5)zamine-fatemie-shab2-14020905.mp3
16.25M
زمینه/دیگه مطمئن شدم...
کربلایی محسن محمدیپناه
#فاطمیه
#زمینه #حضرت_زهرا
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه 🎤
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
دیگه مطمئن شدم که داری میری نمیمونی
نیمه شب دیدم داری اشهدتو آروم میخونی
دلخوشی فرسنگ ها از خونه ی ما دوره زهرا
کی میگه ایوب اندازه ی من صبوره زهرا
نمیتونم
شاهد درد کشیدنت باشم
شرمندتم من تاهمینجاشم
کاشکی برا زخمات بمیرم
چه سنگینه
میدونی واسه چی پریشونم
اینکه تو رو زدن توی خونم
نشد جلوشون بگیرم
(دعا کن واسه من زهرا که راحت شم از این دنیا)
_________
گاهی وقتا حرف آدم مثل عقده تو گلوشه
وقتی میبینه عزیزش روی بستر روبروش
یع غمایی هست تو دنیا مرد از پا در میاره
مثلا اینکه عزیزش تاب ایستادن نداره
خودم دیدم
شلاق با بازوت کلنجار رفت
محسن که بین در و دیوار رفت
از فرط غم چشامو بستم
منم حیدر
که درب خیبرو در آوردم
هیچ جا به آبروم خم نیاوردم
ولی توی کوچه شکستم
(بگو هر چی میخوای اما حلالم کن نگو اما)
_________
مردمی که عمری چشم دیدن ما رو ندارن
برا خونشون میان از اینجا هیزم بر میدارن
میدونستی بی حیایی که تو رو از من گرفته
نامه داده کشتن خانومم رو گردن گرفته
توی نامه اش
نوشته بین کوچه غوغا شد
محکم زدم انقدر که در وا شد
امیر زهرا پشت در بود
توی نامه اش
نوشته زهرا رو تا شناختم
لگد زدم بچه اش رو انداختم
از کینه قلبم شعله ور بود
شاعر بند اول و دوم: #رضا_شریفی
شاعر بند سوم: #امیر_طلاجوران
۱۴۰۲/۰۹/۰۵
.
.
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#بعدازشهادت
#غزل
دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود
بیوجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود
جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب
بی تو جز خون جگر در دیده ی زهرا نبود
دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را
جای پنج انگشت سیلی بر رخت پیدا نبود
جان بابا نقش این سیلی گواهی میدهد
هیچکس مثل من و مثل علی تنها نبود
دخترم روزی که بر ماه رخت سیلی زدند
هرچه میپرسم بگو آیا علی آنجا نبود؟
جان بابا بود امّا دستهایش بسته بود
چارهای جز صبر بین دشمنان او را نبود
دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند
شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟
جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود
ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود
دخترم با آن همه احسان که دید امّت ز من
بوسه گل میخ در اجر ذوی القربا نبود
جان بابا خانه ما پر شد از دشمن ولی
هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود
#استاد_غلامرضا_سازگار ✍
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
شور : میون روضه ها - حاج محمدرضا بذری.mp3
3.5M
شور: میون روضه ها
حاج محمدرضا بذری
📆شب دوم مراسم فاطمیه اول
۱۴۰۲/۰۹/۰۴
📜#عجل_علی_ظهورک_یا_صاحب_الزمان
🎙 #شور از #حاج_محمدرضا_بذری
🗓شب دوم فاطمیه 75روز 1402
📍 #حضرت_زهرا "سلام الله علیها"
میون روضه ها تو رو قسم میدیم همه
به حق خون حنجر حسین فاطمه
به دستای بریده ی امیر علقمه
از غصه ی دوری تو بر لب رسیده جان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
تورو به اشک خواهری که مونده بی پناه
به ناله های دختری که شد تنش سیاه
به گریه های مادرت کنار قتلگاه
میون گریه ها میگیم الغوث و الامان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
شاعر :#مهدی_نظری✍
.
شور : لذت فاطمیه - حاج محمدرضا بذری.mp3
8.22M
📜 لذت فاطمیه...
🎙 #شور #حاج_محمدرضا_بذری
🗓شب دوم #فاطمیه 75روز 1402
📍 #حضرت_زهرا "سلام الله علیها"
لذت فاطمیه
که میشی با مادرت هم صحبت فاطمیه
جوابتو میگیری بی نوبت فاطمیه
تو مادر آسمون مادر لیل و نهاری
نگام کن مثل محمد هادی ذوالفقاری
من افتادم ته چاه بازی روزگار
من کجا و حال اشک آسید مجتبی علمدار
اغثینی من جامونده رو پس کی میبینی
غیرت فاطمیه
وقت رجز خوندن با هیبت فاطمیه
بکو بگیره دشمنت لکنت فاطمیه
قسم به حرمت قطره خون طفل رضی
قدس و پس میگیریم و بعد دسته جمعی میریم بقیع
فقط یه شوخی سد گنبد آهنین
له میشه تل آویو زیر پای لشکر اربعین
اغیثینی خودت مادر بساط ظلم رو میچینی
شاعر: حجت الاسلام #یوسفی✍
۱۴۰۲/۰۹/۰۴
.
📜 چند روزی می شود با بغض صحبت می کنی
🎙 #روضه #حاج_محمدرضا_بذری
🗓شب دوم #فاطمیه 75روز 1402
📍 #حضرت_زهرا "سلام الله علیها"
السلام علیک یا اهل بیت النبوه وموضع الرساله
السلام علیک یا مهدی و علی آباءه
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
دیگر چرا اجل؟ به خدا که همین فراق
عکس مرا به سینۀ دیوار میزند
حالم شبیه حال بد مجرمیست که
سیلی نخورده دست به اقرار میزند
چون ورشکستهای شدهام که به هستیاش
چوب حراج از سر اجبار میزند
بر روی من حساب نکن جمعۀ ظهور
سنگت به سینه، نوکر غمخوار میزند
خون هزار عاشق این شهر پای توست
خال لب تو دست به کشتار میزند
با اینکه رو به قبله شدم، دلخوشم هنوز
گاهی سری طبیب به بیمار میزند
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
خیلی بد است، کارگر از کار میزند
لعنت به نانجیب مدینه که بیهوا
سیلی به پابه ماه عزادار میزند
چون روز روشن است از امروز کوچهاش
فردا سهساله را سر بازار میزند
پنجاه سال بعد به اسم سهشعبهای
مسمار را به چشم علمدار میزند
چند روزی می شود با بغض صحبت می کنی
روشنای خانه ام! کم استراحت می کنی
*فضه میگه اونقدر زهرای مرضیه گریه میکرد
گاهی تو راه رفتن جلوشو درست نمیدید
گریه زیاد چشم رو تار میکنه
تو روایت داریم
امام صادق فرمود اینقدر مادر ما گریه کرد
زنای مدینه میومدن به مادر ما میگفتن تو مارو اذیت میکنی
اینجور گریه میکنی
فرمود دیگه بعد از اون مادر ما میرفت سر مزار شهدا گریه میکرد
باکیه العین یعنی همین
یعوق چند سال آدم ابوالبشر چند سال؟
اما مادر ما 75 روز گریه کرد
این چه گریه ای بود
امیرالمومنین فرمود اومدن گفتن مردم میگن
بگو فاطمه یا روز گریه کنه یا شب گریه کنه
فاطمه زهرا فرمود اینا نمیدونن
من چند روزی مهون نیستم
چند روزی می شود با بغض صحبت می کنی
روشنای خانه ام! کم استراحت می کنی
با همان دستی که بالا هم نمی آید دگر
روزیِ افلاک را هر صبح قسمت می کنی
هم میان کوچه ها و هم میان شعله ها
با علی جای تمام شهر بیعت می کنی
این منم از رو گرفتن های تو دق می کنم
این تویی در خانه ات احساس غربت می کنی
روضه سبکی: #زمزمه
داره میسوزه همه دنیای علی
داره آب میشه جلو چشمای علی
*ناحله الجسم *
نفس که میکشه تیر میکشه دنده هاش
حرف که میزنه میلرزه مادرم صداش
بمیرم براش کبوده زیر چشاش
کاش تموم میشد تموم ناله هاش
کاش که خوب میشد کبودی چشاش
کاش میشد نلرزه دیگه دست وپاش
چقدر سخته که مادرت جوون بمیره
چقدر سخته که روشو از بابات بگیره
دلم رنجوره داره میشوره بابا
در و دیوار و خون مسمارو خدا
در و که میبینه آب میشه از خجالتش
خون رو که میبینه میجوشه خون غیرتش
میشه خون دلش امون از این غربتش
کاش بابا نبود ببینه خونه رو
حمله ی شدید و وحشیونه رو
صحنه سیلی و تازیونه رو
بابا جون میداد روی زمین تا مادر افتاد
بابام جون میداد رو مادرم تا که در افتاد
fatemie01_shab02_14020904(02).mp3
38.43M
#روضه_حضرت_زهرا
حاج محمدرضا بذری
کربلایی جبار بذری
📆شب دوم مراسم فاطمیه اول
۱۴۰۲/۰۹/۰۴
.
#پیش_زمینه
▪️شب اول #فاطمیه اول ۱۴۴۵ | دوشنبه ۶ آذر ۱۴۰۲
🎤حاج محمد رضا بذری | زمینه | #به_عزت_شرف_لااله_الاالله
▫️#تشییع_شبانه
به عزت و شرف لا اله الا الله
به پشت تابوت مادر افتادی راه
گرفته غسل زهرا قوتم رو
می بینی توی این شهر غربتم رو
گریه کن به غریبیه بابات زینب
گریه کن ولی در نیاد صدات زینب
گریه کن توبرای داداشات زینب
گریه کن
همه دنیامو گرفتن
خواب شب هامو گرفتن
خدا زهرامو گرفتن
واااا وای زهرام وای دنیام
قرار نبود اینجوری بری ای قرارم
دلم نمیاد که اینجا تنهات بذارم
رسیده وقت تلقینت عزیزم
چجوری روی جسمت خاک بریزم
رحمی کن ببین التماسمو نرو
رحمی کن من چیکار کنم مدینه رو
رحمی کن ببین گریه های حیدرو
رحمی کن
(من که یک قرص پرم رفت
پشت اون در پسرم رفت
وای چه خاکی به سرم رفت)2
همه دنیامو گرفتن
خواب شب هامو گرفتن
خدا زهرامو گرفتن
واااا وای دنیام وای زهرام
یه راه برگشتی پیش پای حیدر نیست
باید برم خونه ای که دیگه مادر نیست
نباشی وضعمون امشب چی میشه
جواب گریه ی زینب چی میشه
ای خدا با کدوم غمم کنار بیام
ای خدا چجوری سرمزار بیام
ای خدا که حسن میگه بذار بیام
ای خدا
توی کوچه راه میوفته
گاهی بی هوا میوفته
آخرش از پا میوفته
همه دنیامو گرفتن
خواب شب هامو گرفتن
خدا زهرامو گرفتن
4_5994442952598884649.mp3
2.93M
🎧#گزارش_صوتی
▪️شب اول فاطمیه اول ۱۴۴۵ | دوشنبه ۶ آذر ۱۴۰۲
🎤حاج محمد رضا بذری | #زمینه | به عزت و شرف
.
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
همینکه روح زخمیات، سبک شد از لباسها
زدند روی دستشان، مکاشفه شناسها
چه سایههای مبهمی نشسته زیر پلک تو
چه کرده با ظرافتت، غرور ناسپاسها
به وقت غسل، همچنان گوش تو زنگ میزند
تو را رها نمیکند هنوز این تماسها
جان سه تا امام را به لب رساندهای؛ مرو!
توجّهی نمیکنی چرا به التماسها؟
جز پر قو، چه بستری مطابق است با تنت؟
بیم خراش دارم از خواب تو روی یاسها
برو ولی حلال کن؛ جهان مزاحم تو شد
به درک تو نمیرسد شعور آسوپاسها
خدا در بهشت را، محو کند نبینیاش
مباد باز در دلت، زنده شود هراسها
به یاد قبر مخفیات چو ابر گریه میکنم
گاه که میروم سر مزار ناشناسها
تو درد و روضه نیستی؛ تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران، پرت شود حواسها
#کاظم_بهمنی✍
.
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#فاطمیه
#اعظم_کلیابی✍
باز هم دل، بی قرار روضهٔ مادر شده
باز حرف صورت و سیلی و میخ در شده
بازهم آتش به جان ما رسیده از دری
کز غم سوزاندنش چشم دو عالم، تر شده
حرف، حرف بغض و کینه از علی بوده فقط
آتشی کز کینه، پنهان زیر خاکستر شده
فاطمیه شد، مرور خاطرات درد و داغ
علت کون و مکان، تنها و بی یاور شده
فاطمیه شد که دل بر منبر اندوه و اشک
روضهخوانِ رنجهای دخت پیغمبر شده
مهدیِ صاحب زمان دارد به لب شور و فغان
آسمان ازاین مصیبت خاکِ غم بر سر شده
بین آتش سوخت زهرا، تا علی مانَد فقط
سورهی کوثر فدایِ ساقیِ کوثر شده
ای علی! مظلوم عالَم! جان فدای غربتت
بعد زهرا خود بگو از غنچهی پرپر شده
غیر تو مظلوم و غیر فاطمه مظلومتر،
نیست در عالَم، غمت از هر غم افزونتر شده
کی به پایان میرسد شبهای بی مهتاب تو
وعدهی دیدارتان درعالم دیگر شده
* *
دوستت دارم اگرچه روسیاهم روسیاه
لطفت امّیدِ منِ شرمنده در محشر شده
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#امام_زمان
#حضرت_زهرا
گریز می زنم از مادری به فرزندش
ز فاطمه، به گل نرگس ِ برومندش
گریز می زنم از وصفِ غربت زهرا
به وصفِ غربتِ موعود عترت زهرا
گریز می زنم از اشک دیده ی مادر
به گریههای ولیّ ِ زمانه ی داور
گریز می زنم از ناله های دُخت رسول
به ناله های امام زمان، اُمید بتول
گریز می زنم از مادری که شد مظلوم
به ظلمها که روا شد به آخرینْ معصوم
برای حضرت مهدیست مادرش الگو
به درد حضرت زهراست مهدی اَش دارو
رسد به دست امام زمان، به اذنِ خدا
همان درفش ِ جهادی که داشت خیرِ نِسا
زمین که خورد صدا زد: کجایی مادرجان!
برای یاری مادر، میآیی مادرجان؟!
به کوچه ها، به پس ِ در، به بسترش زهرا
به حال زار، یقیناً صدا زده او را
اگر برای حسین است صبح و شب، گریان
برای حضرت زهراست خونجگر، هر آن
ظهور،نقطه ی پایان حـُزن و درد و عزاست
ظهور، باعث خوشحالیِ دل زهراست
کسی که شرق به غرب جهان،حکومت اوست
سراجِ عزّت زهرا به طاقِ نصرت اوست
دعا کنیم بیاید نه بهر شادی ما
فقط به خاطر قلبِ شکستهی زهرا
#محمد_علی_نوری✍
#فاطمیه
#جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲
.
.
#حضرت_زهرا #فاطمیه
آن زمان که پشت در میسوخت مادر مثل شمع
گوئیا میسوخت یک دنیا سراسر مثل شمع
آب شد عالم برای چشم پر اشک حسن
تا جلوی چشم او شد آب، مادر مثل شمع
زد علی پر پر برای فاطمه پروانه وار
ذوب شد زهرا هم از غمهای حیدر مثل شمع
حکم دلدار است جان دادن به پای دلبرش
عشق یعنی سوختن از پای تا سر مثل شمع
شعلهی خوشبختی این خانه روشن بود، حیف
در مسیر تندباد افتاد آخر مثل شمع
روضههای فاطمه تفسیرشان قتل علیست
کل قرآن جان سپرد از داغ کوثر مثل شمع
غافل از حال دل پروانههای خویش نیست
گرچه دارد مادر ما شعله در بر مثل شمع
#میثم_کاوسی✍
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
.
بسم الله الرحمن الرحیم
رونق
بعد از تو خانه دیگر از رونق میافتد
چون خانهی بیمادر از رونق میافتد
باتو به هرترتیب رونق دارد، اما
تو میروی و آخر از رونق میافتد
هم خانهی حیدر ندارد بیتو لطفی
هم خانهی پیغمبر از رونق میافتد
بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند
با خطبههایت منبر از رونق میافتد
درد عجیبی نیست این خانهنشینی
چون مرغ بیبالوپر از رونق میافتد
حال علی آیینهی بیماری توست
بیتو جهان حیدر از رونق میافتد
بیمار باشی خانهات رونق ندارد
اما نباشی بدتر از رونق میافتد...
#مجتبی_خرسندی
#امام_زمان
#حضرت_فاطمه_سلاماللهعلیها
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
.
.
#حضرت_زهرا
گاه حتی در مصیبت آه کم می آورد
پیش بغض مرد گاهی چاه کم می آورد
زخم کاری باعث تحلیل نیرو می شود
شیر بین چند تا روباه کم می آورد
تکیه بر دیوار دادن چاره ی ناچاري است
سینه ی مجروح بین راه کم می آورد
در سپر بودن برای ضربه های بی هوا
مطمئنا قامت کوتاه کم می آورد
خانه بی مادر شبیه گور دسته جمعی است
مثل توحیدی که "الا الله" کم می آورد
چند روزی پشت ابر آستین پنهان شده
صورتی که پیش نورش ماه کم می آورد
داغ زهرا کوه را هم از کمر خم می کند
زانوی خیبر گشا هم گاه کم می آورد
فاطمه پشت و پناه اشک های حیدر است
بعد سرلشگر ، سپاه شاه کم می آورد
هیچ کاری بر نمی آید بغیر از صبر از
آنکه در احقاق حق همراه ، کم می آورد
#علی_کاوند ✍
#حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
#فاطمیه
#گروه_ادبی_یاقوت_سرخ
.
.
#حضرت_زهرا
همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه
شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه
گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه
سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه
به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض
همیشه آب خوردم لحظهی افطار با گریه
به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت
گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه
همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را
به جای شانه ات بر شانهی دیوار با گریه
دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من
نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه
شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد
چَکُش را میزند بر میخ در نجار با گریه
#سجاد_روانمرد
#غزل
#فاطمیه
.
(السّلام علیكِ یا فاطمةالزهراء)
#مزار_فاطمه
چنان ز سیلی ، نیلی عِذار فاطمه شد
که دهر، تیرہ به حال نزار فاطمه شد
میانه ی در و دیوار و ناوَک مسمار
نشانه، محسن نیکوعِذار فاطمه شد
ز ضرب در، که عدو زد به پهلوی زهرا
فغان فضّه فقط ، غمگسار فاطمه شد
ز سقط محسن معصومِ فاطمه نه عجب
که میخ غرقه به خون شرمسار فاطمه شد
عدو به رغم ولای علی و غصب فدک
زمینه ساز غم بی شمار فاطمه شد
علی که بعد نبی بود جانشین رسول
ز غصّه خانهنشین در کنار فاطمه شد
کنار چشمهی کوثر ، پیمبر خاتم (ص)
غمین و مویه کُنان داغدار فاطمه شد
نهان اگرچه بظاهر مزار فاطمه است
میان قلب محبّان ، مزار فاطمه شد
نه (شمس قم) شدہ گریانِ این غم جانکاہ
که چشم جنّ و بشر ، اشکبار فاطمه شد
شادروان سید علیرضا شمس قمی
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
صلے الله علیڪ یا بنت رسول الله
هوالفاطر
#سوڪ_صدّیقهء_طاهره_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
چون بر اوخصمِ قسم خوردهء دین راه گرفت
بانگ برداشت مــوءذّن که: خــدا ! ماه گرفت
کاینات است ازین واقعه در جوش و خروش
که کشیدن نتوان بارِ چنین درد به دوش
ماسِوا رفته فرو یکسره در بُهت و سکوت
که چه آید به سرِ عالم مُلڪ و ملکوت!
رزق را کرده دریغ از همه کس میکاییل
عَنقریب است که در صور دمد اسرافیل
چشم هستے نگران است که این واقعه چیست؟
وآن که دامن زده بر آتش این فاجعه ، کیست ؟
مو پریش ( آسیه) از خاڪ برون آمده است
به گمانش که دمِ کُن فَیَکون آمده است!
*( مریم) از خاڪ سراسیمه سر آورده برون*
*شسته با اشڪ ز رخسارهء خود گَردِ قُرون*
*کاتَشِ فتنه و آشوب دریغا تیز است*
*مگر این لحظه همان لحظهء رستاخیز است؟!*
این ( خدیجه ) است که فریاد زنان مے آید
مو کَنان ، مویِه کُنان ، دل نگران مے آید
کز چه رو رشتهء ایجاد ز هم بگسسته است
نکند قائمهء عرشِ خدا بشکسته است !
کیست در پشت در اے فضّه که جبریل امین
دوخته دیدهء حیرت زدهء خود به زمین
خانهء کیست که در آتش کین مے سوزد؟
نکند کعبهء ارباب یقین مے سوزد !
روز همچون شبِ مُظلَم به نظر مے آید
عمر هستے مگر امروز به سر مے آید
پاسخِ این همه پرسش ز درِ سوخته پرس
از درِ سوختهء لب ز سخن دوخته پرس
گرچه چون سوختگان مُهرِ سکوتش به لب است
لیکن از فرطِ برافروختگے مُلتَهَب است
مے توان یافت از آن شعله که بر خرمن اوست
که چها آمده از دست ستم بر سرِ دوست
از سقیفه است هنوز آتش آشوب بلند
دست بیداد رها ، پایِ عدالت در بند
تیغِ عریان خلافت به عداوت تیز است
خصم ، از پا فکن و صف شکن و خون ریز است
ان که آن روز در آن معرکه یارے مے کرد
سیلِ بنیان کنِ این حادثه جارے مے کرد
مخزنِ سِرِّ خدا را چو عدو سینه شکست
اه بر خاست بر افلاڪ که آیینه شکست
این همان آینهء غیب نماے ازلے است
که در او شعشعهء نور نبیّ است و ولے است
این همان سینهء سینا ست که در وادے طور
صد چو موسے ( اَرِنی) گو نپذیرد به حضور
این همان طور تجلّے است که هنگام شهود
بر رخ عارفِ سالڪ درِ اشراق گشود
حیف و صد حیف که این آینه را بشکستند
درِ اِشراق و تجلّے به رخ ما بستند
کاش آن دم که عدو مَرکبِ کین را مے راند
نبض هستے به همان دم ز تپیدن مے ماند
نوبت دَبدَبهء دشمن بد اختر بود
که عدو دایهء دلسوز تر از مادر بود!
شعر:استاد گرانقدر محمدعلی مجاهدی
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
السلام علیڪ یا فاطمة الزهرا
لاله ے نرگس عذار فاطمه
عطر گیسویت بهار فاطمه
یوسف گمگشته ے آل علی
اے مسیحاے تبار فاطمه
بهجت قلب رسول خاتم است
یاد تو اے گلعذار فاطمه
اے براهت مانده تا صبح ظهور
دیدگان اشکبار فاطمه
جلوه کن اے مه ز چاه انتظار
تا برآید انتظار فاطمه
امشب آقا کربلایے یا نجف
یا مدینه در کنار فاطمه
چارده گلدسته میسازد ز نور
اشکهایت بر مزار فاطمه
انتقام حق مادر حق توست
اے یگانه یادگار فاطمه
تا نفس در سینه ها جارے بود
شیعه باشد داغدار فاطمه
کاش میشد جان بیمقدار من
در رکاب تو نثار فاطمه
همنوا با ناله ے افلاکیان
شد «جهانی» سوگوار فاطمه
اسماعیل پورجهانے (جهانی) قم
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#صید_حرم
#شعر_آئینی_غزل
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﻔﺎﻕ ، ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﺻﺒﺢ ﻣﺪﯾﻨـــــــﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻡ ﺗﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﻫﯿﺰﻡ ﺑﯿـﺎﺭ ﻣﻌﺮﮐـــــــــﻪ ، ﺻﯿﺎﺩ ﺳﻨﮕﺪﻝ
ﺩﺭ ﺁﺷﯿﺎﻧﻪ ﺻﯿﺪ ﺣـــــــــﺮﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭِ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﭼـﻪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ
ﺯﻫﺮﺍ ﺗﻤــــــﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺜﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﮔﻠﻤﯿﺦ ﺩﺍﻍ ﻭ ﺿﺮﺏ ﻟﮕﺪ ، ﺳﻮﺯ ﺷﻌﻠﻪ ها
ﺍﻭ را ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺳﯿﻨـــــﻪ ﻭ ﭘﻬﻠﻮ ﺩﭼﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﺷﺐ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ، ﻏﺮﯾﺒﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ
ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧـــــﺎﮎ ﺑﻘﯿﻊ ﺍﺳﺘﺘﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺯﻫﺮ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﯼ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩ
ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﻏﻢ ﻫﺠــــﺮﺍﻥ ﯾﺎﺭ ﮐﺮﺩ
ﺩﺭ ﺣﯿﺮﺗﻢ "ﮐﻤﯿﻞ" ﮐﻪ آﻦ ﻗﻮﻡ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﻔﺎﺭﺷﺎﺕ ﭘﯿﻤــــــﺒﺮ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩ !
شعر: ﮐﻤﯿﻞ کاشانی
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
Shab2Fatemieh2-1401[01].mp3
14.61M
#زمزمه
#حاج_میثم_مطیعی
#شهادت_حضرت_زهرا_س
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتم دلم، تنگه برا
روزایی که بازی میکردی با من
چند وقته انگار خیلی سردی با من
گفتی نخواب، رو دست من
زینب! هنوز بازوی من کبوده
گفــــتـم بـرای رفـتن تو زوده
گـریه کرد، رو شـونههام، دیشب حسن
هر چقدر، گفـتم چی شد، نگفت به من
خونه شد خونهی غم، نرو نرو نرو نرو
از تو خواهش میکنم،نرو نرو نرو نرو
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بازم چرا، خونی شده؟
پیراهنی که صبح برات آوردم
از این همه غصه چرا نمردم؟
خسته شـدی، از بســـترت
پهلو به پهلو شدنت عذابه
از بس که زخمای تو بی حسابه
خواب دیدم، که خوب شدی،مثل قدیم
تا کی بـــرات، باید آخــــــه، گریه کنیم
تو رو به حسین قسـم، نرو نرو نرو نرو
از تو خواهش میکنم، نرو نرو نرو نرو
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یادش بخیر، با محســــنت
هی درد دل میکردی توی خونه
لالایی و قصـــههای شبونه
دیشب نگات، افتاد به اون
پیراهــن بچـــهگــــونه که دوختی
آروم آروم هی گریه کردی سوختی
میدونــــم، ولی هنــــوز، دلتنـگـشـــی
وقتـی که، اسـمـــــش میاد، آه میکشی
نرو با ایـــن ســن کـم، نرو نرو نرو نرو
از تو خواهش میکنم، نرو نرو نرو نرو
شعر:رضا یزدانی
─══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══─
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده
فاطمه علیهاالسلام، صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده
چادر به سر می کشید و در کوچههای مدینه، در تمام رهگذرهای هستی
حضور خدا را به کائنات، یادآور میشد
سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید
تا هجوم تندبادِ انکار، شمع یکتنه حقیقت را خاموش نکند
فرارسیدن ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد.
یافاطمه الزهرا
گره وا میکند از کار شیعه، گریه بر مادر
مگیر از ما خدایا روضه ی امّ ابیها را
#عاصی_خراسانی
#خط
ای مادر! دلتنگم.mp3
4.71M
وای مادر😭
ای مادر! دلتنگم، هواتو کردم
تو روضه باید، پی ات بگردم
قد خمت، عمر کمت، واسه کدوم، گریه کنم
مادرمی، میشه مگه، برات آروم، گریه کنم
تا اون روزی که، برات بمیرم
شبیه مولا، زبون می گیرم
وای من و وای من و وای من
ضرب در و پهلوی زهرای من
در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
گوشه ی چشم تو چرا شد کبود
فاطمه جان مگر على مرده بود
اى مادر، ممنونم، منو آوردى
تو خونه دستِ، حسین سپردی
بشین براش، پیرهن بدوز، که من به پات، زار بزنم
منو ببر، به قتلگاه، که پا به پات، زار بزنم
با این امید که، براش بمیرم
با ناله ی تو، زبون می گیرم
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
حسین من، حسین من
#ایام_فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_طاهری
رفتــــی و قــــــــــرار قلـب ما کم کردی
از ماتــــــــم خویش قامتم خم کردی
ای هستیِ مرتضی علی در یک شب
نه سال سُـــــرُور خـــــــانه را غم کردی
#امیررضا_فرجوند
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#پرستوی_علی
#فرازی_از_یک_ترجیع_بند
ای پرســــتو در آشـــــیانـه بمان
ای کـــبـوتـر مـپــــر ز لانـه بمان
به ســر مرتـضـــی ز هجـــرانت
تا نگـردد خـــراب، خـــانه بمـان
بانوی خــانه رحــــم کــن بر من
مرو از پیش من شـــــبانه، بمان
بی تو زینـب بـــهانه می گــیرد
تو بیــا و بـه ایـــن بهـــانه بمان
پیش من صحـبتی ز مـرگ مکـن
ای نگار مــن عاشــقــانه بمـــان
ای کـه در راه عــشــق بـر بازو
داری از ظالـمـان نشـــانه بمــان
روی از من نگیــــر و کـــمتر کن
نیمه شب گـریه مخـــفیانه،بمان
دلخـوشی را ز من مگــیـر ، مرو
با همــــان درد تازیــــانه بمـان
چشم وا کن که شدزچشم حسن
اشک،چون سیل غم روانه بـمان
جان محــسن قســـم مــرو زهرا
حقّ آن طـــفل نازدانــــه بمان
ز علی کــــــم بگـــــیــر رو بانو
قصـــه ی کوچـــــه را بگــو بانو
شعر: امیررضا فرجوند
─══༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅══