eitaa logo
نوای قران(ربانی)
159 دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
23.2هزار ویدیو
517 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌴 امام عسکری (ع) و مرد دروغگو مردی به نام اسماعیل می‌گوید: بر سر راه امام عسکری (علیه السلام) نشسته بودم، چون حضرت خواست بگذرد، جلو رفتم، شرح نیازمندی و پریشانی خود را به آن حضرت گفتم و سوگند خوردم که درهمی ندارم، نه صبحانه ای و نه شامی. حضرت فرمود: به نام خداوند سوگند دروغین یاد میکنی در حالی که دویست دینار را پنهان کرده‌ای! ولی این سخن من برای آن نیست که تو را کمک نکنم. سپس حضرت به غلام خود فرمود: ای غلام آنچه همراه داری به این مرد بده. غلام صد دینار طلا به من داد. حضرت فرمود: از آن دینارها که پنهان کرده‌ای، محروم خواهی شد در حالی که به شدت به آنها نیاز داشته باشی. اسماعیل می‌گوید: این سخن امام عسکری (علیه السلام) درست بود، زیرا من دویست دینار پنهان کرده بودم. این قضیه گذشت. تا این که هر چه داشتم خرج کرده، به مشکل بسیار بزرگی گرفتار شدم و درهای روزی به رویم بسته شد، به سراغ دینارها رفتم، دیدم دزدی آن دینارها را برده است. دیگر هرگز به دیناری از آنها دست پیدا نکردم. 📔 بحار الأنوار: ج۵٠، ص٢٨ 🔰 @DastanShia
. 🔹 علم امام به همهٔ زبان‌ها ابو حمزه می‌گوید: بارها شنیدم که امام حسن عسکری (علیه‌السلام) با غلامان ترک و رومی و... خود، به زبان خودشان صحبت می‌کند، من تعجب می‌کردم و با خود می‌گفتم: امام عسکری (علیه‌السلام) در مدینه به دنیا آمده، و تا هنگام رحلت پدرش، به جای مسافرت نکرده است و نزد کسی هم درس زبان نخوانده، پس چگونه به زبانهای گوناگون سخن می‌گوید؟ در این فکر بودم، که ناگاه حضرت به من متوجه شد و فرمود: خداوند حجت خود را در همه چیز بر سایر مردم برتری داده، از این رو امامان به همهٔ زبان‌ها و نژادها آگاهند و همهٔ حوادث و پیش آمدها را می‌دانند، اگر چنین نبود، بین پیشوایان الهی و سایر مردم فرقی نبود. 📔 بحار الأنوار: ج۵٠، ص٢۶٨ 🔰 @DastanShia
٢. با امام عسکری خداحافظی کرده و به مکه رفتم. پس از انجام مراسم حج به گرگان بازگشتم و صبح روز جمعه همانگونه که امام فرموده بود گرگان رسیدم. دوستان و آشنایان به دیدارم آمدند، سلام امام و پیام‌های آن حضرت را به آن‌ها ابلاغ کردم و بشارت دادم که امام علیه السلام همین امروز نزدیک غروب به اینجا خواهد آمد، همه ی نیازها و مسائل خود را در نظر بگیرید و در اینجا اجتماع کنید. شیعیان هنگام عصردرخانهٔ جعفر گرد آمدند و با خوشحالی برای استقبال آماده شدند. ناگاه امام عسکری علیه السلام وارد شد و به همهٔ شیعیان سلام داد. سپس ما پیش رفتیم و دست آقا را بوسیدیم. حضرت فرمود: من به جعفر وعده داده بودم که امروز در اینجا باشم، نماز ظهر و عصر را در سامرا خواندم، اکنون اینجا هستم تا با شما دیدار تازه کنم، هر سؤال و نیازی دارید بپرسید و بخواهید. نخستین کسی که نیازش را مطرح کرد نضربن جابر بود، عرض کرد: یابن رسول الله! پسرم یک ماه است چشم خود را ازدست داده و کور شده است از خدا بخواهید چشمانش را به او برگرداند و خوب شود. امام عسکری علیه السلام فرمود: او را بیاور. نضر پسرش را نزد امام علیه السلام آورد. امام دست بر چشمان او کشید همان لحظه بینا شد. پس از آن یک به یک پیش آمدند. پرسش‌ها و نیازهایشان را مطرح کردند. امام به همه پرسش هایشان پاسخ داد و نیازهایشان را برآورده نمود و برای همه دعای خیر کرد و همان وقت به سامرا برگشت. 📔 بحار الأنوار، ج۵٠، ص٢۶٣ 🔰 @DastanShia
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مشایه زائران سامراء ایام شهادت امام عسکری علیه السلام مسیر مشایه سامراء 🎤حميد علیمی آجرک الله یا صاحب الزمان @beitolabbastv
٢. عرض کردم: سرور من! آیا نشانه‌ای در این بچه هست که قلب من به امامت او اطمینان بیشتری پیدا کند و بدانم که او همان قائم بحق است؟ در این وقت ناگاه آن پسر بچه به سخن آمد و با زبان فصیح عربی فرمود: انا بقیة الله... من آخرین سفیر الهی در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم. سپس فرمود: ای احمد بن اسحاق! اکنون که با چشم خود، حجت حق را دیدی، در جستجوی نشانه دیگری مباش! احمد بن اسحق می‌گوید: شاد و خرم از محضر امام عسکری علیه السلام اجازه گرفته، بیرون آمدم. فردای آن روز به خدمت امام عسکری علیه السلام رسیدم، عرض کردم: ای پسر رسول خدا! از عنایتی که دیروز درباره من فرمودید (فرزند عزیزت با به من نشان دادید) بسیار شادمان شدم، ولی نفرمودید علامتی از خضر و ذوالقرنین در اوست، چه می‌باشد؟ حضرت فرمود: منظورم غیبت طولانی اوست... 📔 بحار الأنوار، ج۵٢، ص٢۵ 🔰 @DastanShia
😍😊 💓 آقام (ع) در تفسير آيه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرموند: ‌ 👈 يعنى با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به سخن بگوييد. مؤمن، به هم مذهبان، روى خوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پيشگيرى كرده است. ❤ ‌ 📚مستدرك الوسائل، ج 12، ص 261🍃 ‌ میلاد (ع)، پدر (عج) مباااارک 🌸🌹😍💝💞
💢 صلوات بر علیه السلام به نقل از خود آن بزرگوار ابومحمّد عبدالله بن محمّد نقل می کند که حضرت عسکری علیه السلام در سال ۲۵۵ هجری در سامرا این صلوات را به من تعلیم دادند. پس بر حسن بن علیّ العسکری این گونه صلوات فرست: « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِ‏، الصَّادِقِ‏ الْوَفِيَّ، النُّورِ الْمُضِي‏ءِ، خَازِنِ عِلْمِكَ، وَ الْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ، وَ وَلِيِّ أَمْرِكَ، وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ، الْهُدَاةِ الرَّاشِدِينَ، وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا. فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ وَ أَوْلَادِ رُسُلِكَ، يَا إِلَهَ الْعَالَمِين» ✅ شایسته است که به نیابت از مولایمان، حضرت صاحب الزّمان علیه السلام این صلوات را بر پدر گرامیش تقدیم کنیم. ❤️ ╭━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╮ 🆔 لینک کانال تسنیم 👇 https://eitaa.com/joinchat/337510455C02b545fd7e ╰━━⊰❀🌹🌹🌹❀⊱━━╯
. ⚡ استخوان پیامبر و باران رحمت در زمانی که امام حسن عسکری علیه السلام در زندان بود در سامرا قحط سالی شد و باران نیامد. خلیفه وقت (معتمد) دستور داد تا همه برای نماز استسقاء (طلب باران) به صحرا بروند. مردم سه روز پی در پی برای نماز به مصلی رفتند و دعا کردند ولی باران نیامد. روز چهارم (جاثلیق) بزرگ اسقف‌های مسیحی با نصرانی‌ها و رهبانان به صحرا رفتند. در میان آنها راهبی بود. همین که دست به دعا برداشت باران درشت به شدت بارید. بسیاری از مسلمانان از دیدن این واقعه شگفت زده شده و تمایل به دین مسیحیت پیدا کردند. این قضیه بر خلیفه ناگوار آمد، ناگزیر دستور داد امام علیه السلام را به دربار آوردند، خلیفه به حضرت گفت: به فریاد امت جدت برس که گمراه شدند! امام علیه السلام فرمود: فردا خودم به صحرا رفته و شک و تردید را به یاری خداوند از میان برمی دارم. همان روز جاثلیق با راهب‌ها برای طلب باران بیرون آمد و امام حسن عسکری علیه السلام نیز با عده ای از مسلمانان به سوی صحرا حرکت نمود. همین که دید راهب دست به دعا بلند کرد به یکی از غلامان خود فرمود: دست راست او را بگیر و آنچه را در میان انگشتان اوست بیرون آور. غلام، دستور امام علیه السلام را انجام داد و از میان دو انگشت او استخوان سیاه فامی را بیرون آورد. امام علیه السلام استخوان را گرفت. آن گاه فرمود: - حالا طلب باران کن! راهب دست به دعا برداشت و تقاضای باران نمود. این بار که آسمان کمی ابری بود، صاف شد و آفتاب طلوع کرد. خلیفه پرسید: این استخوان چیست؟ امام علیه السلام فرمود: این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که این مرد از قبر یکی از پیامبران خدا برداشته است. هرگاه استخوان پیامبران ظاهر گردد آسمان به شدت می‌بارد. بدین گونه حقیقت بر همگان آشکار گشت و مسلمانان آرامش دل پیدا کردند. 📔 بحار الأنوار: ج۵٠، ص٢٧٠ 🔰 @DastanShia
. 🔸 این لباس برای شما‌! گروهی از مفوضه و مقصره، کامل بن ابراهیم مدنی را خدمت امام حسن عسکری علیه السّلام فرستادند. کامل گفت: من با خود گفتم: از ایشان خواهم پرسید، آیا کسی که عقیده اش با من یکسان نباشد داخل بهشت نمی شود؟ وقتی خدمت امام رسیدم، دیدم لباسهای سفید خیلی قشنگی بر تن دارد! با خود گفتم، امام و حجت خدا این لباسها را می‌پوشد آن وقت به ما دستور می‌دهد که با برادران خود مواسات کنید و از پوشیدن چنین جامه ای ما را باز می‌دارد. در این موقع امام آستین بالا زد، دیدم لباسی خشن در زیر و بر روی پوست بدنش پوشیده. با تبسم فرمود: این برای خدا است و این لباس برای شما. . 🔹 سخاوت مولا محمّد (غلام امام عسکری) گفت: استاد و مولایم امام حسن عسکری علیه السلام بهترین و ارجمندترین شخص بنی هاشم و علویهایی بود که من مشاهده کرده ام. هرگز شراب نمی خورد و در محراب عبادت می‌نشست و به سجده می‌رفت. من خوابم می‌برد. باز بیدار می‌شدم و دوباره می‌خوابیدم، امام همان طور در سجده بود. غذا کم میل می‌کرد. برایش انجیر و انگور و هلو و از این قبیل میوه‌ها می‌آوردند، یکی یا دو تا میل می‌کرد بعد می‌فرمود: محمّد این را بردار برای بچه هایت ببر! عرض می‌کردم: آقا همه را ببرم؟ می‌فرمود: ببر. من تا کنون از او سخاوت‌مندتر ندیده‌ام. 📔 غیبت شیخ طوسی: ص١٣٩ و۲۴۶ 🔰 @DastanShia
. 🌴 امام عسکری (ع) و مرد دروغگو مردی به نام اسماعیل می‌گوید: بر سر راه امام عسکری (علیه السلام) نشسته بودم، چون حضرت خواست بگذرد، جلو رفتم، شرح نیازمندی و پریشانی خود را به آن حضرت گفتم و سوگند خوردم که درهمی ندارم، نه صبحانه ای و نه شامی. حضرت فرمود: به نام خداوند سوگند دروغین یاد میکنی در حالی که دویست دینار را پنهان کرده‌ای! ولی این سخن من برای آن نیست که تو را کمک نکنم. سپس حضرت به غلام خود فرمود: ای غلام آنچه همراه داری به این مرد بده. غلام صد دینار طلا به من داد. حضرت فرمود: از آن دینارها که پنهان کرده‌ای، محروم خواهی شد در حالی که به شدت به آنها نیاز داشته باشی. اسماعیل می‌گوید: این سخن امام عسکری (علیه السلام) درست بود، زیرا من دویست دینار پنهان کرده بودم. این قضیه گذشت. تا این که هر چه داشتم خرج کرده، به مشکل بسیار بزرگی گرفتار شدم و درهای روزی به رویم بسته شد، به سراغ دینارها رفتم، دیدم دزدی آن دینارها را برده است. دیگر هرگز به دیناری از آنها دست پیدا نکردم. 📔 بحار الأنوار: ج۵٠، ص٢٨ 🔰 @DastanShia
علیه السلام : ✅ تفکر در قدرت الهی 📣 عبادت در زیاد انجام دادن نماز و روزه نیست، بلکه عبادت با تفکّر و اندیشه در قدرت بی منتهای خداوند در امور مختلف می باشد. مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۸۳، 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 📣عضو کانال شوید👇 @quran_ahlebeyt .
. 🔸 در بین درندگان روایت شده که امام عسکری علیه السلام را به نحریر نامی سپردند. همسرش به او گفت: از خدا بترس! تو نمی دانی چه کسی در خانه توست؟ - و از عبادت و صلاح امام به او سخن می‌گفت - و گفت: من از او بر تو می‌ترسم! نحریر گفت: او را بین درندگان خواهم افکند! از خلیفه در این خصوص اذن گرفت و به او اذن داده شد. حضرت را میان درندگان افکند و کسی تردید نداشت که درندگان حضرت را خواهند خورد؛ وقتی به محل درندگان نگاه کردند تا ببینند چه اتفاقی افتاده، دیدند حضرت به نماز ایستاده و درندگان گرد او حلقه زده اند. دستور داد حضرت را بیرون بیاورند. 📔 بحار الأنوار: ج۵۰، ص٢۶۸ 🔰 @DastanShia