eitaa logo
در محضر نهج البلاغه
360 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
14 فایل
🔼 ترویج انس با نهج البلاغه,آرام آرام و ختم آن همراه با شرح مختصر از اینکه مطالب را با لینک کانال منتشر میکنید ممنونم 🔽لینک کانال ما در ایتا http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7 🔽 ارتباط با آدمین @piroozy
مشاهده در ایتا
دانلود
🌐اندیشه بی نیازی از وحی 🔹 با آن که شکوفایی عقل جز از راه تعالیم وحی ممکن نیست، برخی بر طبل عقلگرایی کوبیده، اندیشه بی نیازی از وحی را در سر پرورانده و آن رأل آفل را با بنان یا بیان نشر داده اند... . طبق رأی آنان وحی، مطلب تازه ای افزون بر فتوای عقل ندارد؛ غافل از آن که بسیاری از ره آوردهای وحی، اموری است که عقل بشر به آن ها دسترسی ندارد و در عین حال، دانستن آن ها برای انسان نیاز ضروری است. 🔹 سخن برهماییان که در قرون گذشته مطرح شده بود، در کتاب های کلامی شیعه این گونه پاسخ داده شده است: مخالفت و موافقت، عدم و ملکه اند، نه نقیضان. بنابراین، ممکن است وحی، نه موافق عقل باشد و نه مخالف آن و محذور ارتفاع دو نقیض هم لازم نمی آید. 🔹 برخی از زوایای اندیشه عقلگرایی، کم کم به غرب راه یافت و از آن جا با نام «سکولاریزم» سربرآورد. سخن غربیان عقلگرا، این بود که دین از زندگی و معیشت جداست و نیازی به آن در سیاست و اداره امور دنیا نیست؛ بلکه عقل برای اداره جامعه بسنده است. دیری نپایید که با پیشرفت دانش و تکنولوژی، این اندیشه تحوّل یافت... . 🔹 معرفت شناسان غربی، چیزی را می پذیرند که از راه حسّ و تجربه اثبات پذیر یا ابطال پذیر باشد؛ یعنی اگر چیزی را از راه حسّ و تجربه نتوان اثبات یا ابطال کرد، مهمل و بی معناست. بنابراین، اموری چون توحید، معاد، حدوث و قِدمِ جهان، وحی، نبوّت، عصمت و معجزه، چون حسّی و تجربی نیستند، معنایی ندارند. این اندیشه خام، نظیر فکر خام بنی اسرائیل است که به موسای کلیم (علیه السلام) گفتند: تا خدا را آشکارا نبینیم، هرگز به تو ایمان نمی آوریم؛ ﴿ لن نؤمن لک حتّی نری الله جهرةً ﴾ ؛ یعنی خدایی را می پذیریم که دیده شود؛ اگر ماورای طبیعت وجوددارد، آن را به ما نشان ده. 🔹 این تفکّر تجربه گرا در مرحله بعد، اصول ارزشی را نیز به پرسش کشاند؛ زیرا مفاهیم ارزشی چون عدالت، احسان، ایثار، گذشت، مساعدت و... که جنبه معنوی دارند، طبق این اندیشه بی معنا هستند. اینان معتقدند که اصول ارزشی و اخلاقی، عقاید و فقه و قانون را باید بشر به استناد منابع حسّی و تجربی خود تنظیم کند. بدین سان، نخستْ عقلگرایی جامعه را از وحی محروم کرد، سپس علوم تجربی بر عقل سایه افکند و دست انسان از عقل تجریدی و برهانی نیز کوتاه شد؛ در حالی که تبیین مبادی نظری تجربه و حسّ، بدون استعانت از مبانی نظری عقلی، نه معقول است و نه مقبول. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص131 تا 133 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
💠 ویژگی های رهبران الهی 1. حسن فعلی و فاعلی 🔹 پیامبران، دارای دو ویژگی اساسی بودند؛ حسن فعلی و حسن فاعلی. آنان از سویی در صراط مستقیم الهی گام برمی داشتند و سخنانشان مستدل و برهانی بود و از دیگر سو، دارای انگیزه ای صحیح بودند و غرض های شخصی در دل آنان راه نداشت. از این رو، در سوره «یس» به مردم توصیه شده است، از این گونه پیشوایان اطاعت کنند؛ ﴿ اتّبعوا من لایسألکم أجراً و هم مهتدون ﴾. جمله ﴿ و هم مهتدون ﴾ ، ناظر به حسن فعلی رهبران الهی است و جمله ﴿ لایسألکم أجراً ﴾ حسن فاعلی ایشان را بیان می کند. فرستادگان الهی از کسی توقّع ثنا و ستایش و مزد ندارند و مقصود از اجر منفی، مطلق عوض و غرض است، خواه مادی و خواه معنوی. 🔹 حضرت امام علی (علیه السلام) نیز درباره عدم چشمداشت مادی پیشوایان دین فرمودند: خدایا! تو می دانی که برای به قدرت رسیدن و به دست آوردن نام و نان و دنیا طلبی گام بر نمی داریم؛ «اللّهمّ إنّک تعلم أنّه لم یکن الّذى کان منّا منافسة فى سلطان و لا التماس شى ء من فضول الحطام». نیز آن حضرت (علیه السلام) در خطبه «شقشقیه» فرمودند: دنیای شما نزد من از آب بینی بز نفرت انگیزتر است؛ «و لألفیتم دنیاکم هذه أزهد عندى من عفطة عنز». همچنین فرمودند: دنیای شما در دیده من از استخوان خوک در دستان مردی جذامی پست تر است؛ «والله! لدنیاکم هذه أهون فى عینى من عراق خنزیر فى ید مجذوم». 🔹 سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (علیهماالسلام) نیز درباره رهبران دینی فرمودند: «فلعمرى ما الإمام إلاّ الحاکم بالکتاب القائم بالقسط الدائن بدین الحق الحابس نفسه علی ذات الله»؛ آن گاه به برخی آیات مربوط به نبوّت استشهاد فرمودند: ﴿ هو الّذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدین کلّه و لو کره المشرکون ﴾ ؛ «خداوند پیامبرش را فرستاد تا ندای وحی را به گوش مردم برساند و به رغم خواست کافران، دین حق را پیروز کند». 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص139 و 140 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 ویژگی های رهبران الهی 1. حسن فعلی و فاعلی 🔹 پیامبران، دارای دو ویژگی اساسی بودند؛ حسن فعلی و حسن
💠 ویژگی های رهبران الهی 2. عزم استوار 🔹 مردم از لحاظ جزم علمی و عزم عملی، چند گروهند: 1. گروهی که از جزم علمی بهره ای ندارند. 2. گروهی که عالمند، ولی علمشان به مرحله عمل نمی رسد. 3. گروهی که علمشان به مرحله عمل می رسد، ولی با دشواری و کندی. 4. گروهی که علمشان عملی است؛ یعنی به محض فهمیدن چیزی، آن را به کار می بندند که از این مردان بزرگ به «اولواالعزم» یاد می شود... . 🔹 پیامبران بزرگ، بدین سبب اولواالعزم نامیده شده اند که دارای عزمی جهانی اند و در راه هدفشان تا پای جان می کوشند. ... پیامبران اولواالعزم به قلمروی باریافته اند که نه به جزمشان شک راه می یابد و نه به عزمشان تردید نفوذ می کند. آنان که حق را به درستی یافته اند، جز حق در دیدگانشان سرابی بیش نیست و برای احیای حق و ابطال باطل و سراب از مرگ هراسی ندارند... . 🔹 اگر انسان در پرتو آموزه های رهبران الهی، دارای اندیشه ای برهانی و انگیزه ای ربّانی شود، می تواند وارث پیامبران اولواالعزم شده، از نمودار عزم آنان برخوردار شود. آن کسی که تصمیم می گیرد برای خود زندگی خداپسندانه ای فراهم کند و کسب حلال داشته باشد و ربا نخورد و گناه نکند و از هرگونه عشوه و رشوه ای تبرّی جوید، در محدوده زندگی خویش از صاحبان عزم به شمار می آید؛ زیرا لازمِ این گونه امور، عزمی پایدار و استوار است... . 🔹 (قدس سره) شاگرد برجسته مکتب پیشوایان دین و از صاحبان عزم بود. او در آغاز نهضت خویش در اعلامیه ای چنین نوشت: «اکنون که دشمنان، کمر به نابودی دین خدا بسته اند، تقیه حرام است». تقیه در زمانی لازم است که اصول دین پا برجا بوده، تنها فروع دین در معرض آسیب باشد؛ امّا هنگامی که استکبار جهانی بر اصل و فرع دین می تازد تا آن را از ریشه برکند، تقیه در برابر آن جایز نیست و این فتوای رسمی امام راحل (قدس سره) بود. او که برای براندازی نظام طاغوت مصمّم شده بود، خطرها و تهمت ها و زندان و تبعید و محاصره را به جان پذیرفت و اقشار گوناگون امت اسلامی وی را تأیید و حمایت نمودند تا آن که در سایه عزم پایدار آن رهبر کبیر و مردم مؤمن، نهضت اسلامی به نتیجه خود رسید. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 140 تا 143 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 ویژگی های رهبران الهی 3. رهبری قیادی در زمان حیات 🔹 خداوند، جهان را برپایه تسخیر اداره می کند: ﴿
🔹 چنین رهبری ثمربخش وکارساز است. ازاین رو، رهبرانی چون امام حسین (علیه السلام) موفق بودند و نیز افرادی همچون سید حسن مدرس، شیخ فضل الله نوری، میرزای شیرازی و امام خمینی (قدّس الله اسرارهم) بیش از دیگران به موفقیت دست یافتند. آن کسی که با حرکت در پیشاپیش کاروان، خطرها را به جان می خرد و به پیشواز زندان، شکنجه، مهاجرت و شهادت می رود، آن گاه امّت را به دنباله روی از خویش فرا می خواند، سخنش نفوذ و اثر ژرفی بر پیروان خواهد داشت؛ ولی رهبران سیاقی که خود حرکت نمی کنند و خویشتن را به خطر نمی اندازند، بلکه از عقب قافله، دیگران را به حرکت و قیام سوق می دهند، رهنمود آنان نفوذی نخواهد داشت. 🔹 از منظر امام حسین (علیه السلام) مهم ترین شرط برای حضور دیگران در کربلا، این بود که هر کس لقای الهی را وطن خود می داند و برای آن جنگ می کند (نه برای آب و خاک هر چند منافع دنیا و مصالح این جهان نیز در ظلّ آن تأمین می شود) و قصدش رسیدن به کمال انسانی است، همراه من بیآید... . همه معصومان (علیهم السلام) شهادت در راه خدا را فخر می دانستند و از مرگ ذلیلانه در بستر بیماری بیزار بودند. امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمودند: والاترین مرگ، شهادت در راه خداست. به خدا سوگند! هزار ضربت شمشیر در میدان جهاد، بر من آسان تر از این است که در راه غیر خدا، در بستر راحت بمیرم؛ «...لألف ضربة بالسیف أهون علىّ من میتة علی الفراش فى غیرطاعة الله». 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 143 تا 147 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
💠 ویژگی های رهبران الهی 4. رهبری جاذبانه پس از رحلت 🔹 رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره اهل بیت (علیهم السلام) می فرماید: «مثل أهل بیتى فیکم کمثل سفینة نوح من رکبها نجی و من تخلّف عنها غرق»؛ «خاندان من چونان کشتی نوحند. هر که بر آن سوار شد، از طوفان هلاکت رهایی می یابد و هر که اهل این کشتی نبود، در فتنه ها غرق می شود». خاندان پیامبر، مانند نوح (علیه السلام) به همراه کشتی حرکت می کنند. حرکت این کشتی با اسم اعظم است؛ ﴿ بسم الله مجریها و مرسیها ﴾. کشتی نوح با نام خدا به راه می افتاد و با نام خدا لنگر می گرفت، اهل بیت (علیهم السلام) نیز با اعجازشان چنین می کردند و می کنند. 🔹 رهبران الهی تا هنگامی که در نشئه طبیعت به سر می برند، با روش تحریک قیادی مردم را رهبری می کنند؛ ولی پس از رحلت روش رهبری ایشان به گونه ای دیگر است. 🔺در نشئه ماورای طبیعت، حرکت راه ندارد و رهبران الهی در آن جا مردم را با جاذبه رهبری می کنند که آن نیز از سنخ است، نه سیاقی. 🔹 وقتی امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید، به گواه آیه ﴿ و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله أمواتاً بل أحیاء عند ربّهم یرزقون ﴾ به لقای الهی باریافت؛ بارگاه رفیعی که منزّه از حرکت است. اکنون او در دنیا حضور فیزیکی ندارد تا قیام کند و به شهادت برسد؛ ولی شهادت، نام و یاد و هدف او در دل مردان الهی، جذبه و شوری می آفریند که آنان را به ادامه راهش فرا می خواند. 🔺در این مرحله، رهبری امام حسین (علیه السلام) با جاذبه و کشش است و جاذبه جزو مبدأ غایی است، نه مبدأ فاعلی. جاذب، خودْ فاعل حرکت نیست، بلکه غایت حرکت است و در او کششی وجود دارد که مجذوب را عاشقانه به سوی خود می کشد. 🔹 انسانی که دلبسته و عاشق خدا باشد، ذات اقدس الهی او را به سوی خود می کشاند و برده خود می کند و برده حق، آزاده دو جهان است؛ «بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم». امیر مؤمنان (علیه السلام) در مناجات های خود به خدا عرض می کند: خدایا! افتخارم همین بس که بنده تو هستم و عزّت من همین بس که تو مولای منی؛ «الهى کفی بى عزّاً أن أکون لک عبداً و کفی بى فخراً أن تکون لى ربّاً». 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 147 تا 149 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 1. تباه کردن خرد 🔹 هدف رهبران الهی، تطهیر انسان از آلودگی ها و پلیدی ها و نیز پرورش خرد و فطرت اوست؛ ولی هدف دشمنان انسان، آلوده کردن او به شبهه و شهوت است تا آب حیاتِ آموزه های وحیانی به پای نهال فطرت وی نرسد و آن را شکوفا نکند؛ ﴿ یصدّون عن سبیل الله ﴾. 🔹 قرآن کریم درباره هدف و برنامه رسمی طاغیان چنین می فرماید: اینان، پیش از هر کاری کوشیدند که عقل مردم را تباه کنند و بدین منظور، از سویی افرادی چون «سامری» و «بلعم باعورا» را برای شست وشوی مغزی مردم پرورش دادند و با گسترش مغالطه ها و شبهه ها راه رشد فکری مردم را بستند تا آنان نتوانند حق را از باطل بشناسند. از سوی دیگر، بساط خوردن و خوابیدن و شهوت رانی و مِی گساری را گستردند تا راه عزم و انگیزه جامعه را ببندند؛ زیرا کسی که همواره سرگرم عیّاشی و پرخوری است و زمام خویش را به دست شهوت و غضب و وهم و خیال می سپارد، فرصت و توان اندیشیدن نخواهد داشت و بر فرض که از اندیشه علمی برخوردار گردد، از انگیزه عملی محروم است... . 🔹 قرآن کریم درباره فرعون چنین فرموده است: ﴿ فاستخفّ قومه فأطاعوه ﴾ ؛ «فرعون با شست و شوی مغزی قوم خود در مصر، آنان را سبک و تهی مغز کرد تا توان به دست آوردن جزم علمی و عزم عملی نداشته باشند؛ آن گاه بر آنان مسلّط شد». خدا در این آیه نفرمود: مردم مصر مطیع فرعون بودند، زیرا افراد جامعه به راحتی زیر بار ستم نمی روند، بلکه فرمود: چون آنان بی خرد شده بودند، زیر بار زور رفتند... . 🔹 ملّتی که از خردورزی برخوردار و از عزم ملّی بهره مند باشد، همان طوری که می کوشد پای خویش را از مرز گلیم عدل بیرون ننهد، سعی می نماید دست خود را به نشان تسلیم در قبال طاغی بالا نبرد و سر خود را به علامت تعظیم در برابر ظالمِ غاشم پایین نیاورد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 155 تا 157 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 1. تباه کردن خرد 🔹 هدف رهبران الهی، تطهیر انسان از آلودگی ها
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 2. اسیر کردن دین 🔹 پس از رحلت پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) دنیا زدگان در «سقیفه بنی ساعده» گرد آمدند و با خانه نشین کردن حضرت علی (علیه السلام) سفارش های پیامبر را به فراموشی سپردند؛ و چون علی (علیه السلام) قرآن ناطق و ممثَّل و نیز رهبر الهی شکوفاگر عقل مردم بود، خانه نشین شدن او اسارت قرآنِ شکوفاگر عقل را در پی داشت؛ زیرا به فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): قرآن و عترت، همتا و همسنگ یک دیگرند؛ «إنّى تارک فیکم الثقلین ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدى؛ کتاب الله و عترتى أهل بیتى و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علىَّ الحوض»... . 🔹 پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اعلام ولایت حضرت علی (علیه السلام) در سخنرانی رسمی روز غدیر از آیه ﴿ ألنّبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم ﴾ بهره گرفت و از جمعیّت انبوه زائران خانه خدا پرسیدند: آیا من بر شما از خودتان اولی نیستم؟ همگان گفتند: آری! آنگاه با دست مبارک خود دست حضرت علی (علیه السلام) را گرفت و در برابر چشمان حیرت زده آنان بالا برد؛ به گونه ای که همگان زیر بغلشان را دیدند. سپس فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) رو به سوی خدا عرض کرد: «اللّهمّ أدر الحق معه حیث دار»؛ «پروردگارا! حق را که ظهور و حجّت توست، علی (علیه السلام) محور گردان؛ به گونه ای که هر جا علی هست، حق بر مدار او بگردد». 🔹 پیامبران و معصومان (علیهم السلام) در نشأه ملکوت، کثیر نیستند، بلکه همگی یک نورند که پس از نزول به جهان طبیعت متعدّد می شوند. در آن نشأه، میان حضرت علی و فاطمه (علیهماالسلام) و دیگر معصومان (علیهم السلام) هیچ ممیزی نیست؛ چنان که در زیارت جامعه، آنان را «نور واحد» خطاب می کنیم. از حضرت آدم (علیه السلام) تا پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) و از خاتم انبیا (صلی الله علیه و آله و سلم) تا خاتم اوصیا علیه آلاف التحیّة والثناء همگی انسان های کامل و معصومند و مردمانِ هر زمان و هر دیاری، حق را در سنّت و سیرت و زندگی متألّهانه آنان می جویند؛ زیرا هر جا انسان کامل است، حقِّ صادر از خداوند همان جاست. 🔹 امویان و دیگران با خانه نشین کردن علی (علیه السلام)، حق و دین را به انزوا کشاندند و با ریسمان افکندن بر گردن علی (علیه السلام)، دین را به اسارت گرفتند و دینی که در بند اسارت باشد، پیروانی اسیر و بی اراده می پروراند. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 157 تا 160 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 2. اسیر کردن دین 🔹 پس از رحلت پیامبر گرامی (صلی الله علیه و
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 3. دین فروشی 🔹 اسیری که در صحنه نبرد در اختیار فاتحان قرار می گیرد با او سه گونه رفتار می شود: یا او را می کشند یا رهایش می کنند یا او را می فروشند. پس از واقعه سقیفه، خواستِ قلبی امویان و دیگران نابود کردن دین الهی بود؛ ولی چون از رحلت پیامبر دیر زمانی سپری نشده بود، از میان برداشتن دین خدا برای بدخواهان اسلام، عملی نبود. از سوی دیگر، امویان و همفکران آن ها نمی خواستند از همان آغاز، کفر و بی دینی خویش را آشکار کنند. 🔹 از این رو، از محو علنی اسلام خودداری کردند و به عداوت با آن تصریح ننمودند و چون راه دوم یعنی آزاد کردن دین به سود آنان نبود، زیرا دین آزاد، پیروان آزاده و آگاه تربیت می کند، از حرّیت اسلام وحشت داشتند و از آن دریغ کردند. بنابراین، راه سوم را برگزیدند و با دین اسیر از راه فریب مردم و ریاکاری و تفسیر به رأی، به میل و هوس خویش عمل می کردند. آنان پس از ماجرای سقیفه، با دین چون کالایی تجاری رفتار کردند و به دین فروشی پرداختند. امیرمؤمنان (علیه السلام) در عهدنامه خود به مالک اشتر فرمود: «فإن هذا الدین قد کان أسیراً فى أیدى الأشرار یعمل فیه بالهوی و تطلب به الدنیا»... . 🔹 سالار شهیدان (علیه السلام) عدم شایستگی حاکمان اموی را در قالب یک قیاس منطقی شکل دوم، چنین بیان فرمودند: مگر نمی بینید که سردمداران و حاکمان جامعه از حق پیروی نمی کنند و از باطل روی نمی گردانند؛ «ألا ترون إلی الحق لا یعمل به و إلی الباطل لا یتناهی عنه»؟! و در جای دیگر فرمودند: عقل، بدون پیروی از حق کامل نمی شود و ناقص است؛ «لا یکمل العقل إلّا باتباع الحق». بنابراین، امویان از عقل کامل بی بهره اند. اینان، تنها دارای عقل ابتدایی اند که چنین عقل و خردورزی ضعیف برای اداره جامعه کافی نیست. پس، اینان سزاوار حکومت بر مردم نیستند. 🔹 عقل عادی و ابتدایی از شرایط تکلیف است و توده مردم دارای آنند و با آن خوب را از بد و زشت را از زیبا تشخیص می دهند. ازاین رو، فقیهان عقل عادی را معیار تکلیف بر شمرده اند، نه کمال عقل را؛ لیکن برای قاضی، کمال عقل را شرط دانسته اند؛ «یعتبر فیه کمال العقل». پیداست که شرط کمال عقل برای قاضی، یک تمثیل است، نه تعیین. از این رو، پزشک، مهندس، مدیر، حاکم و... نیز باید دارای عقل کامل و تخصص مورد نیاز باشند و نصاب عقل برای تصدّی یک مسؤولیت مهم، بالاتر از نصاب عقل برای تکلیف ابتدایی است که در تازه بالغان ملحوظ می گردد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 160 تا 162 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
🔹 حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: منافقان در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نهایت توانشان را در توطئه چیدن به کار گرفتند؛ ولی پس از رحلت آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) و تشکیل واقعه سقیفه و خانه نشین شدن من، از آنان و کارشکنی هایشان خبری نبود؛ در حالی که در آن شرایط می بایست بیش تر از گذشته توطئه کنند. 💢سرّ سکوت آنان این بود که جذب حکومت خلفا شدند و همان طنابی را که به گردن من افکنده بودند، به گردن قرآن افکندند و آن را به اسارت درآوردند؛ آن گاه فرمود: «الناس مع الملوک و الدنیا». 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 163 تا 165 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل 💢نقش منافقان در اسیر کردن دین 🔹 از دلایل اسارت دین در صدر اس
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل تبلیغات سوء امویان 🔹 امام حسین (علیه السلام) در زمانه ای به امامت رسیده بود که امویان منابر و مساجد را در اختیار گرفته بودند و نمازهای جمعه و جماعت به امامت آنان برپا می شد. بدین سان در طول سالیان متمادی، فرهنگ مردم تغییر یافت و روح سلحشوری در آنان مُرد. امویان با زهرآگین و پراکندن ، راه فهم و ادراک درست مردم را بسته و آنان را متقاعد کرده بودند که خود خلیفه و جانشین رسول خدایند... . 🔹 اگر عالِمی روشن ضمیر در میان مردم آن عصر بود که آنان را راهنمایی می کرد و اگر بنان و بیان آزاد بود و نشر مآثر علوی و آثار حسنی و حسینی روا بود، هیچ گاه توده مردم فریب تبلیغات امویان را نمی خوردند و به یاری امام زمان خود می شتافتند... . 