eitaa logo
✅ محسن ناصحی
827 دنبال‌کننده
147 عکس
91 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 فراخوان شعر نخستین کنگره ملی حضرت علی بن امام محمد باقر علیهما السلام: مشهــــــــد آئیــــــنه هــــا ✅ گرامیداشت مقام شامخ حضرت علی بن باقر علیه السلام ◀️ شعر فارسی(کلاسیک و آزاد) ◀️ شعر عربی (فصیح و محلی) ◀️ شعر اردو 📝 با موضوع فضائل و مناقب، اثرگذاری، سیره و وقایع منتهی به شهادت حضرت علی بن باقر علیه السلام ⏳مهلت ارسال آثار: ۳۱ فروردین ۱۴٠۳ 📠 ارسال اثر: پیام رسانهای ایتا، واتس اپ، تلگرام به شماره ۰۹۹۳۸۶۴۳۰۸۳ ایمیل: honarekashan@gmail.com 🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷 @k_madahan_esf
1_2887330333.pdf
1.85M
زندگینامه حضرت علی بن امام محمدباقر(ع) شرحی مختصر بر زندگانی حضرت- مراسم قالیشویان - قتلگاه - امامزادگان همجوار - برخی کرامات حضرت و ... 🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷 @k_madahan_esf
شکایت از من عنایت از او ، قنوت از من اجابت از او گناه و عصیان همیشه از من ، همیشه عفو و حمایت از او مرا فراخواند و من نرفتم ، بغل گشود و محل ندادم که بوده دائم فرار از من ، که بوده همواره دعوت از او عجب خدایی چه باوفایی ، چه مهربانی چه آشنایی که من گنه کردم و به جایم ، مدام بوده خجالت از او گناهکاری است عادت من ، گناه پوشی است عادت او ندیده جز ناسپاسی از من ، ندیده ام جز محبت از او مگر چه می خواست غیر طاعت ، چه خواست از من به جز اطاعت نکردم از او اطاعت اما ، همیشه دیدم اطاعت از او رسیده ام با دو بال بسته ، رسیده ام خسته و شکسته حسین را صدا زدم تا ، مگر بگیرم شفاعت از او حسین از سنگ دُر بسازد ، ز من هم ایکاش حُر بسازد امید دارم بغل بگیرد ، مرا که بوده رفاقت از او عجب رئوفی عجب رحیمی ، عجب بزرگی عجب کریمی که ساربان نیز سائلش شد ، گرفت او نیز حاجت از او به تیغ ، اذن حضور داد و به دشنه اذن عبور داد و درون گودال بود و خنجر ، گرفت اذن زیارت از او حسین در خاک و خون پر از تب ، به خیمه در آه و ناله زینب برادری ماند و خواهری رفت اسارت از این شهادت از او
شب اگر تاریک و بی مهتاب باشد خوب نیست عاشقی هم خارج از آداب باشد خوب نیست اشکِ ما را پاک می خواهند ، چشم پاک کو ؟ آب را سرچشمه از مرداب باشد خوب نیست منتقم تنهاست می خواهد بیاید ، یار نیست با علی ، سلمان اگر کمیاب باشد خوب نیست کربلا در کربلا شمعیم از شب تا سحر چشم زائرها اگر در خواب باشد خوب نیست نوکریم اما فقط ما را تحمّل می کند خدمت ما زحمت ارباب باشد خوب نیست روز و شب خون است چشم حضرت صاحب زمان چهره ی ما این وسط شاداب باشد خوب نیست تشنه بود و زیر خنجر ، هیچ‌کس آبش نداد فکر کن لبهای ما سیراب باشد ، خوب نیست روضه باید بسته باشد بغض باید نشکفد روضه خوان گاهی اگر بی تاب باشد خوب نیست
دست خالی آمدم با پاکی چشم و نگاه دست خالی می روم با کوله باری از گناه این هم از پایان کارم ، حاصل عمرم فقط آه بود و آه بود و آه بود و آه و آه صبح تا شب دست من با کار دنیا بند شد از سر شب خواب رفتم ، خواب ماندم تا پگاه بخت اهل طاعتت شد مثل روهاشان سفید روی من هم با گناهان مثل بختم شد سیاه گندم آوردم ولی آتش درو کردم ببین تن تباه و دل تباه و حاصل عمرم تباه تو بدی ها را به خوبی ها مبدل می کنی یک شهادت هم برای این گنهکارت بخواه از تو دائم رحم و رحم و رحم و رحم و رحم و رحم دائم از من اشتباه و اشتباه و اشتباه بالحسینِ بالحسینِ بالحسینِ بالحسین یا اله و یا اله و یا اله و یا اله روضه بود و روضه بود و روضه بود و روضه بود قتلگاه و قتلگاه و قتلگاه و قتلگاه مشک آب و مشک آب و مشک آب و مشک آب قرص ماه و قرص ماه و قرص ماه و قرص ماه زینب است و زینب است و زینب است و زینب است بی پناه و بی پناه و بی پناه و بی پناه پای زخم و اربعین و اربعین و پای زخم رنج راه و رنج راه و رنج راه و رنج راه
عید آمد باز داغ این پشیمان تازه شد دردهای من پس از یک ماه درمان تازه شد روزه هایم روزها با خشکسالی طی شدند در عوض در چشم خوبان تو باران تازه شد دور ماندم با گناه از تو ولی امسال هم باز دیدار من و تو در خراسان تازه شد پنجره فولاد تو دم می دهد ، ما دیده ایم هی مسیحی رفت از اینجا هی مسلمان تازه شد این گدا رفت آن گدا آمد ، چه رفت و آمدی در کنار سفره ات هر روز ، مهمان تازه شد سی شب از آب و عطش خواندیم و‌ حالا گوشه ی صحن سقاخانه داغ شاه عطشان تازه شد از کمانی کهنه تیری پرت شد ، داغ رباب بی علی اصغر در آن صحرای سوزان تازه شد @nasehi_mohsen
سفره آخر جمع شد ، سائل ولی در خانه ماند جای لبهای من میخواره بر پیمانه ماند دست و پا کردی برای باده نوشان کاری و در دل من آرزوی خدمت میخانه ماند دانه خوردند و پریدند از کنار سفره ات یک کبوتر از کبوترهای تو بی دانه ماند نان مشهد خورده ام ، جز این نمی سازد به من این کبوتر جلد دستان تو شد در لانه ماند نان خورت هستم ، زکاتم را تقبل کن خودت این گدا چشمش به حاتم بخشی سالانه ماند پایم از باب الجوادت رد نشد ، اذنم بده چون گداهای سر کویت سرم بر شانه ماند نوکرت تا پشت در با پای عقلش راه رفت در حرم با پای دل زائر شد و دیوانه ماند گنبدت خورشید را گرم طواف خویش کرد هر کسی پیش نگاهت شمع شد پروانه ماند
یا علی بن موسی الرضا تقدیر من این است که هربار شما را از پنجره چشم گهرشاد ببینم... نایب الزیاره م
📸 🚩 محفل آینده در آیینه با اجرای ستایشگران نخبه استان در رشته‌های: دعا خوانی، مناجات‌خوانی، مدح و منقبت‌خوانی، چاوشی‌خوانی 💠 باحضور: حاج محمود شریفی محسن ناصحی حامد عطریان ٧ ،٨، ٩ فروردین ١۴٠٣ اصفهان؛ حوضخانه قلمستان 🇮🇷کانون مداحان استان اصفهان🇮🇷 @k_madahan_esf
67.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔹 l دست خالی آمدم با پاکی چشم و نگاه 🔹 حاج سید رضا نریمانی ____ 🔸 مراسم مناجات ماه مبارک رمضان ١٤٤٥ 📆 شب بیست و نهم - دوشنبه ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۳ 🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام ___ @Fadaeianhoseinir @seyedrezanarimani
ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو... @hosenih@dobeity_robaey
روز و شب آماده‌تر، هر روز محکم می‌شویم یک به یک داریم طهرانی مقدم می‌شویم از خروش غیرت مردان ایرانی بترس قاتل سردار! از خون سلیمانی بترس چشم وا کن ای سپاه فیل! ابابیل آمده جان‌پناه اصلاً نمی‌یابی! که سجیل آمده @hosseinieh_net
گنبدی ساخت جنسش از آهن بر سرش شد خراب روز نبرد گنبد ما طلاست ، ما را با آیه ی پرچمش حمایت کرد آیه ۱۳ سوره صَف : نصر من الله و فتح قریب
شرح خبر تایید پیروزی است تفسیر صبحِ لیله الاسراست آغاز راه است آخر خط نیست ما جشنمان در مسجدالاقصاست آن وعده صادق شد چه رخدادی ، قل ربِّ أدخِلنی در این وادی امداد شد آری چه امدادی این سِرّ أمرُاللّهِ مفعولاست این راه عشق است و خطر دارد راهی شود هرکس جگر دارد هرکس که با ما نیست برگردد با ما بیاید هرکسی با ماست از مکّه تا بیت المقدّس را جاءالحقِ ما درنوردیده است ترس یهود از قُبّه الصّخره است ترس سعود از قُبّه الخضراست از کربلای شصت و یک هر روز یک کربلای تازه روییده است از روزِ بر نی رفتن خورشید هر ساعت و هر روز عاشوراست سُبحانکَ اللّهمَ یا جبّار ، سُبحانکَ اللّهمَ یا قهّار مائیم و عشقِ حیدر کرّار سربندِ ما لَبّیکِ یا زهراست تسبیح گوی حضرت عشقند ما فی السّماواتِ و ما فی الارض از اوست ، از او بود و خواهد بود ما هرچه داریم از همان بالاست
به‌مناسبت ؛ چارتا گنبد کنار هم، عجب قابی! که نیست خیره‌ام‌ شب‌ها به سمت چار مهتابی که نیست چارتا اذن دخول از چارتا باب المراد می‌روم سمت بهشت از چارتا بابی که نیست گوشه‌ی صحن حسن می‌ایستم با احترام دلخوشم در آرزوهایم به آدابی که نیست در میان زائران گاهی به کنجی قانعم گرم قرآن خواندنم در کنج سردابی که نیست با دو رکعت عاشقی بالای سر، حالم خوش‌ست سجده کردم بارها در بین محرابی که نیست می‌روم نزدیک سقّاخانه‌ی ام البنین تشنه‌ام، باید بنوشم جامی از آبی که نیست خادمی می‌بیندم هرگاه پلکم بسته ماند با پر قو می‌شوم بیدار از خوابی که نیست :: صحن و ایوان و رواقی نیست شاید، من ولی حاجتی دارم که می‌گیرم از اربابی که هست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg