eitaa logo
نسیم حکمت
5.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
108 ویدیو
151 فایل
اطلاع‌رساني آثار و دروس حضرت استاد حجت الاسلام و المسلمين سيد يدالله يزدان پناه دام ظله
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
قسمت اول: ما شاید در کار قاسم سلیمانی عظمت او را ببینیم ولی از ظرفیتی که در انقلاب اسلامی برای پرورش این شخصیت روی داده است هم باید سخن گفته شود. در عین حال که باید این شخصیت شناخته بشود مکتبی که برآمده از آن است باید به آن مکتب هم توجه کرد. انقلاب اسلامی همراه با خودش دسته ای از پدیده های متناسب با خود را فراهم کرده است. و این نمایی است از تمدن اسلامی که ما درصدد آن هستیم. به عنوان یک مقدمه کوتاه که جای البته تفصیل دارد باید اشاره کنم؛ ما وقتی فضای تمدن اسلامی را مطرح می کنیم چه تصویری داریم و چه مؤلفه هایی را دنبال می کنیم. گفته ام بنده در بحث های قبلی که مغز تمدن اسلامی معنویت و عرفان و توحید است بدون اینکه سهم سایر موارد را کم کنیم. این بحثی که الان می خواهیم وارد شویم نمونه ای است از نشان دادن اینکه چگونه معنویت مغز است. همین مسئله را در سایر مسئله های اجتماعی باید پی بگیریم. من دیده ام برخی می گویند تمدن اسلامی جمع دنیا و آخرت. اما مسئله بیش از این است. مغز تمدن اسلامی می شود فوق آخرت که خداوند متعال است. خودم تلقی ام نسبت به حاج قاسم سلیمانی این است که ایشان اندیشه شهادت را به عمق ویژه ای رسانده است در فضای سلوکی شان خیلی عمق داده اند. من به عنوان ابرشهید و شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی از ایشان یاد کنیم. هرچند باز می توان بالاتر ترسیم کرد مثل امام حسین ع و سایر ائمه ع ولی خوب ایشان هم شاگردان آن مکتب هستند. ابرشهید و شهید متعالی در تراز تمدن اسلامی چگونه شخصیتی است؟ گاهی ما این را در لابلای شخصیت ها و برخی شهداء می دیدیم اما در مورد ایشان خیلی به چشم آمده است. ملت با لطف الهی با این شهادت برکت یافت. خود ایشان که البته نیاز نداشت. چه اضلاعی است که ایشان را به اینجا می کشاند و تبدیلش می کند به این شخصیت. بدانید کنش اجتماعی و فردی خالی از معنی نیست. با معنی کنش قابل فهم می شود. فهم کنش با معنی درون آن است. معنی اجتماعی کنش همان فرهنگ می شود. هر کنشی شدت و قوتش به معنی های پشت صحنه آن باز می گردد. کنش های اجتماعی‌ عمده‌ای که شهید سلیمانی انجام داد مقاومت و جهاد بود. پس وقتی عنوان می دهیم اضلاع، مرادمان آن معانی نهفته پشت صحنه است که البته بحث را معطوف می کنیم به شهادت. واقعیت این است که ما چند زاویه کار داریم که در مکتب امام ره به نحو واضح وجود دارد. یکی از آن ها سه گانه ای است به عنوان معنویت، عقلانیت و عبودیت. این سه گانه پایه انقلاب ماست. برخی متوجه نیستند. برخی عقلانیت را برمی دارند و می بینند برخی پایه های اندیشه ای با خلل مواجه می شود و ما تعبیر می توانیم بکنیم به اخباری گری صرف که این بروزات خاصی دارد و می شود به این بروزات اشاره کرد که ما نمی خواهیم الان به این نتایج و بروزات اشاره کنیم. معنویت و عرفان هم جایگاه جدی دارد یعنی همه کار برای خدا باشد و قیام لله باشد و برای خدا باشد. من مأمور به وظیفه ام که حالا در سخنان امام ره است، همین است. مامور به وظیفه بودن تعبد است ولی پشت صحنه آن معنویت است و آن خدا و خدامحوری است و لا غیر که حتی حضرت امام ره در بسیاری از جوان های پیرو خودش بنیاد کرد. و حتی در تحلیل ها هم خرمشهر را هم خدا آزاد کرد فرمودند و مشابه این موارد زیاد است؛ یک وقتی متکلمی گفت که متکلم هم این را می گوید که از او پرسیدم وقتی امام ره این را فرمود شما بار متکلمانه در غنای آن دیدید که اعتراف کرد خیر و در واقع این سخن‌هایی غنایی بیش از سطح متکلمانه دارد. در قصه عقلانیت که حضرت امام ره حاضر بود خودش را بشکند ولی این عقلانیت را نگه دارد. مثالش خوب پیام قطعنامه است. با اینکه آن مخالف خواست ایشان بود ولی خود را شکست. شریعت محوری هم جدی است. که در کار حضرت امام ره است و در کنش های شاگردان مکتب امام ره می بینیم. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
قسمت دوم: آیا در شهادت شهید سلیمانی هم این سه ضلع هست؟ برخی می خواهند کورکورانه بروند شهید بشوند ولی ما در کار شهید سلیمانی با اینکه شجاعت و تمنای شهادت می بینیم ولی حرکت کورکورانه نمی بینیم. قبلا هم داشته ایم. نوع قلم شهید چمران را هم دیدیم. جوانی که در صدر اسلام مکاشفات داشت و گزارش داشته ایم که سخنان و ناله های اهل جهنم را می شنید و پیامبر ص تأیید فرمودند و خوب درخواست دعای شهادت کردند و شهادت ایشان با چنین عمق خداخواهی ای محقق شد. اینکه در قصه شهید سلیمانی ایشان می خواهد محل دفنش در کنار شهید یوسف الهی باشد به خاطر همین است. این را حضرت امام ره تزریق می کند که شهید نظر می کند به وجه الله. که حدیث داریم خون شهید هفت خاصیت دارد و خاصیت هفتمش این است. گاهی شهادت فی سبیل الله است و گاهی لله و فی الله می شود. تمام آنچه که در دین داریم یک سطح بالایی به نام عبادت احراری دارد که در شهادت هم مطرح است. گاهی قد و قامت یک شهید در حد رفتن به بهشت است ولی گاهی شهادت شهادت احراری است. این دست نوشته آخر شهید سلیمانی است که من خواهان دیدارت هستم...