eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
610 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
شبم صبح و صبحم پر از نورهاست         دلم مست ومستی پرازشورهاست  کلیم دلم را به دریا زدم شدم نوح و درباورم طورهاست به دریای طوفانی معجزه  عصا بهترین پاروی کورهاست عصایم فقط عشق بی انتهاست     همان عشق پاکی که از دورهاست مراسجده باید کند هرچه مست    جنون درتب و خون مغرور هاست سه پلّه مرا تاخدا مانده است     سرم تشنه ی دار منصور هاست چه می بینم این بار روی زمین     مدینه چرا مرکز حور هاست؟ همه در تعجّب همه در سکوت     زمین ازفلک غرق مأمورهاست سلیمان شهر مدینه به تخت     به دور وبرش ازملک مورهاست صلا می رسد رجعت کوثر است      قیامی پراز نفخه ی صورهاست قیامت بپا شد بگو باهمه رقّیه رسیده است یافاطمه همه مست و درعین ناباوری          شده خیره بر روی این کوثری که آمد زآفاق و ازموعدش         جلوتر نموده بپا نموده محشری درخشان چو درّ نجف از صدف      زنسل علی آمده گوهری تمام آئینه کرده زهرا ظهور      در این چهره ی نازتر ازپری مگو لعل و گوهر به این نور کل    مشو رد زمدحش چنین سرسری خدا با جمالش برای ملک زده در زمین قبله ی دیگری دراین خانواده همه شاخص اند    ولی کس ندیده چنین دختری کسی مثل او کی به یک نیم خند     زبابای خود می کند دلبری به دستان بابا بود دیدنی    ندیده کسی اینچنین منظری ابالفضل زیبا تر از قبل شد     چوزد بوسه براین رخ مادری قیامت بپا شد بگو باهمه رقّیه رسیده است یافاطمه سه ساله ولی راه صد ساله رفت     چه شیدا چه زیبا چه خوش، واله رفت گل از خجلت او شد عمرش قلیل     بهار حقیقی هرساله رفت سفید آمد و یاس خوش رنگ بود    ولی حیف شد مثل آلاله رفت کبوتر شد و ماهی رود بود      بمیرم که بی پّر وبی باله رفت ستاره شد و یکدفه مثل برق    درآن تیرگی شب ضاله رفت دلیل کم چشم کم سوش شد   زبسکه زهر دیده اش ژاله رفت وگرنه که سیلی امانش نداد    که ازحنجرش قدرت ناله رفت چه زجری کشید آنشب ازدست زجر    از آن مشت از صورتش هاله رفت تمام تنش بسکه خون مرده بود     که هوش از سر شخص غساله رفت فقط با تیمّم بدون کفن    تن آسمان زیر یک چاله رفت قیامت بپا شد بگو باهمه رقّیه رسیده است یافاطمه @navaye_asheghaan
درقاب سحرجلوه مهتاب مبارک پیداشدن گوهرنایاب مبارک برعرش خداسوره کوثربنویسید میلادعزیزدل ارباب مبارک @navaye_asheghaan
کوثر حق به دل چکید سینه ها تا خدا پرید خدا به عشق فاطمه یه نور دیگه آفرید گل اومده 2 سینه پر از صفا شد باز تو بهشت فاطمه یه گل دیگه وا شد فلک تابان شده  چه گلباران شده رقیه آمده    حسین خندان شده مدد بنت الحسین روشنی دل همه است خیر و خوبیش یه عالمه است آیینه دار کامل مادر بزرگش فاطمه است از فاطمه 2 جلوه بی قرینه گهواره اون دستای یل ام البنینه فلک........ خدای مهربونیه گُل ه و ماه پیشونیه افتخار ماست بخدا که مادرش ایرونیه خواهر زین العابدین دردونه ی حسینه قشنگترین دسته گل گلخونه ی حسینه فلک ....... @navaye_asheghaan
*کبیراً کبیراً ●بند۱ رقیه امیرم تویی حاتم من عبد فقیرم تویی آزاده منم اسیرم فقیرم۲ ندای ضمیرم تویی دریا و منم کویرم تویی اعلا و منم حقیرم حقیرم۲ ای جان جهان بالا میره با بردن اسمت ضربان آرامش جان ای در رگ ما حُب شما در جریان وارث اقتدار علوی ای به هیبت وقار علوی شد دمشق از حضور تو دمشق صاحب ذوالفقار علوی ●بند۲ رقیه قرارم به نام پاک شما دچارم بیا با حیدر سر مزارم دچارم شد اسمت شعارم غلامی تو شد اعتبارم بجز عشق تو چیزی ندارم قرارم زهرای حسین ای نور رخت جلوه‌ی شبهای حسین زیبای حسین ریحانه‌ بابایی و حلمای حسین ای سه ساله نواده‌ی علی پرچمه جاودانه‌ی علی هر گره با ید تو شده باز دختر خانواده‌ی علی @navaye_asheghaan
دلم می خواد یه دسته گل بیارم روی سر ناز تو گل بریزم ... کاشکی می شد تو حرمت می گفتم تولدت مبارکه   عزیزم ... نمی تونم چشمامو رو حقیقت بعد یه عمری نوکری ببندم تولدت ، حرم چراغونی نیست روم نمیشه دست بزنم بخندم کاشکی می شد زائر صحنت بودم نترسی امشب کسی نیست کنارت کاش منو آتیش می زدی جای شمع اینجوری تاریک نباشه  مزارت دلت گرفته بود و آرزوت بود باباتو با خودت هم آغوش کنی ... سر بریده اومد از راه نزاشت چهارمین شمعتو خاموش کنی عروسکات گریه کناتن امشب غمه تو حالا واسمون مبارک خرابه که جای کبوترا نیست تولدت تو آسمون مبارک ... @navaye_asheghaan
ای رونق فصل بهارِ أُمِّ إِسحاق ای دلخوشی روزگارِ أُمِّ إِسحاق تو فرق داری با همه، از دار دنیا تنها تویی دار و ندارِ أُمِّ إِسحاق تو به حیات مادر خود جلوه دادی ای روشنی شام تارِ أُمِّ إِسحاق گویا خدیجه فاطمه آورده از نو بالا گرفته کار و بارِ أُمِّ إِسحاق امشب ملائک به تماشایت نشستند امشب که هستی در کنارِ أُمِّ إِسحاق در چشم‌های تو نجابت خانه کرده ای سوگلی باوقارِ أُمِّ إِسحاق دختر به خوبیِ تو این دنیا ندارد غمخوار بابا! خانه‌دارِ أُمِّ إِسحاق نورٌ علی نورٌ علی نوری یقیناً خورشیدزاده! شاهکارِ أُمِّ إِسحاق بی شک به دنبال کمالات است اگر که بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق در دامنش خاتون محشر پروریده صدها درود حق نثارِ أُمِّ إِسحاق عطر خوش قنداقه‌ات می‌آید از راه با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله خورشیدِ رویِ بامِ دنیایِ حسینی فرزانه‌ای و ماهِ شب‌های حسینی باباست محو حُسن سیمای تو بانو، یا اینکه تو گرم تماشای حسینی؟ سر تا به پا، آیینه‌ی مادربزرگی هانیه، حسنا، زهره، زهرای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل محبوبه‌ی محجوب و زیبای حسینی إِنسیه‌ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد "حورای حسینی" با مادری‌هایی که کردی می‌توان گفت: در کودکی أمّ أبیهای حسینی عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی دل می‌برد چادر نمازت از ملائک مأموم شب‌های مصلای حسینی تو عصمت اللهی شبیه عمه‌هایت پیداست در خوی تو "تقوایِ حسینی" بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه صغرای حسینی حبل‌المتین از ریشه‌های چادر توست تو گرمی بازار فردای حسینی ای آبرو بر خلق داده! خیر مقدم ارباب‌زاده! شاهزاده! خیرمقدم روحی لطیف آکنده از احساس داری قلبی شکننده‌، دلی حساس داری سیب دو نیم فاطمه هستی و حتماً در هر نفس‌هایت شمیم یاس داری جز حق برای هیچ کس کاری نکردی مانند زهرا مادرت اخلاص داری لطف زیاد تو به بابا رفته انگار بنده نوازی و نگاهی خاص داری گرم است پشت تو به کوه انگار بانو تا تکیه‌ای بر شانه‌ی عباس داری ما رعیتی ساده در این دربار هستیم خاتون! نگاهی به عوام الناس داری؟ جودِ حسن، مهرِ علی، احسانِ زهرا در تو نهفته، بی گمان "میراث داری" آيینه‌دار نور ناب پنج تن، تو زهرا، حسین و مرتضی، احمد، حسن تو از عزم جزم‌ات دشمن احساس خطر کرد گوش فلک را هم رجزهای تو کَر کرد آن‌قدر ای بانو بزرگی که برایت هجده سرِ بر رویِ نی، سینه سپر کرد محکم قدم برداشتی عالَم به‌هم ریخت پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد با شیوه‌ی ترفند تو کلی ضرر کرد با ناله‌ات طوری به مسجد حمله بردی گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد ... با همت‌ات چیزی نماند از آل فتنه هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعاً کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد تا حرمله را از نفس انداخت آهت نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد تو مغز بادام امیر لافتایی آوازه‌ات امروز عالَم را خبر کرد با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد کرببلا با همت تو کربلا شد... @navaye_asheghaan
جان‌ و دل شاعر، پی الهام حسین است وقتی که سرآغاز غزل، نام حسین است چون آب که رفع عطش از تشنه نماید آرام دلم نام دل‌آرام حسین است... هر قاعده‌ای خورده به‌هم از سر لطفش آزاد، اسيری‌ست که در دام حسین است در زمره‌ی شاهان‌ و بزرگان شده مکتوب هر نام که در دفتر خدّام حسین است اسلام ِ همه کفر شود روز قيامت معيارِ خداوند اگر اسلام حسین است آغاز خوش این است که با نام حسین و پايان خوش آن است که با نام حسین است با دست علی‌اکبر و با دست رقیه رزق همه از سفره‌ی اکرام حسین است آمد به جهان دختر ارباب، خوش آمد ماه دوسرا، مهر جهان‌تاب، خوش آمد بیت‌الغزل هر غزل ناب، رقیه‌ست خورشید علی‌اصغر و مهتاب، رقیه‌ست نزدیک‌ترین راه به الله حسین است نزدیک‌ترین راه به ارباب، رقیه‌ست در باب برآوردن انواع حوائج یک‌باب خدا دارد و آن باب، رقیه‌ست در زاویه‌ی عرش خدا قاب بزرگی‌ست نامی که شده زینت این‌قاب، رقیه‌ست در خلوت خود معتکف‌اند اهل‌ِ محبّت در مسجد این طایفه محراب، رقیه‌ست دردانه‌ی ارباب که با دست اباالفضل از چشمه‌ی کوثر شده سیراب، رقیه‌ست حاجت طلبیدند از او عالم‌ و آدم زیرا که فقط مهر جهان‌تاب، رقیه‌ست او آمده و خستگی عشق به در شد با خنده‌ی خود ام‌ابیهای پدر شد هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هر وقت نشسته‌ست سر شانه‌ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هرجا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه ساکن شده در کهف امان تا ابدالدهر آورده هرآن‌کس که پناهی به رقیه مدیون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی‌اصغر و گاهی به رقیه وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر ده‌مرتبه گفتیم؛ الهی به رقیه... هر کس که تو را دیده به لب زمزمه دارد بر لب دم یافاطمه یافاطمه دارد @navaye_asheghaan
داشت آن‌روز زمین قصه‌ای از سر می‌خواند قصه‌ی دیگری از یاس معطر می‌خواند رخ مولود چنان با رخ مادر می‌خواند که پدر زیر لبش سوره‌ی کوثر می‌خواند خانه غوغا شده، انگار زمان برگشته نکند حضرت زهرا به جهان برگشته! فاطمه پر زده اما برکاتش باقی‌ست راه باز است؛ ببینید صراطش باقی‌ست هم خدا هست، هم این قوم حیاتش باقی‌ست حال اگر نیست پیمبر، صلواتش باقی‌ست کار خورشید به ناخواه درخشندگی است کار هر لحظه‌ی این طایفه بخشندگی است تو که بالای سرت نور امامت داری جزء این طایفه‌ای، دست کرامت داری محشری گشته به پا، باز قیامت داری چون که بر دوش ابالفضل اقامت داری وقت پرواز تو افلاک به هم می‌ریزد تا می‌آیی به زمین، خاک به هم می‌ریزد آمدی نازترین یاس معطر باشی در دل خسته‌ی ما عاطفه‌پرور باشی آمدی چند بهاری گل اکبر باشی نفسی هم شده هم‌بازی اصغر باشی باز لبخند بزن! عشق خریدار تو است کاشف الکرب اباالفضل شدن، کار تو است تو که در دلبری از ما مثَل بابایی اسم بابا که می‌آری، غزل بابایی چشم بد دور! چه شیرین بغل بابایی ساده، شیرین و صمیمی عسل بابایی دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت زائری آمده در قلب تو جا می‌خواهد صحن زیبای تو را دیده، صفا می‌خواهد یک نفر آمده و اذن دعا می‌خواهد او مسیحی‌ست ولی از تو شفا می‌خواهد باز با شوق یکی چادر کوچک آورد دختری نذر نگاه تو عروسک آورد @navaye_asheghaan
نان از کَرَمِ رقیه‌جان… مارا بس جانی ز دَمِ رقیه‌جان… مارا بس در بین تمام آرزوها... یا رب! یک شب حَرَمِ رقیه‌جان… مارا بس @navaye_asheghaan
بند اوّل بی بی حرم روز تولدت خالیه جای همه نوکرات امسال بجای همه زائرات عباس عروسک میاره برات اونجا که بقیع نیست تو حرم داری و زائر نداری تو شب ولادت پخش مستقیم و شاعر نداری روبرو ضریحت دیگه روضه خون و ذاکر نداری دستامو گرفته_با دست بگیرش سلطان دمشق زینبه رقیه وزیرش تو راه امامش_بی واهمه میشه زینب علی شد پس رقیه فاطمه میشه بند دوّم امشب شب رقیه خاتونه چشمام ولی بارونه بارونه یادش بخیر قدیما میخوندیم میگن حرم خیلی چراغونه غیر نور مهتاب نوری روی گنبد رقیه نیست برای ما شعبان ماه شادیه زمون گریه نیست نوبت ما میشه این حرم برا بنی امیه نیست با حضرت مهدی_ما شام و میگیریم با منتقم آخر این انتقام و میگیریم تو صحن رقیه_با کلّی عروسک میگیم قدمت روی چشمای ما مبارک شعر و سبک مشترک کربلایی حمید کاظمی"اویس" کربلایی میثم جادری @navaye_asheghaan
نور عالَمین یا بنت الحسین بر حسین نور دو عین عزیز و دلبر بابا گل حیدر گل زهرا ملیکه ی بهشت و قمر آسمون دلها شادیم امّا با گریه رقیّه یا رقیّه بی همتا تویی مُعَلّیٰ تویی ثانی زهرا تویی سفیر نهضت بابا شکوهِ عزت بابا تجلی ذات و شرف و عصمت بابا مرگ بر آل اُمَیّه رقیّه یا رقیّه رکن مذهبی ذکرِ هر لبی نور چشم زینبی کسی که عبد مولاشه رقیه دین و دنیاشه کسی که خاک سر کوی عشق تو باشه اجرش با خدای حَیّه رقیّه یا رقیّه شعر و سبک:امیر عباسی @navaye_asheghaan
نورِ چشمِ دلبر آمد آیه های کوثر آمد طاهر آمد اَطهر آمد آیه های کوثر آمد او به ما نور دو عین است دختر امام حسین است آفتاب عالَمین است دختر امام حسین است یا رقیه یا رقیه... بر دو عالَم سَروَر آمد آیه های کوثر آمد دلربای حیدر آمد آیه های کوثر آمد بوسه ی زینب به رویش اهل عالَم خاک کویش جان و دل در آرزویش اهل عالَم خاک کویش یا رقیه یا رقیه... شعر و سبک:امیر عباسی @navaye_asheghaan