eitaa logo
نشر خوبی ها
69 دنبال‌کننده
614 عکس
391 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ یکی از صفاتی که از کودکی در انسان پدیدار می شود و می توان برای آن از همان سال اول برنامه آموزشی طراحی کرد، بحث است. 🍃 در این مرحله باید کودک به همراه عواطف رحمانی با نماز درگیر شود: 📢 صدای و را بشنود که چون نظامش فطریست، درون کودک تثبیت می شود. (شنوایی) 💧 می توان کاسه ی پلاستیکی ای برای او در نظر گرفت تا هنگام ی والدین او هم (حرکاتی شبیه وضو گرفتن داشته باشد) کند. کودکان بازی با آب را دوست داشته و احساس نشاط به آنها دست می دهد. (لامسه،بینایی،شنوایی) 👀 والدین خود را با حال و و در حال اقامه نماز ببیند. (بینایی) 👃هنگام نماز، از والدین و خودش استشمام کند. (بویایی) 🍓 خوراکی های و # خوشمزه در وقت نماز والدین در اختیار او قرار داده شود. (چشایی) 📿 در حین نماز، سجاده به همراه و و یا در اختیار او قرار داده شود. (لامسه) ❤️بعد از نماز والدین با او دهند و او را کنند و در خود بنشانند و با تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را بگویند. (لامسه) ✅به طور کلی حس کودک به نماز اینگونه باشد که وقتی والدین خود را می بیند که می خواهند نماز بخوانند، احساس کند که الآن اش هست. بنابراین اگر در حین نماز، کودک با والدین بازی کرد، مورد مواخذه قرار نگیرد . رعایت این قبیل موارد را در آنها می کارد... ┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅
به نماز فرزندان چگونه باشد؟ 💛🍀 تأکید داشت اگر بچه‌ها اذان صبح نمی‌توانند، حدّاقل قبل از طلوع آفتاب بیدار شوند. صبح می‌آمد بالای سر بچه‌ها می‌ایستاد و به حالت شوخی، با صدای بلند، به ما می‌گفت: "هیس! یواش‌تر صحبت کنید، بچه‌ها خوابند!" 💛🍀 صدای گرم و طنزآلود پدر باعث می‌شد بچه‌ها تکانی بخورند. بعد از دقایقی اگر می‌دید هنوز از رختخواب جدا نشده‌اند، کنارشان می‌نشست و به‌آرامی شانه‌هایشان را می‌مالید و به شوخی با آن‌ها می‌پرداخت. 💛🍀 وقتی بچه‌ها از جایشان بلند می‌شدند، پشت سرشان حرکت می‌کرد، شانه‌هایشان را می‌گرفت و آن‌ها را تا نزدیک محل بدرقه می‌کرد. با این روش آن‌ها را به عادت داد. 📚 رمز جاودانگی، روایت همسر رئیس جمهور شهید محمد علی رجایی.
🌳 مشکل خون 🌳 🍀 هزار دفعه مامانم گفته بود؛ بابا این کارها به تو نیومده. پاشو برو دنبال کارت. 🍀 می خواستم کمکش کنم. بادمجان اول رو با موفقیت پوست کندم ولی بادمجان دوم دستم بود. همچین پوست رو گرفتم که بادمجان ها و فرش و خلاصه همه چیز پر خون شد. 🌳 داشتم ولی خون دستم خیلی زیاد بود و شستنش هم مشکل. به این راحتی ها که بند نمی اومد. یه دستی افتادم توی رساله تا پیداش کنم. بالاخره پیداش کردم: 🍀 «اگر به خاطر زخم یا جراحتی یا چیز دیگری که در بدن وجود دارد، بدن یا لباس حتی بیشتر از اندازه سرانگشت سبابه خونی شده باشد ولی آب کشیدن آن یا عوض کردن لباس مشکل باشد تا وقتی که زخم یا جراحت خوب نشده می توان با آن خون خواند.» 📚 رسول نقی ئی ، دو رکعت قصه ؛ ص 32؛ (برگرفته از توضیح المسائل امام خمینی (ره)، مسأله 849.) مرکزتخصصی‌نماز 🇮🇷 @namazmt
🌳 یه توبه و نمـاز واقعی 🌳 (تاثیر اخلاق زیبا در دعوت دیگران به نماز) 🔹 هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود. یک روز داشـت می رفـت سمـت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ستاد جنگهای نامنظم داره تعقیبش می کنه. 🔸 از ماشیـن پیاده شد و دست اونو گرفت و گفـت: ”فکر کردی خیلی مردی. رضا گفت : بروبچه ها که اینجور میگن. چمران بهش گفت : اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه. 🔹 مدتی بعد…. شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد. چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه. رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود. 🔸 وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: آهای کچل با تو ام. یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم چی شده عزیزم چیه؟ آقا رضا چه اتفاقی افتاده. 🔹 رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد. چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. چمران و آقا رضا تنها تو سنگر. 🔸 رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟ کِشیده ای؟ چیزی. شهید چمران: چرا. رضـا: مـن یه عمر به هرکی بدی کردم بهم بدی کرده. تا حالا نـشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه. 🔹 شهید چمـران: اشتباه فکر می کنی یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه بلکه با خوبی بهم جواب میده هِی آبـرو بهم میده. تو هم یکـیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده. 🔸 منم با خـودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم رضا جا خورد! رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد. 🔹 تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده اذان شد. 🔸 رضا اولین عمرش بود. رفت گرفت سر نماز، موقـع صدای گـریش بلند شد. 🔹 وسط نماز، صدای سوت خمـپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد. رضارو خدا واسـه خودش جدا کرد (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) 📚 کتاب مکتب سلیمانی ، صفحه ۲۰۱ ، به نقل از حجت الاسلام و المسلمین داستان‌پور. https://eitaa.com/joinchat/4118675461Cb86ec27f60
‼️کاشت ناخن مصنوعی و حکم وضو، غسل و نماز با آن 🔷س 5434: ۱. آیا کسی که برایش ضرورت ندارد و به دلیل عدم امکان یا ضرر یا مشقت زیاد، هنگام یا ، را برنخواهد داشت، جایز است اقدام به کاشت ناخن کند؟ ۲. کسی که بدون ضرورت ناخن مصنوعی کاشته است، وظیفه اش نسبت به وضو یا غسل و نماز چیست؟ ✅ج: ۱) در فرض سؤال کاشت ناخن جایز نیست. ۲) اگر برداشتن ناخن مصنوعی ممکن باشد، وضو یا غسل با آن باطل است و در نتیجه نماز هم باطل است و چنانچه برداشتن آن تا پایان وقت نماز ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد، باید علاوه بر وضو یا ای، تیمم کند و بعد از برداشتن ناخن، بنا بر احتیاط واجب قضای نمازها را نیز بخواند. 🆔 @resale_ahkam