eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۳۰ 🔺 زیانکار ترین مردم 🔸 زيانكارترين انسانها: امام(عليه السلام) در اين گفتار ح
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۳۰ 🔺 زیانکار ترین مردم 🔸 زيانكارترين انسانها: ↩️ در آيه 14 سوره حديد آمده است: «(وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الاَْمَانِىُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللهِ وَغَرَّكُمْ بِاللهِ الْغَرُورُ); ولى شما خود را به هلاكت افكنديد و انتظار (هاى بيهوده) كشيديد، و (در همه چيز) شكّ و ترديد داشتيد، و آرزوهاى دور و دراز، شما را فريب داد تا فرمان (مرگ از سوى) خدا فرارسيد، و شيطان فريب كار شما را در برابر (اوامر) خداوند فريب داد!». جمله «لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِيرُ» اشاره به اين است كه تقديرات با گروهى همراه مى شود و آن ها به خواسته دل و هوس هاى خود مى رسند و دست خالى از دنيا مى روند. گرچه اين ها نيز زيان كارند ولى از آن ها زيان كارتر كسانى هستند كه به آن خواسته ها نيز نمى رسند. اين سخن را با كلامى عبرت انگيز از مرحوم شيخ مفيد در كتاب جَمَل پايان مى دهيم. او از حسن بصرى[3] چنين نقل مى كند كه طلحه از يكى از مزارع بسيار وسيع و مهم كه عثمان به او بخشيده بود خارج مى شد مزرعه اى كه گاه هنگام رفتن به آن جا هزار سوار او را همراهى مى كردند سپس همراه او از مزرعه بازمى گشتند و اين وضع همچنان ادامه يافت تا او در قتل عثمان شركت كرد. هنگامى كه جنگ جمل فرارسيد براى جنگيدن به وسط ميدان آمد در حالى كه زره محكمى پوشيده بود تا او را از تيرهاى دشمن حفظ كند. ناگهان تيرى آمد و بر بدن او نشست و مقدرات الهى واقع شد. در آن حال مى گفت: تاكنون به خاك افتادن كسى را نديدم كه از من بدبخت تر باشد. و اين در حالى بود كه سال ها همراه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) جهاد كرده و از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) حمايت نموده بود. سرانجام اين افتخارات را از دست داد. حسن بصرى مى افزايد: من قبر او را ديدم كه عابران آن را آلوده كرده بودند. اما زبير; او نيز هنگامى كه پشيمان شد و از جنگ جمل كناره گيرى كرد به سراغ يكى از قبايل عرب آمد و گفت: مرا پناه بدهيد. به او گفتند: اى زبير! تو قبلا به ديگران پناه دادى و نياز به پناه نداشتى. از چه چيز مى ترسى؟ به خدا سوگند پسرت باعث اين ترس تو شده است. در اين هنگام ابن جرموز به سراغ او رفت و او را به قتل رساند. و به خدا سوگند هرگز كسى را ضايع تر از او نديدم. قبر او در سرزمين وادى السباع، محلى است كه شغالان آن را آلوده مى كنند. سپس مى افزايد: «وَلَمّا خَرَجا لَم يُدْرِكا ما طَلَبا ولَم يَرجِعا إلى ما تَرَكا; آرى، اين دو نفر از دنيا رفتند و به آنچه مى خواستند، نرسيدند (و آنچه را از دست دادند نيز دوباره به دست نياوردند)»[4]. [5] * ✍ پی نوشت: [3]. معروف اين است كه حسن بصرى در جنگ جمل حضور نداشت و حتى در بعضى از روايات آمده است كه او بعداً سخت از اين مسأله پشيمان شد (بحارالانوار، ج 1، ص 78) و آنچه در روايت مورد بحث از حسن نقل شده ظاهراً با واسطه بوده است همان گونه كه روايات ديگرى از او درباره جنگ جمل با تصريح به واسطه نقل شده است. (بحارالانوار، ج 32، ص 327، ح 313). [4]. جمل، ص 384 و 385. [5]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در اين جا تنها مدرك ديگرى كه به آن اشاره كرده غررالحكم است كه با تفاوت نسبتاً مختصرى اين گفتار حكيمانه را آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 310)   ✔️ پايان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❅ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الزَّاهِدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ الْعابِدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمامُ السَّيِّدُ الرَّشِيدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَقْتُولُ الشَّهِيدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ وَابْنَ وَصِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ؛... 🖤 سالروز شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام،‌ را به پیشگاه حضرت بقیة الله الاعظم، امام زمان ارواحنا فداه و همه محبان اهل البیت علیهم‌السلام تسلیت و تعزیت عرض می‌نماییم. 🔅 : ✓ اهل زمین مورد رحمت ـ و بركت الهی ـ هستند، مادامی كه خوف و ترس (از گناه و معصیت داشته باشند)، ادای امانت نمایند و حقّ را دریابند و مورد عمل قرار دهند. 📚 تهذیب الاحكام: ج۶، ص۳۵۰، ح۹۹۱ ‏ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737370T17693476(Web)-mc.mp3
9.49M
📜 یک درس از (ع) امام کاظم (ع) می فرماید: «از شیعه ما نیست کسی که روزی حداقل یک بار به حساب و کتاب خودش رسیدگی نکند.» منظور از آن حساب و کتاب الهی است. بایستی ۵ باور را در خود نهادینه کنیم: باور اول این است که حساب و کتاب خداوند در روز قیامت جدی است. آیا خداوندی که جهان را با حساب و کتاب آفریده زندگی ما را بی حساب و کتاب گذاشته است؟ هم در عالم و هم در آدم حساب و کتاب وجود دارد. 🎙استاد ماندگاری @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۲۷ الی ۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ⛔️ بدون اذن به خ
📝تفسیر سوره مبارکه نور آیات ۲۷ الی ۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️ نکته ها: ۱ ـ امنیت و آزادى در محیط خانه بى شک وجود انسان داراى دو بُعد است، بُعد فردى و بُعد اجتماعى، و به همین دلیل داراى دو نوع زندگى است:، زندگى خصوصى و عمومى که هر کدام براى خود ویژگى هائى دارد و آداب و مقرراتى. انسان ناچار است در محیط اجتماع قیود زیادى را از نظر لباس، طرز حرکت و رفت و آمد تحمل کند، ولى پیدا است: ادامه این وضع در تمام مدت شبانه روز خسته کننده و درد سر آفرین است. او مى خواهد مدتى از شبانه روز آزاد باشد، قید و بندها را دور کند به استراحت پردازد، با خانواده و فرزندان خود به گفتگوهاى خصوصى بنشیند، و تا آنجا که ممکن است از این آزادى بهره گیرد، و به همین دلیل، به خانه خصوصى خود پناه مى برد، با بستن درها به روى دیگران زندگى خویش را موقتاً از جامعه جدا مى سازد، و همراه آن از انبوه قیودى که ناچار بود در محیط اجتماع بر خود تحمیل کند، آزاد مى شود. حال باید در این محیط آزاد، با این فلسفه روشن، امنیت کافى وجود داشته باشد، اگر بنا باشد هر کس سر زده وارد این محیط گردد، و به حریم امن آن تجاوز کند، دیگر آن آزادى، استراحت و آرامش وجود نخواهد داشت، و مبدل به محیط کوچه و بازار مى شود. به همین دلیل، همیشه در میان انسان ها مقررات ویژه اى در این زمینه بوده است، و در تمام قوانین دنیا وارد شدن به خانه اشخاص بدون اجازه آنها ممنوع است و مجازات دارد، و حتى در جائى که ضرورتى از نظر حفظ امنیت و جهات دیگر ایجاب کند که بدون اجازه وارد شوند، مقامات محدود و معینى حق دادن چنین اجازه اى را دارند. در اسلام، نیز در این زمینه دستور بسیار مؤکد داده شده، و آداب و ریزه کارى هائى در این زمینه وجود دارد که کمتر نظیر آن دیده مى شود. در حدیثى مى خوانیم: ابو سعید از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه ورود به منزل گرفت، در حالى که رو به روى در خانه پیامبر(ص) ایستاده بود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: به هنگام اجازه گرفتن رو به روى در نایست!. در روایت دیگرى مى خوانیم: خود آن حضرت هنگامى که به در خانه کسى مى آمد، رو به روى در نمى ایستاد، بلکه در طرف راست یا چپ قرار مى گرفت و مى فرمود: السَّلامُ عَلَیْکُم (و به این وسیله اجازه ورود مى گرفت); زیرا آن روز هنوز معمول نشده بود که در برابر در خانه پرده بیاویزند. حتى در روایات اسلامى مى خوانیم: انسان به هنگامى که مى خواهد وارد خانه مادر، یا پدر و یا حتى وارد خانه فرزند خود شود، اجازه بگیرد. در روایتى آمده است: مردى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسید: آیا به هنگامى که مى خواهم وارد خانه مادرم شوم باید اجازه بگیرم؟ فرمود: آرى. عرض کرد: مادرم غیر از من خدمتگزارى ندارد باز هم باید اجازه بگیرم؟! فرمود: أَ تُحِبُّ أَنْ تَراها عُرْیانَةً؟!: آیا دوست دارى مادرت را برهنه ببینى ؟! عرض کرد: نه. فرمود: فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْها!: اکنون که چنین است از او اجازه بگیر !. در روایت دیگرى مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) هنگامى که مى خواست وارد خانه دخترش فاطمه(علیها السلام) شود، نخست بر در خانه آمد دست به روى در گذاشت و در را کمى عقب زد، سپس فرمود: السَّلامُ عَلَیْکُم ، فاطمه(علیها السلام) پاسخ سلام پدر را داد، بعد پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: اجازه دارم وارد شوم؟ عرض کرد: وارد شو اى رسول خدا!. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: کسى که همراه من است نیز اجازه دارد وارد شود؟. فاطمه(علیها السلام) عرض کرد: مقنعه بر سر من نیست، و هنگامى که خود را به حجاب اسلامى محجب ساخت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مجدداً سلام کرد و فاطمه(علیها السلام) جواب داد، و مجدداً اجازه ورود براى خودش گرفت، و بعد از پاسخ موافق فاطمه(علیها السلام)اجازه ورود براى همراهش جابر بن عبداللّه گرفت. این حدیث به خوبى نشان مى دهد: تا چه اندازه پیامبر(صلى الله علیه وآله) که یک الگو و سرمشق براى عموم مسلمانان بود، این نکات را دقیقاً رعایت مى فرمود. حتى در بعضى از روایات مى خوانیم: باید سه بار اجازه گرفت: اجازه اول را بشنوند. به هنگام اجازه دوم خود را آماده سازند. به هنگام اجازه سوم اگر خواستند اجازه دهند و اگر نخواستند اجازه ندهند!.(۴) حتى بعضى لازم دانسته اند: در میان این سه اجازه، فاصله اى باشد; چرا که گاه لباس مناسبى بر تن صاحب خانه نیست، و گاه در حالى است که نمى خواهد کسى او را در آن حال ببیند، گاه وضع اطاق به هم ریخته است و گاه اسرارى است که نمى خواهد دیگرى بر اسرار درون خانه اش واقف شود، باید به او فرصتى داد تا خود را جمع و جور کند. و اگر اجازه نداد، بدون کمترین احساس ناراحتى باید صرف نظر کرد. * * * ✍ پی نوشت: ۴ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱۴، صفحه ۱۶۱، ابواب مقدمات النکاح، باب ۱۲۳. ↩️ ادامه داد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۳۱ 🔹طالبان دنيا و طالبان آخرت: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه براى اين كه دنياپرستان را از راهى كه مى روند بازدارد و طالبان آخرت را در مسيرى كه دارند تشويق كند مى فرمايد: «روزى بر دوگونه است: يكى آن كه به دنبال انسان مى آيد و ديگر آن كه انسان به دنبال آن مى رود»; (الرِّزْقُ رِزْقَانِ: طَالِبٌ، وَ مَطْلُوبٌ). تجربه هاى ما نيز در زندگى به ما نشان داده است كه گاه روزى هاى فراوانى بى آن كه انسان به دنبال آن برود و يا تلاش زيادى داشته باشد به او مى رسد و گاه به عكس، تمام تلاش خود را براى رسيدن به اموال و ثروت هايى به كار مى گيرد و گاه بخش مهمى از عمر خودش را در اين راه صرف مى كند ولى هرگز به آن نمى رسد و ناكام از دنيا مى رود. لذا امام(عليه السلام) به دنبال اين تقسيم دوگانه مى فرمايد: «كسى كه دنيا را بطلبد، مرگ، او را مى طلبد تا او را از دنيا خارج كند (و به تمام خواسته هايش نخواهد رسيد) و كسى كه طالب آخرت باشد دنيا در طلب او برمى آيد تا وى روزى اش را به طور كامل از دنيا برگيرد»; (فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ، حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا; وَ مَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا، حَتَّى يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْهَا). اشاره به اين كه دنياپرستان غالباً به اهداف خود نمى رسند به خصوص اين كه هرقدر از دنيا را به دست آورند عطش آن ها فزون تر مى شود تا زمانى كه مرگ گلوى آن ها را مى فشارد و با حسرت آنچه به دست نياورده اند و حسرت عدم استفاده از آنچه به دست آورده اند با زندگى وداع مى گويند. به عكس، طالبان آخرت به وسيله تلاش آميخته با تقوايى كه دارند به زندگى ساده مطلوبى مى رسند و خداوند منان روزى آن ها را تأمين مى كند و زمانى كه از دنيا مى روند نه حسرت و آه دارند و نه نگرانى. در روايت هشاميه معروف كه مرحوم كلينى در آغاز كتاب كافى آن را آورده است از قول امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ الْعُقَلاَءَ زَهِدُوا فِى الدُّنْيا وَ رَغِبُوا فِى الاْخِرَةِ لاَِنَّهُمْ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْيا طَالِبَةٌ مَطْلُوبَةٌ وَ الاْخِرَةَ طَالِبَةٌ وَ مَطْلُوبَةٌ فَمَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيا حَتَّى يسْتَوْفِى مِنْهَا رِزْقَهُ وَ مَنْ طَلَبَ الدُّنْيا طَلَبَتْهُ الاْخِرَةُ فَيأْتِيهِ الْمَوْتُ فَيفْسِدُ عَلَيهِ دُنْياهُ وَآخِرَتَه; عاقلان، زهد در دنيا و رغبت در آخرت را پيشه كردند زيرا آن ها مى دانند كه دنيا طالب و مطلوب و آخرت نيز طالب و مطلوب است (يعنى) آن كس كه آخرت را طلب كند دنيا به سراغ او مى آيد تا رزق او را به طور كامل به او برساند اما كسى كه دنيا را طلب كند آخرت، او را مى طلبد يعنى مرگ به سراغش مى آيد; هم دنيايش را فاسد مى كند و هم آخرتش را».[1] البته مفهوم اين سخن اين نيست كه طالبان آخرت براى تأمين زندگى ساده خود تلاش نكنند چراكه در روايات زيادى دستور به تلاش براى معاش داده شده است، بلكه منظور اين است كه دنياطلبان كه پيوسته براى رسيدن به اموال و ثروت هاى بيشتر تلاش مى كنند حرص را كنار بگذارند و عمر خود را براى چيزى كه هرگز به دست نمى آيد و يا اگر به دست آيد نمى توان آن را مصرف كرد تباه نكنند. در حكمت 379 نيز تعبير ديگرى از اين گفتار حكيمانه آمده است آن جا كه امام(عليه السلام) روزى را به دوگونه تقسيم مى كند: گونه اى از آن به سراغ انسان مى آيد هرچند او به سراغش نرود و گونه اى از آن كه انسان به سراغ آن مى رود; گاه به آن مى رسد و گاه به آن نمى رسد و به دنبال آن، امام(عليه السلام) توصيه به خويشتن دارى از زيادت طلبى و حرص مى كند، همان چيزى كه جهان را پر از شور و شر مى كند و سرچشمه بسيارى از بدبختى هاست. شبيه همين مضمون در وصيت نامه امام(عليه السلام) به فرزندش حسن به على(عليه السلام) ديده مى شود و تمام اين عبارات پرمعنا براى نجات انسان ها از چنگال حرص در دنياست.[2] * ✍ پی نوشت: [1]. كافى، ج 1، ص 18، ح 12. [2]. سند گفتار حكيمانه: تنها منبع ديگرى كه خطيب در مصادر براى اين گفتار حكيمانه نقل كرده غررالحكم است كه با تفاوتى آن را ذكر كرده و شبيه صدر اين كلام در نامه 31 (وصيت امام(عليه السلام) به فرزند دلبندش امام مجتبى(عليه السلام)) و در حكمت 379 آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 301)   📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۳۱ 🔹طالبان دنيا و طالبان آخرت: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه براى اين كه دنياپرستان را از راهى كه مى روند بازدارد و طالبان آخرت را در مسيرى كه دارند تشويق كند مى فرمايد: «روزى بر دوگونه است: يكى آن كه به دنبال انسان مى آيد و ديگر آن كه انسان به دنبال آن مى رود»; (الرِّزْقُ رِزْقَانِ: طَالِبٌ، وَ مَطْلُوبٌ).