوار سیاهیِ عزا زدید ..
با چشمهای محزونتان..
در غمِ غریبیِ یار گریستید ..
روضهی ریّان را به اَمانت گذاشتید و ..
سرپناهِ گریهیِ عُشّاق شُدید ..
روزگار گذشت و...
نوبتِ عاشقیِ ما هم از راه رسید ..
از رختِ عزا گرفته ...
تا سوختن به پایِ غمِ یار ...
از رزقِ اشك گرفته ...
تا مُهرِ گُذر در بیابانِ عاشقی ..
هرچه از عشق نصیبمان شد ...
از صدقهسریِ شما بود!
امشب هم ...
خدمت رسیدم تا ..
دلم را ...
اشکهایم را ..
پیراهنِ سیاه و ..
شالِ عزایَم را ..
امانت بدهم دستِ شما ..
تا مُحرّم بعد ؛..
لطفاً هوایِ اشکهایم را ..
داشته باشید ..
لطفاً کماکان، پناهِ خستگی و ...
آغوشِ امنِ دلتنگیم باشید
و حلال کنید اگر ...
پایِ غمِ یار کم گذاشتم ...
#به_قلم_غریب