بر گردِ رُخت سبزه و گل سرزده در هم دارد چمنت برگ گل و سبزه‌ی تَر هم شیرینی و شوری ز شکرخنده و دشنام در حلقه‌ی لعل تو نمک هست و شکر هم کوته نکند دستِ تَطاوُل ز اسیران زلف تو که از دوش گذشته‌ست و کمر هم گر صلح نخواهی به من، از جنگ چه مانع؟ برخیز که ما تیغ نهادیم و سپر هم مرغان چمن، بال به پرواز شکستند ما را نبُود قوّت افشاندن پَر هم از هول شب گور نترسیم که ما را بسیار شب این‌طور گذشته‌ست و بَتَر هم «فیّاض» بَرد دردسر از کوی تو فردا سهل است مدارای تو یک روز دگر هم .:فیاض لاهیجی:. -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #شعر

🔴 ریگ به کفش داشتن روزی روزگاری در سرزمینی بسیار دور، مرد دانا، شجاع و جنگاوری به نام سنجر زندگی می‌کرد. او همیشه قبل از جنگیدن خوب فکر می‌کرد. روزی حاکم به او گفت: قرار است کاروانی از هدایای بسیار گران قیمت به نشانه‌ی پایان جنگ به کشورمان وارد شود. من به این کاروان اعتماد ندارم. چون سال‌ها با این کشور در جنگ بوده‌ایم. شاید آوردن هدایا حیله باشد و نقشه‌ی شومی در سر داشته باشند. سنجر تا رسیدن کاروان هدایا خوب فکر کرد. او به سربازان سپرد که کسی را با شمشیر و نیزه و خنجر به قصر راه ندهند. اما تازه واردان هیچ اسلحه‌ای همراه خود نداشتند. کاروان پادشاه کشور همسایه بدون هیچ مشکلی وارد قصر حاکم شد. درست وقتی که فرستاده‌ی پادشاه کشور همسایه، پشت در اتاق حاکم منتظر ایستاده بود تا نامه‌ی صلح و هدایا را با او تقدیم کند، سنجر از راه رسید. رو به آن‌ها کرد و گفت: حاکم سرزمین ما منتظر ورود شما مهمانان عزیز است؛ اما من به عنوان رئیس تشریفات از شما می‌خواهم که چکمه‌هایتان را قبل از ورود به اتاق حاکم درآورید. با شنیدن این حرف، افراد تازه وارد و سردسته‌ی آنان به همدیگر نگاهی انداختند. رنگ صورتشان سرخ سرخ شد. یکی از آن‌ها بهانه آورد: ولی قربان! این لباس رسمی ماست. ما نمی‌توانیم بدون آن به حضور حاکم برسیم. سنجر گفت: اما این قانون حاکم و قصر اوست. کسی نمی‌تواند آن را زیر پا بگذارد. حالا چکمه‌هایتان را درآورید. آن چند نفر وقتی اصرار خود را بی‌فایده دیدند، ناگهان خم شدند و خنجرهای کوچک زهرآگین را از چکمه‌های خود بیرون آوردند. آن‌ها با سنجر درگیر شدند. سنجر که از قبل حیله‌ی آن‌ها را فهمیده بود و آمادگی جنگ را داشت، با شجاعت با آن‌ها جنگید و همه را دست بسته به ماموران کاخ تحویل داد. حاکم به هوش و درایت سنجر آفرین گفت و به او هدیه داد. از آن روز به بعد به افرادی که در ظاهر خطرناک نیستند ولی در سرشان پر از نقشه است می‌گویند: حتماً ریگی به کفشش دارد. -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #ضرب_المثل

📋 امتحان علوم تجربی هفتم - خرداد ۱۴۰۰ - دبیرستان فرزانگان (بم) (۲) -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #علوم_هفتم_نوبت_دوم #علوم_هفتم #هفتم

📋 امتحان علوم تجربی هشتم - خرداد ۱۴۰۰ - دبیرستان هوردخت -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #علوم_هشتم_نوبت_دوم #علوم_هشتم #هشتم

📋 امتحان علوم تجربی نهم - خرداد ۱۴۰۰ - استان گیلان (تولمات) -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #علوم_نهم_نوبت_دوم #علوم_نهم #نهم

📋 نمونه سوالات علوم تجربی نهم - کل کتاب - (اداره تکنولوژی و گروه‌های آموزشی) -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #علوم_نهم_نوبت_دوم #علوم_نهم #نهم #نمونه_سوال

📋 امتحان انشای فارسی نهم - خرداد ۹۸ - استان البرز -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #انشا_نهم_نوبت_دوم #انشا_نهم #نهم

📋 امتحان انشای فارسی نهم - شهریور ۹۸ (غایبین مجاز) - استان اصفهان ------------------------- @navaeeschool ------------------------- #انشا_نهم_نوبت_دوم #انشا_نهم #نهم

📋 امتحان املای فارسی نهم - خرداد ۹۸ (نوبت صبح) - استان البرز -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #املا_نهم_نوبت_دوم #املا_نهم #نهم

📋 امتحان املای فارسی نهم - شهریور ۹۸ - استان اصفهان ------------------------- @navaeeschool ------------------------- #املا_نهم_نوبت_دوم #املا_نهم #نهم

📋 امتحان قرآن هفتم - خرداد ۱۴۰۰ - شهرستان تالش -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #قرآن_هفتم_نوبت_دوم #قرآن_هفتم #هفتم

📋 امتحان علوم تجربی نهم - خرداد ۱۴۰۰ - استان لرستان (بروجرد) -------------------------- @navaeeschool -------------------------- #علوم_نهم_نوبت_دوم #علوم_نهم #نهم