🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ
⚘
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💫سوره مُؤْمِنُونَ
🔹عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَي عَمَّا يُشْرِكُونَ (92)
🔹قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ (93)
🔹رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (94)
🔸(اوست كه) به غيب و شهود (نهان و آشكار) آگاه است؛ پس از هر چيزى كه براى او شريك مى گيرند برتر است.
🔸بگو: پروردگارا! اگر آنچه را (از عذاب) كه به آنان وعده داده شده (مى خواهى) به من نشان دهى.
🔸پس پروردگارا! مرا در ميان قوم ستمگر قرار مده.
🌿نکته:
امام صادق عليه السلام درباره ى جمله «عالم الغيب و الشهادة» فرمود: غيب آن است كه واقع نشده و شهادت چيزى است كه محقّق گشته باشد. [106]
-----
106) معانى الاخبار، ص 146.
📜پیام:
- علم خداوند به همه چيز، رمز بى نيازى او از شريك است. «ما كان معه من اله... عالم الغيب»
- علم خداوند نسبت به غيب و شهود يكسان است. «عالم الغيب و الشهادة»
- آگاهى به غيب مهم تر و مسائل غيبى بيشتر است. (در تمام قرآن، كلمه ى غيب قبل از شهادت آمده است). «عالم الغيب و الشهادة»
- پيامبر صلى الله عليه وآله امين وحى است. حتّى كلمه ى «قل» را نقل مى كند.
- حضور در ميان ظالمان، خطر گرفتارى به عذاب هاى الهى را در پى دارد. «فى القوم الظالمين»
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۲۱۱ /در قدرت خداوند
🍃شگفتي آفرينش پديده ها
از نشانه هاي توانايي و عظمت خدا، و شگفتي ظرافتهاي صنعت او آن است كه از آب درياي موج زننده، و امواج فراوان شكننده، خشكي آفريد، و به طبقاتي تقسيم كرد، سپس طبقه ها را از هم گشود و هفت آسمان را آفريد، كه به فرمان او برقرار ماندند، و در اندازه هاي معين استوار شدند. و زمين را آفريد كه دريايي سبز رنگ و روان آن را بر دوش مي كشد، زمين در برابر فرمان خدا فروتن، و در برابر شكوه پروردگاري تسليم است، و آب روان از ترس او ايستاد، و سپس صخره ها، تپه ها، و كوههاي بزرگ را آفريد، آنها را در جايگاه خود ثابت نگاه داشت، و در قرارگاهشان استقرار بخشيد، پس كوهها در هوا و ريشه هاي آن در آب رسوخ كرد، كوهها از جاهاي پست و هموار سر بيرون كشيده و كم كم ارتفاع يافتند، و ريشه آن در دل زمين ريشه دوانيد، قله ها سر به سوي آسمان برافراشت، و نوك آنها را طولاني ساخت، تا تكيه گاه زمين، و ميخهاي نگهدارنده آن باشد، سپس زمين با حركات شديدي كه داشت آرام گرفت، تا ساكنان خود را نلرزاند، و آنچه بر پشت زمين است سقوط نكند، يا از جاي خويش منتقل نگردد. پس پاك و منزه است خدايي كه زمين را در ميان آن همه از امواج ناآرام، نگهداشت، و پس از رطوبت آن را خشك ساخت، و آن را جايگاه زندگي مخلوقات خود گردانيد، و چون بستري برايشان بگستراند، بر روي دريايي عظيم و ايستاده اي كه روان نيست و تنها بادهاي تند آن را بر هم مي زند، و ابرهاي پرباران آن را مي جنباند. (و توجه به اين شگفتي ها درس عبرتي است براي كسي كه بترسد.)
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📕نهج البلاغه/حکمت۳۱۲
🌼روانشناسی عبادات(علمی،عبادی)
🔸 وَ قَالَ ( عليه السلام ) : إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَي النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَي الْفَرَائِض
🔹ِو درود خدا بر او فرمود: دلها را روي آوردن و نشاط، و پشت كردن و فراري است، پس آنگاه كه نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات واداريد، و آنگاه كه پشت كرده بي نشاط است، به انجام واجبات قناعت كنيد.
#اللٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَألْفَرَج
⚘
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاغه/حکمت۳۱۲ 🌼روانشناسی عبادات(علمی،عبادی) 🔸 وَ قَالَ ( عليه السلام ) : إِنَّ لِلْقُلُو
.
🌿شرح و تفسیر حکمت ۳۱۲
امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته قابل توجه روانى اشاره كرده، مى فرمايد: «دلها (ى انسانها) گاه روى مى آورد (و پرنشاط است) و گاه پشت مى كند (وبى نشاط است) آنگاه كه روى مى آورد آن را به انجام نوافل ومستحبات نيز وادار كنيد و آنگاه كه پشت مى كند و بى نشاط است تنها به انجام فرائض وواجبات قناعت نماييد»؛ (إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ). بدون شك، انسان حالات مختلف و متفاوتى دارد و در هر يك از اين حالات بايد موافق آن گام بردارد تا به نتيجه مطلوب برسد.
گاه فكر انسان آرام و روح او پرنشاط است و عوامل اشتغال فكرى وجود ندارد و جسم و روحش آماده براى عبادت و اطاعت و بندگى خداست. در اين هنگام اين فرصت طلايى را بايد غنيمت شمرد و علاوه بر واجبات به مستحبات نيز با حضور قلب پرداخت. ولى گاه روح انسان خسته و فكر او مشغول به يك سلسله مشكلات دنيوى است و گاه ناراحتى جسمانى نيز به آن ضميمه مىشود بهگونهاى كه حوصله هيچ كارى را ندارد در چنين شرايطى بايد به واجبات كه به هر حال بايد انجام شود قناعت كرد، زيرا پرداختن به مستحباتى كه انسان آن را بر خودش تحميل كند وهيچ حضور قلب و نشاطى در آن نباشد سبب ارتقاء روح و قرب به پروردگار ووصول به اهداف عالى نخواهد شد و چه بسا اگر مستحبات را در چنين حالى به خود تحميل كند هم به واجبات ضرر بزند و هم حالت تنفر از مستحبات براى او حاصل شود كه هر دو ضايعه بزرگى است.
شبيه همين گفتار حكيمانه در حكمت 193 با كمى تفاوت گذشت وهمانگونه كه به هنگام ذكر سند گفتيم، اين حديث شريف از رسول اكرمصلی الله علیه وآله با كمى تفاوت به اين صورت آمده است: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَتَنَفَّلُوا وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَعَلَيْكُمْ بِالْفَرِيضَةِ». همچنين شبيه اين كلام حكيمانه در حكمت 278 گذشت آنجا كه فرمود : «قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ؛ عمل كمى كه با نشاط آن را تداوم بخشى اميدواركنندهتر از عملى است كه بسيار و خسته كننده است». نكته اصلى اينجاست كه اسلام به كيفيت عمل بيش از كميت آن اهميت مى دهد، ازاينرو در آيه دوم سوره «ملك» مى خوانيم: «(الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ)؛ آنكس كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد، و او شكست ناپذير وبخشنده است». در اين آيه شريفه به حُسن عمل اهميت داده شده است، نه به كثرت عمل.
به همين دليل امام صادق علیه السلام در حديثى به اين نكته توجه داده و مى فرمايد: «لَيْسَ يَعْنِي أَكْثَرَ عَمَلاً⬇️
↕️
وَلَكِنْ أَصْوَبَكُمْ عَمَلاً؛ منظور اين نيست كه عمل فرد بيشتر باشد، بلكه مقصود آن است كه كداميك صحيح تر و كاملتر عمل مى كنيد». به بيان ديگر، روح عمل، حضور قلب و توجه به خدا و اخلاص است و اين در حالى حاصل مى شود كه انسان نشاط عبادت داشته باشد و به هنگام كمبود نشاط حضور قلب نيز آسيب مى پذيرد به همين دليل فرموده اند: هنگامى كه نشاط عبادت نيست به واجبات قناعت كنيد و به هنگام نشاط عبادت، هم واجبات را به جا بياوريد و هم مستحبات را. اضافه بر اين اگر هنگام نداشتن نشاط و حوصله براى عبادت، انسان مستحبات را بر خود تحميل كند ممكن است يك حال نفرت و بيزارى در او پيدا شود كه بر آينده او نيز تأثير بگذارد. در نامه 69 كه از نامه هاى جالب اميرمؤمنان على علیه السلام به «حارث همدانى» است نيز اشاره اى به اين حقيقت شده بود آنجا كه مى فرمايد: «وَخَادِعْ نَفْسَکَ فِي الْعِبَادَةِ وَارْفُقْ بِهَا وَلا تَقْهَرْهَا وَخُذْ عَفْوَهَا وَنَشَاطَهَا إِلاَّ مَا كَانَ مَكْتُوباً عَلَيْکَ مِنَ الْفَرِيضَةِ فَإِنَّهُ لابُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَتَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا؛ در انجام عبادت، نفس خود را بفريب (و آن را رام ساز) و با آن مدارا كن و خويشتن را بر آن مجبور نساز، بلكه بكوش آن را در وقت فراغت و بانشاط به جا آورى مگر فرايضى كه بر تو مقرر شده است كه در هر حال بايد آنها را انجام دهى و در موقعش مراقب آن باشی".
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ 🔹عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَاد
⚘
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💫سوره مُؤْمِنُونَ
🔹وَإِنَّا عَلَي أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ (95)
🔸و بدون شك ما مى توانيم آنچه را به آنان وعده مى دهيم به تو نشان دهيم.
🌿نکته:
خداوند در اين آيه پيامبرش را دلدارى داده است كه قدرت دارد گمراهان و كافران را عذاب كند امّا به دلايلى عذاب آنان را به تأخير مى اندازد از جمله:
الف: به آنان مهلت مى دهد تا توبه كنند.
ب: با آنان اتمام حجّت كند.
ج: در آينده افراد مؤمنى از نسل آنان به وجود مى آيد.
د: به خاطر وجود پيامبر صلى الله عليه وآله كه مايه ى رحمت و بركت است.
📜پیام:
- تأخير عذاب، نشانه ى ناتوانى خداوند نيست. «لقادرون»
- از اينكه عاقبت كفّار را به چشم خود نمى بينيد، در قدرت خداوند شك نكنيد. «نريك ما نعدهم لقارون»
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۲۱۲ /در نكوهش اصحاب
🍂بسيج مردم براي جنگ با شاميان
خدايا! هر كدام از بندگان تو، كه سخن عادلانه دور از ستمكاري، و اصلاح كننده دور از فسادانگيزي ما را نسبت به دين و دنيا شنيد، و پس از شنيدن سر باز زد، و از ياري كردنت باز ايستاد، و در گرامي داشتن دين تو درنگ كرد، ما تو را بر ضد او به گواهي مي طلبيم، اي خدايي كه از بزرگ ترين گواهاني و تمام موجوداتي كه در آسمانها و زمين سكونت دادي همه را بر ضد او به گواهي دعوت مي كنيم با اينكه تو از ياري او بي نيازي، و او را به كيفر گناهانش گرفتار خواهي كرد.
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📕نهج البلاغه/حکمت۳۱۳
✅جامعیت قرآن(علمی)
🔸وَ قَالَ ( عليه السلام ) : وَ فِي الْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ حُكْمُ مَا بَيْنَكُمْ
🔹و درود خدا بر او فرمود: در قرآن اخبار گذشتگان، و آيندگان، و احكام مورد نياز زندگيتان وجود دارد.
⚘
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاغه/حکمت۳۱۳ ✅جامعیت قرآن(علمی) 🔸وَ قَالَ ( عليه السلام ) : وَ فِي الْقُرْآنِ نَبَأُ مَ
🌿شرح و تفسیر حکمت ۳۱۳
🌺جامعیت قرآن
امام علیه السلام در این حدیث شریف به اهمیت و جامعیت قرآن اشاره مى کند ومى فرماید: «در قرآن، اخبار پیشینیان و حوادث آینده و حکم و دستور مربوط به شما آمده است»؛ (وَفِی آلْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَکُمْ، وَخَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ، وَحُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ). منظور از اخبار پیشینیان روشن است، زیرا بخش مهمى از قرآن مجید، تاریخ انبیا و اقوام گذشته است؛ از آفرینش آدم تا حالات حضرت مسیح واصحاب ویارانش، قرآن دست ما را مى گیرد و در تمام قرون و اعصار گذشته همراه انبیا وپیغمبران و اقوام آنها حرکت مى دهد و تلخ و شیرین زندگى آنها را بیان مى کند و تجارب فراوان و حوادث عبرت انگیز بسیارى را که در زندگانى آنها بوده یکجا پیش روى ما مى نهد آنگونه که گویا ما همراه آنها بوده ایم و با آنها مى زیسته ایم. منظور از حوادث آینده، مسائل مربوط به قبر و برزخ و قیامت است که در جاى جاى قرآن مجید به آن اشاره شده است به گونه اى که گویا ما آینده را دیده ایم و در آن زیسته ایم. منظور از جمله «وَحُکْمُ ما بَیْنَکُمْ» این است که در قرآن به همه برنامه هاى زندگى شما اعم از واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح، اشارات کلى یا جزئى شده است، بنابراین قرآن کتاب جامعى است که هرچه بخواهید در آن هست. با توجه به شأن نزولى که در حدیث حارث اعور آمده بود روشن مى شود که این سخن را امام علیه السلام زمانى بیان فرمود که مردم به سراغ احادیث رفته و قرآن را رها ساخته بودند. البته منظور امام علیه السلام رها کردن احادیث نیست، زیرا پیغمبر صلی الله علیه وآله در «حدیث ثقلین» کتاب خدا و عترت را (عترتى که منبع اصلى احادیث رسول خدا صلی الله علیه وآله است) با هم توصیه مى کند، بلکه منظور این است که افراط در توجه به حدیث تا آنجا که قرآن رها شود کار نکوهیده اى است. به هر روى، مهم این است قرآن که نور و رحمت الهى و مایه هدایت وسعادت است در میان مسلمانان به فراموشى سپرده نشود. مسلمانان در درجه نخست اساس کار خود را از قرآن بگیرند و سپس از سنت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله واحادیث اهلبیت: براى تشریح این دستورات و آگاهى از جزئیات برنامه ها بهره مند شوند. در ذیل حدیث اعور پس از کلام نورانى بالا جمله هایى درباره اهمیت قرآن آمده است که بسیار گویا و آموزنده است «هُوَ الْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ ما تَرَکَهُ مِنْ جَبّارٍ إلّا قَصَمَهُ اللهُ وَمَنِ ابْتَغَى الْهُدى مِنْ غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اللهُ تَعالى وَهُوَ حَبْلُ اللهِ الْمَتینُ وَهُوَ الذِّکْرُ الْحَکیمُ وَالصِّراطُ الْمُسْتَقِیمُ وَهُوَ الَّذی لا تَزیغُ بِهِ الاْهْواءُ وَلا تَلْتَبِسُ بِهِ الاَْلْسُنُ وَلا یَشْبَعُ مِنْهُ الْعُلَماءُ وَلا یَخْلِقُ عَنْ کَثْرَةِ الرَّدِ وَلا تَنْقَضی عَجائِبُهُ هُوَ الَّذی لَمْ یَثِنْهُ الْجِنُّ حینَ سَمِعْتُهُ قالُوا إِنّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ مَنْ قالَ بِهِ صَدَقَ وَمَنْ عَمِلَ بِهِ أُجِرَ وَمَنْ حَکَمَ بِهِ عَدَلَ وَمَنْ دَعا إِلَیْهِ هُدِیَ إلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ؛ قرآن جدا کننده حق از باطل است و هزل و شوخى در آن راه ندارد. هر ظالمى به آن پشت کند خداوند او را دَرهم مى شکند و هرکس هدایت را از غیر قرآن بخواهد خداى متعال او را گمراه مى سازد و آن، ریسمان محکم الهى است ویادآورى مستحکم و راه راست. قرآن چیزى است که اوهام و خواسته هاى انحرافى، آن را منحرف نمى کند و زبان نااهلان، آن را مشتبه نمى سازد. دانشمندان از آن سیر نمى شوند و براثر کثرت تلاوت و مراجعه کهنه نمىگردد. شگفتى هاى آن پایان نمى پذیرد و این همان چیزى است که طایفه جن هنگامى که آن را شنیدند آن را بازنگرداندند و دَرهم نپیچیدند و گفتند: ما سخن عجیبى شنیدیم که همگان را به سوى رشد و تعالى هدایت مى کند. کسى که با قرآن سخن بگوید درست مى گوید و آنکس که به آن عمل کند مأجور است و کسى که مطابق آن حکم کند حکمش عادلانه و کسى که به سوى قرآن فرا خواند به سوى صراط مستقیم هدایت کرده است». درباره اهمیت قرآن مجید، هم در خود قرآن و هم در روایات اسلامى مطالب گستردهاى آمده، از جمله در نهج البلاغه در خطبه هاى فراوان، امام علیه السلام درباره اهمیت آن سخن گفته است؛ از جمله در بخش آخر خطبه ۱۹۸ امام علیه السلام شرح مبسوطى که شامل ۴۲ امتیاز مهم است براى قرآن مجید بیان مى کند و همچنین در خطبه ۱۸۳ و خطبه ۱۷۶ و... نیز مطالب مهمى در این زمینه آمده است./بلاغ
با سلام
دوستان در این کانال پست گذاشته نمیشه ادامه کار رو در لینک زیر دنبال کنید
👇👇👇
#کانال_نهج_البلاغه
http://eitaa.com/joinchat/3325624337C718d94f441
#با_هم_نهج_البلاغه_بخوانیم
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
.
✅شرح حکمت ۸
( مکارم شیرازی )
💥شگفتى هاى انسان:
🌺امام(عليه السلام) در اين بخش از سخنان حکمت آميز خود اشارات لطيفى به عظمت آفرينش انسان و تدبير عظيم خالق بشر مى کند و مخصوصاً بر اين معنا تکيه دارد که يکى از ويژگى هاى خلقت خداوند قادر توانا اين بوده که با وسايل کوچکى مسائل مهمى را ايجاد کرده و مى کند.
🍃در اينجا به چهار قسمت از اين شگفتى هاى آفرينش اشاره مى کند، نخست مى فرمايد: «از اين انسان تعجب کنيد که با يک قطعه پيه مى بيند»;
🔹 (اعْجَبُوا لِهَذَا الاِْنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْم).
مى دانيم بافت هاى بدن انسان عمدتا از گوشت تشکيل شده; گوشتى که استخوان ها آن را برپا مى دارد; ولى چشم در واقع يک قطعه پيه شفاف است که ساختمان بسيار عجيب و دقيقى دارد; از هفت طبقه که روى هم قرار گرفته اند و سه ماده سيال و شفّاف که در ميان آنها قرار دارند تشکيل شده و يک دنيا نظم و حساب بر آن حاکم است.
🌿دقيق ترين وسايل فيلم بردارى هرگز قدرت چشم را ندارد، زيرا بدون اين که نياز به اين داشته باشد که فيلمى در آن بنهند گاه هفتاد يا هشتاد سال کار فيلم بردارى خود را انجام مى دهد و تمام فيلم هاى او سه بعدى است و در آن واحد مى تواند خود را بر دور و نزديک منطبق کند و در جهات چهارگانه با سرعت حرکت مى کند بى آنکه نياز به تنظيم کردن داشته باشد.
🔻از عجايب چشم اين که به طور خودکار خود را براى عکس بردارى از صحنه هاى مختلف آماده مى کند; در جايى که نور زياد باشد مردمک چشم به سرعت تنگ مى شود تا نور کمترى وارد شود نه چشم آسيب ببيند و نه عکس بردارى خراب شود و در جايى که کم باشد مردمک چشم بسيار فراخ مى شود تا نور بيشترى را وارد چشم کند.
🔹به هنگام عکس بردارى از صحنه هاى دور و نزديک عدسى چشم به وسيله عضلات بسيار ظريفى که در اطراف آن قرار دارد گاه کشيده مى شود تا صحنه هاى دور را کاملاً تصويربردارى کند و گاه رها مى شود تا عدسى قطور گشته براى صحنه هاى نزديک آماده باشد.
🍃بسيار شده است که ناگهان در شب تاريک چراغ ها خاموش مى شود، وقتى به اطراف نگاه مى کنيم هيچ چيز را نمى بينيم; ولى پس از چند لحظه چشم خود را بر آن تطبيق مى کند و کم کم اشياى اطراف خود را مى بينيم و راه رفت و آمد خود را پيدا مى کنيم.
🔴از شگفتى هاى ديگر اين که همه ذرات چشم موجود زنده اى هستند و بايد تغذيه شوند و تغذيه از طريق خون صورت مى گيرد و اگر خون به همان شکلى که وارد اعضا مى شود وارد چشم بشود همه جا در نظر ما تاريک مى گردد ولى آفريدگار جهان پيش از آنکه خون وارد ياخته هاى چشم شود آن را چنان تصفيه و زلال مى سازد که کمترين رنگى از خود نشان نمى دهد.
🔸از ديگر عجايب چشم اين است که دائماً به وسيله چشمه هاى بسيار کوچک اشک و حرکت پلک ها نرم و مرطوب نگهدارى مى شود که اگر نباشد چشم مى خشکد و کارآيى خود را از دست مى دهد چشمه هاى اشک اين آب زلال را تدريجاً روى چشم مى فرستد و از مجراى ديگرى که به منزله فاضلاب است عبور مى کند و به داخل حلق مى ريزد و به هنگام گريه فعاليت اين چشمه ها به صورت خودکار فزونى مى يابد. اشک چشم از بيش از بيست ماده ترکيب شده که براى تغذيه چشم و شست و شو و ضد عفونى کردن آن کاملاً مؤثر است و اگر بشر بتواند ماده اى مانند اشک چشم بسازد به گفته بعضى يک غذاى کامل مقوى خواهد بود و اشک هاى مصنوعى که امروز ساخته اند هيچ کدام به پاى اشک چشم نمى رسند.
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
هدایت شده از 🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
#اختصاصی
مقتدی صدر و ما ادراک مقتدی صدر!!!!
اعتراضات عراق با ورود مردم دردمند به صحنه آغاز شد، اما اکنون مقتدی صدر می خواهد به روش خودش آن را تمامکند.
اما به غیر از او بازیگران دیگری نیز در صحنه حضور دارند اما به راستی هدف وی از به آشوب کشاندن عراق دراین برهه ی حساس زمانی ومکانی مخصوصا اینکه آمریکا درحال احیای مجدد داعش یا یک نیروی شبیه به داعش با اسم ورسم دیگر میباشد
مقتدی صدر روحانی شیعه و سیاستمدار گرچه بویی از سیاست نبرده و بیشتر آلت دست سعودی و نیروهای متعصب عراقی است تا یک سیاستمدار کارکشته وخبره ، وی از رهبران شیعیان عراق است. چهارمین فرزند سید محمد صدر و شناخته شدهترین بازمانده از خاندان صدر است. مقتدا صدر از مخالفین حکومت صدام حسین، طرفدار ایجاد حکومت اسلامی و مخالف حضور نیروهای خارجی در عراق است اما روش کارش فرق میکند وتقریبا بعد ازصدام باهیچکدام یک ازدولتهای روی کار امده شیعه درعراق میانه ی خوبی نداشت و هرازگاهی با کشاندن طرفدارنش به خیابانها کام دولت وملت عراق را تلخ میکرد اینکه وی چه رویایی در سر میپروراند کمی مبهم است ولی میتوان با دنبال کردن حوادیث اخیر و باتوجه به واکاوی شخصیتی وی این امر چندان هم مشکل نخواهد بود
مقتدی صدر بلحاظ شخصیتی ،فردی خودرای ،وخودبرتربین بوده و دارای رگ وریشه ی ناسیونالیسمی قوی وعجیبی هست او دوست دارد حرفش را با اردوکشی خیابانی و باتکیه بر بازوی نظامی خودش (سرایا الاسلام) بزند
اصلا اهل گفتگو و کنار آمدن نیست دریک کلام مقتدي ، ثبات رأي و عقيده ندارد و اين براي مردم و مسئولان عراقي محرز شده است
ايشون خودشون رو مقدس ميدونن و بالاتر از اين مقام ها
اما مواضع وی در این اعتراضات جالب و قابل تآمل بیشتر است مثلا:👇
عدم استعفای عبدالمهدی، جلوی خونریزی را نخواهد گرفت و عراق را تبدیل به سوریه و یمن میکند.😳
پیام های صدر رنگ و بوی تهدید و تخریب گرفته اند. واین شائبه رو تقویت میکند که کلید آشوب ها را خود مقتدی صدر زده ومدیریت میکند
ان شاالله که جریان صدر راه درست رو انتخاب کنه ❗️
رهپویان بصیرت
🇮🇷 eitaa.com/Rahpooyan_basirat
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌷
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
✨وَ آيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (33)
/یس
🍃و زمين مرده كه ما آن را زنده كرديم و دانه اى از آن خارج ساختيم كه از آن مى خورند، براى آنان نشانه اى است (بر امكان معاد).
🔮 در آيه قبل خوانديم كه همه ى مردم در قيامت زنده شده، نزد خداوند حاضر خواهند شد؛ اين آيه دليل معاد و زنده شدن را بيان مى كند
🌱- هر دانه و گياهى كه از زمين مى رويد، همچون مرده اى است كه در قيامت از گور بر مى خيزد. «و آية لهم»
🌴- براى اثبات حقّانيّت سخن خود به نمونه ها استدلال كنيم. «و آية لهم»
✅- بهترين دليل براى عموم مردم، آن است كه دائمى، عمومى، غير قابل انكار، ساده و همه جايى باشد. «و آية لهم الارض»
🔵- بهترين راه ايمان به معاد، دقّت در آفريده هاست. «الارض الميتة احييناها»
🍎- بخش عمده اى از غذاى انسان را دانه هاى گياهى تشكيل مى دهد كه دقّت در آنها راهى براى خداشناسى است. «و آية.... حبّاً فمنه تأكلون»
⚘ eitaa.com/Nahjolbalaghe2
#تفسیرقرآن
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
💥
✅ادامه شرح و تفسیر خطبه1 بخشی
✨«وَ لِیعْلَمَ الَّذینَ اُوتُو الْعِلْمَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیؤمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ; و نیز هدف این بود که آگاهان بدانند، این حقّى است از سوى پروردگارت و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن، خاضع گردد».(18)
❓سؤال 3: چگونه شیطان خود را برتر از آدم مى شمرد و بر حکمت خداوند معترض بود؟!
✔️در پاسخ باید گفت خودخواهى و غرور، حجاب ضخیمى است که شخص را از دیدن واقعیات باز مى دارد; آن گونه که ابلیس را باز داشت. او نه تنها در مقام عصیان و گناه و نافرمانى برآمد، بلکه به حکمت پروردگار خرده گرفت که چرا موجود شریفى همچون من را که از آتش آفریده شده ام دستور به سجده در برابر موجود پست ترى که از خاک آفریده شده است دادى!
🔸او چنین مى پنداشت که آتش برتر از خاک است در حالى که خاک سرچشمه انواع برکات و منبع تمام موادّ حیاتى و مهمترین وسیله براى ادامه زندگى و در بردارنده انواع معادن و جواهر است ولى آتش چنین نیست.
درست است که آتش و حرارت نیز یکى از وسایل زندگى است ولى بى شک نقش اصلى را موادّ موجود در خاک بر عهده دارد و آتش وسیله اى براى تکامل آنهاست.
