eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
334 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح‌حضرت‌زهرا‌‌س خلق کند حوری انسانی خود را ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد بر خاک قدم های تو پیشانی خود را هفتاد یهودی نه، که سلمان و ابوذر مدیون تو هستند مسلمانی خود را در بند غمت هر که اسیر است عزیز است آزاد مکن یوسف زندانی خود را چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم یک روز ببینیم سلیمانی خود را ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم در روضه تو لحظه پایانی خود را دل را به منای غم تو ذبح نمودیم از یاد مبر این همه قربانی خود را   تمام عمر ز داغت گریستم زهرا خدا گواست که با گریه زیستم زهرا به انزوای غریبانۀ علی شب و روز چو شمع سوخته جانی گریستم زهرا توئی که عزّت و نامی مرا عطا کردی وگرنه بی تو  ندانم که کیستم زهرا نه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است نه رهروم به طریق تو چیستم زهرا ز پا فکنده مرا بار معصیت امروز چگونه پیش تو فردا بایستم زهرا قبول می کنی اکنون بخوانمت مادر اگرچه آنچه که خواهی تو نیستم زهرا بگیر دست «وفائی »خسته را در حشر که بر حسین تو عمری گریستم زهرا
دست دستاس تو نان داد همه دنیا را کرمش برد پی شغل گدایی ما را قرص خورشید همان نان سر سفره ت بود رفت تا پر کند از گندم تو بالا را پرورش داد در این فاصله ی هجده سال نظرِ امّ ابیهایی تو بالا را سایه ات نیز نیفتاد به دیوار محل سایه ات نیز ندید آدم نابینا را یک نخ از وصله ی آن چادرتان کافی بود که مسلمان بکند کل یهودی ها را خواست روشن بشود عرش ، خدا فرمان داد بنویسند در اطراف زمین زهرا را بنویسند تو را زهره ی تابان علی بنویسند که خورشید تویی جان علی بنویسند تو را مادر پیغمبر ها بنویسند تو را عشق همه حیدر ها بنویسند که از صبح ازل تا امروز نرسیده ست به پایین قدومت پر ها ذوالفقار علی و تیغ کلام تو یکیست خطبه ای خواندی و لرزید همه پیکر ها بهتر آنکه بنویسند چه شد افتادی یا چه شد شعله کشیدند ز داغت در ها بنویسند چه شد فضّه خذینی گفتی بگذارید بدانند چه شد نوکر ها تنگیِ کوچه پر و بال تو را اذیت کرد وای از افتادنِ یکمرتبه ی مادر ها ردّ خون مرده گیِ بال و پرت خوب نشد تو زمین خوردی و حالِ پسرت خوب نشد
AUD-20220825-WA0012.
4.07M
*◾ مراسم ختم پدر◾* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *ای اجل بابا چراغ محفلم بود* *توی باغ معرفت تنها گُلم بود* *بُردی او را عاقبت اندر کنارم* *داغ او مانده به روی قلب زارم* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *من مثالِ بلبل بی آشیانم* *نغمه میخوانم ولی بی هم زبانم* *باغبان رفت و شدم تنهای تنها* *او مرا داده به دست بارِ غمها* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *آشیانم گشته است ویرانه خانه* *زار و سرگردان شدم در این زمانه* *کوهی از غم میکِشم بر روی دوشم* *دائما از هجر بابا در خروشم* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *چشمهایم از غمت دریاست بابا* *در دلِ من همچنان غوغاست بابا* *مهربانِ من بیا برگرد به خانه* *کن نظر بر حالم و اشکِ شبانه* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* *ای پدر سامان دگر این دل ندارد* *بی تو دریای دلم ساحل ندارد* *(هستی)گفته این دعا هر جانشیند* *(پرویزی)داغ پدر هرگز نبیند* *رفته بابایم زِ دستم* *از غمش دلخسته هستم(2)* 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 *👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️* *👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝*
رقیه ‍ تموم عالم مى ‏دونن كه دخترا بابایین بابا نیاد نمى‏ خوابند منتظر لالایى اند تو دختر نازمنى همدم و همراز منى بخواب بابا بخواب بابا سه سال جانباز منى صورت تو كبودتر از صورت مادر منه دست عدو بزرگتر از صورت دختر منه سه ساله دختر كى دیده  دلش بخواد شهید بشه سه ساله دختر كى دیده موهاش همه سفید بشه دیگه نمى ‏گم باباجون برام یه گوشواره بخر فقط یه آرزو دارم منم ببر منم ببر گوش بده بابا دخترت شكوه ز نامرد مى ‏كنه از اون شبى كه مى ‏دونى بابا گوشم درد مى ‏كنه خیمه هامون كه سوخته شد  من توى گودال اومدم به پیكر بى سر تو هر جورى بود یه سر زدم تو هم بیا تو هم بیا یه سر به دخترت بزن دخترِت رو دوست ندارى یه سر به خواهرت بزن این جورى كه من مى ‏بینم تو رو به جون دخترت لب واكن و به من بگو چه جور پریده شد سرت میگن یه شب تو راه شام به زخم دل نمك زدن   یه دختر سه ساله رو جلو همه كتك زدن اگه دلتون شکست التماس دعای فرج
خوشا بحال زائرات ارباب چقد دلم تنگه برات ارباب بزا بیا به کربلات ارباب حسین زهرا بزا منم مسافرت باشم کبوتر مجاورت باشم یعنی میشه که زائرت باشم حسین زهرا دلت میاد که جا بمونم من حرم نیام کجا بمونم من هوای کربلا به سر دارم دوباره زائر علمدارم خدارو شکر به تو گرفتارم تو پادشاهیو منم رعیت براتمو گرفتم از روضه ات همیشه خیر دیدم من از هیئت حسین زهرا ⏪ان شالله با هم بریم کربلا این یه مصرع رو بخونیم با همدیگه من از دعای مادرت زهرا رسیده ام به کربلا آقا ⏪بوی محرم داره میاد، همتون دلتنگ حرم امام حسینید میدونم، خوش بحال اونایی که دهه اول تو حرم اربابند به روی لب نوای چاووشه شرار غم تو سینه میجوشه تنگه دلم برای شیش گوشه منم غلام مادرت زهرا منم گدای خواهرت آقا میخوام بیام حرم همین حالا حسین زهرا جوونیمو میدم برای تو تا که بیام به کربلای تو
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام و اول مظلومه عالم صدیقه کبری فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، جلب رضایتشون عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بفاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها ده مرتبه یا الله،،، حاجات رو مد نظر بگیرید فرج امام زمانمون در راس همه حاجات، شفای همه مریضها (همه باهم) (أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء)َ 1). فرج امام زمان(عج) ما معجل بفرما. 2). قلب نازنین آنحضرت از همه ما راضی و خشنود بفرما. 3 ). این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن، از همه ی ما به کرمت قبول بفرما. 4 ). خدا به بیمار مدینه، مرضای اسلام، ملتمسین دعا، مریض مد نظر، شفای عاجل عنایت بفرما. 5 ). شب اول قبر امیرالمؤمنین و زهرای مرضیه به فریاد همه ما برسان. 6 ). آرزومندان عتبات و عالیات، مدینه منوره، مکه مکرمه به آرزوشان برسان. 7 ). حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب در حفظ و پناه خود موید و منصور بفرما. 8 ). خدا به آبروی مادرمون زهرای مرضیه قسم، شر وهابیت، تکفیری ها، داعشی ها، دشمنان اسلام به خودشون برگردان. 9 ). هر که در این مجلس آمده حاجتی داره حوائج مشروعه این جمع برآورده به خیر بفرما. 10). اموات این جمع پدران، مادران، حق داران، ببخش و بيامرز. 11). ثوابی از این مجلس و محفل به روح همه اموات، گذشتگان، پدران، مادران، حق داران عائد و واصل بفرما. 12). بالنبی و آله بخوان سوره الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات. ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
. بسمه تعالی # نمونه مقدمه ورود به دعای ندبه # مدرس : محمدرضاشمسی ____ قبل از شروع دعای ندبه دعای فرج امام زمان (عج) الهم کن لولیک الحجه بن الحسن را می خوانیم و در پایان دعا ذکر یا صاحب الزمان را می گوئیم تا همه تکرار کنند. سپس شعرزیر را👇 بصورت دشتی می خوانیم : بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا اباصالح بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح بیا ای وارث حیدر که زخم سینه ی زهرا به شمشیر تو می گردد مداوا یا اباصالح (کیا امروز با امام زمان کار دارن هرکجا نشستی مدد بگیر از مولات امام زمان ) یا ابا صالح مددی مولا (3بار) در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته که اینجا مادرت افتاد از پا یا اباصالح (ازاین قسمت 👇باید سوز شعر بیشتر بشه) بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان وای ، وای ، که جایش مانده بر بازوی زهرا یا اباصالح میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا (مگه میشه امام زمان به محفلی که نام مادرش زهرا برده میشه نگاه نکنه ) میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا بگو آندم چه حالی داشت مولا یا ابا صالح (حالا هر کجا نشستی امام زمانت را صدا بزن این لحظات تو پرونده اعمالت داره ثبت میشه ) یا اباصالح مددی مولا (صدا صدای این جمعیت نیست ا ) یا ابا صالح مددی مولا (3بار) (بعدش با بسم الله الرحمن الرحیم دعای ندبه را شروع می کنی ) # شاعر : استاد سازگار . 👇 این الطالب بدم المقتول بکربلا... صاحب عزا کجایی، کی می شود بیایی در صبح آشنایی، ای جلوه خدایی در ماتم عزای، کرب و بلا نشستی ای یار کربلایی، گویم سرت سلامت از دیده خون فشانی، در ماتم حسینت ای منتقم کجایی، گویم سرت سلامت یا امام زمان من نمیدونم کدوم مصیبت کربلا بیشتر دل شما رو می سوزونه ... اون چه مصیبتیه که در زیارت ناحیه مقدسه می فرمایید؛ شب و روز در مصیبت جد غریبم حسین گریه می کنم، اگه اشک چشمام تمام بشه خون گریه می کنم... وقتی از امام سجاد(ع) سوال شد در کجای حادثه کربلا بیشتر به شما سخت گذشت، سه بار فرمود؛ الشام الشام الشام. امان از مصیبت اسارت عمه جان شما زینب... آه بمیرم، برای اون لحظه ای که امام حسین از اسب بر زمین افتاد... تا اون نامردها دیدند دیگه کار آقا تمومه، دیگه توان نداره، هلهله کردند... به سمت خیمه های اباعبدالله هجوم بردند... این زنان و کودکان بی پناه سر به بیابونها گذاشتند... امان از مصیبت اسارت اهل حرم... امان از تازیانه ... امان از زخم زبان و دشنام... ای حسین... حسین آرام جانم حسین روح و روانم دگر طاقت ندارم حسین بی تو نمانم حسین بی تو چه سازم.... منظر دلهای ماست کرب و بلای حسین مرغ دل ما زند پر به هوای حسین تشنه گه کربلا مهر و مدد زد به عشق جنت اعلای دل صحن و سرای حسین ملک سلیمان بود در نظرش بی بها هر که گدایی کند پیش گدای حسین بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا تشنه آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا گریز دعای ندبه چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی اشکم شبیه خون جگر شد نیامدی گفتند که جمعه می رسی از راه عمرم در این قرار به سر شد نیامدی ای یادگار علی و نور چشم فاطمه ای آخرین ذخیره طاها نیامدی یا صاحب الزمان... آی مردم ... صبح جمعه همه با یه امیدی اومدید و امام زمان و صدا می زنید... خدا امید هیچ بنده ای رو نا امید نکنه... اما بمیرم برای اون آقایی که کنار نهر علقمه امیدش نا امید شد... یا ابالفضل... به اهل حرم قول داده بود آب بیاره... مشک رو پر از آب کرد سوار بر مرکب به سوی خیام حرکت کرد... از روبرو کسی جرئت نداشت بیاد، نانجیبی از پشت درختان حمله کرد و با یک ضربه شمشیر دست راست قمر بنی هاشم رو قطع کرد... مشک رو به دست چپ داد... هنوز امید داشت... دست چپ رو هم قطع کردند... خم شد و مشک را به دندان گرفت ... هنوز در دل امید داشت... اما ناگهان تیری آمد و بر مشک نشست و آبها بروی زمین ریخت... آه امید آقا ابالفضل نا امید شد... از حرکت ایستاد(انگار بدون آب دیگه نمیخواد به خیمه ها برگرده)... تیر دیگری بر چشم قمر بنی هاشم نشست... یه نامردی با عمود آهنین چنان بر فرق ابالفضل زد.... یا امام زمان عموی شما دست در بدن نداره... از بالای اسب با صورت بر زمین افتاد... اینجا بود که صدای ناله ابالفضل بلند شد... «یا اخا ادرک اخاک» ای حسین برادرت را دریاب... حسین خودش رو بالای سر برادر رساند... صدا زد داداش؛ پاشو بریم به خیمه نذار که دشمن به ما بخنده داداش؛ آب به خیمه نرسید فدای سرت حسین قامتش خمید فدای سرت صدا زد حسین قسم ات میدم تا من جان در بدن دارم منو به خیمه نبری... آخه من به سکینه قول داده بودم آب برم ولی نشد ای حسین
دلی که در همه حالت تو را صدا کرده به حتم حضرت زهرا بر او دعا کرده دلی که مهر شما را نداشت در دنیا نمازِ واجب خود را دگر قضا کرده تمام صحبتِ این دیوانه همین باشد کدام عقل سلیمی تو را رها کرده ؟ تو را اگر که کسی از خدا جدا دانست یقین که خون خدا را ز حق جدا کرده به هر کجا که تو رفتی بهشت نام گرفت که با تو در همه عالم خدا چه ها کرده صفا و مروه دگر لذتی نخواهد داشت برآنکه با حرمِ کربلا صفا کرده به زیر قبه تو تا دعا قبول شود تمام حاجت ما را حرم روا کرده اگر چه خاکِ حریمت ز خون حنجر توست به یمن خاک تو حق درد را دوا کرده برای بوسه به تو خواهرت دوید حسین که دید جسم تو را شمر جا به جا کرده
جز در ِ خانه ی زهرا خبری جایی نیست به خدا جای دگر این همه زیبایی نیست مرده دل ها به خدا جز در ِ بیت الزهرا هیچ جایی خبر از فیض مسیحایی نیست هیچ کس جز پسران و پدر و همسر او تا قیامت به جهان لایق آقایی نیست زد پدر بوسه به دستش که بفهمند همه هیچ کس همچو نبی،  حضرت ِ زهرایی نیست آی دنیا نتوانی دل حیدر ببری آنکه دنیاش بُوَد فاطمه دنیایی نیست یک تنه با همه جنگید و به اثبات رساند حیدری های جهان را غم ِ تنهایی نیست داده است او پسر و جان و جوانی اش را تا بدانند همه جز علی آقایی نیست آه آن سیده که روی گرفته از کور زدنش در وسط کوچه تماشایی نیست بشکند دست عدو ؛ نور دو چشمان نبی در دو چشمش اثر از قدرت بینایی نیست
reza_helali_donyae_man_aghay_man 128.mp3
2.33M
دنیای من آقای من اللهم الجعل محیای محیای من من برای تو گریه میکنم تو برای من آقای من حسین حسین سامون بده لیلای من یک خبری به مجنون بده من که مُردم کرب و بلاتو نشون بده میگم عاشقم اما خودم بهتر میدونم که نالایقم کدوم عاشقی؟  من که همیشه برای تو آینه ی دقم کجا عاشقم؟ دوا بده درد بده هرچی دارم ازم بگیر به من یه کربلا بده سامون بده آقای من اللهم الجعل محیای محیای من حسین حسین نیمه شبه و خلوته تموم شهر کربلا بعد یه روز باشکوه خوابن همه مسافرا اما دل خراب من بازم شده مست یکی تو گوش من میگه ♫♫♫♫ شعر کامل مداحی دنیای من آقای من اللهم الجعل محیای محیای من با صدای عبدالرضا هلالی♫♫♫♫
زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست - پهلوی او‌ هم‌ بشکند - زخمی است ، اما هست سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم! منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟! زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟! زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم می دانم از بس درد داری ناتوانی تو اما عزیزم با علی باید بمانی تو با من بیا این روزها غوغاست در خانه زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم باید بمانی بار غم برداری از دوشم زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری الجار ثم الدار می‌خواندی تو قبل از این حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش شاعر:
باز هم فصلِ اشک، فصلِ عزاست صاحبِ روضه حضرت زهراست وسطِ روضه، روضه‌خوان می‌گفت: فاطمیه، شروعِ عاشوراست فاطمه انتهای احساس است معدنِ نور و کوهِ الماس است بانوی داغ‌دیده‌ی یثرب معنیِ غربتِ گلِ یاس است آه، از ختمِ روزِ فرّخِ او اشک‌های نشسته بر رخِ او سیلیِ جای‌مانده بر رخسار از سلام بدونِ پاسخِ او سایه‌ی بر روی سرِ ما بود حضرتِ عشق، باورِ ما بود ایستادن، به پای امرِ ولی، این فقط جرمِ مادرِ‌ ما بود با شما قصدِ گفت‌وگو دارد بغضِ غم‌بار در گلو دارد جلوی چشمِ بی‌تفاوتِ شهر نزنیدش که آبرو دارد گریه‌ای بی‌جواب باقی ماند سوخت خانه، خراب باقی ماند در هجومِ بلا، به پشتِ در از گلِ من، گلاب باقی ماند با مصیبت گرفته خو، زهرا سخت، رنجیده از عدو، زهرا بدترین جای ماجرا، این است: از علی هم گرفته رو، زهرا آی مردم! مقام دارد او شأنِ هم‌چون امام، دارد او پیشِ چشمِ حسن، دگر نزنید به خدا احترام دارد او بر شما قومِ پست، بادا ننگ لعن و نفرین به مردمِ صدرنگ خونِ غیرت چرا نمی‌جوشد؟ آینه آمده مقابلِ سنگ ظاهرا گرچه چادرش خاکی‌ست اهلِ این خاک نیست، افلاکی‌ست دست بر دامنش فقط بِشَوید مظهرِ‌مهربانی و پاکی‌ست آه، هنگامِ مرگِ مهتاب است دمِ آخر، چقدر بی‌تاب است از برای قتیلِ لب‌تشنه در تمنای جرعه‌ای آب است
. بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم این صدای ناله زهراست می آید به گوش از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم خون محسن می‌چکد از آن درِ آتش زده خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین) تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را می‌کشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم زینبی که سایه اش را چشم نا محرم ندید شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم عبدالحسین میرزایی ✍ ................................................................
. سلام الله علیها چه کنم گر نکنم نالۀ پنهانی خویش خود هویداست غمم از دلِ طوفانی خویش همدم غربت من دیدۀ بارانی خویش دل پرشان شدم از یار پریشانی خویش آه از سینۀ پر شعلۀ من برخیزد از دو چشمان ترم خون جگر می ریزد شعله بر هستی من بعد نبی انداختند سوختند خانه ام و خانۀ ظلمت ساختند همره توسن غفلت به حریمم تاختند باختند آخرت و سوی جفا پرداختند عاقبت حق علی بعد نبی پامال شد الف قامت زهرای نبی چون دال شد ریختند پشت در خانۀ من نا مردان هتک حرمت بنمودند حریم قرآن کینه کردند و رساندند به لبهایم جان دست من بسته و بستند دو دستم ریسمان با لگد پهلوی زهرای مرا بشکستند پشت در سینۀ زهرای مرا هم خستند آه از ضربۀ سیلی که به رخسارش زد بر رخِ فاطمه با کینۀ سرشارش زد ضربۀ سیلی خصمانه به دیوارش زد بعد آن در پَسِ در تیزی مسمارش زد صورت فاطمه ام گشت از آن ظلم کبود به خدا مزد رسالت که به این حال نبود جز مَنِ خانه نشین نیست کسی تنهاتر نیست چشمی به جز از دیدۀ من دریاتر غصه ای نیست چُنان غصه من بالاتر غیر زهرا نَبُوَد بهر علی زهراتر چند ماهی ست که افتاده به بستر یارم کار او گریه شده ، ناله زدن شد کارم همچو شمعی ز اِلَم پیکر او آب شده گریه بسیار،ولی اشک چو خوناب شده آنقَدَر درد کشیده ست که بیتاب شده رُخَش از غصه چُنان چهرۀ مهتاب شده باورم هیچ نباشد که رود از بَرِ من سخت باشد غم بی مادریِ دخترمن ...............................................................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
300K
باذن الله و باذن مولاتی فاطمه الزهرا سبک زمینه فاطمیه ۱۴۰۱ رد خون تو بسترت می کشه منو اشک چشم و درد سرت می کشه منو اینکه تو خونه این روزا فاطمه‌ی من رو میگیری از حیدرت می کشه منو میکشه منو غمت اب شدن نم نمت دق می کنم اخر از غصه‌ی قد خمت بگو چیکار کردن که می سوزی تو تب میپره هی از خواب چرا حسن هرشب این سکوت روز و شبات می کشه منو اشک چشمای بچه هات می کشه منو مثل آتیشِ بسترت می سوزه دلم غربت عجیب نگات می کشه منو تار شده بازم چشات جون نداری تو صدات واسه دل من که نه واسه دل بچه هات فقط یه بار دیگه پاشو از این بستر میگذره این روزا تو میشی باز بهتر غصه و غم رفتنت می کشه منو این کبودیای تنت می کشه منو خون مونده رو میخ در می کشه منو جای خالی محسنت می کشه منو از زمونه دلخوری خسته ای می خوای بری کاش بشه نری ولی انگاری مسافری قرار بعدی مون غروب عاشورا وقتی که تو گودال میره حسین ما سبک:حامد محمدی شعر:وحید محمدی، حامد محمدی
🏴 🏴 ✍شاعر:رضا نصابی 🎤مداح :کربلایی محسن صائمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ جوونه من کجا داری میری یاره قد کمونه من ببین التماس و از دو چشمه خونه من جوونه من بمون زهرا بری میشه ویرونه این اشیون زهرا بی تو من ندارم دیگه هم زبون زهرا بمون زهرا بمون زهرا نزار فاصله بیا فته بینمون زهرا تو جوونی تو شدی چه قد کمون زهرا بمون زهرا نداری نا کاره خونه می کنی به زحمت ای زهرا معلومه همین روزا می افتی تو از پا ببین بانو نمونده برای پهلوونه تو نیرو نمونده دیگه توونی توی این زانو ببین بانو. کبوده روت ورم کرده بد جوری عزیزه من بازوت نداری تو خواب دیگه از درده این پهلووت کبوده روت شکسته پر دوباره بگو بخند تو زهرا با حیدر نپوشون کبودیه چشاتو با معجر چه بد می زد تورو وحشیونه پشت در نامرد می زد تو افتادی رو زمین و داشت لگد می زد چه بد می زد نزن نامرد نزن اخه داره می بینه حسن نامرد دستت و بلند نکن به روی زن نامرد
صدا ۰۰۲_sd-۱۶۰.m4a
4.44M
دشتی خداوندا دلم صد غصه داره2 چه جوری این دلم طاقت بیاره 💔💔💔 خداوندا تویی دار وندارم 2 به کی بگم که من مادر ندارم چراغ خونه بودی مادر من2 فلک چه خاکی کردی بر سر من الهی ای فلک دیگر نگردی2 عزیز من به زیر خاک و کردی مادر،،،، جوون بودی نه وقت رفتنت بود2 نه وقت زیر خاک و خفتنت بود سیاهه روزگارم بی تو مادر2 میسوزم بیقرارم بی تو مادر مگر مادر دیگه دوستم نداری? صدات کردم جوابم رو ندادی تورفتی سر روی خاکا میذارم کجا رفتی بگو دار وندارم خدا شاخه گلم از ریشه چیدن شنیدن کی بود مانند دیدن 🥀🥀🥀
تمام عمر به یادِ غمت عزادارم همیشه خون به‌دل از خونِ روی دیوارم *خدا برا هیچ مردی نیاره .. علی چه طاقتی داشتی جلو چشمت ناموست رو زدن ..* برای غربتِ من اشک ریختی شب و روز چقدر گریه به چشمان تو بدهکارم پس از تو خنده به من میشود حرام، بمان *خوش به حالِ اونایی که بلدن برا خانم داد بزنن .. آخه روزایِ آخر دیگه صداش بالا نمی اومد .. يُغْشَى عَلَيْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ (1) هی بیهوش میشد هی بهوش میومد ..* پس از تو خنده به من میشود حرام، بمان من از خوشیه زمانه فقط تو را دارم روزای آخر دیگه دست به دیوار راه می رفت .. هنوزم این خانم غریبه والا .. کجای عالم دیدی به تشییع هفت نفره باشه .. گفت اسماء دوست دارم بدنم رو تو یه چیزی پنهان کنند و به شانه بگیرن .. میخوام بگم خانم؛ مگه از شما دیگه بدنی مانده بود«حَتَّى صَارت کَالْخَیَال‏»!! (2) تو که دیگه آب شده بودی مادر .. بمان که جز تو کسی نیست فکر بی کسی ام بمان تمام سپاهم! بمان علمدارم! من از مدینه و دیوار و کوچه یک همسر و یک پسر ز در و میخ آن طلبکارم تو سوختی و فقط سهم من تماشا شد دگر ز شرم تو مانند ابر می بارم .. *رحمت خدا به مستمعی که برا خانم بلند بلند گریه کنه .. دیگه حسن شبای آخر سر به دیوار میذاشت صدا میزد جوان نَنَه .. خودت باید روضه خوان باشی ..( زبان حال بگم!) درد اینه خودش گیسوانِ بچه هاش رو شانه زد .. خودش بچه هاش رو شستشو داد .. گفت فضه تنورِ خانه رو روشن کن میخوام برا بچه هام نان بپزم .. میخوام چند روز بچه هام دست پختِ مادرشون سرِ سفره باشه .. (ذوقیه این حرفا ..)* سپر برای تو دادم،خودت شدی سپرم دگر پس از تو زتیغ و غلاف بیزارم *اهل گریه کجا نشستن بگم صدا ناله ت بلندشه ..* سپید بختی مان را نظر زدند آخر عروس خانه من تا ابد عزادارم شاعر : *گفت علی:* پای نامحرم میان خانۀ ما باز شد باتمام قدرتم مانع شدم اما نشد علی من همونی بودم که از نابینا صورتم رو میپوشوندم (3) .. اما پشت در گفت اگه علی بیرون نیاد خونه رو با اهلش آتش میزنم .. (4) آنچنان محکم به در زد سخت پهلویم شکست بعد از آن زهرا برای تو دگر زهرا نشد .. ریسمان را باز میکردم مغیره سر رسید *گذشتگان و اسیرانِ خاک فیض ببرن .. گفت اگه علی رو رها نکنی گیسوانم رو پریشان میکنم، نفرین میکنم .. سلمان میگه هنوز نفرین نکرده دختر پیغمبر دیدم ستون های مسجد شروع کرد به لرزیدن .. گرد و غبار بلند شد هرجور بود علی رو رها کردن .. شب حمعه ست بریم کربلا .. اینجا سلمان جلو آمد عرضه داشت شما دختر رحمت للعالمینی .. به اهل مدینه و شیرخواره هاش رحم کن بی بی .. اما میخوام بگم بی بی جان کربلا پسرت شیرخوارش رو دست گرفت .. ببینید رویِ دستم بی قراره سراغِ آبُ با چشماش میگیره همه درنده ها سیرابند و اما داره از تشنگی بچه م میمیره حرمله میگه من میخوام سر از تنش جدا کنم .. وقتی که پرپر میزنه هی باباش رو نگاه کنم .. دلمون خیلی هوای کربلا کرده .. ۲ ساله اربعین نرفتیم جگرمون داره میسوزه حسین .. آرزو داریم امسال بیاییم کربلات آقا .. یه جوری حرمله زد با سه شعبه سرِ نازِ تو رویِ دوشم افتاد صدای شیونی از خیمه اومد گمانم مادرت از قصه جون داد *گفت علی جان، پسرم :* ز داغ تو آتش به خلقت کشیدم در این دشت بسیار محنت کشیدم خودم قبر کندم، خودم دفن کردم خودم تیر را از گلویت کشیدم به قدری که زه را کشید آن کمان دار همان قدر من آهِ حسرت کشیدم منی که جهان میکشد منتم را از این مردم پست منت کشیدم! زدند و بریدند با خود نگفتند برای تو شش ماه زحمت کشیدم صدا زد اگه به من رحم نمی کنید به این طفل رحم کنید .. يا قَومِ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ .. (5) هرچی نفس داری بگو حسین .. منبع: 1)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ج‏3، ص: 362 2)دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۳۲ 3)مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص91 4)بحار الأنوار ،علامه مجلسی، ج‏30، ص290 5)تذكرة الخواص‏؛ سبط ابن جوزی:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21-shahid-toorajizadeh4-www.rasekhoon.net-2.mp3
10.46M
🎤 بانوای شهیدمحمدرضاتورجی زاده شادی روح شهدا صلوات اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوا هوای حسینیه ها شب جمعه رسیده این دل من تا خدا شب جمعه شب زیارت مخصوص سیدالشهدا شب زیارت ارباب ما شب جمعه حوائج همگی مستجاب خواهد شد رواست حاجت دل با دعا شب جمعه "حسین" گفتم و در بین روضه می شنوم صدای مادر سادات را شب جمعه خدا کند که همین روزها حرم باشم خدا کند برسم کربلا شب جمعه حرم بیایم و بر سینه مُهر غم بزنم کنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم