🔺مگر امیرالمؤمنین علیه السلام نمیفرماید: لا يكمل إيمان المؤمن حتى يعد الرخاء فتنة و البلاء نعمة(غررالحكم ص : 88) یعنی ایمانتان کامل نمیشود مگر زمانی که راحتیها را فتنه بدانید و بلاها را نعمت بشمارید. اولیای الهی آنهایی هستند که بلا را نعمت میشمردند. حالا من سرم درد میآید، اعلان ناراحتی میکنم. خدایا من چه کار کردم؟ چه کار کردم ندارد! میگویند فرعون چند صد سال ادعای خدایی کرد سردرد هم نگرفت. خدا این بلاها را به هر کسی نمیدهد. چون میخواهد اجر و مقام به او بدهد بلا به او میدهد. البلاء للولاء بلاها مال دوستان است. باید انسان راضی به قضا و قدر الهی باشد.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔹کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
🔺انسان با خدا رفیق بشود، با خدا دوست بشود. کارهایش را به خدا واگذار کند. وقتی یک ناراحتی دید، با خدا دعوا نکند. بعضی تا یک بلا و مصیبتی میبینند چه حرفهایی میزنند؟ خدایا! مگر من چه کار کردم؟ دیوار کوتاهتر از من ندیدی؟ شروع میکند کفریات گفتن. خدا مهربان است، انسان یک مقداری در مقام بندگی خدا باشد، خوب خدایی داریم. مگر در دعای کمیل نمیخوانی یا سریع الرضا ای خدایی که زود آشتی میکنی. ناصری هفتاد سال از عمر او رفته است. همه را هم اشتباه کرده. حالا میآید میگوید: خدایا نفهمیدم، غلط کردم، ببخشم! به جان امام زمان قسم اگر راست بگوید، او را میبخشد. همه را میبخشد. با کریمان کار ها دشوار نیست عزیز من! همه کارها را به خدا واگذار کن. به احسن وجه احسان میکند. این قدر برای آینده دلهره نداشته باش. الحاصل آقا.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔹کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
هدایت شده از الهادی
⚫️ شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام بر امام زمان علیه السلام و همه محبین ایشان تسلیت باد.
🔺 @nasery_ir
هدایت شده از کانال رسمی آیت الله ناصری
محمد بن سنان میگوید من نزد حضرت جواد علیه السلام بودم. که صحبت از اختلافات شیعیان در مورد مقامات اهل بیت شد. حضرت جواد علیه السلام فرمودند: حضرت حق در عالم وجود یکه و تنها بود.
همینطور که در قصه ها میگویند! یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. واقعاً سابق چقدر قشنگ بزرگترها توحید را بصورت قصه به بچه ها یاد میدادند.
حضرت جواد الائمه علیه السلام فرمودند: حضرت حق تنها بود. بعد محمد و علی و فاطمه را خلق نمود. پس این بزرگواران هزار دهر صبر کردند. فقط و فقط اینها در عالم وجود بودند. نه آسمان، نه عرش، نه کرسی، نه لوح، نه قلم، هیچی نبود. فقط این بزرگواران تسبیح و تهلیل حق را میگفتند. سپس اشیاء دیگر را خلق نمود و آنها را شاهد بر اینها قرار داد و و حضرت حق بر عالم وجود حکم کرد که لازم است از این چهارده نور مقدس اطاعت بکنید.
(اصول کافی ج1 ص441 )
#اهلبیتع #تسبیح #خلقت #فاطمه
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔻کانال رسمی آیت الله ناصری
🔷@naseri_ir
🔺امام محمد باقرعلیه السلام میفرماید: همانطور که شخصی از مسافرت، برای زن و بچه خود هدیه میآورد، خداوند هم به مومنین بلا هدیه میدهد. (بحارالأنوار ج : 75 ص : 180) همیشه این طور نیست که وقتی سرت درد گرفت بگویی مگر من چه کار کردم که سرم درد گرفت؟ چه کار کردم که این ضرر مالی را دیدم؟ مگر قرار است همیشه کاری کرده باشی؟ خدا خیلی منت سرت گذاشته است این بلا را به تو داده است.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔹کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
#عکسنوشته #شیطان #نفس
🔶روایات اهل بیت علیهم السلام
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔻کانال رسمی آیت الله ناصری
👉@naseri_ir
داستان پیر مرد حمّال مستجاب الدعوه
🔺یک پیر مردی در نجف بود كه بسیار آدم خوبی بود. حَمّال بود. حدود پنجاه و شش، هفت سال قبل از این که ما نجف بودیم. من او را دیده بودم. محاسن بلند و قد کوتاهی داشت و به او حسین آقا میگفتند. همیشه شش، هفت تا وصله به لباسهای او بود، اما این لباسهایش همیشه شسته و قشنگ بود. با وجودی که حمال بود هیچ لباسهايش چرک نبود. یک طناب هم روی شانه او بود. سرش هم پایین بود و همیشه ذکر میگفت و راه میرفت. اگر کسی کاری داشت مثلاً باری را میخواست جابجا کند، میگفت حسین آقا! میگفت: بله. میگفت: این بار را فلان جا ببر. من دیده بودم فوراً طنابش را باز میکرد، بار را روي آن میگذاشت و بلند میکرد. سرش را زير میانداخت و میرفت. به مقصد که میرسيد بار را زمین میگذاشت و طناب خود را برمیداشت و میفت. میگفتند: حسین آقا کجا رفتی ؟ میگفت: امری داشتید؟ میگفتند: بايست دست مزدت را بگير. یک چیزی به او میدادند، میگذاشت در جيبش و مي گفت خدا برکت بدهد. حالا چقدر داد كم بود يا نه ؟ این حسابها نبود. من این بار را برای خدا برمیدارم، او هم برای خدا یک چیزی به من میدهد. این وضع او بود.
🔸كوچه هاي نجف خيلي باريك بود. بعضی کوچه های آن یک متر، یک متر و نیم بود. خانه های آنجا اغلب کوچک است. خانه های آن شصت متری، هشتاد متری، صد متری، اینطوری است. طبقه بالاي يك خانه، خواهری بچه اش روي دوشش بود و لباسهایش را روی بند یا روی دیوار پهن میکرد. این طرف هم مردم میرفتند و میآمدند. بچه اي که روي دوشش بود، پایین را نگاه کرد و یک چیزی دید؛ علاقه به آن پیدا کرد و دست و پا زد و این خانم هم حواسش نبود میخواست لباسها را پهن کند، بچه از دستش خارج شد و توی کوچه معلق شد. یکدفعه این خواهر بدون اختیار نعره زد. من آنجا نبودم ولي شنیدم. این حسین آقا هم از آنجا رد مي شده صحنه را كه مي بيند صدا مي زند: خدایا بچه را نگه دار! بچه وسط زمین و آسمان ایستاد. حسین آقايِ حمال آمد جلو و دستها را بالا کرد و گفت خدایا بده! بچه به آرامي پايين آمد . حسين آقا بچه را گرفت و پایین گذاشت. دور او را گرفتند حسین آقا تو مستجاب الدعوهای گفت: نه بابا. من حمال خودتان هستم. گفتند: پس چطور این کار را کردی؟! گفت: یک عمری خدا هر چه گفت، گفتم: چشم. حالا هم هر چه من بگویم، خدا می¬گوید: چشم. همین! اینطور است عزیز من!
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔹کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
🔺در روایت هست که: قُلْتُ لَهُ بِأَيِّ شَيْءٍ يُعْلَمُ الْمُؤْمِنُ بِأَنَّهُ مُؤْمِنٌ قَالَ بِالتَّسْلِيمِ لِلَّهِ وَ الرِّضَا فِيمَا وَرَدَ عَلَيْهِ مِنْ سُرُورٍ أَوْ سَخَطٍ راوی از حضرت صادقعلیه السلام سؤال میکند یابن رسول الله ما از کجا بفهمیم چه کسی مؤمن است؟ حضرت فرمودند: با تسلیم و راضی بودن در برابر خدا. هر کسی که در برابر قضا و قدر الهی و خوشیها و ناراحتیهایی که برای او پیش میآید تسلیم و راضی است بدانید مومن است.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔹کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
هدایت شده از کانال رسمی آیت الله ناصری
⚜️سخنراني آيت الله ناصري⚜️
*روایت شده که روزی ابابصیر در محضر امام محمد باقر علیه السلام بود. حضرت در مسجد النبی صلی الله علیه و آله صحبت میکردند. حضرت فرمودند: «جمعیت مرا نمیبینند». ابابصیر گفت: «شما که اینجا ایستادهاید چطور شما را نمیبینند؟» حضرت فرمودند: «حالا سؤال کن؟» وی از آنها سؤال کرد: امام محمد باقر علیه السلام را ندیدید؟» همه گفتند: «نه». در همان زمان یکی از اصحاب حضرت به نام ابوهارون المکفوف که چشمهایش نابینا بود رسید. حضرت فرمود: «از این بپرس». ابابصیر از آن صحابی نابینای روشنضمیر پرسید: «امام محمد باقر علیه السلام را ندیدی؟» گفت: «اینجا ایستادهاند، مگر نمیبینی؟» ابابصیر میگوید: «به او گفتم: از کجا فهمیدی؟» ابو هارون گفت: «چطور ندانم در حالی که او نور ساطع است.»*پ ن: صراط المستقیم، ج 2، ص 183.
#امام
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔻کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
🔻حضرت باقر عليه السلام در حديثي شريفی دربارة ارزش منتظران فرمود:
اعلموا! أنَّ المنتظِرَ لهذا الأمرِ لهُ مثلُ أجرِ الصائمِ القائمِ؛(بحارالانوار، ج 72، ص 73.)
بدانيد كسي كه منتظر اين امر [= ظهور امام زمان] باشد، ثواب كسي را دارد كه روزها را روزه داشته و شبها به عبادت الهي بر پاي ايستاده باشد.
768/م/97
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔺کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
هدایت شده از کانال رسمی آیت الله ناصری
🔹اعمال روز عرفه
التماس دعا
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔻کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
هدایت شده از کانال رسمی آیت الله ناصری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🔹موضوع :شب عرفه و دعای عرفه
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔻کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#كليپ_تصويري
✨سخنراني آيت الله ناصري
🔻موضوع: رحمت خدا
🌼نشر حداکثری
🔹كانال رسمي آيت الله ناصري
@Naseri_ir
هدایت شده از الهادی
🔻عید سعید قربان بر همه بندگان صالح حضرت حق مبارک باد...
به امید روزی که همه بتوانیم نفس اماره خود را برای او قربانی کنیم و به رستگاری برسیم.
🔺@nasery_ir
🔺به حضرت موسی علیه السلام خطاب شد که موسی دست و پایت را جمع کن؛ رفتنی هستی. عرض کرد: پروردگارا! دو سه تا از بچه ها کوچک هستند، یک کم صبر کن بزرگتر بشوند، زن و زندگی به آنها بدهیم. خطاب شد برو لب دریا، لب دریا رفت. حضرت حق فرمود: عصا بزن! عصا زد. آبها کنار رفت، کف دریا پیدا شد. گفت: کف دریا را عصا بزن، عصا را کف دریا زد. یک سنگی پیدا شد. گفت: به سنگ عصا بزن! حضرت موسی عصا زد. سنگ دو نیم شد. دید وسط این سنگ یک کرم هست که یک برگ سبز دم دهن اوست. حضرت حق فرمود: من این کرم را، وسط این سنگ، در زیر دریا فراموش نمیکنم تو و بچه هایت را فراموش کنم؟ به من واگذار کن و بیا.
برادر من! غصه بچه ها را نخور، غصه خودت را بخور. خودت دلت به حال خودت بسوزد. کی دلش به حال ناصری میسوزد؟ هر کسی به فکر خودش است آقا. ناصری باید خودش به فکر خودش باشد. اینجا میگذرد، مهم نیست! آنجا مهم است. من هستم و عملم
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔹کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir
🔺امام محمد باقرعلیه السلام میفرماید: همانطور که شخصی از مسافرت، برای زن و بچه خود هدیه میآورد، خداوند هم به مومنین بلا هدیه میدهد. (بحارالأنوار ج : 75 ص : 180) همیشه این طور نیست که وقتی سرت درد گرفت بگویی مگر من چه کار کردم که سرم درد گرفت؟ چه کار کردم که این ضرر مالی را دیدم؟ مگر قرار است همیشه کاری کرده باشی؟ خدا خیلی منت سرت گذاشته است این بلا را به تو داده است.
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
🔹کانال رسمی آیت الله ناصری
@naseri_ir