🔷در بعضى از روایات آمده است(9) که یکى از دروغهاى ابلیس این بود که آتش را برتر از خاک مى دانست در حالى که آتش معمولا از درختان یا مواد چرب به دست مى آید و مى دانیم درختان از خاکند و چربیهاى گیاهى و حیوانى نیز همه (به واسطه) از زمین گرفته شده است.
🔹اضافه بر این، امتیاز آدم تنها به خاطر برترى خاک بر آتش نبود;
👌 بلکه امتیاز اصلى او همان روح والایى بود که خداوند با تعبیر «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحى»
به او بخشیده بود. به فرض که مادّه نخستین شیطان از ماده نخستین آدم برتر باشد دلیل بر این نمى شود که در برابر آفرینش آدم با آن روح الهى و مقام نمایندگى پروردگار سجده و خضوع نکند و شاید شیطان همه اینها را مى دانست ولى کبر و غرور و خودپسندى به او اجازه اعتراف به حقیقت را نمى داد.
🚫4ـ توجیهات بى اساس ناآگاهان
بعضى از فلاسفه ـ آن گونه که ابن میثم بحرانى (رحمة الله علیه) در شرح نهج البلاغه اش نقل مى کند ـ تمام آنچه را در داستان آفرینش آدم و سجده فرشتگان و سرکشى و نافرمانى ابلیس آمده است تأویل و توجیه کرده و بر مفاهیمى غیر از آنچه از ظاهر آنها استفاده مى شود حمل کرده اند.
❌از جمله این که گفته اند منظور از «فرشتگانى که مأمور به سجده براى آدم شده اند قواى بدنیه است که مأمور به خضوع در برابر نفس عاقله (روح آدمى) مى باشند! و منظور از «ابلیس» قوه وهمیه است و لشکریان و جنود ابلیس همان قوایى است که از وهم (و هواى نفس) سرچشمه مى گیرد که در تعارض با قواى عقلیه مى باشد و منظور از بهشتى که آدم از آن رانده شد معارف حقّه و مطالعه انوار کبریاى خداست! و امثال این توجیهات نادرست و بى مأخذ».(20)
🚫اینها نمونه روشن تفسیر به رأى است که در احادیث فراوانى از آن نهى شده و سبب سقوط و دورى از خدا شمرده شده است.
❌مى دانیم تفسیر به رأى و تحمیل پیش داوریهاى ذهنى بر آیات و روایات همیشه مهمترین ابزار دست منحرفان و دین سازان و شیادان بوده که آیات قرآنى و روایات اسلامى را بر آنچه خودشان مى خواهند ـ و خدا و اولیاءُ الله نگفته اند ـ تطبیق دهند و نیز مى دانیم اگر پاى تفسیر به رأى به آیات و روایات گشوده شود هیچ اصل مسلّم و مبناى ثابت و حکم و قانونى باقى نمى ماند و همه چیز دستخوش افکار نادرست و هوا و هوسهاى این و آن مى گردد و کتاب و سنّت همچون قطعه مومى مى شود در دست ناآگاهان و منحرفان که آن را به هر شکلى مایل باشند درمى آورند.
به همین دلیل محقّقان بزرگ اسلام اصرار دارند، قواعد مسلّمه باب الفاظ در فهم معانى کتاب و سنّت به کار برود. الفاظ باید بر معانى حقیقیش حمل شود، مگر این که قراین روشنى بر مجاز وجود داشته باشد، قراینى که در میان عرف عقلا مقبول باشد و در استدلالهاى خود بر آن تکیه کنند.(21)
🔗به هر حال ذکر داستان ابلیس و پایان کار او در این بخش از کلام مولا على(علیه السلام) به عنوان درس عبرتى است براى همه انسانها تا نتایج کبر و غرور و خودخواهى و تعصّب را بنگرند و پایان کار ابلیس را که به لعنت ابدى و شقاوت جاودانى منتهى شد ببینند و هرگز در این راه بسیار پرخطر، گام ننهند.
🌷این سخن را با کلامى از عالم بزرگوار مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه اش پایان مى دهیم:
🌱ادامه دارد..
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه