eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
333 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
میل اگر داشت فدای حرمش خواهم‌شد و یکی از شهدای حرمش خواهم‌شد گرد و خاکم ولی از لطف کریمانه ی او خادم صحن و سرای حرمش خواهم‌شد هر زمان حال و هوای حرمش را بچِشم شاعر حال و هوای حرمش خواهم شد شاید آن روز دل سنگ به دردم بخورد گوشه‌ای سنگ بنای حرمش خواهم شد حرمش را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حرمش خواهم‌شد مثل مشهد که مناجات سحر میخوانند هر سحر سوز دعای حرمش خواهم‌شد : هر شفایی دیده ای در و در   از غباری شد که طوفان از آورده است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .@navaye_asheghaan
این غربت آغشته با تحقیر کافی نیست؟ زخم زبان؛ کاری تر از شمشیر کافی نیست؟ هر روز قومی میشود قربانی سلطه روز مبادا هم که شد، تأخیر کافی نیست؟ پروانه جرمش عشق ورزیدن به گلها بود آیا برای بستنش زنجیر کافی نیست؟ هرزه علفها تا به کی مغرور و پابرجا سرهای سرخ ِ لاله باشد زیر کافی نیست؟ حرف خدا را بر زمین زد آدم از اول انسان شود بااصل خوددرگیر کافی نیست؟ حال جهان خوش نیست هذیان گفتن ِمحض است این واژگونی و ‌تبِ تغییر کافی نیست؟ تسبیح ِ طرح نرگسی را دست من دادی این خوابهای خالی از تعبیر کافی نیست؟ : گناه سهم من و گریه قسمت چشمت چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @navaye_asheghaan
خاک پای زائر شاه خراسان میشوم  یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم  همچو موسی سائل دستان سلطان میشوم بازهم ازلطف این آقا که صاحب سفره است  بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم  هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم بعد عمری گر نصیب من شود کرببلا  تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم : باز هم میل زیارت کرده‌ایم از راه دور نیّت از ما، قصد از ما، رفت و آمد با شما ، .
بین نماز، وقت دعا گریه می‌کنی با هر بهانه در همه جا گریه می‌کنی در التهاب آهِ خودت آب می‌شوی می‌سوزی و بدون صدا گریه می‌کنی هر چند زهر، قلب تو را پاره پاره کرد اما به یاد کرب و بلا گریه می‌کنی اصلاً خود تو کرب و بلای مجسّمی وقتی برای خون خدا گریه می‌کنی آبِ خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود با ناله‌های واعطشا گریه می‌کنی با یاد روزهای اسارت چه می‌کشی؟ هر شب بدون چون و چرا گریه می‌کنی با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار هر صبح با نسیم صبا گریه می‌کنی هم پای نیزه‌ها همه جا گریه کرده‌ای هم با تمام مرثیه‌ها گریه می‌کنی دیگر بس است، چشم ترت درد می کند از بس که غرق اشک عزا گریه می‌کنی : 💔 دوباره گریه و یک جرعه آب و ذکر حسین حسین گفتنت این روزها خودش روضه‌ست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴 😭😭😭
ست بیا چشم دلت باز نما پرگشا تا حـرم عشـق، تو پرواز نما مرغ دل را بنشان داخل بین الحرمین به حسین بن علی عشق خود ابراز نما برو و یاد غـم کن تو زیارت به دلـی غـم زده آغاز نما شب جمعه ست یقین فاطمه هم کرببلاست دل خود با دل پر از غمش همـراز نما سر به ی مولا بنه و زاری کن اوست ،تو هم نوکـری احراز نما تا بگـیری تو بـرات نظـر بر حـرمـش اشکـهـا ریز و نیاز خودت ابـراز نمـا : واجب تر از نماز شبم روضة الحسین جالب تر از بهشت برین جنة الحسین باشد قرار و وعـده ی عشـاق کــربلا شبهای جمعه نیمه ی شب قبة الحسین . @navaye_asheghaan
همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت پی کار خویش بودم پی کار من دویدی ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت چه زیان تورا که یک دم بغلت کنم عزیزم نظری که شام هجران برسد به صبح وصلت دل من گرفته آقا تو بیا برس به دادم سحری تو یاد من کن که خوشم به این حمایت به هوای گریه هایم تو فقط بمان برایم تو بسی برای نوکر به غریبه ها چه حاجت نفسی که بی تو باشد برود که برنگردد به تو بسته است جانم ز نخست تا قیامت منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم سفرم به گردن تو،تو نما قبول زحمت همه روضه ها اگرچه زده آتشی به جانت به غرور تو شرر زد غم روضه ی اسارت : 💔 هنوز پرچم  سرخ منتظر است گشوده چشم به صحرا در سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام .
به نام قبـلـه ی ایرانیان به نام حرم به نام خادم و جاروکش و غلام حرم به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش به نام این همه خیر علی الدوام حرم به نام هر که حسـادت کند به اقبـالِ کـبـوتـران بهـشتـی روی بـام حرم کسـی نبود که مـا را دهـد پنـاه اما هـزار مـرتبه قـربان این مـرام حرم فـدای میکـده ی ما تمام میکده ها هزار سال گذشت و پر است جام حرم هـزار رنگ عـوض کـرد روزگـار، امـا حرم به این همه وسعت ندیده این دنیا : این بــار گُنه حــال مــرا بـَد کـــرده انگـــار کـه اربــاب مــرا رَد کـــرده یا رَب دلِ من پیش حسین است ولی بـدجــور دلـم هـوای مَشهد کـــرده سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @navaye_asheghaan
هرچند که از چشم تـَرَم فاصله داری دلـهای کبوتر شده یک قافله داری ای قامت مغرب که به سجاده ی مشرق پشت سر هر سجده، دو صد نافله داری این مرغ خودش خواست که در دام نشیند آقـا، تو برای دل ما هم تله داری؟ هرچند شلوغ است حرم، دلهره ای نیست وقتی که برای همگی حوصله داری با دست خودت باز بکن این گره را هم آقا خودمانیم، عجب مشغله داری میخواستم از خود گله ای، نه، چه بگویم آقـا تو بفرما اگر از ما گله داری هرچند که ما این طرف جاده نشستیم دور و بر خود، ، یک سلسله داری گفتم که از اینجا به حرم راه زیاد است گفتی که مگر از دل خود فاصله داری؟ : از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما، خاک زر شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
از روزها من جمعه ها را دوست دارم این جمعه های آشنا را دوست دارم هر صبح جمعه ندبه میخوانم برایت از کودکی ام این دعا را دوست دارم امروز و فردا می کنم شاید بیایی حتی همین تردیدها را دوست دارم شبهای جمعه تا سحرهایش کجایی؟ کرب و بلایی؟ کـربلا را دوست دارم بین دعاهایی که می خوانم برایت "آقا بیا - آقا بیا"  را دوست  دارم : این روزهــا که می گذرد غرق حسرتم مـثــل قـنــوتهـای بــدون اجابتـــم بسته ست چشمـهـای مرا غفلت گناه تو حاضـری، منم که گرفتار غیبتـم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام @navaye_asheghaan
نمی فهمد کسی حال مرا این روزها آقا دلم تنگ است تنگ روضه های کربلا آقا شدم دور از بهشت روضه ات، تنها و سرگردان شبیه پیرمردی خسته حال و بی عصا آقا جهان بی روضه جای زندگانی نیست، یک لحظه جهان، بی اشک و روضه می شود زندان ما آقا قفس تنگ و نفس تنگم، چنان ماهی که افتاده به روی خاکهای گرم، بی آب و هوا آقا همیشه اشکهایم شوق زنده ماندنم می داد مگیر از عمر من این شوق را محض خدا آقا اذان عشق می بارد هنوز از مأذن هیأت نمی خواهم نماز گریه ام گردد قضا آقا برایت روضه می خوانم الا ای کشته ی گریه فدای زخم زخم پیکرت ای سرجدا آقا سیاهی پا به روی سینه ات بگذاشت اما دید نمی افتاد از لبهای خونینت دعا آقا مرا در بیت آخر می بری آنجا که زینب دید تنت افتاد زیر دست و پای نیزه ها آقا : آتش گرفته دل، ز هوای تو دارد بهانه ی باصفای تو آقا دوای زخم دلم یک است جان میدهم به خاطر تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
چقدر اشک بریزم ز جـدایی آقا من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا همه دارند به تنهایی من میخندند به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو کاش میخورد دلـم با تو هـوایی آقا بیشتر از همه دنبال مـن و کار منی من کی ام دربدِر بی سر و پایی آقا به خدا معترفم نوکـر بد یعنی من آمدم بر درت ای شاه، گـدایی، آقا تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم یار و غمخـوار منِ زار شمـایی آقا امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین من ندارم بخدا خـرده حیـایـی آقا مادرت واسطه باشد همه را می بخشند قبل آنکه ببری کــرب و بلایی آقا : غـم هجـران تو ای یار مرا شیدا کرد غیبت و دوری تو حال مرا رسوا کرد دوری تو اثر جمع بدیهای من است شرمسارم گنهم چشم تو را دریا کرد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
عید آمد و دل از غم دیرینه شد آزاد چشمم به دستان حسین بن علی افتاد دارد در آغوشش عجب شهزاده ای زیبا غرقِ طوافش ماه و خورشید و نسیم و باد از دست اربابم رسید عیدی جانانی ویرانه ی قلبِ منِ آشفته شد آباد خَلقاً وَ خُلقاً مصطفی بود و محمد بود در غالب حیدر درخشیده ست و شد ایجاد ارباب من بابا شد و تقدیرِ خوش فرجام دردانه ی خوش قد و بالایی به لیلا داد لطف و کرم آورده با خود شبه پیغمبر امشب گنهکارانِ بسیاری شوند آزاد از بند عصیان، از اسارتهایِ نفسانی با چشمهایش راهِ توبه میشود ایجاد عرش برین با دست زهرا ریسه بندان شد شاد است، چونکه شد حسینش صاحبِ اولاد بر گوش عالم میرسد از دور شش گوشه میلاد شهزاده علی اکبر مبارکباد : ♥️ گر بنا هست مرا دست کسی بسپاری بهتر آن است غلامِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ولادت با سعادت علیه السلام و مبارک باد. 🌸 .
آمدم اینجا دوباره، لشگرت یادش بخیر قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر اولین باری که اینجا آمدم یادت که هست؟ شد رکابم ساقی آب آورت یادش بخیر اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام با اذان دلـربای اکبرت یادش بخیر حال، من برگشته ام اما نه مثل بار قبل قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر از امانتداری ام دارم خجالت می کشم بچه های من فدای دخترت، یادش بخیر روضه ی دیروزمان این بود با بی بی رباب ای عروس مادر من اصغرت یادش بخیر من خودم اینجا به جسمت پیرهن پوشانده ام دستباف یادگار مادرت یادش بخیر رفتی و با اشکهایم بدرقه کردم تو را ای برادر آن وداع آخرت یادش بخیر مثل جدم می شدی در پیش چشمان همه وای من عمامه ی پیغمبرت یادش بخیر ساربان در پیش چشمان خودم حراج کرد گوشواره هام...نه انگشترت... یادش بخیر : 💔 ای  سایه ی روی سر  نظری کن در دل به جز از حسرت دیدار شما نیست 🚩 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، 🕌 احمد_گودرزی 🌷 اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم ‌. ━━━━━━◈❖🔹🔆🔹❖◈━━━━━‌ «» «» @navaye_asheghaan
غم فراق تو اصلاً برام كم نگذاشت لبم كه خواست شكايت كند دلم نگذاشت هميشه درددلم با تو نيمه كاره گذشت لبم كه باز شد اين دفعه گريه ام نگذاشت زمانه باعث هجران نشد، خودم شده ام گناه كارىِ هر روزه ى خودم نگذاشت مرا ببخش كه از دورى ات نمى ميرم سرم دويد بسويت ولى پرم نگذاشت اگر كه دير رسيدم پرم وبالم شد كمىِ فرصت دورى راه هم نگذاشت به هركسى كه به فكرم رسيد رو زده ام ولى براى وساطت كسى قدم نگذاشت به من نخواسته دادى، نگفته بخشيدى بزرگوارى تو فرصت قسم نگذاشت هميشه زودتر از در زدن درى وا شد مرا نگاه كريمت معطّلم نگذاشت قـرار بود كه قـهـرت مـرا بسوزاند دوباره سايه ى گلدسته ى حرم نگذاشت : در این هوای بهاری، شدم دوباره هوایی بهار می‌رسد، اما... بهارِ من، تو کجایی؟ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام .
دست من را ول نکن، دنیا خرابم می کند در هیاهو، زیر دست و پا خرابم می کند بین هیئت، وقت روضه گرم تسبیح توام دور از گـرمـای تو، سرمـا خرابم می کند غیبت و تهمت شده کارم حواسم نیست که آخرش این حـرفـهـا، یکجا خرابم می کند جرمهایم را که تو می بخشی و خط می زنی آه، پیش چشم تو امّا خرابم می کند اشکهایم را بگیر و معصیتها را ببخش شرم این بار گنه، فردا خرابم می کند دل پریشانم از اینکه معصیتهای زیاد پیش چشم حضرت زهرا خرابم می کند دست من را بین دست مهدی زهرا گذار هر کسی غیر از خود آقـا خرابم می کند قصه ی لب تشنگی و آب، آبم می کند روضه ی بی دستیِ سقـا خرابم می کند های هایِ گریه ی جانسوز آقایم حسین بر سر نعش خرابم می کند : در این ماه رمضان کرب و بلایم بنویس پیش از آن که رسد این عشق به دیوانه شدن میخورم تو و ترسـم این است که باطـل بشود روزه ی من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هردل که با حسین و غمش آشنا شود از هرچه غصه و غم دنیا رها شود بسیار گفته اند و حقیقت هم این بُود آقاست هرکسی که در این در گدا شود با یا حسین، توبه ی آدم قبول شد یعنی که با حسین، حوائج روا شود ناقابل است هدیه ام آقا، قبول کن جانم برای طفل رضیعت فدا شود آقا خودت بگو چه کند نوکر بَدَت تا اربعین نصیب دلش کربلا شود تا جا نمانَد از صف دلدادگان عشق تا قابل زیارتِ پایینِ پا شود دلتنگ گریه های شب جمعه ام،حسین دلتنگ لحظه ای که هوا جانفزا شود دلتنگ عطر سیب سحرگاه آن حرم هرچند محشری به درونم بپا شود ای کاش آن دقیقه فدایت شوم، مگر یک ذره از محبتت آقا ادا شود : دل اگر یار نبیند جگرش می‌سوزد جگرم سوخت ز بس خواب حرم را دیدم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @navaye_asheghaan
روزی که خاک صحن رضا آفریده شد مهر سجود اهل سما آفریده شد خورشید از درون ضریحش طلوع کرد تا گنبدش رسید و طلا آفریده شد آوای آسمانی نقاره خانه اش پیچید تا فضا و صدا آفریده شد از حلقه های پنجره فولاد محشرش عیسی که جان گرفت و شفا آفریده شد موسی ز دست خادم و دربان صحن او وقتی مدد گرفت عصا آفریده شد از سایبان گوشه ی صحن مطهرش راهی به سوی کرب و بلا آفریده شد : به سینه دست گذاشتم، سلام ای سلطان سلام آنکه مرا جز درت پناهی نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
دیده بگشاکه ز دوریِ شماخسته شدم آمدم ناله کنم یار بیا خسته شدم سربه زیر آمده ام تاکه بگویم به شما از گناهان زیادم بخدا خسته شدم خواستم نوکر مخلص بشوم حیف نشد دیگرازنفسم واین عُجب وریاخسته شدم اشتباهی که ز من سر زده را باز ببخش یاری ام کن همه عمرم، همه جا،خسته شدم ای حبیبم تو فقط از دل من با خبری وا کن امشب گره ی کار مرا خسته شدم شهرمان رنگ توراکم به خودش دیده ومن دیگرازشهرم و این حال وهواخسته شدم تا به کِی رو بزنم پیش تو و گریه کنم یک نگاهی بکن آقا به گدا خسته شدم باز هم جا نشدم بین گدایانِ حرم پس نپرسید زحالم که چراخسته شدم این همه سینه زدم مزد مرا هم بده و راهی ام کن حرم کرببلا خسته شدم : این غیبتت، نتیجه یِ کارِ بدِ من است من را ببخش، باعثِ تأخیرتان شدم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ما پیروان راه و ولایتیم ما تشنگان باده ی ناب شهادتیم ما غیر مرتضی به کسی دل نبسته ایم ما پشت منکران علی را شکسته ایم ما را خدا به عشق علی آفریده است ما را فدای راه ولـی آفریده است لعنت بر آنکه حب علی را فروخته رحمت بر آنکه در ره این عشق سوخته لعنت به منکران و ولای او له می شوند روز جـزا زیر پای او ما افتخارمان به غلامیِ حیدر است این هدیه ای ز حضرت زهرایِ اطهر است با منکران شیر خدا نیست کارمان با دشمنان آل عبا نیست کارمان ما کارمان گدایی زهرا و حیدر است این کار از عبادت هر لحظه برتر است : هوای شهر من آلوده‌ی غبار‌ غم است مرا ببر به نفس بکشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند آنانکه در مدینه نبودند آمدند مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند سر دسته ی اراذل کوفه اشاره کرد یکباره با اشاره ی آن بی حیا زدند تشویق می شدند کسانی که میزدند او را میان هلهله با مرحبا زدند بودند نان خور پدر و جدّ او ولی این صید را طایفه ای آشنا زدند جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه بر جای جای پیکر او هر کجا زدند عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند با پا به روی سینه ی زخمش پریده و با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند با پنجه بر محاسن خون خدا زدند تا ضربه ی دوازدهم هِی ادامه داد بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند بر روی خاک با شکم افتاده بود چون دیوانه وار گَردن او از قفا زدند زینب رسیده بود که خاکی بسر کند با پشت دست خواهر او را چرا زدند یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و با نیّت ثواب به او با عصا زدند : ز وصف حالت زینب زبانماݧ لال است گریز روضه چرا باز سمت گودال است؟ کشید خنجر و بر سینه ات نشست و... ونوکرت دوباره بدحال است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
من فقیری بینوایم دوستت دارم حسین سائل کـرب و بلایم دوستت دارم حسین رِند عالم سوزم اما تا به اسمت می رسم نوکری بی دست و پایم دوستت دارم حسین هر که هستم خوب یا بد، دوزخی، اهل بهشت بی خدایم، با خدایم دوستت دارم حسین من بهشت بی تو را پس دادم آقا سالـهاست ساکـن بزم عـزایم دوستت دارم حسین تربت تـو جـای خود‌ دارد، غبار زائرت بارها داده شفایم دوستت دارم حسین اینکه در داغ تو اشکی دارم و سینه زنم مادرت کرده دعایم دوستت دارم حسین لطف زینب شاملم شد اکبرت دستم گرفت با غــم تـو آشنایم دوستت دارم حسین در میان هـرولـه بر سینه میکـوبم اگـر با رقیه همنوایم دوستت دارم حسین لنگ لنگان خویش را تا پای نیزه می رساند ای پدر بشنو صدایم دوستت دارم حسین : 💔 در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده‌ام  عشق‌بازی با تو من را کـربلایی می‌کند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
آقا اجازه هست از بگویم از مـادرت از لشکـر بگویم از کوچه ای تنگ و دل سنگ مغیره از دختـری با چشمـهـای تر بگویم آقا زبانـم لال دستـی رفت بالا خون میچکد از گوش اگر بهتر بگویم آقا نمی آیی؟ ببین شعله ور شد از آتش و موی سر و معجر بگویم آقا زبانم سوخت، مـادر سوخت آقا می خواستم در پشت در مادر بگویم از ازدحـام و چِـل نفـر نامرد و مـادر از سینه ی و میخ در بگویم : روضه ها را خواندم اما ماجرایی بدتر از درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد یک پسر در بین کوچه ناله میزد آمدم گوشوار مادرم از خاک بردارم نشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین هرکجا رفتم تورا من جستجو کردم حسین تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم پای هرمرقد تورا چون لاله بو کردم حسین سالها هر زائری می آمد از کرب و بلا تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین هرکجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین وارد صحن تو گشتم در شبستانِ ولا ای همه آمالِ من، من برتو رو کردم حسین آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر باتو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین سالها با یاحسین از شورِ عشقت دم زدم تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه من دگر با روَضه ات عمریست خو کردم حسین شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات در قراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین : 💔 به سن و سال جوانی که نیست ناکامی هر آنکه مُـرد و حـرم را ندید ناکام است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
خواستم دست تو را باز نمایم که نشد پا به پای تو در آن کوچه بیایم که نشد همه همدست شدند دست خدا را بستند خواستم این گره کور گشایم که نشد ریختند بر سر من، دست زتو بردارم هر چه کردم نکنند از تو جدایم که نشد سعی کردم که به پیش تو نیفتم به زمین قنفذ آنقدر زد، انداخت زپایم که نشد دست خود را به در سوخته حائل کردم جان شش ماهه خود حفظ نمایم که نشد حیف شد بعد سه ماهی گل من وا می شد می شد امروز بخوابد روی پایم که نشد خواستم زودتر از این بروم نزد پدر زینب اینقدر دعا کرد برایم که نشد دست بشکسته اگر یاری زهرا می کرد میشد این قطره اشک تو شفایم که نشد به همین پهلوی بشکسته حلالم کن علی خواستم دست تو را باز نمایم که نشد : یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو مسمـارِ در و غـلاف و تیغ و بازو حق دارد، اگر که مـادرم میگیرد یک دست به دیوار و یکی بر پهلو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
بیمار عشق تکیه به دارو نمیزند شیعه به جز علی به کسی رو نمیزند آدم هبوط کرد که همسایه اش شود یعنی بهشت با نجفش مو نمیزند حق با علی ست در همه احوال پس خدا هر جا علی ست حرف ترازو نمیزند تعظیم می کنم به نجف صبح و ظهر و شام قلبم خدا گواست که بی او نمیزند آیینه دار غیرت هر کس که مرتضاست از تنگنای حـادثه زانـو نمیزند یک تن نگفت در وسط کوچه ها کسی در پیش مـرد لطمه به بانـو نمیزند این روزها پرستوی مجروح مرتضی از درد شـانه، شـانه به گیسو نمیزند : اینکه ما تا به ابد، بنده ی مولا هستیم چون مسلمان شده ی چادر زهرا هستیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .