eitaa logo
「بہ‌‌سـٰــآزِ؏‌ـشّْـ♡ـق‌🎶🎼」
3.1هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
296 ویدیو
5 فایل
¦ـبسـم‌رب‌عـین‌شیـن‌قـاف🕊 ز سۅز ؏ـشـق لیݪۍ دࢪ جہان مجـنۅن شد افسانہ تۅ مجـنۅن سـاز از ؏ـشـقـت مࢪا افسـانہ‌اش با‌من 🎼 ح‌ـرف‌هاے‌در‌گوش‌ـی↓ @Fh1082 ‹ #شنوای‌‌ِنگفته‌هاتونم.! › https://harfeto.timefriend.net/16625436547089 تبلیغاتموטּ↓ @tabligh_haifa
مشاهده در ایتا
دانلود
Mahmood Karimi - Negash Be Samte Asemoon 128 (MusicTarin).mp3
2.67M
إذا اظلم الیل فمن یحم‌ حمای. خانم سه ساله..
افطار سوم قسمت سوم: ستم دیده... وَ لَمَنِ انتَصَرَ‌ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ مظلومیت غریب‌ترین و پردردترین واژه ممکن در دل تاریخ است واژه‌ای عمیق است به اندازه قدمت همه‌ی قرنهای حیات بشر و کلمه‌ایست پر از مفهوم که وقتے پایش به میان می‌آید حتی ساقه‌های عرش نیز به لرزه می‌افتد مظلومیت داستان تلخ همیشگے تاریخ بوده و هست از قتل هابیل بی‌گناه تا جدای یعقوب رنج دیده از فرزندش از ریختن خون یحیی نبی تا شکستن دندان پیغامبر خاتم همه سراسر مظلومیت است که همیشه عده‌ای بودند و هستند از تبار تاریکے که کمر به کندن ریشه حق دارند و در خـــ🩸ــون اهل حق به دنبال روزی خود می‌گردند إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوّانٍ كَفورٍ و در جغرافیای خلقت الهی برای هر مظلوم ستم دیده‌ای و برای هر مومن دلشکسته‌ای راه نجاتیست به نام انتقام روزنه‌ای است به نام یاری خدا که بی برو و برگرد روزی خواهد رسید و جهان ما پر است از داد مظلومان و پر است از امتداد ناله‌های گذشتگان لبریز از داغ و گوش عالم کر شده از فریاد بی‌صدای کودکان و دل خلقت ریش ریش شده از اشک مردمان شام و یمن مولای من ای وارث تمام دردهای گذشتگان و ای انتقام‌گیرنده‌ی همه‌ی ستم‌دیده‌های تاریخ کجایی عزیز دلم ما که قلبمان مچاله شد از دوریت به خاطر ما که نه به خاطر گریه‌های بی‌صدای صاحب سومین سفره افطار بیا الهی بدمعة الـــ💔ــــرقیه (سلام‌الله‌علیها) عجل لولیک الفرج..... 💠برداشتے آزاد از: سوره شوری آیه ۴۱ سوره حج آیه ۳۸ (س)
💠چـہـارمین‌سـحـر سَيِّدِي لَعَلَّكَ عَنْ بَابِكَ طَرَدْتَنِي وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِي أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِي اى‌سيدمن شايدتوازدرگاه‌لطفت‌مرارانده‏اى‌ وازخدمت‌بندگيت‌دورم‌ساخته‌اى ياشايدديدى‌من‌حق‌بندگيت‌راخفيف‌شمردم بدين‌جهت‌ازدرت‌مرادوركردى... تصورش هم ترسناک است که روزی بیاید که دیگر به کارت نیایم زمانے برسد که دیگر امیدی به هدایتم نداشته‌ باشی و اموراتم به دست خودم بسپاری و چشم رحمتت را از من برداری....💔 این تصور حتے از مرگ هم بدتر است‌ که مرگ دیدار توست ولے درد گمراهـــ🔥ــی یعنی جدایے از تو و جدایی از آغوشت یعنی زندگی کردن در عمق جهنم هَيْهَاتَ مَا ذَلِكَ الظَّنُّ بِكَ وَ لاَ الْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِكَ تو خدایی ورای تصور و ادراک ما انسانهایی و از تو در ذهن ما جز رافت و محبت هیچ چیزی نقش نبسته خودت عادتمان دادی به رحمتت پس با محبتت درمانمان کن که ما را طاقت عدل تو نیست إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِین و دلسوزتر از خدا در عالم وجود ندارد خودش ما را دعوت کرده مایی را که لیاقت بردن نامش را هم از دست دادیم دعوت کرده و بر سر خوان کرمش نشانده تا پاکمان کند چه بخواهیم چه نخواهیم کمر به پاک کردنمان بستی.... خدای مهربان دلسوزم خودت به مسیر مرا بازگردان که مرا دیگر یاری جنگیدن با خودم نیست... 💠برداشتے آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی دعای کمیل سوره بقره آیه ۲۲۲
دلم هوای تو کرده هزار مرتبه شکر دلِ بدونِ تو را بی‌گمان نمی‌خواهم..! -آقای‌اباعبدلله🤍🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♧•••﴿فـࢪیــ𝓯𝓻𝓲𝓫ــٖب﴾•••♧ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡ 🖋️ جدیت هنوز حرف اول نگاه نیکان بود که سرش را چرخاند سمتم : -این کی بود ؟...تو رو کجا دیده ؟! -همسر سابقم بود... چند وقتیه اعتیادش‌رو ترک کرده و به خاطر اصرار پدر و مادرم ، مصمم شده که دوباره باهم زندگی کنیم . از جلوی در ورودی خودش را کنار کشید: -برو تو ... وارد شدم و نیکان پشت سرم اما هنوز هم لحن صدایش عصبی و جدی بود: -با این تیپ هایی که تو میزنی، معلومه هر کی ببینتت ، مزاحمت میشه. وسط راه پله بودیم که چرخیدم سمتش و در حالی که به مانتو و شالم اشاره می‌کردم پرسیدم : -واقعا تیپم چه مشکلی داره ؟! ... مانتو مشکی بلند و شالم که تا جلوی سرم کشیدم ! اشاره‌ای به سرخی لبانم کرد : -کمتر به خودت سرخاب و سفیداب میزدی. از اینکه باید نیت این تغییر را در چشمانم می‌دید و ندید ، حلقه‌های نگاهم را تا سقف چشمانم بالا دادم و گفتم : -چشم ... دیگه اینا رو هم نمی‌زنم ... حالا برو . و اینبار نیکان جلوتر از من راه افتاد . وارد خانه شدم ... داشت به باران صبحانه می‌داد . لباس‌هایم را عوض کردم و من هم نشستم پشت میز ناهارخوری . ••• ✿❥••به قݪم: ﴿مࢪضیہ‌یگـانہ﴾ (‌حࢪام‌)‼️ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡
♧•••﴿فـࢪیــ𝓯𝓻𝓲𝓫ــٖب﴾•••♧ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡ 🖋️ تازه لقمه برای خودم گرفته بودم که نیکان در حالیکه قاشق غذای باران را سمت دهانش می‌گرفت گفت: -باید باهم حرف بزنیم. -بزنیم. دوباره چرخید سمت من و قاشق غذای کودک را در ظرف بیسکویت له شده باران گذاشت و گفت: -خیلی فکر کردم مینو ... چند ماه دارم فکر می‌کنم ولی ... همان ولی ، برایم کافی بود تا قلبم ایست کند . دیگر میل به خوردن صبحانه نداشتم . -ولی چی؟ باز گره زد تاج ابروانش را به همدیگر . -نمی‌خوام با زندگی تو بازی کنم. چرا اعترافش ، با آنچه فکر می‌کردم فرق داشت ؟! قلبم ضربان گرفت اما تند و عصبی می‌کوبید . -یعنی چی ؟ ....منظورتو نمیفهمم ! سرش بالا آمد و نگاه جدی و مصمم او رنگ از رخ نگاهم گرفت . -ما به درد هم نمی‌خوریم ... من خوشبختت نمی‌کنم ... من که هنوز ، فکر و قلبم درگیر ماراله ... منی که حتی توی چهره تو ، دنبال ردی از لبخندهای بی‌نظیر مارال می‌گردم ، منی که .... طاقت شنیدن را از دست دادم : -بس کن ...دیگه نمی‌خوام بشنوم. سکوت کرد و نگاه باران بین ما چرخید. و این سکوت محکم بین ما بیشتر از نگاه مصمم نیکان عذابم می‌داد . فوری صندلی را عقب زدم و از پشت میز برخاستم ... کلافه بودم ... انگار آن روز قرار بود برای من بدتر از روزهای قمر در عقرب باشد . از همان حس و نگاه توبیخانه‌ی مادر شروع شده بود و حالا رسیده بود به نقطه اوج بد بیاری . چی فکر کرده بودم و چی شنیدم ! ••• ✿❥••به قݪم: ﴿مࢪضیہ‌یگـانہ﴾ (‌حࢪام‌)‼️ ♡•••┄┅┄┅┄┅♥️🖇┅┄┅┄┅┄•••♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
mohammad-Rasoul-allah-band-asmaee-hosna1.mp3
7.04M
الهم رب شهر رمضان🌾 طاعات و عبادات تون قبول باشه🌱 •🕊
افطار چهارم قسمت چهارم: تمامیت نعمت... وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَ‌ةً وَ بَاطِنَةً و تمام پدیده‌های خلقت و هر کنشی که در عالم هستی نعمتے است برای تک تک نسل بشریت از وزش باد تا حرکت اتم ها و مولکولها از چرخش سیارات و افلاک تا رویش گیــ🌿ــاهان از تاریکے شب تا استواری‌ کـــ🏔ـوه‌ها از خلقت جنین در رحم مادر تا جوشیدن آب از دل زمین نعمت است و نشانه‌ی محبت او به ما و هر کدامش معجزه‌ایست که دنیا دنیا حرف در آن نهفته است... وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً و تمامیت نعمت خدا نه آب و نان دنیا است و نه جاودانه بودن در بهشت و کاملترین نعمتش، ولایت شماست و اجداد شما و ما همچون ماهیان در اعماق اقیـــ🌊ــانوس که غرق در دریا هستند و از دریا غافلند غرق در نعمت وجود شماییم ولی حواسمان نیست که هستی و حیات ما بسته به نفسهای توست ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ و از ما سوال خواهد شد که چه کردیم در قبال امام زمانمان و خیلی از ما جوابمان تنها سکوت و شرمندگے است و امان از شرمندگی در قبال امام...💔 مولای من کاری برایت نکردیم ولی شما همه کار کرده‌ای برایمان حلالمان کن که بیشتر از شما به فکر دنیای خودمانیم حلالمــــ💔ــان کن.... 💠برداشتی آزاد از: سوره لقمان آیه ۲۰ سوره مائده آیه ۳ سوره تکاثر آیه ۸
💠پنـجمـین‌سـحـر هَبْنِي بِفَضْلِكَ سَيِّدِي وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ وَ جَلِّلْنِي بِسَتْرِكَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِيخِي بِكَرَمِ وَجْهِكَ‏ مرا‌بہ‌فضل‌وكرمت‌ببخش اى‌سيدمن وبہ‌عفوت‌برمن‌منت‌گذار وبہ‌لطفت‌برزشتيم‌پرده‌پوشےكن وازتوبيخ‌وتهديدم‌بہ‌ذات‌بزرگوارت‌درگذر... و قلــــ❤️ــــب هر آدمی به اندازه‌ی تمام دریاها ظرفیت دارد و می‌توان تمام آسمانها در آن جای داد قلب آدمها جای خود خداست اما امان از دست جهالت ما که ملک شش دانگ الهی را به هوای نفس اجاره داده‌ایم و خودمان برکه‌ی صاف قلبمان را با گل گناه کدر و بی‌حـــ🍂ــاصل کرده‌ایم وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ و خدا چیزی جز آنچه در توان ماست، از ما نمی‌خواهد اما به راستی منتهای ظرف و توان ما کجاست؟ و ما در این شبها به دنبال آن خود گمشده‌ای هستیم که پاک‌ترین بود در مسیر ما خودمان را گم کرده‌ایم خودمان را نشناخته‌ایم که نفهمیدیم توان ما تا کجاست؟؟ نفهمیدیم و خود را ارزان به دنیا فروختیم فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ و برای ما انسانها مقصودی است به توان خدا و چه بد مسافرانی هستیم که به جای مقصد ابـــ🛤ـــدیت به منتهای خسران در حرکتیم خدای من مرا با محبتت از خواب غفلت بیدار کن که خیلی وقـــ⏰ـــت است حواسم از تو و از خودم پرت شده یا هادی المضلین 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی سوره نجم آیه ۳۹ سوره قمر آیه ۵۵
هرگز نخواستی نفسی باورم کنی یا با نسیم مهر شکوفاترم کنی وقتی تمام قد غزلی عاشقانه‌ام حق است این که خوانده شوم، از برم کنی می‌شد بجای اخم که آن هم غنیمتی است با خنده‌ای ملیح نمک پرورم کنی آتش به اختیاری و آتش به جان منم چیزی نمانده است که خاکسترم کنی هر چند ثبت، این غزلم شد به نام تو یک اشتباه بود نشستن به بام تو
. روزهاےِ آخـر اسفند دستانم را بگیـر و بِ بهار پیـوند بزن؛ زمستان بِ بهار شاخه ےِ خشڪیده بِ شڪوفه، و من بِ تـو ختم شوم، شیرین است!!!
. ۳ روز 🌱 در دور دست باغ برهنه چکاوکی، بر شاخه می‌سراید: این چند برگ پیر، وقتی گسست از شاخ، آن دم جوانه‌های جوان باز می‌شود بیداری بهار آغاز می‌شود.....!!
. بهار جان بڪَـو.......! در ڪـدام ڪـوچه ؏ـاشق شده‌اے ڪـه هوایت بوے "یار" می دهد.....!!
mohammad-Rasoul-allah-band-asmaee-hosna1.mp3
7.04M
الهم رب شهر رمضان🌾 طاعات و عبادات تون قبول باشه🌱 •🕊
پنجـمین افـطار قسمت پنجم: سلام بر ولی انبیاء... وَ إِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَ‌اهِيمَ و پایان این جهان از مدتها پیش تعیین شده و تمام کتب و انبیای الهی هزاران سال به آن وعده داده‌اند و همان اوست که وجودش معیار محک ایمان تمام اوصیا و انبیای الهیست و آمدنش همان روزیست که سبب آرامش تمام دلهــــ💔ـــای شکسته‌ی نسل بشریت از آغاز تا ابدیت است وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ طَوْعًا وَكَرْ‌هًا وَإِلَيْهِ يُرْ‌جَعُونَ و همه‌ی عالم حتی جمادات و گیاهان و حیوانها نیز روزی به امر حق گردن خواهند نهاد خواه با میل و خواه با اکراه حتی آنان که از تبار سیاهی‌اند چاره جز نابودی و یا تبعیت از تو ندارند آن روز قبله هم متمایل به تو می‌‌شود و اذان‌ در ذکر القاب تو خلاصه خواهد شد و قند تمام سفره‌ها حلاوت نام توست مولای من طغیان ما زمینی‌ها تمامی ندارد خیلی از ما درست مثل من مثل چارپای به دور آسیاب در گردشیم بی هیچ حاصلی چیزی جز تباهی در کیسه‌ی سوراخ ثوابهایمان جمع نکرده‌ایم ولی باز با این همه هنوز هم در کنج دلمان ذره‌ای از حب تو باقی مانده نگذار که همین حب هم با جاروی گناه از دلم بیرون بریزد مولای من ای میثاق محکم خدا ای وعده تمام انبیا و اوصیا کجایی ای صاحب سفره‌های افطارم دم بهار است کجایی بهارم.....؟؟؟ 💠برداشتی آزاد از: سوره صافات آیه ۸۳ سوره آل عمران آیه ۸۳
ما را به دعا کاش فراموش نسازند رندان سحر خیز که صاحب نفسانند.
💠ششـمـین سـحـر أَنَا الَّذِي أَمْهَلْتَنِي فَمَا ارْعَوَيْتُ وَ سَتَرْتَ عَلَيَّ فَمَا اسْتَحْيَيْتُ وَ عَمِلْتُ بِالْمَعَاصِي فَتَعَدَّيْتُ منم‌آنكہ‌ مهلتم‌درعصيان‌براى‌توبہ‌دادى ومن‌ازگناه‌بازنگشتم‌وبرمن‌پرده‌پوشےكردى بازهم‌شرم‌وحيانكردم وبه‌معصيت‌پرداختہ‌وازحدتجاوزكردم.... و امان از دست نفس که پای مرا از مسیر بیرون کشید و انقدر از صراط مستقیم دورم کرد که تنها راه برگشتم این است که راه راست به سمت من کج کنی قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ و عامل بدبخت شدن من، من هستم و من بخت برگشته خودم را خراب کرده‌ام و از تو توقع دارم درستش کنی و دلبسته‌ام به عباداتی که موریانه ریا و عجب از درونش آنها خورده و با چتر معصیت ایستاده‌ام زیر باران رحمت رمضانت و در ظرف کثیف و زنگار بسته‌ی دلم هر چه هم که آب زلال داخلش می‌ریزم باز هم همان لجنزار باقی می‌ماند خدای من طالب توام خسته از حیرانی به تو پناه آورده‌ام که حیرتم را به سعادت مبدل کنی و تو مرا این شبها به نوشیدن شهد شیرین ابوحمزه دعوت می‌کنی و من با عشق می‌نوشم و می‌گویم... أَنَا الَّذِي أَمْهَلْتَنِي فَمَا ارْعَوَيْتُ 💠برداشتی آزاد از: دعای ابوحمزه ثمالی سوره قصص آیه ۱۶
. ۳ روز 🌱 پنهان نمی‌کنم که پیش از این سطرها «دوستت دارم» را می‌خواسته‌ام بنویسم حالا کمی صبر کن بهار که آمد فکری برای آسمان تو و سطرهای پنهانی خودم خواهم کرد..... "حافظ موسوی" نرم نرمک می‌رسد اینک بهار .....🌱
. منّی رسالَهُ حُبّ و منکِ رِسالَهُ حُبّ و یَتَشَکَّلُ الرَّبیع نامه عاشقانه ای از من و نامه عاشقانه ای از تو و بهار شكل می گيرد...
mohammad-Rasoul-allah-band-asmaee-hosna1.mp3
7.04M
الهم رب شهر رمضان🌾 طاعات و عبادات تون قبول باشه🌱 •🕊
افـطار‌ ششم قسمت ششم: غریب‌ترین آشنا... وَ جاءَ إِخْوَهُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ و روزها از پی هم می‌گذرند و چرخ روزگار به سرعت در گردش است و ما آدمها بی‌هدفی را بزرگترین غایت زندگی خود در نظر گرفته‌ایم و صبح تا شب می‌دویم به دنبال هیچ و تمام زندگی‌مان در خور و خواب و خشم و شهوت خلاصه شده اما در این میان بارها و بارها تو را دیده‌ام و حواسم نیست وَ جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ نمی‌بینمت گناه‌ حجاب شده دور و برم و پوشانده است هر آنچه روزنه‌ی نور اطرافم را ادعای یار بودنت را دارم ولی حتی تا کنون یک بار بویت را هم استشمام نکرده‌ام با اینکه از کنارت بارها رد شده‌ام دنبالت در آسمانها می‌گردم ولی حواسم نیست که از بازارهای ما گذر می‌کنی و بر فرش‌ خانه‌های ما قدم می‌گذاری مولای من ای یوسف فاطمه که یوسف نبی را مجنون خود کرده‌ای ببخش مرا که بارها دیده‌ام تو را و نشناختمت لایق دیدار رویت نبودم اما آقا جان تو ما را رها نکن با اینکه چشمهایم لایق دیدنت نیست ولی شما باز هم به محافل ما سری بزن پای سفره‌های افطارمان بنشین که افطار بی تو نه نوری دارد نه برکتی روزه‌ات قبول آقا... 💠برداشتی آزاد از: سوره یوسف آیه ۵۸ حدیث‌امام‌جعفر‌صادق(علیه‌السلام) بحارالانوار/ج۵۳/ص۱۵۴ سوره یاسین آیه ۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️جواب محکم آقای موزون به شبهات پیرامون برنامه زندگی پس از زندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا