Fatemieh Aval 1403 Panahi [Mohjat_Net] (3).mp3
3.13M
#زمزمه_حضرت_زهرا
#کربلایی_نریمان_پناهی 🎤
رسم زمونه خیلی نامرده
با ما چرا اینجوری تا کرده
رسمش نبود مادر ما
میون شعله ها بسوزه
با پهلوی غرقِ به خون
به زیر دست و پا بسوزه
پیش چش چهل نفر
آروم و بی صدا بسوزه
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم جان
****
صدای ناله پشت در پیچید
کوتاه نیومد هی لگد کوبید
یکی نگفت با پا نزن
این خونه بار شیشه داره
یه جوری زد که بعد از اون
حال خوشی مادر نداره
الهی که خدا برا
هیچکسی اینجوری بد نیاره
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه جان
****
خونابه مونده رو در و دیوار
کشته منو خونِ روی مسمار
نمیتونه سرفه کنه
آخه شکستن دنده هاشو
نمیتونه شونه کنه
حتی موهای بچه هاشو
نمیتونه صحبت کنه
میگیره از زینب نگاشو
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم جان
****
با اینکه خیلی زار و بی حاله
یاد مصیبتای گوداله
موقع خواب یه کاسه آب
بالاسر حسین میزاره
میگه مدام بچه ی من
طاقت تشنگی نداره
کاشکی یکی تو قتلگاه
برای بچم آب بیاره
مظلوم حسین مظلوم حسین
مظلوم حسین مظلوم حسین جان
#عباس_قلعه ✍
#زمزمه روضه
#حضرت_زهرا
#نریمان_پناهی
هفتگی؛ فاطمیه اول 1403
.
@navaye_asheghaan
Fatemieh Aval 1403 Noshevar [Mohjat_Net] (3).mp3
1.61M
#شور_حضرت_زهرا
#محمد_رضا_نوشه_ور 🎤
صدیقه مرضیه زهره زکیه
فرموده با خطبه ی فدکیه
هرکی پیغمبرو خواست علی رو نه
اسلامش بازیه و الکیه
طوری با صلابت
خطبه خونده حضرت زهرا که
تا روز قیامت
عالم اینو فهمید
غاصبه هرکی نشست جز حیدر
رو تخت خلافت
مادر یادمون داد
از کسی نترسیمو بلند بگیم
ای که بر دشمن مرتضی علی لعنت
سند تبری خطبه های زهرا
تو مسجد پیمبر همه غرق وحشت
با وقار و هیبت اومد سپاه حیدر
الله اکبر فاطمه تو مسجده
یا که علی تو خیبر
یا زهرا مدد یا زهرا
****
خطبش پر میکنه گوش فلک رو
برده عقل جن و انس و ملک رو
زهرا جای خود اشاره ی فضه اش
میسازه هزارتا باغ فدک رو
قطعا داره حکمت
از فدک دم زده با نویی که
تو دستاشه جنت
شاید این بهونه است
که بخواد بگه سقیفه یعنی
اصل هر خباثت
مادر یادمون داد
از کسی نترسیمو بلند بگیم
ای که بر دشمن مرتضی علی لعنت
خطبه های مادر میشه ارث دختر
عقیله رفت رو منبر
سندش لهوفه توی شام و کوفه
یزید میگفت به لشکر
الله اکبر غضبه زینبه
یا رسیده روز محشر
یا زهرا مدد یا زهرا
#شور
#حضرت_زهرا
هفتگی؛ فاطمیه اول 1403
.
@navaye_asheghaan
زمینه،نازنینم_گریه_نکن.mp3
5.1M
﷽
#زمینه_شهادت
#فاطمیه_۱۴۰۳
زمینه شهادت
#زبانحال_مولا
بند1️⃣
نازنینم گریه نکن / میشه دستامو بگیری۲
مرگتو هیطلبیدی / راستی راستی داری میری۲
قلبِ حیدر رو ، بازم احیا کن
دارم میمیرم ، چشماتو وا کن
تو خوشی و ناخوشی ها - همیشه بودی کنارم
باورشم سخته روزی - سر رُو مزارت بذارم
(فاطمه سادات)
بند2️⃣
میلرزه این دست و دلم / یه روز اگه نبینمت۲
گُلم، نفس ، جون دلم / فدای اون سنّ کَمِت۲
تاریکش کردن ، آخر دنیامو
خیلی نامردن ، کُشتن زهرامو
هر کاری که میکنم من - زخمای تو خوب نمیشه
بدونِ تو زندگی مون - بعیده که زندگیشه
(فاطمه سادات)
بند3️⃣
چجوری بچه ها مونو / باید سر و سامون بدم۲
همجاخودم همجایتو / محبّتو نشون بدم۲
یاد عاشورا - داری میسوزی
شب تا صبح خانوم - پیرهن میدوزی
سفارشت رو که گفتی - گفتی که تشنهش نَمونه
پهلوی زخمیش تُو گودال - از تو میگیره نشونه
(مظلوم حسین)
🖍️ #امیر_طاهری ✍
.
@navaye_asheghaan
Shab2Fatemieh1-1402[01].mp3
15.3M
#روضه_حضرت_زهرا_س
#بانوان_خادم
کاش میمُردم و نمیدیدم، گریههای یتیم فاطمه را
خانه ای در سکوت غوغا بود
غصه از پشت چشم پیدا بود
سینه زن زینب و حسین و حسن
نوحه خوان اشک و آه مولا بود
نیمهی شب رسید و دخترکی
زیر لب گفت و می شنید پدر
یاد مادر به خیر شب می گفت
شب بخیر ای فدای تو مادر
اختران چشم های خود بستند
شعله بر جان آفتاب زدند
کودکان تا پدر ز خانه رود
همگی خویش را به خواب زدند
رفت از خانه خسته آهسته
زائری سوی تربت زهرا
تا پدر رفت دخترک برخاست
خانه ناگاه گشت کرب و بلا
دخترک گفت روزها باید
ساکت و سر به زیر گریه کنیم
خوب شد تا نیامده بابا
بنشینیم و سیر گریه کنیم
پشت سیلی ز اشک خاطرهی
چهرهی خنده روی مادر بود
شانه ای بین دستهای حسن
بین آن چند موی مادر بود
سر زینب به روی پای حسن
آسمان دلش بهاری شد
هاتفی گفت عرش می لرزد
باز اشک حسین جاری شد
گفت روح الامین به صوت جلی
می چکد اشک از صحاب دو عین
دیگر عالم خوشی نمی بیند
بعد از این دم که گریه کرد حسین
بشنوید از فلک صدای اذان
ناله و اشک و آه و زمزمه را
کاش می مُردم و نمی دیدم
گریه های یتیم فاطمه را
@navaye_asheghaan
رسم زمونه خیلی نامرده
با ما چرا اینجوری تا کرده
رسمش نبود مادر ما
میون شعله ها بسوزه
با پهلوی غرقِ به خون
به زیر دست و پا بسوزه
پیش چش چهل نفر
آروم و بی صدا بسوزه
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم جان
****
صدای ناله پشت در پیچید
کوتاه نیومد هی لگد کوبید
یکی نگفت با پا نزن
این خونه بار شیشه داره
یه جوری زد که بعد از اون
حال خوشی مادر نداره
الهی که خدا برا
هیچکسی اینجوری بد نیاره
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه جان
****
خونابه مونده رو در و دیوار
کشته منو خونِ روی مسمار
نمیتونه سرفه کنه
آخه شکستن دنده هاشو
نمیتونه شونه کنه
حتی موهای بچه هاشو
نمیتونه صحبت کنه
میگیره از زینب نگاشو
وای مادرم وای مادرم
وای مادرم وای مادرم جان
****
با اینکه خیلی زار و بی حاله
یاد مصیبتای گوداله
موقع خواب یه کاسه آب
بالاسر حسین میزاره
میگه مدام بچه ی من
طاقت تشنگی نداره
کاشکی یکی تو قتلگاه
برای بچم آب بیاره
مظلوم حسین مظلوم حسین
مظلوم حسین مظلوم حسین جان
🔹جدید
🔸زمزمه؛ روضه
#حضرت_زهرا
#نریمان_پناهی
هفتگی؛ فاطمیه اول 1403
@navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به آقا امام رضا علیه السلام و خدا ب روزیت برکت بده مرد🤲👌
صلی الله علیک یا مولا علی بن موسی الرضا ❤️❤️
این نون خوردن داره 😋😋
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
@navaye_asheghaan
ای بضعه ی پیغمبر یا فاطمه الزهرا
ای دختر پدر پرور یا فاطمه الزهرا
هم قدری و هم کوثر یا فاطمه الزهرا
حورای خدا منظر یا فاطمه الزهرا
زهرای نبی مظهر یا فاطمه الزهرا
توحید ز پا تا سر یا فاطمه الزهرا
هم دختر بابایی یا فاطمه الزهرا
هم بضعه ی طاهایی یا فاطمه الزهرا
هم عصمت داداری یا فاطمه الزهرا
هم ام ابیهایی یا فاطمه الزهرا
هم مادر دو مریم یا فاطمه الزهرا
هم مام دو عیسایی یا فاطمه الزهرا
راضیه و مرضیه یا فاطمه الزهرا
صدیقه ی کبرایی یا فاطمه الزهرا
و الشمسی و و اللیلی یا فاطمه الزهرا
زهرایی و زهرایی یا فاطمه الزهرا
زهرای حسین آور یا فاطمه الزهرا
اوصاف تو باید گفت با صوت جلی زهرا
ای گفته ثنایت را ذات ازلی زهرا
از مهر تو بالاتر نَبوَد عملی زهرا
غیر از تو که بر دامن آرَد دو ولی زهرا
ای روح رسول الله ای رکن علی زهرا
وابسته به تو حیدر یا فاطمه الزهرا
ای بیت گِلین تو یا فاطمه الزهرا
مسجود همه عالم یا فاطمه الزهرا
با یک نگهت اموات یا فاطمه الزهرا
گردند مسیحا دم یا فاطمه الزهرا
آید ز کنیز تو یا فاطمه الزهرا
اعجاز دوصد مریم یا فاطمه الزهرا
در قدر عفاف تو یا فاطمه الزهرا
روح آمده نامحرم یا فاطمه الزهرا
تا حشر گدای تو یا فاطمه الزهرا
عالم همه و من هم یا فاطمه الزهرا
جایی نروم زین در یا فاطمه الزهرا
@navaye_asheghaan
بهترین پناه آغوش حسین
مرکز زمین بین الحرمین
امید منو آروزی من
من ببینمت آقا به دو عین
دل، گیرِ حسین
دستمو تو محشر میگیرِ حسین
میشه آخر عالم تسخیرِ حسین
گردش عالم بر تقدیرِ حسین
زیبا حسین مولا حسین
آقا حسین دوست دارم آ
قا بهت بگم بابا حسین ۴
قلبم میزنه به عشق حسین
معشوق به خااص و عام حسین
من کجا برم جز کرببلا
دستمو بگیر بی پناهم حسین
دل، دار حسین
نوکرت را دریاب بیمارِ حسین
دستگیری از عالم هس کارِحسین
میمیرم آخر با دیدار حسین
زیباتر تر از
زیبا حسین
شیرینییِ
دنیا حسین
لیلا تر از
لیلا حسین ۴
امیر محمد ایراندوست
@navaye_asheghaan
#شهیدفخری_زاده
چند بیتی تقدیم به شهید فخری زاده
دیروز مالک پر زد و امروز عمار
آقای ما بارِ دگر گشته عزادار
تاریخ گوید : روزِ عاشوراست جمعه
وقتِ سحر یا که غروبش دارد؛ اسرار
فیض سحرگاهش نصیبِ حاج قاسم
شد حاج محسن عصرِ جمعه مستِ دیدار
باید ابوموسای این لشگر بداند
با بی بصیرت ها شود تاریخ؛ تکرار
مردم به آمریکای تو بی اعتمادند
بدعهدی برجام یادت رفته انگار
در داخلِ کشور مدیریت نداری.
قدری از این وابستگی ها دست بردار
ثابت نشد؟!در این همه کار ِ جهادی
نسل جوانِ ما بُوَد چون شیرِ پیکار
دشمن بداند این حرم عباس دارد
یک لحظه این لشگر نمانده بی علمدار
تا مرگ ِ اسرائیلیان چیزی نمانده
ای شیعه بغضِ خویش ؛ درسینه نگهدار
روز ظهورِ یار نزدیک است مردم
ای کاش جانِ ما شود قربانیِ یار
شعرِ بدون روضه تاثیری ندارد
سربسته گویم حرف خود با قلب ِ غمدار
بین ِ در و دیوار عطرِ سیب آمد
بین در و دیوار مادر شد گرفتار
آن سینه ای که بوسه گاه مصطفی بود
در پشت در زخمی شد از داغیِ مسمار
اینجا میان کوچه ها مادر زمین خورد
افتاد راه دخترش زینب ؛ به بازار
✍قاسم نعمتی
#جمعه
#انتقام_سخت
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#مرگ_بر_آمریکا
#قاسم_سلیمانی_یک_تفکر_است
#من_انقلابی_ام
#آتش_به_اختیار
@navaye_asheghaan
🟢 #سوال
در آمفی تآتر چه اشعاری خوانده شود و روضه ای در ایام فاطمیه مستمع معلولین جسمی و مسئولان این حوزه هستند
سلام علیکم
#پاسخ ⏬
برای برگزاری جلسه در آمفیتئاتر با مستمعین معلول جسمی و مسئولان مربوطه در ایام فاطمیه، لازم است که اشعار و روضهها با دقت انتخاب شوند تا هم اثر معنوی مطلوبی بر جای بگذارند و هم تناسب با شرایط مخاطبان و مکان داشته باشند. در اینجا چند پیشنهاد برای اشعار و روضهها ارائه میشود:
بخشهای مختلف برنامه
🌐1⃣مقدمه: مدح و ستایش اهلبیت (ع)
در ابتدا، اشعاری آرام و معنوی انتخاب کنید که به مدح حضرت زهرا (س) و فضائل ایشان بپردازد. این اشعار باید حس روحانیت و معنویت فضا را افزایش دهد و مناسب یک محفل رسمی باشد. به عنوان *⃣مثال:
- اشعار آیینی از شعرای معاصر مانند علی انسانی، محمدعلی مجاهدی، یا غلامرضا سازگار.
- اشعاری با مضامین مهربانی، عطوفت و شفاعت حضرت زهرا (س).
🌐2⃣ شعر اصلی: مصیبتخوانی
برای بخش مصیبت، از اشعاری استفاده کنید که به مظلومیت حضرت زهرا (س) و وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) اشاره داشته باشد. به دلیل حضور معلولین، باید از اشعار امیدبخش و تأثیرگذار استفاده شود که به لطف و رحمت خداوند و عنایت حضرت زهرا (س) اشاره کند.
*⃣مثال:
> من ز خاک پای زوّار توام یا فاطمه
> نوکر درگاه و دربار توام یا فاطمه
🌐3⃣ روضه
در بخش روضه، رعایت چند نکته مهم است:
- از بیان صحنههای بسیار غمانگیز که ممکن است باعث تشدید احساسات نامطلوب در میان معلولین شود، خودداری کنید.
- میتوانید بر غربت و مظلومیت حضرت زهرا (س) تمرکز کنید، اما با لحنی که در عین حال به شفاعت و امیدواری نیز اشاره داشته باشد.
- به رویدادهایی مانند خطبه فدکیه و دفاع ایشان از امامت اشاره کنید که جنبه الگوبخشی دارند.
🌐4⃣ دعا و نیایش پایانی
در پایان، اشعاری مرتبط با توسل به حضرت زهرا (س) و طلب شفاعت برای حاجات فردی و گروهی خوانده شود. برای مسئولین حاضر، دعایی برای توفیق در خدمت به افراد معلول و ارتقای فرهنگ احترام به این قشر اضافه کنید.
نکات تکمیلی
❇️1⃣ هماهنگی صوتی و لحن:
با توجه به فضای رسمی آمفیتئاتر، لحن و صدای خود را متناسب با مکان تنظیم کنید تا تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
❇️2⃣رعایت عدالت در محتوای شعر و روضه:
مخاطبین شامل افراد با شرایط متفاوت هستند. بنابراین تلاش کنید که شعر و روضه به گونهای باشد که تمام افراد احساس نزدیکی و همدلی کنند.
❇️3⃣ ارتباط با مخاطبین معلول:
اشاره به ارزش و جایگاه صبر و مقاومت در آموزههای اسلامی، و تقدیر از سختکوشی و تلاش این افراد میتواند پیام بسیار تأثیرگذاری داشته باشد.
پیشنهاد برای استفاده در روضه:
در بخش روضه، میتوانید از عبارات زیر استفاده کنید که هم بار احساسی داشته باشد و هم پیام معرفتی منتقل کند:
> "بانو! آن خانهای که مدینه در دل خود دید، یادگار نبوت بود؛ اما چه شد که در سکوت شب، در آتش ظلم سوخت؟"
در نهایت، سعی کنید فضای جلسه را با توسل و توجه به عنایت اهلبیت (ع) به پایان برسانید تا مخاطبین با قلبی آرام و روحیهای امیدوار جلسه را ترک کنند.
@navaye_asheghaan
.
🏴 #فاطمیه ۱۴۰۳
#زمینه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
شعر: #حجت_الاسلام_شیخ_حسین_فتحی
سبک: مصطفی خطاوی 🎼
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
تو رفتی همه آرزوم رفته بر باد
دیگه خنده روی لب من نمیاد
مگه میشه آروم کنم بچه ها رو
هنوزم به گوشم میاد مادر افتاد
نمیدونی فاطمه / چجوری خون درو
پاک می کردم
نمیدونم فاطمه / چجوری داشتم تو رو
خاک میکردم
کبودی های تنت - خون رو پیراهنت
زد آتیشم
تو خوب می دونی چقد - بدون تو فاطمه
تنها میشم
امون از داغ غمت - زهرا زهرا
منو کشته ماتمت -زهرا زهرا
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دیگه فصل عمر علی بی بهاره
شده آسمون دلم بی ستاره
بگو چی گذشته بهت توی کوچه
حسن بیشتر از بقیه بی قراره
نگو که اون نانجیب / اومد راهتونو بست
خانوم من
نگو با ضرب لگد / زد و پهلوتو شکست
خانوم من
میدونم که آخرش - این آتیشا میرسه
تا خیمه ها
میدونم که عاقبت - سرا میره روی نی
توو کربلا
امون از داغ غمت - زهرا زهرا
منو کشته ماتمت - زهرا زهرا
.
👇
@navaye_asheghaan
340.9K
#زمینه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه ۱۴۴۶ ه.ق
دنیام زهرا جان، تنهام زهرا جان
تلخه این روز و، شب هام زهرا جان
ببین چه کرده با علی این دنیا
جواب سلاممو نمیدن اینجا
نمی دونی چقد دلم می سوزه
جلو چشام تو رو زدن نامردا
عجب روزایی شده عجب شب هایی
عجب امروزی شده عجب فردایی
عجب دنیایی شده عجب دنیایی
نرو زهرا جان نرو نرو زهرا جان
ـــــــــــــــــــــ
این وضع بازوت، این زخم ابروت
داری میجنگی، با درد پهلوت
هوای خونمون چقد دلگیره
نفس که می کشی صدات می گیره
میون خس خس نفس هات زهرا
حرفی بزن علی داره می میره
عجب تقدیری شده عجب تقدیری
دیگه اصرارم نداره هیچ تأثیری
چرا از من تووی خونه روو می گیری؟
نرو زهرا جان نرو نرو زهرا جان
ـــــــــــــــــــــ
بستر گل گونه، چشمات بارونه
دستات می لرزه، دستات بی جونه
دوباره باز که بدتر از دیروزی
همش داری میون تب می سوزی
از یه طرف توو فکر تابوتی و
داری برا حسین کفن می دوزی
عجب اوضاعی شده عجب احوالی
عجب اوصافی شده چقد بی حالی
چرا از حالا توو فکر اون گودالی؟؟
نرو زهرا جان نرو نرو زهرا جان
#وحید_محمدی ✍
آبان ۱۴٠۳
#زمینه_فاطمیه
#حضرت_زهرا_زمینه
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#زبانحال_حضرت_زهرا
هر جا که عزا بر من مظلومه گرفتید
ساکت منشینید حسین وحسن آنجاست
این قدر پی قبر من زار نگردید
هر جا دلتان می شکند قبر من آنجاست
#استاد_سازگار ✍
#فاطمیه
.
@navaye_asheghaan
#مناجات_فاطمیه_امام_زمان_عج
#اذان_بلال
😭😭😭😭😭😭😭
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا
وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو
کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کیم دربدِر بی سر و پایی آقا
به خدا معترفم نوکر بد یعنی من
آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا
تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم
یار و غمخوار من زار شمایی آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین
من ندارم بخدا خرده حیایی آقا
مادرت واسطه باشد همه را می بخشند
قبل آنکه ببری کرببلایی آقا
کاش میشد که در این شعر زبان میشد لال
فاطمه باز دلش ریخت اذان گفت بلال
...________________________
#اذان_بلال
#فاطمیه
بخوان بلال، اذان بگو که یاس کبود دلتنگ است
اذان بگو که اذان تو آسمانرنگ است
اذان بگو که پس از رحلت رسول خدا
مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است
اذان بگو به صدای بلند، افشا کن
که پشت پرده ی ایمان، فریب و نیرنگ است
اذان بگو که بدانند بعد پیغمبر
نصیب آینه های خدانما سنگ است
نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم
جمال آینه هایم مکدر از زنگ است
بگو که «اشهد ان علی ولی الله»
بگو که لحن مناجات من غمآهنگ است
بگو که فاطمه در حشر اگر که ناز کند
کُمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است
بگو که فاطمه این یک دو روز مهمان است
سفر به خیر بگویید، وقت ما تنگ است
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_زهرا_س
مهدی رسولی
🕯🖤🕯🖤🕯
یاری ز که جوید دل من یار ندارد
یک محرم و یک راز نگهدار ندارد
باید سر و کارش طرف چاه بیفتد
یوسف که در این شهر خریدار ندارد
از گریه ی پنهان علی در دل شبها
پیداست که دل دارد و دلدار ندارد
با فضه بگویید بیاید که در این باغ
نیلوفر بیمار، پرستار ندارد
بر حاشیه ی برگ شقایق بنویسید
گل تاب فشار در و دیوار ندارد
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
در و دیوار با او گریه میکرد
چرا باید علی تنها بماند
نگاهی گرم سوی کودکانش
نگاه دیگری با هم زبانش
علی را بیشتر شرمنده میکرد
همین لبخندهای نیمه جانش
علی رو حلال کن واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن واسه درد پهلوت
علی رو حلال کن واسه دست بسته اش
نتونست که برداره اون در رو از روت
*لحظه های سختیه.. خانم صدا زد.. اسما! جانم خانم ..فضه! جانمخانم ..لحظه های سخت منه..خانم چیکار کنیم؟ ببینم بچه ها رو میتونید از خونه ببرید؟ زینب وکلثوم رو فضه از خونه برد..حسن و حسینم خانم فرستاد مسجد.این لحظه های آخر امیر المومنین اومد خونه تو این لحظات سخت با علی حرف میزنه.یا علی ! قربونت برم..پسرعمو چرا اینجور میکنی ..نرو ..تو بستر بمون ولی نرو ..سایه ات رو از رو سر ما نگیر خانم تمام دلخوشی من نگاه توعه..خیلی وقت به من خوب نگاه نمیکنی خیلی وقته توحسرت دیدن خنده ات موندم خانم!میشه نری..امیر المومنین گریه میکنه. با دست زخمیش اشک صورت علی رو پاک کردشونه های امیر المومنین از شدت گریه میلرزید.بی صدا گریه میکرد
یاعلی قربونت برمحواست با منه احساس میکنم روحم با اندوه آکنده است.کوه نه میلرزه نه گریه میکنه قهرمانم گریه نکن.زهرا دورت بگرده مهربونم.
آغلاما دا منه گلسین قادان آغلامادا
ای منی آغلادان آغلامادا
قرار این بود که عمری قرار هم باشیم
که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم
اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز
من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم
نگفتی ام ز چه خون گریه میکند دیوار
مگر قرار نشد رازدار هم باشیم
نگفتی ام ز چه رو، رو گرفته ای از من
مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم
هی گفتم از دردات، هی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی میفته چیزی نیست
تو دست به دیواری، گفتی یکم خسته ام
نصفه قنوت تو، گفتی یکم دستم
چشم پر آبِ تو نقش بر آبم کرد
تابوت تو اومد خونه خرابم کرد
دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته
هم موی زینب هم خونه ام به هم ریخته
طفلی حسن هر شب تو خواب عزاداره
هی میگه دیوار و هی میگه گوشواره
نشد تو کوچه دستشو بگیرم
شدت ضربه اشو بگیرم
سینه سپر کردی خیلی محک خوردی
خانم سر من تو خیلی کتک خوردی
زینب با دلشوره هی روتو میبوسه
شونه که میفته بازوتو میبوسه
وقتی همه خوابن فضه با دلشوره
خونِ رو دیوارو با گریه میشوره
گفت پسرعموبلند شو برو مسجد وقته نمازه.آقا رو فرستاد مسجد.یه خانم موند واسما و فضه.. فضه!یه کم آب آمادهکن..نه بچهها خونه ان نه مردی توخونه است خانمها با همن..میخواست معجرش رو برداره دست افتاد. اسما اومد جلو گفت خانم اسما بمیره شما چرا معجر و باز کردی..معجر و باز کردن همان نمایان شدن کبودی صورت همان..اسما گفت دستش بکشنه. اسما گفت خانوم چرا خودتون رو به زحمت میندازین ؟بی بی فرمود: اسما کار واجب دارم امشب تو این خونه خیلی خبراست..کار برا علی بمونه سخت میشه ..فضه گفت خانم آب آماده است فرمود: اسما کمکم کن..هرچقدر با دستمال کشید خون سینه بند نمیومد..من این خونا رو نشورم شب برا علی خیلی سخت میشه ..شب علی رو خونه خراب میکنه..با دست شکسته خونا رو شست. آرام و با زحمت غسل کرد ..صدا زد اسما تازه پیراهن که پسر عمومخریده رو بیار.پیراهنو آوردن اسما اندازه ام بود میبینی الان چقدر برام بزرگه*
#
*پیراهن و از سر پوشوندن دست رد شد اما به دست دیگه که رسیدن هر چقدر کشیدن پیراهن رد نشد.دوباره معجر رو بست و محکم گره زد صدا زد اسما جای من و بکش وسط اتاق.دیوار کاهگلی رو دیدین دست بهش بندازدید جای دست میمونه مخصوصا اگه یکی با زحمت بخواد بلند شه..گوشه ی حجره بستر خانم رو پهن کرده بودن..هم بتونه بایسته هم اینکه موقع بلند شدن دست به دیوار بگیره جای دستان و انگشتان مبارک خانم روی دیوار مونده بود. آخه مولا از فردا میومد میدید بچه ها جای دستان مادر و میبوسن.زینب لبهاش رو میگذاشت جای دست مادر میگفت موهای من و شونه کن*
حسین!
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
*بستر و آوردن وسط اتاق ..خانم پاهارو آرام دراز کرد رو به قبله صدا زد اسما برید بیرون درم ببندید. بعد ساعتی من و صدا کنید اگه جواب دادم که هیچ. اگه جواب ندادم بفرستید دنبال پسرعموم بیاد.اسما میگه پشت در منتطر بودیم. ساعتی گذشت آرام در زدم جواب نیومد.اسما میگه شروع کردم صدا زدم خانم ! جواب نیومد. گفت بذار اینجور بگم به این اسم حساسه صدا زدم مادر حسین جواب نیومد.دیدم اسم حسین اومد جواب نیومد گفتم کار تموم شده .در و باز کردم دیدم صورت کبودش روگذاشته رو زمین جان از بدن خارج شده..گریه میکردم دیدم در باز شد حسن و حسین اومدن اشک چشمم و پاک کردم. اسما میگه دیدم از آستانه در سر میکشن داخل و نگاه میکنن .دیدن مادر تو جاش نیست. صدا زدن اسما مادرمون کجاست؟گفتم آقا زاده هامادرتونخوابیده..همینگفتمخوابیده دیدم حسین رفت جلو گفت اسما مادرمون این ساعت نمیخوابید. دیدم حسن میخواد بره داخل گفتم وایستا بیاین بغلم مادرتون از دنیا رفت. این وگفتم دیدم حسن دوید اون چند روزه بعد کوچه مادر نذاشته بود صورتش رو ببینه. دوید اول معجر و زد کنار گفت بشنکه دستش..ابی عبدالله یه کم ایستاد قربون ادبش تا امام مجتبی صورت و دید اول دستش روگذاشت رو سینه اش یا أخا!تسلیت عرض میکنم ..دید امام مجتبی صورت به صورت مادر گذاشته ادب کرد رو دو زانو نشست عبا رو کنار زد صورت کف پاهای مادر گذاشت.یومّا کلمینی..با من حرف بزن.قدمها تو میبوسم کربلا زود بیای..اسما میگه با زحمت بچه ها رو از مادر جدا کردم.گفتم حسن جان دست حسین رو بگیر برید بگید باباتون بیاد. دست حسین و گرفت امام حسین سر گذاشته رو شونه ی امام حسن میرن مسجد.اینو من میگم رفتن رفتن یه دفعه دید امام حسن نشست رو زمین.حسنت بمیره..امام حسین دست انداخت گردن امامحسن چی شده؟ دید امامحسن مشت به زمین میزنه..الهی بشکنه دست مغیره.
از رو زمین بلند شد خودشون رو رسوندن مسجد صدای گریه اشون بلند شد مردم توو مسجد اومدن بیرون..یکی دید حسن گریه میکنه حسینگریه میکنه بچه ها چی شده ؟ یاد پیغمبر افتادین چرا گریه می کنید؟ چشمشون افتاد به امیر المومنین گفتن بابا..مولا فهمید چه خبره..دوید دیدن میدوه هی زمین میخوره.خونه خراب شدم.هی میگفت حالا کیه که حال منو بپرسه دوان دوان اومد تو حجره*
این اولین باره میلرزه دست و پام
این اولین باره که مرگمو میخوام
این اولین باره که بغضه تو صدام
*رسید کنار بستر خانم سرش رو بغل گرفت صدا زد فاطمه!خانم! جوابی نیومد. گفت تا حالا نشده بود صدات کنم جوابمو ندی.من علیم*
این آخرین باره میبینی حسنو
این آخرین باره یه حرفی بزنو
باور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی
باور بکنم یا نکنم محاله برگردی
باور بکنی یا نکنی من بی تو میمیرم
باور بکنی یا نکنی همینه تقدیرم
صنوبریِ خمیده خدانگهدارت
خوشی ز عمر ندیده خدانگهدارت
اما زهرا!
قرار بعدی ما کربلا زمان غروب
کنار رأس بریده خدانگهدارت
↫『
#روضه_حضرت_زهرا_س
مادرم رفت و آه بعد از او
کار من غیر آه و شیون نیست
گر مرا تاب گفتنی باشد
در شما طاقت شنیدن نیست
چشمهای حسن به در مبهوت
چشمهای حسین بر تابوت
دامن خواهرم پر از یاقوت
و مرا جز گهر به دامن نیست
سایه اش تا که بر سر من بود
صد گلستان برابر من بود
گل اگر بود، مادر من بود
چون که او نیست گل به گلشن نیست
همه شب فکر و ذکر ما مادر
شاهد آتش دل ما، در
قصه ای مثل قصه ی مادر
همه ی آفرینش اصلا نیست
بی رخش جلوه مِهر دارد؟ نه
ماه و انجُم سپهر دارد؟ نه
سر نگیرد بنفشه از زانو
و زبانی به کام سوسن نیست
بر سر تربتش چو پروانه
هیچ یک را ز شعله پروا، نه
صبح مان تیره ز آنکه بی رویش
هیچ تکلیف روز روشن نیست
پدرم را که شد ز حق محروم
و کسی مثل او نشد مظلوم
سر غصه به چاه گفتن هست
پای رفتن به کوی و برزن نیست
گوزومده قطره قطره موجدن دریانی گیزلدی
اُرَحدَن باشلانن بیر سهملی طوفانی گیزلدی
او گونن که یخیلدی دلبریم
منده یخیلمشیدم
*این روزا گریه گریه ی غربته، امّ اَیمَن میگه من اومدم پشت در بنا به عادت همیشگیم، پشت در، در زدم، جواب نیامد، از پشت در صدا زدم.. یاالله صابخونه اجازه هست بیام داخل؟ یهو دیدم از تو خونه صدا بلند شد، امّ ایمن بیا داخل، اون خانمی که به احترام او همه باید پشت این در می ایستادن، دقُّ الباب میکردن اجازه میگرفتن، اُمِّ اَیمَن از این خونه رفته. این حرف منه، اُمِّ اَیمَن اونایی که باید ادب میکردن اجازه میگرفتن، نگرفتن...*
سیخلیدیم اوده یاندیم
دیلدکی عنوانی گیزلدیم
وفالی همسریم اوز دردنی منن نهان اتدی
آلشتیم منده اما آتش سوزانی گیزلدی
* امام صادق فرمود: خدا رحمت کنه اونی که برا مادرم بلند بلند گریه کنه، برا مادر آروم گریه نکنید، بلند داد بزنید، امشب اما بیاین با فاطمه گریه کنیم، برا فاطمه گریه نکنیم، بیاین با فاطمه گریه کنیم، برای کی گریه کنیم؟ بیاین با فاطمه برا علی گریه کنیم..انگار از تو دل چاه داره صداش میزنه، نمیدونم تا حالا تو چاه خم شدی؟ اگه میتونی خم شو تو چاه، بعد این دَلو رو بیار بالا، نگاه به این آب بکن، بگو من تا حالا تو رو میدیدم یاد امام حسین میفتادم، یاد عطش حسین میفتادم، اما این فاطمیه بعلاوه ی اون یاد این دارم میفتم مولام شبا به تو چی میگفت، علی به تو چی میگفت شبا؟
ای وای
پشت درو، میخ درو، سینه ی زهرای من
@navaye_asheghaan
#روضه_حضرت_زهرا_س
حاج احمد واعظی
حسن تب دارد و در خواب گويد
نزن سيلي ستمگر درد دارد
*به امام صادق عليه السلام عرض كردند: آقا، انسية الحوراء چيه؟ چه ويژگیِ داره كه به مادرتون زهرا ميگن:انسية الحوراء؟ حضرت حالشون يه جوري شد،فرمودند:ببين فقط همين قدر بهت بگم،حوريه كه مادر ما خانم همه ي اوناست، ويژگي هايي داره،من جمله اينقدر لطيف خدا آفريدش،اينقدر خداوند عالم اين موجود ِ نوراني و آسماني رو لطيف آفريده كه،اگه برگ گلي، جدا شه بشينه روي صورتش ردش مي مونه.*
برو گم شو تو از دور و بر من
چه مي خواهي زجان مادر من
*اون نامرد هي مياد جلو مادر ميره عقب،كار به جايي رسيد آقا بال مي زد.*
نزن كه مادرم از پا نشسته
نزن كه مادرم پهلوش شكسته
آي مادرم،مادرم،مادرم
يه عالمه زخم،يه عالمه دود
يه عالمه هيزم،يه ياس ِ كبود
خدايا ببين شكستن اين ها
حرمت ها رو چه زود
*اين روضه رو مرحوم علامه ي اميني نقل ميكنه::هرجوري بود از كوچه اومدن ،زير بغل هاي مادر رو گرفت بلند كرد،مادر بيا بريم ميكشن تو رو، اين خيلي بي حياست،اين خيلي نامرد ِ،هر جوري بود علامه ي اميني ميگه:اومدن خونه،تو حجره، بي بي تو همين حس و حال يه وقت نگاهش افتاد به حسنش، ديد اين بچه يه گوشه نشسته،اين زانوهاش رو بغل كرده،سرش رو روي دستاش گذاشته،گاهي همين جوري زير چشمي صورت مادر رو نگاه ميكنه، دوباره باز سرش رو ميذاره روي صورت،فضه رو بي بي صدا زد:فضه،جانم بي بي،فضه برو برام يه روسري بزرگ بيار، ديگه رو گرفتن آغاز شد.*
مي لرزه صداش،ميسوزه تنش
چه قدر ميون كوچه ها زدنش
زیر ِ پاها بود،گمونم انگار نمی دیدنش
دیدم شده پُر رد ِ پا ،چادر و پیرهنش
@navaye_asheghaan