eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
117 دنبال‌کننده
463 عکس
555 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🔰 پنچ نحوۀ برقراری ارتباط با حادثه کربلا (۱) ▫️برشی از جزوه "حُبّ کَم ممنوع!" ✍🏻حجت‌الاسلام ایمان عادلی ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ *پنجم بعد از ارتباط با غم حادثۀ کربلا، کم‌کم وارد لایه‌های بعدی شدیم؛ جایی که فهمیدیم ارتباط با این حادثۀ عظیم، وجوه و جلوات مختلفی دارد که باعث می‌شود انسان‌ها به پنج گونه مختلف با آن نسبت بگیرند: الف) ارتباط گیری با وجوه انسانی حادثه: شاید همانطور که شنیده باشید، بسیاری از بزرگان و اندیشمندانِ مکاتب مختلف فکری و دینی دربارۀ حادثه کربلا به بحث و گفتگو پرداخته‌اند؛ اغلب آنها این حادثه را تراژدیی دردناک در مقیاسی عظیم توصیف کرده‌اند و برای رنج دیدگان حادثه گریستند و به حال مسبّبان آن تأسّف خورده‌اند. با اینکه این نگرش به حادثه عاشورا بسیار ارزشمند است ولی در عین حال سطحی و حداقلی‌ست. نمی‌توان حادثه‌ای با این عظمت را محدود به داستانی تراژدیک کرده و گفت: «حدود هزار و چهارصد سال پیش، عدّه‌ای از اشقیاء خونِ انسانی پاک و بیگناه را بر زمین ریختند و خانواده او را به اسارت گرفتند و آه که این، چقدر غم‌انگیز است». چنین نگاهی به واقعۀ کربلا، نگاهِ کاملی نیست. ب) ارتباط قلبی در سطح حداقلّی: در این مرحله، انسان یک قدم از ارتباطِ صِرف با وجوه انسانی فراتر رفته و نسبت به اباعبدالله(ع) احساس محبّت و نزدیکی هم می‌کند؛ از اینکه حضرت با آن شرایط فجیع به شهادت رسید و اهلبیتش به اسارت گرفته شد غصّه می‌خورد؛ برای آن حضرت، لباس سیاه برتن کرده و عزاداری می‌کند ولی در همین سطح باقی می‌ماند؛ یعنی قدم برداشتن در مسیر امام حسین(ع) به دغدغه روزانه زندگی او تبدیل نمی‌شود؛ در واقع این حبّ در عمل جلوه‌گر نمی‌شود؛ حبّی‌ست که امتداد ندارد. ج) ارتباط قلبی و تعهّد عملی: با ورود به این مرحله، حبّ اهلبیت و امام حسین(ع) در تمام شئون زندگی تبلور پیدا می‌کند؛ انسان سعی می‌کند همانند امام حسین زندگی کند و با کسانی همانند اشقیاء دشت نینوا مبارزه می‌کند. اگر حرم اهلبیت نیاز به حفاظت داشت، جان بر کف آماده نبرد و شهادت می‌شود و حاضر است جان عزیز خود را در مسیر سیّدالشهدا(ع) فدا کند، دُرست همانند مدافعان حرم. در این مرحله، حضور اهلبیت(علیهم السلام) در زندگی انسان مدام جدّی و جدّی‌تر می‌شود. د) تلاش برای کسب معرفت... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey
﷽ 🔰 پنچ نحوۀ برقراری ارتباط با حادثه کربلا (۲) ▫️برشی از جزوه "حُبّ کَم ممنوع!" ✍🏻حجت‌الاسلام ایمان عادلی ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ *ششم د) تلاش برای کسب معرفت: دو مرحلۀ آخر از اهمیّت بسیار ویژه‌ای برخوردارند؛ یعنی پس از پشت سر گذاشتن مراحل قبل و کسب محبّت و متعهّد شدن به سبک زندگی عاشورایی، قرار است حیاتی که از آن سخن گفتیم شروع شود. از اینجا به بعد است که انسان می‌تواند واقعاً مصداق «فالیرحل معنا» شود. در این مرحله است که روضه رفتن‌ها و گریه‌ها کارایی خود را بیشتر نشان می‌دهند؛ اینکه به جرأت می‌توان گفت خوبان عالم جملگی با ابا عبدالله الحسین(ع) نسبت گرفته اند. آنهایی که به این مرحله راه پیدا میکنند کسانی هستند که به چند مطلب مهم توجّه و تنبّه پیدا کرده اند؛ به این باور رسیده اند زندگی در این زندان دنیا، کوتاه و گذراست و حیات واقعی را باید در جای دیگری جستوجو کرد. کسی که به چنین درکی رسیده باشد، متوجه می‌شود که اکنون به "معرفت" نیازمند شده است؛ در می‌یابد که حبّ حداقلی به هیچ عنوان کافی نیست و باید با "معرفت" به آن ضریب داد که اگر چنین شد، سرمایه انسان بی‌نهایت می‌شود. حُبِّ حداقلی، توانایی گذر دادن ما از مرحلۀ چهارم و پنجم را ندارد و در این مراحل، به معرفت احتیاج داریم. رفقا! حواسمان باشد که اگر تا کنون به مباحثی از جنس مباحث معرفتی احساس نیاز نکرده‌ایم، اگر هنوز سؤالات معرفتی برای ما ایجاد نشده است تا برای یافتن پاسخ آن به کتُب و منابع مختلف مراجعه کنیم و اگر هنوز هم کسب "معرفت" مسئله ما نیست، باید بدانیم که یک جای کارمان لنگ میزند. با این اوصاف نخواهیم توانست وارد مراحل چهارم و پنجم بشویم. برای کسب معرفت نیز راهکارهایی وجود دارد؛ به عنوان مثال "شنیدن" و "خواندن" سخنان عالمان الهی و کسانی که جوانی و عمر خود را در این مسیر صرف کرده‌اند؛ بقول مولانا: «آدمی فربه شود از راه گوش * جانور فربه شود از راه نوش». در مرحلۀ بعد، مسلّماً "فکر کردن" می‌تواند باعث افزایش معرفت انسان بشود که بدون تفّکر انسان با چارپایان فرقی ندارد. لذا بسیاری از بزرگان در دهه محرّم، جلسات "تفکر" برگزار می‌کنند و معتقدند که باب معرفت در این دهه باز است. به راستی هم که در این دهه رزق عِلمی‌شان افزایش می‌یابد. و) معیّت با امام: پنجمین نحوۀ برقراری ارتباط با حادثه کربلا، "معیّت با امام(ع)" است؛ سالک حقیقیِ این طریق در مرحلۀ پنجم با نفس حضرت ارتباط میگیرد و اصلاً وجودش تبدیل به بخشی از وجود ابا عبدالله(ع) می‌شود. به عبارت بهتر، حالا که انسان محبّت خود را به معرفت آمیخته، احساس میکند که در همین دنیا وارد "جنّت الحسین(ع)" شده است؛ زیرا دنیا برای او معطّر به عطر و رایحۀ امام حسین(ع) می‌شود که همین امر، زندگی در دنیای تنگ و تاریک و محدود را لذّتبخش می‌کند. از اینجا به بعد حالِ انسان همیشه خوب است، پرخاش نمی‌کند، کینه به دل نمیگیرد و مسائل کم اهمیّت او را آزده خاطر نمی‌کند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ بر اساس آنچه گفتیم، میتوانیم حُبّ را به دو قسم کلّی تقسیم کنیم؛ «حُبّ حداقلّی» که تقریباً هیچ کارایی خاصّی ندارد و نمی‌تواند محرّک ما برای ایجاد تغییر و رشد باشد و صرفاً پوشالی از محبّت اهل بیت(علیهم السلام) را به تن ما می‌کند. در مقابل، حُبِّ محبّ ترقّی پیدا کرده و بعد از آمیختن با معرفت، تبدیل به «عشق» می‌شود. عشقی که سوخت لازم برای حرکت، ایجاد تغییر و پرواز بر فراز قلمرو حیات طیّبه را برای انسان فراهم می‌کند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey