eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.7هزار دنبال‌کننده
33 عکس
13 ویدیو
95 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
نای بستنِ چشاتو نداری با چشای باز داری خواب می‌بینی من دارم توو گریه‌هام غرق می‌شم تو می‌خندی اشکامو آب می‌بینی یادته قصه‌شونو گفته بودم اون شبی که ما بودیم و جبرئیل حالا اینجا زیر گنبد کبود من مثِ هاجرم و تو اسماعیل همیشه قصه‌ی اونا روضه بود من می‌فهمیدم که هاجر چی کشید ولی آخرش لبای تشنه‌شون به بهشتِ خنکِ چشمه رسید یعنی قصه‌ی ما هم اون‌طوریه؟! یعنی آخرش تو هم آب می‌خوری؟! یعنی میشه ببینم مثل قدیم داری رو دست بابا تاب می‌خوری؟! بیا آرزوهامو بازی کنیم یه کم از تشنگی‌مون فرار کنیم به عموت بگیم بیاد کمک کنه مشکا رو رو ناقه‌مون سوار کنیم مثلا توو اولین تولدت داری بیشتر شبیه بابا می‌شی آخ که اون لحظه برات غش می‌کنم دست بابا رو می‌گیری پا میشی مثلا یه سال گذشته از عطش یه نگاه به من و بابا می‌کنی که داریم بهت می‌گیم بگو علی یاعلی می‌گی زبون وا می‌کنی عزیزم من چشام آب نمی‌خوره به تو یک قطره سرابم برسه می‌دونم که آخرش تشنه می‌ری اگه حتی به تو آبم برسه ؛؛؛ یه صدای مهربون می‌گه رباب! عمه اومده منو بیدار کنه می‌گه بچه‌تو بده دست باباش نمی‌دونم که می‌خواد چی‌کار کنه وای می‌خواد بچه‌مو میدون ببره نه می‌خواد رو بزنه برای آب رو نزن تشنه بمیره بهتره رو نزن حسین! می‌میره رباب رضا قاسمی ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَاالْحَسَن یا موسَی بْنَ جعفر ---------- این که می آید ز خلوتگاه دوست ناله ی زنجیر یا آوای اوست کیست این افتاده در کنجِ قفس می کشد در موج اشک و خون نفس زورق اشکش که در خون می رود آتش آهش به گردون می رود کنج زندان صوت جانسوزِ چه کس با غُل و زنجیر گشته همنفس در غُل و زنجیر شیر حق اسیر گوشه ی زندان نباشد جای شیر حضرت موسی بن جعفر بی قرار جز غبار غم ندارد غمگسار آن که با خود عشق را همراه کرد قعر زندان را عبادتگاه کرد گوشه ی زندان کین سخت است سخت در عبادت این چنین سخت است سخت از شرار آهِ دل آئینه سوخت ناله ای آتش گرفت و سینه سوخت آنچه از او دیده در خون می رود آهِ شبگیری به گردون می رود ناگهان در بحر توفان می شود نامسلمانی مسلمان می شود آن به خلوتگاه جانان برده ره روز را نشناسد از شام سیه گرچه سرسبز است مانده خون به دل چون درختی در میان آب و گِل می زند سوسو چراغِ چشم او دارد آن مرد از رهایی گفتگو شعله های آهِ او گردد خموش می رسد فریادِ خَلِّصْنی به گوش این شده مسموم از زهر جفا جانش از زندان تن گردد رها طور جان را وسعتِ سیناست او یوسف آل علی ، موساست او تا خزان می روید از عمق نگاش ارغوانی می شود گلبرگ هاش طایر گلزار حق ، گلگون نفس شد شهید از زهرِ کین کنج قفس از درون محبسِ خصم زبون پیکرش در اوجِ غربت شد برون در فضا پیچید ناگه بوی سیب حمل می شد پیکرش امّا غریب سینه از ماتم در آتش شعله ور دیده از غم در فراز و در نشیب جسم او بر شانه های اهلِ درد سینه ها لبریز از داغِ طبیب از اُفق های غم انگیز فلک می رسید آوایی از اَمَّنْ یُّجیب روی تابوتِ غمش باید نوشت بر حبیب خود فدا شد این حبیب گرچه در زندان شده مویش سپید لیک در میدان نشد شَیْبُ الْخَضیب گرچه شد خَلِّصنی اش تفسیر لیک روی نی رأس اش نگردیده خطیب گرچه شد معصومه اش اندوهگین کس نزد بر دختران او نهیب چشم هستی غرقِ در خون از غمش قلبِ "یاسر" از غم او ناشکیب oo محمود تاری "یاسر" ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
tavashih.mp3
4.25M
💫🌺🍃 🌺 ❇️ شب‌های انتظار 💠 نوآهنگ| مولانا یا مهدی 🌴 هر شب چشمامون به آسمونه 💫 پس کی می‌آیی؟ 💫 خدا می‌دونه 💚 عزیز زهرا امید آخر ✨ تویی ای مولا، ✨ تویی ای سرور 🤲 اللّهُمَّ عَجِّل لَوَلیکَ الفَرَجَ 🤲 ⚡️بحق فاطمه سلام‌الله‌علیها⚡️ 💚 علیه‌السلام ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
🔲شعر شهادت امام کاظم ع بلبل باغ ولا را در قفس تحقیر کرد ظلم هارونی به پایش کنده و زنجیر کرد در مناجات و دعایش بود خلصنی خدا رفتنِ زندان به زندان از حیاتش سیر کرد احتیاجش پادشاهی نیست اما بی گمان کظم او جان وزبان ِطاعنش تسخیر کرد فکر شیطانیِ هارون بر ملا گردید و دید آن کنیز ناروا  با معجزش تغییر کرد سالها زندان کشید و دم نزد سیلی که خورد یاد روی مادرش افتاد او را پیر کرد بلبل باغ ولا مسموم شد پرواز کرد بال و پر بسته به زهری که عدو تدبیر کرد ✍مهدی حسین آبادی ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
|⇦•باید غل و زنجیر کند... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• 🏴🏴🏴🏴 باید غل و زنجیر کند گریه برایت عالم فدایت قربان ناله ی الهی و صفایت عالم فدایت مانند علی دست تو را توطئه بسته قلب تو‌ شکسته خندیده ستمگر به غم‌ و اشک و نوایت عالم به فدایت باید غل و زنجیر کند گریه برایت عالم به فدایت قربان مناجاتِ الهی و صفایت عالم به فدایت هر روزِ تو با روزه و افطار تو با شلاق بر روی دلت داغ تو‌هین شده پیش تو به ناموسِ ولایت عالم به فدایت تو‌ مرد مناجاتی و هنگام‌ ملاقات چون عمهٔ سادات شلاق و شکنجه شده سهم سر و پایت عالم به فدایت آزادی تو‌ در گِرُوِ آمدن زهر و می شنود شهر خوانند تو را خارجی از دین و ولایت عالم به فدایت تابوتِ تن بی رمقت لنگه دری شد آهِ پسری شد سنگینی این‌ روضه ی غمگین و روایت عالم به فدایت دارد کفنت میکند آقای خراسان با حال پریشان آمد دو سه خط روضه به لبهای رضایت عالم به فدایت جد تو غریب است پدر روضه عجیب است این سرخیِ سیب است رفته سرِنیزه، سرِ خورشید دِرایَت جانم‌به فدایت سر بر روی نی رفته خدایا بدنش کو؟ پس پیروهنش کو‌؟ ناموس خدا همسفرِ اهل جنایت عالم به فدایت این روضه عذاب است دلِ عرش کباب است انگار رباب است شاهد که زَند چوب به دندان ثَنایت عالم به فدایت خندید ستمگر به غم‌ و غصه ی زینب خون‌ میچکد از لب شد ندبه نوایِ حرم‌ و صحن و سرایت عالم به فدایت ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
14001207eheyat-taheri-vahed2.mp3
2.22M
|⇦•باید غل و زنجیر کند... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• 🏴🏴🏴🏴 کسی که بینایی را خلق کرده است یقینأ بیناست. یک کور نمیتواند بینایی خلق کند پس او تو را میبنید از او کمک بخواه ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
|⇦•گریه میکنه پای روضه اش... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی•✾ 🏴🏴🏴🏴 گریه میکنه پای روضه اش چشم آسمون اَلسَّلام عَلَی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُون اسیر سیاهی شب نمیشه خورشیدِ زهرا میونه سیاه چال هنوز میتابه نورش به دنیا افتاده رو خاکا گوشهٔ زندون تنهایِ تنها آسمونا با دعاهاش، تازیونه پیشِ پاهاش شدن باهاش همراه گریه میکنه میسوزه، میگه با زبون روزه خَلِّصْنِی یا اللّه باب الحوائج، آقا! موسی بن جعفر تو قفس روی بالش زخمِ رَدِّ کینه بود اَلسَّلام عَلَی ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُود حتی غل و زنجیر هم به بنده عشقش اسیرن ملائکه پایِ قنوت شبهاش حاجت میگیرن اونقده غریبه حتی غریبا واسش میمیرن خیلی وقته بی قراره سر به سجده که میذاره همش میگه یارب ساق پاش شده پر از خون ذکرشه گوشهٔ زندون عمه جان زینب .. باب الحوائج، آقا! موسی بن جعفر میشکنه دوباره بغضش با یادِ کربلا أَلسَّلامُ عَلَی المَظلومِ الْمَنْحُورْ فِی الْوَری میدونه‌ که بعداز یه عمرِ زندون چی میشه آخر میدونه که تشیع میشه تنش روی تخته ی در دَم‌ِ آخری باز یادِ حسینِ موسی بن جعفر جد ما با تن خونین آخرش با نگرونی به قتلگاه افتاد روی خاک سرش و میذاشت غصه ی حرمش وداشت وقتی که جون میداد سالار زینب یا حسین ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
14001207eheyat-narimanizamine.mp3
2.61M
|⇦•گریه میکنه پای روضه اش... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس سیدرضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیشتر جمعیت راهپیمایی زنان و دختران و خانواده های ایرانی بودند! زنانی که اومدند بگن 🏴🏴🏴🏴 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
|⇦•دوباره از دل سیاه زندان... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج محمدرضا بذری•✾• 🏴🏴🏴🏴 دوباره از دل سیاه زندان میاد صدای ناله ی ضعیفی از نفسای یوسف فاطمه نمونده غیر خِس خِس خفیفی نوری که برا اهل جهان مثل یه گنجه سهم همه ی ثانیه هاش آهِ و رنجه حالا نداره هیچ رمقی زیر شکنجه تک‌و تنها، توی زندون، براش فرقی نداره روز و شب رو سجاده، با گریه، داره میخونه"خَلِّصٰنِی یا رَب" آه! واویلا، آه! واویلا... تموم آدما قبول دارن‌ که زخم زبون یه خنجرِ بُرَّنْدَه است برا کسی که کوه غیرت باشه بردن اسم مادرش کُشنده است «گفت: زتازیانه و سیلی تو‌ندارم باک به ناسزای تو برمادرم هراس دارم » تا حرف علی رو میزنن با بغض و کینه وقتی زیر پا حُرمت مادر و میبینه سر وا میکنه توی دلش زخم‌ مدینه در ودیوار ،نوک‌مسمار، بمیرم رو‌خاک‌افتاده‌ مادر رخ نیلی ،زدن سیلی، جلو‌ چشم بارونیِ حیدر آه! واویلا، آه! واویلا... چیا سرش آوُرده بودن مگه؟ که‌ جای سالمی نداره تنش این سند غربت آقامونه زنجیر و وا نکردن از گردنش با اینکه پُر از زخمه ولی بال و پری هست توی قتلگاه شهید شده اما سَری هست میشه بدنش غسل و کفن تا پسری هست ته گودال، تنِ پامال، دارن اسبا میتازن رو‌ پیکر جلو‌چشمِ، تَرِ خواهر، به روی نیزه رأس برادر به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند بد است کسی ببیند تو را عریان به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
14001206eheyat-bazri-zamine.mp3
2.64M
|⇦•دوباره از دل سیاه زندان... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس حاج محمدرضا بذری•✾• 🏴🏴🏴🏴 شهید احمد کاظمی: «خیانت این است که انسان در جایگاهی قرار بگیرد که جای او نباشد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃 ✍حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ...که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد ..در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد ...از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد...پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید ...در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد .. هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ، وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز....ودزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد .. تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد .و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ... جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت : خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ،فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم ! 👉 🍃 🌺🍃
در رثای امام موسی بن جعفر ( ع ) -------------- زندان نبریدش که نهان می شود آن گل هم می شکند هم که خزان می شود آن گل زنجیر مینداز به بال و پر این مرغ در کنج قفس سیر ز جان می شود آن گل از بس که جفا دیده ز گلچین ستمگر با هر نفسی اشک فشان می شود آن گل چون شاخه به گلزار ، به هنگام شکستن در شیون و در آه و فغان می شود آن گل کم کم ز غُل و سلسله در گوشه ی زندان چون سرو خزان گشته ، کمان می شود آن گل با زهر جفایی که عدو ریخت به کامش ای وای که بی تاب و توان می شود آن گل آزاد شد از کنج قفس در بگشایید بر تخته ی تابوت روان می شود آن گل «یاسر» ز همین گوشه ی زندان و سیه چال پُر نور ترین مهر جهان می شود آن گل ** محمود تاری «یاسر» ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
Salam Hameye Zendegim ~ Music-Fa.Com_۲۰۲۳_۰۲_۱۳_۰۸_۲۰_۱۸_۹۸۴.mp3
7.3M
"السلام علی الحسین... حاج حسین خلج ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
زمینه ی شهادتِ حضرتِ موسی بنِ جعفر علیه السلام افتــــاده غریبانــــه در گوشه ی این ‌زندان شمع و گُل و پروانـــه میسوزد از این هجران درگیرِ غُل و زنجیـــر دلگیر و پریشان است در گوشه ی زندان هم غمگینِ غریبــان است شد روزه غـــذای او روضه شده افطارش با سوزِ غُل و زنجیر افتاده سر و کارش موسی پســـرِ جعفر سرچشمه باران است آیینه ی شـــهرِ قــم بابایِ خراسـان است مانندِ علی یک عُمــر از گریه فراوان است با کیسه ی نان هرشب در فکرِ یتیمــان ‌است از ثـــروتِ این دنیــا دلخوش به رضا باشد دردِ دلِ کاظــــم را معصومــه دوا باشد از آیه ی چشـــمِ او کافر شده با ایمــان شد آن‌ زنِ بد کــاره شرمنده و سرگردان موسی پســـرِ جعفر سرچشمه باران است آیینه ی شـــهرِ قــم بابایِ خراسـان است گردیده بهارانـــش سیلی زده ی پاییز با دیدنِ هر کوچــه از گریه شود لبریز با یادِ در و دیــــوار دلگیر و پریشان‌است با دیدنِ ظــــرفِ آب یادِ لبِ عطشان ‌است با روضه ی عاشــــورا در سینه ی او غوغاست تسبیحِ شــب و روزش یا حیدر و یا زهـراست موسی پســـرِ جعفر سرچشمه باران است آیینه ی شـــهرِ قــم بابایِ خراسـان است ⬇️⬇️⬇️ سبک : از خیمه برون آمد باز آن صنم طناز مرحوم سید جواد ذاکر ... 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
4_5818708421448305249.m4a
7.45M
شهادت امام کاظم علیه السّلام زندان بلا و ، بین غل و زنجیر جونم به فدات آقا ، از غصّه شدی پیر زندان هارون الرّشید واویلا فرزند زهرا چی کشید واویلا بعد یه عمر رنج و عذاب واویلا آخر به آرزوش رسید واویلا شبیه مادرش شده شکسته مثل علی دو دستاشم که بسته شده از این زمونه دیگه خسته مدد غریب آقام امام کاظم شد آه تو محبوس ، تو عمق سیه چال انقد شدی ناتوون که ، هی میروی از حال ای بر دل شیعه تو نور تابان شد کار تو ندبه میون زندان جسم تو پر از جای تازیونه لعنت به قلب تار اون زندانبان رو دست و پاش جای غل و طنابه بمیره عالم که دلش کبابه چشای خونش مثل مشک آبه مدد غریب آقام امام کاظم شرمنده ی چشمات ، شد نور آفتاب امّا نرفت تو سایه ، آخر دیگه رباب دید آخه اون داغ علی اصغر رو داغ سه شعبه و گل حنجر رو رحمی نکرد حرمله حتّی وقتی دید اشک خشک غنچه ی پرپر رو رو دست بابا بود نداد امونی که داشت میگفت بابا ان لم ترحمونی با سه شعبش علی رو کرد نشونی مدد غریب آقام امام کاظم رو تخت پاره ، شد تشیع جنازه امّا نرفت جسم تو ، زیر نعل تازه هر چی ‌که شد جسمت نموند تو صحرا هر چی که شد رأست نرفت رو نى ها هر چی که شد جسمت میون گودال دیگه نشد صید تیر و نیزه ها ولی حسین آخر با کام تشنه سرش بریده شد با تیغ و دشنه تنش میون صحرا موند برهنه مدد غریب فاطمه حسین جان شعر و سبک : رضا پرورده ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
4_5884341624879713799.mp3
13.41M
محمد الجنامی نبودم ندیدم که محشر به پا شد شنیدم دو دست، تو از تن جدا شد ♫♪ می دونم که خیلی خجالت، کشیدی صدای عمو آب رو وقتی شنیدی ♫♪ غم تو ابالفضل قرارم رو برده شنیدم سه شعبه به چشم تو خورده ♫♪ شنیدم سرت، را شکستند سرت، رو روی نیزه بستند ♫♪ من آروم ندارم شده گریه کارم ♫♪ الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ♫♪ حسینم بدون تو یاور نداره براش من بمیرم که مادر نداره ♫♪ حسینم رو تنها غریب گیر آوردن به سمت، خیامش همه حمله بردن ♫♪ بمیرم که زینب تو مقتل چی دیده زده بوسه بر اون گلوی بریده ♫♪ تو رفتی جسارت، شروع شد تو رفتی و غارت، شروع شد ♫♪  ابالفضل نگارم شده گریه کارم ♫♪ الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ♫♪ ابالفضل برا تو چشام خون میباره شنیدم که مشک تو شد پاره پاره ♫♪ نبودی که زینب رو بردن اسارت، به آل پیمبر چقدر شد جسارت، ♫♪ هنوزم دل من از این غم کبابه مگه جای زینب تو بزم شرابه ♫♪ به زخم دل تو نمک خورد نبودی رقیه کتک خورد ♫♪ ببین حال زارم شده گریه کارم ♫♪ الک ابجی لیلی و نهاری یا ماخذ حیاتی و قراری ♫♪ نبودم ندیدم که محشر به پا شد التماس دعا ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
. ترسی از فقر ندارند گدایان کریم دست خالی نروند از در احسان کریم حاجت خواسته را چند برابر داده است طیب الله به این لطف دو چندان کریم کاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود بار بستیم به سوی شاه خراسان کریم بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم به قسم های خداوند به قرآن کریم طلب رزق نکردیم ز دربار کسی نان هر سفره حرام است مگر نان کریم هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما هم رسیده است به دامان کریم نا امیدم مکنید از کرمش فرض کنید باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم * سپر درد و بلایش نشدیم و دیدیم سپر درد و بلای همه شد جان کریم ظاهرش فقر ولی باطن او عین غنا ترسی از فقر ندارند گدایان کریم شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
امام_کاظم ✅از نقل شده است که فرمودند : 📋《إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِي》 ♦️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخيّر ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم.(۱) 👤مرحوم علامه مجلسى در شرح این روایت می نویسد : غضب خدا بر شيعه يا براى اين بود كه ايشان تقيه را از دست دادند و امامت آن حضرت(ع) را فاش كردند. پس خليفه وقت هارون الرشيد چاره‏ ای نداشت، جز اينكه يا شيعيان را تعقيب كند و بكشد و يا آن حضرت(ع) را زندانى و مسموم كند، و حضرتش سلامت شيعه را به قيمت جان خود خريد. يا آنكه علت غضب خدا اين بود كه شيعيان از آن حضرت(ع) اطاعت و پیروی خالصانه نكردند در نتیجه خداى تعالى آن حضرت را مخير ساخت كه يا بر علیه هارون قیام کند و جماعتى از شيعیان کشته شوند و يا گوشه‏ گيرى كند و تن به زندان و شهادت دهد.(۲) 📚منابع : ۱)الكافی مرحوم کلینی، ج‏۱، ص۲۶۰ ۲)مراة العقول مجلسی، ج۳، ص۱۲۷ .┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
به دور از این تکلف‌ها، سپید و ساده و زیبا به روی چند رنگی‌های دنیا برف می‌بارد
♦️ من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد... 🔻عاقبت ننگین علی بن اسماعیل، برادرزاده آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام🔻 سبب دست گیری آقا موسی بن جعفر "علیهماالسّلام" این بود که: هارون الرشید ملعون فرزندش امین را برای تربیت به جعفر بن محمّد بن اشعث سپرده بود، یحیی بن خالد برمکی بر او حسد برد و گفت: اگر خلافت به امین برسد، موقعیت من و فرزندانم در دستگاه خلافت از بین خواهد رفت. روزی به اشخاص مورد اعتماد خود گفت: می‌توانید مردی از آل أبی طالب را به من معرفی کنید که وضع مالی اش خوب نباشد و بتواند چیزهایی را که احتیاج دارم به من بگوید؟ علی بن اسماعیل بن جعفر بن محمّد را به او نشان دادند. یحیی برای او پول فرستاد. حضرت کاظم علیه السّلام نیز با او انس داشتند و به او کمک مالی می‌کردند و گاهی اسرار خود را کاملاً با او در میان می‌گذاشتند. یحیی بن خالد نوشت که او را بیاورند. خبر رفتن او به امام کاظم علیه السّلام رسید؛ او را خواستند و فرمودند: برادر زاده! کجا می‌خواهی بروی؟ عرض کرد: به بغداد. فرمودند: چکار داری؟ عرض کرد: قرض دارم دستم تنگ است. فرمودند: خودم قرضت را پرداخت می‌کنم و کارهایت را روبراه می‌کنم. ولی او توجهی نکرد. حضرت به او فرمودند: برادر زاده! مراقب باش فرزندان مرا یتیم نکنی، بعد امر کردند سیصد دینار و چهار هزار درهم به او بدهند. وقتی از مقابل ایشان برخاست و رفت، ابا الحسن علیه السلام به کسانی که در آن جا حضور داشتند فرمودند: به خدا قسم که بر جان من سعایت خواهد کرد و فرزندانم را یتیم می‌کند. گفتند: فدایتان شویم! با این که این چیزها را در مورد او می‌دانید، باز هم به او پول می‌دهید و کمک می‌کنید! فرمودند: پدرم از پدرانش از قول رسول الله صلی الله علیه و آله برایم نقل کرد: وقتی خویشاوندی رابطه اش را از خویشاوند دیگر قطع کند، و آن دیگری با او مجدداً رابطه ایجاد کند، خداوند رشته حیات آن خویشاوند اول را قطع می‌کند. علی بن اسماعیل رفت و پیش یحیی بن خالد رسید، یحیی اخبار موسی بن جعفر را از او بیرون کشید و به اطلاع هارون الرشید رساند و چیزهایی هم از خود اضافه کرد و به هارون گفت: از شرق و غرب برای او پول می‌آورند و چند اتاق مخصوص پول در خانه اش دارد. مدتی پیش باغستانی را به سی هزار دینار خرید و نام آن را یسیره گذاشت، وقتی پول را آماده کرد، صاحب باغ گفت: من این سکه‌ها را نمی خواهم، من فقط سکه‌های با فلان خصوصیت را می‌گیرم. او هم دستور داد آن پول را برگردانند و سی هزار دینار از همان سکه‌هایی که او خواسته بود برایش بیاورند. یحیی همه این حرف‌ها را برای رشید بازگو کرد. هارون الرشید دستور داد دویست هزار درهم بدهند و پرداخت آن را به یکی از نواحی حکومت حواله کرد، خودش استان‌های شرقی را انتخاب کرد. و پیک هایش را فرستاد تا پول را تحویل بگیرند. روزی علی بن اسماعیل وارد مستراح شد و ناگهان ناله ای سر داد و تمام روده هایش بیرون آمد و روی زمین افتاد. هر چه کردند روده هایش را برگردانند، نتوانستند و در همان حال باقی ماند. در حال جان دادن بود که پول‌ها را آوردند؛ گفت: وقتی دارم می‌میرم، این پول‌ها به چه کارم می‌آید!؟ هارون الرشید در همان سال به حج رفت و ابتدا به زیارت قبر پیغمبر صلّی الله علیه و آله رفت و عرض کرد: یا رسول الله! من به جهت کاری که می‌خواهم بکنم از تو عذر می‌خواهم؛ من می‌خواهم موسی بن جعفر را زندانی کنم، او قصد دارد بین امت تو تفرقه و خون ریزی راه بیاندازد. سپس دستور دست گیری را صادر کرد و امام را در مسجد گرفتند و پیش او آوردند و در زنجیر کردند. 📚 الغیبة شیخ طوسی: ص٢٢ 📚الارشاد شیخ مفید ص۶۴۴ .┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
◼️ به فدای آن امامی که تاوانِ گناهِ شیعیان را به جان خرید... از امام موسى بن جعفر(علیهماالسلام) نقل شده است که فرمودند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ غَضِبَ عَلَى الشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اللَّهِ بِنَفْسِی ▪️خداوند عزوجل بر شيعیان غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا من با دادن جان خودم ايشان را حفظ كردم. 📚الكافی، ج‏۱، ص۶۴۶ 🔹تاریخ اینگونه وضعیت امام(علیه السلام) را شرح می دهد که؛ لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجنِ ▪️آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. 📚مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۲ .┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ میلادی: Monday - 13 February 2023 قمری: الإثنين، 22 رجب 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹فرار ابوبکر در جنگ خیبر، 7ه-ق 📆 روزشمار: ▪️3 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️4 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ▪️5 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ▪️10 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام ▪️11 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام
سیدنالکاظم.m4a
5.02M
💠 شور حماسی شهادت امام کاظم علیه السلام  💠 از شاعـر گرانقدر گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ          ⭐️ علی حاجیان فر  ⭐️ ➖➖➖ ای باب حوائج بنی هاشم هستی به جهان مدبر و ناظم نام تو کلید حل مشکلهاست یا سیدنا الکاظم صاحب عالمینی _ واسه ما نور عینی شاهنشه ملک کاظمینی ۲ خدا منظر ، به دین یاور تو از سرتا ، به پا حیدر تویی اصل دین ، موسی بن جعفر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ( یا باب الحوائج ) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میگرده ملک دور سرت دائم شد ولایت تو بر همه لازم نام تو شفای همه‌ی درداست یا سیدنا الکاظم کظم غیض شده خاکه،پای تو بوالله که مدح تو ماورای افلاکه ۲ به پیغمبر ، تویی مظهر من الاول الی الآخر تویی اصل دین _ موسی بن جعفر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یا باب الحوائج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
با گریه،با آه دمادم می نویسند در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند اندوه را با جوهر غم می نویسند این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن از دردمندان توام درمان عطا کن بویِ دل‌انگیزِ بهارِ مَردُم ما نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما بودی همیشه در کنار مَردُم ما خیلی گره خورده است کار مَردُم ما گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج امّا تو را داریم یا باب الحوائج خوشبخت چشمی که خودش را نیل کرده آیاتِ اشک آلوده ای تنزیل کرده پای بساطت سال را تحویل کرده بیچاره آنکه روضه را تعطیل کرده مشقِ بقای خضر،درسِ حوزه ی توست آب شفای خلق،اشکِ روضه ی توست جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم شیرین تر از نام شما اسمی نداریم با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم بیماری ما زندگی منهای روضه است راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است چشم مرا تر کن زمان ربّناها لطفاً نگاهم کن میان این گداها پیچیده در هفت آسمان ها این صداها: یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار دریای رحمت!ما به موج‌ات خو گرفتیم از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد موسایِ طور غم عصایت را شکستند با زجر تو قلب رضایت را شکستند نامردها دست دعایت را شکستند زیر لگدها ساق پایت را شکستند چیزی برای تو به جز ماتم نمانده نای مناجاتی برایت هم نمانده شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد روی لبش دشنام قوم و خویش دارد با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی داغ حسن را کنج زندان می چشیدی در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا با جوهر خون نامه ات توقیع گردید اندوه تو در روضه ها توزیع گردید آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید بر تختِ‌پاره پیکرت تشییع گردید با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟! از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟! آن‌گونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟! ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟! پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست شاعر: .┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت دیوارها، نمناک از شرم حضورت دهلیزها مستند، هنگام عبورت زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت این بندها، در بند زلف دلپذیرت موسای دربندی و هارون‌ها اسیرت یوسف، که ترس از تنگی زندان ندارد مصر وجود است او، غم کنعان ندارد نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد جان جهان است او، هراس جان ندارد عاشق، دلش دریاست، حتی کنج زندان آیینه‌ی دنیاست، حتی کنج زندان ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت! هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت! زانو زدند ایوبها، در پای صبرت آقا! به این حجم از بلا، عادت ندارم باید بگویم، شاعرم، طاقت ندارم سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا! زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا! چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا! خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا! هر چند در دستان او، جام بلا بود از تشنگی، یک‌ریز یاد کربلا بود معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است فهمیده‌اند انگار یوسف بی‌گناه است بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟ پایان این قصه، گمانم اشتباه است یوسف می‌آید، روی تابوت است اما از اشک یاران، دجله، مبهوت است اما موسای ما، از طور سینا، بی‌عصا رفت این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت دردا! که با دُردانه‌ی زهرا، چه‌ها رفت تا پر کشید، اول دلش، پیش رضا رفت بی او، اگر چه عشق، مشکی‌پوش می‌شد، نور خدا بود او، مگر خاموش می‌شد؟ در بند بود و عالمی دربند اویند بسیاری از سادات، از پیوند اویند شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند هر گوشه، فرزندان دانشمند اویند وا می‌کند بر روی ما، بن‌بست‌ها را باب‌الحوائج شد، بگیرد دست‌ها را شاعر: .┄┅═══••↭••═══┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113