eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
388 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
Mehdi Rasoli - Tanhatarin (128)(1).mp3
2.86M
😭😭 اومدم‌ تنهای تنها من همون تنهاترینم حاج مهدی رسولی🎤🥀 مناجات...امام زمان عج اومدم تنهای تنها من همون تنها ترینم اومدم‌ تو این غریبی زیر سایتون بشینم اومده دوباره اونکه بی قرار و سر به زیره همه ی حاجتش اینه پای پرچمت بمیره اومدم‌ با آه و گریه این قشنگ ترین سلامه همه ی دار و ندارم اشک روی گونه هامه از خودم گلایه دارم منو از خودم جدا کن روم سیاهه یابن الزهرا تو برای من دعا کن یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا نکنه تو التهاب رو سیاهی ها بمونم امشب بگذره و من از رفیقام جا بمونم دل من هواتو کرده @navaye_asheghaan
Moghadam-Shab26Safar1396[04].mp3
5.31M
مناجات امام زمان عج جواد_مقدم🍂 تو کل زندگیم آقا تو تنها همدمم هستی تو تکین چش خیس و دل بی طاقتم هستی دلم بدجوری غمگینه بیا برگرد داغونم هنوز هم فکر من هستی تو دوسم داری میدونم اگه نیستی اگه تنهام ، تورو میخوام تورو میخوام اگه هستم اگه اینجام ، تورو میخوام تورو میخوام ... بیا یابن الحسن آقا ، بیا یابن الحسن آقا ... تو دوسم داری اما من دلیل اشک تو میشم من اونقدر اذیتت کردم که دیگه رفتی از پیشم شده کابوس شبهام که برونیم از در خونت میون اون دل پاکت ندی جایی به دیوونت بدون تو تو این دنیا بهارم مثل پاییزه میاد بارون از این چشمام آقا اشکات که میریزه .. بیا یابن الحسن آقا ، بیا یابن الحسن آقا ... من احساسم مثه ابره ، فقط واسه تو میباره نگاهی کن به این نوکر که بدجوری دوسِت داره نگاهی کن به دنیام که شده تاریک و مخروبه بمیرم بس که بد کردم میگن حال تو آشوبه آقا باشه منو رد کن ازت دست برنمیدارم آقا باشه بسوزونم ولی بازم دوسِت دارم ... بیا یابن الحسن آقا ، بیا یابن الحسن آقا ... @navaye_asheghaan
. |⇦•الا که صاحب مایی... روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── الا که صاحب مایی الا که صاحب عزای تمام غم هایی دوباره فاطمیه آمده، نمیایی یابن الحسن آقا جان.. *درخواستت شب شهادتیه چیه؟..* به ما نگاه کن ای صاحب نجات بشر تو را طلب کند این دیده های دریایی یابن الحسن! کجا سیاه به تن کرده ای غریبانه کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی کجا شبیه علی سر به چاه غم داری کجا شبیه علــــــی روضه خوان زهرایی برای گریه به غم‌ های مادرت،آقا نه اینکه فکر کنم، مطمئنم اینجایی شنیده ایم که گفتی روضه خوان باشیم به روی چشم هر آنچه شما بفرمایید شنیده ایم زمین خورده است مادرتان در آن دمی که به در خورد ضربه ی پا *امشب میخوام از زبون خود دومی لعنت الله علیه روضه رو بخونم..یه نامه ای برای معاویه نوشته تو نامه حرف هایی زده، امشب من اون حرف ها رو میزنم با همدیگه ناله بزنیم..* این نامه را به جوهر کینه نوشته ام از روزهای داغ مدینه نوشته ام روزی که اختیار به دست سقیفه بود روزی که چشممان به ردای خلیفه بود همفکر غصبِ حق علی بود در سرم هم بوده ابو عُبیده ی جرّاح یاورم بر روی سنت حسنین پا گذاشتم تصمیم را به عهده ی شورا گذاشتم میزد به کوش تفرقه بِالمَنظَرَالبَطِل خیلی از آن جماعت روشنگَرالبَطِل بن سعد خزرجی شده کوتاه آمدن با پیروان لات وهُوَالرّاه آمدن غیر از علی و فاطمه، همراهمان شده اند اهل مدینه، لشکر خودخواهمان شده اند *یه اوضاعی تومدینه حاکم شد یوقت سربلند کرد امیرالمومنین ،دید همه غیر فاطمه و دو سه نفر دیگه همه رفتن، اصلا غدیر رو همه فراموش کردن..همه یادشون رفت همین چندوقت پیش پیغمبر دست علی رو بلند کرد..* «هرکه من مولای اوییم این علی مولای اوست» *همه فراموش کردن اون لحظه ها رو،همه با این دوسه نفر همراه شدن، غیر فاطمه هیچکی نمونده...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @navaye_asheghaan
4_6050874832843707994.mp3
22.14M
