eitaa logo
اشعار کربلایی سیدرضانریمانی
8.5هزار دنبال‌کننده
25 عکس
1 ویدیو
19 فایل
☑️ اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی 🔹کانال سروش: sapp.ir/matn_narimani 🔸کانال تلگرام: t.me/narimani_matn
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 (ع) (ع) / *بخش دوم صوت* (س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قاسم اومد اجازه‌ی میدان ‌بگیره. مادرش راهیش کرد گفت برو، بابات خیلی به من سفارش کرده. اومد پیش عمو؛ عموجان به منم اجازه بده منم مثل علی اکبرت برم ‌بجنگم، برات فدایی بشم. آقا اباعبدالله به قاسم اجازه نداد. رفت گوشه‌ی خیمه، زانوهاشو بغل کرد؛ چرا عمو منو نمیخره؟! مادرش اومد: چی شده قاسمم؟ عزیز دلم! گفت: عمو بهم اجازه نمیده، میگه تو بالاسر این زن و بچه‌ها باش. نمیتونم زنده باشم‌بدون عموم... عجب مادری. گفت: غصه نخور؛ یه بقچه آورد گذاشت جلوی قاسم. تا این بقچه رو آورد یهو بوی امام‌ حسن تو خیمه پیچید، هم مادر گریه کرد هم این بچه. یاد شب آخر امام حسن افتادن؛ اون شبی که تو بستر افتاده بود... _مادر جان این چیه؟! گفت: قاسمم، عزیر دلم، بابات فکر اینجاهاشو هم کرده بود، میدونست عموت بهت اجازه نمیده؛ یه دست خط نوشت به من داد گفت اینو بده به قاسمم به حسینم نشون بده. همون لحظه که به حسین گفت: "لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ"... همه نگران حسینن، مادرشم وقتی میخواست جون بده علی رو صدا زد گفت:« علی جان، خیلی مراقب حسینم باش». پیغمبر، علی، بی‌بی، خود امام حسن، همه سفارش حسین و کردن... @narimani_matn نامه رو داد دست قاسم؛ قاسمم عزیز دلم این نامه رو ببر به عمو نشون بده. نامه رو گرفت، سریع دوید، خوشحال ، اومد پیش عمو؛ عموجان یه چیزی آوردم دیگه نه نمیتونی بیاری! تا نامه رو گرفت باز کرد؛ به‌به، دست خط برادرشه؛ همونجا رو زمین نشست این دست خط و توو بغلش گرفت هی میگفت حسنم. حسن جان کجایی غریبی حسینت رو ببینی... شیخ جعفر شوشتری میگه: عمو و برادرزاده همدیگه رو بغل کردن، اینقدر گریه کردن که ابی عبدالله پس افتاد... آخه مگه میشه؟! ماها همینجوری هستیم؛ یهو یه یادگار از یکی که از دنیا رفته دوسش داشتی ببینی اشکت جاری میشه. اگه یکی مثل حسن باشه که محاسنش و تو کوچه‌ها سفید کردن. همچین که این نامه رو گرفت یاد قصه‌های مدینه افتاد؛ قاسمم چه کاری با دل حسین کردی امروز ابی عبدالله پس افتاد مثل باباش... امیر المومنین هم همینجور شد. علی کجا غش کرد؟! امیرالمومنین هم تو مسجد نشسته بود. یهو دید از در حسن و حسین دوان دوان دارن میان؛ بابا بیا مادرم از دنیا رفت. علی پس افتاد... @seyedrezanarimani چی تو نامه نوشته امام حسن ‌نمیدونم. ولی مضمون اینه که نوشته حسین جان من کربلا نیستم به‌جای من این بچه هست... (ولی من میگم شاید این نباشه. وقتی ابی عبدالله غش میکنه شاید یه چیز دیگه تو نامه دیده.) شاید امام حسن نوشته: حسین جان اگه بودم مثل کوچه‌ها وایمیسادم. فقط فرقش این بود اون روز کوچیک بودم نتونستم برا مادر کاری بکنم لااقل اینجا برات جبران میکردم... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn