eitaa logo
نهج البلاغه
404 دنبال‌کننده
155 عکس
194 ویدیو
24 فایل
گام دوم انقلاب...سبک درست نگرش به زندگی انسان در بیان امام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام. ارتباط با ما @mohsenehabibi ابراهیم لشنی زند
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 بسم الله الرحمن الرحیم ❤️ طبق برخی از روایات (بحارالانوار جلد ۵۳ ص ۴۲ باب ۲۹ الرجعة ح ۱۲) در طایفه کافر از جن در کنار شیاطین انس برای پیکار با جبهه ی مؤمنین، متحد می شوند و هجمه ی سنگینی وارد می کنند برای مقابله با جبهه ی شیاطین و انس، توصیه ی فراوان به ختم توسط مؤمنین شده است. سهم خود را در دفاع از حق با صلوات فراوان به قصد حق و ابطال باطل به عهده بگیریم و کوتاهی نکنیم هر چه بیشتر، قدرتمندتر. @alasfar @aminallah_ali @nahjolbalaghealiali @NAHJOLBALAGEHALI http://eitaa.com//bayaneamir
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۰ «...أَصَابُوا لَذّةَ زُهدِ الدّنیَا فِی دُنیَاهُم...» اهل تقوا لذت زهد دنیا را در دنیایشان درک می کنند... توضیح کوتاه: پرهیزگاران در همین دنیایی که بهره می برند لذت زهد را هم می برند. لذت های معنوی نقد هستند، بر خلاف گمان برخی از انسان ها که فکر می کنند نسیه هستند. فقط زاهدان و پرهیزکاران هستند که می فهمند زهد و ترک لذت و ترک شکمبارگی چه لذتی دارد. اگر لذت ترک لذت بدانی *** دگر شهوت نفس، لذت نخوانی «سعدی» @nahjolbalaghealiali
نکته: فرق دیگری که اهل تقوا با اهل دنیا دارند این است که متقین لذتی می برند که اهل دنیا و مُترفون از آن بی بهره اند و این لذت اختصاص به آن ها دارد و اهل دنیا از آن هیچ بهره ای ندارند و آن لذت زهد دنیا است که در همین دنیا شامل حال متقین می شود. پرهیزگاران باید به اندازه ی رزق کفاف و بلاغ از دنیا بهره ببرند ولی مُترفون اینطوری هستند که هیچ محدوده ای برای لذت های دنیا ندارند. استفاده از رزق بلاغ یعنی زهد یعنی بیش از این شما رغبتی نشان نمی دهی یعنی نیازی که می تواند تو را به سعادت برساند، همین که به بیشتر از این دست اندازی نمی کنی باز لذت دارد (لذت زهد). به بیان دیگر: یک لذت دیگری هست که متقین می برند ولی مستکبرین (زورگویان متکبر) و مُترفون و اهل دنیا نمی برند، مستکبرین و اهل دنیا با شهوت زیاد و حرص زیاد می خورند و می نوشند سیر که می شوند در کناری می افتند و دیگر از طعام هیچ لذتی نمی برند. زاهدان و اهل تقوا به قدر کفاف می خورند و می نوشند لذت این را دارند و بعد از آن هم اینطوری نیستند که بر اثر سیریِ زیاد در کناری بیفتند بلکه از اینکه شکم باز خالی است مقداری لذت می برند و لذت های موجود در این کم خوری که بعد به صورت عبادت، به صورت حال برای درس و تعبّد و تهجّد خودش را نشان می دهد و این لذت قابل مقایسه با آن لذتی نیست که مستکبر می برد و در گوشه ای می افتد و نمی تواند تکان بخورد. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۱ «...وَ تَیَقّنُوا أَنّهُم جِیرَانُ اللّهِ غَداً فِی آخِرَتِهِم...» و اهل تقوا یقین دارند که آن ها فردا در آخرتشان همسایگان خداوند هستند... توضیح کوتاه: متقین در واقع دو لذت می برند: یکی لذت زهد در دنیا و دیگری لذت بالاتر و آن لذت همسایگی با خدا است، به بیان دیگر: امروز در دنیا لذت زهد را می برند و فردا در آخرت لذت همسایگی با خدا را ادراک می کنند. پس فکر نکنیم متقین به دنبال نسیه هستند، بلکه نقد ترین ثمرات در دنیا و آخرت برای اهل تقوا است. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۲ «...لَا تُرَدّ لَهُم دَعوَةٌ...» برای پرهیزکاران هیچ خواسته ای رد نمی شود... توضیح کوتاه: هر خواسته ای که دارند برآورده می شود، هرچه بخواهند آماده و محقق است «جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ ۚ کَذَلِکَ یَجْزِی اللَّهُ الْمُتَّقِینَ»؛ باغهای جاویدان بهشتی که همگی وارد آن می شوند. نهرها از پای درختانش جاری است. هر چه بخواهند در آن جا برای آنها فراهم است. خداوند پرهیزگاران را چنین پاداش می دهد. (سوره نحل/۳۱). آیا این جمله ی «لَا تُرَدّ لَهُم دَعوَةٌ»؛ هیچ خواسته ای برای متقین رد نمی شود، قابل فهم است. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۳ «...وَ لَا یَنقُصُ لَهُم نَصِیبٌ مِن لَذّةٍ...» و هیچ بهره ای از لذت برای متقین کم نمی شود... توضیح کوتاه: هیچ بهره ای از لذتی نمی توانید پیدا کنید که برای متقین ناقص باشد. چه لذتی به ذهنتان می آید هر لذتی که به ذهنتان می آید نصیب و بهره ی این لذت به متقین خواهد رسید. آن لذت های در دنیا را چشیدند از جمله لذت ترک لذت، و حالا که نوبت به لذت در آخرت رسیده است غرق در لذت هستند. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۴ موضوع: ترس از مرگ «...فَاحذَرُوا عِبَادَ اللّهِ المَوتَ وَ قُربَهُ...» پس ای بندگان خدا از مرگ و نزدیک شدنش بترسید... توضیح کوتاه: در جاهای دیگر در همین کتاب شریف نهج‌البلاغه امیرالمومنین علیه السلام شوق به مرگ ایجاد می کند و تشویق به مرگ می کند اما چرا در اینجا می فرماید: «بترسید از مرگ و نزدیک شدنش» یعنی کلام طوری بود و به سمتی می رفت که حضرت بفرماید: به مرگ و نزدیک شدنش مشتاق باشید اما این را نفرمود بلکه فرمود: «بترسید...». این کار حضرت که التفات فرمود از متقین به عموم مردم دلیل دارد و آن این است که چون سخن روی «عبادالله»؛ یعنی بندگان خدا آمد یعنی کل مجموعه را حضرت خطاب قرار می دهند، نه گروه خاصی از بندگان که متقین باشند مگر متقین چه اندازه هستند. چرا فرمود: «بترسید»؟ چون ترس از مرگ زمینه را برای تقوا فراهم می کند و به بیان دیگر: ترس از مرگ و نزدیکی مرگ است که بندگان را پرهیزگار می کند و بستر تقوا را برای ما فراهم می کند. در نتیجه وقتی بنده ی خدا اهل تقوا شد اشتیاق به مرگ هم پیدا خواهد کرد. @nahjolbalaghealiali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما پای رهبر و ولی منبر "علی" می مونیم ما پای ناجی جهان "صاحب الزمان" می مونیم .. 🇮🇷 ┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄ @alasfar @aminallah_ali @nahjolbalaghealiali @NAHJOLBALAGEHALI
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۵ موضوع: توشه آخرت «...وَ أَعِدّوا لَهُ عُدّتَهُ فَإِنّهُ یأَتیِ بِأَمرٍ عَظِیمٍ وَ خَطبٍ جَلِیلٍ...» و برای مرگ امکاناتش را آماده کنید پس بی تردید مرگ با (یک) امر عظیم و (با یک) حادثه ی با عظمت (و با اهمیتی) می آید... توضیح کوتاه: بالاترین امکانات برای مرگ چنانچه از روایات و کلمات خود حضرت می فهمیم این است که «أنّ خیرَ الزادِ التقوی»؛ بی تردید بهترین توشه تقوا است. بالاترین امکانات تقوا است که در قبل در همین نامه حضرت به آن اشاره فرمودند. انتقال از عالم دنیا به عالم آخرت مثل انتقال از رحم مادر به عالم دنیا امر بزرگ و عظیمی است. با این انتقال انسان به فعلیت می رسد مثل بچه ای که از شکم مادر خارج می شود و بعد مسیر تکامل در عالم ماده را طی می کند و این امر، امر بسیار با اهمیتی است. چقدر فرق است بین الان ما با آن زمانی که در شکم مادر بودیم! فرق عالم برزخ با عالم دنیا هم همینطوری است. خروج از قابلیت ها و استعدادها و ورود در عالم فعلیت ها، دیدن فرشتگان الاهی، ملاقات با خدای تبارک و تعالی که در رأس همه ی امور است. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۶ «...بِخَیرٍ لَا یَکُونُ مَعَهُ شَرّ أَبَداً أَو شَرّ لَا یَکُونُ مَعَهُ خَیرٌ أَبَداً...» (در آنجا یا همراه است) با خیری که با آن هیچگونه شرّی وجود ندارد یا شرّی که با آن هیچگونه خیری وجود ندارد... توضیح کوتاه: ای بندگان خدا! شما علی القاعده در آن عالم به نحوی زندگی می کنید که از دو حالت خارج نیست: یا خیری است که شری با آن نیست یعنی بهشت و یا شری است که خیری در آن نیست یعنی جهنم. اهل تقوا در دنیا لذت خودشان را بردند و در آخرت خیری خواهند دید که هیچگونه شری با آن نخواهد بود در نتیجه غرق در نعمت هستند اما اهل دنیا (زورگویان متکبر و نعمت زده ها) در دنیا لذت هایی بردند و لذت هایی چون زهد را که متقین می بردند اصلاً درک نمی کردند ولی در آخرتشان به واسطه ی اختیارشان گرفتار شری خواهند شد که هیچگونه خیری در آن نخواهند بود؛ بنابراین لذتی هم نخواهند بُرد. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۷ «...فَمَن أَقرَبُ إِلَی الجَنّةِ مِن عَامِلِهَا وَ مَن أَقرَبُ إِلَی النّارِ مِن عَامِلِهَا...» پس چه کسی به بهشت از عمل کننده ی به بهشت نزدیک تر است و چه کسی به جهنم از عمل کننده به جهنم نزدیک تر است... توضیح کوتاه: کسی که متناسب با بهشت عمل می کند و عملش متناسب با بهشت است و سنخیت با بهشت دارد نزدیک تر به بهشت است و آیا کسی که در مسیر بهشت گام بر می دارد با کسی که در مسیر دیگری قدم می گذارد مساوی است؟ هرگز، پس کیست نزدیک تر به بهشت نسبت به او که عملش متناسب با بهشت است. اما کسی که متناسب با جهنم عمل می کند و عملش متناسب با جهنم است و سنخیت با جهنم دارد آیا کسی هست که نسبت به او از جهنم نزدیک تر باشد؟ قطعاً عمل کننده به مقتضای جهنم نزدیک تر به جهنم است و علی القاعده کسی که به سمت جهنم حرکت می کند نزدیک تر است به جهنم، پس کیست نزدیک تر به آتش جهنم از عمل کننده ی جهنم؟ منظور انسان های زورگو متکبر و اهل دنیا و ثروت زده ها است که عملشان طوری است که آن ها را به سمت جهنم می کشاند و در مقابل اهل تقوا هستند که نزدیک ترین انسان ها به بهشت هستند و در دنیا به دنبال فضائل بودند. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۸ «...وَ أَنتُم طُرَدَاءُ المَوتِ...» و شما رانده شدگان مرگ هستید (و مرگ شما را به سمت خودش می کشاند)... توضیح کوتاه: مرگ انسان را به دنبال خودش سوق می دهد و می کشاند چه انسان بخواهد و چه نخواهد، چه بایستد و چه بگریزد. هر نفسی که انسان می کشد گامی است به سوی مرگ، «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ»؛ (حکمت/۷۴) نَفَس های انسان گام های او به سمت مهلتش است، گام های او به سمت اجل و مرگ او است. هر نفسی که می کشید شما را یک قدم به مرگ نزدیک تر می کند و شما را به سمت مرگ می کشاند. @nahjolbalaghealiali
🍃 آیت الله بهجت رحمة الله علیه: ✍🏼 وای بر ما اگر را مقدمه و وسیله رسیدن به مادیات و فانیات قرار دهیم! انسان وقتی معلوم می شود که بر سر دوراهی دنیا و آخرت، و پیروی و یا بندگی خداوند قرار گیرد. @alasfar @aminallah_ali @nahjolbalaghealiali @NAHJOLBALAGEHALI
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۱۹ «...إِن أَقَمتُم لَهُ أَخَذَکُم وَ إِن فَرَرتُم مِنهُ أَدرَکَکُم وَ هُوَ أَلزَمُ لَکُم مِن ظِلّکُم...» اگر برای مرگ بایستید (و فرار نکردید) شما را خواهد گرفت و اگر از آن فرار کنید به شما خواهد رسید و مرگ برای شما نسبت به سایه تان چسبیده تر (ملازم تر) است... توضیح کوتاه: هر جا که باشید مرگ ملازم با شما است چون مرگ صیرورت درونی است، بیرون از ذات تو نیست که بگویی: از آن فرار می کنم. تو در درون به سمت تکامل صیرورت پیدا می کنی. در درون تو انقلاب اتفاق می افتد، یک مرحله از انقلاب خروج از عالم ماده و دخول در عالم ملکوت است. مرگ از سایه ات از تو لازم تر و چسبنده تر است چون سایه بیرون شما است و جز ذاتی شما نیست اما مرگ از درون اتفاق می‌افتد یعنی ورود از مرحله قوه به مرحله فعلیت است. بنابراین ملازم ترین چیز به شما است. هر لحظه آن را تجربه می کنید، هر لحظه می میرید، از یک لحظه بالقوه وارد لحظه ی بالفعل دیگری می شوید، از یک مرحله ی وجودی وارد یک مرحله ی وجودی دیگری می شوید. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۲۰ «...المَوتُ مَعقُودٌ بِنَوَاصِیکُم وَ الدّنیَا تُطوَی مِن خَلفِکُم...» مرگ به موهای پیشانی شما گره خورده است و (این در حالی است که) دنیا از پشت سر شما پیچیده می شود... توضیح کوتاه: مرگ از روبرو به سمت شما می آید و دنیا از پشت سر شما جمع می شود. از جلو فرشته ی مرگ به استقبال شما می آید و از پشت سر هم با هر نفس، دنیا در حال پیچیده شدن و جمع شدن است. با این حال چقدر ملاقات زود اتفاق خواهد افتاد «إِذَا کُنتَ فِی إِدبَارٍ وَ المَوتُ فِی إِقبَالٍ فَمَا أَسرَعَ المُلتَقَی»؛ زمانی که تو در حال پشت سر گذاشتن (زندگی) هستی و مرگ در حال رو آوردن (به سمت توست) پس چقدر سریع است ملاقات (با پروردگار)، (حکمت/۲۹). @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۲۱ موضوع: وصف جهنم ۱ «...فَاحذَرُوا نَاراً قَعرُهَا بَعِیدٌ...» پس بترسید از آتشی که انتهایش دور است... توضیح کوتاه: ذکر جهنم ایجاد خوف و ترس می کند. حضرت قبلاً فرمودند: ای بندگان خدا از مرگ و نزدیک شدنش بترسید، از چه چیزی بترسیم؟ از آتش، چون مرگ دروازه ی ورود به جهنم و آتش است یعنی می تواند دری به سمت جهنم به روی انسان باز کند «معاذنا الله من ناره» از آتش جهنم به خدا پناه می بریم. چقدر سخت است که انسان ببیند دروازه ی جهنم به روی او باز شده است و جهنم به استقبال او آمده است، این بزرگ ترین خطری است که می شود تصور کرد. حضرت تذکر می دهند تا خوف ایجاد بشود خوف که ایجاد شد آرام آرام انسان به سمت تقوا کشیده می شود در نتیجه بهشت که بهای هر جانی است نصیب انسان می گردد. @nahjolbalaghealiali
نکته: اینکه حضرت فرمودند: «قَعرُهَا بَعِیدٌ»؛ انتهایش دور است، نه اینکه معنایش این باشد که دور دست است و مکانش دور است بلکه یعنی در آنجا رحمت خدا وجود ندارد. انتهای آن جهنم هیچگونه رحمتی از طرف خدا وجود ندارد. خداوند همه جا وجود دارد برای خداوند انتهای جهنم و یا اول آن معنا ندارد. و این در مقابل رحمت رحیمیه خدا است. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۲۲ موضوع: وصف جهنم ۲ «...وَ حَرّهَا شَدِیدٌ...» [بترسید از آتشی که] حرارتش شدید است... توضیح کوتاه: تناسب حرارت این آتش با عمل مکلف است یعنی درجه ی حرارت به نوع عمل مکلف بر می گردد یعنی نوع اعتقاد و خلقیات مکلف. انسان می تواند برای خودش سه جهنم درست کند: ۱. جهنم اعتقادات، مثل کسی که اعتقاداتش مانند معاویه است، ۲. جهنم خُلقیات، مثل اخلاق عَمرو عاص و کسی هم چون او است، ۳. جهنم رفتارها، مثل خوارج و طلحه و زبیر و دیگر اشخاصی که با رفتارهایشان در مقابل ولیّ خدا ایستادند. هر کدام از این ها درکاتی دارند. پس حرارت جهنم و درکات جهنم متناسب با افعال انسانی که مکلّف است به وجود می آید. @nahjolbalaghealiali
پای درس نهج‌البلاغه نامه ۲۷ قسمت ۲۳ موضوع: وصف جهنم ۳ «...وَ عَذَابُهَا جَدِیدٌ دَارٌ لَیسَ فِیهَا رَحمَةٌ...» [بترسید از آتشی که] عذابش نو به نو (و جدید) است، سرزمینی است که زره ای رحمت در آن نیست... توضیح کوتاه: عذاب جهنم نو به نو و جدید است و کهنه نمی شود. جهنم سرزمینی است که هیچگونه رحمتی از طرف خدای متعال پیدا نمی کنید. منظور از این رحمت، رحمت رحیمیه است. دلیل اینکه در آنجا رحمتی نیست این است که انسان در دنیا مکلف بود تا رحمت رحیمیه را کسب کند إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ (اعراف/۵۶)؛ بی تردید رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. انسان باید در دنیا از نیکوکاران و محسنین می شدی تا این رحمت را ادراک می کردی. خداوند متعال رحمت رحیمیه را به عهده ی خودت گذاشته است اما رحمت رحمانیه او همین است که عالم را به وجود آورده است. در آتش جهنم انسان از رحمت رحیمیه به دور است، نه رحمت رحمانیه. هر چه را خداوند به وجود آورده است از رحمت رحمانیه او است که جهنم یکی از مصادیق رحمت رحمانیه است. @nahjolbalaghealiali