eitaa logo
نهج البلاغه 📜
1.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
591 ویدیو
27 فایل
📍مطالعه ترتیبی کتاب ارزشمند نهج البلاغة 🖇به همراه شرح مختصر ارتباط با ادمین 👇 Yazahra256 کپی آزاد به شرط: _ 5صلوات جهت تعجیل در امر فرج
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام، بابت تاخیر به وجود آمده عذرخواهی میکنم، ان شاء از این به بعد هر روز نهج البلاغه‌خوانی خواهیم داشت به غیر از جمعه‌ها که مطالب مهدویت قرار خواهد گرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۷۴ ❣ امير‌المؤمنين علی علیه‌السلام: ✨نفس هاى انسان گام هاى او به سوى سرآمد زندگى و مرگ است ✍امام(عليه السلام) در اين كلام كوتاه و بيدار كننده اشاره به پايان تدريجى عمر انسان می فرمایند 🔹اين نكته مهمى است كه انسان دائما در حال نفس كشيدن است; در خواب و بيدارى و قيام و قعود و در همه حال و اگر مدت كوتاهى راهِ نفس را بر او ببندند مرگ او فرا مى رسد. 🔹از سوى ديگر، دستگاه تنفس انسان و قلب و مغز و ساير اعضا استعداد محدودى دارند; مثلا دستگاه تنفس مى تواند حداكثر چندين ميليارد بار هوا را به درون كشيده اكسيژن آن را جذب كند و گاز كربن را همراه باقيمانده آن بيرون بفرستد. همچنين قلب توان دارد ميلياردها مرتبه باز و بسته شود به يقين هنگامى كه اين عدد به نهايت رسيد تاب و توان اين دستگاه ها تمام مى شود; خود به خود از كار مى ايستند 🔹; مانند اتومبيلى كه آخرين قطره سوخت آن تمام شود و در اين هنگام از كار باز مى ايستد، بنابراين همان گونه كه در اتومبيل هر قطره اى از سوخت مصرف مى شود گامى به سوى پايان است، هر نفسى كه انسان مى كشد و هر ضربانى كه قلب او مى زند او را يك گام به پايان زندگى نزديك مى سازد. همان گونه كه گام هاى پى در پى انسان را به مقصد نزديك مى كند. ═══✙❆♡❆✙═══ 💝 ═══✙❆♡❆✙═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سهم روز بیست و چهارم - از حکمت ۲۱۰ تا حکمت ۲۲۲.mp3
2.42M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم : از حکمت ۲۱۰ تا حکمت ۲۲۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم : از حکمت ۲۱۰ تا حکمت ۲۲۲ •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : از خدا بترسيد، ترسيدن انسان وارسته ای كه دامن به كمر زده و خود را آماده كرده و در فرصتها كوشيده و هراسان در اطاعت خدا تلاش كرده و در دنيای زودگذر و پايان زندگی و عاقبت كار، به درستی انديشيده است. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : بخشندگی نگاهدارنده آبروست و شكيبایی دهان بند بی خردان، و عفو زكات پيروزی و دوری كردن كيفر خيانتكار و مشورت چشم هدايت است. و آن كس كه با رای خود احساس بی نيازی كند به كام خطرها افتد، شكيبایی با مصيبتهای شب و روز پيكار كند و بی تابی، زمان را در نابودی انسان ياری دهد و برترين بی نيازی ترك آرزوهاست و چه بسا عقل كه اسير فرمانروایی هوس است، حفظ و به كارگيری تجربه رمز پيروزی است و دوستی نوعی خويشاوندی به دست آمده است و به آن كس كه به ستوه آمده و توان تحمل ندارد اعتماد نكن. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 :خودپسندی يكی از حسودان عقل است. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : چشم از سختی خار و خاشاك و رنج ها فروبند تا همواره خشنود باشی. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : كسی كه درخت شخصيت او نرم و بی عيب باشد، شاخ و برگش فراوان است. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : اختلاف ، نابودكننده انديشه است. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : كسی كه به نوایی رسيد تجاوزكار شد. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : در دگرگونی روزگار گوهر شخصيت مردان شناخته می شود. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : حسادت بر دوست، از آفات دوستی است. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : قربانگاه انديشه ها، زير برق طمع هاست. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : داوری با گمان بر افراد مورد اطمينان، دور از عدالت است. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : بدترين توشه برای قيامت، ستم بر بندگان است. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 📒 : خود را به بی خبری نماياندن و چشم پوشی از بهترين كارهای بزرگواران است. •┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈• 〰〰〰〰〰〰〰〰 @nahjamira
گزارش موضوعات مهم حکمت ۲۱۰ تا ۲۲۲.mp3
2.67M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۲۱۰ تا حکمت ۲۲۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ @nahjamira
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌷 – قسمت 4⃣2⃣ ✅ زمستان هم داشت تمام می‌شد. روزهای آخر اسفند بود؛ اما هنوز برف‌ها آب نشده بودند. کوچه‌های روستا پر از گل و لای و برف‌هایی بود که با خاک و خاکسترهای آتش منقل‌های کرسی سیاه شده بود. زن‌ها در گیر‌ و دار خانه‌تکانی و شست‌وشوی ملحفه‌ها و رخت و لباس‌ها بودند. روزها شیشه‌ها را تمیز می‌کردیم، عصرها آسمان ابری می‌شد و نیمه‌شب رعد و برق می‌شد، باران می‌آمد و تمام زحمت‌هایمان را به باد می‌داد. چند هفته‌ای بیشتر به عید نمانده بود که سربازی صمد تمام شد. فکر می‌کردم خوشبخت‌ترین زن قایش هستم. با عشق و علاقه‌ی زیادی از صبح تا عصر خانه را جارو می‌کردم و از سر تا ته خانه را می‌شستم. با خودم می‌گفتم: « عیب ندارد. در عوض این بهترین عیدی است که دارم. شوهرم کنارم است و با هم از این همه تمیزی و سور و سات عید لذت می‌بریم. » صمد آمده بود و دنبال کار می‌گشت. کمتر در خانه پیدایش می‌شد. برای پیدا کردن کار درست و حسابی می‌رفت رزن. یک روز صبح که از خواب بیدار شدیم و صبحانه خوردیم؛ مادرشوهرم درِ اتاق ما را زد. بعد از سلام و احوال‌پرسی، دوقلوها را یکی‌یکی آورد و توی اتاق گذاشت و به صمد گفت: « من امروز می‌خواهم بروم خانه‌ی خواهرت، شهلا. کمی کار دارد. می‌خواهم کمکش کنم. این بچه‌ها دست و پا گیرند. مواظبشان باشید. » موقع رفتن رو به من کرد و گفت: « قدم! اتاق دم‌دستی خیلی کثیف است. آن را جارو کن و دوده‌اش را بگیر.» صمد لباس پوشیده بود که برود. کمی به فکر فرو رفت و گفت : « تو می‌توانی هم مواظب بچه‌ها باشی و هم خانه‌تکانی کنی؟! » شانه‌هایم را بالا انداختم و بی‌اراده لب‌هایم آویزان شد. بدون این‌که جوابی بدهم. صمد گفت: « نمی‌توانی هم خانه را تمیز کنی و هم به بچه‌ها برسی. » کتش را درآورد و گفت: « من بچه‌ها را نگه می‌دارم، تو برو اتاق‌ها را تمیز کن. کارت که تمام شد، من می‌روم. » با خودم فکر کردم تا صبح زود است و بچه‌ها خوابند بهتر است بروم اتاق‌ها را تمیز کنم. صمد هم ماند اتاق خودمان تا مواظب بچه‌ها باشد. پنجره‌های اتاق دم‌دستی را باز گذاشتم. لحاف کرسی را از چهار طرف بالا دادم روی کرسی. تشک‌ها را برداشتم و گذاشتم روی لحاف‌های تازده. همین که جارو را دست گرفتم تا اتاق را جارو کنم، صدای گریه‌ی دوقلوها درآمد. اول اهمیتی ندادم. فکر کردم صمد آن‌ها را آرام می‌کند. اما کمی بعد، صدای صمد هم بلند شد. - قدم! قدم! بیا ببین این بچه‌ها چه می‌خواهند؟! جارو را انداختم توی اتاق و دویدم طرف اتاق خودمان که آن طرف حیاط بود. دوقلوها بیدار شده بودند و شیر می‌خواستند. یکی از آن‌ها را دادم بغل صمد و آن یکی را خودم برداشتم و بچه به بغل مشغول آماده کردن شیرها شدم. صمد به بچه‌ای که بغلش بود، شیر داد و من هم به آن یکی بچه. بچه‌ها شیرشان را خوردند و ساکت شدند. از فرصت استفاده کردم و رفتم سراغ جارو زدن اتاق. هنوز اتاق را تا نیمه جارو نزده بودم که دوباره صدای گریه‌ی دوقلوها بلند شد. حتماً خیس کرده بودند. مجبور شدم قبل از این‌که صمد صدایم کند، بروم دنبال بچه‌ها. حدسم درست بود. دوقلوها که شیرشان را خورده بودند حالا جایشان را خیس کرده بودند. مشغول عوض کردن بچه‌ها شدم. صمد بالای سرم ایستاده بود و نگاه می‌کرد. می‌گفت: « می‌خواهم یاد بگیرم و برای بچه‌های خودمان استاد شوم. » بچه‌ها را تر و خشک کردم. شیرشان را هم خورده بودند، خیالم راحت بود تا چند ساعتی آرام می‌گیرند و می‌خوابند. دوباره رفتم سراغ کارم. جارو را گرفتم دستم و مشغول شدم. گرد و خاکْ اتاق را برداشته بود. با روسری‌ام جلوی دهانم را بستم. آفتاب کم‌رنگی به اتاق می‌تابید و ذرات گرد و غبار زیر نور خورشید و توی هوا بازی می‌کردند. فکر کردم اتاق را که جارو کردم، بروم تشک‌ها را روی ایوان پهن کنم تا خوب آفتاب بخورند که دوباره صدای گریه‌ی بچه‌ها و بعد فریاد صمد بلند شد. - قدم! قدم! بیا ببین این بچه‌ها چه می‌خواهند. جارو را زمین گذاشتم و دوباره رفتم اتاق خودمان. بچه‌ها شیرشان را خورده بودند، جایشان هم خشک بود، پس این همه داد و هوار برای چه بود؟! ناچار یکی از آن‌ها را من بغل کردم و آن یکی را صمد. شروع کردیم توی اتاق به راه رفتن. نگران کارهای مانده بودم. صمد هم دیرش شده بود. اما با این‌حال، مرا دلداری می‌داد و می‌گفت: « بچه‌ها که خوابیدند، خودم می‌آیم کمکت. » بچه‌ها داشتند در بغل ما به خواب می‌رفتند. اما تا آن‌ها را آرام و بی‌صدا روی زمین می‌گذاشتیم، از خواب بیدار می‌شدند و گریه می‌کردند. 🔰ادامه دارد....🔰 @nahjamira
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴دلمان همراه خوزستان پر از خون شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سهم از حکمت ۲۲۳ تا ۲۳۲ ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : آن كس كه لباس حيا بپوشد، كسی عيب او را نبيند. ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : با سكوت بسيار وقار انسان بيشتر شود و باانصاف بودن دوستان را فراوان كند و با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود و با فروتنی، نعمت كامل شود و با پرداخت هزينه ها، بزرگی و سروری ثابت گردد و روش عادلانه، مخالفان را درهم شكند و با شكيبایی برابر بی خرد، ياران انسان زياد گردند. ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : شگفتا كه حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند. ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : طمعكار همواره زبون و خوار است. ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : (از ايمان پرسيدند) فرمود: ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح استوار است. ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : كسی كه از دنيا اندوهناك می باشد، از قضاء الهی خشمناك است و آن كس كه از مصيبت واردشده شكوه كند از خدا شكايت كرده و كسی كه نزد توانگری رفته و به خاطر سرمايه اش برابر او فروتنی كند، دو سوم دين خود را از دست داده است و آن كس كه قرآن بخواند و وارد آتش جهنم شود پس او از كسانی است كه آيات الهی را بازيچه قرار داده است و آن كس كه قلب او با دنياپرستی پيوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشكل است، اندوهی رهانشدنی، حرصی جدانشدنی و آرزویی نايافتنی. ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : آدمی را قناعت برای دولتمندی و خوش خلقی برای فراوانی نعمتها كافی است. و سؤال شد از كلام خداوند " فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً " فرمودند: آن زندگی با قناعت است. ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : با آن كس كه روزی به او روی آورده شراكت كنيد، كه او توانگری را سزاوارتر و روی آمدن روزگار خوش را شايسته تر است. ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : (در تفسير آيه ۹۰ سوره نحل: خدا به عدل و احسان فرمان می دهد) فرمود: عدل، همان انصاف است و احسان، همان بخشش ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 📒 : آن كس كه با دست كوتاه ببخشد، از دستی بلند پاداش گيرد. (معنی سخن اين است كه آنچه انسان از اموال خود در راه خير و نيكی انفاق می كند، هر چند كم باشد، خداوند پاداش او را بسيار می دهد و منظور از (دو دست) در اينجا دو نعمت است، كه امام (علیه السلام) بين نعمت پروردگار و نعمت از ناحيه انسان را با كوتاهی و بلندی فرق گذاشته است كه نعمت و بخشش از ناحيه بنده را كوتاه و از ناحيه خداوند را بلند قرار داده است، بدان جهت كه نعمت خدا هميشگی و چند برابر نعمت مخلوق است، چرا كه نعمت خداوند اصل و اساس تمام نعمتها است، بنابراين تمام نعمتها به نعمتهای خدا باز می گردد و از آن سرچشمه می گيرد) ═════ ೋ🍃🌼🍃ೋ════ 〰〰〰〰〰〰〰〰 @nahjamira
سهم روز بیست و پنجم -از حکمت ۲۲۳ تا حکمت ۲۳۲.mp3
2.87M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم : از حکمت ۲۲۳ تا حکمت ۲۳۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ @nahjamira
سهم روز بیست و پنجم -از حکمت ۲۲۳ تا حکمت ۲۳۲.mp3
2.87M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم : از حکمت ۲۲۳ تا حکمت ۲۳۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ @nahjamira
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌷 – قسمت 5⃣2⃣ ✅ از بس توی اتاق راه رفته بودیم و پیش‌پیش کرده بودیم، خسته شده بودیم، بچه‌ها را روی پاهایمان گذاشتیم و نشستیم و تکان‌تکانشان دادیم تا بخوابند. اما مگر می‌خوابیدند. صمد برایم تعریف می‌کرد؛ از گذشته‌ها، از روزی که من را سر پله‌های خانه‌ی عموی پدرم دیده بود. می‌گفت: « از همان روز دلم را لرزاندی. » از روزهایی که من به او جواب نمی‌دادم و او با ناامیدی هر روز کسی را واسطه می‌کرد تا به خواستگاری‌ام بیاید. می‌گفت: « حالا که با این سختی به دستت آوردم، باید خوشبخت‌ترین زن قایش بشوی. » صدای صمد برای بچه‌ها مثل لالایی می‌ماند. تا صمد ساکت می‌شد، بچه‌ها دوباره به گریه می‌افتادند. هر کاری کردیم، نتوانستیم بچه‌ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه‌کار کنیم. تا می‌گذاشتیمشان زمین، گریه‌شان در می‌آمد. مجبور شدم دوباره برایشان شیر درست کنم. اما به محض این‌که شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس کردند. جایشان را خشک کردم، سر حال آمدند و بی‌خوابی به سرشان زد و هوس بازی کردند. حالا یک نفر را می‌خواستند که آن‌ها را بغل کند و دور اتاق بچرخاند. ظهر شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو کنم، به همین خاطر بچه‌ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار درست کنم. اما صمد به تنهایی از عهده‌ی بچه‌ها برنمی‌آمد. از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی‌شد بچه‌ها را از اتاق بیرون آورد. به هر زحمتی بود، فقط توانستم ناهار را درست کنم. سر ظهر همه به خانه برگشتند؛ به جز خواهر و مادر صمد. ناهار برادرها و پدر صمد را دادم، اما تا خواستم سفره را جمع کنم، گریه‌ی بچه‌ها بلند شد. کارم درآمده بود. یا شیر درست می‌کردم، یا جای بچه‌ها را عوض می‌کردم، یا مشغول خواباندنشان بودم. تا چشم به هم زدم، عصر شد و مادرشوهرم برگشت؛ اما نه خانه‌ای جارو کرده بودم، نه حیاطی شسته بودم، نه شامی پخته بودم، نه توانسته بودم ظرف‌ها را بشویم. از طرفی صمد هم نتوانسته بود برود و به کارش برسد. مادرشوهرم که اوضاع را این‌طور دید، ناراحت شد و کمی اوقات‌تلخی کرد. صمد به طرفداری‌ام بلند شد و برای مادرش توضیح داد بچه‌ها از صبح چه بلایی سرمان آوردند. مادرشوهرم دیگر چیزی نگفت. بچه‌ها را به او دادیم و نفس راحتی کشیدیم. از فردا صبح دوباره صمد دنبال پیدا کردن کار رفت.توی قایش کاری پیدا نکرد مجبور شد به رزن برود .وقتی دید در رزن هم نمیتواند کاری پیدا کند ساکش را بست ورفت تهران .چند روز بعد برگشت وگفت :کار خوبی پیدا کرده ام باید از همین روزها کارم را شروع کنم آمده ام به تو خبر بدهم حیف شد نمیتوانم عید پیشت بمانم چاره ای نیست. خیلی ناراحت شدم اعتراض کردم گفتم من برای عید امسال نقشه کشیده بودم نمیخواهد بروی صمد از من بیشتر ناراحت بود .گفت چاره ای ندارم تا کی باید پدر ومادرم خرجمان را بدهند .دیگر خجالت میکشم نمیتوانم سر سفره انها بنشینم .باید خودم کار کنم باید نان خودمان را بخوریم صمد رفت وآن عید را که اولین عید بعد از عروسیمان بود تنها سر کردم روزهای سختی بودهرشب با بغض وگریه سرم را روی بالش میگذاشتم.هرشب خواب صمد را میدیدم .تازه عروس های دیگر را میدیدم که با شوهر هایشان شانه به شانه از این خانه به آن خانه میرفتند به زور میتوانستم جلوی گریه ام را بگیرم... 🔰ادامه دارد....🔰 @nahjamira
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ امام خامنه‌ای: جهاد تبیین، یک فریضه فوری و قطعی است. 💡 دوره رایگان جهاد تبیین 👌ویژه طلاب و فعالان فرهنگی 🔹مدرس: استاد علیرضا پناهیان ⌛️شروع دوره : پنجشنبه ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۱ ▫️نسبت فرصت‌های ابلاغ دین و تحول در جامعه به تهدیدها ▫️در آستانه ظهور، دلیل اختلاف شدید بین شیعیان چیست؟ ▫️در جهاد تبیین قیام کدام دسته موثرتر است؟ مردان یا زنان؟ ▫️عوامل لزوم جهاد تبیین؟ ▫️برای بیان حق، جهاد لازم است تا راه توجیه و فرار از پذیرش حق را ببندد 🔻 شرایط شرکت در دوره رایگان: ➖بنر دوره را برای ده نفر از دوستانتون ارسال کنید ➖و ده تا صلوات برای سلامتی امام زمان بفرستید 📌دوره در پیام رسان‌های سخن سدید برگزار می‌شود 🔺سخن سدید @sokhanesadid
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنگره بزرگداشت ۶۰۹۰ شهید استان قم، جمکران
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب راس ساعت ۹شب همزمان با کل کشور از حرم امام رضا سوره ی یاسین خوانده میشود .هر کجا هستید همه با هم همنوا شوید ..عزیزان شبکه سراسری اعلام کرد وگفت در هر جایی که هستید اهل بیت رو واسطه قرار دهید وبرای سلامتی کل مردم ایران ..سوره ی یاسین خوانده شود ..هدف از خواندن رفع مشکلات ومصیبتها وگرفتاریهای کل مردم ایران می باشد تا دوباره ارامش به کشور باز گردد ...خواهشمند یم که راس ساعت ۹ با کل کشور سوره ی یاسین فراموش نشود...لطفا پیام و تا جایی که میتونین نشر دهید. "التماس دعا"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسر شهید سلمان امیر احمدی گفتند: آشنایان خواب شهید دیدند، گفتند مهمان امیرالمؤمنین هستند و امیرالمؤمنین فرمودند: برای جمع شدن این فتنه نماز استغاثه به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بخوانید. 📌منبع: 🔰برنامه تلویزیونی (ماجرای امروز)) روایت زندگی شهدای امنیت و اغتشاشات 📆 ۲۴ آبان ساعت ۱۸:۳۰- شبکه افق سیما یه سیل نماز استغاثه راه بندازیم؟ بسم الله... نماز استغاثه به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به نیت رفع فتنه 🦋 نحوه خواندن نماز استغاثه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها): 🔹دو رکعت نماز بخوانید و بعد از سلام، سه مرتبه تکبیر بگوید، سپس تسبیحات حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را به جای آورید، به سجده بروید و صد مرتبه بگویید: «✨یا مَوْلاتی یا فاطِمَةُ اَغیثینی✨». ای سرپرستم ای فاطمه به فریادم برس.🌹 نماز استغاثه به حضرت زهرا مثل نماز صبح هست بعد نماز تسبیحات حضرت زهرا سلام الله بعدسر به سجده میگذارین و100مرتبه یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی سمت راست صورت 100مرتبه همین ذکر دوباره پیشانی 100مرتبه همین ذکر سمت چپ صورت 100مرتبه همین ذکر درپایان پیشانی 110مرتبه همین ذکر درمجموع 510باراین ذکر تکرارمیشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا