eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
107 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
چشـمان فکـر ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ ▫️ قال أمیر المؤمنین (علیه السلام): «من أَسحـرَ عیـنَ فِکرتـه بَلَـغَ » (غرر الحکم: ۸۷۸۴) ○ هر کس به زور را باز نگهدارد، به غایت هایش نائل خواهد آمد. یعنی ؛ آنچه که بندْبند وجود انسان را با خود می‌زند؛ آنچه انسان را درون خود می‌کند؛ آنچه که انسان را تمام قد، برای خود، می کند… از قدیم گفته اند: «قیمةُ کلِّ امْرءٍ مـٰا یُـحسِنُه»... ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ ▫️ فکر و ذکرت چیست؟ حواست کجاست؟ کجاست؟ -نزد هایت. پس تورا با هایت میتوان شناخت؛ با نگاه به اینکه به چه کاری اهتمام داری، میتوان سنجید؛ و اگر دل مشغولی ات باشد، حتی میتوان با انداختن خطی بر آن، تو را خراشید! پس همت بلندآر که «قَـدر الـرجل علـٰی قـدر ». حالا سوال! اگر میخواهم به همّتی مثلاً به دست پیدا کنم، چه کنم؟! جواب: ، در حالی که به حسب طبیعتـ‌شان خسته شده و میخواهند بسته شوند را، باز نگهدار. بی گدار به آب نزن! قبل از هر کاری … ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ محمّد بُـــرهان *برگرفته از دروس بدایه استاد
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () ، را از دیگر تِم‌های مشترک در آثار می‌داند. او و را به عنوان یکی از المان‌های مذهبی (فارغ از فارق‌های موجود بین مذاهب مختلف) در کارهای هیچکاک برمی‌شمارد. سپس به تحلیل مصداقی این پدیده در کارهای مختلف می‌پردازد و هر را از این زاویه توضیح می‌دهد. در همین حین، نکتۀ مهمّی را بیان می‌کند: «بهترین مردمان وقتی تصمیم می‌گیرند کنند، دیگر شنیدن پند و اندرز ندارند.» نباید از سینماگر توقّع داشت که بر روی پرده، درس اخلاق بدهد و نصیحت کند. ماهیّت و با پدیدۀ گِره خورده است؛ زدن حرف‌های بزرگ و بررّسی کلان‌ایده‌های بدون توجّه به ، نتیجه‌ای معکوس در پی دارد. از پسِ سرگرمی می‌آید و نه از پیش آن؛ ، ابتدا باید بهای سرگرم ساختن مخاطب را پرداخت کند و سپس ایدۀ اصلی خود را با بیان کند. در واقع: « چیزی است که خواه‌ناخواه با به وجود می‌آید، امّا غایت آن نیست. نوعی بی‌خودی ویا غفلت از خویشتن است که لزوماً مذموم نیست. اوّلین شرط تحقّق است و نقض غرض است اینکه ما را بخواهیم، امّا با این شرط که تماشاگر در فضای مستغرق نشود. اصلاً سینما برای این ، بی‌خودی و غفلت از خویشتن به وجود آمده است، اگرچه که تجربه نشان داده این می‌تواند نوعی و یا روحانی نیز باشد.» به نظر آوینی، وظیفۀ سینما آن است که: «این فرصت [فرصتِ زندگی کردن در ] را در اختیار تماشاگر قرار دهد؛ فرصت دیگر و تجربۀ زندگی در قالب‌هایی دیگر را.» م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۵ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
12.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*همیشه سوالم این بوده که اینا کجا درس خوندن؟ اصلا چرا باید اینقدر بفهمن؟!
فاصله این عکس ادیت شده تا اون فیلم خویش‌انداز (سلفی)، فاصله چیزیه که غربِ منحوس به خورد ما میده، تا واقعیت... غرب عین یه مُردابــــه؛ زلال و تمیز و با کلاس و شیک به نظر می‌رسه، ولی کافیه یه چوب بلـــنـد بزنی تهش، تا بوی تعفّش همه‌جا رو برداره... غرب، یه کُپّه آشغاله که روش سُس شکلات ریختن، قاشق قاشق دارن میزارنش دهنِ ما. کثافت‌ترین موجوداتی که تا به حال پا به عرضه وجود گذاشتن، اینان. کُره‌ی ارض در عذابه، از اینکه با قدم‌های نحس اینا، نجس شده... *لعنهم الله اجمعین 🤲🏻
یادداشت های جزیره‌ای: (جزیره‌ی اوّل) چند ساعت قبل از سالن به سمت خانه می‌آمدم. خانه‌ی ما در مرکز شهر قرار دارد و خیابان‌های دور بر آن، بسیار و پرهیاهو است. احتمالاً اگر صد مغازه در خیابان اصلی وجود داشته باشد، ۹۰ مورد آن مربوط به است: آبمیوه‌فروشی، جگرکی، رستوران، ساندویچ‌فروشی و البته ! بیشتر مغازه‌ها بیرون‌بر هستند، یعنی خریدار، خوراکی‌اش را همان بیرون، جلوی در مغازه می‌خورد. یک سیرابی‌فروشی و یک آبمیوه‌فروشی هستند که همیشه کلّی مشتری دارند. دم مغازه‌ی‌شان همیشه شلوغ است و آقایان زیادی با شکم‌های گنده، مشغول یا هستند. یادم نمی‌رود: یک بار که از آن آب‌میوه فروشی شیرموز خریده بودم و داشتم می‌نوشیدم، همراه مادرش از کنار من گذشت و همین‌طور به من و به لیوان شیرموز زل زده بود. به مادرش شیرموز من را نشان می‌داد و مادرش به او می‌گفت که نمی‌تواند آن را برایش بخرد. احتمالاً یکی از بوده است. آن‌چنان احساس کردم که دوست داشتم نه زمین، که «» دهان باز کند و من را سر بکشد! از بعد آن اتّفاق، هیچ وقت از مغازه‌های بیرون‌بر چیزی نمی‌خرم و اگر هم بخرم، آن را می‌برم و در خانه می‌خورم. داشتم می‌گفتم: از سالن که برگشتم و از کنار آن سیرابی‌فروشی رد شدم، باز هم افراد زیادی را دیدم که با سیرابی می‌خورند. برایم خیلی عجیب است: آیا اصلاً به آن چه که من کرده بودم فکر نمی‌کنند؟ بعضی از آن‌ها حتّی از آن محوطه‌ی نزدیک مغازه هم فاصله می‌گیرند و رو به خیابان (یا بهتر بگویم جوری که همه بتوانند ببیند) غذا را می‌لمبانند و بعد هم آروغی می‌زنند! خیلی . . از این که با مستی زندگی کنم. شدن آدم را می‌کند و موقّتاً از محنت‌های زندگی خلاص می‌کند. من امّا دوست دارم همین طور که زندگیم روزمره‌ام را انجام می‌دهم، مدام از بالا خودم را نگاه کنم: ببینم چه کار می‌کنم؟ به سمت کدام می‌روم؟ چه قدر آدم بدی هستم؟ آیا به انتخاب هایم فکر می‌کنم یا نه؟ خلاصه: دوست ندارم مثل سنگی باشم که توی رود افتاده و همین طور با آب می‌رود. 👌🏻
هدایت شده از دیده بان
8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۰۰مین روز استقامت ۱۰۰مین روز سلوک دسته جمعی ۱۰۰مین روز کلاس درس بشریت ۱۰۰مین رو پیدایش انسانی نوین ۱۰۰مین روز رسوایی غرب ۱۰۰مین روزِ روزه مردم غزه به امید نابودی اسراییل و شنیده شدن صدای اذان و افطار مردم غزه...
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • عالم هِیٖچْکـٰاك یـــا عالم مُـرْتضیٰ؟! • () به عنصر مبارزۀ نیز در آثار اشاره می‌کند و را محور برمی‌شمارد. او در این میان، طرداً للباب بعد از بیان قضیّه هابیل و قابیل که داستان خلقت را مزیّن به یک تراژدی بر اساس مبارزۀ بین خیر شر می‌کند، بیان می‌کند که ایده‌های اجمالیِ اینچنینی (قضیّه هابیل و قابیل) به درد روایت در مدیوم نمی‌خورند؛ چراکه جای تفصیل و پرداختن به جزئیّات است(1). تمام شخصیّت‌ها در آثار ، می‌شوند. آنان مردمانی بسیار عادّی هستند که بعد از قرار گرفتن در موقعیّت‌هایی غیر عادّی و نامتعارف، مِحَک می‌خورند و انسانیّت‌شان در بوته آزمایش قرار می‌گیرد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 1. مسلّماً داستان هابیل و قابیل را نمی‌توان به همان صورتی که در داستان آفرینش مکتوب است تصویر کرد. قصص سمبلیک، صورت‌های نوعی و یا مطلق حیات بشر را عرضه می‌کنند که در واقعیّت زندگی فانی تفصیل می‌یابند. این، صورت‌های تفصیلی است که بر پردۀ سینما متجلّی می‌شود. ص49 م.بُـــرهان ۱۴۰۱/۱۲/۱۶ ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
زندگی -این تاجر طمّاع ناخن‌خشک پیر- مرگ را همچون شراب ناب، کم‌کم می‌فروخت... 👌🏻
ما به این در نه پیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بَدِ حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم (إلخ)
جـولان انـدیشـه ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ ▫️قال أمیر المؤمنین (علیه السلام): «صَـوابُ الـرَأْی بإِِجـالـة الأفکـار» (غرر الحکم، ج 1، ص 72) ○ درستی ، در گرو ست. به نظر شما، آنچه تصمیم گیری های زندگی فردی و اجتماعی‌مان است، چیست؟ عرصه مدیریت در وجود شخص ما و جامعه ما کیست؟ کیست که هنگام نضج گیری "" ما در میدان "" می دهد؟ اگر قرار است نتیجۀ فعالیت‌هایمان به ""ای صحیح و نتیجه‌بخش و به عبارتی "" ختم شود، به گفتۀ چاره ای نداریم جز اینکه میداندار تولید ""، "" باشند، نه و . اگر جای فکر را چیز هایی همچون هیجانات و احساسات و بگیرد، می شود آنچه نباید بشود: ! میاندارِ گود، در هر عرصه‌ای چه اجتماعی و چه فردی، باید "فکر" باشد؛ در حدیث دیگری داریم: «بإِجالـة الفکـر یسـدد رأی المعـشب»؛ اندیشه‌هایی که به نحوی دارای شاخ و برگ‌ها و شعبه‌های بسیارند، با جولان دادن افکار مختلف و بارش های فکری، میخورند؛ با غلطکِ ، می شوند... ┄┄┅••=✧؛🌸؛✧=••┅┄┄ ▫️پس: فرمانِ تصمیم گیری باید به دست رانندۀ چیره دستی مانند باشد تا بتواند مارا از گردنـه‌های خطرناک زندگی عبور دهد؛ نه ناشیانِ نا بلدِ راهی همچون هیجانات و احساسات و عواطف… و های خوش (((: ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ محمّد بُـــرهان *برگرفته از دروس بدایه استاد
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سورة الشمس: وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا (1) وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا (2) وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا (3) وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا (4) وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا (5)