eitaa logo
نمکتاب
14.6هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
712 ویدیو
183 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
⏰ هر شب ساعت ۲۳ همراه هوای من💞 اینجا منتظرمون باشید👇👇👇👇👇 https://b2n.ir/087803
  معرفی:📖 چرا باید برای امام زمانمان دعا کنیم؟ بریده کتاب🔪📙: عبدالحمید واسطی به امام باقر علیه السلام عرض کرد: ما در انتظار امر فرج همه زندگی خود را وقف کردیم به گونه ای که برای بعضی از ما مشکلاتی را به همراه داشته است.😣 امام در پاسخ فرمود: ای عبدالحمید: آیا گمان می کنی که خداوند راه رهایی را برای آن بنده ای که خود را وقف خداوند کرده باشد قرار نداده است.😞 خداوند رحمت کند بنده ای را که امر ما را زنده دارد. فکر نمی کنی دعای 👐من و تو می تواند راه گشا باشد در احیای امر اهل بیت و راه را برای زنده کردن امرشان هموار سازد. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
نقد کتاب فتح خون فتح خون : عشق همراه با تلنگر در قالب تاریخ، تحلیل و متون ادبی ، ناتمام ماندن کتاب فتح خون و شهادت نویسنده، تحلیل خاصی در پی داشت: گویا عمق پیام کتاب چیزی نبود که از دریچه‌ی برگ‌های کاغذی به مخاطب برسد. بلکه خون شهید پیام را رساند و جاودانه کرد‌. توصیف واقعه کربلا به قلم✏ شهید آوینی، یک روایت صرفا تاریخی نیست. که تاریخ 📃را نویسندگان بسیاری نوشته‌اند! بلکه راوی، قلم و احساس را به تمام و کمال درخدمت گرفته، تا اثری کاملا متمایز و بی‌بدیل به جای بگذارد. از یک سو مستندات 📝تاریخی را روایت می‌کند و از سوی دیگر نگاهی تحلیلی دقیق و در عین حال ادبی بر آن دارد. آن هم از جنس تلنگر. تفاوت این دو قلم در کنار یکدیگر که از پس هر روایت آمده است، کشش نوشتار را افزون کرده است. متن کتاب اگر در به کار بردن کلمات جدید و کم کاربرد، امتناعی ندارد، لیکن از خوانش متعارفی بهره برده است. استفاده از پیام‌های قرآن، نهج البلاغه و کلمات معصومین نه تنها موجب قوام و اصالت معنایی آن شده، بلکه بر زیبایی ادبی و هنری نوشته نیز افزوده است.👌👌 در این کتاب سعی شده اسامی افراد که در تاریخ مستند شده‌اند، یک به یک به کار رود .لیکن حجمِ کمِ کتاب، گنجایش این تعداد اسامی را ندارد.😊 والسلام علیکم و رحمه الله…. 💠namaktab.ir 🔶naghdbook.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶 #هم_خوانی ☘ #تو_نشونه_بهاری... ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @namaktab_ir ╚═ ⚘════⚘ ═╝
📸 📕 ✍ بی تو برگی🍁 زردم... 📚@namaktab_ir
📚 📘 ✍نویسنده:  📖انتشارات: معرفی📙: یک زوجِ عاشقِ خوشبخت، که رفته اند در سرزمین رویاها (بخوانید ) زندگی کنند..ظاهرا همه چیز خوب پیش می رود تا زمانی که یک اتفاق، مردِ داستان را……….!؟ بخوانید تا ببینید چه می شود!!😮😮 خلاصه:📝 دختر و پسر جوانی که تازه ازدواج کرده اند و عاشق هم اند… اما دختر، یک عشق دیرین هم دارد و آن، زندگی در آمریکاست! این زوج عاشق همه چیزشان را می فروشند و برای زندگی به آمریکا می روند. ظاهرا همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه پسر بخاطر اتفاقاتی که مشاهده می کند، کم کم به یک بیماری عصبی دچار می شود😦 و پزشکان راه درمانش را برگشت به ایران می دانند… اما دختر که عشق گمشده اش را پیدا کرده، عشق زندگی اش را همراهی نمی کند و پسر مجبور است این دوره درمان را تنها در ایران بگذراند و بعد از بازگشت به آمریکاست که می بیند… بله! چیزهایی عوض شده!…😮😮 بریده کتاب:📙🔪 دختر کلاس اول دبستان دستخط های کج ومعوج، نقاشی کاردستی📃، ارشیو مجله ها، وروزنامه ها، آلبوم عکس ها🎆، خنزرپنزر هایی که سالها از این خانه وآن خانه کشیدی حالا باید تکلیفش را مشخص کنی”وقتی تصمیم به مهاجرت میگیری، دوتا چمدان 💼💼۲۰کیلویینه قدرت تحمل این همه خاطره را دارد ونه تومیتوانی دل بکنی از همه چیز هایی که زمانی دلخوشی تمام زندگی ات بود. وقتی آرش وصنم ایران را ترک می کردند نمی دانستنند مهاجرت به امریکا با اتفاق های غیر منتظره، شادی ها وتلخی های😶 بزرگی همراه است. کیوان ارزاقی در سرزمین نوچ بخشی از زنگی ایرانیان ساکن امریکا را به شکل واقعی ترسیم کرده😌😌 @namaktab_ir
🏞 #عکس_هنری 📚 #مسلخ_عشق قلب بی‌تاب و زخم‌خورده‌💘 علی می‌خواست از سینه بیرون بزند. ♨️او هیچگاه به مردی اجازه نداده بود‌ نزد او درباره رعنا حرفی بزند, نه از حسن و‌ جمالش و نه حتی درباره ازدواجش با او. 🔰می‌خواست نامش به پاکی و بکری وجودش برای او بماند و به زبان هرکس و ناکسی نیاید. 🔺اما امروز می‌دید که غریبه‌ای اتوکشیده و ازخودراضی چگونه از راه نرسیده خود را صاحب سرنوشت و سرگذشت رعنا می‌داند. شاید فرهمند راست می‌گفت. علی مرد متعصبی بود و این تعصب قسمت عمده‌ی شرف و انسانیت اورا تشکیل می‌داد. بشتابید🏃🏃🏃 قیمت با تخفیف بیست درصدی 🍀 #سفارش از طریق👇 @sefaresh_namaktab
📚جستجوگران شمشیر عدالت: نویسنده: انتشارات  معرفی:📃 تا حالا اسم رستمو شنیدی؟😉 قهرمان ایرانی که دائما با ظلم و ستم مبارزه می کرد؟ قراره یه سفر هیجان انگیز تجربه کنیم.😎 سفری به همراه دو رستم کوچک به اعماق ظلم و ستم و تاریکی… میخوایم به کمک جی جی, آفریدو و آیریک طلسم‌ سرزمین‌ها رو بشکنیم و با موجوداتی که فکرشو نمی‌کنیم همراه بشیم😓 مبارزه با اهریمن و نیروهای ماورائی در داستان (جستجوگران شمشیر عدالت)…😵 خلاصه:📝 داستان، روایتگر ظلمی است که از مرگ ملکه آغاز می شود. شاهزاده که تاب از دست دادن همسرش را ندارد، با عالم و آدم دشمن می شود. آرزویش دستیابی به انگشتر جادویی 💍و شمشیر 🔪عدالت است که بتواند بر همه چیز، حتی مرگ مسلط شود. اهریمن، آرزویش را برآورده می کند و در عوض اورا تبدیل به اژدهایی😈 مخوف می کند که برای زنده ماندن باید هرماه دختری چهارده ساله قربانی کند.😨 این میان، تنها راه شکست او دست یافتن نسلش به شمشِیر عدالت است. آیریک و آفریدو، نوه هایش، برای نجات خواهرشان🙇 شجاعانه دست به این جستجو می زنند. جستجوی شمشیر عدالت…. بریده کتاب📙: آفریدو گفت: این مجسمه ها خیلی طبیعی به نظر می آیند. اگر این ها ناگهان زبان بازکنند و حرکت کنند،من خیلی تعجب نمی کنم.😑 هربار که این مجسمه هارا میبینم دلم بدجوری می گیرد. آریاند گفت: بله فرزندانم این مجسمه ها خیلی طبیعی هستند. آخر این ها هم زمانی مثل من و شماها از زندگی شان لذت می بردند!😓 ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
سوادی هر جا حرف از بی سوادی می شد خیال می کردم تو دنیای امروز فقط پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هستند که سواد ندارند. از این بابت خوشحال بودم که همه بچه های کشورم سواد دارند و کسی مشکل بی سوادی ندارد.😊 یک شب که قرار بود با خانواده به جمکران برویم با خودم قصد کردم به نیت ظهور چند تا کتاب کم حجم 📚و جذاب درباره آقا با خودم ببرم و بدهم که مردم بخوانند. توی صحن جمکران راه می رفتم و خوب چشم می گردوندم که کتاب رو به کی بدم. یکدفعه دختر جوانی را دیدم. بنظرم مورد مناسبی بود! جلو رفتم و سلام کردم و بعد تند تند شروع کردم از کتاب تعریف کردن.😅 بنده ی خدا فقط نگاهم می کرد و چیزی نمی گفت!!! بعد که صحبت هام تمام شد کتاب رو به سمتش گرفتم و گفتم بفرمایید! با خجالت نگاهم کرد. قدمی عقب رفت و گفت: سواد ندارم.😓 دوست نداشتم او را خجالت زده ببینم، با محبت تو چشماش نگاه کردم و گفتم خیلی التماس دعا. خداحافظی کرد و بدون معطلی رفت. خیلی ناراحت شدم که هنوز آدم بی سواد کم سن و سال وجود دارد؛ خیلی ناراحت شدم که …😢😢 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
#ارسالی_از_بر_و_بچ 💞سلام یار صمیمی!💞 😍😍😍😍😍 یلداتون زیر سایه مهربون ترین #پدر و #مادر دنیا!...💝 #ما_صمیمی_هستیم 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir🌼
📚مجموعه چرخ و فلک: نشر معرفی📙: این ده 📚کتاب ساده و خوشمزه، به بیان و بررسی نعمت های الهی به زبان شیرین شعر می پردازد و در آخر به این اشاره دارد که این نعمت ها از خداوند است، خداوندی که همه ما انسان ها را دوست دارد و به دقت و نظم برای ما جهان زیبایی آفریده است.❤ این شعرهای ساده که مناسب کودکان زیر ۵ سال است می تواند به راحتی در مهد کودک ها نیز به جای شعر های کم محتوا مورد استفاده قرار گیرد و به خاطر ریتم ساده، حفظ کردن آن برای کودک آسان است.☺☺ بریده کتاب🔪📙: راستی اگه بچه ها برف سفید نباره❄ تمام این دنیا رو کثیفی بر میداره😑 آدم برفی نداریم⛄ تا عکس بگیریم باهاش📷 یا گوله های برفی بسازیم یواش یواش خدای خوب و دانا برف سفید رو ببار برای ما آدم ها شور و صفا رو بیار ما هم دعا میکنیم🙇 توی فصل زمستون برف قشنگ بباره❄ تا پر بشه سد هامون ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
📬 سلام کتاب نه تنها قلم زیبا و داستان قشنگی داره که پر از حرفه برای همه مخصوصا دختر و پسرای جوون. مکالمه های خواهر و برادرا خیلی برام جذاب بود و حساب شده طنز ولی مودبانه . دوست💞 داشتم این کتابو ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @namaktab_ir ╚═ ⚘════⚘ ═╝
📸 📕 ✍ کسی که در زمان مسیح زندگی کرده، مسیح رو درک کرده... 📚@namaktab_ir
📚 یک دقیقه سکوت: 🌀 📗 🤩 کم‌کم ورزش‌کاران تیم وارد زمین شدند...🏃‍♂ همه خبرنگاران مانند آبراهام درحال آماده کردن دوربین‌هایشان🎥 بودند و منتظر شنیدن سوت داور برای آغاز بازی … ناگهان از بلندگوی📣 ورزشگاه همگی دعوت به شدند. 🗣 سخن‌گوی ورزشگاه از مرگ مردی به نام « » گفت. 🔰 ورزشگاه یک دقیقه در سکوت فرو رفت. آبراهام پس از پایان نیمه ی نخست بازی به سوی یکی از خبرنگارهای ایتالیایی رفت. پس از کمی گفتگو، از درباره ادواردو آنیلی پرسید. 🔸 خبرنگار ایتالیایی پاسخ داد: _ چگونه آن‌ها را نمی‌شناسی؟ آنیلی ها خاندان سلطنتی ایتالیا محسوب می شوند. ◽️_ آبراهام با کنجکاوی پرسید: خاندان سلطنتی؟! چرا به آنها این لقب را داده‌اند؟ 🔸خبرنگار ایتالیایی پاسخ داد: چون خانواده آنیلی یکی از ثروت‌مندترین و معروف‌ترین خانواده‌ها در ایتالیا هستند و می‌‌توان به جرئت گفت اقتصاد ایتالیا در دست آن‌ها جابجا می شود ادواردو آنیلی هم قبلاً وارث این ثروت عظیم بود. باشگاه یوونتوس هم جزئی از این ثروت عظیم است. ◽️ آبراهام پرسید چه اتفاقی برای آقای ثروتمند افتاده؟ 🔸خبرنگار ایتالیایی درحالی‌که لنز دوربینش و بررسی می‌کرد گفت... ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @namaktab_ir ╚═ ⚘════⚘ ═╝
📚 پرواز تا بی نهایت: وقتی سریال 🎥شهید بابایی رو دیدم فکر می کردم حسابی شهید بابایی رو می شناسم اما وقتی کتابش📕 رو خوندم اونم با این قصه های کوتاه و کوچولو، تازه فهمیدم نمی شناسمش. همون شهیدی است که می فرمایند:   “من به حال او غبطه می خورم.” شهید بابایی انقدر بزرگ بود که تو سریالش هم جاش نشد!!! بریده ای از کتاب:🔪📖 یک ماشین بیوک 🚗و یک ماشین پیکان 🚘در فرماندهی وجود داشت اما شهید بابایی همیشه پیکان را ترجیح می دادند . در یکی از سفرها با یک ماشین پیکان ، شبانه به طرف یزد حرکت کردیم .به خاطر تنگی جا ، پاهایم درد گرفته بود .😟 گفتم: ماشین پیکان است و جای آن هم تنگ ، ولی اگر بیوک بود راحت تر بودیم و زودتر هم می رسیدیم .شهید بابایی گفت : برادر جان من می دانم که بیوک از پیکان و کباب بره🐑 از نان خشک 🍪بهتر است ، ولی فکر می کنم وقتی پیکان سوار می شویم ، و برای کسی که کنار خیابان ایستاده است و از سرما می لرزد بهانه می آوریم که جا نداریم و عجله داریم ، حال اگر بیوک سوار شویم به تدریج خواهیم گفت که: این بابا بو می دهد و اصلا نباید سوارش کرد.😢 ان شا الله اگر ما هم روزی به آن درجه از تقوا برسیم که اگر بنز هم سوار شدیم هوای نفس ما را نگیرد . آن وقت مطمئن باشید سوار بنز هم خواهید شد .😊 ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 👇👇👇👇 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🌸 @namaktab_ir
📙 🖌 🍀 برگی از کتاب آمده بود برای دعوت از امام! خیلی دوست داشت که مهمان خانه اش، امامش باشد. مقابل امام که نشست خجالت می کشید😓 اما ذوق و لذتی که داشت زبانش را گویا کرد: – یابن رسول الله! مهمان خانه ی ما می شوید؟ ما دلمان می خواهد پذیرای شما باشیم حتی یک وعده! لبخندِ صورت امام دلش را قرص کرد😊. تپش قلبش بیشتر شد از این حال، که امام فرمودند: – شرط دارد!😯 قلبش ایستاد. چه کند اگر نشود؟ – سه شرط دارد!✔✔✔ لبانش از هم فاصله گرفت و منتظر ماند: – ✔برای من غذایی از بیرون تهیه نکنی، همان غذایی که در خانه هست برای من هم سر سفره بگذار… سر تکان داد و صدای قلبش دوباره بلند شد. –✔ دوم اینکه هر چه در خانه موجود است همان باشد غذای ما… لبانش طرح لبخند گرفت. –✔ سوم اینکه خانواده ی خودت را برای پذیرایی از من به زحمت نیندازی! دست گذاشت روی چشمش👀، روی قلبش❤، روی دهانش👄 و پرسید: – می آیید. شنید: – میآیم!🙌 ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @namaktab_ir ╚═ ⚘════⚘ ═╝
کتاب امیدفردا: پاسخ به ۱۱۰ پرسش جوانان درباره امام زمان علیه السلام نشر   تو کتاب امید به فردا به سوالهایی مثل سوالهای زیر جواب داده شده, حضرت مهدی درکجازندگی می کنه؟آیاحضرت مهدی زن وبچه دارند؟امام زمان راکجامی توان دید؟دجال چه کسی است وچه خواهدکرد؟ حضرت مهدی باابزارجنگی پیشرفته دنیاچه خواهدکرد و با چه سلاحی می جنگد؟   برشی از کتاب :📙 وقتی دشمنان😈,خانه امام حسن عسکری علیه السلام را بازرسی کردند وخواستند امام را دستگیر نمایند, امام کودکی5ساله بودند و به سرداب خانه رفتند ,دشمنان او را تعقیب نمودند, ناگهان دیدند سرداب پر از آب 🌊است و حضرت مهدی بر روی آب راه می رود و.. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 💠namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
📸 📕 ✍ اصلا مگر انجام کاری که ما را از اماممان ... 📚@namaktab_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💦 ☘در روایتی از امام صادق، علیه السلام آمده است: وقتی عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد، چهل روز به درگاه خدا گریه و ناله (استغاثه) کردند، خداوند متعال به حضرت موسی و هارون وحی فرمود که آنها را از دست فرعون نجات دهند واین در حالی بود که از چهارصد سال عذاب، صد و هفتاد سال باقی مانده بود و خداوند به واسطه دعای بنی اسرائیل از آن صرف نظر نمود. 🙏 سپس فرمودند : شما هم اگر مانند بنی اسرائیل به درگاه خدا دعا (استغاثه) کنید خداوند فرج ما را نزدیک خواهد فرمود ، اما اگر چنین نکنید این سختی ، به نهایت مدتش خواهد رسید. ( بحارالانوار ، ج52 ص 55) دانلود با کیفیت کلیپ از آپارات شب چراغ👇👇👇👇 🖇https://www.aparat.com/v/Pho6U ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @namaktab_ir ╚═ ⚘════⚘ ═╝
📚ولادت: 📚 📙 ✍️نویسنده: 📖انتشارات: معرفی: گاهی فکر و اندیشه و روح و معلومات انسان نیاز به یک بازخوانی آسمانی دارد. رمان ولادت داشته هایت را برایت با نور 💡روشن می کند و خانه🏠 دلت را به آذوقه های معنوی انباشته می کند. کمی عشق، کمی صبر و کمی فکر 🧐نیاز است که این رمان عمیق و دلنشین را تا انتها بخوانی. بریده کتاب📔: چون کودکان خیره سر👶 حرف میزنی پسرک! پدرانی کشته شدند. مادرانی را در آتش سوزاندند. چون نمی خواستند به حرمسرای عباسیان بروند. هفت کودک بی غذا و بی خانمان این جا مانده بودند. من از گریه ی گرسنگی آنان خون می گریستم.😭 ناگهان سوارانی می آیند ومی گویند: آمده ایم برای این کودکان به امر مولایمان پدر باشیم. به زودی علی ابن موسی پسر موسی بن جعفر از این جا خواهد گذشت. 😍 ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 👇👇👇 📎namaktob.ir 📎namaktob.blog.ir 🔎 @namaktob_ir
📚به هم رسیدن در میانسی: 🤩 📙 ✍نویسنده:  📖انتشارات:  معرفی:🗒 اگر یک آدم زورگو و قلدر دنبال داداشت باشه و تو بدانی پاش بیفته برادر عزیزت را بکشند چه کار می کنی؟!🤭 به نظرت چطور میشه حال کسی را گرفت که ماه رمضان علناً (در جلوی روزه دار ها) چایی معطر دم می کند بخوره؟☕️ این داستان بهت یاد می ده… خلاصه: شکرالله مازندرانی یک برادر ناتنی دارد که حسابی لج ساواکی ها را در‌ آورده و آنها به دنبالش تا ده آمده اند و او باید برادرش را از این خطر آگاه کند در حالیکه خودش به دست ماموران در کلبه زندانی است😰؛ اینجاست که زیرکی و چابکی و برادر دوستی خودش را نشان می دهد… پیام کتاب:⚠️ عشق به برادر ناتنی و تلاش برای حفظ جان او از ساواک در دل خود شجاعت و قدرت نهفته درون یک نوجوان با عقیده را نشان می داد + ظلم و جور ساواک ُ☠ بریده کتاب📔: عطر چای دم کشیده☕️ در دفتر پیچیده بود. رفتم دم در دفتر و داخل راهرو را نگاه کردم. کسی نبود. برگشتم در قوری را برداشتم. یک مشت پر، نمک ریختم توی قوری و فوری درش را گذاشتم. با عجله از دفتر زدم بیرون و رفتم کلاس.🚶‍♀ وقتی معلم را دیدم یادم آمد که برای چی رفته بودم دفتر!🤦‍♀ معلم گفت:«پس گچ کو؟» زبانم بند آمد، نمی دانستم چه بگویم…🙆‍♀ ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 👇👇👇 🌸namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir
💌 اولین بار از زبان یک مجاهد واقعی -که خانم هم بود- با این کتاب آشنا شدم. خیلی هم مشتاق شدم که این کتاب رو بخونم. کتاب 📙رو تهیه کردم، هرچه بیشتر می خوندم به امیرالمومنین علیه السلام بیشتر علاقه پیدا می کردم، نه اینکه با ایشون غریبه باشم ولی، تا بحال از نگاه یک مسیحی به مولایم نگاه نکرده و نیندیشیده بودم. خلاصه شیفته ی این رمان شدم.😍 خیلی اوقات در جمع های فامیل و یا هر موقعیت مناسبی، مطالب این کتاب را برای دوستانم بازگو می کردم.😌 تا اینکه نزدیک عید غدیر خلاصه کتاب قدیس بنام «ناقوس ها به صدا در می آیند» چاپ شد. گرچه به قدیس نمی رسید ولی خیلی خوب بود و کم حجم تر و ارزانتر.👌 کار تبلیغ این کتاب را شروع کردم :👇 وقتی روضه ای می رفتم،  و هر وقت شیفت حرم داشتم،  بعنوان هدیه که هزینه اش را با پیگیری خیرین مختلفی تامین کرده بودم به جوان ها و نوجوان ها می دادم.  تمام هدفم این بود که همه را با مولا آشنا کنم. 👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆 تا اینکه مهر ماه شد . برای سخنرانی، تبلیغ و فروش کتاب های خوب به مدارس رفتم. 🏫 من هر مدرسه ای که می رفتم حتما این کتاب را معرفی می کردم، یک روز در مدرسه ای در حین تبلیغ این کتاب📙 گفتم : «بچه ها ببینید یک مسیحی اینطوری نهج البلاغه می خوانده و با مولا انس داشته، ما چرا نه؟»😥 از ذهنم آیه ای از قرآن گذشت:  «چرا دیگران را به کاری امر می کنید که خود انجام نمی دهید؟!!!» بفکر فرو رفتم باید بیشتر با امام انس پیدا می کردم.🤔🤔 اما چطور؟ تا اینکه چند روز بعد در یکی از کلاس های اخلاق پایگاه مان استاد برگه های ختم نهج البلاغه را به ما داد.🤩 شروع کردم به ختم و مطالعه نهج البلاغه. اینطوری شد که از کتاب قدیس به سخنان خود قدیس رسیدم. این کتاب زیبا برایم برکات زیادی داشت… . ╔═ ⚘════⚘ ═╗ @namaktab_ir ╚═ ⚘════⚘ ═╝