.
#امام_زمان
اَلسّلامُ علَیَ صاحِبِ الزّمان!
" دلْ نوشته ى مهدوى "
من که باشم؟ که ادّعا بکنم:
بی قرارِ فراقِ مُنتظَرم
چند بیتی، سروده میخوانم:
از زبانِ رفیق مُنتظِرم
اولینْ حرف ِ بعد بیداری:
" اَلسّلامُ علیكَ یا مَهدي! "
آخرینْ حرف، قبلِ خوابیدن:
" کُلُّ قَلبي لَدَیكَ یا مهدي! "
نيّتم وقتِ رفتنِ سرِ کار:
کسبِ توفیق خدمت مولا
همهی فکر و ذهنِ من، شب و روز:
جلب حُسنِ رضايتِ مولا
ضربانم که می زند دائم...
بر سرِ خوانِ صاحِبُ الْاَمرم
بر سرِ سفرهی معاش و طعام...
غرق احسان صاحِبُ الْاَمرم
بهر جلب نگاه رحمتِ او...
سخت، مشغولِ دست و پا زدنم
دست خالی، سر قنوتِ نماز...
" رَبّ ِ عجّل... " نیفتد از دهنم
طولِ ماه رجب به استغفار
صلوات است همدمم، شعبان
سر کنم با دعا برای فرج...
کلّ ماه مبارک رمضان
در دل کهفِ استغاثه به او...
وقت لغزش، پناه میگیرم
نکند گر برایم " استغفار "
من به حالِ گناه، میمیرم!
صبح، یاد صباحِ آمدنش
ظهر، یاد ظهور جانانم
لحظاتم معطّر است به او
شام، محزونِ شام هِجرانم
اصلِ سرمایه اَم در این عالَم:
عزم خدمتگزاری ام باشد
قلبم آرام میشود وقتی...
شاهدِ بی قراری ام باشد
در طُمأنينه ام به دامانش!
بی امام زمان، حَرَج دارم
طبقِ متنِ صریح توقيعش:
با دعا بر فرج، فرج دارم
#محمد_علی_نوری ✍
سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
❀﷽❀
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─━⊰••❃❀❃••⊱━─
در غـمِ خورشیــدِ پشتِ ابر ، باران می گریست
ماهتاب ، از این هــلالِ رو به پایان می گریست
در سیَه چالی که دیگر ، روز و شب فرقی نداشت
از فــراقِ رویِ او ،خورشیــد تابان می گریست
کُـنــجِ زنــدان بود ، امّا غــرقِ طوفـــانِ بلا
بود موسی در دلِ امواج و طوفان می گریست
در مناجاتش نوایِ درد می آمــــد به گـــوش
در نمـازش تک تکِ آیات قـــرآن می گریست
هر رکوع و سجده اش از بس که سنگین می گذشت
از خجالت ، حلقهٔ زنجیــرِ بی جان می گریست
جایِ زندانبــان ِ بی شــرم ، از سرِ شـرمنــدگی
بر چنین احوال ، حتی چشم زندان می گریست
روزه داری که میـــانِ سفــرهٔ افـــطارِ او
ناله می زد تازیانه ، سفره ، بی نان می گریست
روزهای واپسـیـن ، رنگ دعــایش فــرق داشت
یاد مادر بود و در سوگش فراوان می گریست
ذکر "یارَب نَجِّنــی مِنْ سِجْنِ هارونُ الرَّشید"
زیرِ لب می خواند و با حالی پریشان می گریست
روز وشـب در انتـظار دیدن معصــومه بود
از غمِ دلتنــگیِ شــاه خراسـان می گریست
با زبــان روزه ، یاد کــربلا بــود ، از عطـــش
روضه می خواند و به یادِ شاه عطشان می گریست
شکر ، دیگر ، دختــرش جـان دادن او را ندید
گرچه با حسرت ، چنان ابر بهاران می گریست
کــربلا ، امّا ســرِ خورشیـــد را بـر نِـیْ زدنــد
پای نیــزه دختـری با آه سوزان می گریست
در ردیف از بس نوشتم گریه را بغضم شکست
"کیمیا" هم در غزل با اشک پنهان ، می گریست
─━⊰••❃❀❃••⊱━─
رقیه سعیدی(کیمیا)
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
دلتنگ حرمتم_۲۰۲۳_۰۲_۱۲_۱۹_۴۶_۳۶_۷۳۲.mp3
7.76M
"دلتنگ حرمتم
کربلایی حسین طاهری
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
💠 چهار نونِ راهگشا!
🔹اول: نبین
۱- عیب مردم را نبین
۲- مسائل جزئی در زندگی خانوادگی را نبین
۳- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام می دهی نبین
۴- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل)
🔹دوم: نگو
۱- هر آن چه را شنیدی نگو
۲- به کسی که حرفت در او تاثیرندارد نگو
۳- سخنی که دلی بیازارد نگو
۴- هر سخن راستی را هرجا نگو
۵- راز کسی را نگو؛ حتی به نزدیکانت
🔹سوم: نشنو
۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد
۲- وقتی دو نفر آهسته سخن می گویند سعی کن نشنوی
۳- غیبت را نشنو
۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل)
🔹چهارم: نپرس
۱- آنچه را که به تو مربوط نیست نپرس
۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد نپرس
۳- آنچه باعث آزار شخص می شود نپرس
۴- آن پرسشی که در آن فایده ای نیست نپرس
۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می شود نپرس
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
سینه زنی هامو بذار کنار_سیب سرخی.mp3
10.11M
سینه زنی هامو بذار کنار برا شب اول قبر من- حسین سیب سرخی
@@@@@@
سینه زنی هامو بذار کنار برا شب اول قبر من
سوز ناله هامو بذار کنار برا شب اول قبر من
پیرهن سیامو بذار کنار برا شب اول قبر من
تو لحظه های آخرم بیا به من سری بزن
به سینه ی کبود من تو مهر نوکری بزن
ما حلقه به گوشان این خیمه و درگاهیم
ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم
چشای پر آبو بذار کنار برا شب اول قبر من
این حال خرابو بذار کنار برا شب اول قبر من
گریه به اربابو بذار کنار برا شب اول قبر من
این نفس خستمو بذار کنار برا شب اول قبر من
این دل شکستمو بذار کنار برا شب اول قبر من
پای تو نشستمو بذار کنار برا شب اول قبر من
شال سیامو آقا بذار کنار برا شب اول قبر من
ندارم هیچ کسی رو من خدا می دونه غیر تو
تمامی امیدمه فقط دعای خیر تو
تا ذکر حسین باشد آماده و همراهیم
ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم
این ادای دین رو بذار کنار برا شب اول قبر من
همه شور و شین رو بذار کنار برا شب اول قبر من
این حسین حسین رو بذار کنار برا شب اول قبر من
برا تو می خونمو بذار کنار برا شب اول قبر من
چشم پر خونمو بدار کنار برا شب اول قبر من
این حال محزونمو بذار کنار برا شب اول قبر من
نذار بمونه رو دلم حسرت دیدار حرم
به هر دری زدم نشد چه جوری کربلا برم
حسین آه آه آه
حسین ای بی کفن
راضی شدی انگشترت را ساربان برد
عمامه و پیراهنت را این و آن برد
حسین آه آه آه
تا خود حشر بر سنان لعنت
او فرو کرده نیزه بر دهنت
#مداحی_ماندگار #ساخت_مداحی_استودیویی #متن_مداحی #ذاکر_استودیو #امام_حسین
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب
کاش میشد با لالا آرومت کنن
یا که بی سرصدا آرومت کنن
تو همینجا بمون و هی گریه کن
نکنه نیزه ها آرومت کنن
اخلاق تو و باباتو میشناسم
ناله های آشناتو میشناسم
نگو این صدای گریه تو نیست
من صدای گریه هاتو میشناسم
خیمه خیمه با شتاب رفتم علی
هرطرف خونه خراب رفتم علی
هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید
صددفعه دنبال آب رفتم علی
راستی خندون شدنت مبارکه
مرد میدون شدنت مبارکه
گریه کردی و همه کِل کشیدن
آخ رجز خون شدنت مبارکه
از کسی سه شعبه خوردی انگاری
بازه چشمات ولی مردی انگاری
عجله داشتی برا بزرگ شدن
سه تا دندون درآوردی انگاری
ی خبر فقط برام بیاد بسه
خیلی نه! ی خط برام بیاد بسه
حالا که بابات میره پشت خیام
بند قنداقت برام بیاد بسه
کاش بشه تیر و ی گوشه چال کنم
زبون سپاه شام و لال کنم
من اگر هم که ببخشم همه رو
محاله حرمله رو حلال کنم
حال من بی تو دیگه جا نمیاد
سر تو پیشم با دعوا نمیاد
من دلم خوش بود هنوز نفس داری
نفساتم دیگه بالا نمیاد
اومدم پشت حرم خاکت کنم
یه گوشه با قد خم خاکت کنم
بابا میگه دیر شده خاک و بریز
چه کنم نمیتونم خاکت کنم
روی دست دلاوری کردی علی
مث جدت حیدری کردی علی
آبرومو خریدی بین زنا
روت سفید چه محشری کردی علی
سیدپوریا هاشمی
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_علی_اصغر
#زبان_حال_حضرت_رباب
رفت و سرش را روی نی دیدم؛ دلم سوخت
از کربلا تا شام رنجیدم؛ دلم سوخت
چشمم چهل منزل به سمتِ نیزه بود و
از اضطراب و ترس لرزیدم؛ دلم سوخت
ترسیدم از اینکه بیفتد با نسیمی
پشت سرش چون ابر باریدم؛ دلم سوخت
تیرِ سه پر را حرمله(لع) می شُست با آب
چشمان خود را زود دزدیدم؛ دلم سوخت
داغش تمام عمر از یادم نمیرفت
گاهی اگر یک لحظه خندیدم؛ دلم سوخت
شاید سه ماهش بود خندید اولین بار
در خاطراتم هر چه چرخیدم؛ دلم سوخت
دیدم که خوردم آب و شد سیراب از شیر
کابوس دیدم هر چه خوابیدم؛ دلم سوخت
در کارهای خانه خیلی گریه کردم
قنداقه را رویِ عبا چیدم؛ دلم سوخت
آهسته خواندم زیر لب لالا لالا لا
تا شیرخواره هر کجا دیدم دلم سوخت!
مرضیه عاطفی
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
#حضرت_علی_اصغر
#حضرت_رباب
نای بستنِ چشاتو نداری
با چشای باز داری خواب میبینی
من دارم توو گریههام غرق میشم
تو میخندی اشکامو آب میبینی
یادته قصهشونو گفته بودم
اون شبی که ما بودیم و جبرئیل
حالا اینجا زیر گنبد کبود
من مثِ هاجرم و تو اسماعیل
همیشه قصهی اونا روضه بود
من میفهمیدم که هاجر چی کشید
ولی آخرش لبای تشنهشون
به بهشتِ خنکِ چشمه رسید
یعنی قصهی ما هم اونطوریه؟!
یعنی آخرش تو هم آب میخوری؟!
یعنی میشه ببینم مثل قدیم
داری رو دست بابا تاب میخوری؟!
بیا آرزوهامو بازی کنیم
یه کم از تشنگیمون فرار کنیم
به عموت بگیم بیاد کمک کنه
مشکا رو رو ناقهمون سوار کنیم
مثلا توو اولین تولدت
داری بیشتر شبیه بابا میشی
آخ که اون لحظه برات غش میکنم
دست بابا رو میگیری پا میشی
مثلا یه سال گذشته از عطش
یه نگاه به من و بابا میکنی
که داریم بهت میگیم بگو علی
یاعلی میگی زبون وا میکنی
عزیزم من چشام آب نمیخوره
به تو یک قطره سرابم برسه
میدونم که آخرش تشنه میری
اگه حتی به تو آبم برسه
؛؛؛
یه صدای مهربون میگه رباب!
عمه اومده منو بیدار کنه
میگه بچهتو بده دست باباش
نمیدونم که میخواد چیکار کنه
وای میخواد بچهمو میدون ببره
نه میخواد رو بزنه برای آب
رو نزن تشنه بمیره بهتره
رو نزن حسین! میمیره رباب
رضا قاسمی
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَاالْحَسَن یا موسَی بْنَ جعفر
----------
این که می آید ز خلوتگاه دوست
ناله ی زنجیر یا آوای اوست
کیست این افتاده در کنجِ قفس
می کشد در موج اشک و خون نفس
زورق اشکش که در خون می رود
آتش آهش به گردون می رود
کنج زندان صوت جانسوزِ چه کس
با غُل و زنجیر گشته همنفس
در غُل و زنجیر شیر حق اسیر
گوشه ی زندان نباشد جای شیر
حضرت موسی بن جعفر بی قرار
جز غبار غم ندارد غمگسار
آن که با خود عشق را همراه کرد
قعر زندان را عبادتگاه کرد
گوشه ی زندان کین سخت است سخت
در عبادت این چنین سخت است سخت
از شرار آهِ دل آئینه سوخت
ناله ای آتش گرفت و سینه سوخت
آنچه از او دیده در خون می رود
آهِ شبگیری به گردون می رود
ناگهان در بحر توفان می شود
نامسلمانی مسلمان می شود
آن به خلوتگاه جانان برده ره
روز را نشناسد از شام سیه
گرچه سرسبز است مانده خون به دل
چون درختی در میان آب و گِل
می زند سوسو چراغِ چشم او
دارد آن مرد از رهایی گفتگو
شعله های آهِ او گردد خموش
می رسد فریادِ خَلِّصْنی به گوش
این شده مسموم از زهر جفا
جانش از زندان تن گردد رها
طور جان را وسعتِ سیناست او
یوسف آل علی ، موساست او
تا خزان می روید از عمق نگاش
ارغوانی می شود گلبرگ هاش
طایر گلزار حق ، گلگون نفس
شد شهید از زهرِ کین کنج قفس
از درون محبسِ خصم زبون
پیکرش در اوجِ غربت شد برون
در فضا پیچید ناگه بوی سیب
حمل می شد پیکرش امّا غریب
سینه از ماتم در آتش شعله ور
دیده از غم در فراز و در نشیب
جسم او بر شانه های اهلِ درد
سینه ها لبریز از داغِ طبیب
از اُفق های غم انگیز فلک
می رسید آوایی از اَمَّنْ یُّجیب
روی تابوتِ غمش باید نوشت
بر حبیب خود فدا شد این حبیب
گرچه در زندان شده مویش سپید
لیک در میدان نشد شَیْبُ الْخَضیب
گرچه شد خَلِّصنی اش تفسیر لیک
روی نی رأس اش نگردیده خطیب
گرچه شد معصومه اش اندوهگین
کس نزد بر دختران او نهیب
چشم هستی غرقِ در خون از غمش
قلبِ "یاسر" از غم او ناشکیب
oo
محمود تاری "یاسر"
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
tavashih.mp3
4.25M
💫🌺🍃
🌺
❇️ شبهای انتظار
💠 نوآهنگ| مولانا یا مهدی
🌴 هر شب چشمامون به آسمونه
💫 پس کی میآیی؟
💫 خدا میدونه
💚 عزیز زهرا امید آخر
✨ تویی ای مولا،
✨ تویی ای سرور
🤲 اللّهُمَّ عَجِّل لَوَلیکَ الفَرَجَ 🤲
⚡️بحق فاطمه سلاماللهعلیها⚡️
💚 #امام_زمان علیهالسلام
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
🔲شعر
شهادت امام کاظم ع
بلبل باغ ولا را در قفس تحقیر کرد
ظلم هارونی به پایش کنده و زنجیر کرد
در مناجات و دعایش بود خلصنی خدا
رفتنِ زندان به زندان از حیاتش سیر کرد
احتیاجش پادشاهی نیست اما بی گمان
کظم او جان وزبان ِطاعنش تسخیر کرد
فکر شیطانیِ هارون بر ملا گردید و دید
آن کنیز ناروا با معجزش تغییر کرد
سالها زندان کشید و دم نزد سیلی که خورد
یاد روی مادرش افتاد او را پیر کرد
بلبل باغ ولا مسموم شد پرواز کرد
بال و پر بسته به زهری که عدو تدبیر کرد
✍مهدی حسین آبادی
#شاعر_آئینی_کانون_بسیج_مداحان_شاعران_سبزوار
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113
|⇦•باید غل و زنجیر کند...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
🏴🏴🏴🏴
باید غل و زنجیر کند گریه برایت
عالم فدایت
قربان ناله ی الهی و صفایت
عالم فدایت
مانند علی دست تو را توطئه بسته
قلب تو شکسته
خندیده ستمگر به غم و اشک و نوایت
عالم به فدایت
باید غل و زنجیر کند گریه برایت
عالم به فدایت
قربان مناجاتِ الهی و صفایت
عالم به فدایت
هر روزِ تو با روزه و افطار تو با شلاق
بر روی دلت داغ
توهین شده پیش تو به ناموسِ ولایت
عالم به فدایت
تو مرد مناجاتی و هنگام ملاقات
چون عمهٔ سادات
شلاق و شکنجه شده سهم سر و پایت
عالم به فدایت
آزادی تو در گِرُوِ آمدن زهر
و می شنود شهر
خوانند تو را خارجی از دین و ولایت
عالم به فدایت
تابوتِ تن بی رمقت لنگه دری شد
آهِ پسری شد
سنگینی این روضه ی غمگین و روایت
عالم به فدایت
دارد کفنت میکند آقای خراسان
با حال پریشان
آمد دو سه خط روضه به لبهای رضایت
عالم به فدایت
جد تو غریب است پدر روضه عجیب است
این سرخیِ سیب است
رفته سرِنیزه، سرِ خورشید دِرایَت
جانمبه فدایت
سر بر روی نی رفته خدایا بدنش کو؟
پس پیروهنش کو؟
ناموس خدا همسفرِ اهل جنایت
عالم به فدایت
این روضه عذاب است دلِ عرش کباب است
انگار رباب است
شاهد که زَند چوب به دندان ثَنایت
عالم به فدایت
خندید ستمگر به غم و غصه ی زینب
خون میچکد از لب
شد ندبه نوایِ حرم و صحن و سرایت
عالم به فدایت
┄┅═══••↭••═══┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
👈دعوتیدبه:👇
#کانال_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aramesh113