🔹 مردمی که از وجود عالِم در میان خود بی بهره باشند، از معارف اصیل دور می گردند و فریب هرگونه تبلیغ سوء را می خورند. از این رو، اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به ما فرمودند: در شهرِ بی عالم زندگی نکنید. باید در منطقه ای اقامت کرد که در آن جا دانشمندی پرهیزگار و خوشفکر باشد؛ عالِمی که از اوضاع زمانه و توطئه های دشمنان آگاه باشد و هجوم حوادث روزگار، او را به اشتباه نیفکند؛ «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» و بداند تیرهای شبهه علمی و شهوت عملی از کجا به سوی جوانان رها می شود. 🔹 عکس نقیض این قضیه (حدیث) این است: کسی که رخدادهای زمانه بر او مشتبه می شود، عالم به عصر خود نیست و در نتیجه، برای مصر و نسل معاصر خود سودمند نخواهد بود؛ بلکه جزو کسانی است که تاریخ تبلیغ و تأثیر او گذشته است و دوران تعلیمی وی سپری شده است، مگر آن که فوراً در سیره علمی خویش تجدیدنظر کند و آگاهی به عناصر محوری زمانه خود را بازیابد. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 165 تا 167 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 فصل سوم. اقدامات مخالفان شکوفایی عقل تبلیغات سوء امویان 🔹 امام حسین (علیه السلام) در زمانه ای به
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل شناخت امام حسین (علیه السلام) الف. ظهور آثار رسالت در زندگی امام حسین (علیه السلام) 🔹 شناخت نهضت جهانی سالار کربلا در گرو شناخت امام حسین (علیه السلام) و هدف والای آن حضرت (علیه السلام) است. از آن جا که شناخت امام و هدف والای امامت، میسور انسان های عادی نیست، تحلیل نهضت کربلا آن چنان که شایسته است، مقدور افراد عادی و متعارف نیست؛ ولی به مقداری که از بیان خود سیدالشهداء (علیه السلام) رسیده، می توان مطالبی را در این زمینه بیان کرد... . 🔹 امامت، چون جانشینی نبوت است، از آن مقام منیع جدا نیست؛ چنان که نبوت بی امامت سودی ندارد. این انسجام و رفای معنوی، نشان می دهد که آثار رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را باید در زندگی امامان معصوم (علیهم السلام)، به ویژه در زندگی امام حسین (علیه السلام)، جست وجو کرد... . 🔹 در جهت تبیین مطالب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) امام حسین (علیه السلام) فرمودند: «من أتانا لم یعدم خصلة من أربع: آیة محکمة و قضیة عادلة و أخاً مستفاداً و مجالسة العلماء»... . 🔹 حسین بن علی (علیهماالسلام) ... در صدر دعای عرفه، فریضه عادله را بیان و به خدای سبحان عرض می کند: «پروردگارا! بر اثر رأفت، لطف و احسانی که به من داشتی، در نظام ستم و جاهلیت مرا به دنیا نیاوردی»؛ بلکه وقتی امامان کفر ریشه کن شدند، آنگاه در دولت اسلامی که به دست رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گسترده شد، مرا به دنیا آوردی. 🔹 حسین بن علی (علیهماالسلام) در سخنی دیگر درباره معرفت می فرماید: «دراسة العلم لقاح المعرفة»؛ «درس و بحث، زمینه عارف و آگاه شدن است». برای شناخت خدا و معرفت نفس بهترین مقدمه، درس و بحث علوم اسلامی است. نیز آن حضرت (علیه السلام) درباره زمامداری فرمودند: ... «بدترین خصلت زمامداران، ترس از دشمن، سنگدلی نسبت به محرومان و مستضعفان و بخل به هنگام بخشش است»... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 169 تا 172 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل شناخت امام حسین (علیه السلام) ب. مراحل زندگانی امام حسین (علیه السلام) 🔹 از نظر تحلیل تاریخی، زندگی سالار شهیدان را می توان در پنج مرحله خلاصه کرد... . 1️⃣ مرحله یکم، دوران کودکی آن حضرت بود ... در این مرحله، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به بزرگان و سالمندان که اهل ادراک و حدیث بودند، امامت آینده امام حسین (علیه السلام) را خبر می دادند؛ امّا برای افراد خردسال ... علاقه خود را به امام حسین (علیه السلام) در حدّ عواطف و احساسات بشری خلاصه کرده، به آنان تفهیم می کردند... . 2️⃣ مرحله دوم زندگی امام حسین (علیه السلام) در پرتو تربیت پدر بزرگوارشان حضرت علی (علیه السلام) و بخش کوتاهی از آن در عصر عصمت کبری حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) سپری شد... امام حسین (علیه السلام) در این دوران به فرمان امیرمؤمنان (علیه السلام) در جنگ ها شرکت می کرد و در همین دوران، مبارزه با حکومت ستم، شناخت دوست و دشمن و درس مقاومت و پایداری را فرا گرفت و به منصّه ظهور گذاشت. 3️⃣ مرحله سوم زندگی آن حضرت (علیه السلام) توأم با امامت امام حسن (علیه السلام) بود. در این دوره ... آن حضرت در مسأله امامت و رهبری، تابع برادر خود، امام دوم شیعیان حضرت حسن بن علی (علیهماالسلام) ... بود. 4️⃣ مرحله چهارم، زمانی است که ... معاویه، بر پایه شایستگی یا نصب یا شورا به خلافت نرسید؛ بلکه ستمکارانه خلافت را به غنیمت برد و آن را به سلطنت منحوس تبدیل کرد. 5️⃣ پس از هلاکت معاویه و پایان دسیسه گری های او، مرحله پنجم زندگی سالار شهیدان (علیه السلام) آغاز شد که کم تر از یک سال بود، ولی به همه زندگی آن حضرت (علیه السلام) بها داد و نهضت ایشان را شهره جهانی کرد و نیز آن حضرت توانست دینِ مأسور و غارت شده را احیا کند؛ به طوری که سنّت متروک نبوی و علوی، حیات مجدّد خود را بازیافت و بدعت اموی و مروانی رخت بربست. 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 172 تا 175 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل شرایط نثار خون 🔹 در نظام اسلامی، دست یازیدن به جنگ و خونریزی در حدّ ضرورت و نیاز و برای حیات بخشیدن به جامعه است. حکومت اسلامی، نه سلطه گر است و نه سلطه پذیر؛ ﴿لاتَظلمون و لا تُظلَمون ﴾. براساس آموزه های اساسی اسلام، مسلمان هرگز نباید جنگ طلب، متجاوز و آغازکننده جنگ باشد؛ ولی باید در برابر ستم و تجاوز دشمنان دین بایستد و تا ستمگران را برجای خویش ننشاند، از پای ننشیند. امام علی (علیه السلام) در باره سلطه ستیزی فرمودند: «ردّوا الحجر من حیث جاء فإنّ الشرّ لایدفعه إلاّ الشرّ»... . برخی از آیات قرآن کریم، بیانگر این است که پیامبران برای به بار نشاندن نهال فطرت و جلوگیری از سلطه بیگانگان به ناچار تن به مبارزه نظامی دادند و خود نیز در این راه به شهادت رسیدند؛ مانند: ﴿ و یقتلون النبیین بغیر الحق ﴾ ؛ ﴿ و قتلهم الأنبیاء بغیر حق ﴾ و ﴿ وکأیّن من نبی قاتل معه ربّیون کثیر ﴾... . 🔹 پیشوایانی چون امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) تنها به کارهای علمی و فرهنگی می پرداختند. این دو امام بزرگوار با تأسیس حوزه علمی، به پرورش عالمان و مبلّغان دین همّت گماشتند و برخی از امامان مانند امام علی، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) در شرایط بحرانی وارد نبرد می شدند. هنگامی که به امام حسین (علیه السلام) عرض کردند: چرا شما مانند امام حسن (علیه السلام) با امویان سازش نمی کنید، فرمودند: در این زمانه چاره ای جز مبارزه نظامی نیست. اگر برادرم حسن (علیه السلام) نیز در چنین شرایطی بود، جنگ را بر سازش بر می گزید؛ چنان که اگر من در چنان شرایطی به سر می بردم، چون او ناگزیر از صلح بودم... . 🔹 سالار شهیدان (علیه السلام) هرگز در اندیشه کشتار و خونریزی نبود. هدف اصلی آن حضرت (علیه السلام) آگاهی بخشیدن به مردم بود. به همین دلیل، بارها با سپاهیان «عمر سعد» به اتمام حجّت پرداخت. گاه قرآن به دست، بی سلاح و جامه نبرد به میان آنان رفته، می فرمودند: آیا مرا می شناسید؟ 🔹 گفتنی است: سالار شهیدان (علیه السلام) در سخنانی دشمنان خویش را در ردیف مشرکان و ملحدان برشمرده، ... بدین سان آن حضرت (علیه السلام) عمر سعد و سپاهیانش را همتای یهودیان، ترسایان و مجوسیان، شایسته شدیدترین کیفر الهی دانستند؛ زیرا آنان می خواستند چراغ امامت را خاموش کنند و بساط دین را از اساس برچینند... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 187 تا 191 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل شرایط نثار خون 🔹 در نظام اسلامی، دست یازیدن به جنگ و خونری
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل قیام بر اساس امید معقول و مقبول 🔹 قیام سالار شهیدان بر پایه امیدی معقول و مقبول انجام شد. چنین امیدی با احتمال صِرف تفاوت دارد؛ زیرا قیام معقولْ شجاعانه و مقبول است و قیام خامِ آرزومندانه، نامعقول و متهوّرانه. شجاعتْ کمال است و تهوّرْ نقص. کسی که به آرزوی پیدا کردن گوهر در دریایی که گوهر داری آن مشکوک است غوّاصی می کند، آرزویش به وَهْم وابسته است، نه عقل؛ زیرا معلوم نیست که در آن دریا گوهری باشد. احتمال معقول باید در پی امید واثقی باشد؛ یعنی اصل وجود چیزی احراز شود و نیز یافتن آن محتمل باشد. غوّاصی که می داند در دریا گوهری هست و احتمال یافتن آن وجوددارد، غواصی اش خردمندانه است. بنابراین، بین امید معقول و آرزوی نامعقول و نیز بین شهامت و بی باکی فرق است. 🔹 سالار شهیدان فرمودند: کسی که در راه خدا قیام کند، از یاری و هدایت او برخوردار می شود؛ زیرا خدا وعده داده است که نورِ دین را همواره روشن نگاه دارد؛ ﴿ و الله متمّ نوره ﴾ و وعده الهی، تخلّف ناپذیر است. بنابراین، اصل وجود دینْ محرز است و نیز حفظ آن حتمی است و امید است چراغ دین به دست من روشن نگاه داشته شود. من با امید به یاری خداوند قیام می کنم و رجای واثق به پیروزی دارم. 🔹 اگر انسان خالصانه به یاری دین خدا برخیزد، از هدایت و حمایت خدا برخوردار خواهد شد. خداوند نوید داده است که نور دین را همواره پرفروغ نگاه دارد و آتش آتش افروزان را خاموش نماید؛ ﴿ کلّما أوقدوا ناراً للحرب أطفأها الله ﴾ ؛ «هرگاه دشمنان خدا آتش جنگ و فتنه بر ضد قرآن و اسلام برافروزند، خدا آن را به دست بندگان صالح خود فرو می نشاند و نور الهی را سرانجام مشعشع می کند»؛ ﴿ یریدون لیطفؤا نورالله بأفواههم والله متمّ نوره و لو کره الکافرون ﴾ ؛ «کافران می خواهند با نَفَس تیره و دمِ آلوده و گفتار جاهلانه خویش نور خدا را خاموش کنند؛ ولی خداوند نور خود را به بالاترین درجه روشنایی می رساند، هر چند کافران خشنود نباشند. 🔹 پس، وعده الهی تخلّف ناپذیر و اصل پایداری دین محرز است و اگر به هنگام خطر به یاری دین نشتابیم، خداوند حفظ آن را به دست دیگران خواهد سپرد؛ ﴿ إن تتولّوا یستبدل قوماً غیرکم ثمّ لا یکونوا أمثالکم ﴾ ؛ «اگر شما از دین حق رویگردانید، خدا دیگران را به جای شما خواهد نشاند که چون شما نیستند؛ بلکه بسی از شما بهتر و فداکارترند». سالار شهیدان نیز با اتکا به یاری خداوند و رجای واثق به پیروزی، به پا خاست تا چراغ دین به دست او روشن نگاه داشته شود... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 191 تا 193 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7
در محضر نهج البلاغه
💠 فصل چهارم. قیام حسینی برای شکوفایی عقل جهاد عشق و عقل 🔹 جهاد سه گونه است: 1. جهاد اصغر که نبرد ب
🔹 بنابراین، جهاد اکبر نبردی دیگر است. در آن جا هر چه هست، حق، صدق، عدل، حسن، طاهر و تقواست؛ ولی باید از میان پاک و پاک تر، یکی را برگزید. جهاد اکبر، میدان مبارزه بین معقول و مشهود، حکمت و عرفان، حصول و حضور و سرانجام، میان ذهن و عین است و شهادت طلبیِ عاشقانه می خواهد، نه عاقلانه و حکیمانه؛ همچون ابراهیم خلیل (علیه السلام) که در جهاد عاشقانه خویش از هیچ چیز، حتّی از آتش نمرود نهراسید؛ زیرا در این گونه مواردْ عقل فتوا به تقیّه و احتجاب می دهد، ولی عشق فرمان قیام و جهاد صادر می نماید. نهضت خونین سالار شهیدان، نمونه والا و راستین جهاد اکبر به شمار می رود. 🔹 مبارزه و تلاش های شاگرد امام حسین (علیه السلام) یعنی امام راحل (قدس سره) نیز شاخه ای از شجر طوبای قیام آن حضرت (علیه السلام) است. عاقلان عصر انقلاب به امام راحل (قدس سره) می گفتند: در این شرایط، نهضت شما به ثمر نمی رسد؛ ولی او عاشقانه تصمیم گرفت و در جهاد اکبر پیروز شد. پیروان خالص و مخلص او نیز که خود را با نارنجک به زیر تانک می افکندند، عاشقانه شهید شدند؛ نه عاقلانه. شهادت حسین فهمیده که نموداری از شهادت ده ها ایثارگر ناب و مجاهد نستوه مشتاق و عاشق بود، با شهادت دیگران فرق می کند؛ زیرا پیدا بود که اینان حقیقتی را می دیدند که دیگران یا آن را ادراک نمی کردند یا اگر از آن آگاه بودند، در محدوده فهم حصولی آنان بود، نه شهود حضوری. آن که مقصود خود را می بیند، این گونه جانش را بر کف دست می نهد و به روی مرگ لبخند می زند... . 📚 شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ص 193 تا 196 http://eitaa.com/joinchat/1114374154C3a90a19db7