|⇦الا که صاحب مایی...... و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید رضا نریمانی @navaye_asheghaan
Shab23Ramazan1400[05].mp3
14.52M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حاج میثم مطیعی🎤 آروم آروم، اسما بریز آب روون یه طور بریز نشکنه این برگِ خزون پهلو کبود، صورت کبود، بازو کبود پس بگو از من چرا رو گرفته بود؟ فاطمه ام، قسم می‌دم تو رو این سفرو، با مرتضی برو یه گوشه ای با گریه زینبت بغل گرفته چادر و... ▪️ای دنیا، علی بی زهرا، غریبه آروم آروم، داری میری از این خونه شکایتام ولی با این در می‌مونه سجاده بی قرار و دل شکستته چش به راه نمازای نشستته نگاه من، نگاه بی کسی دلم پره، از آه بی کسی غصه هامو، بعد تو فاطمه يا فاطمةْ .. من ذا الذي قد لَطَمَا؟ من ذا الذي بالدارِ ناراً أضرما أينَ الأميْرُ عن ضُلُوعٍ هُشِّمَتْ هل يُؤخَذُ الثارُ لصدرٍ هُشِّما؟ لَقدْ هَوَتْ ...و طفلُها هوى و أَسْبَلتْ... مَدامِعَ النور أهكذا تُروَّعُ البتولْ ؟ وهيَ وديعةُ الرسولْ!! ▪️یا زهرا ... سلامُ اللهِ عليكِ يا فاطمةْ ... تأوّهَ الضِّلعُ الكسيرْ كأنّهُ طيرٌ و لكنْ لا يطيرْ خواطِرُ المسمارِ يا سيدتي فوقَ دموعِ الهاشميّاتِ تسيرْ أميرةٌ ... و تاجُها الهُدى و زَهرةُ ... حجابُها الندى على حجابِها الدمُ يسيلْ وهي وديعةُ الرسولْ !! ▪️يا زهرا ..سلامُ اللهِ عَليكِ شعر فارسی: امیر رضا یزدانی شعر عربی: احمد حسن الحجیری از بحرین @navaye_asheghaan
مداحی شهر مدینه- فاطمه.mp3
2.08M
🌹‌شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‎‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‎‎‌‎‌‌‌‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎ نوحه فاطمیه 🖤🌴 شهر مدینه اذانش هم درد آوره دلخوشیم اینه دیگه روزهای آخره برا حسنم دیگه سفارش نکنم شب پیش حسین کاسه آب یادت نره راهیم خوشحالم کن علی(۲) بیا این دم آخر حلالم کن علی(۲)😭 علی نبینم مرد خونم عزاداره جانشین من یه دختره خونه داره بگو یه نفر میخ و ز در دربیاره از من که گذشت برا زینب خطر داره کاشکی باز خونه پر خنده بود(۲) کاشکی من می مردم ولی محسن زنده بود(۲)😭 قدر عافیت اونکه مریضه میدونه نعمت آب و دهان روضه میدونه الهی خدا برا کسی نیاره ولی درد تاول و هرکی بسوزه میدونه یا مولا من و شرمنده کن(۲) تا راحت بمیرم یه بار دیگه خنده کن(۲)😭 وقت راه رفتن زانوی من درد می گیره وقت حرف زدن گلوی من درد می گیره دیگه چی بگم از نماز نشسته ام وقتی در وضو بازوی من درد می گیره شنیدم اشک مظلوم شفاست(۲) اما شفای درد من فقط پیش باباست(۲)😭 🎤کربلایی اسماعیل سنایی @navaye_asheghaan
خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد عبدالحسین میرزایی @navaye_asheghaan
‍ ‍ حسن مجتبی علیه السلام و گریز به روضه ی حضرت رقیه سلام الله_حاج حسن خلج_ اجازه بدید ببرمتون یه جای دیگه ... دور بستر امام حسن نشستن ... خواهرا و برادرا ... با اشاره زینب رو صدا زد . زینب جان بیا جلو . سرش توی دامن امام حسینه ... فرمود زینب جان بچه هامو بگو بیان ، میخوام وداع کنم باهاشون . با یکی یکی بچه ها پسرا دخترا وداع کرد ... قاسم خیلی گریه میکرد ... قاسم سه سالشه اما سایه حسین بالاسرشه .. سایه عباس بالاسرشه . سایه عموها ، عمه جانی مثل زینب ، سایه مادرش بالاسرشه ... میخوام ببرمتون گوشه خرابه شام... دلها بسوزه برای اون سه ساله ای که نه بابا داره ، نه عمو داره ، برادراشو کشتن ، یه عمه کتک خورده داره ... لحظه های نهایی و پایانی امام حسن ، عباس قاسم رو بقل کرد برد از حجره بیرون . گفت لحظه جان دادن برادرم ، بچه برادرم جون دادن باباشو نبینه ...  اما گوشه خرابه یه سر بریده آوردن گذاشتن جلوش ... أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْكَ! ... حسین خون همه جارو گرفت ... نگاه کن ببین صورتها همه سرخه ... (صورتهای شما با نور چراغهای سرخ ، سرخ شده) ... این نازدانه یه نگاه به صورت بابا کرد ... کی پیشونیتو شکسته !؟!! ... همه روضه خوان بشن ...* ای پدر کاش به جای سر تو می بریدند سر دختر تو این به دلداری و آن ، گرم دل آرایی بود گفتگوهای دو دلداده تماشایی بود *خدایا به حق این سه ساله ریشه داعشو بکَن.ای خدا . این دعارو بکنیم . اللهم اشغل الظالمین بالظالمین،خدایا خودشونو باعث ریشه کنی خودشون قرار بده. خدایا ریشه وهابیا و سلفیا و تکفیریا و سعودیا و داعشیا و هر سگ و شغالی هستن که دشمن امیرالمؤمنین و شیعه هستن همین الان به عنایت و امضای امام حسن بکَن . خدایا با ریشه کنی داعش دست مارو به گنبد و بارگاه امام حسن برسان ... ای خدا ... اینقدر التماسش میکنیم إن شا الله دست ما بیفته اینقدر التماسش میکنیم تا اجازه بده براش گنبد بسازیم ... اینقدر التماسش میکنیم تا اجازه بده براش گلدسته بسازیم .... به به . چی بشه بریم حرم بقیع ،صحن امام حسن، حرم بقیع صحن خانوم ام البنین ، حرم بقیع صحن خانوم حضرت زهرا سلام الله علیها ،خدایا با ریشه کنی سعودیا ، گنبد و بارگاه امام حسن و ائمه بقیع رو برپا کن ،خدایا به حق امام حسن مارو اهل معرفت این خانواده قرار بده. عشق و محبت مارو لحظه به لحظه بی نهایت در بی نهایت اضافه کن. خدایا بزرگان ما ، بزرگان دین ما ، علمای دین ما ، مراجع ، رهبر عزیز انقلاب در پناهت محافظت بفرما.مارا عاشق و قدردان و مطیعش قرار بده خدایا گذشتگان از این جمع از شیعیان و محبین امیرالمؤمنین،پدران،مادران،حق داران،شهدا همه را غریق رحمت بفرما* 💚💚💚
4_5969820514976273709.mp3
1.89M
حسن مجتبی علیه و گریز به روضه ی حضرت رقیه سلام الله_حاج حسن خلج_
"يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰه" چشم واکرده شدم دست به دامان حسن مادر افکنده مرا در یم احسان حسن  روزی از دست علی خوردم واز خوان حسن  از همان روز شدم بی سر و سامان حسن  بر جبینم بنویسید مسلمان حسن  دل خود را سر هر بام هوایی نکنم   عَلم عشق ز هر بی سر و پایی نکنم  رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم  پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم  نان هر سفره حرام است به جز نان حسن  چه مقامی و چه نامی و چه مرامی دارد  چقدر لطف به بیمار جزامی دارد  خنده در  پاسخ آن سائل  شامی دارد  وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد  همه اینها غزلی هست به دیوان حسن  حضرت تو مسیر حج (امام صادق فرمود: بیست وپنج بار پای پیاده به سفر حج رفتند) تو یکی از این سفرها پاهای حضرت ورم کرده بود. گفتند: آقا مرکب که هست سوار شوید چه اصراریه شما با پای پیاده ره طی کنید؟ فرمود: جلوتر یکی به شما میرسه یه روغنی به شما میفروشه، روغن وازش بخرید.رفتند جلوتر روغن روخریدند.  گفت: روغن رو برا کی میبرید؟گفتند برا حسن بن علی..التماس کرد گفت:منم ببرید پیش حسن بن علی منم حاجتی دارم..اومد محضر امام حسن  گفت:آقا اگه می دونستم برای شماست پول نمیگرفتم.. گفت: همسری دارم نزدیک که فرزندم به دنیا بیاد تو ضعیت خوبی نیست تو این وضعیت میترسم از دست بره..آقا عنایتی کن..حضرت فرمود: الان برو منزل درد زایمان تمام شده مشکلت حل شده . فقط اینجا پای حضرت ورم نکرده بود.. یه جا دیگه ام نوشتن اون‌ نامرد موصلی با یک میله ای که هم مسموم بود هم تیز چنان به پای امام زد نقل مقاتل اینه امام طاقت نیاورد از درد داد می کشید.پای حضرت به شدت متورم شد ..* آنکه نامش شده اهلا من عسل کیست؟ حسن  آنکه بخشندگیش گشته مثل کیست؟ حسن  معنی حی علی خیرالعمل کیست؟ حسن مرد نام آور پیکار جمل کیست؟ حسن  شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن  ارث مظلومیت از غربت بابا دارد  قد خم سینهٔ خون دیده دریا دارد  جگری سوخته از زخم زبانها دارد  گر بگویند غریب الغربا جا دارد  خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن  اطرافیان معاویه به معاویه گفتند صادق تر از حسن نداریم..یبارم شده پسر فاطمه رو دعوت کن در حضور تو بره منبر نواقص خودش رو بیان کنه.. معاویه امام حسن رو دعوت کرد آنچه گفته بودن به حضرت گفت،اینارو بگو موعظه ای برا ما بشه ..حضرت رفت بالا منبر شروع کرد خطبه‌ خوندن" أنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ" شروع کرد توصیف کردن خودش.. نقصی نداره، امام معصوم چی بگه..من پسر پیغمبرم، من پسر امیرالمومنینم،همون‌ کسی که حقش غصب شده، هی توصیف کرد. من پسر مکه و منام، من پسر زمزم‌ و صفام، من پسر مشعرم... گفت و گفت معاویه منبر آقارو قطع کرد گفت: آقا یه کم  درباره خصوصیت خرما برامون بگو...فرمود از خواص خرما این‌که  ضد نفخه..اونی که طبعش گرمه‌ خرما بخوره طبعش لطیف تر میشه. اونی که طبعش سرده خرما بخوره به تعادل میرسه..اما من "انا ابنُ رسول الله" دوباره برگشت سر حرفش توصیف کرد من پسرحجت خدام..دیگه معاویه طاقت نیاورد.ترسید مردم شورش کنن علیه معاویه..گفت بسه دیگه ادامه نده...صحبت معصوم رو اینجوری به سُخره گرفتنو قطعش کردن.. فقط اینجا نبود امام معصوم داشت حرف میزد صحبتش رو قطع کردند.ابی عبدالله علی اصغرو رو دست گرفته بود داشت حرف میزد.. چنان تیری به گلوی علی اصغر زدند... دیگه کجا حرف معصوم رو قطع کردن ؟ ارباب من و شما داشت با این ملعون حرف میزد..حسین ابن علی داشت حرف میزد.. سر از بدن حسین جدا کردند.  مادر ما هم سرش پایین بود و داشت حرف میزد یه وقت جلو چشمای امام حسن چنان سیلی به صورتش زدن.....* ارث مظلومیت از غربت بابا دارد  قد خم، سینه ی خون، دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد  گر بگوییم غریبَ الغُربا جا دارد   خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن  زهر آمد به سراغش جگرش ریخت به هم  *چند بار در عمرش به حضرت زهر دادن اما این زهر آخر خیلی اثرش زیاد بود.. حضرت رو زمینگیر کرد.. پیغمبر فرمود: همه چشمها روز قیامت گریانه مگر چشمی که بر حسن گریه کرده باشه.. وچشمی که بر حسین‌گریه کرده باشه... جگرش ریخت به هم بال و پرش ریخت به هم  زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم   همه خاطرها در نظرش  ریخت به هم  دل پریشان شده از حالِ پریشانِ حسن 👇👇👇
فرمود: حسین جان! دستت رو بده به من دست حضرت رو‌گرفت فرمود:حسین‌جان! هر وقت دستت رو فشردم بدون که ملک الموت رو دارم میبینم. چقدر به ابی عبدالله سخت گذشت..بیخود نبود وقتی برادر رو دفن‌ کرد فرمود:غارت زده اونی نیست‌که مالش رو ببرن، غارت زده منم که برادری مثل حسن رو به خاک سپردم.. دست امام‌حسن دست امام‌حسین رو‌گرفته دل تو دلش نیست یه وقت دست برادر رو فشرد..ابی عبدالله آرام آرام صورتش رد آورد به صورت برادر نزدیک‌کرد دید صدای بی رمق امام‌حسن میگه الان ملک الموت رو دیدم  حسین‌جان..بهم میگه بهت بشارت میدیم یا حسن ابن علی خدا ازت راضیه ... امام‌حسین میگه دیدم عرق مرگ رو‌پیشونی برادر نشسته..* یه نقل دیگه ام دیدم با همون حال بی رمق با اهل منزل و بچه ها خداحافظی کرد.فرمود: حسین جان! من رو ببرید کنار پیغمبر دفن کنید اما اگه نگذاشتن  اصرار نکنید نمی خوام زیر تابوتم خونی ریخته بشه..اگه نذاشتن من رو ببرید بقیع حوالی قبر مادرم  زهرا دفنم کنید.حضرت رو بردن به سمت مزار آقا رسول الله. مروان ملعون که خدا لعنتش کنه چه کار با امام‌حسن.. میرفت بالا منبر جلو چشم امام حسن به امیرالمومنین ناسزا میگفت.یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله رو فرستاد   مروان رفت بالا منبر جلو‌ چش امام‌حسین  داره به امیرالمومنین ناسزا گفت ابی عبدالله طاقت نیاورد..سریع نامرد رو از منبر کشید پایین عمامهٔ خودش رو دور گردنش پیچوند داشت خفه اش میکرد. دوسدن رفتم امام‌حسن رو آوردن آقا بیا حسین داره مروان رو خفه می کنه..مروان صداش در نمیومد با همون صدای بی رمقش گفت یا حسن ابن علی تو رو به عصمت مادرت زهرا ..تا این و‌کفت امام‌حسن دست گذاشت رو شونه ی ابی عبدالله فرمود:ولش کن.گفت ناسزا به بابامون امیرالمومنین داد حسن‌جان.. حسین‌جان!یادته ما وعده کردیم هرکی مارو به عصمت مادرمون قسم داد هر حاجتی داسته باشه برآورده کنیم .. صبر کن...یه قاطری امام‌حسن داشت این مروان خوشش می اومد روشم نمیشد به امام‌ حسن بگه.. به یکی گفت برو  به امام‌ حسن بگو عجب مرکبی، عجب استری..چند روزی گذشت این شخص رفت به امام‌ حسن گفت یا حسن ابن علی عجب استری، عجب مرکبی، آقا سریع از مرکب اومد پایین افسارو داد دستش. فرمود:برو  به مروان بگو خودشم میخواست ما بهش میدادیم.    نوشتن تیر اندازها  حداقل هفتادتیر به تابوت  امام حسن زدند. تا تیر باران کردن تابوت رو، بنی هاشم ایستادند شمشیر کشیدن ابی عبدالله اومد جلو فرمود: نباید اینجا خونی ریخته بشه..برادرم رو ببریم تو بقیع دفن کنیم. فرموده بود اگر نشد حوالی مزار مادرم زهرا دفنم‌کنید... تا حضرت جان داد دیدن از کاخ معاویه ملعون صدای الله اکبر بلند شد. چنان با افتخار الله اکبر میگفت نوشتن با الله اکبر معاویه همه شام الله اکبر گفتن.فاخته پسر خوانده ی معاویه اومد جلو‌گفت پدر  چی شده تکبیر گفتی؟ خبر رسیده حسن ابن علی جان داد.. گفت پسر فاطمه جان داده تو ذوق می کنی..گفت دیگه راحت شدم. تا لحظه ی آخر امام‌ حسن دست از مبارزه نکشید.. در حق امام‌حسن مجتبی جفا کردن .. فقط اینجا نبود تکبیر گفتن امام‌جان داد و صدای تکبیر بلند شد..تو‌ کربلا وقتی شمر ملعون سر ابی عبدالله رو جدا کرد سه بار تکبیر گفت..با سه تا الله اکبرش همهٔ کربلا،همهٔ نامردا تکبیر گفتن..   نوشتن تا ابی عبدالله اومد بالا سر امام حسن وضع برادر رو  دید اونقدر گریه کرد از حال رفت، بیهوش شد. چشماشو باز کرد. امام حسن سعی میکرد دلداریش بده..اما اسرا رو باید منتقل کنه. صدا زد برادر! برا من انقدر غصه نخور. مصیبت تو از مصیبت من بزرگتره. اینجا بود امام‌حسن فرمود: هیچ‌ روزی مثل روز توعه حسین نیست.فرمود: حسین جان یه روزی میاد تو رو‌ میکشن کنار نهر فرات در زمین کربلا..عطشاناً، غریباً، وحیداً، مذبوحاً..ذبحت می کنن. تشنه میکشنت..غصه دار میکشنت حسین..  شاید اون غصه این بود..* چشمی به تیغ قاتل و چشمی به خیمه گاه *پست ترین آدمها میاد رو سینه ات می ایسته..جمله ی امام‌حسنه..اسب تو‌ همه همه کنان برمیگرده سمت خیمه.. امام حسن داره روضه میخونه..زن وبچه ات رو به اسارت میبرن..بچه هات یتیم میشن‌ حسین! زن وبچه ات رو سوار این شترای بی جهاز می کنن...شهر به شهر میبرنشون..سرتو بالا نی میبرن داداش..صدا زد..حسین جان کاش اون روز خودم بودم دورت میگشتم داداش..خودم بودم ازت دفاع می کردم داداش..* @navaye_asheghaan
✍ روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها زکوچه ایی که در آن به بر رُخت جسارت شد تمام عمر از آنجا دگر نمی‌کنم گذر *هر موقع میخواست بره مسیرش را عوض ميکرد..میگفت همینجا بود جلو چشمم مادرم زمین افتاد...* غم بود و داغ بود و وداع سپیده بود خورشید هم ز شهر به مغرب خزیده بود رد می شدند مادر و طفلی سیاه موی از کوچه ای که وقت غروبش رسیده بود حتی فرشته بال نمی زند به گردشان حتی نسیم هم رخشان را ندیده بود مثل همیشه بر سر این راه جبرئیل از رد پای خاکی شان بوسه چیده بود آئینه ای که طاقت آهی نداشت آه این چند روز زخمِ ترک را چشیده بود حالا غریبه ای سر راه عبور او یک دست را برای کشیده، کشیده بود نامحرمی که کینهٔ این خانواده داشت حالا دوباره نام علی را شنیده بود کودک دوید تا نگذارد ولی نشد دستی حرام بر رخ محرم رسیده بود دیوارهای خاکی این کوچه شاهدند افتاده بود مادر و طفلی بریده بود *نفسش بند اومده بود هی صدا میزد مادر مادر...* ضربی ز روی ضربه ای از پشت دست خورد در هر دو گونه جای کبودی کشیده شد «صل الله علیک یا فاطمه الزهرا» @navaye_asheghaan
48.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اراک تقدیم می کند: 📺رسانه مجازی شهر در پناه مادر سادات ویژه ایام فاطمیه 🎤مجری : جوادمختاری 🎙مداح: کربلایی هادی صالحی ❇️با ما همراه باشید 📌 پایگاه اطلاع رسانی سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری ارک @navaye_asheghaan
✋ قلب مرا زدند از اول به نامتاݩ مݩ آمدم همیشه بمانم غلامتاݩ با یڪ درود صبح خود آغاز می‌ڪنیم ماییم واشتیاق«عَلیڪ‌السلامتاݩ» 💚اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْـنِ 💚وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْـنِ 💚وَ عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْـنِ 💚وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْـنِ صبحتون حسینی 🌤♥️ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🔅 السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ... 🌱سلام برآن حقیقتی که با ظهورش هرچه باطل است رنگ خواهد باخت و زمین و زمان را حیاتی نو خواهد بخشید. ! 🌱شهر ما دائم پُر از تشویش وغم شد بی شما شیعه در هر ماجرایی مُتّهم شد بی شما 🌱عدل و دادی نیست، عالم پُر زِ بی رنگی شده گردشِ ایّام هم نامُنتظم شد بی شما 🌱ای گل نرگس کجایی شیعه ات دلواپس است عالَمی محروم از بوی صنم شد بی شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اے راحت دل، قرار جانها برگرد درمان دل شکسته‌ےِ ما برگرد مانديم در انتظارِ ديدار، اے داد دلها همه تنگِ توست، آقا برگرد
پسر فاطمه (آن  زمانی  که دلم  یاد  خدا می افتد) پسر    فاطمه   دل  یاد   شما  می افتد تو   کجایی  گل طاها  گل نرگس مهدی در   نبودت   به  دلم   یار  جفا می افتد بیقرار   اصفهانی    @navaye_asheghaan
یار نیامد صدجمعه گذشت و خبر از یار نیامد درد  آمد  و تب لیک  پرستار  نیامد گویا   که   عزادار  بود  مهدی   زهرا بر  زخم  دل غم  زده  غمخوار نیامد بیقرار اصفهانی @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت علی فانی 🌴💎🌹💎🌴 ـ 💕 وششم آیت الله (ره) : چـله گنـاه نکـردن بگیـرید تا سـوزِ دل و اشـک چشمـانتان بـرای سیـد الشهـدا'؏لیه السلام ' فراوان گـردد. اللهم عجل لولیک الفرج به نیت سلامتی وتعجبل درامرظهورآقا
تا حــرمت تو به دست طاغوت شکست با ضرب غلاف ،دست و بازوت شکست حیــدر ز غـــم فراقـت ای یاس جـوان با شـــانهٔ خســـته ، زیر تابوت شکست ✍رقیه سعیدی(کیمیا) @navaye_asheghaan
با نسیمی غنچه پرپر می‌شود طوفان چرا!؟ در غباری کرده‌اند آیینه‌ را پنهان چرا!؟ "لایُضیفُ الضَّیفَ الاّ كُلُّ مُؤمن"*، جای خود با هجوم شعله‌ها در می‌زد این مهمان چرا!؟ "در" همینکه سوخت به زهرا پناه آورده بود تازه فهمیدم که از لولا شد آویزان چرا! آن دری که "ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِين" از خجالت سوخت که اینگونه شد ویران چرا! دستگیرِ هر دو عالم دست‌هایش بسته بود گفت: افتادی به روی خاک زهرا جان چرا!؟ فاطمه هرروز اشک و مرتضی هرروز اشک سرزده در ساحت آیینه‌ها باران چرا!؟ حال زینب را چنان مویش پریشان می‌کند می‌شود با شانه کردن شانه‌اش لرزان چرا!؟ با حضور فاطمه حتی کفن گل می‌دهد مثل درد او ندارد، خون او پایان چرا!؟ *«پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»: لایُضیفُ الضَّیفَ الاّ كُلُّ مُؤمنٍ. هر مؤمنی باید که مهماندوست و مهمان‌نواز باشد. (مستدرک، ج ١٦، ص ٢٥٧) @navaye_asheghaan
بانوی من به غصه چرا خو گرفته‌ای من محرم توام ز چه رو، رو گرفته‌ای در بین کوچه حامی حیدر شدی ولی دیدم مدال خویش به بازو گرفته‌ای این گونه راه می‌روی و می‌کُشی مرا ره می‌روی و دست به پهلو گرفتی هنگام پاشدن کمک از دست من بگیر برخاستی و دست به زانو گرفته‌ای هر بار که بدون کمک راه می‌روی احساس می‌کنم که تو نیرو گرفته‌ای @navaye_asheghaan
دارم از هوش می‌روم دیگر همسرت را صدا بزن زهرا چقدر می‌روی به این خلوت؟ خب سری هم به ما بزن زهرا خلوت تو شبیه معراج است پله پله به سمتت آمده‌ام فکر اینکه نباشی آزار است قید دنیای بی تو را زده‌ام حال تو خوب نیست، می‌دانم اینقدَر بغض را به سینه نریز اینقدر فکر دلخوشیم نباش اینقدر گریه را نخند عزیز بال تو زخم خورده بود اما پا شدی پر زدی برای علی من بمیرم برای تو که چقدر این در، آن در زدی برای علی کاش می‌شد که زودتر جان را برساند به لب همین آهم بعد تو زندگی من مرگ است بعد تو زندگی نمی‌خواهم* دوست دارم دوباره برخیزی تا که با شور و شین گریه کنیم پس بیا و بلند شو خانم تا برای حسین گریه کنیم خواهرش می‌رسد لب گودال ما بقی را خودت که می‌دانی او اُخیَّ اِلیَّ می‌گوید تو بنیّ بنیّ می‌خوانی @navaye_asheghaan
نماهنگ فرزند توام.mp3
2.79M
انت الحوراء انت الزهراء تو مادر محشر و همسر حیدر و دختر طاها ام ابیها یا امّی شهیده مولایی یا امّی شفیعه عقبایی مادر مادر فرزند تو ام مثل شهدا من عاشق سربند تو ام فرزند تو ام گریه کردم برات منتظر لبخند تو ام فرزند تو ام آه ای مادر ... بهونه تو میگیره این دل هی مادر مزار تو رو میبینم پس کی مادر آه ای مادر یا امّی رو اسم تو حساسم یا امّی دعا میکنی واسم مادر مادر اماه اماه انشاءالله من باشم برا خونخواهی تو درکاب بقیة الله یا مهدی ظهور تو تسکینه یا مهدی نوای تو هم اینه مادر مادر 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ @navaye_asheghaan
نماهنگ اللهم انا نشکو الیک.mp3
2.72M
اللهم انانشکو الیک فقد نبینا 🎙 #️⃣ عج #️⃣ #️⃣ #️⃣ اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا غیبة ولینا کثرة عدونا و قلة عددنا آقا بیا آقا بیا به کی شکایت ببرم به کی بگم دردامو جوونیمم رفت و هنوز من ندیدم آقامو أین الطالب بدم المقتول بکربلا ... نور میبینم خیمه ات رو دارم از دور میبینم آه میبینم سر در خیمه ات پرچم سیاه میبینم آه میبینم ... دیگه راهی نمونده هی خودم رو میکشونم دستم رو بگیر بتونم که خودم رو برسونم اللهم عجل لولیک الفرج ... @navaye_asheghaan
حالا که می روی.mp3
8.72M
سبک محمد معتمدی حالا که میروی از پیش بچه ها ویرانه میکنی کاشانه ی مرا بی خاطرات تو ، بی آرزوی تو درد دلامو من بی تو بَرَم کجا مرو زهرا از داغ تو خمیده قامت من گریون و مضطرِ برا تو حسن دلگیرم ، من بی تو میمیرم مرو زهرا میشه سلام حیدرت بی جواب بیچاره ام من از غم بی حساب دلگیرم ، من بی تو میمیرم مرو زهرا ، مرو زهرا ، مرو زهرا .... با پیکر نحیف پیش علی بمان ای آنکه از بلا قدت شده کمان شرمندگی رو از چشمای من ببین تو بین بستر و من هم که نیمه جان پاشو زهرا شونه بزن موهای زینب و پایین نیومده چرا تب تو دلگیرم ، من بی تو میمیرم پاشو زهرا سرفه نزن لبات میشه پره خون این التماس حیدره که بمون دلگیرم ، من بی تو میمیرم مرو زهرا ، مرو زهرا ، مرو زهرا .... این رنگ صورت و این درد بی حساب این اشک چشم تو میده منو عذاب انسیه ی علی آرامشم تویی تو مثل لاله ای اما شدی گلاب حالا که میروی از پیش بچه ها ویرانه میکنی کاشانه ی مرا بی خاطرات تو ، بی آرزوی تو درد دلامو من بی تو بَرَم کجا خودم دیدم داری قواره میکنی پیرُهن دادی به جا کفن به زینب من ای جانم ، از این غم ویرانم خودم دیدم گریون شدی برا غمای حسین داری میگیری تو عزای حسین ای جانم ، از این غم ویرانم مرو زهرا ، مرو زهرا ، مرو زهرا .... برگرد و پس بده تنهایی مرا @navaye_asheghaan
|⇦•مثل هر روز مادرم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج‌ مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مثل هر روز مادرم برخاست تا نماز و نوافلش را خواند نگهی سوی همسرش انداخت با نگاهی غم دلش را خواند پدرم مرد لحظه های خطر پدرم مرد روزهای نبرد ولی این روزا شکسته شده وای اگر بشکند غرور مرد فاطمه یک تنه سپاه علیست تا نگوید کسی علی تنهاست حیدری بود و کار زهراییش مادر امروز جلوه ی باباست زخمها را خرید با جانش چون برای علیست می ارزد و ستونهای مسجد شهر از ترس نفرین هنوز می لرزد همه ی پیکرش سیاه شد و در عوض شد سفید گیسویش پهلو و بازو و چه می گویم که فقط مانده روی و ابرویش از سر صبح صورت او را خیره خیره نگاه می کردم چشمم از اشک تار، چشمش را تیره تیره نگاه می کردم بهر احقاق حق خود امروز بر سر خود خیال دیگر داشت زیر لب ذکر یاعلی میگفت چادرش را که از زمین برداشت چادرش راسرش کرد انگار آسمان در حصار ماه افتاده گفت برخیز ای حسن برویم دست من را گرفت راه افتاد دست من را گرفت با یک دست دست دیگر ز کار افتاده تا که هر دفعه می بًرد بالا باز بی اختیار افتاده بر سرش ابر سایه می انداخت از رهش باد خار پس می زد راه کوتاه و ما هم آهسته مادر اما نفس نفس می زد تا رسیدیم حق خود را خواست با روایات و تکیه بر آیات شیرِزن مثل همسرِ شیرَش زیر بار ستم رود، هیهات حق خود را گرفت آخر سر دلم اما نمی گرفت آرام سوی خانه روان شدیم، اما رمقی که نبود در پاها شور و آشوب و دلهره یک ریز در تب کوچه و قدم می ریخت هر قدم سمت خانه می رفتیم قلب من می زد و دلم می ریخت در سکوتی غریب و شوم از دور ناگهان یک صدای پا آمد گردبادی انگار از سر کوچه بی محابا به سمت ما آمد آمد و آمد و رسید به ما او که از هر کسی است بی دین تر سایه ی او چه سرد و سنگین بود دستش اما ز سایه سنگین تر ناجوانمرد حق یک زن را وسط راهِ کوچه می خواهی خانه را که کشیده ای آتش دیگر از جان ما چه می خواهی دست او مثل باد بالا رفت مثل یک صاعقه فرود آمد در حوالی چَشم و گونه ی ماه ابر بارانی و کبود آمد من شدم گوشه ای زمین‌ گیر و مادرم یک کنار افتاده حرکتی در تنش نمی بینم حالت احتضار افتاده گِل دیوارم ترَک برداشت @navaye_asheghaan
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج‌ مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تاحالا بی هواسیلی خوردی؟مادرنگاهش طرف دیگر بود.یه جوری زد... گِل دیوار هم ترَک خورده عرض کوچه چقدر واشده بود گویی از ضربه ای که مادر خورد جای دیوار جابجا شده بود به ما کاش اون روز نمی رسید نامرد انگار اصلاً منو ندید جوری سیلی زد که قدت مادر خمید کمکی نیست بِین این کوچه چه قدر او کمک به مردم کرد دوقدم مانده بود تا خانه دو قدم راه مانده را گم کرد *امام‌ مجتبی اومد جلو، برو دیگه..ببین چشای مادرم نمیبینه..برو‌ دیگه.. حضرت زهرا هی میکشیدش عقب بیا عزیز دلم بیا بریم این از ما دست بردار نیست .. * بو تا غدیر آجقین چیخمینجاق دینجلمز اوزاخلارا اوخونو آتمیانجان دینجلمز حسینی قتلگهه یخمینجاق دینجلمز حسین یخیلدی مقتله گلَن وویریر گِدَن وویریر بیری دئمیر که وویرمیون بو فاطمه بالاسی دی *امام مجتبی میگه دیدم مادر که زمین خورد نگاه کردم دیدم با دست رو زمین دنبال چیزی می گرده مادر چی زمین افتاده؟ می دونی معما کی حل شد؟ فردا شب امیرالمؤمنین تا معجر رو وا کرد صدازد فاطمه گوشواره ات یکیش نیست؟ خدامیدونه که چقدر گوشواره گم شده یه گوشواره افتاد اما کربلا آنقدر گوشواره بردن، صدا می زد دخترم دخترم باتوأم عمه، دید جواب نمیده، اومد جلو دخترم، بله، مگه با تو نیستم؟ گفت عمه به خدابی ادب نیستم نانحیب یه جور زد دیگه گوشام نمی شنوه.. عمه به خدا اگه می گفت خودم گوشواره رو میدادم...* خدا میدونه که چقدر گوشواره گم شده رباب داره دق میکنه گهواره گم شده رقیه پیدا شده بود دوباره گم شده *کجا گم شده؟ نصف شب یواش یواش آرام آرام شب شام غریبان تو بیابون داره دنبال باباش میگرده. میگفت خودم دیدم عمه این طرف دنبالت میگشت. برای اینکه بقیه بیدار نشن برای اینکه لشگر بیدار نشه آرام آرام راه میرفت صدا میزد بابا..بابایی کجایی؟من رقیه ام ..کجا افتادی بابا؟ اول شبیه که تو بغلت نخوابیدم خوابم‌ نمیبره.. کجایی بیام بغلت کنم؟.رسیدگودال دید همه هستند مادر اومده..حضرت زهرا صداش میاد بیا گلم بیادخترم بیا.. خوش اومدی تازه آروم شده بود اما بگم دادبزنید..* «غریبه مجلسیدی ساربان خراب ایلدی» @navaye_asheghaan
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma02092503(1).mp3
29.8M
|⇦مثل هر روز مادرم...... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاج‌مهدی رسولی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ما عـــشق را پــشت در ایـن خـــانه دیدیم زهــرا در آتش بود حـــیدر داشت می سوخت @navaye_asheghaan