eitaa logo
نماز محبوبم 💐
2.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
28 فایل
💐 اللهمّ بارِک لِمولانا صاحب الزمان علیه‌السلام و اجعَل صَلاتَنا بِه مَقبولَه 🤲🏻 کانال‌های دیگه‌‌مون: https://eitaa.com/chekaraa https://eitaa.com/maghtal جهت تبادل و بیان نظرات 👈🏻 @M_taeb
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آدم، شبِ اول که یازده رکعت نمی‌خوانَد، زده می شود!! دو رکعت بخوان.🌷 🔹دو رکعت هم بخوانی، نماز شب خوانی... نماز شب بهترینش اینست که اینجوری (یازده رکعت) باشد، ولی کسی دو رکعت هم بخواند جزء نماز شب خوان هاست. 🔹 اصلاً حال هم نداری نماز بخوانی، وضو بگیر، این را امتحان کن... وضو بگیر و رو به قبله بنشین، زیر لب دو سه بار بگو "صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْکَ یٰا ٱبٰاعَبْدِاللّٰه" اشکت جاری می شود... 💔😢 برای منم دعا کن 🙏 اگه سحر پا شدی دیگه، آن بیداری سحر خیلی ارزش دارد. عضو شوید👇 @namazemahboobe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5836838492017003577.mp3
21.59M
🍀 دعای عهد سلام آقا. صبحتون بخیر ... 💐 بنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا... فدایت شوم! تو دوری هستی که در واقع دور نیست ... 💔 من خود حجابِ خودم؛ ورنه محبوبم نزدیک است... 😭 خدایا امام ما را برسان 🤲🌟 اگه به هر دلیلی تا بحال نخوندی یا بلد نیستی، فقط گوش کن...🌹 عضو شوید👇 @namazemahboobe
هدایت شده از مطالب آماده کانال نماز💟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 درس امروز تنها آرزویمان باید فرج امام زمان علیه‌السلام باشد نه بهترین آرزویمان... ♥ عضو شوید👇 @namazemahboobe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 شنیدی میگن: 🔸فلانی که صف اول نماز جماعته، اون دیگه چرا ⁉️ یا میگن: 🔹 تو که بچه هیئاتی بودی... تو دیگه چرا؟؟ 😳 ✅ قرآن کریم هم دقیقا با همین لحن میگه: شما که اهل تلاوت قرآن هستید دیگه چرا..... ⁉️ نگاه کن خیلی جالبه 😍 👇 أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ....(بقره44) 👈 آیا مردم را به کار خوب امر می‌کنید و خودتان فراموش می‌کنید؟... شما که اهل تلاوت کتاب قرآن هستید؟!! ..... عضو شوید👇 @namazemahboobe
۹ 😊 🧒‌ بعضی از مردم فکر می‌کنن بچه‌هایی که به سن بلوغ نرسیدن، اگه توی صف نماز جماعت باشن، اتصال صف‌ها به‌هم می‌خوره. 🚫 درحالی‌که این درست نیست. 🔷 اولاً اگه به‌اندازه یه قدم + یه نفر، فاصله باشه، کلاً هیچ اشکالی نداره. 🔶 ثانیاً بچه‌ای که به سن بلوغ نرسیده، فقط نمی‌تونه امام جماعت بشه. ✍️ اما اگه خوب و بد رو می‌فهمه و نمازش رو هم بلده درست بخونه، هیچ اشکالی نداره توی صف نماز جماعت باشه و اتصال صف‌ها به‌هم نمی‌خوره. 👌بعضی مراجع توی این مسئله یه اختلاف‌نظرهایی دارن؛ اما اون‌هایی که مخالف هستن، چون احتیاط واجب دارن، می‌شه به جای عمل به نظرشون، به نظر بقیه مراجع عمل کرد. 🔺توضیح‌المسائل مراجع، ج1، ص802، م1417. عضو شوید👇 @namazemahboobe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💢 آیا شانس تو زندگی وجود داره!؟ ☘ 🔸کوتاه و شنیدنی👌 عضو شوید👇 @namazemahboobe
🌕🔭 "جِفری لانگ" در خانواده‌ای کاتولیک در آمریکا به دنیا آمد و تا سال‌ها به واسطه‌ اعتقاد والدینش پیرو این مذهب بود، اما از  به دلیل سؤال‌های مهمی که در ذهنش در ارتباط با جهان خلقت شکل گرفته بود و جواب قانع‌کننده‌ای برای آن‌ها نمی‌یافت، به کفر و بودن (بی‌اعتقادی به خدا) گرایش پیدا کرد. 👦 از آنجا که کودکی جفری لانگ بسیار تلخ و محنت‌بار گذشت و او همواره در معرض خشونت و بی‌مهری پدر قرار داشت، سؤال‌ها و کنجکاوی‌های زیادی پیرامون چیستی وجود خدا و قدرت او برایش ایجاد شد و به دنبال جوابی برای رنج و تلخ‌کامی‌های جهان بود. 🤔 او می‌گفت چرا خدایی که به بخشنده بودن و مهربانی معروف است، باید انسان را در رنج و سختی بیافریند؟... او که تحصیلات خود را تا درجه‌ دکترا در دانشگاه پردو ادامه داد، به عنوان استاد کانزاس مشغول به کار شد و طی دوران تدریسش مدام از دانشجویان مسلمانش همین سؤال‌ها را می‌پرسید، تا اینکه آن‌ها او را با قرآن آشنا کردند و اینجا بود که لانگ پاسخ پرسش‌های بی‌شمار خود را یافت و سرانجام در اوایل دهه‌ی 1980 به اسلام روی آورد. 🌕💥 دکتر جفری لانگ، با خواندن قرآن کریم، پاسخی واضح و روشن برای پرسش‌های اساسی زندگی‌اش پیدا کرد و پس از گرویدن به اسلام و تحقیق در آن، به نوشتن چند کتاب و مقاله در خصوص اسلام و تجربیات خود از این دین پرداخت که مورد استقبال مسلمانان آمریکا و حتی مسلمانان جهان واقع شد. دو کتاب معروف او عبارتند از: 📙 سفر به اسلام در آمریکا  A Journey to Islam in America 📙 جهان پس از مرگ  The World Afterlife
امروز با عزیزی صحبت می‌کردم که علنی می‌گفت نه خودم و نه خانوادم هیچ کدوم اهل نماز نیستیم و حتی بلد نیستم بخونم...😔 با اینکه گفت عضو این کانال هم هست... 💔💔😳 خیلی افسوس خوردم و ناراحت شدم که چرا من به عنوان ادمین این کانال و معلم او نتونستم براش کاری کنم 😢 آخه هدف این کانال نماز خوندن و میل به عبادت و توبه بوده... و من متوجه شدم نتونستم کاری در این رابطه براش انجام بدم...😭
🌀 شنیده بودم یه دبیری وقتی شاگردش به درس اهمیت نمی‌داد و بازیگوشی می‌کرده بهش یه خط‌کش داده و گفته: عزیزم. بیا منو بزن! حتما کوتاهی از تدریس من هست که تو درس رو یاد نگرفتی و...😇 خلاصه کل کلاس از این حرف معلم متحول شده بودن و اون بچه تنبل هم دیگه همیشه درساشو می‌خونده و تکالیفش رو می‌نوشته 😇☺️😅😍
یه لحظه جوگیر شدم و خواستم همین ترفند رو پیاده کنم، که یهو یادم افتاد بعضی از بچه‌های این دوره زمونه بی‌جنبه‌ان و راس‌راستی شاید بگیره منو بزنه که چرا خودش نماز نمی‌خونه 😂😐😆😳
🎁 در عوض به فکر یه هدیه خوب افتادم. داستان واقعی اولین نماز یک آتئیست رو به عنوان یه هدیه ارزشمند تقدیم می‌کنم. خیلی زیباست دوستان... حتما بخونید 🎈💟 😉 دوست خوبم لطفا شما هم بخون... یکبار شروع کن و لذت نمازخوندن رو بچش... مطمئن باش خدا کمکت می‌کنه❤️🙏🌸
اولین نماز دکتر استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس روزی که مسلمان شدم، امام جماعت مسجد کتابچه‌ای درباره چگونگی ادای نماز به من داد. ولی چیزی که برایم عجیب بود، نگرانی دانشجوهای مسلمانی بود که همراه من بودند. همه به شدت اصرار می کردند که: راحت باش! به خودت فشار نیار! بهتره فعلا آرام آرام پیش بری… پیش خودم گفتم: آیا نماز اینقدر سخت است؟!! 😌 ولی من نصیحت دانشجوها را فراموش کردم و تصمیم گرفتم نمازهای پنجگانه را به زودی شروع کنم. 🌌آن شب مدت زیادی را در اتاق خودم بر روی صندلی نشسته بودم و زیر نور کم اتاق، حرکت های نماز را با خودم مرور می کردم و توی ذهنم تکرار می کردم. 📖 همینطور آیات قرآنی که باید می‌خواندم و همچنین دعاها و اذکار واجب نماز را… از آنجایی که چیزهایی که باید می‌خواندم به عربی بود، باید آنها را به عربی حفظ می‌کردم و معنی‌اش را هم به انگلیسی فرا می‌گرفتم. 📗 آن کتابچه را ساعت.ها مطالعه کردم، تا آنکه احساس کردم آمادگی خواندن اولین نمازم را دارم. نزدیک نیمه شب بود. برای همین تصمیم گرفتم نماز عشاء را بخوانم… 🚰در دستشویی آن کتابچه را روبروی خودم گذاشتم و صفحه چگونگی وضو را باز کردم.😊 دستورات داخل آن را قدم به قدم و با دقت انجام دادم. مانند آشپزی که برای اولین بار دستور پخت یک غذا را انجام می دهد! وقتی وضو را انجام دادم شیر آب را بستم و به اتاق برگشتم در حالی که آب از سر و صورت و دست و پاهام می چکید. چون در آن کتابچه نوشته بود بهتر است آدم آب وضو را خشک نکند…💦 وسط اتاق به سمتی که به گمانم قبله بود ایستادم. نگاهی به پشت سرم انداختم که مطمئن شوم در خانه را بسته‌ام! بعد دوباره به قبله رو کردم. درست ایستادم و نفس عمیقی کشیدم. بعد دستم را در حالی که باز بود به طرف گوش.هایم بالا بردم و با صدایی پایین #"الله اکبر" گفتم.🦋 امیدوار بودم کسی صدایم را نشنیده باشد! چون هنوز کمی احساس انفعال می‌کردم؛ یعنی هنوز نتوانسته بودم بر این نگرانی که ممکن است کسی من را زیر نظر دارد غلبه کنم. ناگهان یادم آمد که پرده‌ها را نکشیده‌ام و از خودم پرسیدم: اگر کسی از همسایه ها من را در این حالت ببیند چه فکر خواهد کرد!؟ 🤦‍♂ نماز را ترک کردم و به طرف پنجره رفتم و نگاهی به بیرون انداختم تا مطمئن شوم کسی آنجا نیست. وقتی دیدم کسی بیرون نیست احساس آرامش کردم. پرده ها را کشیدم و دوباره به وسط اتاق برگشتم…☺️ یک بار دیگر رو به سوی قبله کردم و درست ایستادم و دستم را تا بناگوش بالا بردم و به آرامی گفتم : الله اکبر.🦋 با صدای خیلی پایینی که شاید شنیده هم نمی شد به آرامی سوره فاتحه را به سختی و با لکنت خواندم و پس از آن سوره کوتاهی را به عربی خواندم ولی فکر نمی‌کنم هیچ شخص عربی اگر آن شب تلاوت من را می‌شنید، متوجه می شد چه می‌گویم!!😅 پس از آن باز با صدایی پایین تکبیر گفتم و به رکوع رفتم بطوری که پشتم عمود بر ساق پایم شد و دست هایم را بر روی زانویم گذاشتم. … احساس کردم چون تا آن روز برای کسی خم نشده بودم. برای همین خوشحال بودم که تنها هستم. در همین حال که در رکوع بودم عبارت را بارها تکرار کردم. پس از آن ایستادم و گفتم : سمع الله لمن حمده، ربنا ولک الحمد... 🦋 حس کردم قلبم به شدت می تپد♥️ ♥️ وقتی بار دیگر با خضوع تکبیر گفتم دوباره احساس استرس بهم دست داد چون وقت رسیده بود.😑
در حالی که داشتم به محل سجده نگاه می کردم، سر جایم خشکم زد… ⚠️ جایی که باید با دست و پیشانیم فرو می آمدم. ولی نتوانستم این کار را بکنم! نتوانستم به سوی زمین پایین بیایم. نتوانستم خودم را با گذاشتن بینی‌ام بر روی زمین کوچک کنم…😢 به مانند بنده‌ای که در برابر سَرورَش کوچک می شود…😓 احساس کردم پاهایم بسته شده‌اند و نمی توانند خم شوند.💔 بسیار زیاد احساس خواری و ذلت بهم دست داد و خنده‌ها و قهقهه‌های دوستان و آشناهایم را تصور کردم که دارند من را در حالتی که در برابر آنها تبدیل به یک احمق شده‌ام، نگاه می‌کنند.🤕 تصور کردم تا چه اندازه باعث برانگیختن دلسوزی و تمسخر آنها خواهم شد... انگار صدای آنها را می‌شنیدم که می‌گویند: بیچاره جِف! عرب‌ها در سانفرانسیسکو عقلش را ازش گرفته اند! شروع کردم به دعا: خواهش می‌کنم، خواهش می‌کنم کمکم کن… خدایا... من می‌خوام سجده کنم 😭😭 نفس عمیقی کشیدم و خودم را مجبور کردم که پایین بروم. الان روی دو زانوی خود نشسته بودم… سپس چند لحظه مردّد ماندم و بعد پیشانیم را بر روی سجاده فشار دادم…😭 ذهنم را از همه افکار خالی کردم و گفتم 🦋 این را گفتم و از سجده بلند شدم و نشستم...✨ ذهن خود را همچنان خالی نگه داشتم و اجازه ندادم هیچ چیز حواسم را پرت کند. اکبر … و دوباره پیشانی‌ام را بر زمین گذاشتم. در حالی که نفس‌هایم به زمین برخورد می‌کرد جمله سبحان ربی الأعلی را خودبخود تکرار می‌کردم. مصمم بود که این کار را به هر قیمتی که شده انجام بدهم... 💕 برای رکعت دوم ایستادم.
به خودم گفتم: هنوز سه مرحله مانده. برای آن قسمت نمازم که باقی مانده بود با عواطف و احساسات و غرورم جنگیدم.👊 اما هر مرحله آسان‌تر از مرحله قبل به نظر می‌رسید تا اینکه در آخرین سجده، در آرامشِ تقریبا کاملی به سر می‌بردم. 😭😭 سپس در آخرین نشستنم، تشهد را خواندم و در پایان به سمت راست و چپ سلام دادم. در حالی که در اوج بی‌حسی قرار داشتم، همچنان در حالت نشسته بر روی زمین باقی ماندم و به نبردی که طی کردم فکر کردم… 😶 خجالت کشیدم که چرا برای انجام یک نماز تا پایانِ آن، اینقدر با خودم جنگیدم.😓 در حالی که سرم را شرم‌آگین پایین انداخته بودم به خداوند گفتم: حماقت و تکبرم را ببخش، آخر می‌دانی من از جایی دور‌ آمدم... 😭😭🤲 … هنوز راهی طولانی مانده که باید طی کنم. و در آن لحظه احساسی پیدا کردم که قبلا تجربه نکرده بودم و برای همین، وصف آن با کلمات غیر ممکن است...💚 موجی من را در بر گرفت که هیچگونه نمی‌توانم توصیفش کنم جز اینکه آن حس به « سرما » شبیه بود و حس کردم که از نقطه‌ای داخل سینه‌ام بیرون می‌تابد... چونان موجی بود عظیم که در آغاز باعث شد جا بخورم. حتی یادم هست که داشتم می‌لرزیدم، جز اینکه این حس چیزی بیشتر از یک احساس بدنی بود چون به طرز عجیبی در عواطف و احساسات من تاثیر گذاشت... 🙂 گو اینکه « رحمت » به شکلی تجسم یافت و مرا در بر گرفت و در درونم نفوذ کرد. سپس بدون اینکه سببش را بدانم، گریه کردم.😭 اشک ها بر صورتم جاری شد و صدای گریه‌ام به شدت بلند شد. هرچه گریه‌ام شدیدتر می‌شد، حس می‌کردم که نیرویی خارق العاده از رحمت و لطف، مرا در آغوش می‌گیرد. این گریه برای احساس گناه نبود… گر چه این گریه نیز شایسته من بود… و برای احساس خواری و ذلت و یا خوشحالی هم نبود … 🌊 مثل این بود که سدی بزرگ در درونم شکسته و ذخیره‌ای عظیم، از ترس و خشم را به بیرون می‌ریزد. در حالی که این‌ها را می‌نویسم از خودم می‌پرسم که آیا مغفرت الهی تنها به معنای عفو از گناهان است و یا به همراه آن به معنای شفا و آرامش نیز هست؟ مدتی همانگونه بر روی دو زانو و در حالی که بسوی زمین خم بودم و صورتم را بین دو دستم گرفته بودم، می‌گریستم...😭😭 وقتی در پایان، گریه‌ام تمام شد، به نهایت خستگی رسیده بودم. آن تجربه به حدی غیر عادی بود که آن هنگام هرگز نتوانستم برایش تفسیری عقلانی بیابم. آن لحظه فکر کردم این تجربه عجیب‌تر از آن است که بتوانم برای کسی بازگو کنم... 🔮 اما مهمترین چیزی که آن لحظه فهمیدم این بود که . قبل از اینکه از جایم بلند شوم این دعای پایانی را گفتم: 🤲 خدای من! اگر دوباره به خودم جرأت دادم که به تو کفر بورزم، قبل از آن مرا بکش! مرا از این زندگی راحت کن.. خیلی سخت است که با این همه عیب و نقص زندگی کنم، اما حتی یک روز هم نخواهم توانست با انکار تو زنده بمانم. 📚 برگرفته از کتاب “Even Angels Ask ” (حتی فرشتگان نیز می پرسند) اثر 🖇 تصویر جفری لانگ رو از اینجا ببینید. 🎁 @namazemahboob ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5836838492017003577.mp3
21.59M
🍀 دعای عهد سلام آقا. صبحتون بخیر ... 💐 بنفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّهُ شَائِقٍ یَتَمَنَّی مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَهٍ ذَكَرَا فَحَنَّا... فدایت شوم! تو آرزوی هر مرد و زن مشتاقی هستی که تو را آرزو کند و از فراقت ناله کند...😍💔 خدایا امام ما را برسان 🤲🌟 اگه به هر دلیلی تا بحال نخوندی یا بلد نیستی، فقط گوش کن...🌹 عضو شوید👇 @namazemahboobe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 آیت‌الله (ره): تا رابطه‌ی ما با ولی‌امر؛ (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوت رابطه‌ی ما با ولی‌امر(عج) هم در است. 📚فیضی از ورای سکوت، ص ۶۵ عضو شوید👇 @namazemahboobe