eitaa logo
علی نصیری
1.2هزار دنبال‌کننده
956 عکس
334 ویدیو
139 فایل
پایگاه اطلاع‌رسانی استاد علی نصیری nasirigilani.ir ارتباط با ما: @NasiroddinAlavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ نگاهی ناقدانه به مقاله «پاسخ انجمن فلسفه فیزیک دانشگاه باقرالعلوم (ع) به یک اظهارنظر درباره فیزیک کوانتوم» این ناچیز در بررسی آیه ۱۱۰ سوره مبارکه بقره «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» (خارج تفسیر جلسه 218 حدود دقیقه پانزدهم تا بیستم) که صوت آن طبق روال رایج در کانال شخصی بازتاب داده شده است، از نقش فیزیک کوانتوم برای توجیه عذاب جاودانه سخن گفته ام که خبرگزاری ایکنا در تاریخ 23 آذر ماه 1403 متن آن را به صورت ذیل بازتاب داد: «به گزارش ایکنا، استاد درس خارج حوزه علمیه، چهارم آذرماه در ادامه سلسله جلسات تفسیری خود به آیه ۱۱۰ سوره مبارکه بقره «وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» پرداخت که متن سخنان وی به شرح زیر است: «استفاده از فیزیک کوانتوم در فهم عذاب آخرت؛ فیزیک کوانتوم که اولین بار در سال ۱۹۰۳ مطرح شد می‌گوید اگر در منطقه‌ای یک پروانه بال بزند در جای دیگری طوفان می‌شود دقیقا منطبق بر آیات قرآن است یعنی هر رفتار و کوچکترین رفتار در عالم خیلی بیش از آن که تصور کنیم تاثیر دارد لذا با همین فیزیک کوانتوم می‌توانیم جریان شدت عذاب آخرت را حل کنیم و فزونی نعمت و ماندگاری یک رفتار را؛ زیرا اثر سوء و حسن یک رفتار جاودانی است.» خلاصه نظر این ناچیز آن است که از فیزیک کوانتوم می توان برای دفاع از طولانی بودن یا جاودانگی عذاب اخروی بهره گرفت. در پی آن انجمن محترم فلسفه فیزیک دانشگاه باقر العلوم (ع) و نیز یکی از اساتید محترم دانشگاه ادیان نقدی بر این گفتار نگاشتند که در دو خبرگزاری ایکنا و حوزه انعکاس داده شد که عین متن آن در کانال این ناچیز بازتاب داده شد. پیش از پرداختن به نقد مقاله مذکور، تذکار سه نکته مناسب به نظر می رسد: 🔹نکته اول؛ این ناچیز افزون بر استفاده از فیزیک کوانتوم برای تحلیل و توجیه طولانی بودن یا جاودانگی عذاب اخروی، در فایل صوتی دیگر که در کانال «nasirigilani_ir» با عنوان «پاسخ به پرسشی در باره فیزیک کوانتوم» بازتاب یافت، در پاسخ به پرسش یکی از اساتید مکرم، از فیزیک کوانتوم برای دو مساله مهم الهیاتی بهره گرفتم: 1. رابطه فیزیک کوانتوم با اثبات خداوند؛ 2. رابطه فیزیک کوانتوم با اصل علیت. توصیه می شود این فایل صوتی دنبال گردد. نیز مراجعه فرمایید به مقاله «چند نکته درس‌آموز درباره خداناباوری استیون هاوکینگ» از نگارنده که در تاریخ 26 اسفند ماه 1396 در خبرگزاری مهر انتشار یافت. (دین و اندیشه، ۲۶ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۲۷، کد خبر 4253110) 🔹نکته دوم؛ باید این نکته تاکید شود که نقد و نقادی همواره باعث بالندگی علم و دیدگاه های علمی بوده و هست و از این جهت پیوسته هر صاحب نظر و صاحب اندیشه ای باید از نقد آراء و اندیشه های خود استقبال کند و آن را موهبتی از ناحیه خداوند بیانگارد که به توسعه و تعمیق دانش می انجامد. از این جهت گام خبرگزاری ایکنا که متن مبحث تفسیری این ناچیز را بازتاب داد و نیز دو نقد انجام یافته قابل تقدیر است. 👇👇👇
🔹نکته سوم؛ رعایت اصول و اخلاق نقد پیوسته مورد تاکید آیات نورانی قرآن و روایات تابناک اهل بیت (ع) است. چه کسی است که نداند خداوند و اهل بیت (ع) خود در برخورد با مخالفان خویش حتی اگر زندیق بودند، تا چه میزان به رعایت آداب و اخلاق پایبند بودند؟! یک نمونه آشکار آن چهار بار خطاب «یا اخا اهل مصر» خطاب به زندیقی است که از مصر برای مناظره با امام صادق (ع) نزد ایشان حاضر شده بود و امام این گونه با نهایت ادب و احترام از او مکررا با عنوان «ای برادر مصری» خطاب می فرماید: (الکافی، ج 1، ص 73) که شگفتی مرحوم مصطفوی؛ مترجم کافی شریف را در پی آورد با این تعبیر که می گوید: جانم فدای این خانواده که چگونه چهار بار خطاب به زندیق می فرماید: ای برادر مصری! متاسفانه متن استاد محترم دانشگاه ادیان که بیشتر به هجو می ماند، حاوی تعابیر و نسبت های نامناسبی است که گمان ندارم بر اساس معیارهای اخلاقی قابل دفاع باشد؛ تعابیری همچون: ترویج سکولاریزم علمی حتی اگر تسبح بدست باشند! آن‌ها اگر در کارشان موفق شوند و پرت و پلا نگویند! مارادونا را ول کنید، غضنفرها را بچسبید! در کتاب «درسنامه اخلاق اسلامی» دو جمله آورده ام: «تاریخ پر از اخلاق است» «ما پر از اخلاقیم» و پیوسته این بیت سعدی را برای مخاطبان خود متذکر می شوم: به جان زنده دلان سعدیا که ملک وجود نیرزد آن که وجودی ز خود بیازاری! متاسفانه کاربست چنین روش نامناسب نقد که گاه با تعابیر تند و زننده همراه است، مدت ها است که در عرصه های مختلف در کشور رواج داشته و ذهن و جان جامعه را آزرده است. به گمانم محافل حوزوی به عنوان پیشرانان اخلاق، معنا و معنویت، بیش از هر محفل دیگری باید مراقب رعایت تام و تمام اخلاق نقد باشند. با توجه به آن که نقد علمی گفتار این ناچیز در سه محور منسوب به انجمن فلسفه فیزیک دانشگاه باقر العلوم (ع) بازتاب یافته است، نقد