🟢وجدانش قبول نکرد ول کند برود!
🔴«همنفسمادران»، روایت زندگی زیبا کیانی فعال پشتیبان جبهه
🔷وقتی زدیم بیرون، خرمشهر داشت دود میکرد. شب و روزش یکی بود. هرکس برای خودش توی دود و آتش میدوید. جادۀ خرمشهر بسته بود. رفتیم آبادان از پل بهمنشیر برویم. بین آبادان و اهواز بنزین تمام کردیم. پرنده پر نمیزد. همهاش بیابان بود. آفتاب غروب کرد. نمیدانستیم چه کار بکنیم.
🔶 یکدفعه یک بنز که پر ماسه بود، نمیدانم از کجا ظاهر شد. رانندهاش حدود پنجاه سال سن داشت. ایستاد و گفت: «ماشینم گازوئیله. بنزین نیست که بهتون بدم. هیچ ماشینی از این جاده نمیآد. اینجا هم یه ساعت دیگه پر شغال میشه، بچههاتون رو تیکهتیکه میکنن.»
🔷وجدانش قبول نکرد ول کند برود. بکسلمان کرد به ماشینش. آنچه ماسه داخل ماشینش بود ریخت توی سرمان. نه چشم داشتیم نه قیافه. گفتم: «آتش خرمشهر کم نریخت توی سرمون، اومدیم خاکهای خیابون هم میریزه تو سرمون.» هوا تاریک شده بود که رسیدیم اهواز...
#معرفی_کتاب
#همنفس_مادران
#مرز_و_بوم
#پریسا_مرادی
#زیبا_کیانی
#شهید_نصرت_الله_کیانی
🛒 خرید آسان از سایت:
http://shop.hdrdc.ir/
با ما همراه باشید👇👇👇
@nashremarzoboom