eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
36 عکس
19 ویدیو
95 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
کی دیده در یم خون، آیات بی شماره؟ قرآنِ سوره سوره، اوراقِ پاره پاره؟ افتاده بر روی خاک یک ماه خون گرفته خوابیده در کنارش هفتاد و دو ستاره پاشیده اشک زهرا بر حنجر بریده گه می کند زیارت، گه می کند نظاره سر آفتاب مطبخ، تن لاله زاری از خون کز زخم سینه دارد گل های بی شماره از گوشِ گوشواری دو گوشواره بردند دارد به گوش خونین خون جای گوشواره یک کودک سه ساله خفته کنار گودال ترسم که شمر آید، در قتلگه دوباره درخیمه آب بردند، بهر رباب بردند سینه شده پر از شیر، کو طفل شیر خواره مادرعجب دلی داشت، ذکر علی علی داشت آب فرات می زد بر حنجرش شراره چون سینه ها نسوزند؟! چون اشک ها نریزند؟! جایی که ناله خیزد از قلبِ سنگ خاره یاس سفید و نیلی، طفل یتیم و سیلی میثم در این مصیبت، خون گریه کن هماره شعر حاج غلامرضا سازگار 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
هنگامه وصال من و دلبرم شده این الحسین زمزمه آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده موی سپید و قد کمانم چه دیدنی ست غم های کربلاست چنین یاورم شده من پیر سالخورده ام و دست های من محتاج شانه های علی اکبرم شده از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق ناله زدی که وقت وداع از حرم شده داغیِ بوسه از لب تو مانده بر لبم خون گلوی تو نفس حنجرم شده من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین! این چند ماهه جان تو درد سرم شده می خواستم بغل کنمت جان تو نشد نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام سر تا به پا تمام تنم پر ورم شده دشمن همین که پا به روی چادرم گذاشت گفتم به خویش ارثیه مادرم شده جان خودت به زور کشیدند چادرم شاهد ببین که پارگی معجرم شده شعر قاسم نعمتی 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
نوحه حضرت زینب س سبک حاج ناظم بانوی دل شکسته خسته جانم من بی حسین زنده دگرنمانم جان شده برلبم غمزده زینبم قدم زبارغم خمیده پایان عمرمن رسیده واویلنا آه وواویلا۴بار بابای خودرادست بسته دیدم من مادرم پهلوشکسته دیدم جرمش آخرچه بود صورتش شدکبود دنبال حیدرمیدویده ازسینه اش خون میچکیده واویلتا بابای خودفرق شکسنه دیدم رخساراودرخون نشسته دیدم خون جگرشدحسن غریب دروطن پاره جگردل خون حسن شد ازتیرها خونین کفن شد واویلتا درکربلا خودکرده ام نظاره بی سربدن ها گشته پاره پاره پیش دیده گانم خزان شدگلانم هیجده عزیزم سربریدند سرها بنوک نیزه چیدند واویلتا ازداغ یاران جان بلب رسیده رنج اسارت قامتم خمیده خون جگرخسته جان میروم زین جهان پیراهن خونین یارم باشدبه سینه یادگارم واویلتاآه وواویلا (عبدالحسین محبی ) 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ میلادی: Sunday - 05 February 2023 قمری: الأحد، 14 رجب 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️11 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️12 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ▪️13 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ▪️18 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام
علیهاالسلام 🔹زینب اگر نبود...🔹 ای زینب ای که بی‌تو حقیقت زبان نداشت خون آبرو، محبّت و ایثار، جان نداشت آگاه بود عشق که بی‌تو غریب بود اقرار داشت صبر، که بی‌تو توان نداشت در پهن‌دشت حادثه با وسعت زمان دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت گر پای صبر و همّت تو در میان نبود اسلام جز به گوشهٔ عزلت مکان نداشت... روزی به زیر سایهٔ پیغمبر خدای روزی به جز سر شهدا سایه‌بان نداشت؟ محمل درست در وسط نیزه‌دارها یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود آزادی این چنین شرف جاودان نداشت «میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی حرفی به‌جز مناقب این خاندان نداشت 📝 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
علیهاالسلام 🔹از جان گذشته🔹 این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله‌ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می‌کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی‌شناخت از خیمه‌های بی سر و سامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود... می‌دید آیه آیهٔ آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه‌های سرخ مقاتل نوشته‌اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود 📝 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
علیهاالسلام 🔹امّ الکتاب🔹 زینب اگر نبود حدیث وفا نبود با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود زینب اگر نهیب نمی‌زد علیه کفر نطق مدافعان ولایت رسا نبود زینب اگر اسیر نمی‌شد به راه دوست دین خدا ز قید اسارت رها نبود زینب اگر طلسم ستم را نمی‌شکست امروز صحبت از شرف اولیا نبود.. در شام و کوفه باز نمی‌کرد اگر زبان نام رسول بر سر گلدسته‌ها نبود اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام زینب اگر نبود کتاب خدا نبود 📝 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
220524_001.MP3
10.51M
شروع کار و دشتی دشتی روز پدر در وصف خان پدر خان بزرگ و مهربون بود داد و بیدا چراغ روشن این آشیون بود داد و بیداد پدر خالیه جات روزِت مبارک دل و جونُم فدات روزِ مبارک تویی خان و پدر تاج سر مو والا بودی پدر بال و پر مو بشم قربون اون دستای خسته پدر یکسال غمت بر دل نشسته پدر در باورُم زیباترین بود همیشه غیرتش وِرد زبون بود پدر تو زندگی یک پهلوون بود که هم خان بود و اسمش رو زبون بود جوونیشو فدا کرده برامون پدر اون نام نیکِش موند برامون مسلمانان بدین کاردی به دستُم در آروم ایی دلو و بیدل بگردُم مسلمانان به زخمُم خورده نمک پدر روزِ تو آسمون مبارک مو یکساله عزیزی رفته دارُم مو نام نیکی از او گفته دارُم کجایی خانِ ایلُم روزِت مبارک تو بودی جلوه ی حَیِ تبارک تهیه و تنظیم و سراینده: مداح بختیاری استاد پیام پرویزی 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
( سلام الله علیها ) پائین تر از آنیم ز بالا بنویسیم یا این که بخواهیم شما را بنویسیم ما کوزه ی اندیشه ی مان کمتر از آن است تا این که بخواهیم ز دریا بنویسیم آن قدر به ما وقت ملاقات ندادند تا گوشه ی چشمی ز تماشا بنویسیم ما را لُکنت محض آفریدند تا مدح تو با لهجه ی موسی بنویسیم هر جا که حسین بن علی حک شده باید زیرش مددی زینب کبری بنویسیم ... از وسعت نوری بنویسیم که تابید ای نقطه ی تاریک حوالی تو خورشید بسیار شنیدیم ولی کم ز تو گفتند ناگفته زیاد است اگر هم ز تو گفتند بر روی زمین از تو بگوییم چگونه ای شیوه ی تفسیر تو در عرش نمونه لب باز کنی هر چه نفس بند می آید از حنجرت آیات خداوند می آید پیوند صمیمانه ی دریا زده بر باد آرامش آمیخته با لهجه فریاد قول تو فصیح است بدان گونه که زهرا این غرش شیر است همان گونه که مولا دستی به درِ قلعه ی خیبر زد و از جا لا حول و لا قوة ای وای مبادا... ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را در دست اگر تیغ دو صد مرد ندارد بر پای اگر از تاختنش گرد ندارد پیشانی او پارچه زرد ندارد این دختر مولاست هم آورد ندارد ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را گاهی که به ناگاه گذر می کند از راه با طرز وقاری که برش کوه شود، کاه خورشید فرا روی وی و پشت سرش ماه جز این نبود منزلت دختر یک شاه ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را ای کوفه چه زود این همه از یاد تو پر زد این لکه ی ننگ از چه ز دامان تو سرزد زینب که دمی راهی بازار نمی شد از معجر او باد خبردار نمی شد اکنون به چه جرم است وِ را کوچه به کوچه... دشنام، تماشا، سر بر نیزه، چه و چه ... ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
2. شیعه دارد آبرو 94.mp3
5.59M
( سلام الله علیها ) شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است با وقار و با صلابت کن صدایت را بلند چون که رمز اقتدار ما دم “یازینب” است چشم او غیر حسین ابن علی چیزی ندید روشنی ما “رأیت الا جمیلا ” زینب است هاله ای از نور دورش را همیشه میگرفت آری آن مستوره ی دور از تماشا زینب است آنکه از حجب و حیا و پاکی و شرم و عفاف سایه اش را هم ندید همسایه حتی زینب است خم به ابرویش نیاورده است درطوفان غم آنکه صبر ازدست او پشتش شده تا زینب است آنکه باآن خطبه ی غرای خود یکباره کرد مردمان کوفه را گریان و رسوا زینب است حجت خلق خدا را با وجودش حفظ کرد آنکه با احیاگری اش کرده غوغا زینب است آن که عصر واقعه با آن همه داغ عزیز دشمنان را برد از رو ماند برجا زینب است ... شاعر: ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
2. به اذن صاحب علم.mp3
4.23M
( سلام الله علیها ) به اِذن صاحب غم به اِذن خالق غم سپاه زینبیون ، همه به سوی حرم .. سرباز رهبرم ، مست علیِ اکبرم مُرید حضرت حیدرم یاحیدر ، غُرشم یک تنه خودِ ارتشم تشنه ی خون داعشم زینب تنها شه ؟ اصلا ممکن نیست کسی که نیست سربازت اصلا مؤمن نیست ... جانم یا زینب قسم به جان حرم به پاسبانِ حرم آرزومه بشم از ، مدافعان حرم والشمس والقمر نبود فداییتون اگر از حرم نبود اثر دلتنگم که برم بره توراه تو سرم مثل شهیدای حرم لبریز از شوقم غمگین از دوری گوشه نگاهی ، بی بی تا کی رنجوری زینب تنها شه ؟ اصلا ممکن نیست کسی که نیست سربازت اصلا مؤمن نیست ... جانم یا زینب ... ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
◼️ به آسمان‌ها رفته بودم تا ملائکه را آرام کنم... صاحب كتاب ‌‌"كبريت الاحمر" می‌نويسد: سیدی جلیل القدر که به تقوی و عبادت معروف بود و در درس میرزای شیرازی شرکت می کرد، براى من چنين نقل كرد: در عالمی، امام زمان حضرت ولى عصر (علیه السلام) را ديدم، بسيار غمگين و آشفته حال بود، به محضرش رفتم و سلام كردم، سپس عرض كردم: چرا اين گونه ناراحت و گريان هستىد؟ فرمود: امروز روز وفات عمه‌ام حضرت زينب (علیها السلام) است. از آن روزى كه عمه‌ام زينب (علیها السلام) وفات كرده، تاكنون، هر سال در روز وفات او، فرشتگان در آسمانها مجلس عزا به پا مى كنند، آن چنان مى گريند كه من بايد بروم و آنها را ساكت كنم، آنها خطبه حضرت زينب (علیها السلام) را كه در بازار كوفه خواند، مى خوانند و من هم اكنون از آن مجلس فرشتگان مراجعت نموده ام. 📚خصائص الزینبیه ص ٧٧ 📚کبریت احمر، بیرجندی ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
◼️ بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده... لحظات آخر عمر پر محنت و درد زینب کبری علیهم‌السّلام فرارسیده بود، تا اينكه نيمه های ظهر به همسر خويش عبدالله فرمود: «بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده. » عبدالله گوید: «او را در حياط جاي دادم كه متوجه شدم چيزي را روي سينه خويش نهاده و مدام زير لب حرفي مي‌زند. به او نزديك شدم ديدم پيراهني را كه يادگار از كربلاست؛ يعني پيراهن حسين عليه السلام را، كه خونين و پاره پاره است، بر روي سينه نهاده و مدام مي‌گويد: «حسين، حسين، حسين!... » 😭😭😭😭😭 لحظاتي نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود . 😭😭😭😭😭😭 📚زینب قهرمان، دختر علی علیه السلام، ص۱۳۰. 📚عقیله بنی هاشم ص۵٧ ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دوبیتی_زبان حال حضرت زینب(س) خودم دیدم گلم را سر بریدن لباس یوسف من را دریدن خودم دیدم علیِ اکبرش را دراین صحرا به خاک و خون کشیدن خودم دیدم اَقاقی گشت پرپر تو گویی نیز باغی گشت پرپر سرش پرخون، دو دستانش بُریده وَ چشم مستِ ساقی گشت پرپر خودم دیدم که قاسم روی خاک است تنش هم غرق خون و چاک چاک است خودم دیدم زِ تل عبداله اش را.. که روی پای مولایش هلاک است خودم دیدم تمام صحنه ها را علیِ اصغر و تیر جفا را نه تنها قلب مولا و ربابه.. غم اصغر شرر زد کربلا را خودم دیدم حسینم لاله گون بود لبِ تشنه، لبِ دریای خون بود خودم دیدم میانِ قتلگاهش.. که تیر و نیزه از جسمش برون بود خودم دیدم تنِ شَه از قفا شد تمامِ یار و اصحابش فدا شد خودم دیدم که آخِر پیش زهرا سرش هم بر سرِ سرنیزه ها شد منی که دیده بودم در مدینه شرار آتش و مسمار و سینه ولی حالا میانِ کربلا زد.. به اهل و خیمه آتشها زِ کینه منی که دیده بودم خون جگر را میانِ تشت، لخته لخته خون ها پس از اَندوهِ کوفه آه..دیدم به بزم شام تشت و رأس مولا 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🔸🔹بخش اول🔹🔸 در لقب، پیشتر از زینت مولا بودن مفتخر بود به صدیقه ی صغری بودن چون نبی، چله گرفته ست علی هم به نظر تا قدم رنجه کند ام ابیهای دگر باید آئینه ی ام النجبا گفت به او زینت پنج تن آل عبا گفت به او از همان روز که آمد دلش آرام نداشت شرح دلتنگی‌اش انگار سرانجام نداشت اشک می‌ریخت ولی در طلب دنیا نه گریه می‌کرد، در آغوش حسین اما نه مردمِ دیده‌ی او میل به اغیار نداشت جز حسین بن علی با احدی کار نداشت از همان روز جهان دید که در شادی و غم جان او و پسر فاطمه وصل است به هم عشق بود آنچه که از خون خدا در رگ داشت عشق آنگونه که در عقد، دوتا شرط گذاشت اینکه هر روز به دیدار حسینش برود در سفر نیز پی نور دو عینش برود سفر...آری سفر، افسوس سفر... آه سفر داشت در هر قدمش غُصه‌ی جانکاه سفر پس به میدان بلا او دل و جانش را برد ذوالفقار دو دمش را (پسرانش را) برد آسمان تا افق دیده‌ی او پل می‌زد نور بر چادر او دست توسل می‌زد بست چون مشتِ گره کرده، پَر معجر را عاقبت دید جهان، فاطمه‌ی دیگر را کیست لایق که نهد زیر قدومش سر را چرخ برخواست که تا زین بکند اختر را او پسندید ولی شأنی از این بهتر را زد قدم زانوی عباس و علی اکبر را مَلَک وحی ندا داد که: غَضّوا ابصار دختر فاطمه بر مرکب خود گشت سوار در مثل، آینه‌ی فاطمه در حال عبور دشت محشر شده و مرکب او ناقه‌ی نور با جلال و جبروتی که خدا داند و بس بست بر غرق تحیّرشدگان راه نفس دختر فاطمه یا امّ ابیهای دگر چه بنامیم تو را کوثر بعد از کوثر؟ حُجب شاعر شد و در مدح تو برداشت قلم تو خداوند حیایی به خداوند قسم دشت با آن‌همه اندوه تماشایی بود آنچه می‌دید فقط چشم تو، زیبایی بود اصلاً این دشت پریشان تو بود از اول کربلا عرصه‌ی جولان تو بود از اوّل لکّه‌ی ننگ به پیراهن تاریخ شدند دشمنان تو اسیرت شده، توبیخ شدند دختر حیدر کرّار و حقارت؟ هیهات غم بی معجری و حرف اسارت؟ هیهات آنچه گفتند و شنیدیم نیامد سر تو دست دشمن نرسیده نخی از معجر تو کوفه تا شام به هجده سرِ بر نیزه قسم از سر دوش تو یکبار نیفتاد علم از سر مقنعه، گردی بتکانی کافیست تیغ و شمشیر چرا؟ خطبه بخوانی کافیست ظاهرت زینب کبری شده باطن حیدر وقت آن است علی جلوه کند بر منبر نکن ابراز غضب را، نمی ارزد کوفه خم به ابروت بیاور که بلرزد کوفه اسکتوا...زنگ شترها همه خوابید، بخوان مسجد از لحن تو یک‌مرتبه لرزید بخوان تیغ برداشته‌ای، ضربه‌ی نطقت کاریست واژه در واژه علی در سخنانت جاریست گرم هوهو شده این تیغ که می‌چرخد مست شعر، دیوانه‌ی توصیف تو شد، وزن شکست همه مبهوت رجز خوانی چشمان تو هستند پریشان تو هستند علی آمده یا زینب کبری؟ همه حیران تو هستند علی در سخنانت، حرکاتت، عملت، طرز نگاهت، غضبت، شیوه‌ی نطقت، نفست، لحن فصیحت، کلماتت، نظرت، حجب و حیایت، جبروتت، قدمت شیرخدا در تو رسیده ست به تکرار بکش تیغ سخن را دم پیکار چه خوب است بگویند به تو زینب کرّار تو را باید از این بعد بخوانند به این نام امیری تو و بر شانه‌ی تو پرچم اسلام اسیران تو هستند یکی کوفه، یکی شام سر راه تو افلاک نشسته ست ملک هم  کمر همّت خود را به فرامین تو بسته‌ست رسیدی تو به مسجد قلم و دفتر و شعر و ضربان و دل و عقل و نفس شاعرت انگار که مست است سر وزن شکسته‌ست 🔸🔹بخش دوم🔸🔹 با وقار و غضب قدم برداشت دختر فاطمه علم برداشت و اذا زلزت قیامت کرد مردم کوفه را ملامت کرد واژه در واژه تیر از پی تیر خطبه را خواند با صدای امیر خطبه‌اش موج خشم در طغیان ظاهراً خطبه، باطناً طوفان با صدای ابالحسن لرزید مسجد کوفه دفعتاً لرزید این بلا از گرفتن آه است وقت جولان عصمت‌الله ست بر زمین دوخت جای پایش را برد بالا تُنِ صدایش را از ستون‌ها صدای ناله رسید مسجد کوفه را به خاک کشید همه بودند بیمناک از سقف روی مردم نشست خاک از سقف فرش‌ها شانه شانه لرزیدند مسجدی‌ها چقدر ترسیدند پله‌ی منبر از صدا لرزید پشت ابن زیادها لرزید اسکتوا! از غضب لبالب پُر سر جا ایستاد زنگ شتر گر جمل بود، محشری می‌شد جنگ یک جور دیگری می‌شد گر جمل بود، خطبه‌ای میخواند شتر حادثه به گِل می‌ماند اسکتوا گفت و از زمان رد شد زین اب بودنش زبانزد شد بعد از این کار رزم با زینب روی منبر علی‌ست یا، زینب یا علی یا علی...فقط علی است متن این شعر خط به خط علی است هو علی، حق علی، نگار علی حک شده روی ذوالفقار: علی از علی بند بند می‌گویم نام او را بلند می‌گویم ادامه این در پست بعدی 👇👇👇
ادامه پستی قبلی👆👆👆 علی اول، علی آخِر، علی باطن، علی ظاهر علی طاهر، علی فخر منابر دست قادر نقطه‌ی پرگار عالم، جان خاتم، اشرف اولاد آدم، اسم اعظم: مرتضی حیدر علی صفدر غضنفر شیر خیبر نفْس پیغمبر، رسول الله شهر علم و او در علّم الاسما، امیر انّما، ممسوس در ذات خدا سردار هر پیکار، چشمش شیر در تکرار، دستش ذوالفقار انگار: اَیْنَما تُوَلّوا ثَمَّ وَجه الحیدر الکرار! تیغش هم غضب دارد... دمِ هوهو به لب دارد، زمین انگار تب دارد، نَمی  گفتیم از دریای فضل بوتراب اما بدانید آی! این اب، زین اب دارد دم صبر قضا زینب، خداوند حیا زینب، مصابیح الدجی زینب، و اعلام التقی زینب، به اذن حضرت سجاد می‌گویم امام کربلا زینب... کجاوه در کجاوه می‌شوم مجنون، خدا را شکر دل از محمل عشقش نشد بیرون، فدایش سَر، حلالش خون مطیعش جان، کنیزش عالم امکان، زمین سرباز بی پروا مدافع، آسمان شد مست و سرگردان قدم زد شعر در میدان، به نام زینب کبری پریشان چون دل زینب شکستم وزن و قالب را به اذن الله می‌خوانم مناقب را تویی تویی که گفته حجت خدا دعا کنی سر نماز شب مرا تویی تویی یگانه بعد فاطمه معلّمه نداشتی بزرگ عالمه تویی تویی نشسته روی مسند امام امام روزهای سخت شام تویی تویی انیس و مونس حسین تویی تو بانی عزای مجلس حسین تویی تویی که در دلت حسینیه بنا شده دمشق تو شبیه کربلا شده تویی تویی که از تو دارم این‌همه محبت حسین را نشان خلق داده‌ای مسیر هیئت حسین را و این‌همه جنون من فقط بخاطر شماست دلم پی شعائر شماست شکر می‌کنم که این جوان سینه‌زن همیشه شاعر شماست شاعر: 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
علیهاالسلام 🔹کشتۀ وداع تو...🔹 آتشفشان زخم منم، داغ دیده‌ام خاکسترم، بهار به آتش کشیده‌ام چشم بلا کشیدۀ من خون‌جگر شده‌ست از باغ سرخ آینه‌ها، آه چیده‌ام ققنوس‌های عاطفه را در فراق تو از شعله شعله‌های دلم آفریده‌ام از لحظه‌ای که رفتی و دیگر ندیدمت من کشتۀ وداع تو هستم، شهیده‌ام گودال زخم جان به لبم کرد روی تل بی‌تابم از فراز و نشیبی که دیده‌ام... «بزمی به پا کنید خوارج رسیده‌اند» از این قبیل زخم‌زبان‌ها شنیده‌ام کوهم که ایستاده‌ام و خم نمی‌شوم شمشیر زخم‌خورده ولی آب‌دیده‌ام با آرزوی صبحِ نگاهت، بهشت من! هر چه مصیبت است به جانم خریده‌ام 📝 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
4_5893498568169229621.mp3
6.03M
🔳 (س) 🌴روضه حضرت زینب(س) 🌴گونده زینب اتاقیندا اوتوروب آغلاردی 🎤 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
voice-changer-2023-02-04-21-36.mp3
752.5K
بنام خدا 🏴نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها🏴 ____________________ بند١ وقت جان دادن، بیاور، بسترم را زیرگَرما که دَهَم جان،چون حسینم،درهوای داغِ صحرا زِ ، یادَم کِی رود؟ مصیبت هایِ او بسوزم هر زمان من از جور عدو حسین جانم حسین... ____________________ بند٢ کی رود از خاطر من، رنج و اندوهِ برادر؟ کی زیادم میرودآن،نیزه وشمشیر وخنجر؟ به هنگام وداع دلم جا ماند و رفت نوایِ بی کسی به گوشم خواندورفت حسین جانم حسین.... ____________________ بند٣ دل من خون شدزداغِ قاسم وعباس واکبر(ع) جگرم شدپُر زِداغِ آه وزاریهای اصغر(ع) پریشان خاطرم من از روزِ عَزا بسوزم از غمِ شهیدِ کربلا حسین جانم حسین.... ___________________ ✍سیدهادی موسوی نوشاد سبک ای صفای قلب زارم 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
در سینه ام غم دارم امشب جانم دگر رسیده بر لب با دل سوی شهر دمشقم افتاده ام به یاد زینب واویلتا آه و واویلا زینب رود از دار دنیا راحت شود از درد و غم ها از سوز داغ زینب خود سوزد دل حضرت زهرا واویلتا آه و واویلا شنیده ای از پشت آن در از سوز دل ناله ی مادر همچون حسین و مجتبایت تو دیده ای خجلت حیدر واویلتا آه و واویلا۳ دیدی پدر را دست بسته مولای در خانه نشسته دیدی که در محراب کوفه از تیغ کین فرقش شکسته واویلتا آه و واویلا۳ حس کرده ای رنج و محن را پاره جگر دیدی حسن را وقت سحر دیدی تو خواهر خون گلوی در لگن را واویلتا آه و واویلا۳ در رنج و درد و ابتلایی سر تا به پا مهر و وفایی با آن همه داغ و مصیبت پیغمبر کرب و بلایی واویلتا آه و واویلا۳ غم را به دوش خود کشیدی العطش طفلان شنیدی پیکر پاره ی حسین را غرق به خون غلتان بدیدی واویلتا آه و واویلا۳ دیدی زد آتش خیمه ها را با کعب نی زد بچه ها را غلتیده در خون بر روی خاک دیدی حسین سرجدا را واویلتا آه و واویلا۳ حس کرده ای عطر گل یاس اشک تو ریزد همچو الماس در علقمه دیدی ز کینه دستان ببریده ز عباس واویلتا آه و واویلا۳ دیدی بریده حلق اصغر پیکر صد پاره ی اکبر در گودی مقتل بدیدی پیکر در خون سر بی سر واویلتا آه و واویلا۳ غم دیده ای در کوفه و شام خوردی ز کین سنگ از لب بام با این همه رنج و محن ها تو بوده ای محکم و آرام واویلتا آه و واویلا۳ گریه و آه و ناله دیدی پرپر ز کینه لاله دیدی کنج خرابه شام ویران جان دادن سه ساله دیدی واویلتا آه و واویلا۳ ای آن که نور عالمینی امشب ز چه در شور و شینی بمیرم این لحظه ی آخر یاد برادرت حسینی واویلتا آه و واویلا 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
😭😭😭😭 زینب همه‌ی رنج و بلا را دیده‌ست در کوچه گریز کربلا را دیده‌ست 🏴😭🏴😭🏴😭 یک‌روز درِ خانه و روزی خیمه او سوختن فاطمه‌ها را دیده‌ست 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷 شاعر: • عصر😭🏴😭🏴😭🏴 غمات پایان ندارن...آه زینب دو چشمت خون میبارن...آه زینب ابالفضل و که زانوش شد رکابت به زانو در میارن...آه زینب • غروب😭🏴😭🏴😭🏴 غروب کربلا زینب اسیره جهان باید از این ماتم بمیره ابالفضل و علی اکبر که رفتن رکاب محملش رو کی میگیره • شام😭🏴😭🏴😭🏴 چی یاد مردم صد رنگ دادن تو افتادی نوید جنگ دادن به استقبال زینب روی هر بوم به دست بچه هاشون سنگ دادن شاعر: 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دم دمای آخر عمر منه چشامو نمی‌تونم تکون بدم زیر آفتاب بذارید بسترمو روا نیست من زیر سایه جون بدم کاش می‌شد برادرم بیاد پیشم غمامو بهش بگم دونه دونه راضی‌ام به اینکه بازم برا من با سر بریده قرآن بخونه غم کربلا رو من میگم، شما هر کس و دیدید بهش بگید چی شد آخه از بالای تل تو قتلگاه هیشکی اندازه‌ی من ندید چی شد یکی با نیزه به پهلوهاش می‌زد یه نفر عصا می‌زد روی تنش تنها بین یه سپاه افتاده بود بدجوری غریب گیر آوردنش لحظه لحظه تو هوای قتلگاه شبیه برگای پاییز شدم برا اینکه کمتر اونو بزنن حتی با شمر گلاویز شدم کی دیده بچه‌های انبیا رو با چنین وضعی اسارت ببرن سر شیش‌ماهه رو میبرن که هیچ حتی گهواره‌شو غارت ببرن سری که رو نیزه رفته رو کجا این‌همه با سنگ‌ نشونه میگیرن دختر بی پناه‌و آخه کجا راهشو با تازیونه میگیرن کجای دنیا دیدید که مردمی توی جشنشون عزادار ببرن کی دیده با لباس پاره زنو برا تحقیر به بازار ببرن اون‌روزا خیلی زیاد دقم دادن بدجوری تو غصه آبم کردن هیشکی سایه‌مم ندیده بود ولی راهی بزم شرابم کردن توی گودال، سر نی، بزم شراب هرجا رفت حسین، منم پشت سرش دل من تنگشه کاش این آخرا داداشم بیاد کنار خواهرش شاعر: 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها اسکتوا گفت‌ و عوالم همگی لال شدند ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها سالها پيش در اين شهر بزرگى مى كرد آه دیگر خبری نيست از آن عزت ها بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت ها شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى دست بسته برسى ، مى شكند حُرمت ها دختر پرده نشین علی و فاطمه را نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت ها لااقل کاش ابالفضل برایش میماند با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها خارجى زاده كه گفتند دلش سوخت ولى قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها داشت‌ مانند علی خطبه ی غرا میخواند سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها دست بر شانه ی طفلان حرم میگيرد آنكه خم بود به پايش همه ی قامت ها میدوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها شد قبول اُمّ حبيبه! همه نذرى هايش خانمش آمده در كوفه پس از مدت ها اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت تا سرِ نیزه نشین کرد عیان نسبت ها روز از شدت گرما و شب از سرمایش پوست انداخته بودند همه صورت ها سَر كه افتاد زمين زود برَش داشت رباب چون‌ دگر گير نمى آمد از اين فرصت ها سروده گروه شعری 🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113