eitaa logo
الهادی
24.3هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
50 فایل
🔻 درگاه‌های نشر آثار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکه‌های اجتماعی و همچنین لینک دانلود نرم‌افزار الهادی در صفحه زیر موجود است: www.al-hady.ir 📩دریافت نظرات: http://al-hady.ir/page/a
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 تفسیر حسین منی و انا من حسین 🔻 حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمود: «حُسَينٌ مِنِّي وَ انا مِن حسين» عبارت «انا من حسين» را چند رقم تعريف کردند. «حسينٌ مِنّي» که معلوم است؛ «انا من حسين» يعني چه؟ 🔸 بعضي گفتند: يعني دين من از حسين است. بقاء من، علت مبقيه ياد و نام من و دين من حسين عليه السلام است. اين هم يک تعريفي است. 🔹 ولي ابراهيم عليه السلام وقتي بعد از ۷۰ سال بچه‌دار شد به دستور الهی زن و بچه اش را کنار کعبه گذاشت و برگشت و ابراهيم عليه السلام اجازه نداشت نزد زن و بچه اش بيايد و به لطف خدا زندگی آنها روان شد. 🔸 ولي وقتي اجازه یافت يک سري به زن و بچه‌اش بزند، بلافاصله گفت: «يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ؛ فرزند دلبندم همانا در خواب می بینم که تو را ذبح می کنم. صافات/ ۱۰۲» يعني امر خدا چنین است. اسماعيل آنقدر اهل ادب بود که نگفت بابا شما ۱۸ سال است اينجا نيامدي، حالا هم که آمدي بنا است سر ما را ببري؟! 🔹 گفت: «يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ؛ پدرم هر چه به آن مأمور شده ای انجام بده که ان شاءالله مرا از شکیبایان خواهی یافت. صافات/ ۱۰۲» ادامه دارد... ‌ ‌ ‌‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
🔻 در روایات جریان امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام را نگاه می کردم که حضرت ابراهیم دو شب جریان ذبح را خواب دید؛ لذا حضرت اسماعیل را برای ذبح بردند و در راه جریان خواب را به حضرت اسماعیل گفتند و حضرت اسماعیل اظهار آمادگی کردند و تقاضا کرد موقع ذبح دست و پای مرا ببندید تا مبادا موقع ذبح با دست و پا زدن من به شما بی ادبی شود. (بی‌خود نبوده که این‌ها نبی شدند چون خیلی اهل مراعات بودند) 🔸 بعد حضرت اسماعیل گفت موقع ذبح صورتم به سمت زمین باشد چون یکی اینکه به حالت سجده می شوم و خداوند انکسار ما را دوست دارد و یکی اینکه چشم در چشم هم نمی‌شویم و شما کمتر اذیت می شوید. 🔹 شیطان برای هر کس ارزش قائل نمی شود که ممثل بشود ولی برای حضرت اسماعیل مُمَثَّل شد و حضرت اسماعیل چند سنگ به او زد اما فائده نکرد؛ به پدرش گفت، حضرت ابراهیم با مقام نبوتش او را از اسماعیل دور کرد؛ بعد باز شیطان سراغ خود حضرت ابراهیم آمد و شروع به وسوسه کردن کرد لذا حضرت سه مرتبه شیطان را رَمی کرد؛ به همین خاطر حاجی باید در اعمال حج سه مرتبه شیطان را از خودش دور کند. 🔸 حج یک دوره توحید است و تنها عبادتی است که تمام واجباتش عملی است و عبادت لسانی خیلی کم دارد. 🔹 وقتی که به اراده خدا خنجر گلوی اسماعیل را نبرید و گوسفند قربانی آمد و ذبح شد. حضرت ابراهیم علیه السلام در فکر بود که مبادا به آن مقام بلند که بنا بود در این امتحان برسد، نرسیده باشد! جبرائیل آمد و گفت ابراهیم خودت را بیشتر دوست می داری یا پیامبر آخرالزمان را؟ گفت پیامبر آخر الزمان. جبرئیل گفت فرزندان خودت را بیشتر دوست داری یا فرزندان او را؟ گفت فرزندان او را. 🔸 اینجا بود که جبرئیل روضه حضرت اباعبدالله علیه السلام را برای او خواند و او خیلی گریه کرد. بعد جبرئیل گفت دیگر نگران نباش با این گریه بر حضرت اباعبدالله به تمام اجر این امتحان رسیدی. (بحار الأنوار، ج‏۴۴، ص: ۲۲۶)‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @Nasery_ir 🔸 واتساپ: www.al-hady.ir ‌ ‌
🔻 حضرت ابراهیم دست حضرت اسماعیل علیهما السلام را گرفته بود و برای قربانی کردن می‌برد شیطان در راه بود؛ اما به حضرت ابراهیم جرأت نمی‌کرد حرف بزند؛ چون از مُخلَصین بود، 🔸 ولی مدام درِ گوش حضرت اسماعیل می‌گفت می‌دانی پدر تو می‌خواهد تو را کجا ببرد؟ با اینکه حضرت اسماعیل گفته بود «سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ »(صافات:۱۰۲)(ان شاء الله مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت) ولی موقعیت حساس است؛ 🔹 لذا شیطان می‌آید و ناامید نیست! به حضرت اسماعیل می گفت: می‌دانی پدر تو می‌خواهد تو را کجا ببرد؟ می‌خواهد ببرد سر تو را ببُرد! بله شیطان به این زودی انسان را رها نمی‌کند.‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @Nasery_ir 🔸 واتساپ: www.al-hady.ir ‌ ‌
🔻 خواندن شرح حال حضرت ابراهیم یک دوره مصیبت خواندن می‌خواهد. ایشان بعد از هفتاد سال بچه دار شد، یک اولاد سالم و خوب پیدا کرد. طولی نکشید که بلافاصله از طرف خداوند دستور رسید: «مادر و بچه را بردار و در یک بیابان خشک و بی آب و علف بگذار.» 🔸 این کار هرچند با اشارات غیبی هست؛ اما اجرایش سخت است؛ عواطف اجازه نمی‌دهد! وقتی حضرت ابراهیم(علیه السلام)، حضرت اسماعیل(علیه السلام) و مادرش را کنار چاه زمزم گذاشت، به دستور الهی خود ایشان نباید از مرکب پیاده می‌شد و پیاده نشد؛ ولی وقتی برمی‌گشت در بعضی نقل‌ها دیدم که گاهی صورتش را برمی‌گرداند و بلند بلند از شدت عاطفه‌ای که نسبت به این‌ها داشت، گریه می‌کرد. 🔹 چه زمانی ما می‌توانیم این کارها را بکنیم؟! فقط به خاطر اینکه فرمان الهی بود که پیاده نشو، پیاده هم نشد و برگشت و آن‌ها را به خدا سپرد. فقط این بزرگوار می‌تواند این کار را بکند. ده هیجده سال کمتر یا بیشتر گاهی حضرت ابراهیم می‌آمد و به اینها سر می‌زد و باز هم مأمور بود که از مرکب پیاده نشود، این بزرگوار می‌آمد یک سری به حضرت اسماعیل می‌زد و برمی‌گشت. 🔸 حضرت اسماعیل بزرگ شد؛ جوان، رشید، قوی و خوب. مادر و هدایت الهی و ربوبیت الهی این بچه را تربیت کرد. فصل فراق حضرت ابراهیم تمام شد و اجازه پیدا کرد پیش زن و بچه خود برود. به مجرد اینکه نزد زن و بچه آمد، شاید چند شب بیشتر طول نکشید که از جانب خداوند دستور ذبح اسماعیل آمد؛ یعنی آن رؤیا (ذبح اسماعیل) باید محقّق شود. 🔹 آن وقت نگاه کنید بچه اینطور به دنیا آمده و حضرت ابراهیم آنها را تنها گذاشته و رفته، این بچه و مادر چقدر همراهی می‌کردند، چقدر تسلیم امر خدا بودند! چقدر این‌ها بزرگ بودند، در خاندان انبیا، امر الهی بود خیلی بزرگ شمرده می‌شد؛ لذا وقتی حضرت ابراهیم خواب خود را برای حضرت اسماعیل بیان کرد، حضرت اسماعیل فرمود: «پدر، امر الهی هرچه باشد، انجام بده.» 🔸 حضرت ابراهیم آمده جوان بیست سالۀ رشید بسیار زیبای منحصر بفرد را سر ببرد، ولی او پس نزد. خیلی سخت است! بچۀ خودش را خوابانده ، چاقو برداشته است. این قضیه از مادر حضرت اسماعیل، پنهان است، به مادر او گفته سرش را بشوی، می‌خواهم او را به مهمانی ببرم. 🔹 مادر او را شست‌وشو کرد، عطر و گلاب زده است. او را برد و در راه جریان را به او گفت. ببینید این بچه چقدر مقامش بلند است که عرض می‌کند: «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»(صافات، 102) (گفت: اى پدر من! آنچه را دستور يافته‏اى انجام ده، اگر خدا بخواهد مرا از صابران خواهى يافت.) ادامه دارد... ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir 🔸 واتساپ: wa.me/989338010649 ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 بخشی از موفقیت حضرت اسماعیل در امتحان الهی به خاطر مدیریت مادرانه‌ی هاجر، مادر اسماعیل علیه‌السّلام است. 🔸 این زن به قدری فهیم و اهل ایمان بود که این فرزند را این‌گونه تربیت کرد. بخشی از آن نیز به دلیل این است که اسماعیل، پیغمبرزاده و فرزند حضرت ابراهیم است؛ ولی این‌قدر این فرزند همراه بود که پس از هجده سال که پدر آمده است، به مجردی که پدر گفت: «يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» (صافات: ۱۰۲)(ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین می‌بینم که تو را قربانی (راه خدا) می‌کنم،) اسماعیل گفت: «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ» (صافات: ۱۰۲) (ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت.)_ ولی این پدر، نگران است و این مسئله شوخی نیست! 🔹 دهم ذی الحجه، در عید قربان، دست فرزندش را گرفته و برای قربانی می‌برد. در راه فرمود که پسرم من از وقتی که خودم را شناخته‌ام، گام به‌گام امتحانات و مشکلاتی برای من بوده است؛ مرا در منجنیق گذاشتند تا در آتش پرت کنند، نمرود و دعوت به شرک بود... چه سختی‌هایی را دیدم. 🔸 سلطان و ایادی او می‌خواستند که به خاطر رگه‌ی توحیدی و رکن توحیدی او ایشان را از بین ببرند. شخص دیگری این‌گونه نبود، فقط این خانواده، اهل توحید بودند؛ ولی تا کجای این مسیر توحید را رفته است که از دلش، تعلّق به فرزند را بریده است، 🔹 پسرش را خوابانده و چاقو را زیر گلوی او گذاشته و دو سه بار فشار داده است، تمام کاری که یک فرد در این جایگاه می‌توانست انجام دهد، انجام داده است تا اینکه جبریل گفت: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا» تمام شد و شما کار را به درستی انجام دادی. کد ۱۱۵۶ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
* 🔻 بخشی از موفقیت حضرت اسماعیل در امتحان الهی به خاطر مدیریت مادرانه‌ی هاجر، مادر اسماعیل علیه‌السّلام است. 🔸 این زن به قدری فهیم و اهل ایمان بود که این فرزند را این‌گونه تربیت کرد. بخشی از آن نیز به دلیل این است که اسماعیل، پیغمبرزاده و فرزند حضرت ابراهیم است؛ ولی این‌قدر این فرزند همراه بود که پس از هجده سال که پدر آمده است، به مجردی که پدر گفت: «يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» (صافات: ۱۰۲)(ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین می‌بینم که تو را قربانی (راه خدا) می‌کنم،) اسماعیل گفت: «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ» (صافات: ۱۰۲) (ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت.)_ ولی این پدر، نگران است و این مسئله شوخی نیست! 🔹 دهم ذی الحجه، در عید قربان، دست فرزندش را گرفته و برای قربانی می‌برد. در راه فرمود که پسرم من از وقتی که خودم را شناخته‌ام، گام به‌گام امتحانات و مشکلاتی برای من بوده است؛ مرا در منجنیق گذاشتند تا در آتش پرت کنند، نمرود و دعوت به شرک بود... چه سختی‌هایی را دیدم. 🔸 سلطان و ایادی او می‌خواستند که به خاطر رگه‌ی توحیدی و رکن توحیدی او ایشان را از بین ببرند. شخص دیگری این‌گونه نبود، فقط این خانواده، اهل توحید بودند؛ ولی تا کجای این مسیر توحید را رفته است که از دلش، تعلّق به فرزند را بریده است، 🔹 پسرش را خوابانده و چاقو را زیر گلوی او گذاشته و دو سه بار فشار داده است، تمام کاری که یک فرد در این جایگاه می‌توانست انجام دهد، انجام داده است تا اینکه جبریل گفت: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا» تمام شد و شما کار را به درستی انجام دادی. کد ۱۱۵۶ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉🏻 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
* 🔻 بخشی از موفقیت حضرت اسماعیل در امتحان الهی به خاطر مدیریت مادرانه‌ی هاجر، مادر اسماعیل علیه‌السّلام است. 🔸 این زن به قدری فهیم و اهل ایمان بود که این فرزند را این‌گونه تربیت کرد. بخشی از آن نیز به دلیل این است که اسماعیل، پیغمبرزاده و فرزند حضرت ابراهیم است؛ ولی این‌قدر این فرزند همراه بود که پس از هجده سال که پدر آمده است، به مجردی که پدر گفت: «يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» (صافات: ۱۰۲)(ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین می‌بینم که تو را قربانی (راه خدا) می‌کنم،) اسماعیل گفت: «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ» (صافات: ۱۰۲) (ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت.)_ ولی این پدر، نگران است و این مسئله شوخی نیست! 🔹 دهم ذی الحجه، در عید قربان، دست فرزندش را گرفته و برای قربانی می‌برد. در راه فرمود که پسرم من از وقتی که خودم را شناخته‌ام، گام به‌گام امتحانات و مشکلاتی برای من بوده است؛ مرا در منجنیق گذاشتند تا در آتش پرت کنند، نمرود و دعوت به شرک بود... چه سختی‌هایی را دیدم. 🔸 سلطان و ایادی او می‌خواستند که به خاطر رگه‌ی توحیدی و رکن توحیدی او ایشان را از بین ببرند. شخص دیگری این‌گونه نبود، فقط این خانواده، اهل توحید بودند؛ ولی تا کجای این مسیر توحید را رفته است که از دلش، تعلّق به فرزند را بریده است، 🔹 پسرش را خوابانده و چاقو را زیر گلوی او گذاشته و دو سه بار فشار داده است، تمام کاری که یک فرد در این جایگاه می‌توانست انجام دهد، انجام داده است تا اینکه جبریل گفت: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا» تمام شد و شما کار را به درستی انجام دادی. کد ۱۱۵۶ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
🔻 چرا قرآن حضرت اسماعیل علیه السلام را ستایش و مدح می‌کند. یکی از دلائل آن این است که حضرت اسماعیل فرزندان خود را امر به صلات می‌کرد: «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ» یعنی دائم دنبال این بوده است که بچه‌هایش خوشبخت بشوند: «بابا نماز تو چه شد؟ مادر نماز تو چه شد؟ نماز صبحت؟ نماز ظهرت؟ نماز شبت؟» 🔸 این یک وظیفه‌ی مادرانه است؛ یک وظیفه‌ی پدرانه است؛ نگو: «مهم نیست، بگذار بخوابد.» حضرت اسماعیل را خدای متعال مدح می‌کند به اینکه برای او اهمیت داشت که فرزندانش اهل نماز باشند. اهمیت داشتن همین‌طوری که نمی‌شود. اهمیت داشت یعنی رها نمی‌کرد. مخصوصاً با این تعبیر آورده است: «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» «بابا بلند شو نماز خود را بخوان.» 🔹 وقتی شما مدتی با این بچه کار کردی آثار و برکات آن ده یا بیست سال دیگر خود را نشان خواهد داد و این بچه «وجود» خواهد داشت و تمام این التزام او به نماز را از مادرش خواهد داشت. 🔸 بخشی از خوشبختی و سعادت فرزندان ما با این پیگیری‌هایی است که یک مادر می‌کند. یک مادر فکر نکند این‌ها کم است. کلمه به کلمه‌ سفارش‌هایی که یک مادر می‌کند در ذهن بچه ثبت می‌شود؛ منتها گاهی ما می‌خواهیم خیلی زود نتیجه بگیریم و آثار کارهای خود را خیلی زود ببینیم. بعضی از آنها ممکن است زود نتیجه دهد؛ ولی بعضی دیگر نه؛ اما مطمئن باشید که آنها هم نهایتا آثار خود را خواهند داشت. کد ۸۵۰۱ ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