eitaa logo
بوی بهشت ،،الهم عجل لولیک الفرج صلوات الله علیه
88 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
49 فایل
هدف این کانال، دور همی ،خودسازی وبرپایی نماز شب نشر مطالب کانال بدون لینک مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 📖 📝 🔻 🌺حضرت مریم، ☝️🏻 آن بانوی بزرگوار نام پدرش « » و نام مادرش🧕🏻 » بوده است، 🧕🏻مادر مریم زنی نازا بود و فرزندی نیاورده بود😕 و سالها در حسرت طفلی برای خود می‌سوخت و آنقدر اشک😭 می‌ریخت تا با خیال خوش فرزند👧🏻 به خواب برود. 😴 🍃او کرده بود که اگر ☝️🏻روزی دارای طفلی شد، او را نوکری عبادتگاه🤲🏻 بگمارد تا خدمتگذار آنجا شود. 👈🏻و همین که فرزندی داشته باشد تا قلبش❤️ آرام بگیرد قانع بود. 🔹او هر زمانی که می‌دید پرنده ای🕊 به جوجه خود غذا میدهد و یا زنی طفلش را درآغوش گرفته، عاطفه مادریش شدت می یافت و نهایت میل خود به فرزند را احساس میکرد.😩 🔸تصور اینکه فرزندی ندارد❌تا موجب تسکین دردهای او باشد، خواب راحت را از چشم او ربوده بود.😔 ☝️🏻او راضی بود چیز و 💎 ثروتش را بدهد تا شاهد نگاه دوست داشتنی😍 و لبخند شیرین😄 فرزند باشد و او را در آغوش گرم خود بفشارد و رنج و محنت خود را فراموش کند.😌✔️ 🧕🏻 که فرزند خود را به هیچ کاری وادار نکند❌ و از او هیچ انتظاری نداشته باشد، ☝️🏻 بلکه او را برای خدمت به فارغ از هر قید و بند آزاد بگذارد. *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🔹روزی خداوند به عمران فرستاد، ✨ من به تو می‌بخشم. ☝️🏻 او مژده را به همسرش🧕🏻 ابلاغ کرد و مدر کرد تا فرزندش را کند. 🌸پروردگار دعای🤲🏻 مادر را به اجابت رسانید.✔️ و خواهش او را بر آورد و روزی مادر احساس کرد که در رحم او به حرکت در آمده است.😍 ☝️🏻این حادثه طراوتی به مادر بخشید و دنیا در نظرش روشن✨ شد،😍 چین و چروک جبین او را برطرف✔️ و لبخند خنشودی 😄بر لبانش نشاند.✔️ ☝️🏻او با چهره‌ای گشاده😃 و آغوشی باز به رفت و با دلگرمی ❤️به آینده خوش بین شد.😌 ⏪از آن پس، او روزها در کنار شوهرش می‌نشست و آنچه در جان و دل خویش احساس میکرد با شوهر در میان می‌گذاشت😊 و و آنچه را برای او آرزو داشت برای او بیان می‌نمود.✔️ 🔸 نیز با خوشحالی و مسرّت😃 به سخنان همسرش گوش میداد. این و آن طفل با آنکه هنوز در رحم مادر بود رنج و ناراحتیهای زندگی را از آنان برطرف ساخت.👌🏻 ⬅️در آن هنگام که مادر مریم در قعر دریای 🤔 و شناور بود😌 🍂 برگ تازه ای از زندگی او رقم خورد و روزگار بار دیگر چهره ناراحت را بر او نمایان ساخت و و را در دل او جایگزین کرد. 😔 ▪️آری او و آرامش‌روان 😌بود که و اشک فراق😭 را همچون باران بهاری از دیدگانش سرازیر ساخت. ☝️🏻بار دیگر مادر مریم و هرچه قدر زمان وضع حمل او نزدیک میشد، و در وجود او درهم می‌آمیخت و هر زمان احساس میکرد که دردهای درونی او افزایش یافته، قوت قلب♥️ او را احیاء میکرد و آرزوی دیدن 👀سیمای فرزندی، پرتویی در دلش می‌افکند و ناراحتی و اندوه او را تسکین میداد و .😊 ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═
📘📘 📖 📝 🔻 🍃با بررسی آیات 42 الی 44 سوره مبارکه ✨ به این نتیجه می رسیم که با حضرت مریم علیهاالسلام سخن می گفتند ☝️🏻و او را از جانب خدا به مقام و در میان زنان جهانیان🧕🏻 وعده داده و نیز به ولادت 🌿 (حضرت عیسی علیه السلام ) مژده می دادند😍. 🌸خداوند متعال در سوره پس از ذکر نام تعدادی از انبیاء بزرگ، 👈🏻در آیه 91، و مادرش 🧕🏻 را یاد نموده و آنها را آیه ای از آیات الهی معرفی می نماید.✅ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🌻با توکل بر کریم بی نیاز      🌿 از مسیح اللّه سازم قصه ساز 🌻مادرش مریم که دامن پاک بود      🌿 دامنش را از پلیدی، حق زدود ✨ زیر نظر🧐 زکریا دوران کودکی را پشت سر گذاشت و گاهگاهی جهت به خانه 🏠زکریا و نزد خاله اش ایشاع می رفت. 🔹یک روز طبق عادت معمول، به نماز و عبادت 🤲🏻خدا مشغول بود که ناگهان روحش 😰 گشت و در خود و بی سابقه ای احساس کرد، ☝️🏻در این حال ای از آسمان به صورت مردی تمام عریان در پیش روی مریم ظاهر شد تا مریم با او و 😊 شود. ♦️ این اتفاق سال پس از هبوط حضرت آدم رخ داد.☑️ ✨مریم با دیدنش از او 😨 و به خدا پناه برد، ☝️🏻چون گمان کرد که او مردی و است😈 و مریم که زنی و و بود😇 و چنین ارتباطی را خلاف عفت و تقوی می دانست. 👈🏻در حالکیه 😰، روح مریم را آزار می داد، مرد ناشناس مریم را و خاطر داد و از نگرانی او کم کرد. ✨ گفت؛ ☝️🏻اگر پرهیزگاری، من از تو به پناه می برم. 🍃 جبرئیل گفت؛ من فقط فرستاده پروردگار توأم برای اینکه به تو . ☝️🏻که نامش است، ✨ در حالی که او در دنیا🌏 و آخرت و از مقربان درگاه خدا است😊. 👈🏻 و در گهواره به و در میانسالی به با مردم 👥سخن می گوید و از شایستگان است. 🔹در آن حال ابری از غم و اندوه😔 بر سر مریم سایه افکند و موجی از تأثر او را فرا گرفت☝️🏻 ولی زود بر اعصاب خود مسلط شد و نیروی تحلیل رفته خود را متمرکز کرد ✨و به فرشته گفت؛ چگونه مرا پسری باشد با آنکه دست به من نرسیده و بدکار نبوده ام؟🤨 🍃 فرشته گفت؛✋🏻 فرمان چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را برای مردم و 😊 از جانب خویش قرار دهم و این دستوری قطعی بود. ✨فرشته پس از ابلاغ این پیام،📜 ناپدید شد، اما مریم نشسته و آنچه را که شنیده بود، و 😥 مانده و فکر می کرد که مردم👥 در این مورد چه خواهند کرد و چه خواهند گفت؛ 🔸 که چگونه ای باردار شده و صاحب فرزند گشته است، 🤔او هیچگاه شوهر به خود ندیده است.❌ ☝️🏻این افکار مریم را به 😰 انداخت و آن وحشت او را به و کشاند ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
📘📘 📖 📝 🔻 🍃با بررسی آیات 42 الی 44 سوره مبارکه ✨ به این نتیجه می رسیم که با حضرت مریم علیهاالسلام سخن می گفتند ☝️🏻و او را از جانب خدا به مقام و در میان زنان جهانیان🧕🏻 وعده داده و نیز به ولادت 🌿 (حضرت عیسی علیه السلام ) مژده می دادند😍. 🌸خداوند متعال در سوره پس از ذکر نام تعدادی از انبیاء بزرگ، 👈🏻در آیه 91، و مادرش 🧕🏻 را یاد نموده و آنها را آیه ای از آیات الهی معرفی می نماید.✅ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🌻با توکل بر کریم بی نیاز      🌿 از مسیح اللّه سازم قصه ساز 🌻مادرش مریم که دامن پاک بود      🌿 دامنش را از پلیدی، حق زدود ✨ زیر نظر🧐 زکریا دوران کودکی را پشت سر گذاشت و گاهگاهی جهت به خانه 🏠زکریا و نزد خاله اش ایشاع می رفت. 🔹یک روز طبق عادت معمول، به نماز و عبادت 🤲🏻خدا مشغول بود که ناگهان روحش 😰 گشت و در خود و بی سابقه ای احساس کرد، ☝️🏻در این حال ای از آسمان به صورت مردی تمام عریان در پیش روی مریم ظاهر شد تا مریم با او و 😊 شود. ♦️ این اتفاق سال پس از هبوط حضرت آدم رخ داد.☑️ ✨مریم با دیدنش از او 😨 و به خدا پناه برد، ☝️🏻چون گمان کرد که او مردی و است😈 و مریم که زنی و و بود😇 و چنین ارتباطی را خلاف عفت و تقوی می دانست. 👈🏻در حالکیه 😰، روح مریم را آزار می داد، مرد ناشناس مریم را و خاطر داد و از نگرانی او کم کرد. ✨ گفت؛ ☝️🏻اگر پرهیزگاری، من از تو به پناه می برم. 🍃 جبرئیل گفت؛ من فقط فرستاده پروردگار توأم برای اینکه به تو . ☝️🏻که نامش است، ✨ در حالی که او در دنیا🌏 و آخرت و از مقربان درگاه خدا است😊. 👈🏻 و در گهواره به و در میانسالی به با مردم 👥سخن می گوید و از شایستگان است. 🔹در آن حال ابری از غم و اندوه😔 بر سر مریم سایه افکند و موجی از تأثر او را فرا گرفت☝️🏻 ولی زود بر اعصاب خود مسلط شد و نیروی تحلیل رفته خود را متمرکز کرد ✨و به فرشته گفت؛ چگونه مرا پسری باشد با آنکه دست به من نرسیده و بدکار نبوده ام؟🤨 🍃 فرشته گفت؛✋🏻 فرمان چنین است، پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را برای مردم و 😊 از جانب خویش قرار دهم و این دستوری قطعی بود. ✨فرشته پس از ابلاغ این پیام،📜 ناپدید شد، اما مریم نشسته و آنچه را که شنیده بود، و 😥 مانده و فکر می کرد که مردم👥 در این مورد چه خواهند کرد و چه خواهند گفت؛ 🔸 که چگونه ای باردار شده و صاحب فرزند گشته است، 🤔او هیچگاه شوهر به خود ندیده است.❌ ☝️🏻این افکار مریم را به 😰 انداخت و آن وحشت او را به و کشاند ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷👇 ••••••••••♡♡♡♡•••••••••••🆔 https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a ••••••••••♡♡♡♡••••••••••• ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