«برو سر کار که دستت جلو شوهرت دراز نباشه» «هر وقت دستت رفت تو جیب خودت شوهر کن» «پول دربیار که چشمت به دست شوهر نباشه»
اینها جملاتیاند که اکثر ما بارها شنیدیم. جملاتی که وابستگی اقتصادی زن به شوهر رو مایهٔ #تحقیر میدونند و زن رو دعوت میکنند که این وابستگی رو قطع کنه. و حالا میخوام یکم راجع بهش حرف بزنیم
به نظرم قبل از هر چیزی باید ببینیم آیا خود #وابستگی چیز بدیه؟ آیا ما میتونیم وابستگی رو از زندگی حذف کنیم؟ یا فقط وابستگی به شوهر بَده و باید حذف بشه؟
ماها از اون موقع که به اندازه دانه خُرفه بودیم در شکم مادر، وابسته بودیم. بند ناف اولین راه تدوام وابستگی به دیگریه. این بندها در گذر عمر پیچیدهتر میشند. ما وابسته به مدرسه، به کشاورز، محضردار و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هستیم وابستگی به همسر، فقط یکی از انواع وابستگیهاست
باید قبول کنیم تا زندهایم وابستهایم و سوال اینجاست که چرا فقط وابستگی اقتصادی به همسر باید اینقدر قبیح باشه؟ زنی که سر کار میره هم به شرکت یا رئیس یا صاحبکارش وابسته ست. در این حالت #شوهر و #نفقه و #تمکین برداشته شده و #کارفرما و #فیشحقوقی و #کار جای اون رو گرفته وگرنه چارچوب همون چارچوبه و اگر وابستگی اقتصادی بَده پس چرا در اینجا بد نیست؟
باید بگم که ابداً قصد ندارم تشویقتون کنم که وابسته به همسر بشید یا نرید سر کار، بلکه برعکس کار رو هم برای خیلی از #زنان لازم میدونم اما میخوام فکر کنیم که چرا در ادبیات تجددگرایانهٔ ما وابستگی اقتصادی به همه کس پذیرفتهست جز همسر؟
البته یکی از مسبّبان این طرز فکر، بعضی از خود مردها هستند. فرومایگانی که بابت شندرغاز پول، #زن رو تحقیر میکنند اما مگر کارفرماها همه علیهالسلامند؟ اینهمه تجمعات کارگری برای گرفتن دستمزد، توهینها، پیشنهادهای بیشرمانه و...
اما در ادبیات متجددین تحمل این سختیها، قابل افتخار هم هست
و سوال اینه آیا میتونیم به خاطر ستم بعضی از روؤسا بگیم کار کردن زن تحقیرآمیزه؟ خیر
واقعیتش، اگر به همه زنان بگیم برید سر کار چون بعضی از شوهرها زور میگن همینقدر بچگانه ست که بگیم نرید سر کار چون بعضی از کار فرماها زور میگن
و دوباره تاکید میکنم حرف من این نیست هیچ مهارتی یاد نگیرید و کار نکنید و روی پای خودتون نایستید، حرفم اینه که این پیشفرض خصمانه راجع به همسران رو کنار بگذارید
✍ #پریچهر
«برو سر کار که دستت جلو شوهرت دراز نباشه» «هر وقت دستت رفت تو جیب خودت شوهر کن» «پول دربیار که چشمت به دست شوهر نباشه»
اینها جملاتیاند که اکثر ما بارها شنیدیم. جملاتی که وابستگی اقتصادی زن به شوهر رو مایهٔ #تحقیر میدونند و زن رو دعوت میکنند که این وابستگی رو قطع کنه. و حالا میخوام یکم راجع بهش حرف بزنیم
به نظرم قبل از هر چیزی باید ببینیم آیا خود #وابستگی چیز بدیه؟ آیا ما میتونیم وابستگی رو از زندگی حذف کنیم؟ یا فقط وابستگی به شوهر بَده و باید حذف بشه؟
ماها از اون موقع که به اندازه دانه خُرفه بودیم در شکم مادر، وابسته بودیم. بند ناف اولین راه تدوام وابستگی به دیگریه. این بندها در گذر عمر پیچیدهتر میشند. ما وابسته به مدرسه، به کشاورز، محضردار و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هستیم 😅 وابستگی به همسر، فقط یکی از انواع وابستگیهاست
باید قبول کنیم تا زندهایم وابستهایم و سوال اینجاست که چرا فقط وابستگی اقتصادی به همسر باید اینقدر قبیح باشه؟ زنی که سر کار میره هم به شرکت یا رئیس یا صاحبکارش وابسته ست. در این حالت #شوهر و #نفقه و #تمکین برداشته شده و #کارفرما و #فیشحقوقی و #کار جای اون رو گرفته وگرنه چارچوب همون چارچوبه و اگر وابستگی اقتصادی بَده پس چرا در اینجا بد نیست؟
باید بگم که ابداً قصد ندارم تشویقتون کنم که وابسته به همسر بشید یا نرید سر کار، بلکه برعکس کار رو هم برای خیلی از #زنان لازم میدونم اما میخوام فکر کنیم که چرا در ادبیات تجددگرایانهٔ ما وابستگی اقتصادی به همه کس پذیرفتهست جز همسر؟
البته یکی از مسبّبان این طرز فکر، بعضی از خود مردها هستند. فرومایگانی که بابت شندرغاز پول، #زن رو تحقیر میکنند اما مگر کارفرماها همه علیهالسلامند؟ اینهمه تجمعات کارگری برای گرفتن دستمزد، توهینها، پیشنهادهای بیشرمانه و...
اما در ادبیات متجددین تحمل این سختیها، قابل افتخار هم هست
و سوال اینه آیا میتونیم به خاطر ستم بعضی از روؤسا بگیم کار کردن زن تحقیرآمیزه؟ خیر
واقعیتش، اگر به همه زنان بگیم برید سر کار چون بعضی از شوهرها زور میگن همینقدر بچگانه ست که بگیم نرید سر کار چون بعضی از کار فرماها زور میگن
و دوباره تاکید میکنم حرف من این نیست هیچ مهارتی یاد نگیرید و کار نکنید و روی پای خودتون نایستید، حرفم اینه که این پیشفرض خصمانه راجع به همسران رو کنار بگذارید
☑️ @naghdeelhad