میخواهیم دست در دست هم دهیم، بستههای ارزاق تهیه کنیم برای خانوادههای کمبضاعت تا این شبها سفرههایشان خالی نماند. هر چه نور و خِیر در این قدم است، فرشینه راهِ خواهر عزیزمان، #میثاق_رحمانی. به نیت عزیز تازه گذشتهمان خیرات میکنیم اما به گواه کلام مولایمان امیرالمؤمنین همه ما به این زاد و توشه محتاجیم. آهِ! مِن قِلَّةِ الزّادِ، و طُولِ الطَّريقِ، و بُعدِ السَّفَرِ، و عَظيمِ المَورِدِ!
تا ساعت ۲۴ روز چهارشنبه منتظر محبت شما هستیم، بعد از آن ارزاق تهیه و توزیع میشود. لطفتان، هر مقدار که هست، به روی چشم:
۵۰۴۱۷۲۱۰۴۶۰۳۴۲۹۵(جهت کپی کردن شماره کارت، روی آن کلیک کنید) بِنامِ سید محمدحسین غضنفری نیازی به اعلام یا ارسال رسید نیست، کارت اختصاص به خیریهی سفرهی آسمانی [@sofreasemaniii] دارد.
هر ماجرایی سرآغازی دارد. این پست، ابتدای ماجرای ماست؛ پستی که احتمالا سالها بعد به آن برمیگردیم و میگوییم: یادش بخیر!
سهشنبه، بیست و دومِ خرداد یک هزار و چهارصد و سه، ابتدای ماجرایِ #مجله_مدام
@modaam_magazine
صبح شام را شب تمام کردم. از زبان شهید😭امیرعبداللهیان. روان و ساده و البته تخصصی.
بخش سوم را با اشک خواندم. خاطراتش را از سردار سلیمانی نوشته بود.
بنظرم هر کسی به عنوان ایرانی باید یک شناخت هر چند جزئی از منطقه خود داشته باشد. من که سرم برای اینجور چیزها درد می کند. کلا تاریخ را دوست دارم خاصه معاصر. باشد که آنچه از سوریه دنبالش بودم در این کتاب نیافتم اما دیدم نسبت به منطقه و همسایگان و همچنین مسائل بین الملل تغییر کرد.
روحش شاد.
این دو عکس را ببینید جالب بود.🌱
پ.ن.شهید عزیز با کت و شلوار هم می شود مجاهد بود.😭
۲۵/۱۰۰
ما در #انجمن_خانه_داران_کتابخوان یه رسمی داریم برای معرفی نویسندگان و فعالان عرصه کتاب به شما دوستان عزیز
خوشبختانه معاونت فرهنگی شهرداری هم مثل همیشه ضمن ارج نهادن به فعالیت های فرهنگی تمام قد از این طرح حمایت کردن
بر اساس این رسم
دست به کار شدیم تا با ۷ نفر از دوستان هنرمند و فعال در این حوزه دور هم جمع بشیم، بگیم و شنویم و در کنار هم لذت ببریم ..
قرار ما چهارشنبه ۳۰ خرداد ماه
#کتاب #کتابخوانی #حال_خوب #هنر
#نویسنده
#خانه_داران_کتابخوان
@khanehdaran_ketabkhan
برای من هند ندیده جالب بود البته تمام ذوقم را از رفتن خشکاند. بنظرم می توانست روایتها پرداخت بیشتری داشته باشد و از صرف خاطره بیرون بیاید نیاز به کمی تحقیق و پژوهش در مورد چیزی داشت که روایت میشد. یعنی ما حتی در مورد چیزی که دیده ایم هم باید یک جستجویی کنیم و چاق تر به مخاطب تحویل دهیم. من تصویر واضحی از هند در آن ندیدم بیشتر روایت اعضا و آدمها بود که با طنز کلامی شیرین شده بود. اما در روایت و ابتدا و انتها بستنش و اینکه سرو شکل تمیزی داشته باشد موفق بود.
طرح جلد هم با توجه به هند و طنز می توانست قشنگ تر و خوش آب و رنگ تر باشد.
۲۶/۱۰۰
بعضی نامزدها دستپاچه و بی خبر از برنامه هایشان هستند. بنظرم آن هم تقصیر شهید رییسی است که یکسال زودتر رفتند و اینها مشق برنامه هایشان را ننوشتند.
آیت الله العظمی بهجت(ره):
"به تجربه برای من ثابت شده است که اگر کوتاهی در مسائل عبادی [مستحبات] حاصل نشود، درسی که نیاز به یک ساعت مطالعه دارد در ده دقیقه انجام میشود."
کتاب حضرت حجت (عج)؛ ص ۷۴
💠به کانال تسبیحات بپیوندید:
● @tassbihat
#نکات_داستانی
مکان 🏙
ما می دانیم که یکی از مهمترین بخش های شکل گیری هر داستان انتخاب مکان است.
حتی شاید بهتر است بگوییم گاهی بعضی داستانها شاید خط سیر خاصی نداشته باشند اما انتخاب مکان مناسب آنها را داستان کند.
بگذارید برایتان مثال بزنم.
اینکه یک انسانی مریض شود چیز خیلی عجیبی نیست اما اگر همین آدم را در یک کشور غریبه و در اوج تنهایی مریض ببینیم چه؟ آیا داستان رنگ و روی تازه ای ندارد؟
بگذارید مثال دیگری بزنم. اگر همین آدم در یک زندان باشد چه؟ یا در حین کوهنوردی زمینگیر شود یا در هواپیما یا ...
می بینید با تغییر مکان ما چقدر می توانیم ایده های خوب برای نوشتن داشته باشیم.
البته من با ثابت گرفتن سایر عناصر و تغییر یک عنصر می توانم کلی داستان برای گفتن داشته باشم. شما می توانید همین فرمول را در زمان هم پیاده کنید.
اما برای درک بهتر مکان ها فعلا بحث زمان را برای مجال دیگر می گذارم.
در پایه های بالای نویسندگی حتی بحث مکان می تواند عمیق تر از این باشد. یعنی نه تنها یک عنصر برای قصه گویی بلکه خود قصه باشد.
عجله نکنید مثال خواهم زد.
مثلا اگر شما بخواهید اوج تنهایی را در داستان نشان دهید بهترین مکان برایش کجاست؟
باغ؟ خانه؟ کوه..؟
درست حدس زدید. خود انتخاب مکان می تواند در عمیق کردن مفهوم داستان مهم باشد. من باشم انسان تنها را در بازار رها نمی کنم یا او را به یک رستوران شلوغ نمی برم او را در تنهایی خودش عمیق تر می کنم. راهی اش می کنم به یک قایق یا حتی یک جزیره...
خوب نیست؟
پس انتخاب مکان نباید الابختکی باشد. بخاطر همین تکنیک است که کارگردان وقتی می خواهد عمق ترس و وحشت را نشان دهد شخصیت را در جنگل تنها رها می کند و یا برای نشان دادن آدم متفکر او را به کوه می سپارد.
همه عناصر اگر در خدمت داستان باشند به عمیق تر شدن آن خواهد انجامید.
https://eitaa.com/nafys3390
دوست دارم در مورد محتوای کانال و نوع مطالب نظر مخاطب را بدانم و تا جایی که از دستم برمی آید محتوا را در آن سمت و سو تهیه کنم. پس اگر نظری داشتید خوشحال میشوم در اختیارم بگذارید😊
https://harfeto.timefriend.net/17185339100262
لینک ناشناس✨
هدایت شده از فاطمه رزمخواه
995320412495a4b5412f02d971.mp3
30.27M
#پادکست_نیوفولدر
#یاسین_حجازی
#عرفه
@daroniyat
این پادکست را امروز بشنوید. همین امروز که فرصت دوبارهی بندگیست برای جا ماندههای از شب قدر. همین امروز که در عرفات محشری برپا میشود. همین امروز که کاروانی از حجاجِ از احرام خارج شده راهی سرزمین بلا و غم هستند. این پادکست را امروز بشنوید.
بعد وقتی کلمات حسینبنعلی _که همه جانها به فدایش_ را میخوانید و میشنوید، من را و نویسنده را و همه عالم را دعا کنید به خیر. باشد که دعاهامان برسد به عرش و برسد به دست اجابت کننده و برسد به آنجا که باید برسد.
این پادکست را امروز بشنوید و وقت دعا کردنتان دلها را روانه قبهای کنید که آنجا دعا حتما مستجاب است.
دلهای ما همه امروز تحت قبه جمع بشود مگر میشود دعا مستجاب نشود.
همان دعایی که قرنهاست در راه اجابت مانده است.......
توجه🔔🔔
توجه🔈🔉
برنامه فردا که یادتون نرفته
ادرس برنامه عوض شده
لطفا دقت کنید
آدرس باغمشه
کوی فرشته شمالی فرهنگسرای فرشته
لطفا برای حضور در برنامه نام و نام خانوادگی خود را به شماره
+989149078897
پیامک ارسال کنید.
#خانه_داران_کتابخوان
#khanehdaran_ketabkhan
اینجا غرق ذوق بودم. بعد از یک غیبت طولانی رفتم پیش استادم. کتابها را که دستش دادم چشمهایش برق زد. تک تک کلماتش را توی نوار ذهنم بالا پایین
می کردم. الهام جان لحظه ها را شکار کرد. خدا هیچ کس را پیش استادش روسیاه نکند.
دکتر سلمانیان از وزنه های علمی و فرهنگی شهر هستند. خدا عمر پربرکت بهشان دهد.
من زندگی کردن را بعد از عمری خسران از ایشان یاد گرفتم. البته که شاگرد ناخلفی هستم.
#نکات_داستان
⏰ بحث زمان
در مورد مکان قبلا صحبت کردیم.
امروز می رسیم به بحث زمان. موردی که معمولا نادیده گرفته می شود و داستان در بی زمانی رخ می دهد. این باعث می شود ما بخش عمده ای از صحنه و اتمسفر را از دست بدهیم.
اغلب وقتی می گوییم زمان بیاورید به ابتدایی ترین کار بسنده می کنند و شروع اینگونه است.
_من روز سه شنبه صبح ساعت هشت ....
من می گویم شبیه گزارش حوادث روزنامه می ماند.
چرا اینگونه نوشته؟
چون زمان در داستانش هیچ کاره است و نقشی ندارد همان را هم به زور اول ماجرا تپانده است.
اما به این مثال زیر دقت کنید.
نور از پنجره اریب می تابید و تا پشت تخت کشیده شده بود. نامه باد برگهای زرد را به شیشه می زد.
ما اینجا روز را نشان می دهیم احوالی ظهر. هوا آفتابی و باد و برگ زرد نشان از پاییز دارد.
هم زمان را داریم و هم این زمان زنده است و فضا به کار می دهد. کار جان دارد.
پس در کاربرد عنصر زمان آن را به چشم زینت مجلس نمی بینیم زمان خودش داستان ساز است.
حالا اگر زمانه داستان را هم در نظر بگیریم چه می شود ؟
مثلا شما یک داستان عاشقانه را ببری در ایام عید نوروز.
یا
یک داستان طنز را ببری در ایام محرم...
و ....
همه اینها به جذابیت کار کمک می کند و
کلی فرهنگ و آیین به کار اضافه می کند.
در مثال اول عاشق و معشوق در مهمانی عید شرکت می کنند و اتفاقات و دیالوگها دور یک محور واقعی می چرخد و به غنای کار کمک می کند.
یک مورد دیگر استفاده از زمان همسو در جهت داستان است. آنرا به مجال دیگر می سپارم.
https://eitaa.com/nafys3390