eitaa logo
نمکتاب
14.3هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
705 ویدیو
183 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ن وَ اَلْقَلَمِ وَ مٰا يَسْطُرُونَ
نمکــــــ📚ــــــــتاب: نهضت ملی کتابـــــــــخوانی (نمک) غذا بدون نمک مـــــــــــزه نداره😜 زندگی بدون کتاب معنا نداره📖 namaktab.ir @namaktab_ir
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است. هر کس با کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشی را از دست ندهد :)❤ namaktab.ir @namaktab_ir
📕| ✍| نوشته‌ی ° 😃• روانشناس، پزشک و البته بی‌شعورِ بزرگ آمریکایی! (به‌خدا خودش می‌گه، من هیچ‌کارم!) 🔦• این روانشناس سعی کرده موضوعِ بی‌شعوری رو تحلیل و تجزیه کنه و البته راه‌حل بده. ولی اینکه چقدر موفق بوده رو بریم ببینیم:) ❗️• حرف‌های دل نویسنده احتمالا حرف‌های خوبی بودن ولی این کتاب چند ضعف بزرگ داشت که باعث شد ضررش بیشتر به چشم بیاد:))) مثلا؟ عدم بیان خوب ... و به‌طور صمیمی بخوام بگم، ریختن قیمه‌ها تو ماستا :/ • [ اینجا کلیک کن ] و نقد کاملِ کامل رو بخون!👌 پ‌ن: خدایی با یه‌سری بریده‌ها می‌شه از ته دل خندید :))) @namaktab_ir
📚مرتضی مطهری 📚: یه خورده به خودت تکان بده، نترس لاغر نمی شی آدم بزرگ شدن نیاز به همین تکان های کم داره. این کتاب داستان یک است که می شود برای ما باشد 📖 ای از کتاب: برای امتحان شفاهی استادی دانشکده رفته بود . ممتحن کتاب را باز کرد و بحثی را مطرح کرد . مرتضی شروع کردبه توضیح، بحث از اشارات کشید به اسفار ملاصدرا . ممتحن متعجب نگاهش کرد و گفت : صبرکن ! صبرکن ! از بیست که بالاتر نداریم بیا بیست! حالا ادامه بده تا استفاده کنیم . جاها عوض شده بود! استاد شاگرد بود و شاگرد استاد. (ص ۱۸) ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚مثل حبه های قند 📚: به ازای هر نفسی که می کشیم نشونه ای وجود داره. گفتنش راحته اما باورش… قندون زندگی رو بذاریم جلومون و از حبه های اون نوش جان کنیم یه چند تا که خوردیم باور می کنیم و می فهمیم به هاشو و اینکه عجب گنجی برامون فرستاده… قند که دوس دارین؟ ✏ ای از کتاب: اگر به گل رو کنی یا نکنی،گل راببویی یا نبویی،برای گل فرقی می کند؟ اما برای شما کاملا فرق می کند.اگر رو کنی لذت می بری و اگر بوکنی بهره می بری و از عطر خوش گل برخوردار و بهره مند می شوی. انسان هم وقتی به خدا رو کند تنها و تنها خودش برخوردار خواهد شد. ص(۱۴۳) ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚هدیه ولنتاین هدیه ولنتاین : داستان هایی جذاب و خواندنی 📚: همیشه نگاه ها به دنیا یکیست، تکراری و خسته کننده. اما اگر بخواهی می توانی همه اتفاقات اطرافت را متفاوت ببینی، یک جور دیگر تجربه کنی و این شیرینی لذت بخش را در درونت جاری کنی… 📖 ای از کتاب: سیگاری گوشه ی لبم می ذارم و روشنش می کنم . تازه یاد گرفته ام که موقع رانندگی سیگار بکشم . سیگار رو با دو انگشت گرفتی و اون رو با پشت دست دیگرت خاموش کردی . پریدم . از دستت کشیدمش و داد زدم : چه کار می کنی احمق ؟ پشت دستت رو که قرمز شده و سوخته بود ، آروم نوازش کردم . گفتی : هر دفعه که بکشی ، اینطوری خاموشش می کنیم . قبوله ؟ گفتم : اصلا تهدید خوبی نیست برای اینکه نخواهی بکشم . قبول کن که روش درستی نبود . ولی من دیگه هیچ وقت… یه ماشین می پیچه جلوی من و با سرعت زیاد، دور می شه. اگه تو نبودی دنبالش می کردم و زشتی کارش رو نشونش می دادم . اما این دفعه به خاطر تو می بخشمش… به خاطر تو ! ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚دختران به عفاف روی می آورند نوشته‌ی و معرفی: وندی شلیت در کتاب «دختران به عفاف روی می آورند» سعی دارد ضمن مرور آنچه در حال حاضر در در زمینه رخ داده است، تصویر روشنی از ترویج بی بندوباری و جنسی که خواسته موج سوم است، ارائه کند و توضیح دهد که چگونه نسل جدیدی در آمریکا در حال شکل گیری است که خواسته هایش با گذشتگان متفاوت است، نسلی که از این آزادی های بی حد و حصر به ستوه آمده و می خواهد طعم شیرین را دوباره بچشند. سفرهای مختلف و مصاحبه های مکرر خانم وندی شلیت، خواننده را به این سمت سوق می دهد که گویی دختران امروز آمریکا با شورش های پراکنده می خواهند چیزی نباشند که والدینشان بوده اند. آن ها می خواهند و نوع پوشش خود را تغییر دهند. آن ها در تلاشند باخویشتنداری، زندگی عاقلانه و عفیفانه ای را در پیش گیرند و روابط جنسی را تا شروع زندگی دایمی به تعویق بیندازند. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚بوی خاک بوستان کتاب 📚: داستان این کتاب یه قصه ، زن و مرد جوانی هستند که وضعیت زندگیشان مناسب نیست. آن ها برای رسیدن به خوشبختی از می کنند، در این مسیر زن و مرد از هم جدا می شوند و مرد به جزیره ای اسرارانگیز می رود. قصه عجیب این خانواده و اینکه آیا آنها خوشبختی را در پیدا می کنند یا نه را در این کتاب بخوانید… 📖: حکایت انسان سرگشته ای که در رؤیای زندگی آرام به همراه خانواده اش از کشور خارج می شوند و به امید یک در اقامت می کنند. تا اینکه سر از ای در می آورد که زندگی او را متحول می کند… ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚قبله مایل به تو 📖 ای از کتاب: من به لطف نگاهت ای باران سوی زیاد می آیم دست بر روی سینه هر بار از- سمت باب الجواد می آیم (صفحه۵۲) ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚خدا خانه دارد : فاطمه شهیدى 📚: بعضی روزها آدم دلتنگ می شود . دوست داری تنها باشی و در سکوت به بهترین هایی که هیچ وقت نداشتی فکر کنی . من فکر می کنم در آن روزها و آن ساعت های غمگین و بی کسی خواندن نوشته های این کتاب به درد می خورد و حال گرفته ما را بهتر می کند. #✏بریده ای از کتاب: فکر کن دلت بخواهد مثل بچه ها پات را بزنی زمین و داد بزنی که من را می خواهم که همین نزدیکی است. دلت بخواهد لمسش کنی، مثل بچه هایی که دوست دارند برق توی سیم را هم تجربه کنند. دلت هوای خدایی را کرده باشد که می شود سر گذاشت روی شانه اش و غربت سال های هبوط را گریست. خدایی که بغل باز می کند تا در آغوشت بگیرد. حتی صدایت می کند. بابا زور که نیست! من الان یه جوری ام که دلم می خواهد خدایم همین کنار باشد. دم دست. نمی خواهم اول به یک عالم کهکشان و منظومه و آسمان فکر کنم و بعد نتیجه بگیرم که او بالای سر همه شان ایستاده. خب حالا همه اینها را فکر کردی، حالا فکر کن… ( صفحه ۹۵ ) ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚مادر شمشادها : نرجس شکوریان فرد عهد مانا مقدس ای از کتاب: آبگوشت را دوست دارم.قوت جان محمد علی شد در آن روز ترس. با دست های لرزان برایش بردم با دست های لرزان خورد. آبگوشت بار می گذارم ،می پزد. دوست دارم خالی بخورم. سر می کشم. قوت جانم می شود در نبود محمد علی. می خندم، آبگوشت که قوت جان نمی شود. قوت جسم است. قوت جان و روح محمد علی بود. نذرهای دلم بود و دعاهای جامعه و عاشورا. نمازهایی که برای سلامتی امام زمان (عج) می خواند. قوت من هم ثابت قدم بودن تو، مقاومتت زیر شکنجه ها. یادت هست آمدیم اوین دیدنت؟ گفتم مادر حیف تو به این خوبی بشی آقا منشی، بمان تا در آینده دکتر و مهندسی … تو هم گفتی: دکتر و مهندس که ایمانش قوی نباشد، که خدایش را نشناسد و خودخواه باشد فقط یک اسم است و یک سواد سیاه، مادر! هیچ درسی بهتر از قرآن نیست. من الان توی زندان چند جز قرآن با ترجمه حفظ کرده ام. ایت الله ربانی برایم تفسیرش را هم گفته اند. من دوست دارم انسان باشم. این تمام آرزوی من است تا وقتی بمیرم. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
مهربان تر از مادر : بهترین کتاب برای نوجوانان جهت ایجاد و (عج) حسن محمودی ای از کتاب: آقایان سیامک کاظمی ، محمدرضا سیدی و جواد رضایی ، بیان دفتر . این جمع شدن بچه ها ، گوشه ی حیاط مدرسه و حرف زدن ها، مسئولین رو دچار سوء ظن کرده بود و اونا وظیفه ی خودشون می دونستن که یه بررسی اجمالی در این رابطه داشته باشن. با ترس و لرز رفتن دفتر . شما دو تا ، وایستین اینجا ، سیامک شما برید پیش آقای مدیر . سیامک با ترس و لرز رفت اتاق آقای مدیر . سیامک : س سلام سلام علیک ، شما این چند روز ، با رضایی و سیدی ، گوشه حیاط با هم چی اختلاط می کنید. هیچی آقا ! با هم همین طوری حرف می زنیم . چه حرفی ؟ سیامک دل رو به دریا زد و همه چی رو گفت … ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir
📚بهانه بودن بهانه بودن: دل نوشته هایی به رنگ باران :_محسن_عباسی_ولدی 📚 ای از کتاب: آقا! من تو را نمی خواهم که بیایی و دنیایم را آباد کنی. من می خواهم تا تو باشی تا بهانه ای برای بودنم داشته باشم. اگر تو نبودی، بهشت هم که پا به دنیا می گذاشت، باز هم دنیا جهنمی سوزان و سیاه بود. من وجود تو را برای خودم اینگونه ثابت کرده ام: چون دوست دارم زنده بمانم، پس او هست که من شوق ماندن دارم و هیچ دلیلی بیش از این به دلم نمی نشیند. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚دشت‌های سوزان 📚: خودتان را جای دختر زیباروی رمان بگذارید که بهترین تیرانداز است و سوار بر اسب مقابل همه ی جوانان می ایستد… این کتاب آنقدر جذاب است که وقتی شروع به خواندن می‌کنی تا تمامش نکنی، دلت آرام نمی‌گیرد. 📖: داستان از آنجا شروع می شود که یکی از بی‌لیاقت‌ترین بشرهای این کره ی خاکی می شود ( را می گویم) شاهی که نه دین داشت نه روزگار ، خاطر مبارکش را مکدر می کرد. شاهی که جانشینش از بد روزگار بی کفایت تر از خودش درآمد و شد داستان درباره ی است. دشت‌هایی که در دل خود هزار داغ سوزان دارد. دشت‌هایی که هم آتشین عروس و داماد بر دلش نقش بست و هم خانمان‌سوز شیوخ عرب…. دشت‌هایی که روی تنش، هم آثار نعلین باقی مانده و هم جای چکمه ی مسترهای خونخوار و نفت‌خوار خوزستان، مهد مردان غیور و دلاور چه داغ هایی که ندیده….. خلاصه که داستان دشت‌های سوزان داغ داغ داغ است….. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚زمانی برای بزرگ شدن: رمانی پرشور برای نوجوانان :_محسن_مومنی :_سوره_مهر 📖: از وقتی که برادرش عضو گروهک شده بود و تعدادی از مردم را کشته بود دیگر نمی توانست سرش را بالا بگیرد و با غرور قدم بزند . اما از وقتی که تصمیم گرفت تا خودش به مقابله با برادرش برود ، خیلی از مشکلاتش حل شد این کتاب داستان یک نوجوان پرشور است. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
📚گلخانه عمو باغبان لمس یک زیبایی در : گلخانه عمو باغبان ۷_تا۹_سال این کتاب داستان پدربزرگی مهربان و دلسوز است که دوست دارد نوه عزیزش زیباترین حس یعنی حس عفاف و پاکدامنی را لمس کند و را برای کودک نازنینش در مقابل چشمانش به تصویر می کشد. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir