.❣﷽❣
🔷 #دوبیتی_امام_حسین_ع
🔶 #صلوات_امام_حسین_ع
دوّمین کریم مرتضی' را صلوات
پنجمین بهار هل أتی' را صلوات
خواهی که روی نیمه ی شعبان به حرم
خورشید بهشت کربلا را صلوات
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🔷🔶🔷
بر عرش دوباره زیب و زین آمده است
محبوب رسول ثقلین آمده است
از کنگرۀ عرش به ذکر صلوات
گفتند حسینیان حسین آمده است
#سیدهاشم_وفایی
🔷🔶🔷
امشب حسنات می فرستد زهرا
برشیعه برات می فرستد زهرا
درهای بهشت وا شده پس حتما
دارد صلوات می فرستد زهرا
#سیدمجتبی_شجاع
🔷🔶🔷
ای آن که تو را حُسن خداداد بود
میلاد تو جلوه گاه ایجاد بود
ما را به نگاه لطف خود شادان کن
امروز که قلب فاطمه شاد بود
🔷🔶🔷
امشب که فضا پُر است از بوی حسین
عطر گل سرخ آید از سوی حسین
ای فطرس پر سوخته احرام ببند
از بهر طواف کعبۀ روی حسین
🔷🔶🔷
ما ریزه خور خوان گل فاطمه ایم
پروردۀ احسان گل فاطمه ایم
خاریم ولی به یمن میلاد حسین
صد شکر که مهمان گل فاطمه ایم
🔷🔶🔶
از عشقِ حسین تا تکلّم کردند
قدسی نفسان باز تبسّم کردند
ازبهر زیارتِ حسین بن علی
در خاکِ قدوم او تیممّ کردند
(#سیدهاشم_وفایی)
🔷🔶🔷
تادین خداوند پی نصرت توست
عالم همه مدیون تو و خلقت توست
از عرش، خداوند جهان می فرمود:
برخیز حسین موقع بعثت توست
#سیدمهدی_وزیری
🔷🔶🔷
ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻳﻦ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﻴﻠﺎﺩ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﻭ ﺳﺠﺎﺩ
ﺑﺮﻣﻬﺪﻱ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ
.🔷🔶🔷
تبریک که ماهِ صلوات است این ماه
میلادِ سفینه ی نجات است این ماه
یعنی که از مقدمِ گلهای بهشت
لبریز ز خیر و برکات است این ماه!
#ه_محرابی
.🔷🔶🔷
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عطر نفس بقیه الله آمد
با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
🔷🔶🔷
افتخار الثقلین آمده است
به نبی نور دو عین آمده است
نور باران شده ایوان حجاز
عاشقان مژده، حسین آمده است
🔷🔶🔷
ساقی بزم ولائی تو حسین
چشمه ی آب بقائی تو حسین
محور دایره ی کرب و بلا
افتخارالشهدائی تو حسین
🔷🔶🔷
در دل افتاده عجب غوغائی
همه خیره به گل زیبائی
جبرئیل آمده با خیل ملک
تا بخواند به حسین لالائی
🔷🔶🔷
مرحبا ای شه فرزانه حسین
رونق خانه و کاشانه حسین
شمع پر نور همه انجمنی
جان عالم به تو پروانه حسین
🔷🔶🔷
ز آسمان صوت جلی می آید
شهسوار ازلی می آید
به زمین و به زمان مژده دهید
که حسین ابن علی می آید
🔷🔶🔷
عرشیان که به علی مانوسند
حافظان شرف و ناموسند
میهماندار گل زهرایند
همه از دست حسین می بوسند
🔷🔶🔷
شب میلاد و شب احسان است
آسمان روشن و نور افشان است
گفتم آنجا چه خبر، روح الامین
گفت در عرش حسین مهمان است
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
🔷🔶🔷
یک سوی ابوفاضل و یک سوی حسین
خورشید کنار ماه ، دیدیم به عین
یک دل نبود جای دو دلبر ، آری
الا دل ما که هست بین الحرمین
#میثم_مومنی_نژاد
🔷🔶🔷
تا بال وپر عشق به جانم دادند
در وادی عاشقان مکانم دادند
گفتم که کجاست کعبه ی اهل ولا
در گاه حسین را نشانم دادند
ناشناس
🔷🔶🔷
جان ها به فدات یا اباعبدالله
دنیا و مَمات یا اباعبدالله
در روزِ ولادتت بده عیدیِ ما
جانانه برات… یا اباعبدالله
#احمد_دلجو
🔷🔶🔷
از روی حسین تا نقاب افکندند
در کشور عشق، انقلاب افکندند
تبریک به توفانزدگانِ غم و درد
کشتی نجات را به آب افکندند
🔷🔶🔷
من در بر کشتی نجات آمدهام
در ساحل چشمهی حیات آمدهام
تا زودتر از زود گناهم بخشند
قبل از عرفه در عرفات آمدهام
🔷🔶🔷
سرچشمهی خیر و برکات است حسین
معراج صلات و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقهی عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
#سیدرضا_موید
🔷🔶🔷
خورشید در آسمان زهرا آمد
کشتی نجات سوی دریا آمد
هر کس پیِ دنیای خودش هست ولی
دنیای من امروز به دنیا آمد
#مجتبی_شکریان
🔷🔶🔷
حق برگ برات میفرستد امشب
کشتی نجات میفرستد امشب
فطرس دم گهواره ی ثار اللهاست
دارد صلوات میفرستد امشب
#عبدالزهرا
🔷🔶🔷
سائل امروز,عطا چند برابر دارد
دیده بر دستِ نبی؛فاطمه؛حیدر دارد
حسنی ها به خدا روزیشان بیشتر است
چون کریم حرم,امروز برادر دارد
#قاسم_نعمتی
🔷🔶🔷
بر ختم رسل نور دوعین است حسین
والله پناه عالمین است حسین
امضاء برات کربلا می خواهی
ذکر صلوات بر حسین است حسین
#سیدمهدی_حجازی
🔷🔶🔷
باشد همیشه سایه ی تو بر سرم حسین
با عشق در هوای حرم می پرم حسین
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
بر من ببخش از سر لطفت حرم حسین
آرمان صائمی
🔷🔶🔷
@navaye_asheghaan
.
#روز_پاسدار
سـرباز وطن بود و سپـاهی ، پدرم
مـی رفت به جنـگ با سیـاهی ، پدرم
در جبهـه ی حق بود علیـه باطل
حق را نفروخت هیچگاهـی ، پدرم
#محمدجواد_منوچهری✍
.
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ...🔸
آسمان جلوه ای اگر دارد
از نماز شب قمر دارد
شب ميلاد تو همه ديدند
نخل ام البنين ثمر دارد
آمدی و حسين قادر نيست
از نگاه تو چشم بر دارد
كوری چشم ابتران حسود
چقدر فاطمه پسر دارد
ای رشيد علی نظر نخوری
شهر چشمان خيره سر دارد
باب حاجات ، كعبه ی خيرات
بر تو و قدو قامتت صلوات
ای نسيم پر از بهار علی
ماه در گردش مدار علی
چقدر مشكل است تشخيصت
تا كه تو می رسی كنار علی
با تو يک رنگ ديگری دارد
شجره نامه ی تبار علی
دومين حيدر ابوطالب
صاحب غيرت و وقار علی
به شما ميرسد ذخيره ی طف
همه ی ارث ذوالفقار علی
ای علمدار و سر پناه حسين
حضرت حمزه ی سپاه حسين
كاشف الكربی و تمنا من
دستهای هميشه بالا من
تو بر اين خاكها بكش دستی
اگر اين خاک زر نشد با من
سر سال است مرد مسكينم
مكش از دست خاليم دامن
چقدر فاصله است ای دريا
از مقام ظهور تو تا من
تو بزرگ قبيله ی آبی
تو غديری ، فراتی اما من
خشكسالم ، كوير بی آبم
روزگاری است تشنه ميخوابم
كمرت جايگاه شمشير است
لب تو جايگاه تكبير است
سر ما را بزن همين امروز
صبح فردا برای ما دير است
هيچ كس روبه روت نيست مگر
آن كسی كه ز جان خود سير است
سيزده ساله حيدری كردی
پسر شير بيشه هم شير است
گيرم افتاده است روی زمين
دست تو باز هم علمگير است
پسر شاه لافتی عباس
ای جوانی مرتضی عباس
از نگاه كبوتری وارم
به مقام تو غبطه ميبارم
سر من را اگر بگيری باز
به دو ابروی تو بدهكارم
ارمنی هم اگر حساب كنی
دست از تو بر نميدارم
بده آن مشک پاره ی خود را
تا برای خودم نگهدارم
بی سبب نيست گريه ی چشمم
حسرت صبح علقمه دارم
با تمامی شور و احساسم
آرزومند كف العباسم
زلف ما را ز مشک وا نكيند
لب ما را از آن جدا نكنيد
پای ما را به جان خالی مشک
در حريم فرات وا نكنيد
دست بر زيرتان نمی آرد
آبها اينقدر دعا نكنيد
تيرها روی اين تن زخمی
خودتان را به زور جا نكنيد
تازه طفل رباب خوابيده
جان آقا سر و صدا نكنيد
تا كه از مشک پاره آب چكيد
رنگ از چهره ی رباب پريد
علی اکبر لطیفیان
#اشعار_ولادت_حضرت_اباالفضل علیه السلام
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
@navaye_asheghaan
#مدح_ولادت_حضرت_عباس_ع
#خطبه_بر_بام_کعبه
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین، حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او مُحرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» میگفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت،
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علی اکبر به ثناگویی او میآید:
چقدر منبر کعبه به عمو میآید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبلهنمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!
روی چشم تو بُوَد جای حسن، جای حسین
هستِ ما بین دو ابروی تو، بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نَبُوَد تیزتر از ابرویت
تیغْ چرخاندهای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
فن شمشیر زنی را ز که آموختهای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست؟ از آن شاه بگو
«أشهد أن علیاً ولیُ الله» بگو
او علمدار حسین است، ببخشید مرا
مدح او کار حسین است، ببخشید مرا
✍ #مجید_تال
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس #حضرت_ابوالفضل #ولادت
رسیدی آنچنان که رزق و روزی میشود نازل
فدای مقدمت اهلا و سهلا یا ابوفاضل
حسین و ام کلثوم و حسن بودند با زینب
قدم رنجه نمودی بیت حیدر با تو شد کامل
تو را دور سر اولاد زهرا، مادرت چرخاند
مگر ثابت کند هستند دیگر دورها باطل
چگونه شکر باید کرد این بسیار نعمت را
که دانستی زمین را بهر خدمتکاریت قابل
تو صاحب خانه ای هستی که بی مقدار میبخشی
تو میبخشی اگرچه مثل من باشد گدا کاهل
تو ثابت کردهای یک دست هم آری صدا دارد
جهان یکدست مدهوش تو شد ای حاجت سائل
تو آن ماهی که حتی ارمنی فهمید قدرت را
نخواهد رفت از پیش تو جایی آدم عاقل
چه گویم بر بلندای مقامت جز همین مصرع
ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل
#محمود_یوسفی
@navaye_asheghaan
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_اباالفضل_علیهالسلام
رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل
تبرک میکند هر سفره را نان ابوفاضل
کسی که اربعین تا کربلا رفته است میداند
تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل
چه جای غصه خوردن هست تا وقتی که در عالم
گره ها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل
کمیت زندگیش لنگ میماند هر آن کس که
نمیبندد دخیلش را به دامان ابوفاضل
پس از حیدر نوشتم لا فتی الا اباالفضل و
سپس لا سیف الا تیغ بران ابوفاضل
گدا از صحن او مانند سلطان میزند بیرون
که میبارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل
امام ارمنی ها روز تاسوعا اباالفضل است
که باید گفت آن ها را مسلمان ابوفاضل
برای وصف ایثار و وفای او همین بس که
شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل
گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد
گره وا میشود تنها به دندان ابوفاضل
فقط داغ برادر را برادر مرده میداند
که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل
#سجاد_روانمرد
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
مادر ماه بنیهاشم! قمر آوردهای
نخل امید ولایت را ثمر آوردهای
بحر موّاج کرامت را گهر آوردهای
کلک صنع کبریایی را اثر آوردهای
هر چه در وصفش بگویم خوبتر آوردهای
بر امیرالمؤمنین زیباپسر آوردهای
این پسر شمشیر و شیر عترت پیغمبر است
پای تا سر حیدر است و حیدر است و حیدر است
این پسر، دست علی، دست علی، دست خداست
این پسر، یک مطلع الانوار مصباح الهداست
این پسر، تا حشر، ثاراللّهیان را مقتداست
این پسر، قربانی کوی حسین از ابتداست
این پسر، دست خدا با دستِ از پیکر جداست
این پسر، روح حسین ابن علی «روحی فدا»ست
این پسر، ماهیست در بین دو مهرِ فاطمه
این بُوَد باب الحسین و باب حاجات همه
بیت مولا، باغ جنّت، یاسمن، عباس توست
روح غیرت، جان آزادی به تن، عباس توست
هاشمیّون را چراغ انجمن، عباس توست
وارث شمشیر و دست بوالحسن، عباس توست
ملجأ و باب المراد مرد و زن، عباس توست
بتشکن: مولا علی، لشکرشکن: عباس توست
این خداوند ادب، عبد خداوند است و بس
در شجاعت، در وفاداری، نظیرش نیست کَس
کیست عباس؟ آن که وجه الله محو روی اوست
آل هاشم را همه دل در کمند موی اوست
غرق گل از بوسۀ دست خدا بازوی اوست
ذوالفقار فاتح خیبر، خم ابروی اوست
نخل سرسبز ولایت، قامت دلجوی اوست
آبروی آبرومندان ز خاک کوی اوست
از دل گهواره تا امواج خون در علقمه
لحظهای غافل نگردید از حسین فاطمه
آفتاب طلعتش، خورشید رخسار حسین!
دیدن رخسار او، تکرار دیدار حسین!
از شب میلاد، بودش دل، گرفتار حسین!
نقد جان در دست و سرگردان به بازار حسین!
با سر و با دست و چشم و تن خریدار حسین!
حامی و سردار و سقّا و علمدار حسین!
با وجود آن که خود مظلوم ظالمسوز بود
مثل حیدر عابد شب بود و شیر روز بود
مادر سادات زهرا خوانده خود را مادرش
حیدر کرّار میخواند حسین دیگرش
عمّۀ سادات میبالد که باشد خواهرش
ایستاده با ادب حتّی ادب در محضرش
آفرینش تا قیامت تشنهکام ساغرش
حاجت کونین جوشیدهست از خاک درش
در حریمش اکتفا کردن به یک حاجت کم است
کم مخواه از او که او باب المراد عالم است
او که با ماه جمالش عالمآرایی کند
او که بر خاکش، "سرافرازی" جبینسایی کند
او که بی وی، "عشق" هم احساس تنهایی کند
او که بر خیل شهیدان نیز آقایی کند
آل عصمت را ز اشک دیده سقایی کند
خون خود را وقف بر گلهای زهرایی کند
جسم و جان و چشم و دست و سر دهد در راه دین
گل کند تقدیم ثارالله از زخم جبین
اوست سقایی که در آغوش دریا سوخته
هم زده آتش به دریا، هم به صحرا سوخته
همچو شمعی در شرار دل سراپا سوخته
آب گشته در میان آب و تنها سوخته
مشک هم از اشک آن لبْتشنهسقا سوخته
مثل تصویرِ لبِ فرزند زهرا سوخته
اشک صد ایّوب میجوشد به یاد صبر او
تا قیامت آب میگردد به دور قبر او
ای خدا را تیغ بران در نیامِ اهلبیت!
ای علی را شیر غران در کنام اهلبیت
ای به رخسارت تجلاّی تمام اهلبیت
ای مقامت در صف محشر مقام اهلبیت
هم به «نفسی انت» فرمودت امام اهلبیت
هم به شمشیرت نوشته انتقام اهلبیت
میرسد روزی که حق را باز هم یاری کنی
باز، بازآیی و بر مهدی علمداری کنی
تشنهای و چشم ما دریا به پایت ریخته
دل رویِ دل در حریم با صفایت ریخته
فیض روح الله در صحن و سرایت ریخته
همچو باران، استجابت از دعایت ریخته
اشک ثارالله روی دستهایت ریخته
بال حورالعین بَر پای گدایت ریخته
جوشد از خاک درت اشک مناجات همه
بیشتر باشد به کویت عرض حاجات همه
مهر تو دین من، آیین من، ایمان من است
زخمهای پیکرت آیات قرآن من است
پای تا سر دردم و خاک تو درمان من است
با تو بودن از ولادت دین و ایمان من است
ذکر «یا عبّاس» درمان تن و جان من است
دست من خالی و مدحت درِّ غلطان من است
نیستم قابل که گویم «میثم» کوی توأم
هر که هستم یا ابوفاضل ثناگوی توأم
✍ #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
امشب که چلچراغ سماوات دیدنی است
ماه سپهر عشق و فضیلت دمیدنی است
از انعکاس آینهی عشق و معرفت
زیباترین پدیدهی اخلاص، دیدنی است
فوج فرشته روی زمین جمع گشته است
هرسو صدای بال ملائک شنیدنی است
پیوسته بوسه بر رخ او میزند علی
گلبوسه از جمال اباالفضل چیدنی است
مهرش نصیب هردل غافل نمیشود
با نقد جان، ولایت این گل خریدنی است
آید به گوش جان، نغمات فرشتگان
پیوسته میرسد #صلوات فرشتگان
آمد خبرکه فصل نشاط و طرب رسید
ایام شادمانی میر عرب رسید
دلهای حقشناس که غرق سرور شد
شوقی دگر به سینهی هر حقطلب رسید
شیواترین سرور دوعالم سروده شد
زیباترین پدیدهی عشق و ادب رسید
با زر نوشتهاند به هفت آسمان عشق
این ماه هاشمیست که حیدر نسب رسید
اندوه عالم از دل ما بار بست و رفت
وقتی که نام نامی او روی لب رسید
غرق تجلیات گل یاس میشود
هرکس مرید حضرت عباس میشود
امروز آمدی که به فردا علم شوی !
در پیشگاه حضرت حق محترم شوی!
روزی پس از حسین به دنیا قدم زدی
تا با عزیز فاطمه تو هم قدم شوی!
نسل تو در کرامت و عزت زبانزدند
دیگر عجیب نیست که صاحب کرم شوی!
از کودکی خویش نشان دادهای بناست
یک روز ساقی همهی این حرم شوی!
جبریل با پرش به روی آسمان نوشت
فانی فی الحسین شدی روز سرنوشت
روزی که جاننثار مسیر بلا شدی!
تو حمزة الحسین به کرب و بلا شدی!
در رزمگاه عشق حسینی به مرتبت
گاهی حسن شدی و گهی مرتضی شدی!
از چشمهی فرات گذشتی تو تشنهکام
آن گاه ساقی لب آب بقا شدی!
از بس مقام و منزلت تو رفیع بود
شایستهی دعای همه اولیا شدی!
باب المراد خلق تو بودی و باز هم
باب الحوائج همهی ماسوا شدی!
ای کاشف الکروب! غم از دل تو میبری
دل را زموج غصه به ساحل تو میبری
روح حیات میدهد آقا نسیم تو
یعنی دوباره زنده شدم از شمیم تو
در مصحف همیشهی جاوید روزگار
نورانی است قدر و جلال عظیم تو
بر روی دامن همهی سائلان عشق
دائم کَرَم چکیده زدست کریم تو
دلدادگان مهر و وفا و شرف شدند،
مدیون مهربانی و خُلق رحیم تو
زائر به بارگاه تو احساس میکند
عطر حضور فاطمه دارد حریم تو
لطفی کن و «وفایی» خود را نوا بده
برما کرامتی کن و کربوبلا بده
✍ #سیدهاشم_وفایی
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
کار دارند عاشقان با شب
بهترين فرصت تمنا شب
مزد امشب، نماز فردا شب
من مناجات مىکنم با شب
شب مناجات مىکند با ماه
سر ماه است عمامهی خورشيد
دست ماه است نامهی خورشيد
تن ماه است جامهی خورشيد
ماه يعنى ادامهی خورشيد
مىشود آفتاب شبها ماه
سر و کارم که با سحر افتاد
جگر من به دردسر افتاد
خواب در چشمها اگر افتاد
بار ما گردن قمر افتاد
همه خوابيدهاند الا ماه
اشکهاى مرا جگر گفتند
به من از کودکى شرر گفتند
از ابوالفضل بيشتر گفتند
اشتباه است اگر قمر گفتند
تازه يک چشم اوست صدتا ماه
تا کنار حسين ما رفتيم
تا که باب الحسين را رفتيم
با ابوالفضل کربلا رفتيم
هر کجا رفت و هر کجا رفتيم
جلو انداخت کار ما را ماه
همه در محضرش وضو دارند
از سر کويش آبرو دارند
و توسل به دست او دارند
بعد ازين اهل بيت عمو دارند
چه عمويي -ببين- سراپا ماه
چشمهايش همان جلالش باد
ماه، قربان آن جمالش باد
صلوات خدا به بالش باد
شير ام البنين حلالش باد
کيست عباس: کوه، دريا، ماه
بيشتر جلوه مىکنى در شب
مىشود با تو ديدنىتر شب
وقت وصل است وقت آخر شب
شب که از راه مىرسد هر شب...
ماه را مىکند تماشا ماه
غير از ام البنين نديده کسى
چشم او را نبين، نديده کسى
ماه را در زمين نديده کسى
هيچ جا اين چنين نديده کسى...
تشنهلب آفتاب، سقا ماه
چشمهايش به خيمهها افتاد
مشک هم زير دست و پا افتاد
هيبتش از سر و صدا افتاد
دستهايش جدا جدا افتاد
شد ستاره ستاره حالا ماه
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan