🔸🔶《السَّلَامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُوُرِ السَّوَاطِعِ يَا فَاطِمَةَ بِنتَ حِزَامِِ الکَلَابِیَّةَ المُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِينَ》🔶🔸
✅در مقاتل درباره لحظات آخر شهادت حضرت عباس(ع) آمده است :
📋《..وَ ضَرَبَهُ مَلْعُونٌ بِعَمُودِِ مِن حَدِيدِِ》
♦️مردى از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارک حضرت(ع) کوبید.
📋《فَانقَلَبَ عَن فَرَسِهِ وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِهِ الحُسَينِ(ع) أَدرِكنِي!》
♦️سپس عباس(ع) از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد، در حالی که فرياد می زد :
ای برادر! مرا دریاب!(۱)
وقتی کاروان اسرای کربلا به مدینه رسید، بشیر از طرف امام سجاد(ع) مامور شد تا خبر ورود کاروان را به اهل مدینه اطلاع دهد.
بشیر وارد مدینه شد و فریاد زد :
📋《یَا اَهْلَ یَثْرِبَ! لَا مُقَامَ لَکُمْ بِهَا،
قُتِلَ الحُسَیْنُ(ع) فَادْمَعِى مِدْرَارُ،
اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَربَلاءَ مُضَرَّجٌ،
وَ الرَّأْسُ مِنهُ عَلَى القَنَاةِ یُدَارُ》
♦️اى مردم مدینه! دیگر مدینه جاى ماندن نیست، حسین(ع) کشته شد.
پس باید چشم ها بر او پیوسته بگریند. جسم او در کربلا آغشته به خون و سرش بالاى نیزه ها گردانیده شد.(۲)
وقتی بشیر در همان حال، با حضرت ام البنین(س) رو به رو شد، از نحوه شهادت فرزندش، حضرت عباس(ع) به او گفت.
ام البنین(س) در مرثیه های خود برای فرزندش می گفت :
📋《نُبِّئَت أَنَّ اِبنَي أُصِيبَ، بِرَأسِهِ مَقطوُعَ يَدِِ》
♦️به من خبر رسيده كه بر سر پسرم آسيب رسيده و دستش قطع شده است!
📋《وَيلَي عَلَي شِبلِي أَمَالَ، بِرَأسِهِ ضَربُ العَمَدِ!》
♦️ای وای بر من! كه ضرب عمود، سر شير بچهام را خم كرده است!
📋《لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ، لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ》
♦️(اي عباس جانم)! اگر تو دست در بدن داشتي، و شمشيرت در دستت بود، هيچ كسی جرأت نزديك شدن به تو را نداشت!(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
داغت نشانده بر جگرم زخم آه را
در طالعم رقم زده روز سیاه را
حتی دلم نیامده یک شب بدون تو
در آسمان نظاره کنم قرص ماه را
شرم از نگاه حسرت و بارانی رباب
از من گرفت جان تو روی نگاه را
گفتم سکینه را که عمو را حلال کن
انداختند دست دوعالم پناه را
رفتند بعد غارت تو با خیال جمع
تا پر کنند دور و بر قتلگاه را
👤اربابی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۹۸
۳)سفینة البحار محدث قمی، ج۳، ص۳۰۸
🔸🔶《السَّلَامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُوُرِ السَّوَاطِعِ يَا فَاطِمَةَ بِنتَ حِزَامِِ الکَلَابِیَّةَ المُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِينَ وَبَاب الحَوَائِجِ》🔶🔸
✅روزی امیرالمؤمنین امام علی(ع) به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود، فرمود :
📋《اُنظُر اِلَىَّ اِمرَأَةً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَةُ مِن العَرَبِ لِأَتَزَوَّجَهَا فَتَلِدُ لِي غُلَامَاً فَارِسَاً》
♦️برای من زنی را در نظر بگیر و پیدا کن که از نسل بزرگان عرب باشد که من او را به ازدواج خویش در بیاورم و برای من پسری شجاع و سوار کار به دنیا بیاورد.
که عقیل، فاطمه کلابیّه را به امام(ع) معرفی کرد و گفت :
📋《تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِینَ الْکَلابیَّةَ، فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَعُ مِن آبَائِهَا》
♦️با امّ البنین ازدواج کن که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.(۱)
به نقل تاریخ؛ ابوبراء عامر بن مالك جدّ دوم فاطمه كلابيه در شجاعت در ميان قبايل عرب بی نظير بود، از اين رو او را بازي كننده با شمشيرها (مُلاعِبُ الاَسِنَّةِ) مي نامند.(۲)
ام البنین پس از خواستگاری امام علی(ع) سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد و با ورود ام البنین به خانه امیر مؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می کرد.(۳)
در مورد معرفت و ارادت این بانوی جلیل القدر به امام حسین(ع)، همین بس که وقتی، بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) و ورود اسرای کربلا را به مدینه رساند، با ام البنین(س) مواجه شد و خبر شهادت فرزندانش را به او داد.
در این هنگام؛ ام البنین با صبر و بصیرتى بى نظیر پرسید :
📋《یَا بَشِیرُ! اَخبِرنِى عَن اَبِى عَبدَاللهِ الحُسَینِ(ع)!
اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》
♦️اى بشیر! مرا از اباعبدالله الحسین(ع) باخبر ساز!
فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فداى اباعبدالله(ع) باد.(۴)
هنگامی که بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به او داد؛
📋《هُنَالِكَ اَنهَارَت وَ لَطَمَت وَجهَهَا وَ صَاحَت : وَاوِيلَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》
♦️در این هنگام، در همان جا بر زمین افتاد و بر صورت زد و فریاد کشید : واویلاه! واحسیناه! (۵)
و آهى کشید و با دنیایى از غم و اندوه گفت :
📋《قَد قَطَعتَ نِیَاطَ قَلبِى!》
♦️آه که بندهاى قلبم را پاره پاره کردى.(۶)
به این ترتیب، ام البنین شهادت چهار پسر رشید خود یعنی عباس(ع) و جعفر و عبدالله و عثمان را درک کرد و در سوگ آنها نشست.
او براى پسران خود ندبه و گریه مى کرد و گاهى در بقیع مى نشست و ندبه هاى جانسوزى سر می داد و زنان مدینه نیز دور او جمع مى شدند.
او ندبه کنان می گفت :
📋《يَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَى جَمَاهِيرِ النَّقَدِ،
وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ،
أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ،
وَيْلِي عَلَى شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ》
♦️اى كسی که عباس(ع) را ديدى حمله می كرد بر توده هاى فرومايه و از فرزندان حيدر هر شير يال دارى دنبال او بود.
خبردار شده ام كه به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالى كه بريده دست بود، واى بر من بر شير بچه ام كه ضربت عمود سرش را خميده كرد.
📋《لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ، لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ،
لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ، تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ》
♦️اگر شمشيرت در دستت بود، كسى نمى توانست به تو نزديك شود و نيز از اوست.
واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوان، كه مرا به ياد شيران بيشه ام مي اندازى.
📋《كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ، أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى، قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ》
♦️مرا پسرانى بود، كه به آنان خوانده مى شوم، اما امروز براى من پسرانى نيست.
چهار پسر مانند كركسان بلندي ها كه با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند.
📋《تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ، فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعاً طَعِينَ،
يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا، بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ》
♦️نيزه ها بر پيكرهايشان ستيزه داشتند، همه آنان با تن مجروح به خاك افتادند.
اى كاش مي دانستم آنچنان است كه خبر دادند، اين كه دست عباسم بريده شده بود.(۷)
به این حالت بود تااینکه در ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ از دنیا رفت ودر بقیع دفن شد.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منابع :
۱)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷
۲)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸
۳)ادب الطّف شُبّر، ص۷۳
۴)معالی السبطين مازندرانی،ج٢، ص٢٠٣
۵)العبّاس بن على(ع) مدرسی، ص۲۴
۶)ریاحین الشریعه محلاتی، ج۳، ص۲۹۴
۷)سفینة البحار قمی، ج۳، ص۳۰۸
السلام علیک یا زوجةَ امیرالمومنین و یا فاطمة ام البَنین .
تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد / چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
قبل کربلا ، حالا بعد از کربلا. دیگر رویشان نمیشد در خانه ام البنین بیایند. دیگر رویشان نمیشد در خانه ی قمر بنی هاشم بیایند.
تا که او را فاطمه در خانه مینامید علی / زینبش میدید از حیدر خجالت میکشد
مادری کرده برای زینب اما باز هم / تا صدایش می کند مادر خجالت میکشد
کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید / دید پاشیده شده لشگر خجالت میکشد
مادر ساقی دشت کربلا با این مقام / از علی و آل او دیگر خجالت میکشد
مادر ماه است اما کاروان را دیده و / از نبود چند تا اختر خجالت میکشد
بهتر بگویم ، از نبود چند تا دختر خجالت میکشد . یک دانه اش رقیه بود که به مدینه نرسید و الا تاریخ نوشته نه تا دختر تو مسیر جان دادند. ام البنین دید این دختران کم اند. چقدر خجالت کشید.
اینقدر حرف از دو دست بستۀ زینب نزن / حضرت ام البنبن بدتر خجالت میکشد. گفتم و فیض آماده است. ببینم با این یک بیت چ میکنید.
صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین / رو گرفته با دو چشم تر خجالت میکشد
گاه از روی سکینه گاه از زینب ولی / بیشتر از مادر اصغر خجالت میکشد حسین.....
چار تا اولاد داده حضرت ام الادب / باز از اولاد پیغمبر خجالت میکشد
@navaye_asheghaan
🔷《السَّلَامُ عَلَی عُثْمَانَ بْنِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع)》🔷
✅آخرین پسر امام علی(ع) و حضرت ام البنین(ع) عثمان(ع) بود که امام علی(ع) به خاطر عشق و علاقه به عثمان بن مظعون نام او را عثمان گذاشت.(۱)
عثمان(ع) در روز عاشورا بعد از شهادت برادرش جعفر(ع)؛
📋《قَامَ مَقَامَ إِخوَتِهِ》
♦️جانشین او شد و به میدان نبرد رفت.(۲)
جانانه جنگید و این گونه رجز خواند :
📋《إِنِّی انَا عُثْمانُ ذُو المَفاخِرِ
شَیخِی عَلِی ذُو الْفَعالِ الظَّاهِرِ
وَ إِبْنُ عَّمِ النَّبِی الطَّاهِرِ
أَخُو حُسَینٌ خَیرَةُ الأَخائِرِ
وَ سَیدُ الکُبّارِ وَ الأَصَاغِرِ
بَعْدَ الَّرسوُلِ وَ الْوَصِی النّاصِرِ》
♦️منم عثمان که مفاخر بی شماری دارم.
پدرم علی(ع) است که کارهایش آشکار است.
پدرم، پسر عموی پیامبرِ(ص) پاک طینت است و برادرم حسین(ع) سرآمد برگزیدگان است و پس از پیامبر(ص) وصیّ پیروزمند و آقا و مولای همه است.(۳)
سرانجام؛
📋《فَرَمَاهُ بِسَهْمٍ فَصَرِعَهُ، وَ شَدَّ عَلَيهِ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمِِ فَاحتَزَّ رَأسَهُ》
♦️خولی بن یزید اصبحی تیری به پیشانی عثمان زد و او را از اسب به زمین افکند و مردی از بنی دارم سر از تن او جدا کرد.(۴)
در زیارت شهداء به عثمان(ع) اینگونه سلام داده شده است :
📋《السَّلَامُ عَلَی عُثْمَانَ بْنِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع) سُمِّی عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ لَعَنَ اللَّهُ رَامِیهُ بِالسَّهْمِ خَوْلِی بْنَ یزِیدَ الْأَصْبَحِی الْأَیادِی وَ الْأَبَانِی الدَّارِمِی》
♦️سلام بر عثمان فرزند امیر المومنین(ع) که هم نام عثمان بن مظعون بود، خدا تیر زننده به وی خولی بن یزید اصبحی ابانی دارمی را لعنت کند.(۵)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون و شیدای حسین است
بهشت ارزانی خوبانِ عالم
بهشت من تماشای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
که چشم من به سیمای حسین است
دراین عالم تمنایی ندارم
تمنایم تمنای حسین است
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسین است
خوش آن صورت که درفردای محشر
برآن نقش کف پای حسین است
👤سازگار
📚منابع :
۱)مقاتل الطالبیین اصفهانی، ص۸۹
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۹
۳)بحار الانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۷
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۹
۵)مزار الکبیر ابن مشهدی، ص۴۸۷
🔸🔶《السَّلَامُ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع)》🔶🔸
✅جعفر(ع) سومین پسر امام علی(ع) ام البنین(ع) است.
امام علی(ع) به خاطر علاقه فراوانی که به برادرش جعفر بن ابی طالب(ع) داشت، نام او را جعفر نهاد.(۱)
جعفر(ع) از همان ابتدای حرکت امام حسین(ع) از مدینه، با ایشان همراه شد.
هنگامی که جعفر(ع) به میدان نبرد عازم شد، این چنین رجز خواند :
📋《إِنِّی أَنَا جَعْفَرٌ ذُو الْمَعَالِی
ابْنُ عَلِی الْخَیرِ ذُو النَّوَالِ
ذَاكَ الْوَصِیّ ذُو السَّنَا وَ الْوَالِی
حَسْبِی بِعَمِّی جَعْفَرٍ وَ الْخَالِ
أَحْمِی حُسَیناً ذَا النَّدَى الْمِفْضَالِ》
♦️منم جعفر دارای افتخارها و شرفها، فرزند علی(ع) نیکوکار و بخشنده.
آن علی(ع) ای که وصی رسول اکرم(ص) و فردی بلند مرتبه و ولیّ است.
افتخار به عمویم جعفر و داییام مرا بس است.
من از حسینی(ع) که صاحب کرم و بزرگواری است، حمایت میکنم.(۲)
سرانجام خولی بن یزید اصبحی تیری به سوی او انداخت که به شقیقه یا چشم او اصابت کرد.(۳)
و به نقلی هانی بن شبیت حضرمی، جعفر(ع) را به شهادت رساند.(۴)
در زیارت ناحیه به جعفر(ع) این چنین سلام داده شده است :
📋《السَّلَامُ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) الصَّابِرِ نَفْسُهُ مُحْتَسِباً وَ النَّائِی عَنِ الْأَوْطَانِ مُغْتَرِباً الْمُسْتَسْلِمِ لِلْقِتَالِ الْمُسْتَقْدِمِ لِلنِّزَالِ الْمَکثُورِ بِالرِّجَالِ》
♦️سلام بر جعفر بن امير المؤمنين(ع) هم او كه در راه خشنودى خدا با جان شكيبايى نمود و در بلاد غربت خود را آمادهى جنگ نمود و براى نبرد پيش رفت مردان جنگى زيادى بر او حملهور شدند و او را كشتند.(۵)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دل دودمان آدم را
غم تو موهبت کبریاست در دل من
نمی دهم به سرور بهشت این غم را
غبار ماتم تو آبرو بمن بخشید
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
گدای دولت عشقم که فرق بسیار است
گدای دولت عشق و گدای درهم را
به نیم قطره ی اشک محبّتت ندهم
اگر دهند به دستم تمام عالم را
محبّت تو بود رشته ی نجات مرا
رها نمی کنم این ریسمان محکم را
👤سازگار
📚منابع :
۱)إبصار العین سماوی، ص۶۹
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۷
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۹
۴)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۹
۵)مصباح الزائر ابن طاووس، ص۲۸۰
َمَّا جَعْفَرٌ فَقُتِلَ یَوْمَ مُوتَهَ!》
♦️آگاه باشید! سوگند به خدا! اگر حمزه و جعفر(ع) زنده وحاضر بودند، آن دو نفر (ابوبکر و عمر) به مقام خلافت كه رسيدند، نمى رسيدند، و اگر حمزه و جعفر بودند، شاهد و ناظر بودند، که آن دو نفر، جان سالمى از ميان بيرون نمى بردند و خود را به هلاكت مى انداختند.
اما حمزه در نبرد احد کشته شده بود و جعفر در نبرد موته!(۹)
3⃣امام حسین(علیه السلام) :
امام حسین(ع) در روز عاشورا در فرازی از خطبه خود، خطاب به سپاهِ دشمن می فرماید :
📋《أَیهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا قَوْلِی..أَمَّا بَعْدُ فَانْسُبُونِی فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا؟》
♦️ای مردم به گفتارم گوش دهید.
ای مردم! بگوئید من چه کسی هستم؟
سپس فرمود :
📋《أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیکمْ وَ ابْنَ وَصِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ؟أَ وَ لَیسَ جَعْفَرٌ الطَّیارُ فِی الْجَنَّةِ بِجِنَاحَینِ عَمِّی؟》
♦️آیا من فرزند دختر پيامبر خدا(ص) نيستم؟
آيا من فرزند وصي و پسرعموي پيامبر(ص) شما نيستم؟
آيا جعفر طيار که با دو بال در بهشت پرواز مي کند، عموی من نيست؟(۱۰)
4⃣حضرت زینب(سلام الله علیها) :
در روز عاشورا، بعد از شهادت امام حسین(ع)، مرکب ایشان به سمت خیمه ها رفت، وقتی اهل خیام این حالت را دیدند، در این هنگام، حضرت زینب کبری(س) و در برخی نقلها حضرت اُم كلثوم(س) دست بر سر گذاشت، درحالی که با صدای بلند فریاد می زد و مى گفت :
📋《وامُحَمَّداه! واجَدّاه! و انبِيّاه! وا اَبَاالْقاسِماه! وا عَلِيّاه! وا جَعْفَراه! وا حَمْزَتاه! وا حَسَناه!
هذا حُسَيْنٌ(ع) بِالْعَراء، صَريحٌ بِكَرْبَلا، مَحزُوزُ الرَّاْسِ مِنَ الْقَفاء، مَسْلوبُ الْعِمامَةِ وَالرِدَاءِ》
♦️این حسین(ع) توست که عریان روی زمین افتاده و سر در بدن و عمامه و رداء به تن ندارد!(۱۱)
5⃣امام سجاد(علیه السلام) :
امام سجاد(ع) در فرازی از خطبه که در مسجد شام ایراد فرمود، خطاب به مردم شام فرمود :
📋《أَيُّهَا النَّاسُ!.. فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ》
♦️اى مردم! خداوند ما را بر ديگران برترى داد به خاطر اينكه حضرت رسول اکرم(ص) از ماست.
امام علی(ع) صديق از ماست.
جعفر طيار از ماست.
حمزه سیدالشهداء شير خدا و شير رسول خدا(ص) از ماست.
و امام حسن(ع) و حسین(ع) دو فرزند بزرگوار رسول اكرم(ص) از ماست.(۱۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منابع :
۱)کشف الغمة اربلی، ج۱، ص۵۹
۲)الخصال شیخ صدوق، ص۱۸۱
۳)تاریخ طبری، ج۲، ص۵۸
۴)امالی شیخ صدوق، ص۱۲۸
۵)اسد الغابة ابن اثیر، ج۱، ص۲۸۷
۶)بحار الانوار مجلسی، ج۲۱، ص۲۴
۷)تاریخ طبری، ج۲، ص۳۲۱
۸)بحار الانوار مجلسی، ج۲۱، ص۵۴
۹)کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۱۶۰
۱۰)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۸
۱۱)مقتل الحسين(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷
۱۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۹
🔸🔶《اَلسَّلٰامُ عَلَیْکَ یَا جَعفَرَ بْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع)》🔶🔸
✅حضرت ابوطالب(ع) با حضرت فاطمه بنت اسد، مادر بزرگوار امام علی(ع) نسبت عمو زادگی داشتند.
هاشم جدّ مشترک هر دو بوده است.
یعنی ابوطالب بن عبدالمطلب بن هاشم!
فاطمه بنت اسد بن هاشم!
پس در نتیجه فرزندان این دو بزرگوار از هر دو طرف (پدر و مادر) بنی هاشمی محسوب می شوند.
تا جایی که مرحوم اربلی درباره امام علی(ع) می نویسد :
📋《أَوَّلُ هَاشِمِيٍّ وَلَدَهُ هَاشِمٌ مَرَّتَيْنِ》
♦️امام علی(ع) نخستین هاشمى نسبى است كه از دو طرف به هاشم مى رسد.(۱)
ابوطالب(ع) دارای چهار پسر به ترتیب به نامهای طالب، عقیل، جعفر و علی(ع) بود.
ابن عباس می گوید :
📋《كَانَ بَيْنَ طَالِبٍ وَ عَقِيلٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ عَقِيلٍ وَ جَعْفَرٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِيٍّ(ع) عَشْرُ سِنِينَ وَ كَانَ عَلِيٌّ(ع) أَصْغَرَهُمْ》
♦️فاصله سنی هر کدام از پسران ابوطالب، ده سال بود که کوچکترین آنها امام علی(ع) بود.(۲)
ابوطالب(ع) از آنجایی که عیال وار بوده و از وضعیت فقر و تنگدستی برخوردار بود، بدین جهت جعفر تحت سرپرستی عمویش عباس و امام علی(ع) تحت تربیت و پرورش حضرت رسول اکرم(ص) قرار گرفت و جعفر تا زمانی که اسلام آورد و مستغنی گردید، در خانه عمویش زندگی میکرد.(۳)
اما عقیل نزد خود ابوطالب ماند و ابوطالب نیز او را بسیار دوست می داشت.
روزی امیرالمؤمنین(ع)، به حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت :
📋《یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! إنَّکَ لَتُحِبُّ عَقِیلَاً؟》
♦️ای رسول خدا(ص)! آیا شما عقیل را دوست دارید؟
حضرت(ع) فرمود:
📋《أَی وَاللهِ! إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّینِ، حُبَّاً لَهُ وَ حُبَّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبِِ(ع) لَهُ》
♦️آری! من عقیل را از دو جهت دوست دارم!
یکی این که؛ عقیل را به خاطر خودش دوست دارم و یکی هم این که؛ عقیل محبوب پدرش ابوطالب(ع) بود و به خاطر اینکه ابوطالب(ع) عقیل را دوست داشت، دوستش دارم.(۴)
جعفر را جزء چهار نفر اولی که به اسلام پیوسته است، نوشته اند.
ابن اثیر می نویسد :
جعفر دومین مردی بود که بلافاصله پس از برادرش علی(ع) به حضرت رسول اکرم(ص) ایمان آورد و مسلمان شد و ابوطالب هنگامی که دید فرزندش علی(ع) در کنار نبی اکرم(ص) نماز میگذارد، به جعفر گفت : در سمت چپ رسول اکرم(ص) نماز بگزار!(۵)
جعفر در سال هفتم بعثت در پی آزار و اذیت و شکنجه مشرکان مکه، به همراه جمعی از مسلمانان به حبشه هجرت کرد و سرپرستی آنان را نیز بر عهده گرفت و با صحبتهایی که بین جعفر و بین نجاشی پادشاه نصرانی حبشه رد و بدل شد، او را قانع کرد که آنان در حبشه بمانند که سرانجام جعفر بعد از ده سال در سال هفتم هجری هنگام جنگ خیبر همراه دیگر مهاجران، به مدینه بازگشتند.
حضرت رسول اکرم(ص) هنگام بازگشت از جنگ خیبر، هنگامی که شنید، جعفر از حبشه بازگشته است، بسیار خوشحال شد و فرمود :
📋《وَاللهِ مَا أَدْرِي بِأَيِّهِمَا أَنَا أَشَدُّ سُرُورَاً بِقُدُومِ جَعْفَرٍ أَمْ بِفَتْحِ خَیبَرِِ؟》
♦️به خدا قسم! نمى دانم به كدام يك بيشتر مسرور شوم! به بازگشت جعفر از حبشه يا به فتح خيبر به دست على(ع)؟(۶)
پیامبر(ص) پس از بازگشت جعفر از حبشه به او نمازی آموخت که به نماز جعفر طیار مشهور شد.
طبری مینویسد :
سرانجام جعفر در سال هشتم هجری در جنگ موته یکی از فرماندهان لشكر اسلام بود که عازم جنگ شد.
فرماندهی در این جنگ، به سه نفر به ترتيب زيد بن حارثه، جعفر بن ابى طالب و عبد الله بن رواحه داده شد كه در صورت شهادت هر كدام، فرماندهى به ديگرى منتقل شود.
پس از شهادت زید، جعفر پرچم را در دست گرفت و شروع به جنگ کرد ولی هنگامی که دید دشمن دورش را احاطه کرده، از اسبش پیاده شد و آن را پِی کرد. سپس جنگید تا دو دستش قطع گردید و شهید شد.(۷)
جعفر اولین شهید از فرزندان ابوطالب(ع) بود.
در تاریخ، بعد از شهادت جعفر، نام او توسط حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در مواقع حساس و سرنوشت ساز، یاد شده است.
1⃣حضرت رسول اکرم(ص) :
حضرت رسول اکرم(ص) بعد از شهادت جعفر فرمود :
📋《قُطِعَتْ يَدَاهُ قَبْلَ أَنْ يُسْتَشْهَدَ وَ قَدْ أَبْدَلَهُ اللَّهُ مِنْ يَدَيْهِ جَنَاحَيْنِ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرَ فَهُوَ الْآنَ يَطِيرُ بِهِمَا فِي الْجَنَّةِ مَعَ الْمَلَائِكَةِ كَيْفَ يَشَاءُ》
♦️پيش از آن كه جعفر به شهادت برسد، دو دست او قطع شد و خداوند به جاى آن دو دست دو بال از زمرد سبز به او عطا كرد که هم اكنون او با آن دو بال با ملائكه در حال پرواز است؛ به هر جا كه بخواهد مى رود.(۸)
2⃣امام علی(علیه السلام) :
امام علی(ع) هنگام خلافت خویش در خطبه ای فرمودند :
📋《أَمَا وَاللهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَجَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلاَ إِلَى مَا وَصَلاَ إِلَیْهِ، وَ لَو كانا شَاهِدَيهِما لاتَبَقا نَفسَيهِمَا! أَمَّا حَمْزَهُ فَقُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ وَ أ
🔷《السَّلَامُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع)》🔷
✅عبدالله(ع) پسر دوم امام علی(ع) و فاطمه بنت حزام معروف به ام البنین(س) است که او را اولین شهید از میان برادرانش عنوان کردهاند.
او را عبدالله اکبر و کنیه اش را ابومحمد نوشتهاند.
عبدالله(ع) نیز مانند برادر بزرگش عباس(ع) مدتی را با پدر بزرگوارش امام علی(ع) و برادرش امام حسن(ع) و مدت طولانی را با امام حسین(ع) زندگی کرد و رشادت، شجاعت، جوانمردی، وفاداری، صبر و مقاومت، پاکبازی و فداکاری و بصیرت در دین را آموخت و خود متخلق به آن صفات گردید.
عبدالله(ع) از آغاز سفر از مدینه تا کربلا همراه برادر بزرگوارش امام حسین(ع) بود و همچون سه برادرش به رغم خواسته امام حسین(ع)، حاضر به ترک او نگردید و اماننامه عبیدالله بن زیاد را که به واسطه شمر آورده شده بود را نپذیرفت.(۱)
بنابر نقل مورخان، عصر روز عاشورا، حضرت عباس(ع) برادران خود عبدالله(ع) و جعفر(ع) و عثمان(ع) را ترغیب کرد، تا قبل از او به میدان بروند و فرمود :
📋《بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي! تَقَدَّمُوا حَتَّى أَرَاكُمْ قَدْ نَصَحْتُمْ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ(ص)》
♦️پدر و مادرم فدايتان باد! بپا خيزيد و به ميدان جهاد و دفاع از حق گام پسپاريد؛ به پيش برويد تا بنگرم كه چگونه در راه خدا و پيامبرش اخلاص مىورزيد و در اين راه خيرخواهى مىكنيد.(۲)
در این هنگام؛
📋《فَتَقَدَّمَ عَبدُاللهِ(ع) فَقَاتَلَ قِتَالاً شَدِيدَاً》
♦️عبدالله(ع) به میدان شتافت و جنگ نمایانی کرد.(۳)
او این گونه رجز میخواند :
📋《اَنَا ابنُ ذِی النَّجدةِ وَ الاَفضَالِ
سَیفُ رَسُول اللهِ ذُو النِّکالِ
ذَاکَ عَلِی الخَیرِ ذُو الفِعالِ
فِی کُّلِ قَومٍ ظاهِرُ الاَحوَالِ》
♦️من پسر مرد دلاور و بخشندهام. آن مرد امام علی(ع) نیکوکار است که شمشیر رسول اکرم(ص) بود و کیفر دهندهای که آثار ترس و رعب از او، در هر جماعتی آشکار است.(۴)
عبدالله(ع) پس از نبردی سخت و از پای درآوردن تنی چند بالاخره با هانی بن شبیب حضرمی به مبارزه پرداخت.
تا اینکه؛
📋《ضَرَبَ هَانِئُ بنُ شَبِيتِ الحَضرَمِي ضَربَتَينِ فَقَتَلَهُ》
♦️بین هانی بن شبیب حضرمی و عبدالله(ع) دو ضربت در میان شان رد و بدل شد، و سرانجام هانی با ضربهای که بر فرق عبدالله(ع) فرود آورد، و او را به شهادت رساند.(۵)
اما در قول دیگری خولی بن یزید اصبحی به عبدالله(ع) نیزه زد و مردی از قبیله بنی تمیم بن دارم او را به شهادت رساند.(۶)
در زیارت ناحیه مقدسه به عبدالله(ع) چنین سلام داده شده است :
📋《السَّلامُ عَلَی عَبدِاللهِ بنِ اَمیرِ المُؤمِنینَ(ع) مُبلَی البَلاءِ وَ المُنادِی بِالوِلاءِ فی عَرصَةِ کَربَلاءَ المَضروبِ مُقبِلاً وَ مُدبِراً لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ هانِی بنَ ثَُبََیتٍ الحَضرَمِی》
♦️سلام بر عبدالله بن امیرالمؤمنین علی (ع)، آزمایش کننده بلا و منادی ولایت آل رسول (ص) در میدان کربلا، آنکه از پس و پیش ضربهها خورد و زخمها دید. خداوند قاتل او هانی بن ثبیت حضرمی را لعنت کند.(۷)
مدفن او در مقبره جمعی شهدای کربلا در حرم امام حسین(ع) است.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
عمریست که ما دست به دامان حسینیم
در مجلس روضه همه مهمان حسینیم
چون عشق حسین بن علی راه نجات است
پس تا به ابد مست و پریشان حسینیم
بیمار فقط در طلب لطف طبیب است
ما منتظر نسخه ی درمان حسینیم
ما را نبود واهمه از آتش دوزخ
وقتی همگی گوش به فرمان حسینیم
فردوس برین خانه ی عشاق حسین است
صدشکر که ما جزو محبان حسینیم
دیوانه شدیم از نمک سفره ی ارباب
آباد از آنیم که ویران حسینیم!
👤زعفرانیه
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۸۸
۲)مثیر الاحزان ابن نما حلی، ج۲، ص۶۸
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۹
۴)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۴
۵)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۴۰۷
۶)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۵۳
۷)مصباح الزائر ابن طاووس، ص۲۸۰
🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكُمْ یَا اَبنَاءَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ(ع) السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ》🔶🔸
✅حضرت فاطمه(س) قبل از شهادت در طی سفارشی به امام علی(ع) فرمود :
📋《یَا ابَالحَسَن(ع)! جَزاکَ اللهُ عَنِّی خَیّرَ الْجَزاءِ! اَوصیِکَ اَوَّلاً اَن تَتَزَوَّجَ بَعّدِی! فَاِنَّ الرَّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ》
♦️ای ابالحسن(ع)! خداوند تو را پاداش نیکو دهد! اولین وصیت من به تو این است که از آنجایی که مردان از زنان بی نیاز نیستند، پس از من ازدواج کن.(۱)
همانطور که قبلا گفته شد، روزی امیرالمؤمنین امام علی(ع) به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود، فرمود :
📋《اُنظُر اِلَىَّ اِمرَأَةً قَد وَلَدَتهَا الفُحُولَةُ مِن العَرَبِ لِأَتَزَوَّجَهَا》
♦️برای من زنی را انتخاب کن که او را به ازدواج خویش در بیاورم، تا اینکه برای من فرزندانی همچون شیرانی از نسل عرب به دنیا بیاورد.
که عقیل، فاطمه کلابیّه را به امام علی(ع) معرفی کرد و گفت :
📋《تَزَوَّجْ اُمَّ البَنِینَ الْکَلابیَّةَ، فَإِنَّهُ لَیسَ فِی الْعَرَبِ أَشْجَعُ مِن آبَائِهَا》
♦️با امّ البنین ازدواج کن که در عرب از اجداد او شجاع تر نیست.(۲)
به نقل تاریخ؛ ابوبراء عامر بن مالك جدّ دوم فاطمه كلابيه در شجاعت در ميان قبايل عرب بی نظير بود، از اين رو او را بازي كننده با شمشيرها (مُلاعِبُ الاَسِنَّةِ) مي نامند.(۳)
به این ترتیب، ام البنین(س) وارد منزل امام علی(ع) شد و ثمره این ازدواج چهار پسر به نامهای عباس(ع) و عبدالله(ع) جعفر(ع) و عثمان(ع) شد که هر چهار پسر در کربلا در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.(۴)
سید بن طاووس می نویسد :
در روز نهم محرم شمر به همراه امان نامه ای از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حسین(ع) به راه افتاد، تا پسران ام البنین(ع) را از سپاه امام حسین(ع) جدا کند که آنان قاطعانه امام نامه را نپذیرفتند و شمر را لعن نمودند.
وقتی شمر به اردوگاه امام(ع) رسید، از آنجایی که ام البنین از قبیله بنى كلاب بود، و شمر نیز از این قبیله بود، بدین جهت، با صداى بلند فریاد زد :
📋《يَا بَنِي أُخْتِی! أنتُم آمِنونَ! فَلا تَقتُلوا أنفُسَكُم مَعَ أخيكُمُ الحُسَينِ(ع)! وَالزَموا طاعَةَ أميرِ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ》
♦️ای خواهر زادگانم! شما در امانید! و خود را با برادرتان حسین(ع)، به کشتن ندهید و به طاعت امیرالمؤمنین یزید دربیایید.(۵)
دینوری می نویسد :
در روز عاشورا حضرت عباس(ع) برادرانش را فراخواند و با آنها سخن گفت و فرمود :
📋《تُقدِّمُوا! بِنَفسِی أَنتُم! فَحَامُوا عَن سَیّدِکُم حَتَّی تَمُوتُوا دُونَه فَتَقَدَّمُوا جَمِيعَاً!
فَصَارُوا اَمَامَ الحُسَينِ(ع) يَقُونَهُ بِوُجُوهِهِم وَنُحُورِهِم》
♦️پیش بیایید! فدایتان شوم! از مولایتان حسین(ع) حمایت کنید تا در این راه به همراه او شهادت برسید.
سپس اينان از برابر امام حسين(ع) عبور كردند و سر و گردن را سپر بلای او قرار دادند و به شهادت رسیدند.(۶)
وقتی بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) و ورود اسرای کربلا را به مدینه رساند، با ام البنین(س) مواجه شد و خبر شهادت فرزندانش را به او داد.
در این هنگام؛ ام البنین با صبر و بصیرتى بى نظیر گفت :
📋《یَا بَشِیرُ! اَخبِرنِى عَن اَبِى عَبدَاللهِ الحُسَینِ(ع)! اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》
♦️اى بشیر! مرا از اباعبدالله الحسین(ع) باخبر ساز! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فداى اباعبدالله(ع) باد.(۷)
به این ترتیب، ام البنین شهادت چهار پسر رشید خود یعنی عباس(ع) و جعفر و عبدالله و عثمان را درک کرد و در سوگ آنها نشست.
او براى پسران خود در بقیع صورت چهار قبر درست می کرد و برای آنان ندبه و گریه مى نمود و ندبه هاى جانسوزى سر می داد و زنان مدینه نیز دور او جمع مى شدند و او این چنین ندبه می کرد :
📋《كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ، أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى، قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ》
♦️مرا پسرانى بود، كه به آنان خوانده مى شوم، اما امروز براى من پسرانى نيست.
چهار پسر مانند كركسان بلندي ها كه با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند.(۸)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
اين زن که چهار گل به دامن دارد
دل از غمش احساس شکستن دارد
عباس اگر ماه بني هاشم شد
نور از رخ تابان همين زن دارد
👤حنیفی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۲
۲)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷
۳)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸
۴)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۲
۵)اللهوف ابن طاووس، ص۸۸
۶)اخبار الطوال دینوری، ص۲۵۷
۷)معالی السبطين مازندرانی، ج٢، ص٢٠٣
۸)سفینة البحار محدث قمی، ج۳، ص
.
با موضوع شهادت حضرت ام البنین علیهاالسلام
شعر 26
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای التیام زخم دل ِ بی قرارها
درمان اشک دیده ی چشم انتظارها
از کودکی به آمدنت دل سپرده ایم
افسوس! از حضور تو فیضی نبرده ایم
جمعه به جمعه در طلبت ندبه خوانده ایم
اما هنوز بر سر راه تو مانده ایم
آقا ببین که منتظرت دل شکسته است
از غصه ی ندیدن روی تو خسته است
آقا نه این که منتظرت ناامید شد
اما ببین تمامی مویش سپید شد
قبل از رسیدن ِ خبر مرگ ِ نوکرت
دیگر به او بده خبر درک ِ محضرت
ای باغبان که منتقم یاس احمدی
ایّام فاطمیّه گذشت و نیامدی
امسال هم بدون تو بگذشت روضه ها
در جمع ما نیامدی ای صاحب ِ عزا
آقا هنوز چشم تو دریاست در بقیع
گویا هنوز بزم تو برپاست در بقیع
بر روی خاک، همدم آهی حزین شدی
دردآشنای روضه ی امّ البنین شدی
گویی هنوز ناله ی او می رسد به گوش
بین ِگریز مقتل او می روی ز هوش
در پیش چار نقش ِمزار است محتضر
باریده است پای غمش چشم ِ رهگذر
از بس که روضه را به لب آب برده است
حتماً به دلخوشی، دگر آبی نخورده است
گاهی کشیده با سر ِ انگشت خود علم
در پای آن کشیده دو دستی که شد قلم
دل را که برده علقمه با حال ِ نیمه جان
با صورتش به روی زمین خورده ناگهان
وقتی که صورتش به روی خاک می رسد
نوبت به روضه ی تن صد چاک می رسد
با پای دل به گوشه ی گودال می رود
در زیر بار ِ لطمه اش از حال می رود
خنجر رسید و حنجر شاهی بریده شد
ام البنین میان عزایش شهیده شد
@emame3vom
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#حضرت_ام_البنین #امام_زمان
.
.
⚜تقدیم به مادر علمدار کربلا
حضرت ام البنین س:
جایِ زهرا نیامدی اصلا
بیش از اینها شما ادب داری
در مقام شما همین بس که
مادر حضرت علمداری
کودکانِ یتیمِ حیدر را
بعد زهرا تو مادری کردی
بویِ نانِ تنورِ زهرا را
آمدی و به خانه آوردی
مادری کرده ای برای حسین
بانگاهِ سراسر احساست
علقمه بود و مادری کرده
فاطمه هم برای عباست
داغ فرزند دیده ای اما
خَم به اَبروی خود نیاوردی
از غم روضه های اکبر بود
گریه ای هم اگر که می کردی
داده یک عمر بعد کرب و بلا
گریه های رباب آزارت
تشنه بوده به روی دست پدر
کرده این ماجرا گرفتارت
بر لبت زمزمه است،عباسم
مرد جنگ و خطر، نبودی تو؟
لحظه ی غارت زر و خلخال
پیش زینب مگر نبودی تو؟
پهلوانم،کنار آب فرات
کرده ای رو سپید مادر را
چشم خود داده ای ولی دشمن
تا تو بودی ندید معجر را
حال بعد از غروب عاشورا
سهمت از کربلا چنین باشد
آنکه ام البنین می خواندند
بعد از این ام بی بنین باشد
#حضرت_ام_البنین
@emame3vom
#علی_علی_بیگی
.
سلام.
این دوستمون آقای علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)، بحمدالله مخلصانه و بی ریا در مصائب اهل بیت شعر میگه و نوحه و سرود رو در سبکهای مختلف داره.
شعر فروشی هم نمیکنه و درواقع باخوده اهلبیت بسته ... دنبال تهیه جزوه و فروش اونها هم نیست... خلاصه دلم میخواست دمِ اذان ظهر براش دعا کنم ، گفتم شما رو هم سهیم کنم... امثال ایشون کمیاب هستند. بعضیا شعر و ... زیاد میگن، اما دقت میکنی می بینی ، چون خودشون مجلس دار و مداح هستن ، سبکهای پرشور و مطول رو برای خودشون نگه میدارن ..! اما عبدالمحسن اینطور نیست.
جزاک اِلله خیرا
@emame3vom
.
شور؛ فدای حسین.mp3
3.12M
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#حضرت_عباس علیهالسلام
#شور
🔹فدای حسین🔹
از زبان حضرت امالبنین(علیهاالسلام)
خطاب به حضرت اباالفضل(علیهالسلام)
تو سردار کربلایی
پرچمدار عاشورایی
حسین امیر و تویی یارِش
حسین امام و تویی مأموم
صل اللهُ عَلَی العَطشان
صلَّ اللهُ عَلَی المظلوم
سینه سپر نکنی، الّا برای حسین
هستت فدای حسین، دستت فدای حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو لبتشنه، تو دریایی
تو سقای خیمههایی
تو مرتضای حسینی و
حسین پیمبر عاشوراست
نذاری خسته و تنها شه
تا وقتی پرچم تو بالاست
بارون بباره چشات، وقت عزای حسین
اشکت فدای حسین، مشکت فدای حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیتو دلها غوغا میشه
چشم خیمه دریا میشه
تو نیستی و خواهرت زینب
رخت اسیری تنش کرده
فدا سرت اگه آبی نیست
همه میخوان عمو برگرده
دشمن میخنده چرا، با گریههای حسین
اونجاست که حتی شده، چشمت فدای حسین
شاعر و نغمهپرداز: #حمید_رمی
@emame3vom
زمینه؛ عَظَّمَ الله لكِ اﻻجر.mp3
3.1M
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#زمینه
🔹عظَّمَ الله لكِ اﻻجر🔹
صلى الله على الباكين
عَظَّمَ الله لكِ اﻻجر، يا امبنين
خبر سنگينه، خبر پر درده
خبر آوردن، زينب بىحسين برمىگرده
زینب... ولی دیگه نه اون زینب
زینب با قامتِ کمون میاد
جونش میون قتلگاه مونده
حالا با حال نیمهجون میاد
واى از كربلا، وای از کربلا
واى از كوفه و شام بلا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صلى الله على المظلوم
مادری لالایی میخونه، آروم آروم
رباب غم داره، پای گهواره
هنوز مىسوزه، يادِ خشکیِ لبِ شيرخواره
لالا بخواب آروم جون من
انگار هوا هوای بارونه
لالا بخواب عمو توی راهه
الان به خیمه آب میرسونه
واى از كربلا، وای از کربلا
واى از كوفه و شام بلا
شاعر و نغمهپرداز:
#حمید_رمی
#حسین_حاجی
🌐 @emame3vom
.
#ولادت_حضرت_زهرا
#سرود
#حاج_رضا_یعقوبیان
بیست جمادی آمده موسم شادی آمده
از بهر تبریکبه نبی امشب منادی آمده
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
مکه شده وادی طور بیت نبی غرق سرور
دل تمام شیعیان پرشده از شادی و شور
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
دخت پیمبر آمده معنی کوثر آمده
امشب ز لطف کبریا برشیعه مادر آمده
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
نخل ولا داده ثمر مهی شدامشب جلوه گر
خدیجه از لطف خدا بهر نبیزاده قمر
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
پیک خدا داده نوید اهل جهان آمده عید
مونس و همدم علی دختر مصطفی رسید
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
درهمه جا زلطف حق پیچیده عطروبوی او
امشب خدیجه مادرش بوسه زند بروی او
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
به حق زینبت قسم فاطمه بی تو بی کسم
در این جهان و آن سرا مهرو ولایتت بَسَم
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
عالم همه مهمان تو شرمنده ی احسان تو
امشب بود یا فاطمه دست من و دامان تو
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
در شب میلاد شما آمدهایم بر تو پناه
از کرم و جود و سخا به سائلانت کن نگاه
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
زهرا تویی خیر کثیر در کرمی تو بی نظیر
آمدهام دست تهی یا فاطمه دستم بگیر
دسته گل محمدی
فاطمه جان خوش آمدی
#سرود_ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
@yaghubianreza
.
◾نوحهی سینه زنی
◾مادر سقای کربلا
◾حضرت امالبنین
◾بنداول
در کرب لا نبودم اما من
ناله زدم به کوچه و برزن
بهر یاس و لالهی خونین پر
گریه کردم میان این گلشن
من.... روح احساسم
من....برگ گل یاسم
من.... مادر عباسم(۴)
◾بنددوم
من کنیز امابیهایم
خادمهی حضرت زهرایم
از بعد کوثر علی و آل
خاک راه زینب کبرایم
من....روح احساسم
من....برگ گل یاسم
من.... مادر عباسم(۴)
◾بندسوم
مادر آیینه و آبم من
شرمندهی طفل ربابم من
همچو شمعی از سرشب تا صبح
میسوزم و خانه خرابم من
من....روح احساسم
من....برگ گل یاسم
من.... مادر عباسم(۴)
#مرتضی_محمودپور
#حضرت_ام_البنین
.
#ولادت_حضرت_زهرا
#سرود
#حاج_رضا_یعقوبیان
بیست جمادی شد هنگام شادی شد
این نکته ی زیبا ذکر منادی شد
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یازهرایازهرا(۲)
در گلشن عترت گل واشده امشب
از لطف حق احمد بابا شده امشب
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یا زهرا یا زهرا
مکه شده زیبا از مقدم زهرا
بر کل این عالم عیدی دهد طاها
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یازهرایازهرا(۲)
از مقدم این گل عالم شده گلشن
با دیدن رویش چشم نبی روشن
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یازهرایازهرا(۲)
خدیجه گردیده محو نگاه او
بوسه زند هر دم بر روی ماه او
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یازهرایازهرا(۲)
هدیه زسرمد اوست هستی احمد اوست
محبوبه ی یزدان جان محمداوست
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یازهرایازهرا(۲)
ماه رویش احمد عطروبویش احمد
حلمش چنان مادر خلق و خویش احمد
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یازهرایازهرا(۲)
جمله محبانش گردیده مهمانش
بر روی ما باز است سفره ی احسانش
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یازهرایازهرا(۲)
از کودکی مادر دل بر شما بستم
به حق پیغمبر زهرا بگیر دستم
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یازهرایازهرا(۲)
ای تکیه گاه ما پشت و پناه ما
بر تو بود مادر امشب نگاه ما
آمد گل طاها دخت نبی زهرا
یازهرایازهرا(۲)
#سرود_ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مشهد_مقدس
@yaghubianreza
.
.
#زمزمه
حضرت ام البنین س
سبک: خوشا بحالِ زائرات ارباب
-----------------------
مدینه من امِّ بنین هستم
عباسِ من باشد همه هستم
بر تارِ مویش دلِ خود بستم
امون از این غم 2
از آهِ خود سوزاندمش هر شب
دورِ حسین گرداندمش هرشب
غلامِ زینب خواندمش هرشب
امون از این غم 2
شب تا سحر بودم به لالائی
گفتم سخن از مشک و سقائی
امون امون امون امون ای دل2
~~~~~~~
در علقمه یاسِ مرا دیدند
با نیزه ها هر برگِ او چیدند
وقتی که چیدند همه خندیدند
امون از این غم2
شنیده ام فرقش دو تا کردند
شنیده ام دستش جدا کردند
ای وایِ من با او چه ها کردند
امون از این غم 2
حسینِ فاطمه ز غم تا شد
پایِ عدو به خیمه ها وا شد
امون امون امون امون ای دل2
سید محسن حسینی
#حضرت_ام_البنین
@emame3vom
.
.
#ولادت_حضرت_زهرا
#سرود
#سبک_بال_ملائک_واشده
#حاج_رضا_یعقوبیان
مکه شده غرق سرور گشته وادی طور
خدیجه و ختم رسل غرق شادی و شور
ز بوستان ولا سرزده یاس سپید
زخانه ی مصطفی حضرت زهرا رسید
خوش آمدی فاطمه(۴)
پیچیده در کل جهان عطر او بوی او
حضرت خدیجه زنَد بوسه بر روی او
گل به چمن واشده مکه چه زیبا شده
زینت ارض و سما حضرت زهرا شده
خوش آمدی فاطمه(۴)
از کرم و لطف اِلاه باغ دین ثمرداد
امشب برای مصطفی همسرش قمر زاد
با شادمانی و شور پیک خدا آمده
گوید به ختم رسل روح دعا آمده
خوش آمدی فاطمه(۴)
تو هستی پیغمبرو مظهر خدایی
بر شیعیان مرتضی یارِ آشنایی
تو مظهر داوری دختر پیغمبری
تو معنی کوثری تو درسخا محشری
خوش آمدی فاطمه(۴)
@yaghubianreza
از لطف تو بر ما رسد رحمت الهی
امشب ای گل مصطفی کن بما نگاهی
ز لطف و احسان تو گردیده مهمان تو
ز کودکی گشته ام ریزه خور خوان تو
خوش آمدی فاطمه(۴)
امشب منم مهمان تو ای گل مدینه
می رسد عطرت بر مشام یاس بی قرینه
غرق ولای توام عبدو گدای تواَم
شرمنده ی اینهمه لطف و عطای تو ام
خوش آمدی فاطمه(۴)
امشب به درگاه شما آمده فقیری
خواهش عبد تو بود دست من بگیری
صبر و شکیبم تویی یار و حبیبم تویی
بعد از خدای بزرگ تنها طبیبم تویی
خوش آمدی فاطمه(۴)
#سرود_ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_
#مشهد_مقدس
.
.
#حضرت_ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
سبک #زمینه یا شور روضه ای وفات بی بی حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها و روضه کربلا -(مادر دریای ادب)
@emame3vom
بند اول
مادر دریای ادب
شیرزنی از قوم عرب
فاطمه ی ام البنین
که شد یه روزی بی بنین
توی صحرای کربلا وای
دونه دونه گلاشو چیدن
همه ی دلخوشیش قمر بود
قمرش رو به خون کشیدن
همه امیدش به حسین بود
که حسینش رو سر بریدن
خبر آوردن،پسر نداری
دیگه تو باغِت،ثمر نداری
دیگه سایه ی،رو سر نداری
حسین نداری،قمر نداری
ام بی بنین وای
بند دوم
داره میباره مثه ابر
کنار اون چهار تا قبر
فاطمه ی امالبنین
که شد یه روزی بی بنین
روی خاک بقیع نشسته
خاکارو رو سرش میریزه
میگه آی دنیا میدونستی
که حسینم برام عزیزه
اما کاری کردی که باشه
طعمه ی خنجری که تیزه
خبر آوردن،سوی مدینه
نشسته بود شمر،به روی سینه
سرو برید از،قفا با کینه
مادر میبینه،خواهر میبینه
واویلا حسین وای
بند سوم
روی زمین دست قلم
چی شده افتاده علم
پیکرتو صد پاره شد
برادرت بیچاره شد
اومدم بالای سر تو
شده زخمی بال و پر تو
میگیره قلب خیمه هامون
با نفس های آخر تو
نرو از پیش ما ابالفضل
میگه با ناله خواهر تو
خون تو ریخته،رو دل صحرا
هجوم آوردن،سر تو اعدا
تو پر زدی از،کنار دریا
برا تو گریه،میکنه زهرا
واویلا ابالفضل
۱۳۹۸/۱۱/۱۳
شاعر: #امیرحسین_سلطانی
🔊 دانلود سبک 👇👇👇
https://emam8.com/upload/sabks/98/11/61793_13981113092033_563898.mp3
https://emam8.com/upload/sabks/98/11/61793_13981113091957_488874.mp3
.
#شور
#حاج_محمود_کریمی #وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بی ستون شدی
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعله ی برق خِرمن گردون دون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالَم تمام غرقه دریای خون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن بُرون شدی
این انتقام گر نفتادی به روز حشر
با این عمل معامله ی دهر چون شدی
بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسله ی انبیا زدند
نوبت به اولیا چو رسید آسمان تپید
زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند
آن در که جبرئیل امین بود مَحرمش
اهل ستم به سینه ی خیرالنساء زدند
بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها
افروختند و در جگر حسن مجتبی زدند
وآنگه سرادقی که ملک محرمش نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند
پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند
اهل حرم دریده گریبان گشوده مو
فریاد بر در ِحرم کبریا زدند
پس با زبان پر گله آن بضعة الرّسول
رو در مدینه کرد یا ایها الرّسول:
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این خشک لب فتاده ی دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تشنش افزون حسین توست
این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این شاه کم سپاه با خیل اشگ و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حُرمت مهمان کربلا
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان کربلا
گر چشمِ روزگار بر او فاش می گریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت و دست دهر گلابی به غیر اشک
زان گل که شد شکفته به بستان کرببلا
@emame3vom
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حُرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دَد همه سیراب و می مَکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
آه از دمی که لشکر اعدا نکرده شرم
کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا
ای کشته ی فتاده به هامون حسین من...
وی سیل دست و پا زده در خون حسین من...
یا جدا یا محمدا
صلوا علیک ملیک السماء
هذا حسین بالعراء
مجزوز الرأس من القفا
مسلوبُ الاَمامة و الرَدا
یوم علی صدر النبّی
یوم علی وجه الثری
ای کشته ی حسادت دنیای بی وفا
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلو تر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
صدا زدی من رو خودم شنیدم من
صدای رگهات بود دیر رسیدم من
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر، من از حسین دل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه، من در مقابل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇👇
مداحی آنلاین - کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی - محمود کریمی.mp3
5.27M
🔳 #وفات #حضرت_ام_البنین (س)
🌴کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
🌴وین خرگه بلند ستون بی ستون شدی
🎤 #محمودکریمی
⏯ #شور
.
#حضرت_ام_البنین
من فدایی سر موی امیرالمؤمنینم
غیر زهرا را ندیدم در وجود آتشینم
خاک پایم سرمه ی چشم تمام عارفان و
لیک خود خاک کف پای امیرالمؤمنینم
دست بر دامان من دارد هر آن کو مانده در ره
من دخیل چادر بانوی روز واپسینم
هر گرفتاری برایم روضه می گیرد ولی من
روضه خوان خانه ی مولای افلاک برینم
خدمت درگاه من گر آرزوی اهل دل شد
خود کنیز نوگلان پاک ختم المرسلینم
در مصائب نی فقط سنگ صبور اهل دردم
در شداید محرم راز امام المتّقینم
«مَن أراد الله...» باید راه آل الله پوید
در مسیر عشق اهل البیت نهج السالکینم
در دو عالم مرتضی باشد امام الصالحین و
در دو عالم مادر شمس عمادالصالحینم
با همان دستی که در حشر است اسباب شفاعت
من سهیم بخشش جرم تمام مجرمینم
اختر اقبال خود را جست وجو می کردم اکنون
کهکشان بخت و اقبال خودم را خوشه چینم
کس نرفته ناامید از خانه ی باب الحوائج
منتهای آرزوی دست های سائلینم
خواب دیدم ماه و اختر ریخت بر دامانم آخر
گشت تعبیر همان رؤیا که امروز این چنینم
من رعیت بودم و سلطان عالم با عنایت
انتخابم کرد و زان پس ساکن کاخ گِلینم
از همان دم کآمدم در خانه ی زهرا به خدمت
رشک اهل آسمانم، غبطه ی اهل زمینم
گریه کردم پابه پای زینب اما پاک کردم
اشک او با معجر خود، اشک خود با آستینم
من کجا و مادری کردن برای آل عصمت
عذر خدمت دارم و از روی زهرا شرمگینم
دادی از آن مزد عشقم را به پای شیر یزدان
کودکی را که برای نوکری شد جانشینم
چهره اش چون ماه کامل، چشم هایش عین ساحل
کودکی حیدرشمایل، گفت مولا آفرینم
یاوه گویان بعد از آن گفتند بر اولاد زهرا
نیست آن مهر و وفاداری و عشق اولینم
هست در یاد من از این شهر، بی مهری به مولا
نیست از اهل مدینه انتظاری بیش از اینم
قد کشید عباس با شیر من و نان ولایت
نان خوشبویی که خورد از دست شاهنشاه دینم
در حضور پاک اربابان خود آموخت این که
من دوزانو باادب پایین سفره می نشینم
خرده نانِ مانده از آن سفره را دادم به عالم
عالمی حاجت گرفت از سفره ی امّ البنینم
دور آل الله گرداندم گل رعنای خود را
تا بگویم که فدایی هم منم هم مه جبینم
بود لالایی طفل کوچکم نام حسین و
یاعلی بود آیه ی فاللهُ خیرُ الحافظینم
@emame3vom
با اباالفضلم دل آل علی را شاد کردم
من که خیرالشاکرین از لطف خیرالوارثینم
هر زمان دلگیر بود از غم حسینم گفت مادر
اول صبح آمدم عباس را اول ببینم
سایه سارانم یکایک از سرم رفتند و تنها
زینب و کلثوم من ماند و حسین نازنینم
تا علیِ اکبر و قاسم به من گفتند مادر
در دلم گفتم که اکنون واقعاً امّ البنینم
کاروان جان من راهی دشت کربلا شد
فتم عباسم تو هستی آبروی آخرینم
می روی با سید و مولای خود هرجا که او رفت
وقت برگشتن تو را بی سید و مولا نبینم
وای از آن روزی که در یثرب خبر دادند ما را
از به خاک افتادن فرزند مقطوع الیمینم
گفتم عباسم فدای زینبم شد شکر لله
من عزادار شه مظلوم مقطوع الوتینم
تا ابد در پیش فرزندان زهرا سربه زیرم
کشته من را مشک خالی، نی عمود آهنینم
@emame3vom
محمود کریمی
شبا تا خود صبح با گریه بیدارم.mp3
4.78M
#حضرت_امالبنین علیها سلام
#زمینه
بند1⃣
شبا تا خود صبح با گریه بیدارم
پای غم تو و حسین عزادارم
بدون تو نفس کشیدنم سخته
دووم نمیارم۲
غم تو رو شبا وقتی میگم با ماه
تموم مدینه اس با اشک من همراه
روضه میخونمو آروم نمیگیرم
روی لبمه آه آه آه
آخرش خداروشکر
شده نذر من ادا
واسه یاری حسین
فدا شدی توو کربلا
ویلی ویلی علی شبلی
بند2⃣
بگو چی به سرت اومد دم آخر
که قامت تو شد مثل علی اصغر
حالا منو رباب لالایی میخونیم
آروم بخواب مادر۲
بعدتو کار من گریه شده های های
باخودم هنوزم میگم یه روز میای
وقتی برادرت بدون تو برگشت
زینب چی کشید وای وای وای
حرمت حرم شکست
علمت که خورد زمین
اشک زینبم که ریخت
شرمنده شده شد ام البنین
ویلی ویلی علی شبلی
بند3⃣
تویی که یه نگات دل از حسین میبرد
دل از همه برید تا دید چشات تیر خورد
عمود آهنی ای قرص ماه من
چی به سرت آورد ۲
سرتو که شکست خمیده شد مهتاب
افتادی رو زمین علی پرید از خواب
به گوش تو هنوز میومد از خیمه
نوای عمو آب آب آب
میدونی که از غمت
چی سر حرم اومد
وقتی که از علقمه
حسین با قد خم اومد
ویلی ویلی علی شبلی
شعر: حسین نوری
سبک: احسان نوری
@emame3vom
انجمن ادبی تکیه نوکری
karimi-vafateh-hazrat-omolbanin-93-06.mp3
936.2K
🎤🎤 حاج محمود کریمی
💠 وفات #حضرت_ام_البنین
✍ نوحه واحد بسیار زیبا و جانسوز
❤️ تا علی اکبر و قاسم مرا خواندند مادر
❤️ با خودم گفتم که اکنون واقعا ام البنینم
@emame3vom
مراســم عـزادارى ايام فاطميه
هيأت روضه العباس ( عليه السلام )
با مــداحى
حاج حسن خلج حـاج
حسين سيب سرخي
كربلايي حسن عطايي
كربلايي محسن فتاحيان
كربلايي مهدي پناه
شنبه ١٢بهمن١٣٩٨
👇👇