eitaa logo
انتشارات تبصیر
1.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
723 ویدیو
70 فایل
نشر تبصیر| شماره پروانه: 18402 خانه قرآن و عترت همیار حافظ کانون فرهنگی شهید حاج قاسم سلیمانی مدیرمسئول انتشارات: @Tabsir_contact
مشاهده در ایتا
دانلود
هر آنچه بیت که نذر تو شد حرام نشد و از تو هرچه سرودیم ما تمام نشد کرم به پشت در خانه ی تو زانو زد در این مقام کسی با تو هم مقام نشد بگو که جنگ همیشه محافظ دین نیست قسم به تیغ که صلحت کم ازقیام نشد تویی غریب ترین آیه ای که نازل شد غرور هیچ کسی چون تو قتل عام نشد روا نبود که در کوچه ها زمین بخوری غریب پر زدی و وقت انتقام نشد میان خانه ی خود هم نداشتی همدم مرام همسر تو قدر یک غلام نشد تو را به وعده ی هم خوابی معاویه کشت چه دردها که کشیدی و التیام نشد ولی به لطف خدا پیکر تو سالم ماند اگرچه موقع تشییع احترام نشد تنت به زیر سم تازه سطور نرفت کنار تشت دگر دورت از‌دحام نشد گریز روضه ی من مصرعی غم انگیز است کسی مزاحم جان دادن امـام نشد : آقا ميان كوچه چه ديدى كه بعد از آن وقت عبـور، هر قدمت فـرق مى كـند؟ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
گله ای نیست اگر غصه ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی این قراریست که با صاحب مرقد داریم ما گنهکارترین ها وسط صحن رضا آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش دیده ای در طلب اشک مقید داریم ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه قدر خاطره ی بد داریم شاه بر شانه ی خم، پیکر خود را می‌برد با عبا داشت علی اکبر خود را می‌برد : گاهی به و زمانی به یکدم به و دمی با خوشیم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
جگرم یاد حسین ریخت بهم یابن شبیب زخم شد از غم او پلکِ ترم یابن شبیب تهِ گودال که جای پسرِ زهـرا نیست جای قرآن که به زیر سمِ مرکبها نیست پیرُهن از تنِ بی سر شده در آوردند بی کفن در وسط دشت رهایش کردند حرمت مهریه ی مادرِ سادات شکست آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟ پای خود را ز لبان پسرم بر دارید : دادم تورا قسم به نَخ چادری که سوخت شاید دلت بسوزد و یک کـربلا دهی https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
سلام میدهم از راه دور در شب جمعه سلام بر حرم تو، سلام بر شب جمعه به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا سلام میدهمت با دو چشم تر، شب جمعه فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت رسیده است پدر در بر پسر، شب جمعه نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا حسن نشسته کنار پیامبر، شب جمعه چقدر فطرس پر سوخته ست گرد ضریحت کنار این همه مرغ شکسته پر، شب جمعه هنوز خاطره ی اوّلین زیارت خود را مُرور می کنم ای مهربان به هر شب جمعه فقط دعای فرج، تحت قُبّه ی تو بخوانم دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر، شب جمعه به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت مرا به کرببلا باز هم ببَر، شب جمعه چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم پدر، خرابه، سه ساله، کنار سر، شب جمعه : 💔 شب جمعه ست و کمی بر دل زارم بنگر مرغِ دل، میل پریدن به حریمت دارد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
اگرچه غرق گناهیم، بیقرار توییم هنوز هم که هنوز است در کنار توییم همیشه باورمان بوده یارتان هستیم بجای یار ببخشای اگر که بار توییم جهان ما چو خزان است در نبود امام در انتظار بهاریم و غمگسار توییم حریص جرعه ی آبیم و ندبه خوان شده ایم و در قنوت سحرها در انتظار توییم میان روز و شب و هفته گم شدیم آقا خزان شده دل و در حسرت بهار توییم تویی همان گل خوشبوی عالم خلقت ز سرفرازیمان بس همین که خار توییم گرفته ظلم و سیاهی تمام عالـم را بیا که منتظر رقص ذوالفقار توییم همیشه دست نهان تو هست بر سر ما و ما دلیل غریبیِ آشکار توییم بیا و تازه کن آقا هوای دلها را بیا که منتظر لطف بی شمار توییم همیشه جمعه غروبی به رنگ خون دارد کدام جمعه میایی؟ که بی قرار توییم همیشه در غم دوری چو شمع سوخته ایم بیا که لحظه به لحظه در انتظار توییم : چشـمها آلـوده و لایق به دیـدار تو نیست از چه راهی می شود روی تو دید مولای من https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
تا بگیرد زندگانی ام صفا گفتم حسین با همه بی بندوباری بارها گفتم حسین دستهایم راگرفتی هرکجا خوردم زمین تا نهادم دست خودرا روی پا گفتم حسین اشکهایم را خریدی، خنده دادی جای آن در میان خنده ها و گریه ها گفتم حسین هرکه باهرنیّتی خوانده تورا دادی جواب گاهی بااخلاص وگاهی با ریاگفتم حسین گاهی در تنهایی ام نام تو را ناله زدم گاهی دربزم عزایت بی صدا گفتم حسین تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند ناگهان بغضم شکست وبی هواگفتم حسین ازحرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین اربعین، من از وطن تا کربلا گفتم حسین حال میخواهی جواب شعرمن را هم نده ابتدا گفتم حسین و انتها گفتم حسین : 💔 با گریه رو به کرب‌و‌بلا میدهم سلام دوری زِ تو امانِ دلـم را بریده است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
شهری که قول داد به حیدر وفا کند بعداز نبی چه شد که بنایی دگر گذاشت روز غدیر کینه ی جمعی شروع شد آن کینه ای که در دل تاریخ اثر گذاشت پس آتش از همان جریان آب میخورد آن آتشی که بر دل مولا شرر گذاشت یک میخ سرخ روز علی را سیاه کرد میخی که خون فاطمه را روی در گذاشت یک سوم از ادامه ی سادات کشته شد مسمار بود فاطمه را بی پسر گذاشت راحت بگو که انسیه را بی هوا زدند ضرب غلاف زخم به دل بی خبر گذاشت بادی وزید و شاخه ی یاس علی شکست یاسی که روزهای بدی پشت سر گذاشت : با توام در، با تو، تا دیوارها هم بشنوند قلبِ است، این یاسی که پرپر می‌کنی https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد مادرم او را گرفت و تازیانه پشت هم هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد دست مادر آخرش واشد، نمیگویم چطور اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد من فقط میدانم آن روز و در آن کوچه، چه شد من فقط دیدم، چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر میکردم که بهتر میشود هرچه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد هرچه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود هرچه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد من عصای پیری مادر شدم در کودکی پیر هجده ساله، جز با تکیه بر من، پا نشد : حسنی هستم و از حشر چه باکی دارم؟ که سروکار غلامان با https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد دریایی از درد و غریبی موج خواهد زد پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست وضعت میان خانه چون زندانیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست خون دلت از کنج لبهایت روان باشد آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد سخت است تشنه باشی و لبهای لرزانت حتی برای آب خوردن ناتوان باشد هنگام برخورد لبت با کاسه ی آب است وقت گریز روضه های خیزران باشد : روى زانوى پسر بودى و عطشان نشدى صد شكر كه عريان نشدى https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
قیامتـی ست گمانم قیامت مهدیست جهـان محیط وسیع کرامت مهدیست زمان زمان شروع زعامت مهدیست غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدیست همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام امـام کـل زمان‌ها دوباره گشت امام بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد بهشت وصل خـدا را ثمر مبارک باد بـرای منتظـران این خبر مبارک باد خطاب نـور همه آیه‌های نصر شده ولـیِّ عصـر، دوباره ولـیِّ عصـر شده خطاب حضرت معبود را بخوان با من پیام قاصـد و مقصود را بخوان بـا من بیــا ترانـه ی داوود را بخـوان بـا مـن سرود مهـدی موعود را بخوان با من دوبـاره آیـه ی جاء الحق آشکار شده به یمن وصل، همه فصل ها بهار شده ز تیرگـی چـه زیان کوه نور نزدیک است رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است فـراق رفتـه و فیض حضور نزدیک است الا تمامــی یــاران! ظهـور نزدیک است : به انتظارتو بنشسته جن و انس و ملک زاعتـبار تــو گــردش کنــد تمــام فــلک https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
به یک نگاه تو بیمار می شود دل من به یک کرشمه گرفتار می شود دل من برای درک حضور تو ای گل نرگس همیشه راهی گلزار می شود دل من به شوق دیدن روی تو صبح آدینه رفیق دیده ی بیدار می شود دل من چه اشتیاق عجیبی چه حالتی دارد سحر که منتظر یار می شود دل من بیا که از غم هجر تو اسیر غصه ی بسیار می شود دل من سرور دل به ظهور تو بستگی دارد بیا که بی تو عزادار می شود دل من غروب جمعه که دلها همیشه می گیرد ز هرچه غیر تو بیزار می شود دل من به یاد غربت یاس علی که می گریم قسم به لاله سبکبار می شود دل من قسم به چشم پر اشک حسن در آن کوچه که خون ز قصه ی مسمار می شود دل من حدیث هیزم و در، چون به خاطرم آید شبیه چشم تو خونبار می شود دل من مگر به گریه کنم عقده های دل خالی وگرنه خسته ز گفتار می شود دل من : مانده ام در پس این شهرپرازدودوگناه من بدون تو چطور نای نفس را دارم😔 https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
بگو برای تو اصلا، چه سود دارم من؟ میانِ این‌همه عاشق، وجود دارم من؟ قبول کن، منِ کم را، قبول کن، من را کجا تحملِ ذکـر و سجـود دارم من؟ برایِ دم زدن از تو؛ سرودن از چشمت همیشه حرف و سخن، زود، زود دارم من مرا زِ خاک فرا خوان و سویِ عرش ببر فقط به سویِ تو، شوقِ صعود دارم من ترحمی بنما بر سرشکِ دیده‌ی تَر که اشک بر روی چشمم، چو رود دارم من بگو بمیر برایم، ببین که میمیرم علاقه‌ای به تو، تا این حدود دارم من اگرچه رعیتم، اما همین مرا کافیست که شاهِ باکرم و اهلِ جود دارم من : 💔 تمام عُمر نَهَم سر به خاک این درگاه که لحظه‌ای تو کنی زیر پای خویش نگاه https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
ماچه میفهمیم اندوه درودیوار را ماچه میفهمیم اشکِ چشمهای تار را ماچه میفهمیم وقتی مادری درآتش است پهلویش طاقت ندارد داغیِ مسمار را مانده ام امشب بگویم از غلاف و کوچه ها یا بگویم داستان میخ کج رفتار را پشت در غوغا شده، ای کاش زینب نشنود طعنه های مردکِ بی شرمِ بی مقدار را آتش آورده ست پشت خانه ی وحی خدا با خودش همراه کرده بی حیا، اشرار را کینه هایی را که در دل داشت در پا جمع کرد زد ولی انداخت از پا حیدر کـرار را ماچه میفهمیم از این داغ وقتی مجتبی دیده با چشم خود این داغ مصیبت بار را : کبوتری که زمین خورده زیر پا نزنید صنوبری که خمیده ست با عصا نزنید به جای اینکه به داد دل علی برسید لگد به پهلوی زهراش بی هوا نزنید https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
گفتم این اشک که مرحم بشود حیف نشد مرحم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو، سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود، حیف نشد فـدک و خانه‌ی امن و جگری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم  مگر مادرمان ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست مانع آن همه ماتم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد : 💔 به هرم آتش دوزخ بسوزد آن دستی که بین کوچه به یک ضربه قامتت خم کرد میان آن در و دیوار خونِ تازه نشست بلند مرتبه بودی و حرمت تو شکست https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
سلام آقا گدای بی سروپا را نمی خواهی؟ گدایی که تمام عمر بوده غرق گمراهی در این دریای بی پایان، میان خیل زائرها گرفت انگار قلاب نگاه تو به این ماهی خطایی هم اگرکردم،نباشد خرده چون عبدم نبخشی خرده میگیرم،شما سلطان شما شاهی من اینجا زیر ایوانم تو آن بالای بالایی سلیمانا نگاهی کن به این مور از کرم گاهی ببین کوه گناهی را به اشک دیده آوردم بنازم که تو بخشیدی چه کوهی را به چه کاهی سلیمان نه، که بالاتر، علی سوم زهرا ندارد فرق اینجا هدهدی با کفتر چاهی به محشر میگذارم پا، به امید نگاه تو ندارم در بساطم غیر آه روضه ها آهی دلم تنگ است آقا جان هوای کربلا دارم بگو ابن شبیبت را بخواند شعر جانکاهی : در نـامه ام نوشته گنه کار و بد، ولـی خیلی برای خون خدا گریه کرده است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
نگاه کن چقدر روضه ها اثر دارند برای قافله ی شب زده سحر دارند خوشا به حال کسانی که در هوای حسین همیشه و همه جا دیدگان تر دارند فقط به حرمت فیض دعای ارباب است تمام اهل زمین آبرو اگر دارند خبر رسیده ابالفضل روضه می آید ملائکه همه در حالت خبردارند هوای هرشب جمعه هوای عاشوراست هوای صحن تو را نوکران به سر دارند دلم به رحمت گرم است که از عوالم بالا به ما نظر دارند دلی اسیر گزند و بلند می گرید سری به نیزه بلند و بلند می گرید : 💔 ما را مگو حكايت شادی كه تا به حَشر ماييم و سينه اى كه در آن ماجراى توست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
نصيبِ رزقِ خودم را وسيع می‌خواهم مدينه، هفدهِ ماه ربيع می‌خواهم برای اين دو سه روزه فقط نمی‌خواهم برای روزِ قيامت شفيع می‌خواهم درست در شبِ ميلادِ آفتابِ ششم دلم گرفته خدايا بقيع می‌خواهم کريم تا که تويی و فقير تا که منم هر آنچه خواسته‌ام را سريع می‌خواهم به پای پرچمِ اسلام تا دمِ آخر دلی سميع و بصير و مطیع می‌خواهم : عید است و خداوند فرستاده برات نوری چو نماز و روزه و حج و زکات ذکری که شبیه قبله وحدت ساز است بر خـاتـم انبیـاء مـحـمــد صـلـوات https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
این روز ها که روضه میسّر نمی شود بی روضه، روزگارِ دلم سر نمی شود دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود این قول بهجت است که حتی نمازِ شب با گریه بر حسین برابر نمی شود ای روضه خوان، بخوان و مرا کربلا ببر حالم بدونِ روضه که بهتر نمی شود سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا قلبم حریف روضه ی اکبر نمی شود افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون با جسم چاک چاک، که باور نمی شود حرفی بزن قرارِ دلم، نورِ دیده ام چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون ای جان من، به آخر عمرم رسیده ام : 💔 ای خفته در مزار سر از خاک کن برون احوال نوکران تو بعد از تو درهم است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
ما نوکر و تحت نظر حضرت زهرا مشمول دعای سحر حضرت زهرا ما را بنویسید گدا، یا که نه اصلا دیوانه وَ یا دربدر حضرت زهرا او مادر ماهاست، همین است بولله پس ما همه "دختر پسر" حضرت زهرا فخرم همه این است،که در مجلس روضه خوانند ، مرا کارگر حضرت زهرا بر چارقدش حضرت جبریل، دخیل است این چادر مشکی ست، پَر حضرت زهرا زهراست فقط تاج سر حضرت حیدر حیدر بشود تاج سر حضرت زهرا خاموش شود آتش جانسوز جهنم با قطره ای از چشم تر حضرت زهرا این مصرع آخر شده حرف دل نوکر ای کاش که ما رم بخره حضرت زهرا : 💔 نذر کردم تو بمانی ز مدینه برویم کم اجل را تو در این خانه مان دعوت کن https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
بر شانه می‌آورد تا بانو نیافتد آرام تا این شمع از سوسو نیافتد پروانه بود و دورِ مادر چرخ میزد حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد تا دید می‌آید حرامی سویشان گفت ای کاش راهِ نانجیب این سو نیافتد خیلی حواسِ مجتبیٰ جمع است اینجا زخمی دگر این دفعه بر بازو نیافتد وقتی که زد سیلی تقلا کرد طفلی یعنی اگر اُفتاد هم با رو نیافتد پهلویِ او تازه شکسته بود اُفتاد اما نشد بر خاک از پهلو نیافتد ای کاش دیوارِ گذر احساس هم داشت ای کاش جایِ سنگ بر اَبرو نیافتد یکروز در گودال هم می‌گفت مادر زینب بیا از رویِ زین با رو نیافتد قاتل رسید و مادرش فریاد می‌کرد ای کاش بر این سینه با زانو نیافتد ای کاش آبی رویِ این لبها بریزد یا اینکه دستش بر سرِ گیسو نیافتد : 💔 راز سربسته ی چشمان فاش شده بعد از این لرزش در خواب حسن را چه کنم؟ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
بر درد تنهایی دچارم، ای نگارم پایان ندارد انتظارم، ای نگارم پاییزی ام، هجران امانم را بریده برگرد ای باغ و بهارم، ای نگارم آواره ای بودم مرا نوکـر نوشتی نوکـر شدن شد افتخارم، ای نگارم با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم منهای تو، بی اعتبارم، ای نگارم این آبرو، این اشکها، این مهر زهرا من هرچه دارم از تو دارم ای نگارم می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟ در وقت سخت احتضارم، ای نگارم مثل همیشه آخرِ کارم، خودم را دست رقیه می سپارم، ای نگارم کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم بابا بیا امشب کنارم، ای نگارم دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه کم سو شده چشمان تارم، ای نگارم : افسوس می‌خورم که غایبم از انتظار تو ‏شرمنده بی سلام رد شده‌ام از کنار تو https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
سلام آقا گدای بی سروپا را نمی خواهی؟ گدایی که تمام عمر بوده غرق گمراهی در این دریای بی پایان، میان خیل زائرها گرفت انگار قلاب نگاه تو به این ماهی خطایی هم اگرکردم،نباشد خرده چون عبدم نبخشی خرده میگیرم،شما سلطان شما شاهی من اینجا زیر ایوانم تو آن بالای بالایی سلیمانا نگاهی کن به این مور از کرم گاهی ببین کوه گناهی را به اشک دیده آوردم بنازم که تو بخشیدی چه کوهی را به چه کاهی سلیمان نه، که بالاتر، علی سوم زهرا ندارد فرق اینجا هدهدی با کفتر چاهی به محشر میگذارم پا، به امید نگاه تو ندارم در بساطم غیر آه روضه ها آهی دلم تنگ است آقا جان هوای کربلا دارم بگو ابن شبیبت را بخواند شعر جانکاهی : در نـامه ام نوشته گنه کار و بد، ولـی خیلی برای خون خدا گریه کرده است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
به سرم زد که به سـوی حرمـت پر بزنم به امیــد کــرمـت باز  بـر آن  دَر  بـزنـم شب جمعه است صدایت نزنم می میرم کاش می شد که بیایم به شما سـر بزنم عطر سـیب حَرَمت دُورِ سرم می پیچـد نیست جایز که دَم از نافه و عنبـر بزنم نروم جای دگر مقصد من سمت شماست می شود تا که تو هستی دَرِ دیگر بزنم؟ عشق معنا شده در لوح دلم، کرب وبلا باید از "کرب وبلا"، ذکـرِ مکـرّر  بزنم عاشقان رزق نشد دیدن بین الحرمیـن باید امشـب بروم، رویْ، به مـادر بزنم : 💔 قلبی شڪسته و همه شب در هوای تو پر میڪشد به نیت تو دستم نمیرسد به ضریح تو ڪاری بڪن برای من عالم فدای تو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
عمریست با عنایتتان گریه میکنم                      با روضه های مادرتان گریه می کنم وقتی میان روضه به گودال میرسم با اشکهای خواهرتان گریه می کنم گریان برای ساقی لب تشنه، مشک هم با مشک بر برادرتان گریه می کنم گاهی برای آن سر بالای نی، گهی  بر زخمهای پیکرتان گریه می کنم هروقت روضه،روضه‌ی شش ماهه می شود                   با روضه خوان هیئتتان گریه می کنم اصلا چگونه اشک نریزم برایتان من که مدام با غمتان گریه می کنم حس می کنم میان حرم ایستاده ام  هر وقت پای بیرقتان گریه می کنم گر دست من رسد به شما می نَهَم ز درد سر را به روی دامنتان، گریه می کنم من را حسین زائر شش گوشه میکنی؟ من که برای اکبرتان گریه می کنم یک تکه از بهشت خدا می شود دلم هر وقت با زیارتتان گریه میکنم : 💔 هرکجا افتاده بینی دستگیری می‌کنی دست مارا هم بگیر جانا، ز چشم افتاده‌ایم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود باعث رنجش زخم دل مولا نشود سر سجاده دعا کرده حسن آهسته بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود ز دهان زن همسایه شنیده زینب حال او بس که وخیم است مداوا نشود بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود حال او زار و خراب است بمیرم ای وای دیگر از بستر بیماری خود پا نشود : 💔 قبل ازحساب، صبح‌قیامت‌که‌می‌شود اول برای گریه می‌کنیم https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796