eitaa logo
مدرسه نهج البلاغه (۲)
1.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
83 ویدیو
196 فایل
کانال رسمی آقای دکتر شهاب الدین ذوفقاری (حفظه‌الله) مدیریت محترم گروه نهج البلاغه و عضو هیأت علمی دانشگاه معارف قرآن و عترت علیهم السلام / تاسیس کانال : ۱۳۹۹ ارتباط با جناب استاد ⬅️ @DrZoofaghari ادمین ⬅️ @M_sahraei_nahj
مشاهده در ایتا
دانلود
اینها همه در حال پاسخ گویی به نیازهای مردم هستند و هزاران حرفه و شغل دیگری که بنی‌آدم در خدمت همنوعان خود هستند برای نیازهای زیستی‌شان و همه ارزشمند است. لیکن یک کسی به لحاظ اینکه مرتبه روح را بالاتر از مرتبه جسم می‌داند، آن‌هم بالاترین مرتبه روح که مرتبه و است، خودش را در آن جایگاه قرار می‌دهد؛ یعنی👇 . دیگر از این بالاتر نمی‌شود. این همان جایگاهی است‌که خدا پیغمبرانش را دراین جایگاه قرار داد. اگر در این عالم، پُستی، مقامی، ارزشی و مسئولیتی بالاتر از مسئولیت انبیاء بود، خدا به انبیاء می‌داد، نبود که نداد و بالاترازاین وجود نداشت. این شخص خودش را در آن جایگاه قرار می‌دهد. دقت کنید امام علیه‌السلام چقدر این مطلب را با ظرافت بیان می‌فرمایند: کار چنین کسی این است‌که جواب وارِدین را می‌دهد. واردکیست⁉️ وارد به حَسَب لغب عربی کسی است‌که سرِ رودخانه رفته، در چشمه آب وارد شده (ورود کرده)، یا به عبارتی به آبشخور دسترسی پیدا کرده‌است. کسی که برسرآب می‌رود یا به هدف شستشو، یا نوشیدن آب و ...است؛ یعنی به جهت نیازش سَرِ آب می‌رود و رودخانه باید پاسخگوی نیازش باشد. اگربرود و رودخانه‌ای خشک باشد، دست خالی برمی‌گردد. ولی وجود نازنین این بنده محبوب خدا همیشه است، رودیست جاری. همیشه است، چشمه‌ایست سرریز. او کسی را بی‌پاسخ برنمی‌گرداند؛ یعنی دستِ‌خالی برنمی‌گردد. او، پاسخ وارِدین را می‌دهد و یکی‌یکی بیرون می‌فرستد.(إِصْدَارِ كُلِّ وَارِدٍ عَلَيْهِ) 👈قِسم دوم کارهای که او انجام می‌دهد، این است‌که: ✨وَ تَصْيِيرِ كُلِّ فَرْعٍ إِلَى أَصْلِهِ✨ فروع را به اصلش برمی‌گرداند. گاهی اوقات مسائل عمومیِ، یا مشکلات اجتماعیِ جدید(مُستحدثه/تازه)در زمینه‌های تربیتی، سیاسی و... پیش می‌آید که به حَسَب ظاهر در تعالیم دینی سابقه و پیشینه‌ای ندارد، یعنی با مراجعه به آیات و روایات و ... هم پاسخی دریافت نمی‌کنیم و این یک معضل جدید پیش‌آمده است. دراین زمان او می‌آید و فرع را به اصل باز می‌گرداند؛ یعنی با استفاده از اصول دینی، اجتهاد و استنباط کرده و پاسخگوی نیازهای تازه و مسائل مستحدثه است. (وَتَصْيِيرِ كُلِّ فَرْعٍ إِلَى أَصْلِهِ) فروع را به اصلش برمی‌گرداند. ویژگی‌های چنین شخصیتی عبارت است‌ از:👇 ✨مِصْبَاحُ ظُلُمَاتٍ كَشَّافُ عَشَوَاتٍ مِفْتَاحُ مُبْهَمَاتٍ دَفَّاعُ مُعْضِلاَتٍ دَلِيلُ فَلَوَاتٍ✨ ▫️مِصْبَاحُ ظُلُمَاتٍ: 👈 . اگر ما در تاریکی باشیم و یک چراغ روشنی وجود داشته باشه، می‌شود آن‌ را نادیده گرفت⁉️ مگر اینکه نابینا باشیم؛ و الّا چراغ در تاریکی معلوم است؛ یعنی این شخصیت گمشده نیست. کسانی که گرفتار ظلمات شدند، او را می‌بینند و شناسایی می‌کنند تا به او راه یابند. او خودش را در معرض قرار داده‌است، در معرض دانشجویان، دانش‌آموزان، عموم مردم. مخفی نشده است، به میدان آمده، شناخته شده است. مردم با او در ارتباطند( تلفن، ایمیل، آدرس) او خودش را از آنان دریغ نمی‌کند. /خ۸۷/بخش۳/قسمت۱ 🌴🌴🌴
خطبه 110 و من خطبة له (علیه السلام) في أركان الدين: الإسلام: إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى: الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ، وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ، وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ، وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ، وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ، وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ، وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ، وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ السُّوءِ، وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ. یکی دیگر از خطبه های حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام این است که به ما راه توسل را نشان می دهد، اگر الان به یک نفر مراجعه کنیم و از او بخواهیم که یک دعایی برای توسل به ما بگوید، ممکن است ذکر یا دعایی را به ما معرفی کند که این هم در جای خود خوب است ، اما امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرمایند که به عقاید و اعمال‌تان برگردید، اگر اصول دین و فروع دینتان درست باشد، خودش توسل است. ما باید یک چیزی در خودمان ایجاد کنیم که بتوانیم خداوند را به آن قسم بدهیم؛ محبت به اهل‌البیت که جای خود دارد، اما باید بتوانیم بگوییم که خدایا به این محبتی که تو در دل من از امام حسین علیه‌السلام قرار دادی... و علت اینکه این را می‌گوییم برای این است که به برسیم. برای آن اشک‌هایی که روز عاشورا ریختم... بین خودمان و خدا است، چون شخص دیگری در این بین نبوده و ریا نیست. فایده‌اش این است که عمل انسان با خلوص همراه می‌شود. همانطور که اصحاب رقیم ، در نهایت خدا را به حق عمل خالصانه‌ای که انجام داده بودند قسم دادند تا نجات پیدا کردند. بنابراین اعمال خالص ما، برگ برنده‌ای است در دستان ما! ما که از اعضاء و جوارح و اموال‌مان سخن نمی‌گوییم، صحبت بر سر است. اگر عقایدمان درست باشد، ارزشمند است ، و این عقیده را به هیچ چیزی نمی دهیم. خوب نیست که ما آنقدر شکسته نفسی کنیم که بگوییم من هیچ چیز درستی ندارم! حتی عقیده‌ام هم درست نیست! شکسته نفسی هم حساب و کتابی دارد، عقیده ما که فقط مربوط به خودمان نیست. اگر کسی بیاید بگوید من هیچ چیز ارزشمندی ندارم ، حتی خانواده‌ام هم ارزشی ندارد! توهین به دیگران است. 👈 پس باید مراقب شکسته نفسی‌های باشیم. اینکه بگوییم خط من زیبا نیست کجا و اینکه بگوییم خط فکری‌ام ایراد دارد کجا؟! من خط فکری‌ام خوب است، و خداوند را بخاطر این اعتقادی که دارم شاکرم، با هیچ چیز هم عوض نمی‌کنم از همه دنیا هم بالاتر است. ✨إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى: الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ،... بالاترین چیزی که افراد می‌توانند به آن توسل کنند و آن را وسیله قرار دهند، چیست؟ "یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله" ، به دنبال وسیله باشید... اما منظور از وسیله چیست؟ در روایات فرمودند، محبت اهل‌البیت، اما این محبت هم از همین راه می‌گذرد، نمی‌شود که انسان زکات ندهد اما اهل‌بیت را دوست داشته باشد! ▫️الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ : اول ایمان به خدا و رسول خدا است. بعد از ایمان و اخلاص یا توحید ( در جمله سوم: وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ ) بقیه مواردی که امام علیه‌السلام به آن اشاره می فرمایند، است. یعنی مجموعاً امام علیه‌السلام ده مورد ذکر می‌کنند که یکی ، دو مورد به اصول دین و بقیه موارد به فروع دین بر می‌گردد. ⬅️ اینجا فهرست خوبی از فروع دین داریم: ▫️اول: وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ جهاد در راه خدا. اما اینکه چرا جهاد اهمیت دارد، باید گفت که در جهاد فلسفه احکام وجود دارد. / خ۱۱۰/ بخش۱ 🌴🌴🌴
💠 خطبه ۱۲۷ / بخش اول این خطبه در پاسخ تبهکاری‌ ها و افسار گسیختگی‌ خوارج است. خوارج وقتی با حَکمیتی که خودشان بر آن اصرار داشتند روبرو شدند و نتیجه آن را نپسندیدند، گفتند اصلاً این کار خلاف بوده و با پذیرش حکمیت رجال ما کافر شده‌ایم، که امیرالمؤمنین در خطبه‌های قبلی فرمودند ما رجال را حَکَم قرار ندادیم، بلکه قرآن را حَکَم قرار دادیم. با این حُکمی که داده بودند به جان مردم میفتادند و افراد را به بهانه اینکه کافر شده‌اند می‌کشتند(خودشان، خانواده و حتی حیواناتشان را) امیرالمؤمنین در پاسخ به آنها فرمودند: من قبول کردم، شما به مردم چه کار دارید؟ اگر مشکل شما حکمیت است، طرف شما من هستم، چرا مردم بی‌گناه را قتل عام می‌کنید؟ ✨فَإِنْ أَبَيْتُمْ إِلاَّ أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّي أَخْطَأْتُ وَ ضَلَلْتُ فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى‌الله‌عليه‌وآله بِضَلاَلِي اگر قبول ندارید و نمی‌پذیرید جز این را و خیال می‌کنید من اشتباه کرده و گمراه شده‌ام، چرا به امت پیغمبر نسبت گمراهی می‌دهید؟ چرا همه را کافر می‌دانید؟ ✨وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطَئِي چرا بقیه را به خاطر خطایی که معتقدید من انجام داده‌ام دارید آزار می‌رسانید؟ ✨وَ تُكَفِّرُونَهُمْ بِذُنُوبِي چرا به خاطر گناهی که معتقدید من انجام داده‌ام دیگران را کافر می‌شمارید؟ همین که مرا تکفیر می‌کنید کافیست. ✨سُيُوفُكُمْ عَلَى عَوَاتِقِكُمْ تَضَعُونَهَا مَوَاضِعَ اَلْبُرْءِ وَ اَلسُّقْمِ شمشیرها را بر گردن نهاده و به هرکسی که می‌رسید فرود می‌آورید، چه درست باشد، چه نادرست. یعنی کافر و مسلمان را با هم می‌کشید. ✨وَ تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ يُذْنِبْ گناهکار و بی‌گناه را در هم مخلوط می‌کنید. 👈در اینجا ذکر یک نکته کلامی لازم است و آن این است که : در بین علمای کلام از همان زمان تا امروز این بحث مطرح بوده که معیار ایمان چیست؟ مؤمن کیست؟ کافر کیست ؟ گناه کبیره چه اثری دارد؟ خوارج با این رفتار و گفتارشان پایه‌گذار این عقیده شدند که هر کس گناه کبیره انجام دهد، کافر است. این عقیده در بین آنها باقی ماند و تا مدتها همین فکر را می‌کردند که مرتکب کبیره کافر است. درحالی که فرقه‌های دیگرِ مسلمان این عقیده را قبول ندارند؛ مرتکب گناه کبیره فاسق است، نه کافر! در دیدگاه انسان با فسق عدالتش ساقط می‌شود، نه اینکه کافر شود. البته متأسفانه گاهی رگه‌هایی از این تفکر خارجی در بین ما هم دیده می‌شود. مثلاً یک شخصی در جایی مرتکب یک حرکت سیاسی یا اجتماعی غلطی می‌شود یا گناهی از او سر می‌زند، به او اتهام کفر و شرک می‌زنند، در حالی که باید مجازات شود. به چه حقی به دیگران اتهام کفر می‌زنیم؟ این حرف خوارج است! یک شیعه مسلمان که اینگونه عمل نمی‌کند. اصلاً نه یک گناه، ده گناه هم که باشد! بله درست است بعضی افراد آنقدر مرتکب گناه و فساد شده‌اند که انسان دلش نمی‌خواهد اینها را مسلمان خطاب کند، ولی باید بدانیم که معیار مسلمانی عمل نیست، بلکه عقیده است. معیار تشیع هم است. حال ده تا قتل و جنایت مرتکب شده باشد و فی‌الواقع چیزی از ایمان برایش نمانده است، اما ما حق نداریم بگوییم که کافر است. برعکسِ آن هم شخصی که همه نمازها و روزه‌هایش را ادا کرده باشد، اما فقط یک حکم خدا را زیر سوال برده یا یک ضروری دین را انکار کرده باشد کافر می‌شود، ولو اینکه نماز و روزه‌هایش هم سرجایش باشد. خوارج این طرز تفکر غلط را داشتند و متأسفانه آن را دادند. امام علی علیه‌السلام خطاب به خوارج می‌فرمودند فرض کنید این جریان حکمیت اصلاً گناه کبیره باشد، با گناه کبیره که کسی کافر نمی‌شود. بعد امام چند مثال می‌زنند: / خ۱۲۷ / ب ۱ 🌴🌴🌴