إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یَخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ فَیُقِرُّهَا فِی أَیْدِیهِمْ مَا بَذَلُوهَا فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَیْرِهِمْ.
خدا را بندگى است که براى سود رساندن به دیگران، نعمت هاى خاصّى به آنان بخشیده، تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت ها را در دستشگان باقى مى گذارد، و هر گاه از بخشش دریغ کنند، نعمت ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد.
#نهج_البلاغه | #حکمت_425
☑ @nahjulbalaqah
نهج البلاغه
إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یَخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ فَیُقِرُّهَا فِی أَی
❇ مسئولیت اغنیا نسبت به فقرا
#نهج_البلاغه #تفسیر #حکمت_425
🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره مى كند و مى فرمايد: «خداوند بندگانى دارد كه نعمت هاى خاصى را به آنان بخشيده تا بندگان ديگر از آن بهره گيرند»; (إِنَّ لِلّهِ عِبَاداً يَخْتَصُّهُمُ اللّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ).
زيرا بندگان ضعيفى پيدا مى شوند كه توانايى مديريت اموال خود را ندارند خداوند اين مديريت را به افرادى مى سپارد كه توان آن را دارند و در واقع سهم بندگان ضعيف را در اختيار بندگان قوى قرار مى دهد تا آن را مديريت كنند و به هنگام نياز به آن ها بپردازند.
✍🏻سپس امام(ع) در ذيل اين گفتار حكيمانه نتيجه گيرى كرده، مى فرمايد: «اكنون كه چنين است مادامى كه از اين نعمت ها به ديگران مى بخشند خدا آن را در دستشان نگه مى دارد اما هنگامى كه آن نعمت ها را از ديگران دريغ دارند از آن ها مى گيرد سپس آن را به گروهى ديگر مى دهد (كه اين وظيفه را انجام مى دهند)»; (فَيُقِرُّهَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا بَذَلُوهَا; فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ، ثُمَّ حَوَّلَها إِلَى غَيْرِهِمْ).
✍🏻اين كلام در واقع اخطار شديدى به افراد متمكن و ثروتمند است كه گمان نكنند همه آنچه را خداوند به آن ها ارزانى داشته متعلق به خود آن هاست بلكه خداوند سرپرستى اموال مورد نياز نيازمندان را نيز به آن ها سپرده است. اگر به وظيفه خود در اين سرپرستى و مديريت عمل نكنند از آن ها مى گيرد و به افرادى كه وظيفه شناس اند مى دهد. حديث قدسى بالا نيز كه فرمود: فقرا تحت تكفل من اند و اغنيا وكلاى من مى باشند اشاره به اين است كه وكيل مادامى مى تواند وكيل باشد كه خيانت در امر وكالت نكند، آن روز كه خيانت كند او را عزل مى كنند و به ديگرى مى سپارند.
📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد 15 ؛
آیت اللّه مکارم شيرازى
☑ @nahjulbalaqah
لَا یَنْبَغِی لِلْعَبْدِ أَنْ یَثِقَ بِخَصْلَتَیْنِ الْعَافِیَةِ وَ الْغِنَى بَیْنَا تَرَاهُ مُعَافًى إِذْ سَقِمَ وَ بَیْنَا تَرَاهُ غَنِیّاً إِذِ افْتَقَرَ.
سزاوار نیست که بنده خدا به دو خصلت اعتماد کنند: تندرستى، و توانگرى، زیرا در تندرستى ناگاه او را بیمار بینى، و در توانگرى ناگاه او را تهیدست.
#نهج_البلاغه | #حکمت_426
☑ @nahjulbalaqah
نهج البلاغه
لَا یَنْبَغِی لِلْعَبْدِ أَنْ یَثِقَ بِخَصْلَتَیْنِ الْعَافِیَةِ وَ الْغِنَى بَیْنَا تَرَاهُ مُعَافً
❇ مغرور نشدن به ثروت و سلامتی
#نهج_البلاغه #تفسیر #حکمت_426
🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه به نكته اى درباره ناپايدارى نعمت هاى دنيا اشاره كرده و مخصوصاً دو نعمت بزرگ سلامتى و بى نيازى را مورد توجه قرار داده، مى فرمايد: «سزاوار نيست انسان به دو چيز اطمينان پيدا كند: سلامتى و ثروت. چراكه در همان حال كه انسانى را تندرست مى بينى ناگهان بيمار مى شود و در همان حال كه او را ثروتمند مى بينى ناگهان فقير و مستمند مى گردد»; (لاَ يَنْبَغِي لِلْعَبْدِ أَنْ يَثِقَ بِخَصْلَتَيْنِ: الْعَافِيَةِ، وَالْغِنَى. بَيْنَا تَرَاهُ مُعَافىً، إِذْ سَقِمَ; وَ بَيْنَا تَرَاهُ غَنِيّاً، إِذِ افْتَقَرَ).
✍🏻آنچه را امام(ع) در اين گفتار حكيمانه بيان فرموده همه يا غالب ما در طول عمر خود نمونه هاى متعددى از آن را ديده ايم; افرادى سالم، قوى پيكر و قهرمان را مشاهده كرده ايم كه ناگهان به ما اطلاع دادند بيمار شده و در بستر بيمارى افتاده و قادر به حركت نيست. آرى! انسان بسيار آسيب پذير است، يك ميكروب بسيار كوچك و از آن كوچكتر يك ويروس كه با چشم مسلّح نيز به زحمت ديده مى شود ممكن است انسانى را از پاى درآورد. بيمارى بسيار خطرناك سرطان، از طغيان يك سلول در بدن شروع مى شود كه رشد و نمو پى درپى مى كند و تبديل به غده اى سرطانى مى شود و انسان قدرتمندى را از پاى درمى آورد.
✍🏻مقصود امام(ع) از اين گفتارهاى حكيمانه هشدارى است به همه انسان ها كه در زندگى دنيا گرفتار غفلت و غرور نشوند. هيچ چيز از دنيا براى هيچ كس در هيچ زمانى پايدار نيست و همه چيز در معرض زوال است آنچه باقى و پايدار مى ماند ذات پاك خداست و تمام كارهايى كه براى او انجام مى شود.
در حالات شاعر معروف، اعشى مى خوانيم كه تصميم گرفت به مكه بيايد و اسلام را بپذيرد. هنگامى كه به مكه يا نزديكى آن رسيد بعضى از مشركان قريش او را ملاقات كرده و از مقصدش جويا شدند. او گفت: تصميم گرفته ام كه خدمت رسول خدا(ص) برسم و اسلام بياورم. يكى از مشركان گفت: مى دانى كه او زنا را حرام كرده است؟ اعشى گفت: والله من علاقه اى به اين كار ندارم. سپس آن مرد مشرك گفت: مى دانى كه شراب را تحريم نموده است؟ اعشى گفت: اما اين يكى هنوز مورد علاقه من است بنابراين من برمى گردم و امسال از آن بهره مى گيرم سپس مى آيم و اسلام را مى پذيرم. او بازگشت و در همان سال از دنيا رفت و هرگز خدمت پيامبر اكرم(ص) نرسيد و اسلام را نپذيرفت.
بنابراين تا فرصت در دست است بايد كارى كرد.
📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد 15 ؛
آیت اللّه مکارم شيرازى
☑ @nahjulbalaqah
مَنْ شَکَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِنٍ فَکَأَنَّهُ شَکَاهَا إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ شَکَاهَا إِلَى کَافِرٍ فَکَأَنَّمَا شَکَا اللَّهَ.
کسى که از نیاز خود نزد مؤمنى شکایت کند، گویى به پیشگاه خدا شکایت برده است، و کسى که از نیازمندى خود نزد کافرى شکوه کند، گویى از خدا شکوه کرده است.
#نهج_البلاغه | #حکمت_427
☑ @nahjulbalaqah
نهج البلاغه
مَنْ شَکَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِنٍ فَکَأَنَّهُ شَکَاهَا إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ شَکَاهَا إِلَى کَافِ
❇ نکوهش درخواست از کافران
#نهج_البلاغه #تفسیر #حکمت_427
🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه در واقع به مؤمنان توصيه مى كند كه مشكلات و گرفتارى هاى خود را تنها با برادران مؤمن خود در ميان نهند نه با دشمنان و كافران. مى فرمايد: «كسى كه مشكل و نياز خود را نزد مؤمنى بازگو كند گويا نزد خدا بازگو كرده و كسى كه آن را نزد كافرى بازگو كند گويى از خدا شكايت كرده است»; (مَنْ شَكَا الْحَاجَةَ إِلَى مُؤْمِن، فَكَأَنَّهُ شَكَاهَا إِلَى اللّهِ; وَ مَنْ شَكَاهَا إِلَى كَافِر، فَكَأَنَّمَا شَكَااللّهَ).
✍🏻تفاوت «شَكَاهَا إِلَى اللَّهِ» و «شَكَاهَا اللَّهَ» در اين است كه در اولى انسان، گرفتارى خود را در پيشگاه خدا شرح مى دهد و از او تقاضاى حل مشكل مى كند كه امرى است بسيار پسنديده ولى در دومى از خداوند شكايت و گله مى كند كه چرا چنين نكرد و چنان نكرد، و اين امرى است بسيار زشت و ناپسند كه انسان از پروردگارى كه اين همه نعمت براى او آفريده است شكايت كند. روشن است كسى كه نزد برادر ايمانى خود مى رود و از گرفتارى ها و مشكلات خويش سخن مى گويد هرگز تعبيراتى را كه دليل بر ناشكرى و ناسپاسى باشد به كار نمى برد بلكه هدفش اين است كه با طرح مشكل خود از آن برادر كمك بطلبد و پناه بردن برادران ايمانى به يكديگر در مشكلات، كار خلافى نيست بلكه مفهوم تعاون و همكارى همين است كه هر كس در مشكلات به يارى ديگرى برخيزد. امروز اين برادر از آن برادر كمك مى طلبد، فردا به عكس.
✍🏻البته بازگو كردن گرفتارى ها و مشكلات ممكن است براى كمك طلبيدن نباشد بلكه به عنوان درددل براى كسب آرامش باشد اما تعبير به «حاجة» نشان مى دهد كه منظور امام(ع) بازگو كردن براى حل مشكل است.
📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد 15 ؛
آیت اللّه مکارم شيرازى
☑ @nahjulbalaqah
فِی بَعْضِ الْأَعْیَادِ: إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُ، وَ کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ.
(در يكى از روزهاى عيد):این عید کسى است که خدا روزه اش را پذیرفته، و نماز او را ستوده است، و هر روز که خدا را نافرمانى نکنند، آن روز عید است.
#نهج_البلاغه | #حکمت_428
☑ @nahjulbalaqah
نهج البلاغه
فِی بَعْضِ الْأَعْیَادِ: إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُ، وَ
❇ روز عید واقعی
#نهج_البلاغه #تفسیر #حکمت_428
🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه كه در يكى از اعياد (عيد فطر) فرموده، اشاره به نكته مهمى درباره عيد كرده، نخست مى فرمايد: «امروز تنها براى كسانى روز عيد است كه روزه آن ها مقبول درگاه پروردگار و عبادت هاى شبانه آنان مورد پذيرش او قرار گرفته باشد».
✍🏻سپس نتيجه گسترده و مهمى از آن گرفته، مى افزايد: «(بنابراين) هر روزى كه در آن عصيان خداوند نشود آن روز، عيد است».
حقيقت اين است كه همه مردم جهان براى خود روزهاى شادى خاصى دارند كه آن را عيد مى نامند. اين روزها يا مانند عيد نوروز است كه تحول جالبى در جهان طبيعت رخ مى دهد; گياهان مى خندند، درختان شكوفه مى كنند و حيات و زندگى در طبيعت تجديد مى شود. يا اين كه در آن روز، فتح مهمى در تاريخ مردم يك منطقه واقع شده و يا تحول اجتماعى و علمى صورت گرفته كه ياد و خاطره آن را زنده مى دارند و عيد مى شمرند.
✍🏻جالب اين كه در اسلام، اعياد به دنبال اطاعت اوامر مهم الهى قرار دارد. در عيد فطر، ملت مسلمان بعد از يك ماه روزه داشتن به فرمان خدا و عبادات روزانه و شبانه و بر شيطان پيروز شدن، اين پيروزى را جشن مى گيرند; جشن اطاعت فرمان حق. در عيد قربان كه دومين عيد اسلامى است بعد از انجام فريضه حج توسط زوار خانه خدا و به پايان رساندن قسمت عمده اين فريضه، حاجيانى كه در مِنا هستند عيد مى گيرند و ساير مسلمانان نيز با آن ها هم صدا مى شوند و آن را روز عيد اعلام مى كنند كه آن هم عيد اطاعت است.
✍🏻از اين جا روشن مى شود، اين كه امام(ع) مى فرمايد: روز عيد فطر عيد براى كسانى است كه روزه و طاعات آن ها قبول شده، يك واقعيت است. كسانى كه خداى نكرده اصلاً روزه نگرفته اند و يا روزه هاى آن ها آلوده به گناهان و نافرمانى ها بوده و به همين دليل مقبول درگاه حق واقع نشده نمى توانند شاد و خوشحال باشند; شادى از آن كسانى است كه طاعاتشان مقبول درگاه حق شده است. بر اساس اين منطق هر روزى كه انسان در آن گناه نكند و از صبحگاهان تا آخر شب از معصيت پروردگار بپرهيزد آن روز، روز عيد او محسوب مى شود و به اين بيان، ما مى توانيم تمام ايام سال را ايام عيد خود قرار دهيم.
📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد 15 ؛
آیت اللّه مکارم شيرازى
☑ @nahjulbalaqah
إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَرَاتِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ کَسَبَ مَالًا فِی غَیْرِ طَاعَةِ اللَّهِ فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنْفَقَهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَ دَخَلَ الْأَوَّلُ بِهِ النَّارَ.
بزرگ ترین حسرت ها در روز قیامت، حسرت خوردن مردى است که مالى را به گناه گرد آورد، و آن را شخصى به ارث برد که در اطاعت خداى سبحان، بخشش کرد، و با آن وارد بهشت شد، و گرد آورنده اوّلى وارد جهنّم گردید.
#نهج_البلاغه | #حکمت_249
☑ @nahjulbalaqah
نهج البلاغه
إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَرَاتِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ کَسَبَ مَالًا فِی غَیْرِ طَاعَةِ الل
❇ حسرت به خاطر ترک انفاق
#نهج_البلاغه #تفسیر #حکمت_249
🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكته دقيقى مى كند كه بسيارى، در زندگى گرفتار آن اند. مى فرمايد: «بزرگترين حسرت ها در قيامت حسرت كسى است كه ثروتى را از راه حرام به دست آورده و كسى آن را از او به ارث برده كه در راه خداوند سبحان انفاق نموده است و خداوند به سبب اين مال او را داخل بهشت مى كند و شخص اوّل را به سبب همان مال، وارد جهنم مى گرداند»
✍🏻گاه مى شود كه انسان مالى به دست مى آورد ولى نمى تواند از آن استفاده كند و از دست مى رود. چنين كسى واقعاً گرفتار حسرت مى شود كه چرا از اين مال براى دنيا و آخرتم استفاده نكردم ولى از آن فراتر حسرت كسى است كه مال حلالى را به دست آورده ولى خودش از آن به نفع آخرتش بهره نگرفته و وارثان از آن بهره گرفته اند و در قيامت مى بيند آن ها با اموالى كه او با تلاش و زحمت به دست آورده بود به جايى رسيده اند و خودش محروم مانده است. ولى از همه اين ها بدتر حسرت كسى است كه مال حرامى را با تلاش و زحمت به چنگ آورده و براى وارثانش گذاشته و وارثان بى آن كه از حرام بودن آن باخبر باشند آن را در راه خدا انفاق كرده اند و ذخيره يوم المعاد آن ها شده است. در حالى كه آن كس كه مال را به دست آورده در آن روز گرفتار مجازات الهى مى شود. چنين حسرتى اعظم حسرت هاست.
✍🏻اين احتمال نيز وجود دارد كه وارثان از حرام بودن آن آگاه مى شوند ولى از آن جا كه صاحبانش رانمى شناسند به عنوان اموال مجهول المالك كه روش مصرف آن، صدقه به نيازمندان است به فقرا مى دهند و از اين راه حسناتى به دست مى آورند در حالى كه پديدآورنده مال گرفتار سيئات خويش است. گاه ممكن است مالى به دست انسان از طريق حرام بيفتد كه حرمت آن تنها جنبه تكليفى دارد مثلاً مرتكب احتكار شده كه كار حرامى است ولى با توجه به اين كه معامله باطل نيست مالى كه به دست آورده حرام نمى باشد در عين حال از آن بهره اى نمى گيرد و مال به دست وارثى مى رسد كه از آن در طريق اطاعت فرمان خدا بهره مى گيرد. روز قيامت حسرت عظيم نصيب شخص اوّل است و فوز عظيم نصيب شخص دوم. البته مانعى ندارد كه هر سه معنا در كلام امام(ع) جمع باشد. زيرا به عقيده ما «استعمال لفظ در اكثر از معنا» هيچ اشكالى ندارد.
📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد 15 ؛
آیت اللّه مکارم شيرازى
☑ @nahjulbalaqah
إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْیَبَهُمْ سَعْیاً رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِی طَلَبِ مَالِهِ وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِیرُ عَلَى إِرَادَتِهِ فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْیَا بِحَسْرَتِهِ وَ قَدِمَ عَلَى الْآخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ.
همانا زیانکارترین مردم در معاملات، و نومیدترین مردم در تلاش، مردى است که تن در گرد آورى مال خسته دارد، امّا تقدیرها با خواست او هماهنگ نباشد، پس با حسرت از دنیا رود، و با بار گناه به آخرت روى آورد.
#نهج_البلاغه | #حکمت_430
☑ @nahjulbalaqah
نهج البلاغه
إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْیَبَهُمْ سَعْیاً رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِی طَلَبِ مَالِهِ
❇ تلاش بیهوده برای دنیا
#نهج_البلاغه #تفسیر #حکمت_430
🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه كسى را كه از همه بيشتر در معامله زندگى دنيا گرفتار خسران مى شود و سعى و تلاش او به جايى نمى رسد معرفى كرده، مى فرمايد: «زيانكارترين مردم در دادوستد و نااميدترين آن ها در تلاش و سعى، كسى است كه بدن خود را براى رسيدن به آرزوهاى درازش فرسوده كرده ولى مقدرات، او را براى رسيدن به خواسته هايش يارى ننموده است; با حسرت از دنيا بيرون رفته و با گناهانش در سراى آخرت گام نهاده است»; (إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْيَبَهُمْ سَعْياً رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِي طَلَبِ مَالِهِ[1]، وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِيرُ عَلَى إِرَادَتِهِ، فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا بِحَسْرَتِهِ، وَ قَدِمَ عَلَى الاْخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ).
✍🏻«صفقة» در اصل به معناى زدن دست به دست به هنگام معامله است (خريدار و فروشنده به عنوان انجام معامله دستشان را به دست يكديگر مى زنند) و تصفيق به معناى كف زدن نيز آمده است و سپس اين واژه به معناى معامله و دادوستد استعمال مى شود.
«اخلق» از ماده «خلوق» به معناى كهنگى است.
«تبعة» به معناى پيامدهاى نامطلوب است.
✍🏻حاصل كلام امام(ع) اين است كه گروهى از انسان ها را به معامله گرانى تشبيه مى كند كه در اين دنيا تمام نيروهاى خود را براى رسيدن به آمال و آرزوها به كار مى گيرند و در عين حال، مقدرات به آن ها اجازه رسيدن به مقصود را نمى دهد و هنگامى كه از دنيا خارج مى شوند چيزى نيندوخته اند در حالى كه تمام نيروهاى خود را از دست داده اند و با دست خالى و كوشش هاى بيهوده وارد عرصه محشر مى شوند; كفه حسنات آن ها بسيار سبك و كفه سيئاتشان سنگين است. چراكه براى رسيدن به آمال و آرزوها علاوه بر هدر دادن نيروهاى خدادادى، سيئاتى در نامه اعمال خود ثبت كرده و بار سنگينى بر دوش خود نهاده اند.
اگر تنها نيروهاى خود را از دست داده بودند و گناهى مرتكب نمى شدند حسرت آن ها كمتر بود اما شديدترين حسرت ها به فرموده امام(ع) حسرت گروهى استكه زبان حالشان اين است:
سرمايه ز كف رفت و تجارت ننموديم *** جز حسرت و اندوه متاعى نخريديم
📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد 15 ؛
آیت اللّه مکارم شيرازى
☑ @nahjulbalaqah
الرِّزْقُ رِزْقَانِ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْیَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى یُخْرِجَهُ عَنْهَا وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْیَا حَتَّى یَسْتَوْفِیَ رِزْقَهُ مِنْهَا.
روزى بر دو قسم است: آن که تو را مى خواهد، و آن که تو او را مى جویى. کسى که دنیا را خواهد، مگر نیز او را مى طلبد تا از دنیا بیرونش کند، و کسى که آخرت خواهد، دنیا او را مى طلبد تا روزى او را به تمام پردازد.
#نهج_البلاغه | #حکمت_431
☑ @nahjulbalaqah
نهج البلاغه
الرِّزْقُ رِزْقَانِ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْیَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى یُخْرِجَ
❇ برتری آخرتطلبی بر دنیاطلبی
#نهج_البلاغه #تفسیر #حکمت_431
🔆امام(ع) در اين گفتار حكيمانه براى اين كه دنياپرستان را از راهى كه مى روند بازدارد و طالبان آخرت را در مسيرى كه دارند تشويق كند مى فرمايد: «روزى بر دوگونه است: يكى آن كه به دنبال انسان مى آيد و ديگر آن كه انسان به دنبال آن مى رود»; (الرِّزْقُ رِزْقَانِ: طَالِبٌ، وَ مَطْلُوبٌ).
تجربه هاى ما نيز در زندگى به ما نشان داده است كه گاه روزى هاى فراوانى بى آن كه انسان به دنبال آن برود و يا تلاش زيادى داشته باشد به او مى رسد و گاه به عكس، تمام تلاش خود را براى رسيدن به اموال و ثروت هايى به كار مى گيرد و گاه بخش مهمى از عمر خودش را در اين راه صرف مى كند ولى هرگز به آن نمى رسد و ناكام از دنيا مى رود.
✍🏻لذا امام(ع) به دنبال اين تقسيم دوگانه مى فرمايد: «كسى كه دنيا را بطلبد، مرگ، او را مى طلبد تا او را از دنيا خارج كند (و به تمام خواسته هايش نخواهد رسيد) و كسى كه طالب آخرت باشد دنيا در طلب او برمى آيد تا وى روزى اش را به طور كامل از دنيا برگيرد»; (فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ، حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا; وَ مَنْ طَلَبَ الاْخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا، حَتَّى يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْهَا). اشاره به اين كه دنياپرستان غالباً به اهداف خود نمى رسند به خصوص اين كه هرقدر از دنيا را به دست آورند عطش آن ها فزون تر مى شود تا زمانى كه مرگ گلوى آن ها را مى فشارد و با حسرت آنچه به دست نياورده اند و حسرت عدم استفاده از آنچه به دست آورده اند با زندگى وداع مى گويند. به عكس، طالبان آخرت به وسيله تلاش آميخته با تقوايى كه دارند به زندگى ساده مطلوبى مى رسند و خداوند منان روزى آن ها را تأمين مى كند و زمانى كه از دنيا مى روند نه حسرت و آه دارند و نه
نگرانى.
✍🏻البته مفهوم اين سخن اين نيست كه طالبان آخرت براى تأمين زندگى ساده خود تلاش نكنند چراكه در روايات زيادى دستور به تلاش براى معاش داده شده است، بلكه منظور اين است كه دنياطلبان كه پيوسته براى رسيدن به اموال و ثروت هاى بيشتر تلاش مى كنند حرص را كنار بگذارند و عمر خود را براى چيزى كه هرگز به دست نمى آيد و يا اگر به دست آيد نمى توان آن را مصرف كرد تباه نكنند.
📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد 15 ؛
آیت اللّه مکارم شيرازى
☑ @nahjulbalaqah
إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا، وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا؛ فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ، وَ تَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ؛ وَ رَأَوُا اسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلَالًا، وَ دَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً؛ أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ، وَ سَلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ؛ بِهِمْ عُلِمَ الْكِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا، وَ بِهِمْ قَامَ الْكِتَابُ وَ بِهِ قَامُوا؛ لَا يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ، وَ لَا مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ.
نهج البلاغه
إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِل
دوستان خدا آنانند كه به درون دنيا نگريستند آنگاه كه مردم به ظاهر آن چشم دوختند، و سر گرم آينده دنيا شدند آنگاه كه مردم به امور زودگذر دنيا پرداختند.
پس هواهاى نفسانى كه آنان را از پاى در مى آورد، كشتند، و آنچه كه آنان را به زودى ترك مى كرد، ترك گفتند، و بهره مندى دنيا پرستان را از دنيا، خوار شمردند، و دست يابى آنان را به دنيا زودگذر دانستند.
با آنچه مردم آشتى كردند، دشمنى ورزيدند، و با آنچه دنيا پرستان دشمن شدند آشتى كردند،
قرآن به وسيله آنان شناخته مى شود، و آنان به كتاب خدا آگاهند، قرآن به وسيله آنان پا بر جاست و آنان به كتاب خدا استوارند،
به بالاتر از آنچه اميدوارند چشم نمى دوزند، و غير از آنچه كه از آن مى ترسند هراس ندارند.
#نهج_البلاغه | #حکمت_432
☑ @nahjulbalaqah
نهج البلاغه
دوستان خدا آنانند كه به درون دنيا نگريستند آنگاه كه مردم به ظاهر آن چشم دوختند، و سر گرم آينده دنيا
❇ ویژگیهاى اولیاء الله
#نهج_البلاغه #تفسیر #حکمت_432
🔆امام(ع) در اين گفتار بسيار پرمعنا و حكيمانه، دوستان خاص خدا را با اوصاف دوازده گانه اى معرفى مى كند. نخست مى فرمايد: «اولياءالله كسانى هستند كه به باطن دنيا مى نگرند آنگاه كه مردم (دنياپرست) به ظاهر آن نگاه مى كنند».
✍🏻در دومين صفت مى فرمايد: «آن ها به آينده دنيا (سراى آخرت) مشغول اند در حالى كه دنياپرستان به امروز و حاضر آن سرگرم اند» . اولياء الله دنيا را گذرگاهى در مسير آخرت مى بينند در حالى كه دنياپرستان گمان مى كنند سراى هميشگى آن هاست و هركدام مطابق تفكر خود عمل مى كنند.
✍🏻در سومين وصف مى فرمايد: «آن ها امورى را كه خوف دارند سرانجام قاتلشان باشد از ميان مى برند».
اولياءالله از چه امورى مى ترسند كه مايه مرگشان شود؟ (منظور مرگ دل هاست). پاسخ روشن است: آن ها از هوى و هوس هاى سركش، و حرص و طمع، و از وسوسه ها و نقشه هاى پيچيده شيطان و شيطان صفتان بيمناك اند، مبادا بر آنان چيره شود و قلب آن ها را بميراند.
✍🏻در چهارمين وصف مى فرمايد: «آنچه را كه مى دانند سرانجام آن ها را ترك مى گويد، رها مى سازند».
آرى آن ها مى دانند مقام ها و زينت ها و ثروت ها سرانجام، آن ها را ترك مى كند و تنها با كفنى ساده به سوى ديار آخرت رهسپار مى شوند پس چه بهتر كه دل به اين امور عاريتى نبندند، در نتيجه پيش از آن كه اين امور آن ها را ترك كند، آن ها اين امور را به فراموشى مى سپارند.
تعبير به «منها» كه از «من» تبعيضية در آن استفاده شده اشاره به اين است كه امورى در دنيا وجود دارد كه هرگز انسان را ترك نمى گويد و در همه موارد با اوست.
✍🏻آنگاه در پنجمين وصف مى فرمايد: «آنچه را ديگران از دنيا بسيار مى بينند اولياء الله كم مى شمرند و رسيدن به آن را از دست دادن آن محسوب مى كنند».
اين يك واقعيت است كه دنياپرستان هنگامى كه به مال يا ثروت زياد يا مقام مهمى مى رسند در نظرشان بسيار زياد است در حالى كه دوستان خدا آن را متاع بى ارزشى مى دانند، تا آن جا كه اميرمؤمنان على(ع) تمام دنيا و آنچه در زير افلاك واقع شده را كمتر از برگ درختى مى داند كه در دهان ملخى جويده شده است.جمله «وَ دَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً» اشاره به اين است كه اولياءالله رسيدن به زرق و برق و اموال و مقامات دنيوى را نه تنها براى خود افتخارى نمى دانند بلكه آن را سبب از دست دادن توفيقات بيشتر و مهمترى محسوب مى دارند; درست به عكس دنياپرستان كه آن را افتخار مى شمرند هرچند توفيقات بيشترى را براى رسيدن به معنويات از دست بدهند.
✍🏻در ششمين و هفتمين وصف مى فرمايد: «با آنچه دنياپرستان با آن در صلح اند دشمن اند و با آنچه دنياپرستان با آن دشمن اند در صلح اند».
روشن است كه دنياپرستان با شهوات دنيا ولذات نامشروع آن وافتخار ومباهات به فزونى مال و ثروت پيوند دوستى بسته اند چيزى كه اولياءالله با آن مخالف اند و از سويى ديگر، دنياپرستان، با تقوا و پرهيزكارى و زهد و ايثار و فداكارى دشمن اند همان چيزهايى كه اولياءالله با آن پيمان صلح و دوستى بسته اند.
اولياءالله طرفدار حق اند و دنياپرستان مخالف آن، چون اجراى حق منافع كثيف آن ها را بر باد مى دهد و به عكس، اولياءالله دشمن ظلم و ستم هستند چيزى كه دنياپرستان پيوسته از آن طرفدارى مى كنند زيرا اهداف شوم آن ها را تحقق مى بخشد.
✍🏻در هشتمين و نهمين توصيف آن ها مى فرمايد: «كتاب خدا (قرآن مجيد) به وسيله آن ها فهميده مى شود و آن ها نيز به وسيله قرآن حقايق را درك مى كنند».
آرى از يك سو حق جويان و حق طلبان به سراغ آن ها مى روند و حقايق قرآن را از آن ها دريافت مى دارند و از سويى ديگر خود آن ها نيز به سراغ قرآن مى روند و حقايق را از آن درمى يابند و به تعبير ديگر سرچشمه فهم مردم از قرآن، آن ها هستند و سرچشمه علوم آن ها قرآن است.
✍🏻سپس در دهمين و يازدهمين وصف اولياء الله مى افزايد: «قرآن به وسيله آن ها برپاست همان گونه كه آن ها به وسيله قرآن برپا هستند».
دليل قيام قرآن به وسيله آن ها روشن است زيرا تبليغ قرآن و تبيين مفاهيم آن براى عموم مردم و اجراى دستورات آن، به وسيله آن ها صورت مى گيرد.
اما قيام آن ها به وسيله قرآن به سبب آن است كه قرآن سرچشمه اصلى تمام علوم و دانش هاى آن هاست.
آرى آن ها همچون چشمه هايى هستند كه از منابع زيرزمين مدد مى گيرند و سپس به سوى باغ ها و گلزارها و كشتزارها سرازير مى شوند.
اين دو وصف در واقع تأييدى است بر دو وصف سابق، با اين تفاوت كه در دو وصف سابق، سخن از علم و آگاهى آن ها و علم و آگاهى مردم به وسيله آن ها بود و در اين جا سخن از عمل به دستورات و اجراى اوامر و نواهى الهى است.
در جمله «به قاموا» اين احتمال نيز وجود دارد كه برجستگى آن ها در ميان مردم و موقعيت آنان در افكار عمومى به سبب قرآن مجيد است كه آن ها را ستوده و منزلت آن ها را روشن ساخته است.
نهج البلاغه
❇ ویژگیهاى اولیاء الله #نهج_البلاغه #تفسیر #حکمت_432 🔆امام(ع) در اين گفتار بسيار پرمعنا و حكيمانه
✍🏻سپس امام(ع) در دوازدهمين و آخرين وصف اولياءالله فرمايد: «بالاتر از آنچه به آن اميد دارند و دل بسته اند اميدواركننده اى نمى بينند و برتر از آنچه از آن مى ترسند مايه ترس سراغ ندارند».
آرى آن ها به لطف عميم و بى پايان خداوند اميدوارند كه بالاتر از آن چيزى نيست و از خشم و سخط او مى ترسند كه مخوف تر از آن چيزى نمى باشد و در حقيقت، خوف و رجاء، وجود آن ها را پر كرده و به همين دليل نه دلبستگى به غير او دارند، نه غير او را در سرنوشت خود مؤثر مى دانند و نه از غير او بيمناك اند و همين امر مايه صبر و استقامت و ثبات آن ها در تمام حوادث زندگى است.
📚 پیام امام امیرالمومنین (ع) ، جلد 15 ؛
آیت اللّه مکارم شيرازى
☑ @nahjulbalaqah