فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹☆هوالباقی ☆🌹🌹
🌹پنجشنبه است وياد درگذشتگان
🕯سلام بر همه اسیران خاک و هوشیاران حقیقی
🌹سلام بر تمامی یارانی که رفتند و چشم
🕯در گرو اعمال ما دوخته اند تا شاید هدیه ای دریافت کنند
🌹خداوندا تمامی عزیزان خفته در خاک را به کرمت بیامرز
🕯و ما را تا نیامرزیده ای از این دنیای فانی مبر
🌹به یاد اسیران خاک و پدران و مادران آسمانی
🕯و شادی روح تمام اموات مومنین واموات خودمون اموات بد وارث و بی وارث🕯
🌹السَّلامُ عَلَى أَهْلِ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ يَا أَهْلَ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ مِنْ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ يَا لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَةِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَلِيُّ اللَّهِ.🌹
🕯بسم الله الرحمن الرحیم.. ًاَللّـــهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ. تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ🕯
😭😭علوی😭😭
✨
🌹✨
🍃🕯✨پنجشنبه است🕯
🏴
یادی كنیم از مسافرانی که روزی
در آرزو و حسرت کربلا به سر بردن
و الان در خاک سرد آرمیده اند
خدایا تمام عزیزان
و رفتگان ما را ببخش و بیامرز
و با اباعبدالله الحسین محشور بگردان 🤲
با فاتحه و صلواتی
روحشون را شاد کنیم 🕯🖤🙏
4_5945263820418056675.MP3
7.06M
#دشتی _خوانی
#پدر_مادر
#ترحیم_خوانی
▪️ حاج محمدتقی جلالی
فلک آتش به سامونم زدی تو
نمک برزخم افزونم زدی تو😭
ای داد
الهی زاآتش آهم بسوزی
که پنهونی شبیه خونم زدی تو💔
من ازهجرعزیزخفته درخاک
گریبون تاگریبون میرنم چاک
ای داد
چنان آهی کشم ازسینه خود
که ازآهم بسوزه چرخ افلاک😭
خداونداپرازخونه دوچشمم
سرای ابروبارونه سرشتم
ای داد ای داد
زهجرونه بهاررفته ازدست
تموم سال زمستونه دوچشمم💔
@navaye_asheghaan
وحید شکری – رویای خوبمه رویای کربلا.mp3
5.93M
🎧رویای خوبمه رویای کربلا
🎙 #وحید_شکری
⚛ #شب_جمعه
💟 #شور_امام_حسین علیه السلام
رویای خوبمه رویای کربلا
دنیا قشنگه با دنیای کربلا
شب دیدنیه با شب های کربلا
من برات گریه کنم
تو برام گریه کنی
من تو رو صدا کنم
تو منو صدا کنی
شوق زیارت شهرتو دوست دارم
اشک فراق و این حسرتو دوست دارم
میخواهم آقا خونمو بیارم حرم
روزیمو از تو و دست تو دوست دارم
یا اباعبدالله ...
میشه پرنده شیم پروازمون حرم
از بوم این حرم تا بوم اون حرم
روزا تو آسمون شب خونه مون حرم
من برات گریه کنم
تو برام گریه کنی
من تو رو صدا کنم
تو منو صدا کنی
واسه تو اشک رو گونه مو دوست دارم
واسه تو حال قشنگمو دوست دارم
خونه اول و آخرمه حرم
خونه خوبی خونه مو دوست دارم
یا اباعبدالله
@navaye_asheghaan
💠 لطافت طبع در روایت مرثیه
🔹از معیارهای بررسی شعر خوب، نوع نگرش (گسترۀ دید، زاویۀ دید، عمق نگاه) و نوع بیان شاعر در مواجهه با موضوع شعر است. اینکه شاعر:
ـ از کدام منظر و زاویه دید به موضوع نگاه میکند؟
ـ نگاه او گستره یا محدودیت دارد؟
ـ محدوده نگاه از کجا تا به کجاست؟
ـ با چه دقتی؟ آیا عمیق مینگرد یا سطحی؟
و در نهایت، دیدهها و شنیدههای خود را چگونه وصف میکند؟ جزئینگرانه یا به شیوه مرسوم، کلینگرانه و بیتأثیر؟
جزئینگاری در شعر حاصل جزئینگری، گستره نگاه و عمق نگرش شاعر است. همچنین، استفاده از نشانههای متنوع در زندگی خبر از ارتباط عمیق شاعر با پدیدههای هستی دارد. در این غزل، تمام موارد فوق قابل تحلیل و بررسی است.
🔸این شعر از نظر «موضوع و محتوا» و «شیوه بیان»، قابل تفکیک است:
▫️الف) موضوع و محتوا
شاعر در بخش اول در موضوع مدح به جزئینگاری مشاهدات خود میپردازد:
1️⃣ بخش آغازین: مدح؛ حضور حضرت زهرا(س) در عالم هستی که از زاویههای متعدد تحلیل میشود:
روشنیبخشی، زهره فلک بودن، شمس و قمر حقیقی بودن، نگاه آرامبخش، سیر دعای نیمهشب او و سبک زندگی ساده ایشان، از نمونههای این تنوع نگاه و جزئینگری است که به جزئینگاری و تنوع بیان منجر شده است.
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
مسافری که نگاه تو بود بدرقهاش،
خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
2️⃣ بخش میانی: تأثیر اندوه حضرت، بر عالم هستی که اندکی حال و هوای مرثیه دارد، با محور بیان عاطفی.
این بخش نیز با همان نگرش مطرح شده است: تأثیر بر سبز شدن گل محبت، ارتباط معنوی ابر پاییزی با اشک حضرت یا با گل لاله:
حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید،
ز لالهای که به خونِ جگر نیاز نداشت
برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
3️⃣ بخش پایانی: طرح گزارشهای شاعرانه از تاریخ با محوریت وصف، اعتراض و تعریض:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت...
▫️ب) شیوه بیان
نکته قابل ذکر، استفاده بهنجار از تشبیه و ظرفیتهای آن است که در بیانی خالی از تکلف و با تکیه بر قانون ساده تشبیه (ادعای شباهت) در لایههای پنهانی شعر، فضاهایی شاعرانه و تصاویری بدیع خلق نموده است:
مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت
به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
(استفاده همزمان از دو تشبیه ساده و برتر، در لایه درونی شعر)
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
(تشبیه اسنادی: دعای تو پرستوی عاشق بود)
و:
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
و کاربرد تشبیه بلیغ اضافی در این بیت:
وجود پاک تو میسوخت از «شرارۀ غم»
دگر به «شعلۀ قهر و شرر» نیاز نداشت
🔹نکته پایانی که نباید آن را نادیده انگاشت، روایت مرثیه همراه با طراوت خاص و لطافت طبع، به جای خشونت لفظی یا بصری است. شاعران وارسته و لطیفطبع، این نکته مهم را در نظر دارند که شعر، ترجمان عواطف شاعر است و در بیانی لطیف ارائه میشود؛ بهویژه اگر موضوع مراثی اهلبیت باشد.
اصولاً بهجز در عرصه حماسه - که حاصل غلیان عاطفی شاعر و گاه تصویر بازسازی شده از خشم شاعر است- زبان و بیان شعری نباید از طراوت و لطافت دور افتد و این مهم، در این شعر با وجود بیان تعریضی رعایت شده است؛ به عبارت دیگر با وجود محوریت موضوع مرثیه، شعر هرگز از بیان ذاتی و لطیف خود دور نشده است. مرور ابیاتی از این غزل که هریک حاوی مضامین مرثیه است و تداعیگر ابعاد مختلف آن، این حقیقت را اثبات میکند:
شعلهور شدن بیت وحی:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت
اشکهای فاطمی:
گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی
دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت
برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود
اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت
و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیفترین و باطراوتترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هالهای از طراوت هنر مینیاتور در نهایت ظرافت به تصویر کشیده شده است:
حریر دست تو مجروح بود از دستاس
به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت
این همان جلوه حقیقی هنر مرثیهپردازی است که «آن» هنری یا شاعرانه نام گرفته و بنده طلعت آن باید بود.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۴۲)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
📝 #تحلیل_شعر «۲»
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹بیوفایی یثرب🔹
ماهی که یک ستاره به هفت آسمان نداشت
جز هالهای کبود از او کس نشان نداشت
گفتن همان و عالمی آتش زدن همان
خورشید بود و جز دل خود همزبان نداشت
تا در شنید قصّهاش، آتش گرفت و سوخت
در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت
از گل لطیفتر هوس باغ کرده بود
مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت
این چند روز هم به لبش جان رسیده بود
میخواست تا علیست بماند، توان نداشت
ممکن نبود حرف علی را زمین نهد
حیدر توان این که بگوید بمان، نداشت
دستاس هم که بود علی دست بسته بود
زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت
مجبور شد علی که حمایل به تن کند
دریای بیوفایی یثرب کران نداشت
📝 #سیدرضا_جعفری
#الی_الحبیب
💠 استدلالآفرینی شاعرانه
🔹با آنکه شعر، عرصه بیان عواطف است نه افکار؛ اما میتواند با هنرنماییهای شاعر، به فضایی تبدیل شود برای مواجهه با مخالفان و منکران یک حقیقت؛ آنگاه که شاعر با استدلالهای هنری احتجاج کند و با بیان حسی و تأثیرگذارش مخاطب یا منکر را اقناع نماید.
این نوع اشعار که عموماً استدلالمحور (بر پایه بیان مضمونمحور) است طبق شرایطی سروده میشود:
۱. استدلالهای ارائه شده باید با محوریت عکسالعملهای عاطفی شاعر همراه باشد.
۲. نحوه بیان شعر اگر هم شاعرانه نیست، حتماً باید غیرمستقیم باشد، تا به نظم و شعار کشیده نشود.
۳. اقتضائات و شرایط بلاغت کلام در آن رعایت شود.
برای ارائه استدلالهای شاعرانه چند راه جذاب و کلنجارآفرین وجود دارد:
ـ بهرهگیری و الهام از آیات و روایات
ـ اقتباس از باورهای مردمی و ارائه به شیوه تمثیل یا اسلوب معادله
ـ حُسن تعلیل (دلیلتراشی شاعرانه)
🔸ببینید حافظ در مواجهه با فردی که گناهکارش خوانده چه عکسالعمل عاطفی اما شاعرانهای نشان داده است؛ تا مخالف او بهخوبی مجاب شود و دیگر چنین سخنی نگوید:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزهسرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت!
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را کوش(باش)
هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کشت!
ظاهراً این دو بیت برگرفته از این آیه قرآن است: «مَن عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفسِهِ وَ مَن أَساءَ فَعَلَيها». (سوره جاثیه، آیه۱۵)
شاعر با اتکا بر مفهوم آیه قرآن و با نگرشی شاعرانه درباره یک رفتار سوء، واکنش عاطفی خود را نشان داده است. از ظاهر بیت میفهمیم شاعر دارد به رفتار فردی پاسخ میگوید: در کار من دخالت نکن! (من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش)
این نوع کلام، بهجز اینکه عکسالعمل عاطفی شاعر را نشان میدهد محتوایی را نیز انتقال میدهد. به دلیل محتوایی او دقت کنید: گناه دگری بر تو نخواهند نوشت!
در این ابیات میبینیم حافظ بدون آنکه نصیحت کند یا بهطور مستقیم پیامی ارائه دهد، به نوعی عکسالعمل عاطفی مردمی را در شعر خود بازسازی و در عین حال، استدلال منطقی و قانع کنندهای نیز ارائه میکند. شاعر واقعی برای انتقال افکار خود، بهجای شعار دادن و صریح حرف زدن، استدلالها و مواضع فکری خود را، در قالب عکسالعملهای عاطفی و با بیانی شاعرانه مطرح میکند؛ راز شاعرانگی حافظ و مریدان او جز این نیست.
🔹در برخی ابیات این غزل نیز، ردپای استدلالتراشی شاعر را با بهرهگیری از شگرد «حُسن تعلیل»، بهوضوح میبینیم که سعی دارد در لابهلای واکنشهای عاطفی آن را شاعرانه جلوه دهد:
دلیل شعلهور شدن چوب در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام:
تا در شنید قصّهاش، آتش گرفت و سوخت
در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت
دلیل طلب مرگ:
از گل لطیفتر هوس باغ کرده بود
مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت
شیوه دیگر استدلالآفرینی، تحلیلهای مبتنی بر تاریخ است که بر پایه بیان مضمونمحور ارائه میشود:
ممکن نبود حرف علی را زمین نهد
حیدر توان اینکه بگوید بمان، نداشت
دستاس هم که بود علی دست بسته بود
زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت
مجبور شد علی که حمایل به تن کند
دریای بیوفایی یثرب کران نداشت
🔸نکات مهم در پردازش استدلال:
۱. استدلالآفرینی و استدلالتراشی هر دو بر اساس بیان غیرمستقیم ارائه میشود؛ بنابراین استدلالهایی که به شکل منظوم به خورد مخاطب داده میشود ارزش ادبی ندارد.
۲. «استدلالآفرینی» بر اساس بیان «مضمونمحور» آفریده میشود و عنصر خیال در آن چندان نقش ندارد اما «استدلالتراشی» یا همان «حُسن تعلیل» بر اساس «تخیل» شاعر شکل میگیرد و ارزش ادبی والایی دارد.
۳. پردازش استدلال در شعر، از ادراک شاعر و فوران شعور و احساس او خبر میدهد. اگر یکی از دو عنصر «ادراک» و «احساس» نادیده گرفته شود، شعر به ورطه نظم خواهد افتاد.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۷۷)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
📝 #تحلیل_شعر «۳»
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹سرمایۀ محبت زهرا🔹
اشكی بُود مرا كه به دنیا نمیدهم
این است گوهری كه به دریا نمیدهم
گر لحظهای وصالِ حبیبم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گوارا نمیدهم
عمری بُوَد كه گوشهنشین محبتم
این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم
در سینهام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینۀ سینا نمیدهم
تا زندهام ز درگه او پا نمیكشم
دامان او ز دست تمنّا نمیدهم
سرمایۀ محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبّت زهرا نمیدهم
امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
این نقد را به نسیۀ فردا نمیدهم
در سایۀ رضایم و همسایۀ رضا
این سایه را به سایۀ طوبی نمیدهم
📝 #سیدرضا_مؤید
#الی_الحبیب
.
💠 زبانزد خاص و عام
🔹استاد سیدرضا مؤید در زمره شاعرانی است که از دهه پنجاه تا کنون، به عنوان شاعر اهلبیت در میان اهل هیأت، مرثیهسرایان و ذاکران آلالله جایگاهی ویژه داشته است و بسیاری از ابیاتش میان خاص و عام زبانزد شده و در اذهان نقش بسته است. به عنوان نمونه میتوان به این شعر اشاره کرد که از جمله آثار شاخص و معروف استاد مؤید است.
🔸مرکز ثقل محتوایی این شعر، ردیف آن (نمیدهم) است؛ که در حقیقت در هر بیت، حاوی مفهوم یک «نه» بزرگ به همه عناصر غیرمعنوی در زندگی است. با انتخاب این ردیف، مضامینی چون نه گفتن به طواغیت و مفهوم معاوضه نکردن داراییهای معنوی با امور دنیوی را به تصویر کشیده است.
کارکردِ دیگر این ردیف اثرگذار، خلق فضایی حماسی با چاشنیِ لحن «انکار و طرد» مطالبی است که مقبول طبع و باور شاعر نیست.
🔹جالب توجه اینکه، این فضای حماسی با محوریت «مضمون» ایجاد شده است، نه بازیهای لفظی و موسیقایی. بنابراین، این شعر میتواند در حکم الگویی قابل توجه باشد برای شاعرانی که به دنبال آفرینش فضای حماسی و انقلابیاند.
برجستگی بیان مضمونمحور و پیوند آن با حس و حال حماسی و انقلابی از یک سو، و از سوی دیگر زبان ساده و خالی از تکلف شاعر، زمینههای ارتباط مخاطب عام و حتی خاص را با شعر فراهم ساخته و در نتیجه مقبولیت شعر را رقم زده است. همچنین، بهرهگیری از عناصر تاریخی، به غیرمستقیم شدن زبان، تحلیلمحور شدن و نیز گسترش فضای شعر کمک کرده است.
🔸حضور پررنگ شاعر- که با ضمیر «من» در همه ابیات مشهود است- به معنای نگاه شخصی شاعر نیست بلکه راوی فرهنگ عمومی محبت و معرفت نسبت به اهلبیت و به عبارت دیگر، یک باور شیعی است که در قالب یک «من» اجتماعی- فرهنگی ترسیم شده است.
با اندک تأملی میتوان حدس زد، این شعر در دهه سوم عمر شاعر سروده شده است. «سادگی شعر» و امکان «بهره بردن آنی از شعر»، این فرضیه را اثبات میکند که شاعران مذهبی در دهههای پیشین در پی پاسخ به نیاز عمومی بودهاند؛ البته از وظیفه و تعهد خود نیز در ارائه جهانبینی و روشنگری عموم غافل نبودهاند.
🔹این هدف را باید بسیار ارزشمند دانست و اگر امروز، مخاطب از شعر در هیأت لذت بیشتری میبرد، مرهون همین تلاش سیدرضا مؤید و همنسلان او از جمله محمدعلی مجاهدی، غلامرضا سازگار، علی انسانی و محمدجواد غفورزاده است.
بهراستی این شعر اگر شاهکار نیست، چرا به ذهن و زبان عموم مخاطبان راه یافته و ماندگار شده است؟ به نظر میرسد راز ماندگاری این شعر و امثال آن را به جز اصل «شعریت» باید در این ویژگیها جستوجو کرد: سادگی و صمیمیت زبان، تطابق زبان شعر با زبان عامیانه یا استفاده از نشانهها و عناصر ادبی که مخاطب با آن مأنوس است.
🔸این شعر پاسخ به یک نیاز مخاطب است، نه پاسخ به همه نیازهای او؛ و مخاطب به همان اندازه از شعر توقع دارد و آن را پذیرفته است: ابراز محبت و علاقه به محضر اهلبیت و مرزبندی میان باورهای شیعی با زبانی عاطفی و شاعرانه.
استاد مؤید در برخی آثار خود توانسته است با شناخت نیاز مخاطب در یک برهه تاریخی، بهخوبی به این نیاز پاسخ دهد؛ یعنی در عین سادگی و طراوت کلام، محتوایی عمیق و شاعرانه مطابق شئون شعر ولایی ارائه کند؛ شعری که عموم آن را بهراحتی بفهمند و علاوه بر آن، خواص و اهل فن بر ارزشهای آن صحّه گذارند.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۳۰)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
📝 #تحلیل_شعر «۴»
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹ارث دریا🔹
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
📝 #مرضیه_نعیم_امینی
#الی_الحبیب
.
💠بیان مضمونمحور
🔹اصولاً شاعران واکنشهای عاطفی خود را به دو شکل انتقال میدهند:
الف) بیان شاعرانه و هنری
ب) بیان غیرمستقیم
در حالت نخست، نحوه بیان مهم است نه موضوع و در حالت دوم، اندیشه شاعرانه (چه گفتن) بیشتر تجلی دارد تا بیان شاعرانه (چگونه گفتن).
این نوع بیان - که در ادب سنتی و معاصر رواج بسیار دارد- اگر بهدرستی بهکار گرفته شود، بهراحتی میتواند مخاطب را اقناع کند. با نگاهی واقعگرایانه میتوان گفت: تعهد شاعرانه و دغدغه تعامل شاعر با مخاطب عام، در انتخاب این شیوه بیان تأثیرگذار است. این نوع شیوه شعری را میتوان بیان «مضمونمحور» دانست.
🔸«مضمون» همان مقصود و مفاد سخن است که در لایه درونی کلام پنهان است و به شکل تفسیر یا تأویل، ارائه میشود. در سلوک ادبی، شاعر سعی دارد با بلاغت کلام و استفاده از شگردهای بیانی (که معمولاً تخیل در آن نقشی ندارد) محتوایی را با بیانی جذاب و نکتهسنجانه مطرح ساخته، خلأ خیال و اغراق شاعرانه را به نوعی جبران کند.
اگر اساس شعر «مضمونمحور» را گرهخوردگی احساس با ادراک بدانیم، مهمترین نشانه آن «ادراک شاعرانه» خواهد بود که بر پایه واکنش عاطفی شاعر در شعر برجستگی یافته است. به عبارت دیگر، ادراک شاعرانه، حاصل شعور شاعر است که در قالب «واکنش عاطفی» شاعر نمایان میشود.
🔹بیان «مضمونمحور» از دیرباز در شعر بسیاری از شاعران گذشته تا امروز پرکاربرد بوده است؛ به ویژه شاعرانی که به مخاطب عام گرایش داشتهاند و مفاهیم و مضامین اجتماعی در شعرشان پربسامد بوده است.
درباره این نوع گرایش، شواهد بسیاری در شعر شاعران از گذشته تا امروز میتوانیم بیابیم و مثال بزنیم. به این نمونهها در شعر حافظ بنگرید:
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی خموش!
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویش
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بندهپروری داند!
ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است؟
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
و...
ابیات فوق، هرچند برجستگی «خیال» ندارد؛ اما از شعریت بیبهره نیست. بهراستی چه رازی در ابیات فوق وجود دارد که با وجود کمرنگ بودن عنصر خیال، آن را شعر میدانیم؟
میتوان گفت تمام آن ابیات «مضمونمحور» بر پایه نکتهسنجیهای ذوقی و محوریت ادراک و شعور شاعرانه سروده شده است.
🔸در شعر ولایی نیز یکی از پرکاربردترین شیوههای بیان، همین بیان مضمونمحور است. انتخاب این نوع شیوه بیان در شعر ولایی و استقبال بیش از حد معمول از آن، احتمالاً به یکی از جهات زیر بستگی دارد:
۱. گرایش شعر ولایی به هیأت و تأثیرگذاری بر مخاطبان عام
۲. کمتجربگی برخی شاعران و عدم انس با تجربههای شاعرانه شاعران برتر
۳. موضوع ادب ولایی، مدح و رثای اهلبیت است و گرایش به این موضوع، به طور طبیعی شاعر را به سمت تفسیر و تحلیل تاریخ، به جای گزارش یا وصف شاعرانه و نیز بازسازیهای تاریخی سوق میدهد.
در برخی از ابیات این غزل نیز، گرایش شاعر به دو نوع بیان «شاعرانه» و «مضمونمحور» مشهود است؛ مقایسه این دو بیت با دیگر بیتها تفاوت این دو نوع شیوه بیان را آشکار میسازد:
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود:
«ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»...
و:
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد...
🔹بنابراین حضور شعر «مضمونمحور» را باید جدی گرفت و اگر قرار است این شیوه بیان را بهکار بریم، بهتر است بر اساس شیوه قدما در آن مسیر، سلوک شعری داشته باشیم.
حاصل سخن اینکه، شاعران میتوانند با محوریت لطف طبع و سحر کلام آثاری بیافرینند که با وجود عدم کاربرد خیال، باز هم نشانههای قوی و تأثیرگذار از شعریت داشته باشد.
نکته ناگفته اینکه، مرز بین «نظم» و شعر «مضمونمحور» بسیار باریک است! اگر شاعر پیوند سه عنصر «احساس شاعرانه»، «ادراک و نکتهسنجیهای شاعرانه» و «بلاغت سخن» را نادیده بگیرد، اثر خود را به ورطه نظم کشانده است.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۷۰)
#تحلیل
#الی_الحبیب
.
.
_ #شور_امام_حسین علیه السلام
_کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
اسم اعظم میخوای فقط بگو یا حسین
شوق زندگی حقیقیِ ما حسین
غرق دنیا بودم همیشه وقت اذون
اول بخش شده نماز من با حسین
میشمارم لحظه ها رو تا اذون
تا که با خدای تو عشق بازی کنم
سجده میکنم روی مُهرِ تو
که توی ذهنم رویاسازی کنم
توی رویام بیام به کربلا
تا یه کم این دل تنگ و راضی کنم
رویامه حرم تو، دنیامه حرم تو
مرحم واسه ی همه دردامِ حرم تو
شیرین تر از بغل مادر حرم حسین
بره بالا تر علم حسین
🖤🖤
[بند دوم]
خاک کرببلات شِفای درده منه یا حسین
مژده ی بهایی تو خزونِ سرده منه
تسبیح تربتت که توی دستم باشه
گرمیِ دستت و تو دسته سرده مرده
من به شوق وصله تو دم به دم ذکر یا مُنتهُی الرجایا میگم
بعد هر نمازم با تربت تسبیحات حضرت زهرا میگم
تربت و میزارم روی چشام
اللهم الرزقنا کربلا میگم
حیرونه حرمتم، گریونه حرمتم
این روز ها خدا بخواد مهمون حرمتم
#امام_حسین
👇
@navaye_asheghaan
.
_ #شور_امام_حسین علیه السلام
_کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
از کجا شروع کنم، از کجا بگم برات
تنگ دلم واسه ی شب های کرببلا
حال روز دل من، از نگام مشخصه
کی میشه دست منم به ضریحت برسه
ترسم اینه که دم مرگم نیای بالا سرم
داغ دیدنت رو آقا نزاری رو جیگرم
ترسم اینه که بگی نوکر نالایقی ام
میمیرم اگه بگی پام و نزارم تو حرم
ای همه کسم حسین
🖤🖤
[بند دوم]
اگه نداشتم تو رو، چی میومد به سرم
تو رو صدا میزنم با همین چشم ترم
یه کاری کن که باشم، مثل ذهیر خودت
من و حواله نده به هیچ کسی غیر خودت
خدا عمرش بده هر کی من و تو روضه کشوند
هر کسی من و پای سفره ی لطف تو نشوند
خدا عزتش بده نوکری که تو اربعین
از نون شبش زد اما خودش و حرم رسوند
این درده
محاله آدمی که مرده باز برگرده
گرمات و نگیر ازم آخه خاک سرده
خاک سرده
حسین دوست دارم
تنها یارم امام حسین
راه چارم امام حسین
میسازی با خوب و بدم
دوست دارم امام حسین
دوست دارم امام حسین
.👇
@navaye_asheghaan
.
_ #شور_امام_حسین علیه السلام
_کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
جذبه چشم تو کوه و میلرزونه
قدرت دستت دنیا و میگردونه
خورشید و برگردوندی شد عقلا عاجز
رفتی تو میدون گفتی حل من مبارز
من میگم خدا بهش صبر بده
بخدا خیلی سخته دیدنت
من اگه جای قنبر بودم
میمردم وقت دیدنت
یدالله تعالی تو عالی تو اعلی
داره کعبه میگرده دور مولا
حسودا بمیرن
خدا همش تو رو میبره بالا
علی مولا
🖤🖤
[بند دوم]
هر کی و کشتی دیدی تا ده نسلش رو
دینم و کامل کردی فرع و اصلش رو
علت سجده ی انسان ها به آدم
امیرالمومنینی بودن اجدادم
واسه اینکه بهتر ببینمت
چشم من باز وقت مردمم
اگه تو لحظه مردم بیای
پرواز وقت مردنم
ملائک تماشا، تو عرش معلی
علی سجده کرده تو مصلی
نمازش یه جوره
خود خدا میگه تبارک الله
#امام_حسین
.👇👇
@navaye_asheghaan
4_5994397988586262705.mp3
12.97M
🎼#شور
📝جذبه چشم تو کوه و میلرزونه...
#کربلایی_حسین_ستوده
ایام شهادت حضرت زهرا ( س )
#فاطمیه_اول
۵ آذر ماه ١۴٠٢
@navaye_asheghaan
4_5967557522477812725.mp3
6.24M
دخیل 🥺
👌بسیار دلنشین
همزمان با تشییع #شهید_نیلفروشان حرم امام رضا ع
🎤حاج حسین خلجی و صابر خراسانی
@navaye_asheghaan
.
#شهید_نیلفروشان
یه شب واژه واژه کبوتر شدی
مسافر که بودی مهاجر شدی
شهادت تو رو برد تا آسمون
با صدتا ستاره مجاور شدی
منو واژه واژه صدا کن شهید!
تفنگت نیفتاده روی زمین
منو مثل شعرِ حماسی بخون
منو توی مَمّد نبودی ببین
ما رو مثل روزایِ خون دادنت
شبیهِ شبایِ خطر یاد کن
گلومون پر از بغضه این روزها
خودت جای ما باش و فریاد کن
تو رفتی ولی سنگرت موند و من
دلم سوخت ، عاشق شد و شمع شد
تو رفتی دلم ریخت اما چه غم
با سید علی خاطرم جمع شد
من از سوت خمپاره عاشق ترم
دارم جاده جاده تو رو می دوم
صدای تو از دوردستا میاد
هنوزم صدای تو رو میشنوم
از عباس از عباس! صدا مبهمه
حسین جون اگه میشنوی گوش کن
ما از معبر آخری رد شدیم
از این لحظه بی سیم و خاموش کن
#محسن_ناصحی ✍
#شهدا
.
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#شعر_پایداری
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
بشر از لطف خداوند مکدر میشد
شرم میکرد اگر صاحب دختر میشد
اشک، لالایی بی واژهی مادرها بود
گورِ بی فاتحه، گهوارهی دخترها بود
ناگهان یک نفر این قائله را بر هم زد
(عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد)
آنکه بر شانهی خود پرچم اسلام گرفت
دخترش فاطمه، بانوی جهان نام گرفت
عشق را طبع خداوند به توصیف آورد
شرف هر دوجهان... فاطمه تشریف آورد
سیده، محترمه، ممتحنه، حنانه
حانیه، عالمه، اُم النجبا، ریحانه
عطر او آمد و عالَم نفسی تازه گرفت
و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت
شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد
زن به شکرانهی او چادر شوکت سر کرد
خواست تا خیرکثیرش به دوعالَم برسد
تا عقیق شرف الشمس به خاتم برسد...
مادرانه به طرفداری احمد برخاست
تا ابوجهل سرِ عقل بیاید، برخاست
جلوهای کرد و دلیل «زَهَقَ الباطل» شد
و از آن نور، سه آیه به زمین نازل شد
بیگمان بولهب آنروز پُر از واهمه بود
دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود
* *
بنویسید که معصومهی عصمت زهراست
سند محکم اثبات نبوت زهراست
دختری که لقبِ اُم ابیها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خداوند اگر «وَاعتَصِموا» میگوید
از کرامات نخ چادر او میگوید
سورهی دهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد، دهر نبیند به خود اینگونه زنی
نه فقط جلوهی او سورهی انسان آورد
چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابستهست
جز درِ خانهی زهرا همه درها بستهست
زهد با دیدن او حسِ تفاخر دارد
قرة العین نبی، وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانوی دوعالم بودند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود؛ ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بیتاب یتیمان میپخت
بارها خادمهاش گفت به لطفت شادم
(من از آنروز که در بند توأم آزادم)
فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینهی پیغمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که بجز حق به کسی راغب نیست
احدی کفو علی بن ابی طالب نیست
آفتاب از افق خانهیشان سر میزد
هرزمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشق علی بود؛ چه خیر العملی!
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی؟!
وقت آن شد بنویسید که حجت: زهراست
سند محکم اثبات ولایت: زهراست
اولین شیعهی بیتاب علی زهرا بود
که سراپای وجودش سپر مولا بود
یک جهان هم اگر از بیعت خود بر میگشت
بازهم فاطمه دور سر حیدر میگشت
نسل زهرا و علی، سلسلهی طوبی شد
میوهی این شجره، نایبةُ الزهرا شد
آسمانها پس از او یکسره کوکب دیدند
چادر فاطمه را برسر زینب دیدند
زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است
خطبهی دم به دمش وارث تیغ دودم است
او که چون مادر خود پای ولایت مانده
یکتنه فاتحهی کاخ ستم را خوانده
* *
تا ابد در دل ما هست غم عاشورا
این خبر را برسانید به تکفیریها
یاعلی از لب سردار نیفتاده هنوز
علم از دست علمدار نیفتاده هنوز
کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟
پسرفاطمه کافیست که فرمان بدهد
همه از خاتمهی معرکه آگاه شوند
فاتحان باخبر از (( نصر من الله)) شوند
باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود
شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود
ننگ بادا به ابوجهل، به همدست یهود
لعن تاریخ به موذی گریِ آل سعود
سپر خویش کنم غیرت سرداران را
به جهانی ندهم یک وجب از ایران را
سربلندیم اگر، تکیه به دنیا نکنیم
آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم
غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده
سایهی چادر او از سرمان کم نشده
بنویسید امید دل زهرا مهدیست
چارهی کار همه مردم دنیا مهدیست
✍ #مجید_تال
@navaye_asheghaan
1_8258328837.mp3
10.68M
|#زمینه
#نوحه_حضرت_زهرا_س
شده وقت جدایی رسیده شامِ آخر
تو رفتی و سیاه است همه ایام حیدر
خداحافظ ای یاسِ پنهانم
خداحافظ ای فاطمه جانم
در آغازِ جوانی شدی قامت کمانی ...
زده بر پیکرِ تو فلک، رنگِ خزانی
بمیرم برایت که پژمردی
تو در بینِ کوچه زمین خوردی
«مرو مادر ، مرو مادر»
در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین
امان از تازیانه امان از دست سنگین
کبودی شده قسمت رویت
شکسته شد از کینه پهلویت
«مرو مادر ، مرو مادر..»
امان از داغ مادر امان از آهِ مُضطر
امان از کوچه ها و طناب و دستِ حیدر
امان از هجوم عدویِ پست
زده تازیانه به رویِ دست
«مرو مادر، مرو مادر ..»
میان خاکِ غربت تنت را می گذارم
رسیده بر لبم جان دگر طاقت ندارم
عجب ماتمی در دلم جا شد
تو رفتی و پشت علی تا شد
همه هستیم رفتی از دستم
پریشان و شرمنده ات هستم
علی یا علی ، علی یا علی ..
«کُشتند زهرا را
همسرِ مولا را ...»
در وسطِ کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
@navaye_asheghaan
1_8289657541.mp3
4.51M
|#روضه_حضرت_زهرا_س
#زمزم
در میزنن؛ زهرا نرو! این بار من میرم
با هر صدای در زدن، صدبار میمیرم
هر شب سراغ حال و روز بی قرارت رو
از خون رو دیوار میگیرم
من موندم و شبگریه های بی صدا! زهرا!
جز تو ندارم توی این شهر آشنا زهرا!
اما تو هم چن روزیه کم صحبتی با من
من حیدرم؛ با من چرا زهرا؟
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
از چادرت باید بفهمم حال و روزت رو؟
همراز تو آیا نباید مرتضی باشه؟
ای آسمون من! تو، هم شب گریه کن هم روز
کی گفته اشکت بی صدا باشه؟
وقتی که حرف رفتن تو میشه میمیرم
دنیای من چیزی به جز لبخند زهرا نیست
همسایه ها دیروز توی کوچه میگفتن
این فاطمه عمرش به دنیا نیست...
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
#شاعر: امیر رضا یزدانی
#نغمه پرداز: اکبر شیخی
@navaye_asheghaan
1_7766486587.mp3
4.71M
#شور_حضرت_زهرا_س
زدند یه مادرو نامردا میون کوچه ها
میون شعله سوخت مادر با یه طفلِ بی گناه
درو شکستن و ریختن توی خونه بی هوا
تو اون شلوغیا مادر موند به زیر دست و پا
می زد فضّه رو همش صدا
مادرما رو یکی لگد میزد
نفسِ مادر به روی لب اومد
پیش چشمای یه عده پست فطرت
مادرما رو مغیره بد میزد
«آه وای مادر وای مادر...»
الهی بشکنه اون پایی که زد در و شکست
یا اونکه با لگد زد پهلوی مادر و شکست
خونآبه میچکید از زخمِ عمیق میخِ در
نمیره یادم اون وقتی که یکی شد حمله ور
مادر شد تو کوچه بی پسر
پیشِ چشمای، حسن زمین افتاد
مادر سادات به پشت در جون داد
دستای مولا رو عده ای بستن
آه و وایلا از این همه بی داد
«آه مادر، آه مادر....»
@navaye_asheghaan
1_7765813344.mp3
2.85M
|⇦
ناگفته ها دارد دلِ غم پرورت با من
حرفی بزن از گوشه ی چَشم تَرت با من
بانوی محجوبم، بیا و در میان بگذار
شرح بلایی را که آمد بر سرت، با من
*آدم وقتی مریض میشه یا مریض داره از همه توقع میکنه یه سراغی از ما بگیرن .این شبا کسی سراغ زهرا رو نگرفت. زنای مدینه جمع شدن گفتن بریم خونه ی فاطمه حالی بپرسیم، همه اومدن کنار بستر فاطمه، انقدر بی بی ضعیف شده، خانومِ خونه، زینبه، همچین که اومدن فاطمه رو ملاقات کردن، زینب تا جلو در رفت بدرقه کنه، اما همچین که زنای مدینه رو بدرقه کرد شروع کرد تازه گریه کردن، حسن اومد گفت: زینبم چی شده؟گریه امونش نداد بگه، اما تا عشقش حسین اومد گفت: عزیزم! چی شده؟رفت تو بغل حسین گفت: داداش! زنای مدینه اومدن مادر و ملاقات کردن، خُب اینکه گریه نداره، گفت: داداش! موقع رفتن یه چیزایی بهم میگفتن، میگفتن دیگه زهرا رفتنیه...*
«آخ مادر ...آخ مادر..»
از اتفاقاتی که پیش آمد در آن کوچه
آن ماجراهایی که گفته دخترت با من
ای کاش! امکان داشت راز رو گرفتن را
یکبار میگفتی به غیر از معجرت با من
* همش روشو رو از علی میگرفت...*
آمد کنار بستر زهرا علی نشست
آهی کشید از دل و بر او نگاه کرد
گفت: آن سیاه دل که به تو سد راه کرد روی تو را نه، روزِ علی را سیاه کرد
@navaye_asheghaan
.
#شور_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با تو حالم خوبه اباعبدالله
سمت قبلم رو به اباعبدالله
خورشید یعنی نور اباعبدالله
شیرین یعنی شور اباعبدالله
من پناهنده ی،کشور امام حسین
جونمو ازم بگیر،من اینو میخوام حسین
حبیبی حبیبی
عزیزی عزیزی
برا من به غیر تو که نمیمونه چیزی
شدی تار و پودم
نبودی نبودم
اگه جونمو برا تو ندم بی وجودم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بی پایانه بحر اباعبدالله
عشق آباده شهر اباعبدالله
هرچی میخوام داره اباعبدالله
کی آقامه؟ آره اباعبدالله
حق اینجا با منه،حقمه امام حسین
کاش بشه موهام سفید،با غم امام حسین
بزرگی بزرگی
پناهی پناهی
دعاکن برا رقیه بمیرم الهی
شبیهت ندیدم
مرادی مریدم
تو لب تر کنی بهت سرمو هدیه میدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محمد_جواد_توحیدی ✍
#شور_احساسی
.👇
@navaye_asheghaan
4_5800867707121308599.ogg
1.18M
با تو حالم خوبه اباعبدالله
سمت قبله م رو به اباعبدالله
@navaye_asheghaan
4_5963064733283126172.mp3
9.02M
#شور_حضرت_زهرا_س
#کربلایی_حسین_طاهری
مهر مادری بارونه ، قلب من به تو مدیونه
نور چادر زهرایی ، تاریکی رو میسوزونه
توی روضه هایی که قدم میزنی
واسه دلخوشی ما حرم میزنی
واسه بچه هات نذری بده هرکسی
خودت دیگ نذریشو به هم میزنی
ملیکه انسیه ملیکه صدیقه
ملیکه مرضیه مادر
شما که راضی باشی از این بیچاره
خدا هم راضیِ مادر
مدیونم مدیونم به دعای تو
روح و قلب و جونم به فدای تو
میدونم نگامون کردی ، با قلب صدامون کردی
کربلا شبای جمعه ، با گریه دعامون کردی
تو چیزی نگفته هم میگیره دعات
خدا بهترین هارو نوشته برات
کفِ پاتو از وقتی حسین بوسه زد
ملائک بهشتو میبینن زیر پات
چقدر با این روضه چقدر با این پرچم
چقدر با عشقت مأنوسم
اباعبدالله دستمو میگیره
دست مادر رو که میبوسم
مدیونم مدیونم به دعای تو
روح و قلب و جونم به فدای تو
از عشق تو جانان گفتم ، یک عمری حسن جان گفتم
رو هر منبری که رفتم ، از مولا به قرآن گفتم
علی مونده خیره تا عبادت کنی
خدا رو تو محرابت زیارت کنی
خدا آفریدت تا قیامت کنی
همه اهل محشر رو شفاعت کنی
به اشکم مدیونم همین که میخونم
الهی شکر از این نعمت
که گریه کن های حسین
میشن همسایه های مادر تو جنت
مدیونم مدیونم به دعای تو
روح و قلب و جونم به فدای تو
@navaye_asheghaan
4_5800867707121308623.ogg
1.74M
.
#شور_امام_حسین_ع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اومدم گریه کنم برات بگیرم
تا بیام تو کربلا برات بمیرم
این همه گریه شدم همش یعنی هیچ ؟
همه رویای خودم همش یعنی هیچ ؟
راستش نا امیدم
راستش دل غمینم
آی گنبد ابلفضل
فکر نکنم بشه تو رو ببینم
میون زوار مقام بشینم
خودت کاری کن
تا همین جاشم عقب موندم حسین آبرو داری کن
اگه از دوری تو کشته شدم عزاداری کن
خودت کاری کن
اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فراق_کربلا
#امیرحسین_روستائی ✍
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_مناجات
عرش زیر علم توست اباعبدالله
فرش خاک قدم توست اباعبدالله
نه فقط دشت جگر سوختهی کرب و بلا
همه عالم حرم توست اباعبدالله
آنچه داریم و نداریم خدا میداند
که کمی از کرم توست اباعبدالله
مکتب و صوم و صلاة و شرف و عزت ما
همه مرهون دم توست اباعبدالله
شادی هر دو جهان بر دگران ارزانی
دل ما وقف غم توست اباعبدالله
به خدایی خداوند دو عالم سوگند
گریهی خلق، کم توست اباعبدالله
تو که هستی که زیارتگه ارواح رسل
حرم محترم توست اباعبدالله؟
دین اسلام سرافراز ز خون تو ولی
قامت کوه خم توست اباعبدالله
"میثم" از خویش چه دارد که به وصفت آرد
هرچه دارد ز دم توست اباعبدالله...
✍ #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
نوحه کردی،اربعین۵.mp3
1.18M
#نوحه حضرت حسین (ع)..کردی
#_اشعار_ناب_ حسینی
#اشعارشب جمعه/۱۴۰۳
تاقیامد مِ دخيل عَلَم تونم حسین
سرخوشم چونکه مقيم حرم تونم حسين
صيد دام عشقم ودرپی معشق وصال
دام او حلقه ي گيسوي خَم تونم حسین
كيمياكردی تو له. خاك سياهی زر سُرخ
گرد و خاكي له ژره هر قدم تونم حسین
بین قرآن خدا نام توپیداس عزیز
م گرفتارتو و اوقسم تونم حسین
و مسيحاييِ ساقي دوعالم سوگند
م اسیر دم و هربازدم تونم حسین
م هواداره تونم تا دم مرگم ارباب
م اسیره حرم محترم "تونم حسین
توفقط بابِ تقرّب وخدای بیده حسین
م گرفتاره غم محرم ِ تونم حسین
کتل وسنج و دعل .پیرن مشکی برپاس
عاشق شعرتو و.محتشم تونم حسین
کاره (مجنون)وخدا ختم بخیره ارباب
"چون گرفتاره له عشق وكرم تونم حسین
🔸شاعرومداح.: آرمین غلامی (مجنون)
@navaye_asheghaan