eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
602 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
من با تو زندگی نکنم؛ پیر می شوم بی تو من از جوانی خود سیر می شوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حرم ات ذرّه پروری ست من در رواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم من گریه ام گرفته کمی هم به من بخند دارم به پای خویش سرازیر می شوم یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز  بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام وقت خروج، تازه زمین گیر می شوم بادا شلوغ دور و برت کعبه ی عزیز من حاجی تو اَم که به تقصیر می شوم  : 
. 📋 قال الصادق، عشاق حسین ✔️ / حاج محمود کریمی ✔️ سال ۱۳۹۷ ✔️ "ع" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قال الصادق، عشاق حسین خون گریه کنید، بر داغ حسین ای آب حیات، کشتی نجات شاه عرصات، عالم به فدات بیچاره کسی که در خیالش ، سودای غم تو را ندارد درد دل عاشقم دوایی ، جز تربت کربلا ندارد آتش به جان همه ، عالم زدی یا حسین ای رحمت واسعه ، یا سیدی یا حسین ای تشنه شهید سر بریده دست از سر و از پسر کشیده ای آب حیات آل احمد ای کشتی امت محمد * رفتیم تصادفا به زلفت مارا سر پیچ و تاب کشتند گفتیم که چیست زندگانی مارا عوض جواب کشتند *شاعر: آتش به جان همه، عالم زدی یا حسین ای رحمت واسعه، یا سیدی یا حسین مانده بر روی زمین شاه مظلومان حسین نوحه خوانند انبیا در زمین کربلا ای کشته دور از وطن، دور از وطن، وای ای تشنه صدپاره تن، ای بی کفن، وای ای کشته ی خونین دهن، آقای من، وای ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇👇
خبر آمد که ز معشوق خبر می آید ره گشایید که یارم ز سفر می آید کاش می شد که ببافند کمی مویم را آب و آیینه بیارید پدر می آید نه تو از عهده ی این سوخته بر می آیی نه دگر موی سرم تا به کمر می آید جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد غالبا درد به دنبال جگر می آید راستی گم شده سنجاق سرم، پیش تو نیست! سر که آشفته شود حوصله سر می آید هست پیراهنی از غارت آن شب به تنم نیم عمامه از آن بهر تو در می آید به کسی ربط ندارد که تو را می بوسم غیر من از پس کار تو که برمی آید؟ راستی!هیچ خبر دار شدی تب کردم؟ راستی! لاغری من به نظر می آید؟ راستی!هست به یادت دم چادر گفتی دختر من!به تو چادر چقدر می آید سرمه ای را که تو از مکه خریدی، بردند جای آن لخته ی خونم ز بصر می آید 🔸شاعر: ___________
. من با تو زندگی نکنم؛ پیر می شوم بی تو من از جوانی خود سیر می شوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حرم ات ذرّه پروری ست من در رواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم من گریه ام گرفته کمی هم به من بخند دارم به پای خویش سرازیر می شوم یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز  بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام وقت خروج، تازه زمین گیر می شوم بادا شلوغ دور و برت کعبه ی عزیز من حاجی تو اَم که به تقصیر می شوم 🔸شاعر: _____________________ 🔹 .
من با تو زندگی نکنم؛ پیر می شوم بی تو من از جوانی خود سیر می شوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حرم ات ذرّه پروری ست من در رواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم من گریه ام گرفته کمی هم به من بخند دارم به پای خویش سرازیر می شوم یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز  بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام وقت خروج، تازه زمین گیر می شوم بادا شلوغ دور و برت کعبه ی عزیز من حاجی تو اَم که به تقصیر می شوم http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام)
. غربت برای تو به وطن گریه می کند  هر مرد در غم تو چو زن گریه می کند  خونابه ی نگاه تو وقتی تمام شد  بر غصه ی دل تو دهن گریه می کند  باران گرفت و لاله ی عباسی ات شکفت  عباس بر تو سرو چمن گریه می کند  رفتی که حرف دل بزنی رخ خضاب شد  اینجا حنا به طرز سخن گریه می کند  تو روح زینبی، سر جدّت نگاه کن  بر روح زخم خورده، بدن گریه می کند  از شاهکار صلح تو طرحش بلند شد  هفتاد و دو سری که به تن گریه می کند  هفتاد روزن از کفن تو گشوده شد  در ماتم تن تو کفن گریه می کند  در هر کسی برای حسن اشک چشم نیست  معنی، حسین بهر حسن گریه می کند  🔸شاعر: _______________________ 🔹
💠ولادت حضرت زهرا💠 🔻محمد سهرابى السلام ای خزینة الاسرار  السلام ای مدینة الابرار   السلام ای عوالمُ الآیات السلام ای جوامع الاخیار   همه خلقند زیر چادر تو در حقیقت تویی تویی ستار   اختیار نبی است در دستت مادری تو به احمد مختار   چاکر درگهت چنان حمزه نوکرت همچو جعفر طیار   شجر طیبه تویی زهرا تا ابد هستی ای شجر پربار   مصطفایی ولی به قالب زن هم به رفتار و نیز در گفتار   طفل بیت تو سیدالشهدا کودک توست سید الابرار   هر که جان می دهد به یک نگهت بایدش خواند افضلُ التُجّار   چمن کوچه باغ تو طوبی خار کوی تو اَعظَمَ الاَشجار   خادم خانه ی شما فضه* نقره ی تو زر تمام عیار!   نه فقط روز بلکه نیمه ی شب بوده ای در قنوت مردم دار   متخر از گدایی تو بلال بهره مند از غلامی ات عمار   باغ فردوس بی رخت پائیز با رخ تو خزان، همیشه بهار   در طلوع سه گانه ات هر روز مرتضی داشت با خدا دیدار   منکران فضیلتت ملحد مشرکان کرامتت کفار   نوکرانت همه اولی الالباب چاکرانت همه اولی ابصار   پدر و مادرم به قربانت جان و مالم به مقدم تو نثار   خون من فرش مقدمت ای دوست روی من خاک درگهت ای یار   ای که آرد به جای شوهر تو جبرئیل از بهشت بر تو انار   ای که فرمود مصطفای عزیز در مقام تو مادر احرار   می رساند به جان من آسیب هر چه آرد به فاطمه آزار   مصطفی دیده از جهان پوشید تا بدان جا رسید آخر کار   که دمِ اجر دادن احمد دخترش سوخت در پس دیوار   بوسه گاه نبی اکرم را هبه کردند بر نوک مسمار سلام الله عليها سلام الله عليها
یا دم هوی کسی یا دم تیغ دو سری بر دل خسته دلان میکند آخر اثری سالها حلقه زدم بر در میخانه ی تو که مگر بوسه زنم دست تو را پشت دری زین چهارت که بگویم به طهارت بفرست کوثری،جام طهوری،شرری،چشم تری ز تو خواهم که مرا از گنه آزاد کنی به نگاهی که اسیرم کنی و خود بخری غرض از آمد و شد دیدن بالای تو بود لحظه ای یا که دمی یا که شبی یا سحری سالیانی است که من در هوس کنج قفس ریختم بی خبر از دام غمت بال وپری آمدم تا که بیابم سر کویت سر و پا شهره گشتم سر کوی تو به بی پا و سری تو چه خورشید جمالی که نبینند تو را جز دو سه مشتری حُسن به سالی قمری بس کن ای دل که نگنجند عزیزان در بیت آسمان قاب ندارد که به منزل ببری @navaye_asheghaan
به روی تخته چه می كرد آفتاب خدا؟ كسی كه عطر تنش را فرشته ها بردند ز احترام نكردند بر تن تو كفن پی صواب كفن ها جدا جدا بردند چه رتبه ایست در این تشنگی كه معصومین به گاهِ مرگ، رهی سوی كربلا بردند
سر پر نشئه ی ما شیشه ی پُر باده ی توست این هم از لطف تو و حسن خدا داده ی تو ست گردن جام نوشتند گناهی که مراست این هم از خاصیت ساغر آماده ی توست مست و طناز، سر معرکه باز آمده ای خون مگر مانده که با تیغ فراز آمده ای وصف قد تو محالی است که من می دانم سرو، پیش تو نهالی است که من می دانم ختم بر خیر شود گردن آهوی نظر ابرویت تیغ قتالی ست که من می دانم پدر خاک چو گفتند به داماد رسول نه فلک چرخ سفالی ست که من می دانم آن که در مهد، تو را خواند ز آیاتی چند بعد از این نیز شود بر سر دوش تو بلند هر کجا هست دم از شیر خدا باید زد چون به دخت تو جلالی است که من می دانم غرض از هر دو جهان قامت بالای تو بود غرض از خلق علی، خلقت زهرای تو بود دشمن شیر خدا نیز به پاکی برسد گر مطهر شود از آب مضاعف نَجسی یا بزن با دم خود یا به دم تیغ علی یسَّرَ الله طریقا بِکَ یا ملتَمَسی تو نبوغ ازلی، طیف خلایق ماتت انبیا کاسه به دستان صف خیراتت امرت از روز ازل بر همگان واجب شد پاسدار حرمت شخص ابوطالب شد با علی غار برو، با دگری غار مرو محرم خَشیتِ الله مکن ترسا را چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که نبی شد پسر آمنه، ماه عربی بعثتی کرد که ابلیس طمع کرد به عفو رحمتی کرد که خاموش شود هر غضبی بعثتی نیز رسول غم یحیی دارد جای حیدر شده همراه بر او زِینِ اَبی خوش رَوی ای پسر فاطمه اما به خدا طاقت زینب تو نیست کمی بی ادبی ترسم این بار اگر گوش به خواهر ندهی خون کند چوب یزیدی ز تو دندان و لبی چون که جان می دهد امروز ز تب کردن تو چه کند زینب تو با سر دور از تن تو @navaye_asheghaan
نزنم دم ز کسی جز دم سلطان نجف نکشم پای دل از سفرهء احسان نجف روز آغاز ، خدا نقش زده بر دل ما جان تو جان جهان بسته به جانان نجف لذتی در دو جهان هم قدِ بینایی نیست گر که بینی به جهان شوکت ایوان نجف نشود فاش کسی آنچه میان من و اوست پای جان است میان ، بر سر پیمان نجف رفع حاجات محال از منِ آلوده بخواه از منِ مست و خرابِ سگ دربان نجف یوسف و نوح و مسیحا و کلیم و دگران همه جاروکشِ ایوانِ سلیمان نجف کاش روزی که شوم خاک گل کوزه گران بِبَرَد باد مرا سوی گلستان نجف "نشد از نام سگ کهف کتاب آلوده نام ما را بنویسید به ایوان نجف" بیت داخل گیومه با جابجایی دو مصرع از جناب
. 📋گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود (ع) ............................................. به ساحتی که کند جبرئیل عرض ارادت گر از سگان علی نیستی برو به سلامت ز آفتاب قیامت گرت هوای جدایی است غبار قبر علی باش تا قیام قیامت کدام نشئه روحانی است شارح شاهی که در نماز شب دفن خویش کرده امامت شاعر: ✍ گیرم هزار کعبه خدا خلق می نمود چنگی به دل نمی زد اگر مرتضی نبود ما را نوشته اند گدایان مرتضی بر روی سینه حک شده این لوح یاد بود شایسته است رو به نجف ، عاشق علی شب را سحر کند همه در حالت سجود روح الامین ز جانب حق ذاکر علی است گهگاه اگر به سمت نبی می کند فرود ما را ز خاک پای علی آفریده اند در کثرتیم اگر همه از وحدت وجود تنها امیر هر دو جهان گشته مرتضی کوری چشم دومی و آن زن حسود حاجی به دور کعبه و ما دور مرتضی حج ها بدون حب علی واقعا چه سود ؟! من خاک پای هر که شده زائر علی بر زائران خاک نجف رحمت و درود رفتم بهشتِ مشهد و کرب و بلا ولی خاک بهشت هم به دلم چون نجف نبود حال دلم بد است ، نجف روزی ام کنید رحمت به شاعری که به شعر این چنین سرود : ” چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است “ ایوان طلای یار ، دل از عاشقان ربود با ذکر یا علی ز جهان محو می کنیم آل سعود روزی و روز دگر یهود شاعر : ✍ ............................................. حاج مسعود پیرایش .👇 @navaye_asheghaan