۱۳ آذر ۱۴۰۲
۱۴ آذر ۱۴۰۲
۱۴ آذر ۱۴۰۲
.
🔥 یکی گفت: شش کلاس سواد هم نداری!
🔥یکی هم گفت: یک دکان را هم اداره نکردی!
1️⃣در توهین و تمسخر اولی شرمنده شدند
2️⃣ در دومی هم به زودی...
#تقوای_انتخاباتی
#شهید_جمهور
#سعید_جمهور
#انتخابات_ایران
📮@Naqdara | نقدآرا
۱۲ تیر ۱۴۰۳
.
ستاد پزشکیان 👆
ساختمانش با معماری رومی
خودش با معماری غربی
#انتخابات_ایران
📮@Naqdara | نقدآرا
۱۲ تیر ۱۴۰۳
۱۲ تیر ۱۴۰۳
۱۲ تیر ۱۴۰۳
🖍پردهی شام برافتاد
"طاعةُ أهلِ الشّام" (فرمانبرداریِ مردمانِ شام)
"مردمِ شام _درمیانِ تمامِ مردم از جاهای دیگر_ به فرمانبرداری از حکمرانان، شهره اند و ازاینرو در فرمانبرداری به آنها مثلزنند. و هم این مردم بودند که با فرمانبرداریِ خود، حکومتِ معاویه را استوار کردند. معاویه خود بارها میگفت: در پیروزشدن بر علی (ع) چهار عامل مرا یاریکرد: من مردی پنهانکار و رازنگاهدار بودم و علی سخنِ خود را آشکار میگفت. من به رامترین و فرمانبردارترین مردم _یعنی شامیان_ حکممیراندم و علی بر نافرمانترین و ناکسترین مردم _یعنی عراقیان_ حکممیراند [...]. عبدالملک بن مروان، رَوح بن زِنباغ را یادمیکند و او را میستاید و گوید: ابوزُرعه فقهِ حجاز و زیرکیِ عراق و فرمانبرداریِ شام را با هم داشت" (ثمارالقلوب فیالمضاف و المنسوب، ابومنصور ثعالبی نیشابوری، پارسیگردان: رضا انزابینژاد، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۷۶، صص ۴_۳۳۳).
📮@Naqdara | نقدآرا
۱۸ آذر ۱۴۰۳
♨️امام باقر در پژوهش دانشمندان غربی
■ یکی از پژوهشهای موثر و مرجع در باره امام باقر(ع) را این خانم انجام داده است.
Arzina R. Lalani
◇دکتراى مطالعات اسلامى از دانشگاه ادينبورگ
◇تسلط کامل به زبان عربى
◇تسلط کامل به متون سنتى اسلامى
◇در حال حاضر بهعنوان محقق مؤسسه مطالعات اسماعيلى لندن
◇پيش از آن در دانشکده شرقشناسى دانشگاهای کمبريج و دمونتفورت تدريس میکرده.
■■يکى از آثار او با نام انديشههاى نخستين شيعى: تعاليم امام محمد باقر در سال 2002م برنده جايزه کتاب سال ولايت جمهورى اسلامى ایران شد.
این کتاب تاکنون به زبانهاى فارسی، عربى، فرانسه، گجراتى و اردو ترجمه و منتشر شده است.
■ کدام پژوهش ما درباره امام معصوم خودمان، جایزه گرفته از خارج و تازه بدون بودجه دولتی با اشتیاق خود خوانندگان به چندین زبان ترجمه شده است
◇ پروژه های در دست:
ترجمه و ویراستارى «اثبات الامامه" و «امامت در قرآن» و ترجمه و ویراستارى «شواهد البيان» جعفر ابن منصور اليمنى.
■ بلندگوی تشیع😭: شرکت در کنفرانسهاى متعدد علمى از آنجمله کنفرانس مطالعات شيعى در دانشگاه مینز آلمان با عنوان «گفتمان تفسيرى راجع به کلمه شيعه»
■ باز میگویم: امروز توجه به شیعه نه فقط در قالب شیعه شدن فقط بلکه در قالب شیعه پژوهی، هم یک جریان می شود در غرب.
■ما باید صد طلبه خواهر چنین داشته باشیم در عرصه بین الملل برای معرفی مکتب اهل بیت ع؟ جایی، چنین طلابی، تربیت میکند؟
■این نه اعتراض است و نه حتی نقد بخدا؛ تلنگر است از یک طلبه کوچک بین الملل.
بیایید، این فرزندان مخلص را برای جهادی جهانی، تمهید کنیم
📮@Naqdara | نقدآرا
۱۵ دی
نان داغ و نفرت سرد
✍️ سعید احمدی
صبح شبی که نخوابیده بودم، هوای تازه پس از باران مرا از خانه کشاند به خیابان. خیابانها اما هنوز خواب بودند در زیر لایهای نازک از مه. گودالهای پر از آب مثل آینههایی کدر و مبهم؛ روشن یا تاریک، بازتاب میدهند هر چیزی را؛ اما خودشان را نه، هیچوقت. بوی نم و سکوت کشدار خیابان حس رازناکی میبخشید به آن صبح سرد زمستانی. بخار دهانم را دود میکردم میان گرگومیش صبحگاهی. خوش داشتم سردی هوا را با گرمی نان سنگگ بکشانم داخل معدهام. صف نانوایی خیلی شلوغ نبود. چند مرد مسن و جوان و چند زن در دو طرف ایستاده بودند. مردها ساکت و آرام، اما زنها پچپچی داشتند بین خودشان. از میان آنها دو نفر بودند که یک نان میخواستند. من شدم سومیشان.
🔘 این همه آدم را اینجا فقط یک نخ نامرئی کنار هم ایستانده بود: بوی نان تازه. یک نظم ساختگی که ممکن بود با هر چیزی بریزد به هم؛ مثل نظمی که پارک یک ماشین تیبای سفید در وسط خیابان ریخته بود به هم؛ درست وسط خیابان. انگار رانندهاش از روی لج با دنیا یا قهر با آدمها گذاشته بودش آنجا و رفته بود پی کارش. شاید او یک فیلسوف منتقد بود که با این کارش میخواست به دنیا بفهماند قرار نیست هر چیزی سر جایش باشد. چشمم قفل شده بود، نه به ماشین؛ بلکه به جایی که نباید باشد و بود.
🔘 توی چون و چراهای خودم بودم که ناگهان صدای زیروبمداری سکوت صف مردها را شکست. بد هم نبود. حالا دیگر کت، تن مردها بود. حرفهایی بیپروا و بیپرده: «عه عه عه گند بزنن این مملکتو با این مملکتداریشون! یه مشت کلاش از خدا بیخبر! ببین چی به روزگارمون اوردن. هیچی سرجاش نیست. همه چیز شده پول و پارتی. ول و دل شده بهخدا، این مملکت کوفتی».
🔘 سرها برگشت طرف صدا. مردی قدبلند و درشتهیکل خودش را کشاند میان صف یکنانیها؛ جلوتر از من. پالتویی انداخته بود روی دوشش و پکی هم میزد به سیگار نصفونیمهاش. انگشت وسط و اشاره را گذاشته بود بیخ گلوی آن و میمکیدش. بعد دود غلیظ و خاکستری را میچرخاند رو به آسمانی که هنوز آبی نبود. شاید دودش را میفرستاد بالای سر مملکت تا با آن سامان بدهد به همه چیز. صورت بادکردهاش هم نمیتوانست گره میان ابروهایش را در خود هضم و گموگور کند. تیز حرف میزد و پرنفرت. لابد پی مقصر بدبختیهایش میگشت در صف نان.
ـ مملکتو کردن ارث پدریشون پدرسگهای دزد! این همه پول نفتو کجا میبرن؟ این هم شد زندگی؟
🔘 همینطور که غر میزد، کارتش را کشید و قبضش را گرفت توی دستش. با خودم گفتم که بعید است منتقد تندی مثل این بخواهد جلوتر از من بپرد و بیصف نان بخرد. نانوا که چندتا نان انداخت روی میز، معلومم شد این «بعید است» من مثل خیلیهای دیگرش چرت بود و خیالات. دستش را عین گردن زرافه دراز کرد. دو نان برداشت و بدون آنکه منتظر چیزی باشد، راهش را گرفت و رفت. شاطر دهانش باز مانده بود و من چشمهایم.
🔘 دنبالش کردم؛ نه با پا، که با چشمهایی که علامتتعجبها داشتند مثل چتربازها مینشستند تویشان. او رفت به سمت همان تیبای سفید. در ماشین را باز کرد. نشست. استارت زد. گاز داد. رفت. همینقدر شاعرانه.
🔘 نگاهم برگشت به صف. همه سر جایشان بودند. چیزی تغییر نکرده بود. چیزی هم عوض نشده بود. دوباره جا خوش کردیم در همان نظم مصنوعی؛ به بوی تازه نان. به روز از نو، روزی از نو.
📮@Naqdara | نقدآرا
۱۸ دی
🔻علومشناختی بر پردۀ سینما
‼️بازنمایی ذهنِ انسان در سینمای معاصر
▫️فرضیۀ اصلی و غالب علومشناختی این است که مغز یا ذهن انسان در فرایند تفکـر، هماننـد رایانهای به عمل پردازش دادهها در قالب نمادها برای بازنمود جهان خارج میپردازد و در این مسیر، از روشهای محاسباتی بهره میگیرد.
▫️فیلمساز بهطورکلی روی عواطف و احساسات تماشاگر تمرکز دارد و در او حس همذاتپنداری ایجاد میکند و از این طریق است که تماشاگر را پای فیلمش مینشاند. سینمای شناختی نیز از این ویژگی بیبهره نیست.
▫️از جمله ویژگیهای فیلم در نسبت با تماشاگر که باعثِ بروز واکنشهای عاطفی یا احساسی یا برانگیختن احساسات و عواطف میشود، حس «همذاتپنداری» در فیلم است. هرچقدر این احساس در فیلم قویتر باشد، تأثیر آن روی مخاطب بیشتر بوده و باعث باورپذیری مخاطب میشود.
▫️سینمای شناختی نیز مانند دیگر گونههای سینمایی، احساسات و عواطف مخاطب را درگیر کرده و در او حس همذاتپنداری را ایجاد میکند؛ اما تمرکز اینگونۀ فاخر سینمایی، بیش از عواطف و احساساتی چون غم، شادی، رنج، عشق، خشم و... روی سایر میلهای آدمی است که از قوۀ تفکر او برمیخیزد.
▫️در فلسفۀ معاصر، روایت و داستان جهت بازگویی مسائل فلسفی، جایگاه ویژهای دارد؛ «روایت» در همۀ فیلمها عنصری محوری است. در سینمای علمی نیز «روایت»، جایگاه ویژهای دارد و بیننده را پای فیلم مینشاند.
▫️حس همذاتپنداری، برانگیختن احساسات، روایتسازی، آزمونهای فکری-تخیلی، علمی جلوهدادن آزمایشها، برانگیختن میل به دانستن و کاشت تردید و شکاکیت در ذهن تماشاگر، درواقع قوۀ تخیل و خیال تماشاگر را مخاطب قرار میدهد.
📝 دکتر نفیسه ترابی، دانشآموختۀ دکتری فلسفه اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی(ره)
➕ جهت خرید شماره ششم خردورزی با ارسال رایگان، به ادمین پیام دهید:
@ErfanKhalilifar
@kheradvarzi_com
📮@Naqdara | نقدآرا
۲۳ دی