گفتار این انجمن را در همان سه محور دنبال می کنیم: 🔸نقد محور اول: «اثر پروانه‌ای” و فیزیک کوانتوم» نقد نخست انجمن محترم فلسفه فیزیک با تعابیر مختلف به گونه ای اشاره به این نکته دارد که امثال این ناچیز که در فیزیک کوانتوم تخصص ندارند، نباید در باره آن اظهار نظر کنند. صادقانه باید پذیرفت که تخصص امثال این ناچیز بسان ناقدان محترم، در زمینه علوم حوزوی و اسلامی است و در زمینه فیزیک کوانتوم تخصص لازم و وافی نداریم. با این حال نداشتن تخصص در زمینه علوم مختلف همواره مانع اظهار نظر نمی شود؛ البته با توجه به فحص لازم و برگرفتن معارف آن دانش از منابع معتبر. جایی دوری نرویم؛ حتی یک فقیه در حوزه استنباط گزاره های فقهی چه بسا اذعان می کند که در علومی؛ همچون لغت، صرف و نحو و یا رجال تخصص لازم ندارد و در این میدان بر اساس قانون «علوم موضوعه» از دستاوردهای صاحب نظران این علوم بهره می گیرد. با امعان توجه به این نکته، عرض می شود که در عموم آثار مورد مراجعه در باره فیزیک کوانتوم، از «اثر پروانه ای» به عنوان نماد فیزیک کوانتوم یاد می شود. عبارت ذیل در عموم مقالات در باره فیزیک کوانتوم قابل دستیابی است: «اثر پروانه‌ای، زیربنای نظریه آشوب است، و به توصیف این پدیده می‌پردازد که چگونه تغییرات بسیار کوچک در شرایط اولیه یک سامانه قطعی و غیرخطی، می‌تواند به تغییرات بزرگی در پاسخ سیستم بینجامد؛ یعنی وابستگی حساس به شرایط اولیه. استعاره‌ای از این رفتار، پروانه‌ای است که در تگزاس بال می‌زند و طوفانی در چین به‌پا می‌کند.» در باره توان این قانون در فیزیک کوانتوم برای دفاع از طولانی بودن یا جاودانگی عذاب کافران و فاسقان می توان گفت: در عموم متون الهیات این پرسش جدی طرح شده است که چگونه کفر یا گناه کافران و فاسقان در زمانی محدود که در دنیا می زیند، می تواند باعث عذاب بسیار طولانی یا گاه جاوادنه آنان شود و این امر چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟ مدعای ما این است که تاثیر بال زدن یک پروانه در تگزاس در ایجاد طوفانی در چین که درست برآیند نظریه فیزیک کوانتوم است، می تواند از طولانی بودن یا جاودانگی عذاب کافران و فاسقان دفاع کند؛ زیرا به عنوان مثال می گوییم: سربازی در سده هفتم هجری در سپاه چنگیز خانه ای بر سر خانواده ای در نیشابور ویران کرد، او و هیچ کس دیگر نمی تواند حجم و میزان موج و توفان ایجاد شده در اثر کار زشت او را محاسبه کند؛ زیرا امروز هم که ما پس از گذار چند سده آن حادثه را یاد می کنیم، توفانی از رنج و رنجش در نهاد ما ایجاد می شود و روح و خاطر ما مکدر می گردد. عامل همه این رنج، رنجش ها و تکدر خاطر ها به رغم گذار سده های متمادی، رفتار ظالمانه آن سرباز مغول است که توفانی به پا کرده و همه آنها بر اساس آیات متعدد قرآن قابل محاسبه و مداقه است؛ تعبیر ذره در آیاتی از قرآن ناظر به همین نکته است؛ نظیر آیات ذیل: 👇👇👇
«وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» (یونس، 61) «يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ» (لقمان، 16) «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزال، 7 – 8) آن چه ما در تفسیر آیه شریفه «وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» بیان کردیم، درست ناظر به همین تحلیل است. 🔸نقد محور دوم: انطباق کامل یک نظریه علمی با آیات قرآن ناقدان محترم می فرماید: «همانگونه که علامه طباطبایی در مقدمه المیزان بیان داشته‌اند، تفسیر قرآن باید عاری از هرگونه پیش فرض غیر وحیانی باشد، پس تطبیق کامل یک مفهوم وحیانی با یک داده تجربی خطاپذیر نوعی تفسیر به رأی محسوب می‌شود.» اصل مدعا و نگرانی آنان درست و قابل دفاع است و این ناچیز در عموم کتاب ها و مقالات که ناظر به مطالعات قرآنی اند، با این نکته همصدایی داشته ام؛ نظیر کتاب «رابطه متقابل کتاب و سنت»، کتاب «علوم قرآنی»، چند مقاله در باره تفسیر به رأی و نیز مقاله « رویکرد علمی به قرآن ضرورت ها و چالش ها، فصلنامه قرآن و علم، ۱۳۸۶» (فهرست کتاب ها و مقالات در سایت (www.maref.ir ) قابل مشاهده است.) بر این اساس، در تطبیق آموزه ای از قرآن بر آموزه ای از علم، باید قطعیت آن آموزه ها مورد توجه قرار گیرد. بنابر این کبرویت این قانون که مورد توجه مرحوم علامه طباطبایی و عموم مفسران قرآن است، جای هیچ تردیدی وجود ندارد. با این حال، تطابق دوام یا جاودانگی عذاب با فیزیک کوانتوم به عنوان صغرای قیاس که مساله مورد بحث است، از دو جهت ذیل قابل دفاع می باشد: نکته یکم؛ فیزیک کوانتوم در مرحله ای فراتر از فیزیک کلاسیک، تحلیل دقیق تر و کامل تری از کنش و واکنش در عالم فیزیک ارایه کرده و بیش از یک سده از تاریخ ظهور و دفاع از آن و توزیع جوایز نوبل برای مدافعان آن می گذرد و به اندازه کافی از اعتبار و اتقان برخوردار است که نمی توان آن را به سادگی به عنوان یک نظریه سست و در معرض بطلان ارزیابی کرد. نکته دوم؛ خاستگاه نگرانی پیشگفته ناظر به مواردی است که نه گزاره قرآن به نصاب اتقان رسیده باشد و نه آموزه و دستاورد علمی. به عنوان مثال در سده های میانی بسیاری از مفسران آسمان هفتگانه مورد تاکید قرآن را بر هیات بطلمیوس تفسیر و تاویل کردند. این در حالی بود که نه دلالت آیاتِ ناظر به آسمان های هفتگانه به صراحت آشکار است و نه هیات بطلمیوس از اتقان کافی برخوردار بود که البته بعدها از هم پاشید. (مراجعه فرمایید به مقاله نگارنده با عنوان: «آسمان های هفتگانه از منظر قرآن، فصلنامه کاوش های دینی، ۱۳۸۸») اما اگر آموزه قرآن به قطعیت رسیده باشد و در برابر آن، نظریه علمی تطبیق یافته فروپاشد، قطعیت گزاره قرآن هم چنان برحال خود باقی خواهد بود و صدمه ای به آن وارد نخواهد شد و چنان نیست که گفته شود: «قرآن با یک فیزیک زیر سوال ‌رفته سازگار است» به عبارت روش تر، با فرض فروپاشی فیزیک کوانتوم، خواهیم گفت قطعیت قرآن بر دوام و جاودانگی عذاب کافران و فاسقان هم چنان برقرار است و این قطعیت زیر سوال نرفته است. ما می خواستیم از این دستاورد علمی برای دفاع و تایید این آموزه قرآنی کمک بگیریم و اینک معلوم شد که این دستاورد علمی از توان دفاع برخوردار نیست؛ نظیر نقصان یک دلیل از میان چند ادله محکم برای اثبات یک مدعا. عطف به همین نکته در همان فایل صوتیِ تفسیر که در دسترس همگان هست، از تعبیر مطابقت فیزیک کوانتوم با آموزه قرآن استفاده شد؛ نه تعبیر مطابقت آموزه قرآن با فیزیک کوانتوم. بگذارید این مدعا را با بیان رساتری تبیین کنیم: اگر همه پایه گذاران فیزیک کوانتوم از روی صدق و وفا؛ یعنی ماکس پلانک، آلبرت اینشتین، نیلز بور، لویی دو بروی، ماکس بورن، پل دیراک، ورنر هایزنبرگ، ولفگانگ پاولی، اروین شرودینگر و ریچارد فاینمن به حوزه علمیه قم بیایند و بگویند که از نظر ما فیزیک کوانتوم آیات قرآن شما مسلمانان؛ مبنی بر طولانی بودن یا جاودانگی عذاب کافران و فاسقان را تایید می کند. ما چه واکنشی باید انجام دهیم: خواهیم گفت دست مریزاد که این چنین علم و دستاوردهای علمی را در خدمت دین می انگارید و معتقد بر تقابل یا جدایی علم و دین نیستید و بلکه بر همگرایی و همصدایی علم با دین تاکید دارید! خواهیم گفت که از نظر کتاب آسمانی ما آموزه طولانی بودن و جاودانگی عذاب کافران و فاسقان قطعی است و ما از این تطبیق شما که به نیت صادقانه ارایه می گردد، استقبال می کنیم. 👇👇👇
با این حال اگر روزی آموزه شما باطل اعلام گردد، خواهیم گفت نیت شما صادقانه بوده و در عین حال شما در تطبیق اشتباه کرده اید. از این جهت، آموزه قرآنی ما آسیب ندیده و به همان قطعیت پیشین خود باقی است؛ زیرا ما برای اثبات آن آموزه دست به دامان شما نشدیم، بلکه نظریه شما را روشی برای تحلیل و تبیین بهتر آن یافتیم. این آموزه قرآنی به استناد ادله مختلف و محکم اثبات شده است و چنان نیست که با فروکاستن یک شاهد علمی سستی به کانون آن راه یابد. 🔸نقد محور سوم: رابطهٔ فیزیک و متافیزیک و سکولاریسم علمی نخست به این گفتار استاد محترم دانشگاه ادیان توجه فرمایید: « این‌ها ممکن است به سکولاریزم فحش بدهند و حتی رقیبان خود را با این لقب گرفتار خشونت نمادین کرده و از میدان به در کنند؛ ولی کارشان ترویج سکولاریزم است حتی اگر تسبیح‌ به‌دست باشند و در مراکز حوزوی تدریس کنند. کاری که این افراد به نام تفسیر علمی قرآن انجام می‌دهند، به زبان ساده، عبارت است از تبدیل تبیین‌های وحیانی به تبیین‌های تجربی. آن‌ها اگر در کارشان موفق شوند و پرت و پلا نگویند، معرفت دینی را به معرفت تجربی تبدیل کرده‌اند. یعنی معرفت را سکولار کرده‌اند.» از این عبارت بدست می آید که ایشان تلاش عالمان دین برای تطبیق یا تبیین معرفت های وحیانی با معرفت های تجربی را سکولاریزم دینی یا معرفت سکولار می داند. حال نقد سوم انجمن فلسفه فیزیک را درنگرید: « ... نباید به بینونت و جدایی کامل میان این دستاوردهای تجربی و فراتجربی رسید. زیرا در هر نظریهٔ فیزیکی، اموری متافیزیکی نیز نهفته است و یک فیزیک‌دان همواره به یک متافیزیکدان نیاز دارد؛ پس این جدایی کامل، اصولا ممکن نیست. از این رو میان عقل، نقل و فیزیک باید تعاملی صحیح برقرار نمود؛ چنانکه علوم جدید می‌توانند به درک بهتر آیات الهی مطرح در آموزه‌های وحیانی مانند نظم، غایت مندی، اتصال تدبیر، اتقان صنع، عدم فساد در آسمان‌ها و زمین و ... کمک کنند. از سویی دیگر یک متافیزیک سکولار، یک فیزیک سکولار در پی خواهد داشت. بنابراین تعامل صحیح و سازنده بین علم و دین می‌تواند به رشد و شکوفایی هر دو حوزه کمک کند و زمینه را برای فهم بهتر از جهان و جایگاه انسان در آن فراهم سازد.» مفاد این گفتار از انجمن فلسفه فیزیک دقیقا نقض مفاد گفتار استاد محترم دانشگاه ادیان است. به عبارت روش تر، ناقد محترمِ دانشگاه ادیان تفسیر علمی قرآن را معرفت دینی سکولار می داند و در برابر؛ نوشتار انجمن فلسفه فیزیک دانشگاه باقر العلوم (ع) تلاش برای برقراری ارتباط میان معارف دین با دستاوردهای علمی را مخالف سکولاریزم دانسته و آن را مفید و موثر معرفی می کند که می تواند «به درک بهتر آیات الهی مطرح در آموزه‌های وحیانی مانند نظم، غایت مندی، اتصال تدبیر، اتقان صنع، عدم فساد در آسمان‌ها و زمین و ... کمک کنند.» تشویش و تناقض در تحلیل معنای «سکولاریزم علمی» در دو متنِ کنار هم بسیار مایه شگفتی است. مایل نیستم از تعبیر «عدم تفطن نسبت به مفهوم سکولاریزم علمی» استفاده کنم که به ناچار بکار رفت. جهت امعان توجه مخاطبان این نقد، معروض می دارد که در تحلیل رابطه علم و دین چهار دیدگاه عمده وجود دارد که عبارتند از: یک؛ تباین علم و دین؛ دو؛ تساوی و این همانی علم و دین؛ سه؛ استقلال علم و دین و تفاوت دو عرصه آنها؛ چهار؛ تعامل و همگایی علم و دین. (مراجعه فرمایید به مصاحبه خبرگزاری مهر با نگارنده با عنوان «چهار نظریه متفاوت در خصوص نسبت علم و دین/ نظریه همگرایی و تعامل نظریه صحیح است» در مهر ماه 1392 به آدرس: دین و اندیشه، ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، ۹:۵۶، کد خبر 2106198) بر اساس این تحلیل، سکولاریزم معرفت دینی، منطبق با دیدگاه سوم است که به جدایی دو عرصه معرفتی علم و دین تاکید دارد و معتقد است که تلاش برای همگرایی و همصدایی میان آموزه های دینی و علمی بی معنا و غیر مفید است. در برابر؛ اگر کسی صادقانه به دنبال آن باشد تا معارف دینی و الهی را به دستاوردهای علمی تطبیق دهد، بدون تردید پیش انگاره او در تحلیل رابطه علم و دین، نظریه چهارم؛ یعنی تعامل و همگرایی این دو خواهد بود؛ نه سکولاریزم انگاری معرفت دینی؛ هر چند که محتمل است تلاش او منتج به نتیجه صائب نباشد. با چنین تحلیل معنایی از سکولاریزم علمی، چگونه می توان پذیرفت: کسانی که می کوشند میان آموزه های دینی و قرآنی با آموزه های علمی و بشری همصدایی و همگرایی برقرار کنند، سکولار معرفی شوند؟! بد نیست در پایان این نقد، گزارش نشست علمی «فیزیک جدید و نقش خدا در جهان» که در روز شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ توسط قطب علمی فلسفه دین اسلامی و گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری موسسه فرهنگی هنری حکمت بالغه برگزار شد، مورد توجه مخاطبان این نقد قرار گیرد. (آدرس این نشست: سایت ایبنا: دین‌واندیشه یکشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۵، https://www.ibna.ir/news/502307) 👇👇👇
برخی از تعابیر صاحب نظران این نشست چنین است: «دلیل دیگر اهمیت فیزیک کوانتوم برای فلاسفه و حتی دینداران، توفیقات زیادی است که به همراه داشته است.» «.. و جریانی را در الهیات کوانتوم به وجود آورده است که تلاش می‌کند خلقت جهان و حضور دائمی خداوند در جهان را اثبات کند.» « فیزیک کلاسیک، نقشی محدود برای خدا در نظر می‌گیرد اما فیزیک کوانتوم می‌تواند این نقش را گسترده‌تر کند.» « پای نظریه کوانتوم که به میان می‌آید این فیزیک می‌تواند در امر آفرینش نخستین و همچنین افعال الهیِ پس از آن، بهتر نظریه‌پردازی کند.» «بر اساس فیزیک کوانتوم و اصل عدم تعیّن، برخی فیزیکدانان به این نتیجه رسیده‌اند که فیزیک کوانتوم، به شکل بهتری تداوم فاعلیت خداوند در جهان را به ما نشان می‌دهد چون علاوه بر اینکه آفرینش‌گر بودن خداوند را ثابت می‌کند معتقد است که اراده الهی می‌تواند عدم تعیّن‌ها و عدم قطعیت‌های فیزیکی را در جهانِ ذرات، تعیّن ببخشد بنابراین خداوند، دائماً با این جهان ارتباط دارد.» « نامشخص و لرزان بودن ذرات در ابعاد کوانتومی را در فلسفه، عدم تعیّن می‌نامیم.» «مولوی هم می‌گوید: «صورت از بی‌صورتی آمد برون / باز شد انا الیه راجعون / عقل پنهانست و ظاهر عالمی / صورت ما موج یا از وی نمی» «در فیزیک کوانتوم، پیش‌بینی‌پذیری مطلق نفی می‌شود اما به جای آن، پای پدیده‌های متافیزیکی به میان می‌آید و این هم به نفع خداشناسی است.» عنایت بفرمایید عزیرانی که در این نشست شرکت کرده اند، از جمله فضلای فرهیخته حوزه هستند که از برخی از آنان به عنوان «مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی» یاد می شود و آنان در این نشست به جای نگرانی از لرزان بودن نظریه فیزیک کوانتوم، در باره چگونگی استفاده از این نظریه برای دفاع از خداشناسی بهره می گیرند و معتقداند که اتفاقا از آن به صورت بهتری می توان از گزاره های اعتقادی دین؛ همچون آفرینش جهان و جریان اراده الهی در امور هستی بهره گرفت. حال آیا می توان آنان را مروجان سکولاریزم معرفت دینی معرفی کرد؟! 🔸امید است دو خبرگزاری محترم ایکنا و حوزه حسب قانون مطبوعات و اخلاق خبررسانی، همان گونه که نقد گفتار این ناچیز را بازتاب دادند، این نقد را نیز با رعایت امانت به صورت کامل و بدون هیچ دخل و تصرف بازتاب دهند. خداوند همه ما مورد رحمت بیکران خود قرار دهد و در جهت رضایت خود رهنمون فرماید و بهترین فرجام را برای ما رقم زند! بمنه و کرمه علی نصیری عصر جمعه بیست و سوم آذر ماه 1403 🆔 @nasirigilani_ir 🌐 www.maref.ir
✳️ ادب بندگی سپاس بی پایان است! کشور با برف و باران گسترده روبرو شده و ذهن ها متوجه تعطیلات و چه بسا شادمانی از آن است. در این بین دولت مردان نگران بالا رفتن مصرف گاز هستند. ضمن آن که اخلاق الهی اقتضا دارد که بدون نیاز به اعلان و بخشنامه، همواره به ویژه در این روزهای پر آسیب، در اندیشه سایر هموطنان بوده و صرفه جویی را به صورت شایسته رعایت کنیم، نباید از یک نکته مهم غفلت کنیم و آن شکر و سپاس بی پایان از محضر الهی است که این چنین کریمانه سرزمین تشنه و پر آسیب ما را سیراب ساخته است. خدایا! ما وظیفه بندگی خود را باور داریم و ادب سپاس را هیچ گاه از خاطر نمی بریم. خدایا! تو را سپاس و ثنای بی پایان بابت همه لطف ها و لطافت ها؛ بابت همه مهرها و محبت ها! خدایا! ناسپاسی بسیاری از بندگان غافل خود را به بزرگواری خود ببخش و ما را به جرم ناسپاسی آنان و به سزای گناه گناهکاران از رحمت بیکران و بی پایان خود محروم نفرما! بمنک و کرمک یا کریم! @nasirigilani_ir
✳️ فقیه حقیقی از نگام امام باقر (ع) إِنَّ الْفَقِيه حَقَّ الْفَقِيه؛ گاه در روایات تعابیری از این دست بازتاب یافته است که در آنها تعبیر «حق» یا تعابیری مشابه همچون «کل» بکار می رود؛ نظیر روایت: «الْفَقِيه كُلُّ الْفَقِيه مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه ولَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّه ولَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّه» (نهج البلاغه، حکمت 90). در این دست از روایات دو احتمال وجود دارد: یک؛ مراد وصف حقیقت است. بر این اساس، معنای روایت آن است که تنها کسی شایسته عنوان فقاهت است که دارای دو ویژگی: باوری؛ یعنی پذیرش سنت به عنوان منبع شناخت دین و ویژگی رفتاری؛ یعنی برخورداری از زهد در دنیا و شوق به آخرت باشد. در غیر این صورت، آن فرد حقیقتاً فقیه نیست؛ حتی اگر مردم به او فقیه اطلاق کنند. دو؛ مراد وصف کمال است. بر این اساس، باید برای مفهوم فقاهت مراتب صعودی و نزولی قائل شویم و بگوییم مقصود امام باقر (ع) فقاهت در عالی ترین مرتبه صعودی آن است. با این فرض، اگر کسی در دو زمینه: باوری یا رفتاری فاقد شاخصه های مورد نطر در این روایت باشد، در نازل ترین مرتبه فقاهت قرار دارد و به او با این اعتبار می توان فقیه اطلاق کرد؛ هر چند فقاهت او در نازل ترین مرتبه باشد. با صرف نظر از سایر روایات، فقره «يَا وَيْحَكَ وهَلْ رَأَيْتَ فَقِيهاً قَطُّ» بیانگر آن است که در این روایت معنای نخست مطمح نظر است؛ یعنی امام باقر (ع) فقیهان عامه را به خاطر بی توجهی به سنت و نیز دنیا گرایی، فقیه نمی شناسد. الزَّاهِدُ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبُ فِي الآخِرَةِ الْمُتَمَسِّكُ بِسُنَّةِ النَّبِيِّ؛ از این فراز چهار نکته قابل استفاده است: یک؛ به استناد این روایت فقیهِ کامل کسی است که دو ویژگی باوری و رفتاری داشته باشد: الف؛ ویژگی باوری؛ یعنی به جایگاه سنت نبوی و التزام به آن به عنوان دومین منبع دین شناخت پس از قرآن معتقد باشد؛ ب؛ ویژگی رفتاری؛ یعنی واجد صفت زهد ورزی در دنیا و عشق ورزی به آخرت باشد. مفهوم این فراز آن است که اگر کسی منابع دین شناسی را نشناسد و بسان فقیهان عامه به جای کتاب و سنت، به سراغ عقل و استحسان های عقلی برود، او فقیه حقیقی نیست؛ چنان که اگر قرآن و سنت نبوی را به عنوان تنها منابع دین شناخت بشناسد، اما در مقام عمل اهل دنیا گرایی بوده و شوقی به آخرت در منش او دیده نشود، او فقیه حقیقی نیست؛ زیرا چگونه کسی می تواند خود را عارف به دینی معرفی کند که روح ساری بر همه آموزه های آن بی اعتنایی به دنیا و عشق به آخرت است و با این حال میل و شوق او به دنیا باشد و اهتمامی از او در باره آخرت دیده نشود؟! دو؛ امام باقر (ع) با تبیین شاخصه های فقیهِ حقیقی، تلویحاً فقیهان عامه را از مدار فقاهت و فقه دانی خارج کرد و عملاً تاکید کرد که آنان حقیقتاً فقیه نیستند و اگر به ملاحظه اقل مراتب فقاهت به آنان فقیه اطلاق گردد، از باب مجاز خواهد بود! از نگاه امام باقر (ع) فقیهان عامه در هر دو شاخصه: باوری و رفتاری فاقد نصاب لازم اند؛ زیرا از یک سو دنیا دوست و دنیا گرا و بی توجه به جهان آخرت اند و از سویی دیگر با میدان دادن به عقل ظنی، قیاس و استحسان، عملاً سنت نبوی را کنار زده و بدعت در دین را پایه گذاری کردند. سه؛ تاکید به لزوم تمسک به سنت از جهت دیگر جایگاه سنت را به عنوان معیار بازشناخت روایات ناسره از سره آشکار می سازد؛ همان گونه که از این معیار در سایر روایات باب با آشکاری بیشتر سخن به میان آمده است. چهار؛ عدم ذکر قرآن در کنار سنت از آن جهت است که فقیهان عامه حداقل در ظاهر خود را ملتزم به عمل به قرآن می دانند و فاقد جسارت کنار زدن آیات الهی هستند، اما در برابر سنت نبوی کرنش لازم ندارند و به خود اجازه بدعت می دهند. 🆔 @nasirigilani_ir 🌐 www.maref.ir
خارج فقه جلسه 1277.mp3
13.65M
(سال چهاردهم) 🔸 الشیعه : أَبْوَابُ حَدِّ اللِّوَاطِ 🔹 جلسه 1277 🗓 20 آبان 1403 🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه: بررسی فقهی «بَابُ اللِّوَاطِ» @nasirigilani_ir
خارج تفسیر جلسه ۲۲۳.mp3
8.77M
📚 (سال پنجم) 🔹 جلسه: 223 🗓 21 آبان 1403 🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه: ادامه تفسیر آیه شریفه: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَی فِی خَرَابِهَا أُوْلَئِک مَا کانَ لَهُمْ أَنْ یدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (بقره، 222) @nasirigilani_ir
طبق قولی که در نشست مجازی «اخلاق بندگی» اعلام شد، ان شاء الله تعالی از فردا فایل صوتی این جلسات در کانال استاد بازتاب داده خواهد شد.
اخلاق بندگی جلسه 1.mp3
28.37M
✳️ اخلاق بندگی (جلسه اول) ۱. اهتمام به وضوی دائم ۲. اهتمام به نماز اول وقت ۳. اهتمام به نوافل به ویژه نافله شب ۴. اهتمام به تلاوت مستمر قرآن @nasirigilani_ir
اخلاق بندگی جلسه 3.mp3
24.51M
✳️ اخلاق بندگی (جلسه سوم) بیست توصیه اخلاقی در حوزه اخلاق بندگی @nasirigilani_ir
؟ با سلام و عرض ادب خدمت جناب استاد نصیری؛ از جواب زیبای شما استفاده کردیم، احادیثی بنده به یاد دارم که مضمونش این بود که فاسق را رسوا کنید و غیبت او کنید تا حتی شرم کند از خانه بیرون آید اینکار نکنید فاسق یاغی می شود، یا مثلا حدیثی که پیامبر ص به شخصی که از طرف همسایه اذیت می شد و هیچ راهکاری برایش جواب نداد در آخر گفتند که اثاثیه ات را در کوچه بریز و هر عابری که از تو از دلیلش سوال کرد بگو اینقدر این همسایه اذیت کرد که مجبورم از اینجا نقل مکان کنم(پیشاپیش معذرت خواهی می کنم که اصل احادیث را بیاد ندارم) سوال بنده از شما جناب استاد این است شما بین این احادیث(البته اگر از نظر شما ضعیف نباشند) و احادیث ستر عیب مومن چگونه جمع می فرمایید. با تشکّر علیکم السلام بخش اساسی پرسش شما در این جمله آمده است: «احادیثی بنده به یاد دارم که مضمونش این بود که فاسق را رسوا کنید و غیبت او کنید.» مایلم این بخش را به خاطر اهمیتی که دارد، توضیح دهم: مدرک اصلی این مدعا روایت ذیل است که در کافی شریف آمده است: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه ص إِذَا رَأَيْتُمْ أَهْلَ الرَّيْبِ والْبِدَعِ مِنْ بَعْدِي فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وأَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ والْقَوْلَ فِيهِمْ والْوَقِيعَةَ وبَاهِتُوهُمْ كَيْلَا يَطْمَعُوا فِي الْفَسَادِ فِي الإِسْلَامِ ويَحْذَرَهُمُ النَّاسُ ولَا يَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ يَكْتُبِ اللَّه لَكُمْ بِذَلِكَ الْحَسَنَاتِ ويَرْفَعْ لَكُمْ بِه الدَّرَجَاتِ فِي الآخِرَةِ. بر اساس این روایت در برابر کسانی که در حقانیت دین، شک و تردید را در میان مردم می پراکنند یا در دین بدعتی می گذارند، چهار اقدام لازم است: 1. تبری جستن از آنان؛ (الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ) 2. سبّ و دشنام دادن؛ (وأَكْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ) 3. غیبت کردن؛ (والْقَوْلَ فِيهِمْ والْوَقِيعَةَ)؛ 4. پاسخ علمی دادن (وبَاهِتُوهُمْ) برائت جستن امر روشنی است و جای گفتگو ندارد. سب و دشنام در صورتی که بیان صفات و رفتار نکوهیده موجود بدعت گزار باشد و نه نسبت دادن صفات و رفتاری که طرف مقابل فاقد آن است، مانعی ندارد. غیبت نیز بر همین اساس قابل توجیه است؛ زیرا آن که حرمت دارد مومن و مومنان اند؛ کافر، متجاهر به فسق و بدتر از همه مرتدان و بدعت گزاران حرمتی ندارند. محل چالش عبارت «باهتوهم» است که در باره آن دو نظریه ارایه شده است: 1. این واژه از ریشه «بهتان» است. بر این اساس طبق این فرمایش رسول خدا (ص)، برای مصلحت جلوگیری از بدعت و در نتیجه ممانعت از انحراف امت، می توان به بدعت گزاران تهمت و افتراء بست و مثلاً گفت که آنان زناکار، شراب خوار و سارقان مال مردم ... اند، در حالی که واقعاً چنین رفتاری ندارند! شماری از فقهای ما بر چنین رأی هستند و آن را از باب مصلحت روا دانسته اند. به نظر این ناچیز، از جمله نشانه های فقدان فقه اکبر و عدم امعان و احاطه لازم به مبانی دینی زمینه ساز چنین لغزشی در دیدگاه برخی از فقهاء شده است، به رغم التزام اخلاقی به رعایت حرمت آنان. سراسر دین و روح حاکم بر آن رعایت مرّ اخلاق و رفتار اخلاقی در تمام زمینه هاست و اگر مجالی دست دهد در باره نظر مشهور که جواز دروغ در چند مورد (و به تعبیر رایج دروغ مصلحت آمیز) است، اظهار نظر خواهم کرد که اساساً آن چه ادعا می شود موضوعاً از عنوان دروغ خارج است. جواز بهتان و تهمت در باره بدعت گزاران از نتایج تلخ تفکر «الغایات تبرر المبادی» است که از افتخارات اسلام مقابله با این تفکر است. 2. این واژه از ریشه «بهت» به معنای «تحیر» است؛ نظیر آیه شریفه «فبهت الذی کفر»؛ یعنی آن چنان با بدعت گزاران به بحث و گفتگو بپردازید که در اثبات دعاوی خود دچار حیرت و سرگردانی شوند و نتوانند از مدعای خود دفاع کنند. به تعبیر ملاصالح مازندرانی: « إلزامهم بالحجج البالغة لينقطعوا ويبهتوا كما بهت الذي كفر في محاجة إبراهيم» این نظریه از نگاه این ناچیز قابل دفاع است. بزرگانی همچون علامه مجلسی و شهید ثانی بر این رأی هستند. بنابر این در متون دینی گزاره ای مبنی بر جواز تهمت و افترا به گناهکاران و حتی بدعت گزاران وجود ندارد. موفق باشید. @nasirigilani_ir
خارج فقه جلسه ۱۲۷۸.mp3
12.8M
(سال چهاردهم) 🔸 الشیعه : أَبْوَابُ حَدِّ اللِّوَاطِ 🔹 جلسه 1278 🗓 21 آبان 1403 🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه: بررسی آرای فقهی فقیهان در باره احکام لواط @nasirigilani_ir
خارج تفسیر جلسه ۲۲۵.mp3
20.34M
📚 (سال پنجم) 🔹 جلسه: 224 🗓 27 آبان 1403 🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه: ادامه تفسیر آیه شریفه: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَی فِی خَرَابِهَا أُوْلَئِک مَا کانَ لَهُمْ أَنْ یدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (بقره، 222) @nasirigilani_ir
🔸پاسداشت مهربانی‌های بی‌بدیل مادران و خدمات بی‌منت همسران به بهانه ولادت با سعادت صدیقه طاهره سلام الله علیها🔸 🔰 ؛ استاد آیت الله نصیری گیلانی 💐 بیستم جمادی الثانی هر سال پاسداشت ولادت پر از نور و سرور صدیقه طاهره سلام الله علیها سرور و سرآمد زنان عالم است؛ همو که در عمر به کوتاهی گل خود آن چنان گوی سبقت را از همگان ربود که به مقام همتایی و هم‌طرازی با حضرت امیر سلام الله علیه؛ دومین شاهکار دستگاه آفرینش پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، نائل آمد. 💠 بانویی که در سه عرصه همسرداری، خانه‌داری و فرزندپروری درس‌ها آموخت و مدرسه‌ها را برگ و بار داد و در حقیقت هم لغت مادری را معنا کرد و هم به واژه زن مفهوم بخشید. 🌟 و چه انتخاب زیبا و زرینی که چنین روز مبارکی روز مادر و روز زن معرفی شده است! آن چه که در آستانه روز مادر و روز زن باید مورد توجه قرار گیرد، ضرورت حق‌شناسی و قدردانی فرزندان و شوهران نسبت به مادران و همسران است. ❇️ فرزندان باید به حقیقت دریابند که مادر تجلی‌گاه مهر و مهربانی خداوند است که آنان را با شیره جان خود پرورده و در سراسر عمر خود از هیچ خیر و خدمتی نسبت به آنان دریغ نکرده و همواره با چشم پر از امید و اشک، تعالی و تربیت فرزندان خود را از خداوند طلبیده است. 🙌 برای چنین عزیزی بی‌همتا در عالم چه می‌توان کرد و چگونه می‌توان از عهده ثنا و ستایش او برآمد؟! ❇️ شوهران نیز باید به نیکی باور کنند که خداوند به حکمت و رحمت خود همسران را در کنار آنان قرار داده تا غرق در شادی و شور شوند و از تنگنای تنهایی بیرون آیند و در سایه همراهی و همدلی‌های آنان روزگار شیرینِ کنار هم بودن و برخورداری از فرزندانِ دلنشین را تجربه کنند و صبح و شام خود را در خانه‌ای درنگرند که به هنرمندی ماهرانه همسران آنان آرایش و آراستگی پیدا کرده است. 🙌 برای نعمتی مستمر و مهری مستدام به نام همسر چگونه می‌توان سپاس‌گزاری کرد و ثناخوانی داشت؟! ✅ در این روز و شب بس مبارک باید دست و پای ماداران خود را ببوسیم و ببوییم و سر تا پای همسران خود را پر از هبه و هدیه سازیم؛ هر قدر که در توان و توشه ما باشد! 🏷 @nasirigilani_ir
اخلاق بندگی جلسه 4.mp3
14.01M
✳️ اخلاق بندگی (جلسه چهارم) نقش ترک گناه در انجام وظایف عبودیت @nasirigilani_ir
✳️ در ثنا و ستایش از صدیقه طاهره (سلام الله علیها) سخن‌گفتن در بارۀ برترین و برگزیده‌ترین بانوی اسلام و جهان، یعنی فاطمۀ صدیقه(س) کاری ساده و آسان نیست. بانویی که تجسم زن کامل و تجسد کامل زن است و خود آیینه‌ای است جاودانه در بازشناخت نگاه اسلام و قرآن به زن. بانویی که در عمر بس کوتاه، زرین‌ترین برگ‌های افتخار را برای خود به ثبت رساند و نام خود را در تارک تاریخ جاودانه ساخت. چه افتخاری از این بالاتر که خداوند بارها در قرآن از او یاد کرد ، در آیۀ «تطهیر» او را در شمار معصومانِ پیراسته‌دامن برشمرد ، از او در ماجرای مباهله با عنوان «نسائنا» تجلیل کرد، با ولادت او و توصیف او به عنوان «کوثر» و خیر کثیر، در برابر کسانی که پیامبر را فاقد نسل می‌انگاشتند، به آن حضرت فزونی نسل را بشارت داد ، در سورۀ «دهر» با زیباترین تعابیر از جود و سخاوت او و خانواده‌اش تجلیل کرد ، به یُمن و تکریمِ یادکرد او در این سوره به رغم برشمردن انواع نعمت‌های بهشتی، از حورالعین یادی نکرد و چون او را در فراق پدر و بی‌مهری‌های امت محزون و متألم یافت، برترین فرشته خود یعنی جبرئیل را برای تسلا و هم‌سخنی نزد او فرستاد و اسرار امت تا روز قیامت را به او بازگو نمود؟! چه مدالی از این باارزش‌تر که پیامبراکرم(ص) در میان همسران و دختران خود، تنها از فاطمه به عظمت و نیکی یاد کرد، پیوسته مشتاق دیدار او بود و در برابرش به احترام به تمام قامت از جای برمی‌خاست، او را به شوق بهشت می‌بوسید و می‌بویید و در بازگویی اسرار، او را محرم خود می‌دانست؟! چه فوز و فلاحی از این گرانبارتر که فاطمه(س) شایستگی همسری و هم‌کفوی انسان والایی هم‌چون علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) را یافت که همۀ جهانیان در برابر عظمت اندیشه و منش او کرنش کرده‌اند؟! چه پیروزی از این درخشان‌تر که فاطمه(س) در دامن خود فرزندان پاک و پیراسته‌دامنی هم‌چون حسنین و زینبین را پروراند و انوار پاک اهل‌بیت و حجت‌های الهی(علیهم السلام) به یُمن او پا به عرصه خاک گذاشتند و هدایت امتی بزرگ در پهنه گیتی از آغاز دوره امامت تا ظهور قیامت را عهده‌دار شدند و هر یک عالَمی را از پرتو حُسن خود روشنایی بخشیدند؟! باری، صدیقه طاهره(س) بانویی است که در عرصه عبودیت خداوند، محراب عبادت از سجودِ دمادم او معطر و تاریکی شب با مناجاتش منور بود و در زمینه اهتمام به امور بندگان خدا، قوت افطار خود را به سائلی ارزانی داشت و یادگار خود را به مستمندی بخشید. کدبانویی مهربان، مشفق و بی‌منت که با دست زخم‌آگین خود آسیاب دستاس می‌کرد و نان به تنور می‌نهاد و خانه را رفت و روب می‌نمود و گهواره طفلان می‌جنباند. در وفا و تکریم به شوی خود چنان گوی سبقت ربود که با رفتنش تاب و توان از حضرت امیر گرفت و اشک‌های دیده‌اش را بدرقه راهش کرد. او بانویی است که با عفت، پاکدامنی و حجاب خود درس پاکی به زنان داد و با همه پاک‌منشی و رخ در حجاب داشتن، در هنگامه ضرورت در کنار کعبه غبار تنهایی و بی‌کسی از چهره پیامبر زدود، در میدان نبرد بر زخمِ ستاره‌گونه مجاهدان مرهم نهاد ، برای دادخواهی از حق به غارت‌رفته خویش و دفاع از حریم ولایت پای به مسجد نهاد و خطابه آتشین سر داد و با چنین منشی نشان داد که می‌توان میان عفت و حجاب و حضور تأثیرگذار در جامعه جمع کرد. آیا زمانه، بانویی به عظمت فاطمه(س) به خود دیده است؟ برگرفته از کتاب فاطمه (ع) بانوی بی مثال اثر استاد علی نصیری گیلانی لینک کتاب در طاقچه: https://taaghche.com/book/29023 🆔 @nasirigilani_ir 🌐 www.maref.ir
خارج فقه جلسه ۱۲۷۹.mp3
20.82M
(سال چهاردهم) 🔸 الشیعه : أَبْوَابُ حَدِّ اللِّوَاطِ 🔹 جلسه 1279 🗓 27 آبان 1403 🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه: بررسی فقهی روایات «بَابُ أَنَّ حَدَّ الْفَاعِلِ مَعَ عَدَمِ الْإِيقَابِ كَحَدِّ الزِّنَا وَ يُقْتَلُ الْمَفْعُولُ بِهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ مَعَ بُلُوغِهِ وَ عَقْلِهِ وَ اخْتِيَارِه» @nasirigilani_ir
خارج تفسیر جلسه ۲۲۴.mp3
29.31M
📚 (سال پنجم) 🔹 جلسه: 225 🗓 3 آذر 1403 🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه: تفسیر آیه شریفه: «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (بقره، 115) @nasirigilani_ir
سخنرانی اخلاقی استاد نصیری .mp3
57.95M
✳️ سخنرانی اخلاقی استاد علی نصیری این سخنرانی در اردیبهشت ماه سال جاری در امام زاده سید نصر الله شهر یزد ارایه شد. در این سخنرانی تفسیر کوتاهی از سوره مبارکه والعصر ارایه شده است. @nasirigilani_ir
✳️ ماجرای شستن پای حواریان در انجیل و کافی شریف قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ (ع) يَا مَعْشَرَ الْحَوَارِيِّينَ لِي إِلَيْكُمْ حَاجَةٌ اقْضُوهَا لِي قَالُوا قُضِيَتْ حَاجَتُكَ يَا رُوحَ اللَّه فَقَامَ فَغَسَلَ أَقْدَامَهُمْ فَقَالُوا كُنَّا نَحْنُ أَحَقَّ بِهَذَا يَا رُوحَ اللَّه فَقَالَ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالْخِدْمَةِ الْعَالِمُ إِنَّمَا تَوَاضَعْتُ هَكَذَا لِكَيْمَا تَتَوَاضَعُوا بَعْدِي فِي النَّاسِ كَتَوَاضُعِي لَكُمْ ثُمَّ قَالَ عِيسَى ع بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِكْمَةُ لَا بِالتَّكَبُّرِ وكَذَلِكَ فِي السَّهْلِ يَنْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِي الْجَبَلِ .. ماجرای شستن پای حواریان توسط عیسی (ع) در انجیل مسیحیان بازتاب یافته است که در این جا متن انجیل یوحنا را ذکر می کنیم: «عیسی با اینكه میدانست كه پدر همه چیز را به دست او داده است و از نزد خدا آمده و به جانب خدا میرود 4 از شام برخاست و جامة خود را بیرون كرد و دستمالی گرفته به كمر بست. 5 پس آب در لگن ریخته شروع كرد به شستن پایهای شاگردان و خشكانیدن آنها با دستمالی كه بر كمر داشت. 6 پس چون به شمعون پطرس رسید او به وی گفت: “ای سرور تو پایهای مرا می‌شویی؟” 7 عیسی در جواب وی گفت: “آنچه من میكنم الآن تو نمیدانی لكن بعد خواهی فهمید.” 8 پطرس به او گفت: “پایهای مرا هرگز نخواهی شست.” عیسی او را جواب داد: “اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.” 9 شمعون پطرس گفت: “ای سرور نه پایهای مرا و بس بلكه دستها و سر مرا نیز.” 10 عیسی بدو گفت: “كسی كه غسل یافت محتاج نیست مگر به شستن پایها بلكه تمام او پاك است. و شما پاك هستید لكن نه همه.” 11 زیرا كه تسلیم كنندة خود را میدانست و از این جهت گفت: “همگی شما پاك نیستید.” 12 و چون پایهای ایشان را شست رخت خود را گرفته باز بنشست و بدیشان گفت: “آیا فهمیدید آنچه به شما كردم؟ 13 شما مرا استاد و سرور میخوانید و خوب میگویید زیرا كه چنین هستم. 14 پس اگر من كه سرور و معلّم هستم پایهای شما را شستم بر شما نیز واجب است كه پایهای یكدیگر را بشویید. 15 زیرا به شما نمونه‌ای دادم تا چنانكه من با شما كردم شما نیز بكنید. 16 آمین‌آمین به شما میگویم غلام بزرگتر از سروری خود نیست ونه رسول از فرستندة خود. 17 هرگاه این را دانستید خوشابحال شما اگر آنرا به عمل آرید.» (انجیل یوحنا، فصل 13، آیات 4 – 17) از مقایسه میان آن چه در کافی شریف بازتاب یافت با آن چه با تفصیل در انجیل یوحنا انعکاس یافته می توان شباهت های ذیل را میان آنها برشمرد: 🔹یک؛ بر اساس آن چه در انجیل یوحنا آمده که نظیر آن در برخی یگر از اناجیل نیز گزارش شده است، آن چه رخ داد، شستن پای حواریان توسط عیسی مسیح (ع) بود و نه بوسیدن آنها و این امر قرائت رایج کافی شریف شریف که در آن در فراز «فَقَامَ فَغَسَلَ أَقْدَامَهُمْ» واژه «فغسل» آمده را تقویت می کند. 🔹دو؛ در انجیل یوحنا نیز همصدا با کافی شریف تاکید می شود که عیسی (ع) کار شستن پا را علی رغم میل حواریون انجام داد و هدف ایشان تعلیم تواضع به آنان بوده است. 🔹سه؛ طبق هر دو کتاب، عیسی (ع) نخست هدف خود از شستن پای حواریان را بیان نفرمود، بلکه در پایان توضیح داد که مقصود ایشان تعلیم تواضع به انان بوده است. 🔹چهار؛ از آن چه در کافی شریف و نیز انجیل یوحنا به یکصدا بازتاب یافته است، بر می آید مقصود حضرت عیسی (ع) خصوص شستن پا نبود، بلکه این کار نمادین نشانه ای بود از بالاترین سطح تواضع استاد و بلکه هر فردی که از مرتبه برتری نسبت به زیردستان خود برخوردار است. فقره «به شما میگویم غلام بزرگتر از سروری خود نیست ونه رسول از فرستندة خود» در انجیل یوحنا ناظر به این نکته است. به رغم این شباهت ها در نقل داستان شستن پای حواریان، میان این دو منبع تفاوت هایی هم دیده می شود که عبارتند از: 🔹یک؛ ماجرا در انجیل یوحنا با تفصیل آمده است، اما در گزارش کافی کوتاه است و البته این امر طبیعی است؛ زیرا سبک اناجیل بیان تفصیلی حوادث زندگانی حضرت عیسی است. 🔹دو؛ در انجیل یوحنا افزون بر شستن پای حواریان، از خشک کردن آنها نیز گفتگو شده است، اما در کافی شریف فقط به شستن پای آنان اشاره شده است. 🔹سه؛ گفتار پایانی حضرت عیسی (ع) خطاب به حواریان که در کافی شریف بازتاب یافته است: «ثُمَّ قَالَ عِيسَى (ع) بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِكْمَةُ لَا بِالتَّكَبُّرِ وكَذَلِكَ فِي السَّهْلِ يَنْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِي الْجَبَلِ» در اناجیل وجود ندارد و نقطه قوت نقل قول کافی شریف است؛ زیرا با بیانی بسیار لطیف رفتار نمادین حضرت عیسی (ع) را مدلل و مبین ساخت. برگرفته از کتاب «تفسیر برگزیده کافی شریف» اثر استاد علی نصیری 🆔 @nasirigilani_ir 🌐 www.maref.ir
خارج فقه جلسه ۱۲۸۰.mp3
11.22M
(سال چهاردهم) 🔸 الشیعه : أَبْوَابُ حَدِّ اللِّوَاطِ 🔹 جلسه 1280 🗓 3 آذر 1403 🔻مـبـاحـث ایـن جـلسـه: بررسی فقهی روایات «بَابُ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا لَاطَ بِغُلَامٍ أَوْ بِالْعَكْسِ فَأَوْقَبَ قُتِلَ الرَّجُلُ وَ أُدِّبَ الْغُلَامُ دُونَ الْحَدِّ» @nasirigilani_ir