#سرخی تو از من: واقعیت جامعه ای که از خدا فرار کرده و به سبک زندگی آزاد غربی روی آورده است.
نقد کتاب
سرخی تو از من
#نقد_کتاب
#سرخی_تو_از_من
#سپیده_شاملو
❌‼⁉❌‼⁉❌‼⁉
داستان لیلا، داستان نگار، داستان فرزانه، داستان نازنین
این کتاب داستان #زن هایی است که #افسرده و مغمومند …
شکست خورده در #عشق و نابودند….
لیلا روانشناسی است که همسرش داریوش به او #خیانت می کند و با مهناز ارتباط دارد.
نازنین دختر لیلا دیگر نمی تواند در ایران بماند و می رود.
آنجا با پسری هم خانه می شود؛
اما بعد از چند سال نمی توانند با هم کنار بیایند و پسر تنهایش می گذارد.
نازنین معتقد است مادرش لیلا و پدرش داریوش با ماندن در کنارهم، دارند خودشان را تحقیر می کنند .
البته مهناز هم که هفته ای یک روز پدرش را تأمین می کند و عاشق پدرش است هم دارد خودش را تحقیر می کند.
دکتر مهرتاش عاشق لیلا شده است و از او می خواهد زندگی با داریوش را تمام کند تا بتوانند با هم #ازدواج کند، مهرتاش همدم لیلاست…
ادامه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
نگار از بهروز #طلاق گرفته است و کم کم با مردی به نام احسان ارتباط می گیرد.
نگار بیماری روانی دارد …
فرزانه با همان مرد ارتباط داشته و مریض روانی لیلا بوده و خودکشی می کند.
این مرد پدرش بوده که حالا با نگار ارتباط می گیرد…
فضای رمان، فضای سیاه است.
فضای گرفته و مبهم؛
نویسنده ی #روشنفکر کتاب، تلاش می کند که اثبات کند فضای جامعه باز است و از زبان نازنین دختر لیلا و داریوش حرف می زند که می داند پدرش با مهناز است و مهرتاش هم مادرش را می خواهد، پس طلاق بگیرند و با عشقشان زندگی کنند…
کاش نویسنده و خواننده ی کتاب دقت می کردند که شخصیت های اول و اصلی رمان دارند در فضای باز و #آزاد و دور از قید و بند زندگی می کنند، پس چرا اینقدر تنها، افسرده و شکست خورده اند. البته باید از نویسنده تشکر کرد که در قالب داستان واقعیت جامعه ای که از خدا فرار کرده و به سبک زندگی آزاد غربی روی آورده است را بسیار خوب نشان داده است.
تمدن غربی، زندگیها را نه تنها به سامان نمی رساند که بنیان خانواده را سست می کند.
زنان و مردان این تمدن خسته و تنها هستند.
مالیخولیا دارند و نیازمند مشاوره اند.
حتی مشاوره ها و روانکاوهایشان هم خودشان شکست خورده و بی پناه اند.
لیلا دکتر روانشناس داستان دائما به سیگار پناه می برد و بیخواب است.
به قول دخترش نازنین حقیرانه به زندگی خودش را وصل کرده است.
به هر حال نویسنده اگر خودش پا در رکاب فرهنگ ویرانگر #غرب گذاشته، افکار و حالات خودش را در قالب زندگی زن ها، خوب بیان کرده است. ماها که نه یک دل بلکه صد دل شیفته ی غرب هستیم و خوراک و پوشاک و کلام و زندگیمان را از روی دست آنها تقلب می کنیم، در این کتاب می توانیم ببینیم که چه بر سرمان در آینده خواهد آمد …
زنانی مغموم و ناامید…
عاقلانه این کتاب را بخوانید تابیشتر از این در مرداب آنها فرو نروید…
💠namaktab.ir
🔶naghdbook.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
نمکتاب
#سرخی تو از من: واقعیت جامعه ای که از خدا فرار کرده و به سبک زندگی آزاد غربی روی آورده است. نقد کتا
#ارسالی_مخاطبین
#نظرات یکی از خوانندگان کتاب
******
وقتی رفتم باغ کتاب
رنگ جلد کتاب و اسمش چشممو گرفت
نویسنده رو نمیشناختم
کتاب و که خوندم دیدم نه تنها حالمو خوب نکرد بلکه یه حس بدی بهم داد
امیدوارم این آینده تلخ حقیقت نداشته باشه (:
منبع: naghdbook.blog.ir
✂️🎊 و اما خبر خوب «کانال نمکتاب» در پیام رسان #بله افتتاح شد✂️🎊
https://ble.im/namaktab_ir
5cd6af2b4d6149ee9941f485_-7891359929832064774.mp3
1.58M
آقا بهجت : میخواهید صورت امام زمانتون رو ببینید؟
#صوت
📚آینههای سفالی:
#آینه_های_سفالی
#شعر
#جوان_شعر
#محمد_علی_مجاهدی
💭 هوای چشم توابری ، فضای چشم تو سبز
خوش است آب و هوای شمالی چشمت
نهان نمی کنم از تو هنوز هم پیداست
کنار پنجره ها جای خالی چشمت
🎶 قسم به لطف نگاهت که شعر و موسیقی
نمی رسند به نازک خیالی چشمت
✨ چشمی که به حسن تو ، نظر داشته باشد
حیف است ز خورشید خبر داشته باشد
🌸 بگذار به یکتایی خود ، شهره بماند
حیف است ز یوسف که پسر داشته باشد
ص59
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
#عکس_هنری
#کتاب_تولد_در_لس_آنجلس
#نذری_کتاب
#احیا، زنده شدن و زنده کردن است.🌹
💕 گاهی #دلی با یاری شما #زنده میشود، گاهی شما با یاری رساندنتان زنده میشوید.
🚪خدا درهای رحمتش را باز کرده تو هم همراهی کن.
📚برای #شبهای_قدر با صدقات شما میشود کتاب داد و #فقر فکری و #فرهنگی را درمان کرد.
#پیامک_نذری
بانک رسالت: 5041721039933271
📚 مترسک مزرعه آتشین:
#مترسک_مزرعه_آتشین
#نوجوان
#نوجوان_رمان
📚 اگر دلت میخواهد نوجوانی متفاوتی داشته باشی، از همه دوستانت سر شوی و همه حسرت تورا بخورند ،
از توسری خوردن بیرون بیایی وبرای خودت آقایی کنی،
دست از سر این کتاب برندار...
📖خلاصه:
داستان بچههای یک محله است که بینشان اتفاقاتی میافتد و قهرمان داستان پسر 15 سالهای که درگیریها و خواستهها و قلدریها و شیطنتهای خاصی دارد. ترسها و مبارزهها و تو سری خوردنها و دعواها، قد علَم کردنها و سرآخر دور شدن از خانواده و بسیجی سمج و تخسی که در جبهه به زور خودش را جا میدهد و کل خلقش عوض میشود.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📢توجه. توجه📢
سلام دوستان.طاعات قبول
این کانال یه کانال معرفی کتاب هست، هدفمون به اشتراک گذاشتن، کتاب های خوب و جذاب و مفیدی که میخونیم و البته کتاب هایی که برای فروش موجود داشته باشیم رو با هشتگ #سفارش مشخص می کنیم، پس لطفا در سفارش کتاب هاتون دقت کنید☺
#سفارش از طریق👇
@sefaresh_namaktab
May 11