eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
112 دنبال‌کننده
494 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
4607.mp3
1.92M
«در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم» به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
Mohsen Chavoshi - Maleka (320).mp3
10.77M
🔰 مَـلـِ۔ـکـٰا... 🗣 📖 نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به همان ره که توام راه نمایی همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری احد بی زن و جفتی ملک کامروایی نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی همه نوری و سروری همه جودی و جزایی همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی احد لیس کمثله صمد لیس له ضد لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
هر جانور که باشد، بگریزد از بلایی من خود بلای خویشم، از خود کجا گریزم؟! ):
فقط به خیزش فواره ها نظر کردم فرود آب ندیدم! فریب از این خوردم @beytolghazal
Mohammadreza Shajarian - Tasnife Bi To Besar Nemishavad.mp3
6.9M
🔰 بٖـےہَمـِگـ۔ـان‌بِسَـرشـ۔ـوَد... 🗣 🎹 📖 ...بی‌توبسرنمی‌شود... ...بی‌توبسرنمی‌شود... ...بی‌توبسرنمی‌شود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیهوده می‌کوشی که راز عاشقی را از من بپوشانی که در چشم تو پیداست ما هر دوان خاموش خاموشیم، اما چشمان ما را در خموشی گفت‌و‌گوهاست...
باز هم نصفه شب و تاب و تبی تکراری هم‌نوا! در شبِ مهتاب تو هم بیداری؟!
شاعر، تو را زین خیل بی‌دردان، کسی نشناخت تو مشکلی و هرگزت آسان، کسی نشناخت کنج خرابت را بسی تسخر زدند اما گنج تو را، ای خانه ی ویران! کسی نشناخت جسم تو را تشریح کردند از برای هم امّا تو را ای روح سرگردان! کسی نشناخت آری تو را ، ای گریه ی پوشیده در خنده! وآرامش آبستن طوفان! کسی نشناخت زین عشق ورزان نسیم و گلشنت، نشکفت کای گردباد بی سر و سامان! کسی نشناخت وز دوستداران بزرگ کفر و دینت نیز ای خود تو هم یزدان و هم شیطان! کسی نشناخت گفتند: این دون است و آن والا، تورا، امّا ای لحظه ی دیدار جسم و جان! کسی نشناخت با حکم مرگت روی سینه، سال های سال آنجا، تو را در گوشه ی یُمگان، کسی نشناخت فریاد «نای»ت را و بانگ شکوه هایت را، ای طالع و نام تو ناهمخوان! کسی نشناخت بی شک تو را در روز قتل عام نیشابور با آن دریده سینه ی عرفان، کسی نشناخت ای جوهر شعر تو، چون نام تو برّنده! ذات تو را ای جوهر برّان! کسی نشناخت روزی‌که میخواندی: مخور می، محتسب تیز است لحن نوایت را در آن سامان، کسی نشناخت وقتی که می‌کندند از تن پوستت را نیز گویا تو را زآن پوستین پوشان، کسی نشناخت چون می‌شدی مخنوق از آن مستان، تو را ای تو، خاتون شعر و بانوی ایمان! کسی نشناخت آن دم که گفتی: باز گرد ای عید! از زندان خشم و خروشت را در آن زندان، کسی نشناخت چون راز دل با غار می‌گفتی تورا، هم نیز، ای شهریار شهر سنگستان، کسی نشناخت حتّی تو را در پیش روی جوخه ی اعدام جز صبحگاه خونی میدان، کسی نشناخت هر کس رسید از عشق ورزیدن به انسان گفت امّا تو را ، ای عاشق انسان! کسی نشناخت.
4_5825833398530213412.mp3
12.13M
🔰 Tamanna 🗣 📖 Mahajoor, Ghalib, Bidel پ.ن: فایل صوتی ترانه‌ی از خواننده‌ی محبوب کشمیری که سه بند شعری را از سه شاعر معروف با صدای خود اجرا کرده: شعری کشمیری از ، شعری اردو از و شعری فارسی از امیرخسرو : نمی دانم چه محفل بود، شب جایی که من بودم به هر سو رقص بسمل بود، شب جایی که من بودم پری پیکر ، نگار سروقدی، ماه رخساری سراپا آفت دل بود، شب جایی که من بودم رقیبان گوش بر آواز و او در ناز و من خاموش سخن گفتن چه مشکل بود، شب جایی که من بودم خدا خود میر مجلس بود اندر لامکان خسرو محمد شمع محفل بود، شب جایی که من بودم 🔺
با که حریف بوده‌ای؟ بوسه ز که ربوده‌ای؟ زلف که را گشوده‌ای-حلقه به حلقه مو به مو-؟!
پھر بھی ہم سے یہ گلہ ہے کہ وفادار نہیں؟!! ہم وفادار نہیں تو بھی تو دلدار نہیں۔۔۔ (بازهم گله می‌کنی که وفادار نیستیم؟! ما وفادار نیستیم، ولی تو هم دلدار نیستی...)
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♪ هوای زمزمه‌هایت ♪ با صدای به قصه‌ی تو هم امشب درون بستر سینه هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت ♫♪♭ هر شبانگاه رمضان، فرصت خلوتیست دونفره... میان قلبی که اشتیاق و دلتنگی، قرارش را ربوده؛ و او، که تنها آرام قلب‌های بی‌قرار است... أَلا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب...💫 🌐 آپارات | یوتیوب | اینستاگرام@Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سورة البقرة: … وَأَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (۱۸۴) شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ…(۱۸۵)
هدایت شده از بیت‌ الغزل
تو را که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت تو حال تشنه ندانی که بر کناره‌ی جویی @beytolghazal
یہ پری چہرہ لوگ کیسے ہیں؟ غمزہ و عشوہ و ادا کیا ہے؟ (این قماش پری رویان چگونه اند؟ غمره و عشوه و ادا دیگر چیست؟)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سورة البقرة: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ…(۱۸۵)
«العقل السلیم»…شرعٌ من داخل؛ کما أنّ الشرعَ عقلٌ من خارج...
ہم کو ان سے وفا کی ہے امید جو نہیں جانتے وفا کیا ہـے۔۔۔ «جان تم پر نثار کرتا ہوں میں نہیں جانتا دعا کیا ہے...» دل ناداں! تجھے ہوا کیا ہے؟ آخر اس درد کی دوا کیا ہے؟ ہم ہیں مشتاق اور وہ بیزار یا الٰہی یہ ماجرا کیا ہے؟ میں بھی مُن٘ہ میں زبان رکھتا ہوں کاش پوچھو کہ مدعا کیا ہـے میں نے مانا کہ کچھ نہیں غالبؔ مفت ہاتھ آئے تو بُرا کیا ہے؟!
از کسانی امید وفا داریم، که نمی‌داند وفا چیست... جانم را فدای تو می‌کنم؛ چراکه که دعایی بهتر از این نمی‌دانم دلِ نادان! تورا چه شده است؟ آخر دوای این درد چیست؟ ما مشتاقیم و او بیزار؛ ای خدا! این چه ماجرایی‌ست؟ من زبان به کام گرفته‌ام؛ کاش او خودْ بپرسد که چه در دل داری غالب! قبول کردم که هیچ نیست؛ اگر مفت به چنگ آید، چه اشکال؟