eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ای ماه خون ماه عشق ماه غم سلام ای مرثیه شعر و شور ذکر و دم سلام ای شور شعر نوحه ی محتشم سلام ای محرم رنگ عشق به دنیا زدم مهر غم به دلها زدم پیرهن پاره پاره رو توی آسمونها زدند نوای نوحه از بالا میاد صدای شیون زهرا میاد مسلمانان حسین مادر ندارد .... غریب است و کسی بر سر ندارد حسین مادر ندارد عزیزم سر ندارد حسین بالام ...... حسین جانم حسین حسین جانم ...... سلام ای نوحه خون گریه کن سینه زن سلام ای قصه ی یوسف و پیرهن سلام ای کشته ی بی سر بی کفن سلام ای عشق من ..... نغمه ی تو چاووشمه پرچمت روی دوشمه ناله های هل من معین تا ابد توی گوشمه دوباره جونمون بر لب میاد صدای روضه خون هر شب میاد اگر کشتند چرا خاکت نکردند کفن بر جسم صد چاکت نکردند حسین بالام ..... در نابت ندادند چرا آبت ندادند حسین جانم حسین حسین جانم..... سلام ای قبله ی این دل مبتلا سلام ای وادی البلا للولا سلام ای مقصد روح قالوا بلا سلام ای کربلا سلام ای کربلا ..... عاشقا توی حسرتت کل عالمه وسعتت کربلا هزار ساله که بوی خون داره تربتت نسیم غربت از هر جا میاد صدای ضجه ی زن ها میاد همه از خیمه ها بیرون دویدند حسین ...... همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند سواران که رسیدند روی جسمش دویدند حسین جانم حسین حسین جانم..
من به تو و بر محرم جدت سلام من به تو و روضه ی غم جدت فدای شال سیاهت که پرچم روضه است دوباره آمده ام زیر پرچم جدت به زیر چادر زهرا دوباره جمع شدیم شدیم سینه زن داغ ماتم جدت چقدر گریه نوشتیم پا به پای لهوف چقدر روضه کنار مُقرَّم جدت قسم به گریه ی هر شام و اشک هر صبحت که اشک گریه کنان است، مرهم جدت خدا کند که بمیرم غروب عاشورا میان ذکر مصیبات اعظم جدت هزار بار نوشتیم روضه را، هر بار رسیده ایم به آن جسمِ درهم جدت رسیده ایم به دست بدون انگشتر رسیده ایم به آن پیکر کم جدت بیا به مجلس روضه به خاطر زینب سلام من به تو و بر محرم جدت ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
محرم اومده داره صدا میاد گمونم این صدا از کربلا میاد صدایی که داره دلا رو می‌بره شاید که این صدا صدای مادره شایدم این صدا از تن بی سره یه پاره حنجره شاید یه خواهره که توی قتلگاه پیِ برادره داره می‌گه برادرم کجایی؟ ای که به خون محاسنت خضابه گریه کنید برای اون لبی که تشنه‌ی ما بین دو نهرِ آبه حسین آه آه آه... پیرهنِ پارت رو تو عرش تکون می‌دند شاید یه لحظه هم سر رو نشون می‌دند فرشته‌ها همه لَطَماتُ الخُدود فاطمه می‌زنه به صورت کبود فرشته‌ها همه دست می‌ذارن رو سر به یادِ خواهرت ملائکه دیدند که زخمیه هنوز پاهای دخترت حوریه لطمه می‌زنه برات و می‌گه براچی بریدند رگ‌هات رو؟ جبرئیل هم می‌گه دیدم چجوری آتیش زدند با خیمه بچه‌هات رو حسین آه آه آه ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
4_5875458051963621496.mp3
8.95M
فدای شال عزات فدای سوز صدات بمیرم آقا برات امام زمانم می‌ریزه خون از چشمات واسه قتیل العبرات می‌خونی با گریه هات امام زمانم یا جداه ... لابکین علیک داری همیشه روی لب خون گریه می‌کنی از روضه بی بی زینب خون گریه کردنت برا شام بلاست خون گریه کردنت برای عمه ها ست خون گریه کردی آخه دیدی آقا زینب توی محله یهودی‌ ها ست خون گریه می‌کنی آقا شبیه ابر خون گریه می‌کنی برای قتل صبر خون گریه می‌کنی برا طفل رباب خون گریه می‌کنی برای نبش قبر قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا عمتی المظلومه عمتی المظلومه عمتی المظلومه نمیره از یاد من غریب دور از وطن موندی بدون کفن برادر زینب هنوز تو گوشمه داداش صدای نحر کردنت که از قفا می‌زدنت برادر زینب ارجعی ... هنوز تو گوشمه صدات گفتی از گودال برو هنوز تو گوشمه صدای کندی خنجرو هنوز تو گوشمه صدای ناله برادرو مجبور شدم زجه به هر سو بزنم مجبور شدم به خاک زانو بزنم دیدم داری پا می‌کشی روی زمین مجبور شدم به قاتلت رو بزنم خواهش می‌کنم برید کنار که من خودم خاکش می‌کنم مذبوح دیدمت تو رو بین قتلگاه مجروح دیدمت عطشان دیدمت روی خاک کربلا عریان دیدمت مجبور شدم میون جنجال بیام مجبور شدم میون گودال بیام وقتی که دیدم همه دورت کردند گفتم کنار تن پامال بیام قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا قلوبنا محزونا عمتی المظلومه عمتی المظلومه عمتی المظلومه
بی یار و بی یاور تو کوچه میگردم اما به یاد تو خیلی گریه کردم نامه نوشتم      کوفه بیایی اما ندارن         اینها وفایی ای کاش نیایی۲ اینا وفا ندارن اینا حیا ندارن سرت رو روی نیزه با خواهرت میارن کوفه میا حسین جان یاد تو هستم من هر لحظه هر نفس برای بچه هات هستم من دلواپس حرمله آقا            رحمی نداره این زجر دست     سنگینی داره نیار سه ساله       با شیر خواره بیان برای غارت، گهواره رو میبرن از گوش دختر تو، گوشواره رو میبرن کوفه میا حسین جان
اول محرم (حضرت مسلم) ۶.mp3
942.1K
▪️نوحه شب اول محرم تنها شده ام، در شهر غریب دل پر ز غم و، بی صبر و شکیب دادم به تو من، نامه که بیا نادم شده ام، مولا تو میا مولایم حسین، کوفه تو میا... دیگر نبوَد، در کوفه وفا بر پیک تو شد، بس جور و جفا در کوفه مرا، جایی نبود سوی تو شها، راهی نبود مولایم حسین، کوفه تو میا... بی پشت و پناه، سرباز تو ام شادم که چنین، جانباز تو ام می‌جنگم و از، دل می‌کشم آه هستم نگران، از بهر تو شاه مولایم حسین، کوفه تو میا... طفلان من و، این شهر جفا من می‌سپرم، آنها به خدا در بند تو ام، نه بند عدو در خون خودم، در حال وضو مولایم حسین، کوفه تو میا... هم از روی بام، سنگم بزنند هم نعش مرا، پایین فکنند در راه تو من، بی پا و سرم اینجا تو میا، با اهل حرم مولایم حسین، کوفه تو میا... ✍اسماعیل تقوایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیهوده بود آن نامه‌ها، آن ادعاها رنگی ندارد غیرِ ننگ اینجا حناها از هرکه زد سنگم به سینه، سنگ خوردم ای بی وفاها، بی وفاها، بی وفاها انگار تنها خونِ دل خوردن در این‌جاست مثل امیرالمؤمنین تقدیر ماها هستند در کوفه همه چشم انتظارت سرنیزه ها، شمشیرها، حتی عصاها فکری برای فاطمه‌های حرم کن قنفذ فراوان است در این بی حیاها حالا که اسماعیل آوردی خلیلم باید که باشد همرهت، حتماً عباها در علقمه، در کربلا، در کوفه، در شام این حج ندارد یک منا، دارد مناها در پیش زهرا آبرویم رفت ای وای من باز کردم پای زینب را کجاها ✍
بر سر بام گرفتار به صد شیون و آه می‌فرستم چه سلامی به اباعبدلله دست بر سینه شدم‌، رو به بیابانم من تو کجای سفری حیف نمی‌دانم من این لب پاره فقط ذکر تو گفته‌ست زیاد من گرفتار توأم! کور شود ابن زیاد! کوفه شهر پدرت بود ولی حالا نیست غیر بُغض علی از چهره‌شان پیدا نیست کوفیان روی مسافر همه در می‌بندند رسم دارند که خنجر به کمر می‌بندند غم نبینی! دوسه روز است فقط غم دیدم ظهر در دور و برم حرمله را هم دیدم کاش که جای تو با مسلم‌ تو بد بشوند اسب‌ها جای تو از روی تنم رد بشوند کاش تا گودی گودال به زورم ببرند سر من را بِبُرند و به تَنورم ببرند کاش پیراهن من غارت دشمن باشد خیزران جای لبت روی لب من باشد دور تا دورِ منِ زار، غریبه مانده از محبین تو یک اُم حبیبه مانده نیست جای گذر از کوچه و معبر اصلاً زن و بچه طرف کوفه نیاور اصلاً کاش در کوفه «حمیده» بشود قربانی تا کند از حَرَمت زود بلاگردانی... ✍
در کوچه وقتی سنگ‌ها بر صورتم خورد خیلی برای خواهر تو گریه کردم در ازدحام کوچه‌های کوفه یادِ اهل و عیالِ مضطر تو گریه کردم تا مادران را در برِ اطفال دیدم یاد رباب و اصغر تو گریه کردم وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم یاد اذان اکبر تو گریه کردم گفتم به طوعه که نرو در پشت آن دَر با روضه‌های مادر تو گریه کردم تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند مردانه پای دختر تو گریه کردم در زیر لب گفتم به قربان سر تو از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست لب‌تشنه یاد حنجر تو گریه کردم ✍
همراه خود نیاور ای شاه زیورآلات این‌ها به خانواده دادند قول سوغات شب تا سحر نشستم زانو بغل گرفتم اى واى از این خیالات، اى واى از این خیالات ...کوفه میا حسین جان... کوفه وفا ندارد می‌سوخت نامه‌ی من از سوز این عبارات ...هجده هزار نامه... هجده هزار نیزه تفریط پشت تفریط، افراط پشت افراط نامسلمین کوفه، با مسلمت چه کردند خوب است تازه اینجا... وای از بلاد شامات ای وای از زنی که در ازدحام باشد من رد شدم خلاصه از کوچه با مکافات با عفت رباب و حجب و حیای زینب دارند کوچه‌ها و بازارها منافات با دست بسته وقتی افتادم از بلندی گفتم عزیز زهرا، قربان قد و بالات برعکس از قناره...، عکس مرا کشیدند طفلان شهر کوفه در دفتر مجازات باشد قرار بعدی دروازه‌ی همین شهر آنجا که رأس ما با هم می‌کند ملاقات سروده گروه شعری
با ذکر یاحسین دمادم گریستم یک سال در فراقِ محرّم ‌گریستم با گریه بر تو، توبه‌ی آدم قبول شد من هم شبیه حضرت آدم گریستم بارِ گناه، برکتِ چشم مرا گرفت شرمنده در مصیبت تو کم گریستم شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد هم بر سرم ‌زدم ز غمت، هم گریستم مُردم به پای خط به خطِ مقتلت حسین از بس که با "لُهوف و مُقَرّم" گریستم ✍ حجت‌الاسلام
144.8K
هرشب با بیقرار اصفهانی (پند حکایت شماره ۱۲۲ ) در جوار آقا جانمان امام رضا دعاگوی شماهستم امام مهربان رضا جان🌹🌹 ############# امام   مهربان  رضا جان امید  بیکسان  رضا جان امام   هشتمی  تو مولا سحاب رحمتی تو  آقا بِرَس به داد ما  تو   مولا رضا رضا رضا رضا جان ۲ دوای    درد   بی دوایی طبیبی   و   گره گشایی امام    ما  تو  مقتدایی پناه  بی کسان  رضایی بِرَس  به   داد  تو   مولا رضا رضا رضا رضا جان ۲ شها تو نور  چشم مایی به  هر  غریبه    آشنایی شِفای   درد   بی دوایی طبیب ما  امام  رضایی به داد ما  بِرَس  تو   مولا رضا رضا رضا رضا جان ۲ بیا   نظر   نما    به  یاران امید      قلب     بیقراران امام    هشتمی   تو   آقا قرار       (بیقرار)     دلها به داد ما  بِرَس  تو   مولا رضا رضا رضا رضا جان ۲ بیقرار اصفهانی📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_1152921504663385651.mp3
171.7K
شب اول ماه محرم الحرام است از همین شب اول دعا کنیم خدای متعال در این ماه با عظمت توفیق عزاداری و نوکری در خانه اهلبیت علیهم السلام رو به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد. (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.)
2_1152921504663386772.mp3
1.79M
مناجات 1 🔸دلتنگی غروب همه جمعه های من یا بن الحسن... آقای من... 🔸دلتنگی غروب همه جمعه های من 🔸کی میرسد به صحن حضورت صدای من آقا... یعنی ميشه... یک روزی هم من در مقابل شما بایستم... دست به سینه بگذارم... بگم... السلام علیک یا صاحب الزمان... 🔸کی میرسد به صحن حضورت صدای من 🔸با تو هوای ماه عزا چیز دیگریست آقا ببین یک محرم ديگه رسیده... کجایی ای پسر فاطمه... 🔸با تو هوای ماه عزا چیز دیگریست 🔸ای بانی مُحرم و صاحب عزای من صاحب عزا کجایی... ببین امسالم خیمه های عزای جد غریبت رو برپا کردیم... اما بازم شما نیومدید 🔸ای بانی مُحرم و صاحب عزای من 🔸امشب میان سینه زدن ها و اشک ها ببین آقا امشب برا چی اومدم... حرف دلم چیه.... 🔸امشب میان سینه زدن ها و اشک ها 🔸مُهری بزن به نامه ی کرب و بلای من (شاعر: محمد بیابانی) آقا... اومدم کربلام رو امضا کنی (یا صاحب الزمان...)
2_1152921504663387692.mp3
2.31M
مناجات 2 🔸آقا سلام ماه محرم شروع شد 🔸باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد یا بن الحسن... ممنونتم آقا... محرم امسال... بازم منو دعوتم کردید... بازم بهم آبرو دادید... الحمدلله بعد یک سال... بازم عزا خانه اربابم حسین ... منو راه دادید... الحمدلله... نمردم و... دوباره لباس سیاه هیئت رو به تن کردم... 🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید امام زمان... آقا... 🔸آقا سلام تحفه اشکی به من دهید 🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد آقا... شما این روزها... برا جد غریبتون خون گریه میکنید... میشه یک عنایتی هم به چشم من کنید... 🔸ماه گدایی من و چشمم شروع شد پیغمبر فرمودند: كُلُّ عَيْن باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامَة فاطمه جان... دخترم... قیامت، همه ی چشم ها گریانند... إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَين... (بحار الانوار، ج 44، ص .293) غیر از اون چشمی که... در عزای حسین تو گریه کنه... امشب منو اومدم پیش مادرم زهرا آبرو پیدا کنم... 🔸آقا سلام نیت گریه نموده ام 🔸شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد (شاعر: رحمان نوازنی) دلت آماده شد حالا از همین شب اول... امام زمانت رو دعوت کن... با امام زمان هم ناله بشیم... 🔸یا بن الحسن کجایی ... 🔸ای وای از این جدایی...
2_1152921504663274189.mp3
1.67M
مناجات 3 🔸جانم فدای تو یا صاحب الزمان یابن الحسن... 🔸قربان آن مقام تو یا صاحب الزمان امام زمان... آقای خوبم... 🔸جان می دهم به خاطر یک لحظه دیدنت ببین حرف دلت هست یانه... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان کجایی آقا جانم... امام زمان... یعنی میشه وقتی شما میآیید... من زنده باشم... درمقابل شما بایستم... دست ادب روی سینه بگذارم ... بگم السلام علیک یا بقیه الله... 🔸دل عاشق سلام تو یا صاحب الزمان 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم یواش یواش دلتونو آماده کنید... 🔸ما منتظر به راه قدوم تو مانده ایم 🔸کی می رسد قیام تو یا صاحب الزمان آقا... کی میشه شما بیایید... انتقام جد غریبتون حسین رو بگیرید.. شب اول محرم دلت رو کجا ببرم... بذار اینطوری بگم... آقا... کی میشه بیای... انتقام غریب کوفه (مسلم بن عقیل) رو بگیری... بمیرم چه کردند با آقامون مسلم بن عقیل...
متن روضه 1 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم در خانه ی غریب کوفه... آقامون.. مسلم بن عقیل... (ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...) 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها... توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله... درد دل میکنه... حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من... 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم... من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید حضرت فرمودند... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد... خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد... اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... بردن بالای دار الإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه دارن نگاه میکنند... هر کسی یه حرفی میزنه... یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت میرسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای... غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان... میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما... دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند... تمام استخوان ها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)