#رمان
#لحظه_های_انقلاب
#جوان
#انقلاب
لحظه های انقلاب : مستندی از لحظه های ناب و بی نظیر انقلاب مردم ایران…
نویسنده: #محمود_گلابدره
انتشارات: #نشر_معارف
خلاصه :📑
کتاب 📙شامل خاطرات یک نویسنده ی جوان👦 در دوران انقلاب است که در متن حوادث و اتفاقات در زمان وقوع انقلاب اسلامی حضور دارد و با تمام وجود در لحظات پایانی انقلاب همه چیز را حس کرده واین حس را به خوبی به مخاطب منتقل می کند 👈و نشان می دهد که چگونه در هفته های آخر پیروزی انقلاب روزها با بیم و امید نسبت به شکست ویا پیروزی این انقلاب می گذرد ونهایتاً انقلاب در این لحظات بیم و امید پیروز می شود.😌
انقدر کتاب جالب و زیبا بود که حتی اگر در ابتدا نسبت به این موضوع رغبتی نداشته باشی، با خواندن چند صفحه از کتاب علاقه مند می شی تا بقیه کتاب را بخوانی.😮😮😮
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📸 #عکسنوشته
📕 #تاریخ_مستطاب_آمریکا
✍ آمریکا جایی ست که همه با هم برابرند...😉
╭┅──────┅╮
🇮🇷 @namaktab_ir
╰┅──────┅╯
📚 تنها زیر باران:
🌀 #تازه_های_کتاب
📗 #تنها_زیر_باران
✍ #مهدی_قربانی
🔖 #ستاره_درخشان
📚✨📚✨📚✨📚
💥حکایت مردی که هیچ گاه آرام و قرار نداشت. همیشه دنبال این بود که چه باید بکند، برای وطنش. 🇮🇷
🔰 مردی خوش پوش👕، خوش سیما، خوش اخلاق، خوش خنده. 😊
انگار همه خوش ها را جمع کرده بود کنار هم.
☘ برگی از کتاب:
"به روایت حاج #قاسم_سلیمانی، فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در دوران دفاع مقدس"
🔹یک گوشه دراز کشیدم و پلک هایم روی هم رفت...
آقا مهدی از در وارد شد🚪. هیجان زده پرسیدم: " آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟"
🔸با خنده گفت: "من توی جلسه هاتون میام. مثل اینکه هنوز باور نکردی شهدا زنده ن."
عجله داشت. می خواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: "پس حالا که می خوای بری، لااقل یه پیغامی💌 چیزی بده تا به رزمنده ها برسونم."
_ قاسم، من خیلی کار دارم، باید برم. هر چی میگم زود بنویس.✍
فوری خودکارم🖌 را از جیبم درآوردم و گفتم: "بفرما برادر! بگو تا بنویسم."
بنویس: "سلام، من در جمع شما هستم."
موقع خداحافظی🤚، گفتم: "خب الان من این رو ببرم بدم به بقیه، ازم قبول نمی کنن که. بی زحمت زیر نوشته رو امضا کن."
برگه را گرفت. اول یک نقطه . گذاشت و بعد امضا کرد.📝
کنارش نوشت: "سید #مهدی_زین_الدین."
نگاهی بهت زده به امضا و نوشته زیرش کردم. باتعجب پرسیدم: "چی نوشتی آقا مهدی؟ تو که سید نبودی!"
_اینجا بهم مقام #سیادت دادن.ص ۲۷۸
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🇮🇷 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
#جوان
#نمکتاب
💢رهبر معظم انقلاب: در دهه فجر بر سر در هر خانهای پرچم جمهوری اسلامی بزنید.
╔ ✾🇮🇷✾🇮🇷✾ ════╗
@namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
هدایت شده از تک رنگ
🔆 فیلم *۲۳ نفر* یک اثر خوب سینمایی است که در حال حاضر روی پرده سینما در حال اکران است.
اما
.
.
.
متاسفانه جریانات رسانه ای اخیر باعث شده فیلم دیده نشه و اگر این هفته استقبال خاصی صورت نگیره فیلم از پرده برداشته میشه😔😥
تازه
.
.
.
جالبه بدونید سردار سلیمانی عزیزمون(🌹) هم تو تصویربرداری بعضی از سکانس های این فیلم حاضر بودن...😍😭
حتما ببینید و ببینانید!!👀🔚👀👀👀👀👀👀
#بیست_و_سه_نفر
#وقت_سینما_رفتنه
🌼 @yaran_samimii
samimane.blog.ir🌼
🖼 #عکس_هنری
📚 #زنان_عنکبوتی
✍ #نرجس_شکوریان_فرد
☘ برگی از کتاب:
اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش👁 راه گرفت…
مثل همان اوایلی که جشن طلاق گرفته بود.
در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه 🍩 🍽را خودش بریده بود.
اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود.💦
پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد:
_البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه…
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠 namaktab.ir
🔶 namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📸 #عکسنوشته
🌷 #دهه_فجر
📣 به مدرسه ها سفارش کنید...
🎉رهبر انقلاب:
جوانان و نوجوانان،
بچه مدرسهای ها،
در هر خانهای که هستند، متعهد بشوند که کوچههای خودشان را با این کاغذهای رنگی تزیین کنند و خودشان را مشغول نمایند.
به مدرسه ها سفارش کنید آن ها هم به بچه ها توصیه کنند. ١٣۶٩/١٠/١١
╔ ✾🇮🇷✾🇮🇷✾ ════╗
@namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
♨️ #تازه_های_کتاب
📚 #حاج_قاسم
✍️ #نرجس_شکوریان_فرد
🔖 #جوان #شهدا #ستاره_درخشان
🌀 #نشر_عهدمانا
☘️ برگی از کتاب:
حاج قاسم
✅ یک ویژگی هست که خاص شهداست؛ زنده اند … ما را مشاهده میکنند…
همین هم می شود کلید قفل🔐 رمز آلودی که فقط مسلمانان میفهمندش!
🍃حاج قاسم و یاران شهید امام زمان عجلالله تعالی فرج الشریف نظارهگر کار های ما هستند. چه کاری؟ چگونه؟ چرا؟…⁉️⁉️
🔹و چقدر دلشان میخواهد که ما هم، مثل خودشان زندگیمان را به ظهور حضرت صاحب، متفاوت از میلیارد ها آدم ببندیم!
فرج آقا که بشود آدمها حسرت میخورند😔 که چرا کم کار کردن در دوران غیبت.
چون بهترین عمل بوده و…
همراه شهدا میشود کارها 💪کرد؛ حسرتزده نمانی…
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🇮🇷 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
#ارسالی_مخاطبین👇👇👇👇😊
💦 نمیتونی کتابهای شهید علم(شهید دکتر شهریاری و شهید رضایی نژاد) رو بخونی و اشک نریزی و عاشق خودشون و راهشون نشی.
نمیتونی کتابهای اینک شوکران1 شهید منوچهر مدق و در حسرت یک آغوش رو بخونی و از خودت خجالت نکشی😓 که #عشق یعنی این صبوری یعنی این پس من چه کار دارم میکنم.
🌹 نمیتونی کتاب در کمین گل سرخ رو بخونی و صید صیاد نشی چه مردها داشتیم روزی در ابن کشور ندنستیم قدر آنها را.
🦋 نمیتونی مرد رویا ها چمران رو بخونی و مثل پروانه دورش نچرخی و راست راست راه بری بگی من ایرانی ام ولی کار خودمو میکنم.
اولویتها به من چه...
دلم میخواد این شغلو داشته باشم....
پول تو فلان شغله اعتبار تو فلان شغله نمیتونی عزیزم....
🔸 نمیتونی عمار حلب بخونی و هیئتی نباشی و سر مزار شهدا نری...
🔺نمیتونی من میترا نیستم همون راز درخت کاج رو بخونی و هر کار دلت میخواد بکنی خجالت میکشی دختری 12 ساله مراقبه میکنه کمتر بخورم کمتر بخوابم و کمتر حرف بزنم...
نمیتونی پسر فلافل فروش رو بخونی و پول پرست باشی
نمیتونی هر جور دلت میخواد تو خیابون راه بری👣و شهادت عاشقای خدارو شش ماه شش ماه عقب بندازی....
✔️ نمیتونیییی نمیتونی مهمانی باغ سیب بخونی و عاشق مصعب نشی عاشق جعفر نشی عاشق بلال ابوذر اویس سلمان سمیه نسیبه یاسر عمار حمزه ابوطالب علی ع و ... نشی
نمیتونی عاشق پیامبرت نشی که آنها عاشقش بودن
نمیتونی عاشق خدا نشی که اینا عاشقش بودن
نمیتونی بگی نبوت یعنی چی و نمیتونی این قدر حودتو به نفهمیدن بزنی
🙏خدایا به ما بفهمان قبل از آنکه فهمیدن سودی نداشته باشد.
شهدا شرمنده ایمممممم😥🌹
و حال بخوانیم کتاب #حاج_قاسم را جوری دیگری...
با یک حال خوب...☘
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🇮🇷 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
📚خاطرات احمد احمد:
📗 #خاطرات_احمد_احمد
✍️ #محسن_کاظمی
🌀 #سوره_مهر
🔖 #انقلاب. #رمان
🙎🏻♂️ #جوان
📝 خلاصه:
صفر تا صد یک مبارز سیاسی انقلابی در قالب روایتی خواندنی
☘️ برگی از کتاب:
وسوسه های ایرج در من اثر کرد.
من که نمازم را اول وقت می خواندم تصمیم گرفتم دگر نماز نخوانم!😐
اذان شد و با اینکه وضو داشتم برای نماز برنخاستم لحظه به لحظه نگرانیم بیشتر می شد. 😖
اضطراب و تشویش تمام فکر و ذهنم را گرفت عقربه ها به سرعت به پیش می تاختند 😢
احساس می کردم در حال فرورفتن در قعر جهنم هستم.
چطور طاقت خواهم آورد که چند روز نماز نخوانم؟ به نقطه بحرانی رسیدم
گویی عزیزی را از دست داده ام. دیگر طاقت نداشتم. ساعت از ۲ عصر گذشت فرصتی نبود تا نماز ظهر قضا شود گریان دویدم … .
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🇮🇷 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
#زنان_عنکبوتی
#پنج_دقیقه_با_رمان
🔹چند روز بود که رابط مجموعه در ترکیه پیام مبهمی فرستاده بود
و دیگر هیچ خبری بعد از آن نشده بود.
بلا فاصله از فرانسه هم یک پیام📨 دریافت شده بود مبنی بر کلید🗝 خوردن پروژه ای در ایران!
اما هر دو رابط بعد از فرستادن پیام در سکوت رادیویی فرو رفته بودند و امکان هیچ نوع ارتباطی هم نبود.
🔸امیر یک نیرو را به طور ثابت پای سیستم نگه داشت
تا به محض آمدن پیام برای رمزگشایی اقدام کند.
💠 روز پنجم، در سکوت اول صبح اداره، وقتی امیر وارد اتاقش شد، بولتن سبز رنگ روی میز وادارش کرد تا ببیند بچه ها کار را چه طور انجام داده اند.
خیالش از سیر خبرها که راحت شد، صفحه ی لب تابش 💻را روشن کرد،
باید نظر نهایی اش را روی گزارش مفصل گروه های خبرنگاری می داد
تا برای اقدام وارد گردش کار اداره شود.
هنوز چند صفحه📄 نخوانده بود که در با شدت باز شد.
نه سرش را چرخاند و نه نگاه از صفحه برداشت.
فقط سینا بود که وقتی خبر خاصی داشت تمام آداب یادش می رفت.
امیر غرید:
-اگه خوش خبری بگو و الا برو!
سینا بدون تامل گفت:
-آقا امیر… رابط ترکیه ارتباط گرفته!
چشم از صفحه ی مانیتور برداشت و نگاهش را ثابت کرد روی سینا تا بهتر بشنود.
ادامه در سایت نمکتاب
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═•
#یک_خبر_خوب🤩☺️😎
⏰ هر شب راس ساعت۲۳ در #سایت_نمکتاب با بخشی ار رمان زنان عنکبوتی همراه باشید😍👇👇👇
https://b2n.ir/402784
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🇮🇷 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