eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
44 عکس
30 ویدیو
116 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین السلام علیکم یا ائمة الهدی ای آسمان غربت تو بیکران بقیع باید گریست از غم تو بی امان بقیع دیگر چه انتظار ضریح است و بارگاه وقتی دریغ از تو شده سایه بان بقیع دارد نواده های امامان تو حرم امّا شده ست گنبد تو آسمان بقیع نه قبّه ای نه صحن و سرایی نه بیرقی هستی همیشه همدم ظلمی عیان بقیع ناله زدن به دور حریمت مجاز نیست حالا که خادمت شده از دشمنان بقیع مانده ست در کنار حصار ِ مزار تو درد ِسکوت گریه کن و روضه خوان بقیع تو مدفنی برای کریمی که شد شهید از کینه های همسر نامهربان بقیع تابوت تیر خورده ی او را تو دیده ای شد قامت حسین کنارش کمان بقیع دو یادگار کرب وبلا داری و شده خاک تو کربلای دگر بی گمان بقیع با روضه های باقر وسجّاد وصادقت گردیده نام کرب وبلا جاودان بقیع مانده میان غربت خاکت هنوز هم یک قبر مخفی از همه و بی نشان بقیع گردیده خادمین تو بدتر ز خار پس در باغ تو نهان شده یاس خزان بقیع تو آشنای هر شب ِ غم های حیدری اشکش به روی خاک تو بوده روان بقیع سی سال شام ماتم ودردش نشد سحر چون در میان تو شده ماهش نهان بقیع ما می شویم کارگر ساخت حرم بعد از ظهور مهدی صاحب زمان بقیع ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
|⇦•ای بهشت برین... وتوسل ویژهٔ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی محمد حسین حدادیان ⚡⚡⚡⚡⚡ "اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِيآءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعآئِمَ الاَْخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ، وَ رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ" ای بهشت برین و دارِ سلام ای زمین بقیع برتو سلام ای بقیع ای بهشت روی زمین خاکی و برتر از بهشت برین عنبری یا عبیری یا عودی هرچه هستی بهشت موعودی صَدف و پر زِ گونه گونه گُهر فرش و از بامِ عرش بالاتر چه گُهرها که زیبِ سینۀ توست چه نگین ها که درخزینۀ توست آن بزرگان که در تو پنهانند جسم خاکی یک جهان جانند هر طرف رُخ نَهاده در دلِ خاک پارۀ از تن پیمبر پاک این یکی خاک پاکِ دختر اوست پارۀ پیکر مطهر اوست ساحت قُدس حَضرت زَهراست کز جَلالت شَفیعهٔ دو سرا است پسری را که او بجان پرورد کربلا را عَلم به عالم کرد روز اسلام از آن نشد چون شب که گره زَد به معجرِ زینب دُرَّةُ التاج و تاجِ دین باشد زیبِ او یازده نِگین باشد این اِمامان که در بقیع دَرند اِفتخارات عالم بشرند سِدرَةُ المُنتهای ایمانند ترجمانِ رموز قرآنند وارِث انبیا و صِدّیقین سایه های خدا به روی زمین هر یکی شاخه ای زِ نخلۀ طور هر یکی آیه ای زِ سورۀ نور چار دُرِّ خوش آبِ یک صدف اند نور چشمانِ شَهنشه نجف اند روشنی بخش روی مِهر و مَه اند پسرانِ عزیز فاطمه اند مشکلی دارم ای بقیع عزیز ای تو ما را شَفیع رَستاخیز یاد داری شبی چو قیر سیاه نه چراغی نه پرتوی از ماه علی آورد با دو دیدۀ تر بدن پاک دُختِ پِیغمبر دیدی آیا در آن شب تاریک بازو و پهلوی وِی از نزدیک؟! راستی پَهلویش شِکسته نبود؟! بازوی او سیاه و خَسته نبود؟! زیر لبها هنوز هم‌ گله داشت؟! دستهایش هنوز آبله داشت : ریاضی یزدی *نمیشه از روضه بی بی هر موقعِ سال که باشه ساده رد شد... برا مادر گریه کنی همه بچه هاش میان تو گریه با شما شریک میشن... عرض کرد: آقاجان! برا کدوم‌ مصیبت مادرتون بلند بلند گریه کنیم؟ در و دیوار؟! کوچه؟! یا بستر؟! حضرت شروع کرد گریه کردن، فرمود:نه... برا اون‌ ساعتی گریه‌ کنید که بابام‌ غریبونه کنار قبر مادرنشست.. با پشت دستای خودش خاک‌ می ریخت رو قبر فاطمه... معمولاً کسی که میخواد عزیزش رو به خاک بسپاره حداقل دو سه تا مَحرم‌ میخواد کمکش کنن... یه نگاه کرد دید علی غریب مونده.. بچه هاش سن‌ و سالی ندارند. رو‌کرد به آسمون..خدا! به غریبی علی رحم‌ کن. میگه نگاه کردم دیدم دو تا دست آشنا از قبر بیرون آمد.بی بی رو بغل گرفت. امیرالمؤمنین سر پایین انداخت....* «ناگهان از آن بهشتِ بی نشان دستهای باغبانی شد عیان باغبانم، هست و بودم را بده یا علی! یاس کبودم را بده» *صدا زد یا رسول الله!...* شاخه ی یاست اگر بشکسته بود شرمنده ام دستهای باغبانش بسته بود *«امام صادق علیه السلام فرمود: رحمت خدا بر کسانی که برا روضه ی مادرم‌ بلند بلند گریه کنند.» سلمان میگه از دور نگاه میکردم، دیدم علی خاک به سرش می ریزه، میگه دیدم افتاد رو قبر فاطمه ..کَأَنَّ الانِ که روح‌ از بدن امیرالمؤمنین مفارقت کنه. کسی جرأت نمی کرد نزدیک‌ بره، دیدم یه دختر سه چهارساله جلو‌ اومد.گفت: کار خودمه، اومد دست‌ گذاشت رو‌شونه های بابا، منم زینب! گفت:بابا ما تازه مادر از دست دادیم و داغ دیدیم. دیگه طاقت نداریم، جونِ زینب بلند شو... از مدینه یاد گرفت داغ دیده رو چطور باید از رو‌خاک بلند کنه، کربلا جبران‌کرد. یه وقتی رسید دید حسین رو بدن علی اکبرافتاده... صدا زد: بلند شو... دست برد زیر بغل حسین‌، گفت: جَوُونا شما پسر رو ببرید، من پدر رو میارم. حالا حسین داره قدم قدم پشت بدن علی میاد، صدا زد علی ...* چشمم دگر نبیند و پایم نمی رود گم‌ کرده ام‌ پس از تو رَهِ خیمه گاه را ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
14010219eheyat-hadadian-roze.mp3
5.2M
|⇦•ای بهشت برین... و توسل ویژهٔ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس کربلایی محمدحسین حدادی ⚡⚡⚡⚡ آخرین مرحله ی عشق، همین یک سخن است: بگذارید خدا کار خودش را بکند... ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
|⇦•اسم بقیع رو‌تا میارم.... وتوسل ویژهٔ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس حاج‌محمد رضا بذری ⚡⚡⚡⚡⚡ اسم بقیع رو تا میارن دلایی که طاقت ندارن یاد حرم های بی نشون غریبونه بارون میبارن این غربت رو کی فهمیده کی جنّت رو، خاکی دیده داغش قلب و آتیش میده تنها نسیمه که روضه میخونه تو‌هوای بقیع خورشید میسوزه با هر نفس توی تب برای بقیع امون ای دل....امون‌ای دل .. عمری که غم‌ مهمونشه عرش خدا هم‌ دل خونشه اسیرِ تو‌ فریادِ سکوت خونه ی خودش زندونشه اینجا آه و شیوَن‌ ممنوع نوحه خوندن‌ اصلاً ممنوع حتی شمعِ روشن ممنوع جز آسمون و زمین که صحنو رواق نداره بقیع انگار نشسته خزون رو هرگوشه از بهارِ بقیع سهم زیارت زائر از حرمه غبار بقیع امون ای دل...امون ای دل.. درد ما دوا میشه یه روز حاجتا روا میشه یه روز با نابودی آل سعود دَرِ بقیع وا میشه یه روز میبینه اون روز و دنیا بارِگاهِ آل طاها تو مدینه میشه برپا امون ای دل ..امون‌ای دل.. ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
14010223eheyat-bazri-zamine-2.mp3
2.01M
|⇦•اسم بقیع رو‌تا میارم.... و توسل ویژهٔ ۸ شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج‌محمد رضا بذری ⚡⚡⚡⚡⚡ علامه حسن زاده آملی: "گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است..." ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
403.9K
زمزمه حضرت_مسلم علیه السلام سبک.شب آرزوها... میا کوفه آقا....... که قلبم شکسته به عشق تو کوفی دو دستم رو بسته به دیوار غربت سرم رو میذارم منم بی قرارو تو هستی قرارم منی که یه مردم توو کوچه بریدم به یاد عقیله ز دل آه کشیدم من از کوچه گردی شدم خسته ای یار چه حالی رو داره سکینه توو بازار دو تا بچه هام که غریبی مو دیدن الهی نبینن سرم رو بریدن ولی از روی تل می بینه سه ساله میگه با دلی که پر از درد وناله آهای اهل کوفه نبرّید سرش رو بذارید ببوسم یه بار حنجرش رو میگه با دل خون نچرخون بدن رو ببینید توو گودال، داداشش حسن رو ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
عجب متن قشنگی گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟ گفت به نام من گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟ گفت به یادمن گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟ گفت تنهاترازمن؟ گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟ گفت به جزمن گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم گفت حتی ازمن؟ گفتم خدایاقلبم خالیست گفت پرکن ازعشق من گفتم دست نیازدارم گفت بگیردست من گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟ گفت توکل کن به من گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم گفت نه،نزدیکترین به تو ،من گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟ گفت تلاش و به امیدمن گفتم خدایاچرا اینقدر میگويی من؟؟؟ گفت چون من ازتوهستم وتوازمن.. ⚘ ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
زمینه؛ العجل یابن الحسن.mp3
1.42M
علیه‌السلام 🔹 العَجل یابن الحسن🔹 رو خاک بقیع، با اشک می‌شینم صحن مادرمو، کی می‌شه ببینم؟ ایشالا می‌سازیم، اون حرم زیبا رو ایشالا می‌سازیم، گلدسته و صحنا رو ایشالا می‌سازیم می‌دونم تموم می‌شه، روزای درد و غم می‌شینم یه گوشه‌ای محو حرم می‌شم به روی بال نسیم، دیدنیه پرچم «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینجا زائرا، حرفایی دارن می‌دونی زیر لب، چه دعایی دارن؟ ایشالا می‌‌خونیم، از غصه‌های حیدر ایشالا می‌‌خونیم، روضه برای مادر ایشالا می‌‌خونیم توی آتیش می‌سوزه، انگار هنوزم در اینجا هر روز می‌پیچه، بوی گل پرپر می‌دونم اما میاد، منتقمش آخر «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از راه می‌رسه، غم‌خوار علی توی دست می‌گیره، ذوالفقار علی ایشالا می‌گیریم، انتقام زهرا رو ایشالا می‌گیریم، تقاص اون اشکا رو ایشالا می‌گیریم می‌شه توی مدینه،‌ قیامتی برپا رسیده وقت عبور، از کوچۀ غم‌ها فدکو پس می‌گیریم، از دشمن زهرا «اَلعَجل یابن الحسن، منتقم زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داره می‌رسه، روزای ظهور همه جا می‌پیچه، عطر سورۀ نور ایشالا می‌بینیم، اون روزای زیبا رو ایشالا می‌بینیم، اومدن آقا رو ایشالا می‌بینیم وقتی که خورشید ما، تو آسمون تابید برا پابوسش میاد، از آسمون خورشید می‌خونیم پشت سرش، اینجا نماز عید «اَلعَجل یابن الحسن، ای هستی زهرا» شاعر: ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
4_5924660411327579180.mp3
6.18M
🎤 دستی سرم بکش ای سایه ی سرم آرام جان من ، آرامش حرم از هر چه بگذریم نام تو خوشتر است آقا چگونه از خیر تو بگذرم از شوق باران میمیرم ذکر حسین جان میگیرم برای روضه های تو میمیرم برای کربلای تو میمیرم به جان تو برای تو میمیرم حسین ... جانم حسین جانم حسین جان ... لطف تو میرسد محشر به من حسین ای مهربان تر از مادر به حسین محشر که جای خود همواره میرسد مِهر تو اول و آخر به من حسین مِهر و وفاتو دوست دارم کرب و بلاتو دوست دارم همیشه آسمون لطفت آبی ای حرم تو خونه ی اربابی کار توئه که نوکرو دریابی حسین ... جانم حسین جانم حسین جان ... هر شب تو این بهشت من گریه میکنم میخنده سرنوشت من گریه میکنم هر وقت که مادرت تو جمع زائرات اسم منم نوشت من گریه میکنم گاهی به گریم میخندم مست رقیّم میخندم برای بچه های تو میمیرم تو خیمه ی عزای تو میمیرم میام پایین پای تو میمیرم حسین ... جانم حسین جانم حسین جان ... شاعر : ✍ ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
نه ضریحی , نه رواقی و نه سقاخانه ای چشم ها اینجا نمی بینند جز ویرانه ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری پیدا نخواهد کرد آب و دانه ی سنگ اگر باشد در اینجا آب خواهد شد دلش کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه ای چشم هایش ساغر خون دلش شد هر کسی بی صداکرده ست نذرخاک ها پیمانه ای روضه خواندن,گریه کردن, فاتحه ممنوع شد پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه ای روز و شب گرم طواف قبله های خاکی اند با دوچشم کاسه ی خون دسته ی پروانه ای کافران مامور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بت بیگانه ای عاقبت یک روز خواهد ساخت روی این قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه ای ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
تصور می کنم یک گنبد زرد طلایی را رواق و صحن و ایوان شلوغِ با صفایی را تصور می کنم باب الحسن را صحن قاسم را کبوترهای جلد چهار قبر اِنَّمایی را و سقاخانه ای که شعبه ای از نهر کوثر هست و بارانی که می خواند سرود آشنایی را تصور می کنم آئینه کاری های ایوان را و چشمانی که دارد در خودش شوق گدایی را تصور می کنم یک پنجره فولاد و دستی که به آغوشش کشیده قفل های بی نوایی را تصور می کنم صادق ترین رویای صادق را بهشتی که نسیمش می دهد بوی خدایی را بقیعی می کشم در خاطرم که می رسد روزی به صحنش می کشد صدها هزاران کربلایی را ‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂 روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید . حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت . همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند. حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. حاکم گفت:بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟ یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی. فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط و من و توست که فرق دارد.... از بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بی نهایت و است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات داشته باش