#روضه_اربعین_حسینی
رسیده ام که بگویم #سلام یاورِ عطشان
سلام #شاه_شهیدان، سلام #سرور و سلطان
رسیده ام که پس از اینهمه مراحلِ دوری
دوباره سر بگذارم به آستانِ تو جانان
سلام کشته ی #بی_سر، سلام زاده ی #کوثر
سلام میوه ی جانِ #علی و ختمِ رسولان
رسیده ام که بگویم، به اقتدار و سلامت
رسیده اند به کویت، دوباره جمعِ #غریبان
نه خسته است دلی، نه شکسته حرمتی از ما
نه بی تو هیچکسی، ناسزا شنیده ز عدوان
نه چادری شده پامالِ این و آن، تَهِ #گودال
نه معجری شده غارت ز #بانوان و صغیران
نه صورتی شده #نیلی، نه #حرمله زده #سیلی
نه #تازیانه کسی زد، به کودکان و یتیمان
نه کودکی به #خرابه، کنار راسِ تو دِق کرد
نه دختری ز سفیری، شنیده لفظِ کنیزان
به #اقتدار و سلامت رسیده ام ز #قیامت
رسانده ایم پیامت، #قسم به #خون_شهیدان
فقط بسنده به یک جمله میکنم ز #فراقت
که کاش بود #علمدار در کنار اسیران
□ □ □
تو هم بگو سخنی از خودت ز ساعتِ آخر
چها گذشت به جسمت، بزیرِ سمِ ستوران
چه شد که تکیه زدی تو، به #نیزه های غریبی
نشد بجای تو #خواهر، شود روانه ی #میدان
به غیرِ طفلِ صغیرت که روی #دست تو جان داد
کسی جواب نمیداد، بر ندای تو مهمان
اگرچه پیش پدر، #روضه_پسر نشود خواند
مرا اشاره ای از دل، تراست ناله ای از جان
به پیشِ چشمِ تو پرپر، که گشت #شبهِ_پیمبر
گرفت جانِ مرا هم شبیهِ جانِ تو جانان
مگو که یار نمانده، هنوز #خواهر تو هست
که جانِ خسته چو موری است، هدیه نزد #سلیمان
#روضه_اربعین_حسینی