eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
351 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت ابالفضل العباس علیه السلام عطش ، آتش به جان خیمه ها زد بزرگ و کوچک این قوم را زد بریده دست و پا ، جان داد عباس علی اصغر به جایش دست و پا زد
نه در توصیف شاعر‌ها، نه در آواز عشاقی تو افزون‌تر از اندیشه، فراوان‌تر از اغراقی وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی ندارند این صفت‌ها جز تو دیگر هیچ مصداقی به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آنجا که می‌گوید «الا یا ایها الساقی» تمام کودکان معراج را توصیف می‌کردند مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟ چنان رفتی که حتی سایه‌ات از رفتنت جا ماند رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی فرار از تو فراری می‌شود در عرصۀ میدان چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی بدون دست می‌آیی و از دستت گریزانند پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی ** به سوی خیمه‌ها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد که تو بی‌مشک سقّایی، که تو بی‌دست رزّاقی شنیدم بغض بی‌گریه به آتش می‌کشد جان را بماند باقی روضه درون سینه‌ام باقی ✍
غلامم غلام ابوفاضلم اسیر مرام ابوفاضلم نمک‌گیر نام ابوفاضلم فقیر مقام ابوفاضلم به هر گوشه این حرف رایج شده ابالفضل باب الحوائج شده بخوانش خداوند فضل و ادب به ام البنین می‌رسد در نسب فدای مرامش حبیب و وهب ندیده کسی ساقیِ تشنه لب؟! شد از کودکی عاشق پنج تن فدایی راه حسین و حسن چنین یار ناصح کجا دیده‌ای؟ به هر جنگ، فاتح کجا دیده‌ای؟ چنین نور واضح کجا دیده‌ای؟ چو او عبد صالح کجا دیده‌ای؟ نشد عبد هر پستِ خودکامه‌ای غمش بوده داغ امان نامه‌ای امان از زمان بلای عظیم شد از تشنگی وضع خیمه وخیم کنار شریعه، به دور از حریم چه شد حال سقا؟! بیا بگذریم دلش یاد یعسوب دین کرده بود به راهش سپاهی کمین کرده بود فدایش که بی دست و حیران شد و دم علقمه تیرباران شد و‌ خجالت کشیده ز طفلان شد و ز یک مشک پاره پریشان شد و... به ضرب عمودی سرش باز شد به بالین زهرا سرافراز شد دلش سوخت از داغ بی حد، حسین به دستان او بوسه می‌زد حسین خمیده به بالینش آمد حسین نشد چشم او را گشاید حسین عقیله ندارد کفیلی دگر شده آسمان حرم بی قمر قسم بر ابالفضل، روح صلاة که آن سرو خوش قامت کائنات کنار شریعه، کنار فرات تنش خُرد شد از جمیع جهات مگر قبر او قبر یک کودک است؟! چرا اینهمه مدفنش کوچک است؟!
نه دستى از تن سقا مى‌افتاد نه اشك و آه و ناله كار ما بود على اصغر ديگه گريه نمى‌كرد اگه نهرى ميون خيمه‌ها بود كسى به اشك‌مون خنده نمى‌كرد سرت سر به سر نيزه نمى‌ذاشت اگه بودى، ديگه بابا حسينم عمود خيمه‌مون و برنمى‌داشت به عمه زينب انقد سخت نمى‌گْذَشت دلش رو غصه و ماتم نمى‌برد آره من خوب مى‌دونم عموجون اگه بودى كسى سيلى نمى‌خورد روى نى‌ها نمى‌رفتى عزيزم الان اين قدر دور از ما نبودى كسى توو علقمه چشمت نمى‌زد اگه تو اين همه زيبا نبودى ولى افسوس داغ دورى تو بايد روى دل تنگم بمونه بابام مي‌گفت: حتما حكمتيه خدا هر چى اراده كرده، اونه سراغت رو كه از عمه مي‌گيرم اونم ميگه تورو جايى نديده تموم خاك و دنبال تو گشته و هيچى غير زيبايى نديده! ✍
چنان كه وقت عطش جرعه‌اي گوارا را طلب كنيد فقط ساقي العطاشا را هنوز جاي علامت به شانه‌ی پدر است سپرده زير علم دست صاحبش ما را دوباره خانه‌ی ما سفره‌ی ابالفضل است گمان كنم گره‌اي هست كار بابا را به يك نگاه ابالفضل هم نخواهم داد اگر دهند به دستم تمام دنيا را به چشم دل بنگر ظهر روز تاسوعا ميان دسته ميانداري مسيحا را غروب مي‌كند از فرط خجلتش خورشيد نقاب اگر كه بگيرند ماه زيبا را فقط به علقمه آنهم درست ظهر عطش خدا به ماه رسانده‌ست دست دريا را خدا كند برساند به خيمه مشكش را خدا كند نبرند آبروي سقا را خبر رسيد كه از روي زين زمين افتاد خدا كند برسانند زود زهرا را ✍
من قدرتی دیگر به تن ندارم دستی دگر چون در بدن ندارم دشمن چو بسته راه من ز هر سو به خیمه راه آمدن ندارم افتاده‌ام تنها به چنگ دشمن و آن بازوی لشگرشکن ندارم زین حال من، عدو گرفته نیرو چون قدرتی دیگر به تن ندارم شد پاره مشگ و آب‌ها فرو ریخت به خیمه، روی آمدن ندارم شرمنده‌ام اخا، چو پیشم آیی من قدرت بر پا شدن ندارم زینب مگر چشم مرا ببندد در کربلا، مادر که من ندارم پوشیده‌ام لباس فخر و عزت چه غم اگر که من کفن ندارم به مادرم ام‌البنین بگوئید: دیگر غمی ازین محن ندارم جز وصف حال عاشقان حسانا در مَطلبی میل سخن ندارم ✍ مرحوم
طاق ابرویت مرا سمت مصلی می‌کشد اشک، چشمان تو را مانند دریا می‌کشد از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری عکس مشکی را به روی خاک صحرا می‌کشد ماه جایش آسمان است علتش این است اگر آسمان دارد تو را بالا و بالا می‌کشد یک عمود آهنین آمد... سرت پاشیده شد ناله‌ات امّ‌البنین را دارد این جا می‌کشد راهزن‌هایی که دور پیکرت حلقه زدند کارشان در علقمه دارد به دعوا می‌کشد تا رسیدم پیش تو دیدم که یک دست کبود یک به یک از پیکر تو تیرها را می‌کشد سینه و پهلوی تو بوی مدینه می‌دهد می‌کشی درد عجیبی را که زهرا می‌کشد رفتی و چشمان هرزه روی زینب باز شد نانجیبی بی‌حیایی را به معنا می‌کشد ✍
تابید بر آب، ماهتابی در آب، قدم زد، آفتابی گفتند: گرفته آب در دست راوی سخنی به جا نگفته‌ست از ذهن بلند این علمدار حتی نگذشت، فکر این کار این دست در آب؟ نه! خیال است نزدیک دهان؟ مگو، محال است لب تشنه حسین و تر لبانش؟ حتی نگذشت از گمانش هیهات! اگر عموی اصغر حتی به خیال، لب کُند تر حتی نگذشت از ضمیرش سیراب ببیندش، امیرش ای بی‌خبر از مرام عباس! این ننگ کجا و نام عباس کی بگذرد از خیال دریا نوشیدن آب، قبل مولا؟ سقای حرم! دوباره برخیز منگر تو به مشک پاره، برخیز این مشک، عمود اگر گذارد اندازه‌ی اصغر آب دارد برخاست عمو و مشک برداشت افسوس! که آن عمود نگذاشت ای بارگه ادب، اباالفضل! ای ساقی تشنه‌لب، اباالفضل! از چهره، بکش نقاب امشب ماهی تو، بیا بتاب امشب بنگر قمرا ! که بی‌قراریم داریم تو را و غم نداریم ای کارگشای ارمنی‌ها سوگند دعای ارمنی‌ها حق است که دارد این همه مست دستی که دل از حسین برده ست زنجیر فراق، بسته ما را بی دست، بگیر دست ما را حیدر نسبی، علی تباری تو وارث برق ذوالفقاری سقا و برادر حسینی دلداده و دلبر حسینی احوال زمانه بس عجیب است ای میر حرم! حرم غریب است ماییم و غم و دعای عهدی ای ماه عمو! بگو به مهدی: عالم، همه بی‌قرار اویند عمری‌ست در انتظار اویند او که حسنی است در کرامت تکرار حسین، در شجاعت مانند علی‌ست، هیبت او مثل قمر است، غیرت او ای دست گره گشا، اباالفضل! یا عشق! دخیل یا اباالفضل! ✍
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد یاد لب‌های علی اصغر و دریا افتاد علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند گذر گرگ به آهوی حرم‌ها افتاد وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد روضه‌ی دست بریده وسط علقمه بود روضه‌خوان دست بدون رمق فاطمه بود ✍
طفلان حرم بعد تو ماتم‌زده بودند خواب همه را بعد تو بر هم زده بودند با حال پریشان و دل شعله‌ور از آه آتش به دل عالم و آدم زده بودند در خیمه فقط حرف عمو بود و عمو بود آه از تو فقط از تو فقط دم زده بودند بعد از تو چه سخت است بخواهم بنویسم بر صورت‌شان سیلی محکم زده بودند آن روز غم‌انگیزترین روز جهان شد آن روز ملائک همگی غم‌زده بودند نام تو پس از نام حسین بن علی بود بر سر در هر خیمه دو پرچم زده بودند انگار علی بود، نه انگار تو بودی سقای حرم میر و علمدار تو بودی ✍
اي آب بقا اشک روانت عباس اي نور خدا در دل و جانت عباس يک چشم تو بر آب و يکي سوي حرم قربان دو چشم نگرانت عباس
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۵_۱۰_۵۸_۵۵_۵۵۵.mp3
9.38M
زیارت عاشورا 🎙 🖤 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
مداحی آنلاین - عمو عباس بی تو قلب حرم می گیره - بنی فاطمه.mp3
3.61M
🔳 🌴عمو عباس بی تو قلب حرم میگیره 🌴عمو عباس بی تو بابا تنها میمیره 🎙
مداحی_آنلاین_آی_لشکر_علمدار_رو_زمین_افتاد_محمدرضا_طاهری.mp3
3.62M
🔳 🌴روضه حضرت ابوالفضل العباس(ع) 🌴آی لشکر علمدار رو زمین افتاد 🎙
با همین سوز که دارم بنویسید حسین هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین   ثبت احوال من از ناحیه ارباب است همه اهل و تبارم بنویسید حسین   خانه آخرتم هست قدمگاه حبیب سر در قصر مزارم بنویسید حسین   هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان همه دار  و ندارم بنویسید حسین   من از دلم را از شکیبایی زینب دارم همه صبر و قرارم بنویسید حسین   هیچ شعری ننویسید به روی کفنم با گِلِ تُربَت یارم بنویسید حسین   تا نپرسند ز من هیچ سوال آن دو مَلَک به روی سینه زارم بنویسید حسین   گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست همه باغ و بهارم بنویسید حسین   روی پیشانی من هر چه که بیمار شدم با همه حال نزارم بنویسید حسین   هر که پرسید که در چله نشینی چه کنم اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین   دست بر شاکله هیئتی من نزنید گفت یارم به عذارم بنویسید حسین   آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید حاجت قافله دارم بنویسید حسین   شاعر : محمد ژولیده
4_5846156921781879688.mp3
15.66M
‍ ‍ ‍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تبر همه شاخه و برگت و چیده قدِ من و خواهر و خیمه خمیده به شیون زینب و ضجه ی زهرا من آمدم در پیِ دست بریده برادرم کجایی؟؟؟ امان از این جدایی... دله من مثلِ تن تو / شده خون با رفتن تو دلم به این خوش بود که تورا دارم مخدراتم را به که بسپارم ؟ برادرم کجایی امان از این جدایی تنِ پریشان روی دامن صحرا سرِ شکسته روی دامن زهرا دوان داون آمدم از پی ات ای ماه ببین چه آواره شدم منِ تنها برادرم کجایی؟ / امان از این جدایی... ای امیر لشکرِ من / ای امید آخر من در این شبِ یلدا قمرم بودی در این گرفتاری سپرم بودی برادم کجایی ؟ / امام از این جدایی در آتش خشکی و بغض گلویم حرارت داغِ تو را به که گویم تو رفتی و در دل خیمه کسی نیست دمی که قاتل زده پنجه به مویم برادرم کجایی / امان از این جدایی ز فرقِ تو بخدا / که در این گرداب بلا سرم جدا گردد، بدنم عریان شوند همه غارت حرم و طفلان برادرم کجایی / امان از این جدایی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏴🏴🏴🏴🏴
4_5846156921781879691.mp3
10.74M
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنای عالم روی عشقه جنس صراط از موی عشقه عشقی که سر تا پا کماله از دولتِ بانوی عشقه عشق نشونه نمیخاد خودش نشونه عشق خودش دلیل و خودش بهونه عشق اگه حسینی شد قیمتِ خونه با تو / بی بی / دردام / عشقه مردن پایِ مولام عشقه امروز عشقه، فردام عشقه کرب و بلا دیارِ عشقه جزیره ی اسرار عشقه تعریف ما از عشق اینه شهید پرچم داره عشقه عشق خودش محکم ترین را نجاته عشق اگه گریه داره اونم نشاطه عشق دفاع از حرم مخدراته عالم / بی مرز / بی حد / عشقه آغار عشقه / مقصد عشقه مرقد عشقه گنبدعشقه عاشقا باهم هم زبونن مَحرَمِ سرِّ آسمونن فقط شهیداشن که رازه پرچم زینب و میدونن عشق یعنی: بدین به عاشقا نیابت ای شهیدا جای ما برید زیارت تا که روزیِ ما هم بشه شهادت بیمار / عاشق / مَرهَم / عشقه مُحرِم / عاشق / مَحرَم / عشقه سرباز عاشق / پرچم عشقه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يا اين دل شكسته ی ما را صبور كن يا لا أقل به خاطر زينب ظهور كن ديگر بتاب از افق مكه ، ماه من! اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن با ذوالفقار حضرت مولا ، بيا و بعد دلهاي شيعه را پرِ حسّ غرور كن با كوله بار غربت و اندوه خود بيا از كوچه هاي سينه زني مان عبور كن امشب بيا كه روضه بخواني برايمان امشب بساط گرية ما را تو جور كن يا چند صفحه مقتل كرب و بلا بخوان يا خاطرات عمه تان را مرور كن هم از وفاي ساقي لب تشنگان بگو هم يادي از مصيبتِ سرخ تنور كن شاعر : یوسف رحیمی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
202030_594084877.mp3
45.43M
_محرم۱۴۰۱ 🎤 اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا غیبه ولینا کثرة عدونا و قلة عددنا آقا بیا آقا بیا به کی شکایت ببرم به کی بگم دردامو جوونیمم رفت و هنوز من ندیدم آقامو أین الطالب بدم المقتول بکربلا ... نور میبینم خیمه ات رو دارم از دور میبینم آه میبینم سر در خیمه ات پرچم سیاه میبینم آه میبینم ... دیگه راهی نمونده هی خودم رو میکشونم دستم رو بگیر بتونم که خودم رو برسونم. ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
. و این بار آخر است منم روبه روی تو تو سوی من نشستی من هم به سوی تو کفراست کفر اگر که بهشت آرزو کند وقتی نشسته زینب تو پیش روی تو گریه امان نداد که ما درد دل کنیم جان میرود زچشم من از گفتگوی تو ای جان من مفارقت از جسم من مکن من روبه قبله ام به خدا روبه روی تو بوسه به حلق تو که زدم شمر خنده کرد ای کاش خنجری نرسد بر گلوی تو برروی تل نشستم و دیدم که ریختند با تیغ و سنگ و دشنه و نیزه به روی تو یک نیزه آه آمد و نگذاشت ضربه اش تا جوشد از گلوی تو راز مگوی تو در زیر دست و پایی و گم کرده ام تورا در زیر دست پایم و در جستجوی تو سی پاره تن تو زهم مو به مو گسست آشفته گشته پیکرتو مثل موی تو چیزی نمانده ازتن تو تا بغل کنم دربین سینه ماند فقط آرزوی تو ✍ .
. علیه السلام چشمت شبیه بختم در خواب غم فزایی است واکن دو چشم تر را وقت گره گشایی است پلکی بزن دلم را آزاد از این قفس کن مژگان چشمهایت مفتاح دلگشایی است یک عمر مهر برلب چون غنچه ی خموشی گل بانگ ای برادر فریاد از این جدایی است هر زخم بر تن تو چشمی است غرق در خون هر تیر بر تن تو مژگان در حنایی است دست بریده ات را بردیده ام کشیدم برچشم بی فروغم این دست توتیایی است هر روزن زره را این تیر ها شمردند بر قامت بلندت از نیزه ها قبایی است چیزی نمانده از تو غیر از غبار سرخی از بار تیغ و نیزه جسمت در آسیایی است. برخیز با نگاهت آرام کن حرم را کشتی شکستگان را چشم تو ناخدایی است از دخترم مگیری روزی شانه ات را بعد از تو خار صحرا رزق برهنه پایی است بر شیر خواره ام نه کن بر رباب رحمی این خنده های دشمن سرشارِ بی حیای است ✍ .
مداحی_آنلاین_همه_جا_کربلا_همه_جا_نینوا_نریمان_پناهی.mp3
3.25M
🔳 🌴همه جا کربلا همه جا نینوا 🌴من ابالفضلیم به امید خدا 🎙 👌بسیار دلنشین
و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "فحَمل القِربةَ بأسنانِهِ.."اگه دست ندارم مشک پر آب دارم" فجاءَهُ سَهْمٌ فأصاب القِربَةَ" تیرآمد به مشک خورد."و أُريقَ ماؤُها" آب روی زمین ریخت.فَوَقَفَ العباس متحیِّراََ"یه وقت نفس خلقت در سینه حبس شد.همه جا ساکت شد.وقتی آب روی زمین ریخت عباس با تحیر ایستاد."ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ"تير آمد به سينه مباركش خورد. اینقدر تیر سریع آمد دست نداشت."فَانقَلَبَ عَن فَرَسِه"بدون دست از بالای اسب به زمین افتاد..تیری که به سینه اش خورد چه شد؟!"وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِه الحُسَينِ أَدرِكنِي" فقط فرياد زد: ادركنى.بیا به فریادم برس... حسین آمد بالا سرش".فَلَمَّا أَتَاهُ رَآهُ صَرِيعَاً فَبَكَى."وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است شروع کرد گریه کردن... "و قال الحسين علیه السلام الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي."امام حسين فرمود:کمرم شكست.بیچاره شدم... اومد بالای سرش سعی کرد این بدن رو جمع کنه عباس صدا زد:"یا أَخی! ماتُریدُ مِنّی..."حسینم میخوای با من چه کار کنی؟ یه وقت من رو به خیمه ها نبری...
Shab09Moharram1401[02].mp3
13.75M
|⇦•عباس متحیر ایستاد... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امام صادق علیه السلام عموى ما عبّاس، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود؛ همراه با امام حسین علیه السلام جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید. 📚عمدة الطّالب، ص ۳۵۶