دیداری که موسی ع را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود. این منطق برتر شهادت است که اینجا معنویت عمق پیدا می کند. اینکه خدایی می خواهم بشوم. ما در مورد اباعبدلله ع این را دیدیم که در نهایت وقتی بر زمین افتاده اند لامعبود سواک را سر می دهد. شهادت متعالی شهادت احراری می شود نه شهادت فی سبیل الله. و البته آن هم کم نیست. برخی جوان ها این را می خواهند که بد نیست ولی منطق نهایی نیست. به تعبیر حضرت امام ره این را در اسلام ناب محمدی ص داریم. عقلانیت را در شهادت و معنویت را خیلی پرتر می شود مطرح کرد حتی اندیشه صبر و جهاد را باید بر همین اساس توضیح داد. ادبیاتی که علامه در المیزان دارد که شهادت فی الله و فی سبیل الله را از هم جدا می کند همین است. شهادت اگر بخواهد از بعد عبودیت و شریعت هم مطرح بشود، این است که قرار نیست فقط بروم جلو و صف را بشکنم بلکه بندگی کردن است. اگر کسی بتواند توضیح دهد عقل و عرفان و شریعت کنار هم قرار بگیرد چه معجونی را پدید می آورد خیلی عمق پیدا می شود. چیزی که طراوت می دهد جمع این سه گانه است و از اعوجاج ها و خشکی ها جلوگیری می کند. در همان معنویت هم عقلانیت جمع می شود و هم شریعت. این مؤلفه ها در شهید سلیمانی جمع شده است. در نامه آخر شهید چمران هم توضیحاتی دارد که ای دست ها و پاها مبادا کوتاهی کنید که می خواهی به محضر خدا برسی. این هم از همین نوع است. مؤلفه و جهت دیگر دنیا و آخرت و توحید است، برخی جوری توضیح می دهند که دنیا فقط مهم است که این دیگر خیلی پرت است. اما برخی دیگر توضیح می دهند که دنیا هیچ اصالتی ندارد و هیچ جهت توجهی نیاز ندارد تبدیل می شود به یک زهد خشک بی منطق که این عملا حذف آن عقلانیت است. برخی می گویند معنویت و جوری توضیح می دهند که گویا دنیا حذف می شود. و این خطاست. دنیا مهم است چون سعادت من و اجتماع را رقم می زند. این توضیح خوشی دارد در اندیشه صدرا؛ سعادت معنوی توحیدی را نمی توانید جوری طرح کنید که دنیا و بدن را حذف کنید. حتی فرض کنید اگر آخرتی نباشد به خاطر عزت مندی به دنبال مقاومت و ظلم ستیزی می بودیم. کسی هم که برای معنویت کار می کند اندیشه ظلم ستیزی را برنمی دارد. رنگ اخروی می دهد چون می خواهد به رنگ اصلی درآید. در مکتب امام و در مکتب شهید سلیمانی دیدیم که یک بغض نسبت به ظالم دارند نه به خاطر اینکه خدا گفته است. بلکه به خاطر اینکه ظلم بد است و این همان جمع متعادل است. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
قسمت سوم: اندیشه مطرح در آیه ان الله اشتری من المؤمنین در یک جاست ولی تمامش این نیست که فقط جنت به معنای معهود نتیجه باشد.....در کنارش شهید ینظر الی وجه الله است که این خیلی اوج پیدا می کند. برخی این سه گانه ظلم ستیزی، بهشت رفتن و معنویت را جمع می کنند. کسی که خدا رامی خواهد، بهشت را هم می خواهد نه به خاطر خود بهشت بلکه لبخند خداوند را در آن می جوید. او جمع کرده است بین بهشت و منطق توحیدی. برخی گفته اند چرا بهشت را حذف می کنید. بهشت جای توجه حق است به نحو برگ افتخار و جای توجه حق است. در مورد ظلم ستیزی هم معتقدم که این هم حق است چون با حقیقت انسانی سازگار است. ظلم ستیزی به بهشت می برد و محبوب خداست. یک سه گانه یا چهارگانه دیگر است؛ که این اصل اندیشه شیعی است. شیعه سه اندیشه ممتاز دارد و تقریبا موتور محرکه اوست؛ یکی ولایت است، دیگری شهادت و سومی امید است. این را در سه امام ع دیده است( اولی در حضرت امیر ع دیده است و در فرزندان آن حضرت، شهادت را در امام حسین ع و سومی را در قیام حضرت حجت عج و آینده خوش و رحمت الهی دیده است. این سه معنا ولایت پذیری، شهادت طلبی(شهادت پذیری با همه آثارش) و امید به قیام حضرت حجت ع است. همیشه شیعه با این سه گانه نفس می کشد. و ولایت پذیری محور می شود. این ولایت پذیری را شهید سلیمانی خیلی خوش پیاده کرد. سه بار قسم می خورد که مهم ترین شرط عاقبت بخیری رابطه قلبی با حکیمی است که سکان دار انقلاب است. ما الان کسانی را داریم که نوعی مستقل می خواهند خدمت بدهند که این نوعا خلل ایجاد می کند. درباره امید هم صحبت ایشان در جنگ 33 روزه است که می دیدیم امید ما قطع می شود. در آن نقاط خیلی کور نوع شیعه به ائمه و حضرت زهرا س و حضرت ولیعصر عج متوسل می شوند که باز در کار و توسلات ایشان دیده می شود باید بر فرهنگ شیعه این اندیشه ها مستولی باشد. و بعد از جوان بخواهیم که این مسیر را برود. شخصیتی مثل ایشان در اوج لطافت قرار دارد. لطافت های انسانی و ولایی. گاهی می گفتیم تضادی است در امیرالمؤمنین ع در اینجا(که هم جمع رحمت و هم غضب الهی است) اینجا هم به مراتبی دیده می شود که سرّش جمع شدن این سه گانه است. حالا چنین اضلاعی وقتی که کنش درست می کند؛ کنش اجتماعی بی مرز و بی انتها درست می کند. کسی که منطق احدی الحسنین و منطق شهادت فی الله را پذیرفت ،کسی که اندیشه شهادت دارد فعل و کنشش به اتمام نمی رسد به علاوه هر جا شیعه و مسلمان و مظلومی در خطر و ظلم باشد او هست و یک بی مرزی دیگر دارد و آن بی مرزی از حیث عمق است. کسی که می خواهد شهید فی الله بشود پایان ندارد و می داند باز خیلی کار دارد. قد و قامتس اخلاص و کنش اجتماعی اش بی پایان می شود. درباره حضرت امام ره خودشان برای یک عالم ربانی بیان می کنند که من از خودم حسابرسی کردم که برای مردم انجام می دهم یا برای خدا. و دیدم وقتی برای خدا انجام دادم چقدر بی پایان شد. اخلاص آیا می تواند موجب توحد اجتماعی شود یا نه؟ بله پاسخ همین است و می توان تحلیل را انجام داد که چگونه توحد اجتماعی می آفریند. اخلاص است که کار را بی مرز می کند. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
استاد امینی نژاد عرفان اسلامی، تمدن‌ساز است و نه تمدن‌سوز گزارش سخنرانی جناب استاد امینی نژاد در سمینار "شهید امت، انسان تراز تمدنی" با عنوان "تاثیر جهاد اصغر بر جهاد اکبر در بیان ابن عربی" 👇👇 https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
قسمت اول: برخی درباره عرفان اسلامی قائل هستند که عرفان اسلامی تمدن سوز است نه تمدن ساز. برخی مدعی شواهد تاریخی و متنی هستند. می گویند ما نمی توانیم بر پایه عرفان اسلامی تمدن بسازیم. در برخی مباحث این نکات مورد بررسی مفصل تر واقع شده است. اما واقعیت به لحاظ شواهد متراکم و هم اقدامی که حضرت امام ره داشت این است که باید گفت این عرفان اسلامی تمدن ساز است. علت اینکه عرفان اسلامی تمدن ساز است خود وضع دین و آیات و روایات است و نسبتی که عرفان با این منظومه دارد. ما در آیات و روایات داریم رهبانیت و تبتل و انقطاع الی الله. البته بیش از این ها هم هست. ما وقتی آیات و روایات را مشاهده می کنیم مغزش مسئله توحید و گرایش به خداوند متعال است. در همان رهبانیت که در روایتی لکل نبی رهبانیه ولی به حسب شرائط خاص بروز و نمود معنویت به شکل خاصی است. در زمان حضرت مسیح ع ای بسا انقطاع الی الله به گونه ای خاص است. ما می بینیم حضرت مریم و حضرت یحیی و حضرت عیسی علیهم السلام ازدواج نکرده اند و بعد از حضرت عیسی ع ما مسئله سیاحت و سر به بیابان گذاشتن زیاد است. در رهبانیت مسیحی بخشی دینی است و برخی پردازش های دیگر است که ضرورتا منفی نیست. اما وقتی به زمان ختمی می رسیم، نبی ختمی ص با توجه به شرائط، ایشان رهبانیت را به سمت ویژه ای جهت می دهند. مثلا سیاحت امت را ایشان جهاد معرفی می فرمایند. یا رهبانیت امت را نماز و روزه و حج و جهاد را معرفی می کنند. ماهیت و هویت انقطاع الی الله در یک ساختار جدیدی قرار می گیرد. این معنا بعدا در میان عارفان مسلمان رواج پیدا کرده است. بعدا در فضای اسلام گرایش های رهبانیتی که در فضای مسیحیت می بینیم اینجا مشاهده نمی شود. تعدیل شده است. مثلا درباره تبتل روایتی هست که خانمی می آید خدمت امام صادق ع و می گوید مادرتان فاطمه زهرا س بتول بود و من هم می خواهم چنین شوم. امام صادق ع پرسید می خواهی چه کار کنی؟ گفت می خواهم ترک ازدواج کنم. حضرت فرمود مادر من بتول بوده و متبتله بود ولی ازدواج کرد و فرزندداشت و همسرداری کرد. اینجا تبتل و رهبانیت و انقطاعی که در اسلام هست که در قالب دخالت ها و حضورهای اجتماعی حاد می تواند شکل بگیرد. مثلا در نگاه محی الدین ابن عربی می گوید روح عرفان عملی مجاهده است. مجاهده تحمل مشقت های جسمی است برای رسیدن به خداوند متعال است. خوب این البته در نماز و صوم و مانند آن هم هست. این تحمل را و مجاهده را اینجور معنی وقتی کردید می بینید اوج آن در جهاد اصغر بروز پیدا می کند. هیچ مشقت بر بدنی اشد از جهاد اصغر نیست. به تعبیر محی الدین ابن عربی انسان می خواهد خون خود را در راه خدا بریزد. مهم ترین مشقتی که می تواند بر بدن وارد شود همین ریخته شدن خون است. در فتوحات ج 2 ص 146 بیان ایشان این است. فلما كان إتلاف المهج أعظم المشاق على النفوس لهذا سمي جهادا؛ با اینکه در نماز و روزه مجاهده هست ولی به آن ها نگفته اند جهاد ولی به جهاد اصغر گفته شده است. به همین خاطر گویی مجاهد مثل دائم الصیام و دائم الصلاه است. در ج 4 ص 463 می گوید.... حتى يرجع إلى أهله بما اكتسبه من أجر أو غنيمة إنه كالصائم القائم القانت بآيات اللَّه لا يفتر من صلاة و لا من صيام حتى يرجع المجاهد و قد عرفت بالحدیث الصحیح که ان الصوم لا مثل له و قد قام الجهاد مقامه و مقام الصلاة و ثبت هذا عن رسول اللَّه ص.‏ باز در فتوحات ذیل آیه التائبون....و بشر المؤمنین که قسمت به قسمت عنوان هایی را که در آیه شریفه آمده است درباره سالکان الی الله مطرح می کند تا می رسد به سائحون که در اصل لغت به معنای سیاحت است که اشاره دارد به سابقه تاریخی این امر در ادیان که سیاحت معنوی بوده است، ولی در فضای سیاحت اسلامی این را جهت داد به سمت حج و جهاد است. و حتی در اسلام بروزات معنویات گرایانه در ادیان سابق به سمت اعتکاف در مسجد در قبال گوشه گیری های در غارها مطرح شد. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
قسمت دوم: اگر روح معنویت الهی کمال انقطاع الی الله است و رهبانیت است و رهبانیت معنای حقیقی اش این است دیگر نمی توان از تمدن سوزی معنویت اسلامی سخن گفت. با تعبیر تعرف الرهبانیه فی وجوههم، چندین روایت وجود دارد رهبانیت و مسئله انقطاع را توضیح می دهد. در اصل مسیحیت التزام به عدم انجام ازدواج نبود بلکه حسن آن بود. در زمان رسول خدا ص همین رهبانیت ها شکل داشت می گرفت ولی رسول خدا ص این را به سمت خاص جهت داد. بنابراین باید بگوییم جهاد در راه خدا تبتل و رهبانیت است و این در مجاهد فی الله است. جهاد باید ابزاری برای سلوک و خودسازی تلقی بشود. اگر حقیقت عرفان اسلامی گذشتن از خود باشد، حالا باید ببینیم برنامه های متعدد سلوکی چه میزان می تواند این را تأمین کند. بسیاری از برنامه های سلوکی گاه ظاهرش ازخود گذشتن ولی باطنش خودپرستی شده است. مانند رسیدن به قدرت ها و بهره مندی هاست. اما در عباداتی که سخت می شود این فرصت خیلی بهتر مطرح می شود مانند نماز شب و روزه در روزهای تابستان که یا مخفی است یا مشقت واضحی دارد. امر به معروف و نهی از منکر گاه در مسیر سلوک معنادارد و گاه بعد از رسیدن به حق تعالی، معنی دارد. جهاد هم همین طور است. به بیان دیگر اگر محتویات توسط عرفا مطرح شد و ما در حضرت امام ره می بینیم که ایشان سلوک و بلکه دیدار الهی را به نحو جدی و عملیاتی در صحنه عملیات تربیت جمعی قرار داده است. حضرت امام ره در مورد آن حدیث شهادت روی نقطه آخر دست گذاشته است و این یک مکتب تربیتی ویژه است. گاهی فرد خودسازی می کند و بعد جامعه سازی می کند(اشهد ان محمدا عبده و بعد رسوله) دخالت در اجتماع یک منطق دیگر هم دارد و آن هم برای خودسازی است. دخالت سیاسی گاهی حذف دیگران است برای مطرح شدن خود است. این یک منطق غلط است. همین تجربه را در خانواده می توان داشت؛ در خانواده می تواند همه برای من باشد یا من برای همه باشم. در صحنه اجتماعی مردم را بروز و ظهور الهی و عیال الله می بیند. در این مسیر می تواند توکل، فناء و مانند آن را برداشت کند. ابن عربی نام دو نفر را می برد که به شکل جهاد به مقامات رسیده اند. یک نوجوان اندلسی به نام احمد بن همام که در نوجوانی و پیش از بلوغ به مقامات رسیده است. کان من کبار رجال مع صغر سنه...انقطع الی الله تعالی علی هذا الطریق. ج 4 ص 478 می گوید اگر خودش نمی تواند در جهاد باشد باید در فکر تجهیز مجاهدان باشد و در غیر این صورت شعبه ای از نفاق در چنین کسانی است. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
تصاویر نشست 👆👆
هدایت شده از هاشمی
سردار سلیمانی عرفان یزدانپناه 98.11.17.MP3
32.49M
صوت جلسه استاد یزدان پناه و امینی نژاد
هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
بخش اول از سمینار تمدنی "شهید امت" ۱۷ ام بهمن روز پنج شنبه ساعت ۱۰ تا ۱۲.۳۰ در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات، با دو پنل عرفانی و فقهی برگزار می شود. بخش دوم از همین سمینار روز دوشنبه ۱۲ام اسفند در همین پژوهشگاه برگزار خواهد شد. https://eitaa.com/Habibollah_Babai‌
مطالب و صوت مربوط به بيانات استادان يزدان‌پناه و اميني‌نژاد در نشست فوق در پيام‌هاي قبلي تقديم شد.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بیانات استادیزدان پناه درباره افق معرفتی شهداء برخی از بزرگان اهالی جبهه و جنگ را دیده ام که از این نوع اخبارها که در خواب یا بیداری داشتند و مساله قضا و قدر خیلی خوش برایشان حل شده است. در مورد شنیده اید که چه گفته است؟ ایشان قبل از شهادت می داند که کجا شهید می شود. دستنوشته ای دارد: «ای پاها همراهی کنید! ای دست ها همراهی کنید!» یعنی می داند این کارها را خودش باید انجام دهد، که انجام می دهد و هم می داند که تقدیر الهی این است. بنده با سه واسطه از نقل می‌کنم که وقتی ایشان در سوریه بود، در لحظۀ آخر می‌گفت: «آقا، ما هیچیم و دیگری است که تدبیر می‌کند و من دارم به سمت مقتل می‌روم!» - ایشان این را هم می‌داند با پای خود رفتن یعنی چه؟ یعنی با اختیار خود رفتن. - و این را هم می‌داند که تقدیر یعنی چه؟ و این را هم بشارت می‌دهد - و دست الهی را هم می‌داند چه می‌کند. دوست شهید سلیمانی، هم در جبهه این‌گونه بود. در مورد این شهید بزرگوار (یوسف اللهی) نقل می‌کنند: کسی موظف شده بود که مقدار بالا و پایین آمدنِ آب را ثبت کند که خوابش می‌برد و بقیه را از خودش اضافه می‌کند. شهید یوسف الهی به او گفت: با این کار شهادتت عقب افتاد. او خبر دارد. رهبر معظم انقلاب از نقل کرده‌اند: در عملیاتی یکی‌دو نفر شهید شدند و خبری از آن ها نداشتند. همه مضطرب بودند که چه کار کنند. گفت: «اینها فردا بر می‌گردند. البته جنازه‌هایشان بر می‌گردد!» همین‌طور هم شد. ما می‌گوییم این بزرگواران به جایی رسیده اندکه تقدیراتشان را می‌بینند. کسانی که به تقدیرات رسیدند، می دانند که هم دست خودشان است و هم دست خداست. هم کار ماست هم کار خدا، هم اراده ماست و هم اراده خدا، و چگونه خدا دارد تقدیر می کند، چگونه نوبت من الان نیست. إنا إن‌شاءالله به لاحقون بیان شده در جلسه 322 درس عرفان دروادی عمل شنبه 19 بهمن 1398 https://eitaa.com/nasimehekmat
🇮🇷بیست و دوم بهمن، عید حقیقی ملت ما🇮🇷 🇮🇷امام، راه آزاد زیستن، کامل شدن، ساختن زندگی به شکلی که مورد رضای خدا و دستور اسلام است، سازندگی حقیقی زندگی و عدم سازش با قدرتهای ضداسلامی را به ما نشان داد. 🔹اینها، برای ما درسهای بیست و دوم بهمن است.🔹 🔸بیست و دوم بهمن، عید حقیقی برای ملت ماست. 🔸 بیست و دوم بهمن، برای ملت ما در حکم عید فطری است که ملت در آن، از یک دوران روزه‌ی سخت خارج شد؛ ✔️دورانی که محرومیت از تغذیه‌ی معنوی و مادّی را بر ملت ما تحمیل کرده بودند. 🔹بیست و دوم بهمن، در حکم عید قربان است؛ زیرا در آن روز و به آن مناسبت بود که ملت ما اسماعیل های خودش را قربانی کرد. 🔸بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴ https://eitaa.com/madresehbagherain https://eitaa.com/nasimehekmat
Merge.mp3
3.69M
📚 قدر دروس معارف و سنت معقول حوزه را بدانید 📚 📘 دروس معقول، بنیادها را در جان جای گیر می کند... 📙 کسانی که سنت معقول را قوی خواندند نوع نگاهشان به عالم تغییر کرده است... 📕 بسیاری از معارف قرآن در سنت معقول حل شده است... جلسه ۳۲۲ 📙📘 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f https://eitaa.com/nasimehekmat
با سلام دروس این هفته در کانال های مربوطه بارگزاری شد. صوت های درس «خارج نهایه» در کانال «درس حکمت» 👇👇👇 https://eitaa.com/nasimehekmat_KharejNehayeh صوت های درس «شرح تفسیر المیزان» در کانال «نسیم تفسیر» 👇👇👇 https://eitaa.com/Nasimehekmat_Tafsir صوت های درس «عرفان در وادی عمل» در کانال «نسیم عرفان» 👇👇👇 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
هدایت شده از نسیم حکمت
📢📢📢📢📢📢📢 برنامه دروس استاد یزدان پناه در سال تحصیلی 1398- 1399 https://eitaa.com/nasimehekmat
گزارشی از درس عرفان در وادی عمل جلسه 322 👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش اول ✅ توضیح دادیم که انسان چگونه می‌تواند «عبدالرزاق» شود. انسان می‌تواند به گونه‌ای زندگی کند که اسمای الهی برایش جلوه کند. 🔵راه‌های تجلی اسم «رزاق» در انسان ✅ اسمای الهی در کارَند، ولی چرا این اسماء در ما جلوه نمی‌کند؟ چه کنیم تا اسم «رزّاق» در ما بیشتر جلوه کند؟ این راه‌ کاری است تا یاد بگیریم که چگونه اسماء الله در ما محقق شود. ❇️ لطف زندگی به این است که منطق آن، منطق برتر شود. می‌شود کسب و کار داشت و در ضمن آن توحید جمع کرد. ما باید کاری کنیم که موحد شویم؛ کمال ما به توحید است. کمال ما در بندگی و تیزبین شدن به جهات خدایی و حقیقت الهی و صفات الهی است. رزق و روزی ما این است. کمال انسانی، اصل روزی‌اش به این توحید است. ✳️ «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا»(بقره ۳۱)؛ حضرت آدم و انبیاء و ائمه به اوج رسیدند؛ این‌طور نیست که دیگران بی‌بهره باشند. می‌شود به اوج رسید و منطق آن را قرآن به ما یاد داده است. همۀ آیات به ما یاد می‌دهد که چگونه این اسماء حاضر می‌شوند. شما نگاه کنید: هر مسئله‌ای که گفته می‌شود، در آخرش صحبتی از اسماءالله است که مربوط به همان مسئلۀ مطرح شده است. مثلاً تا مسئله توبه گفته می‌شود، یکی از اسمای الهی بیان می‌شود. قرآن منطقی را ارایه می‌کند که مخاطبش انسان است تا او این‌گونه زیست و تعامل کند. لازمه‌اش این است که در این زمینه، او بیش از پیش توجه کند. ✳️ ما این مسئله را در مورد اسم «رزاق» جاری می‌کنیم و الا سهم اصلی ما همین بندگیِ ناب است؛ همین موحد شدن است؛ همین با خدا نشستن است؛ و همین خدا دیدن است. عامِل اصلیِ عالَم، خدا است. همه‌جا اسمای الهی پُر شده است. «وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ أَرْكانَ كلِّ شَیءٍ» به این دلیل باید این اسماء را یاد بگیریم و سرِ سفرۀ اعمال خود بیاوریم. ✅ اگر کسی اسمی را پرورش داد، حد یقف ندارد و باید جلوتر برود. چرا؟ چون هویت آدمی، هویتِ جمعِ اسماء است. «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» درست است. انسان در آغاز باید یک اسم را پرورش دهد، ولی بعد از این باید بتواند در اسمای دیگر الهی هم سِیر کند و آنها را هم در خودش محقق کند. انسان را برای این کار ساخته‌اند. بعضی از بزرگواران، انسان را «حیِّ متأله» تعریف کرده‌اند. این متأله بودن، همان جنبۀ الهیِ ما است که انسان خلیفةالله شده است. علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه در بعضی از آیات که خطابِ «جعلکم خلفاء...» است، چنین استفاده کرده‌اند که همه باید خلیفةالله شوند. ✳️ «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»(اعراف ۱۱)؛ در آغاز سوره اعراف ابتدا خطاب عمومی است و بعد به ملائکه دستور داده می‌شود که به آدم سجده کنند. علامه طباطبایی: این نشان می‌دهد که قابلیتِ اصلی که در حضرت آدم می‌بینید با عنوان خلیفۀ خدا شدن و مسجود ملائکه شدن، این شأنِ همۀ انسان‌ها است و این قابلیت بالقوه است. حتی مَلَک هم، که به لحاظ طبیعت اولیه از عموم انسان‌ها برتر است، نمی‌تواند به این مقام انسان برسد. چرا؟ چون یک قابلیتی در انسان‌ها وجود دارد که در ملائکه نیست. «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً»(احزاب۷۲). این قوه و قابلیت خلیفةاللهی فقط برای انسان است و در دیگر موجودات نیست. ✳️ مراتب نهایی انسان این است که اسماءالله را در صقع ربوبی دریافت کند. علامه طباطبایی می‌گوید: انسان باید به آنجا برسد؛ این تعلیم نهایی انسان است. اما معنایش این نیست که ما مرحلۀ اولِ تعلیمِ اسماء را نمی‌توانیم بفهمیم. مرحلۀ اولِ تعلیمِ اسماء این است که آن اسم را در جانِ خود حاضر داشته باشیم. این چیز کمی نیست. در قرآن آمده است: نمی‌خواهید خدا شما را ببخشد و غفور و رئوف باشد؟ پس شما هم غفور باشید. ببینید قرآن چگونه این را به همین مؤمنان عادی یاد می‌دهد؟ ✅ ما که می‌گوییم تعلیم، تعلیم نهایی آن اوج است، ولی در تعلیم اسماء هر مؤمنی می‌تواند سهم اول را داشته باشد. سهم اول چیست؟ فهم آن اسم است. مثلاً در اسم رزاق، این اسم در جان ما حاضر باشد و ما با آن تعامل کنیم و همیشه و در صحنه جان ما باشد. گاهی مطلبی را می‌دانیم، ولی در تعاملات و محاسبات ما نمی‌آید. ✳️ یکی از کارهایی که قرآن می‌کند این است که همۀ اسماءالله را در محاسبات و تعاملات ما می‌آورد تا ما با آنها زندگی کنیم. این موضوع مخصوص انبیاء و اولیاءالله نیست، بلکه برای عموم انسان‌ها است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✅ در مورد اسم «رزاق»، ما می‌خواهیم همین مرحله اول را توضیح بدهیم. اسم «رزاق» از آن اسمایی است که هر روز با آن سروکار داریم. هر روز سر سفرۀ اسم «رزاق» نشسته‌ایم و حداقل روزی سه وعده غذا می‌خوریم. همۀ فعالیت‌های اقتصادی ما با اسم «رزاق» است و هر روز با آن درگیریم. 🔵 ۱. تقویت اندیشه‌های بنیادین ❇️ اگر کسی بخواهد اسم رزاق را بفهمد، باید ایمان به خدا و ایمان به علم و قدرت و تدبیر او داشته باشد. هرچه تلاش کند که خدا را بشناسد و وسعت علم حق‌تعالی و قدرت او و تدبیر او را بفهمد، این خودش به «روزی» هم کشیده می‌شود. اینکه انسان بداند، علم خدا چقدر وسیع است و خدا می‌داند به دیگران چقدر و چرا روزی بدهد. در مورد قدرت حق‌تعالی در روزی این‌گونه است که اگر خدا بخواهد به کسی روزی بدهد، هیچ‌کس مانع او نیست. حق‌تعالی در روزی دادن قدرتِ بی‌انتها دارد. علم و قدرت را به تدبیر حق‌تعالی اضافه کنید. خداوند سبحان چیزی را که خلق کرده است، رها نمی‌کند؛ تدبیرش می‌کند. اگر کسی همین چند مورد را بداند، اندیشۀ روزی برایش معنادار می‌شود. این را می‌گوییم راهکار از طریق «بنیاد». ✳️ اگر بنیادها تقویت شود، اثر دارد. این تقویت گاهی از طریق تفکر است و گاهی از طریق القاء است. مثلاً در جلسه‌ای که این معارف گفته می‌شود، شرکت کند؛ جلسه‌ای که قدرت حق‌تعالی را جلوی چشم او بیاورد و در صحنۀ جانش حاضر باشد. اگر این (علم و قدرت و تدبیرِ حق‌تعالی) به چشم بیاید، بعد از مدتی انسان می‌بیند که روزی از لوازمِ واضحِ آنها است. لوازم واضح یعنی طبیعی است که خدا باید روزی بدهد و می‌دهد. این چگونه به دست آمده است؟ از راه باور به خدا و باور به قدرت و علم و تدبیر حق‌تعالی. 🔵 جایگاه دروس معارفیِ حوزه ✳️ باید قدرِ درس‌های معارفیِ حوزه را دانست. یکی از کارکردهای درس‌های معارفی حوزه این است که بنیادها را در جان ما راسخ می‌کند. برخی اصلاً این مباحث در ذهنشان نیست. من می‌بینم کسانی که در سنت معقول خوب درس خوانده‌اند، همیشه به عمق وصل‌اند و از همان عمق مسئله را حل می‌کنند. اصلاً مشکلی ندارند. این قدرت دروس معارفی حوزه است. ولی متأسفانه ما این سفره را در جامعه پهن نمی‌کنیم. ✅ به متدینین عادی می‌گویم: شما قرآن را خوب بخوانید. یعنی، در سطح الفاظ نمانید. قرآن را خوب خواندن چه فایده‌ای برای متدینان عادی دارد؟ چون به قرآن باور دارند، بنیادها در ذهنشان خیلی راحت شکل می‌گیرد. چون این اندیشه خیلی خوب در قرآن گفته شده است، می‌بینند. بعد از مدتی به‌راحتی می‌فهمند که چه کسی می‌تواند در برابر قدرت الهی بایستد؟! «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا» (بقره ۱۶۵)؛ «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا» (یونس ۶۵)؛ با این آیات، نوع نگاه آدمی تغییر می‌کند. ❇️ بنده خیلی دیده‌ام که اساتید ما اینها را در جامعه منتشر کردند و به تعبیر مرحوم شاه‌آبادی، وقتی این کُفریات را به مردم گفتند، واقعاً نوع رفتار مردم تغییر کرده است. حتی برخی از اینها را استاد نگفته است، بلکه فقط عمقش را گفته است. این یک واقعیت است. باید بنیادها را جدی بگیریم. یک راهش همین فلسفه اسلامی است. کم‌کم در سنت معقول اسرار را می‌فهمیم و به‌تدریج می‌بینیم که خیلی دست‌مان باز می‌شود. ✳️ با توجه به تجربه‌ای که داریم، آنها که در معقول خوب کار کرده‌اند، خیلی راحت‌تر مشکلات‌شان برطرف می‌شود. ✅ اگر در معقول کار می‌کنید، مزاحمش را نیاورید. اگر در اعمالتان گناه باشد، در حال جنگ با این عقاید هستید و این عقاید را به هم می‌زنید. اگر در معقول کار می‌کنید، مزاحمش را نیاورید؛ واجبات را انجام دهید و محرمات را ترک کنید؛ بعد از مدتی می‌بینید که از نظر معرفتی خیلی عمق پیدا کرده‌اید. این درس گفتن در سیر معقول ما، خودش ذکر است. یعنی، در عین اینکه فکر است و عمق می‌دهد، ذکر هم هست. دقت می‌کنید. سنت معقول ما این‌گونه است. ❇️ ملاعبدالنبی نوری به‌گونه‌ای با مردم کاری کرده بود که مردم عادی آن‌قدر قوی شده بودند که روحانیون درس نخوانده، می‌ترسیدند از آن خیابان رد شوند. چرا؟ به خاطر اینکه از نظر معرفت قوی بودند. ✳️ آن زمان آیت‌الله شاه‌آبادی و ملاعبدالنبی نوری این مباحث را به عموم مردم منتقل کردند. در جامعه کنونی جوان‌ها به این معارف خیلی نیازدارند و باید این معارف را برایشان بیان کرد. 🔵 تقویت اندیشه‌های پایه‌ای برای رزق و روزی ✅ «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم»(عنکبوت ۶۲)؛ در این کریمه به علم بی‌انتهای حق‌تعالی اشاره شده است. خداوند سبحان به هر چیزی آگاه است. ✳️ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ»(ذاریات ۵۸)؛ تنها و تنها خدا روزی می‌دهد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش سوم ✅ «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(فاطر ۳)؛ آیا غیر از خدا برای شما خالقی وجود دارد تا به شما روزی دهد؟ علامه طباطبایی توضیح می‌دهد که خلق از تدبیر منفک نیست. خداوند خالق است و در عین حال مدبّر است. 🔵 سنت معقول ✳️ مواظب سنت معقول باشید. ما گاهی قدر این سنت را نمی‌دانیم. سنت معقول فقط بدایه و نهایه نیست؛ بلکه بیش از این است. ولی در همین بدایه و نهایه هم مبانی فراوانی نهفته است. همۀ معارف قرآنی در سنت معقول حل شده است. گاهی در یک مسئله معقول، سیصد آیه و روایت جمع می‌شود. این سفره را برای خودتان پهن کنید و از آن فاصله نگیرید. ❇️ روال قرآن این است که معارف را از بنیاد گفته است. ما هم این معارف را برای عموم مردم بگوییم. با توجه به امکاناتی که امروزه فراهم است، با فایل صوتی همه می‌توانند خیلی از کتاب‌ها را بخوانند و بدانند. امروزه عموم مردم بسیاری از اندیشه‌های عرفانی و فلسفی را می‌فهمند. در آن دوره‌ای که عموم مردم نمی‌فهمیدند، برخی از بزرگان کاری کردند که مردم را به عمق کشانده‌اند. ✅ این راهکار اول به طور کلی است: خدا و علم خدا و قدرت خدا و تدبیر خدا. 🔵 ۲. علم به تأثیر باطن عالم در ظاهر و علم به در دست خدا بودن تقدیر امور ✅ راهکار دوم این است که در عالم همه‌چیز از عمق به سطح می‌آید؛ از باطن به ظاهر می‌آید. از آسمان‌ها به زمین می‌آید. هیچ‌چیزی اینجا نیست مگر اینکه نازل شده از بالا است. «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر ۲۱). این هم یک راهکار است که از بنیاد و علت به سمت ظاهر و معلول است. نگاه قرآن به عالم از عمق به سمت ظاهر است؛ از آسمان به سمت زمین است و واقعاً همین‌طور است. ✳️ بگذارید مثالی بزنم. الان بنده وقتی دستم را تکان می‌دهم، در درون خودم می‌دانم چه کار می‌کنم. ولی کسی که از بیرون مرا می‌بیند، نمی‌داند من دقیقاً چه کار می‌کنم. این یک بروز از دورن و باطن به سمت بیرون و ظاهر است. حال اگر کسی فوق عرش باشد، عرش و کرسی و هفت آسمان و زمین را می‌بیند. او می‌بیند که از آنجا تصمیم گرفته می‌شود و عرش و کرسی و هفت آسمان را طی می‌کند و به زمین می‌رسد. ✅ کسی این را بفهمد، خیلی راحت این آیۀ «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» را می‌فهمد. همه‌چیز از آنجا رقم می‌خورد، حتی روزی. خدایی که سکان‌دار است؛ کلیدی که دارد؛ مقالید آسمان و زمین دست اوست و هیچ‌کس جلودار او نیست. از آنجا توفیق و رفق می‌دهد و آن را پایین می‌آورد و در زمین اجرا می‌کند. ✳️ «هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى‏ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ»(منافقون ۷)؛ آنها می‌گویند: انفاق نکنید تا از دور و بر پیامبر بروند. خداوند می‌فرماید: خزینه‌ها دست من است. شما چه کاره‌اید؟! ✅ «لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ»(شوری ۱۲) این اندیشه قضا و قدری می‌شود که آن را در مورد بحث روزی داریم پیش می‌بریم و الا قضا و قدر در همه‌جا هست. شیوه‌اش هم این است: همه‌چیز از باطن به سمت ظاهر می‌آید. این مسئلۀ از باطن به ظاهر آمدن را اگر کسی خوب حل کند، بسیاری از مسایل دشوارِ معرفتیِ قرآن را می‌تواند حل کند؛ دسته‌ای از مسایل سنگین علمی را می‌تواند حل کند. حتی دسته‌ای از مسایل سنگین علم تجربی را هم می‌تواند حل کند. ✳️ این از باطن به سمت ظاهر آمدن در سنت قرآنی آمده است که با بحث قضا و قدر مرتبط است. این مسئله را باید با کار علمی حل کرد و نوع کسانی که این را می‌فهمند، کسانی هستند که در سنت معقول ما خوب کار کرده‌اند. ملاصدرا حتی «بداء» را با همین مسئله حل کرده است که عموم علما نتوانستند از پس این مسئله بر بیایند. ✅ هر چه که پیش می‌آید، از بالا به پایین می‌آید. معنایش این نیست که ما تحلیل در سطح را و روابط علّی و معلولیِ عالم ماده را حذف کنیم. نه. اینها پا برجا است؛ ولی افزون بر سطح عالم ماده، عمقش را هم در نظر می‌گیریم. ✳️ این معارف را در قالب تفسیر قرآن به مردم عادی هم می‌توان منتقل کرد و وقتی کمی قوی شدند، برای آنها معارف هم می‌شود گفت. مردم وقتی اینها را یاد بگیرند، از ما بهتر عمل می‌کنند. چنین فردی، وقتی قوت پیدا کرد، خواب‌هایش هم حساب و کتاب دارد. بنده‌خدایی خواب دیده بود که کسی می‌آید و به او می‌گوید: در فلان امتحان رتبه‌ات این شده است. بعد از یکی‌دو ماه در بیداری دید که همان شخص آمده است و به او خبر می‌دهد که رتبه‌ات در امتحان این شده است. 🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هدایت شده از نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش چهارم ✅ برخی از بزرگان اهالی جبهه و جنگ را دیده ام که از این نوع اخبارها که در خواب یاب بیداری داشتند و مساله قضا و قدر خیلی خوش برایشان حل شده است. ❇️ در مورد شنیده اید که چه گفته است؟ ایشان قبل از شهادت می داند که کجا شهید می شود. دستنوشته ای دارد: «ای پاها همراهی کنید! ای دست ها همراهی کنید!» یعنی می داند این کارها را خودش باید انجام دهد، که انجام می دهد و هم می داند که تقدیر الهی این است. ✅ بنده با سه واسطه از نقل می‌کنم که وقتی ایشان در سوریه بود، در لحظۀ آخر می‌گفت: «آقا، ما هیچیم و دیگری است که تدبیر می‌کند و من دارم به سمت مقتل می‌روم!» - ایشان این را هم می‌داند با پای خود رفتن یعنی چه؟ یعنی با اختیار خود رفتن. - و این را هم می‌داند که تقدیر یعنی چه؟ و این را هم بشارت می‌دهد - و دست الهی را هم می‌داند چه می‌کند. ✳️ دوست شهید سلیمانی، هم در جبهه این‌گونه بود. در مورد این شهید بزرگوار (یوسف الهی) نقل می‌کنند: کسی موظف شده بود که مقدار بالا و پایین آمدنِ آب را ثبت کند که خوابش می‌برد و بقیه را از خودش اضافه می‌کند. شهید یوسف الهی به او گفت: با این کار شهادتت عقب افتاد. او خبر دارد. ❇️ رهبر معظم انقلاب از نقل کرده‌اند: در عملیاتی یکی‌دو نفر شهید شدند و خبری از آن ها نداشتند. همه مضطرب بودند که چه کار کنند. گفت: «اینها فردا بر می‌گردند. البته جنازه‌هایشان بر می‌گردد!» همین‌طور هم شد. ما می‌گوییم این بزرگواران به جایی رسیده‌اند که تقدیراتش را می‌بینند. کسانی که به تقدیرات رسیدند، می‌دانند که هم دست خودشان است و هم دست خدا؛ هم کار ما است هم کار خدا؛ هم اراده ما است و هم اراده خدا. و چگونه خدا دارد تقدیر می‌کند. چگونه الان نوبت من نیست. ✅ آنها از قضا و قدر و تقدیرات الهی خبر دارند و قضا و قدر برایشان حل شده است. وقتی به اینجا رسیدند، در مورد رزق و روزی چه می‌گویند؟ می‌گویند: همه دست خدا است. کسانی که وصل شده‌اند، خیلی راحت می‌توانند (این‌طور) بگویند. اما کسانی که نرسیده‌اند، باید از طریق ایمان عمل کنند. معرفت درست (و صحیح) را در بنیادها درست و به جان القاء کنند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 به مناسبت اربعین سردار دل‌ها 🌴بازنشر پیام استاد حجة الاسلام و المسلمین سید یدالله یزدان‌پناه، به مناسبت شهادت سردار سرافراز اسلام سپهبد بسم ربّ الشهداء و الصدیقین سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیماني (رحمة الله علیه) به خیل شهیدان پیوست و پرچم پرافتخار سربازی امام زمان (عجّل الله تعالی فی فرجه الشریف) و ولایت‌مداری بی‌شائبه نسبت به رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) و حمایت از مظلومان و محرومان و مسلمانان منطقه را با کمال اقتدار برافراشت و با چهره‌ای خونین از میان ما رفت، این شهادت سراسر نور، بر او و همراهانش گوارا باد. دشمن دون و فرومایه به گمان خود خواست تا آسیبی به جبهه مقاومت بزند، ولی دست تقدیر الهی ان شاء الله شهادت سردار سلیمانی و أبومهدی المهندس و دیگر یاران او را مقدمه پیروزی‌های شیرین مقاومت قرار خواهد داد. «و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین». همگان باید راه این شهید و سردار بزرگ اسلام را طی کنند تا مقدمه‌ای بر ظهور حضرت حجت (روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء) گردد. تنها راه چاره‌ی مقاومت در منطقه و اعتلای ایران اسلامی، اطاعت از فرامین رهبر عظیم الشأن انقلاب و پیوستگی آحاد ملت و انتخاب مسئولان شجاع و مدبّر برای مصادر امور است. خداوند ان شاء الله این سردار شهید و دیگر همراهان او را با اولیاء معصومین (علیهم السلام) محشور بگرداند. «إنّا إن شاء الله به لاحقون» سید یدالله یزدان پناه 1398.10.13 جمعه https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی