eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
42 عکس
28 ویدیو
114 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ مقتل طفلان حضرت زينب (س) 🔶 عون بن عبدالله بن جعفر 🔶 محمدبن عبدالله بن جعفر برخی گفته‌اند هر دو فرزندان حضرت زینب سلام‌الله علیها بوده‌اند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیح‌تر، مادر عون، حضرت زينب عليها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بني بكر بن وائل است. روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند. روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آن‌ها را آماده شهادت ساخت. سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمی‌داد. سیدالشهدا علیه‌السلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند. سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد. عون این‌گونه رجز می‌خواند: ان تنكروني فانا ابن جعفر شهيد صدق في‌الجنان ازهر يطير فيها بجناح اخضر كفي بهذا شرفا في‌المحشر و محمد نیز چنین رجز خواند: اشكو الي الله من العدوان فعال قوم في الردي عميان قد بدلوا معالم القرآن و محكم التنزيل و التبيان و اظهروا الكفر مع الطغيان ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ده نفر را كشت، توسط عامر بن نهشل تيمي ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو می‌پیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و هجده پياده توسط عبدالله بن قطبه طايي شهید شد. امام حسین علیه‌السلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده می‌شد، آن‌ها را به سوی خیمه آورد. برخی گفته‌اند زنان به استقبال جنازه‌های آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمی‌شد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بی‌تابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیه‌السلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بی‌جواب بماند. 👈 منابع: نفس‌المهموم/ حاج شیخ عباس قمی الوقایع و الحوادث ج 3/ محمدباقر ملبوبی تذکره‌الشهدا/ ملاحبیب کاشانی سلام الله علیها ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
شب چهارم واحد ریز موضوع اصحاب اباعبدالله سلام الله علیهم سلام حق به عابس و به زهیر به جون وهانی و به حر و بریر به کل اعوان حسین غریب به جابرو سعید وسیف و حبیب درود مرحله به مرحله بر هرکی که باحسین یک دله و سلام ما به روح حنظله و لعن خدا به شمرو حرمله و به هرکی که داره عداوت هزاران هزاران ولعنت لعنه الله علی من عاداک یاحسین نگاه به اصل سرنوشت می کنه نیکی و وارد سرشت می کنه حسین اگه بخواد، اراده کنه کل جهنم وبهشت می کنه اگه به دام عشق اون اسیری بدون اسیر نیستی وامیری حسین اگه جلوه کنه به دلت😭 هیچ جوره از دره خونش نمی ری حسینه صراط هدایت مسیر سریع سعادت رحمه الله علی من ناداک یاحسین چه کاری بازهیر می کنه حسین عاقبت وبه خیر می کنه حسین دل اسیره دنیا که نمی دونه داره کجاها سیر می کنه حسین هستی ما از صدقه سرشه جن وملک جیره خوردرشه اگه سری توی سرادارم از کرامت نگاه مادرشه امیرم اسیرحسینم غنی ام فقیر حسینم غفرالله لکل من والاک یاحسین سعید پیغمبری ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
AUD-20220724-WA0031.mp3
6.34M
◾دشتی حضرت حُر◾ ☑️ 📝 🎤 الا مولا حسین عبد توهستم اگر چه راه را من بر تو بستم ببخشا از کَرَم جُرم و گناهم پشیمانم ببین ناله وُ آهم به صحرا سرنهم صحرا کویره دعا کن حُر از این خجلت بمیره من از اصغر وُ اکبر عُذر خواهم قبولم کن حسین من رو سیاهم من از روی گُلانت آب بستم و لیکن قلب زینب را شکستم حسین جان رحمی بر این بینوا کن دمِ آخر نظر بر رو سیاه کن بِراهت عاقبت من هم شهیدم به فردای قیامت رو سفیدم خوشا روزی که گردم پاره پیکر رهِ مولای خود من می نهم سر بگو(هستی)که حُر گشته پشیمان بخوان(پرویزی)از بهرِ شهیدان ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
AUD-20220724-WA0033.mp3
3.76M
◾نوحه تند حضرت حُر◾ ☑️ 📝 🎤 یا سیدی یا مولا(۲) سبطِ رسول خدا تو هستی تکیه گاهم قبول نما توبه ام ببین که بی پناهم یا سیدی یا مولا(۲) نگاه بکن به حالم ردم نکن امامم رسیدم آسِتانت جواب بده سلامم یا سیدی یا مولا(۲) اگر چه من گنه کار هستم حُرِ پشیمان به جانِ مادر خود زِ من تو رو مگردان یا سیدی یا مولا(۲) دعای رو سیاه را مولا بکن اجابت خدا کند نصیبم آخر شود شهادت یا سیدی یا مولا(۲) اگر چه من سوزوندم دلهای بچه هاتو ولی نگیر تو از من یه لحظه اون نگاتو یا سیدی یا مولا(۲) تو شاه عالمینی منم که غرق عُصیان حسین تو دست من را بگیر زِ راه احسان یا سیدی یا مولا(۲) ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
AUD-20220724-WA0034.mp3
3.59M
◾نوحه شور حضرت حُر◾ ☑️ 📝 🎤 جواب👈🏻ابی عبدالله من آمدم غرقِ خطا ابی عبدالله با کوله باری از گناه ابی عبدالله مولا به من نظر نما ابی عبدالله به روی تو بستم راه ابی عبدالله من حُرم و رویم سیاه ابی عبدالله شکسته ام قلب تو را ابی عبدالله شرمنده ام یا مولا ابی عبدالله بگویم من با صد نوا ابی عبدالله شوم به راه تو فدا ابی عبدالله به سرزمین نینوا ابی عبدالله توبه ی من قبول نما ابی عبدالله نامه ی من کن امضاء ابی عبدالله به بینوا بده نوا ابی عبدالله ای مظهر عفو خدا ابی عبدالله من حُرِ بی مهر و وفا ابی عبدالله من کرده ام بر تو جفا ابی عبدالله ای وای از این همه بلا ابی عبدالله برای من بکن دعا ابی عبدالله تو شافع روز جزا ابی عبدالله تویی طبیب درد ما ابی عبدالله ما را رسان به کربلا ابی عبدالله ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
AUD-20220724-WA0032.mp3
6.36M
◾نوحه سنگین حضرت حُر◾ ☑️ 📝 🎤 حُرِ پشیمانِ توأم(ای حسین جانم)۲ بر آسِتانت آمدم سر دهم راهت توکن قبول این بنده راسوی درگاهت بخشامرا مولاحسین این خطایم را داری زِ روی معرفت تو هوایم را حُرِ پشیمانِ توأم(ای حسین جانم)۲ بیمارِعشقت من شدم ای طبیب من چون روسیه من آمدم ای حبیب من توجان زهرا مادرت کن نظر بر من درکربلا هستی حسین تو سِپر بر من حُرِ پشیمان توأم(ای حسین جانم)۲ با اشکِ توبه آمدم تو ببین حالم بشکسته چون مرغ چمن هم پَروبالم منکه خجالت میکشم از رخ زینب امن یجیب جاری شد ذکر من بر لب حُرِ پشیمان توأم(ای حسین جانم)۲ جانم فدایت میکنم ای گُل زهرا من روی پیمان خودم تا صفِ عُقبا با جُرم و عُصیان آمدم دیده خونبارم کُشته بِراهت میشوم چون خطا کارم حُرِ پشیمانِ توأم(ای حسین جانم)۲ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
1397-06-22 (4).mp3
5.78M
‍ 🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین شب چهارم محرم الحرام ابناالزینب سلام الله علیها 🏴بند اول گیره یه عده نانجیب افتادی خواهرت بمیره هدیه هامو قبول کنی داداشی جای دور نمیره دو تا دلاوره رشید جنگاور و رزم آورن از نسل پاک جعفرو شاگرد رزم حیدرن عون و محمدم فدات (داداشم)۳ دسته گلام نذر چشات (داداشم)۳ بذار که جون بدن برات (داداشم)۳ نکن امیدم ناامید میخوام که باشم رو سفید بذار بشم مادر شهید (داداش حسین_داداش حسین) 🏴بند دوم دستمو رد نکن داداش نذار قسم بدم به مادر بزرگشون کردم بشن فدای کربلات برادر برید کناره داییتون یاریش کنید تنها شده برید به جای باباتون که نوبت بابا شده برید نشون بدید دایی (غریب نیست)۳ برید نشون بدید که بی (حبیب نیست)۳ دایی خجالت بکشه (عجیب نیست)۳ منتظرم تو خیمه ها دسته گلای کربلا خدا نگهدار شما (داداش حسین_داداش حسین) 📅شب چهارم محرم الحرام ۱۳۹۷_۱۴۴۰ 🎤با نوای زیبا و دلنشین کربلایی جواد مقدم 🎪هیئت درب شازده شیراز ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
در مقام بندگی فوق تصوّر باورش غرق در ذات خداوند است از پا تاسرش طبق دستور خدا آداب دارد محضرش می نشیند مادر عباس پای منبرش نام او زینب شده از سوی حیِّ داورش صف کشیده می رسد این حیدر زهرا نشان تا دهد آداب سر هدیه نمودن را نشان در دوستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان وَه بنازم بر امیرِ عشق و این سرلشگرش خود حمائل کرد شمشیری به روی دوششان وعده ی دیدار مادر داد بر آغوششان من نمی دانم چه سری گفت او در گوششان کرد از جام شهادت واله و مدهوششان مرتضی در قالب زن بود روز آخرش تا به خرگاه سپه سالار عاشورا رسید قامت رعنای دلبر پیش پایش قد کشید از نفیر عصمت الهی به روح دل دمید رشته ی هرچه محبت بود، از طفلان برید کرد امر عاشقی بر آن امیر و رهبرش گفت می دانم کم است اما تو دست رد نزن در کنار گوش تو آهسته گویم این سخن گفته ای توبارها درد اسارات را به من در تن این دو نیفتد جانِ من درد حسن شد سپید از خاطرات کوچه موهای سرش گر که خواهی رزم زینب بنگری اینان نگر حاصل شیر محبت را به جسم و جان نگر حیدر و جعفر به دو آیینه تابان نگر عالمی را در پی گیسویشان حیران نگر این غریب کربلا و هدیه های خواهرش گفت یا ابناء زینب آبرو داری کنید تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید از ابوفاضل مدد گیریدو سالاری کنید من زَنَم اما شما باید علمداری کنید جانتان قربان یک تاری ز موی اکبرش هستیش تا راهی میدان عاشورا نمود هرچه مجنون بود مست ساغر لیلا نمود لشگری را با دو رزمنده عجب رسوا نمود خود به خیمه رفت و بر امدادشان آوا نمود دستی از دل بر دعا ،دستی دگر بر معجرش مو پریشان بین خیمه ذکر یا حیدر گرفت بر قبول هدیه هایش دامن مادر گرفت هر دودست مستجابش را به روی سر گرفت تا خبر از کودکانش با دوچشم تر گرفت دیده آورده حسین دو یار خونین پیکرش بر سر دوش حبیبش کعبه ی آمال او چون همای پر شکسته خون چکد از بال و تا که دید آن انکسار چهره و احوال او از حرم بیرون نیامد بهر استقبال او این اصول عاشقی آموخته از مادرش 👉 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی با یل ام البنین بودند در دور و برش مریم و آسیه را دیدم که می آموختند با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست عصمت الله است این آیینه نام دیگرش حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست ارث برده این عقیله حجب را از مادرش حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش 👉 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷🇮🇷 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه👇👇 انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
من آقای مداح نیستم!! ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضه‌ی عمه می‌خواندم!😔 اینطور رسم است که روضه‌خوان‌ها هر شبِ محرم، روضه‌ی یکی از شهدا را بخوانند. من هم می‌خواندم، اما به سَبکِ خودم!😔 مثلا شبِ اول که روضه‌ی مسلم، باب است، از آنجایی می‌خواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهم‌آور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند می‌روند!! هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیده‌ها که به همین راحتی حسین را رها می‌کنند...😔 هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همه‌شان هم که بروند، خودم هستم...😭 بعد هم دوید سمتِ خیامِ بی‌بی‌ها، آرامشان کرد، دل‌داریشان داد،😭 نگذاشت یک وقت بترسند... 😭 باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زن‌ها و بچه‌ها...!! هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ... یا مثلا شبِ چهارم که روضه‌ی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پرده‌ی کجاوه‌ها را انداخت تا یک وقت این زن‌ها و بچه‌ها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچه‌ها را مشغول بازی کرد، زن‌ها را گرمِ تسبیح... همان روز، بینِ خیمه‌ها آنقدر دوید و آنقدر به دانه‌دانه‌شان سر زد و به تک‌تک‌شان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد...😭 یا مثلا وقتی قرار بود روضه‌ی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد! 😭 برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتل‌ها حسین را بلند کرد و به خیمه‌گاه رساند... 😭 اما نوبت به دو آقازاد‌ی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمه‌گاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمه‌گاه بیرون نیامد، می‌خواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند..😭 در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همه‌ی روضه‌ها را به زینب گره می‌زدم... 😭 آنقدر از زینب می‌خواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم... 😭 بعد تازه آن وقت روضه‌ی اصلی را رو می‌کردم... حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد... !! حالا تازه دویدن‌هایش شروع شده... اول باید یک دور همه‌ی بچه‌ها و زن‌ها را فرار بدهد...!! یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد... یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند... در تمام این دویدن‌ها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد... 😭 بعدِ غارتِ خیمه‌گاه، باز دویدن‌های بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچه‌ها را پیدا کند...😭 بچه‌ها را بشمارد و هی توی شماردن‌ها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچه‌ها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شده‌ها را پیدا کند...😭 بعد باز دور بعدیِ دویدن‌هایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زن‌ها و بچه‌ها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد.... 😭 تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود... از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدن‌های زینب شروع شد! زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچه‌ای از آن بالا پایین نیفتد..😭. تا یک وقت، سری از بالای نیزه‌ها فرونیفتد... من آقای مداح نیستم ولی اگر بودم تمام این ده شب، روضه‌ی دویدن‌های زینب را می‌خواندم... 😭😭😭 آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضه‌ها از همه جا جمع می‌شد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضه‌های زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکی که با خوندن این چند سطر به چشم کسی بیاد، تقدیم به پدر و مادرم که همه چیزم و بطور خاص محبت اهل‌بیت رو مدیونشون هستم.
| | رقیھ[س] یعنی : سه‌سالهـ باشی و پــــدر برای دیدنت با ســــر بهـ خرابهـ بیاید !😔💔 الحسین💔 همون دختری کهـ . . چند لحظهـ ای میشهـ کهـ از باباش جداش کردن . .💔 گفت : بابا عمو عباسم کجاست ؟! ببینید چقدر سرم داد زدن منو دعوا کردن😭 بابا دخترِ بی‌ادبی مسخرھ می‌کرد منو عمه هر بار کهـ با گریهـ بغلم کرد یادِ آن صورت نیلۍ شدھ ی‌ مادرش می‌کرد بابا جونم . . جنگ من یک بهـ هزار است خدا رحم کند . . 😭💔 کفِ پاهایم پر خار است خـدا رحم کند . . 💔 سپرش تا بهـ سرم خورد سـرم درد گرفت 😭 زد بهـ بازوی منو بال و پرم درد گرفـت . . بهـ تو حرف بدی زد جگرم درد گرفت . . 💔😭 بابایی میگم چرا امشب ماھ نمی‌تابهـ . . خیمهـ ها خیلی تاریک و سرده . . این بدنم کبود شدھ با تازیانهـ 😭 چقدر شبیهـِ مادرت فاطمهـ شدھ . . پھلو و بازوش هم شکست سیلۍ و تازیانه هم خورد . . قرار بود امروز باباش بیاد نمیدونست کهـ بابا بدون سرِ . . 😭😭 سر رو کهـ دید تاب نیاورد یهو دیدن صداش نمی‌یاد 😭💔 بعضیا گفتن شاید خوابیدھ . . آخ بابا . .💔 دل تو دلش نبود منتظر بود بابا بیاد برھ رو پاش بشینهـ . .💔 یهـ روسرےِ نو هم از سکینهـ گرفتهـ بود تا بابا میاد زیبا باشهـ 😭😭💔 آخهـ میخواست موهاے سوختش رو بابا نبینهـ 😭 هی موهاش رو میبرد لای روسرے . .😭 وای خدا وای💔 زخـمِ پاهاشو میپوشونهـ یهـ دست بهـ پھلو هاش میگیره💔 ولی بابا . . ولی بابا . . 💔😭 بابا دیگهـ نمیتونست رقیه کوچولو رو تماشا کنهـ 😭 نمیتونست ببینهـ دخترش برای اومدنش چقدر مقدمهـ چیده بود . .💔 اومد و دخترکش رو با خودش برد . . اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ🖤💔 سخت‌است‌وقتےروضہ‌وصف‌دخترے‌باشد...💔 حالاتصور‌ڪن‌بہ‌دستش‌هم‌سرے‌باشد...🖤 حالا‌تصور‌ڪن‌ڪہ‌آن‌سر، ماھ‌خون‌رنگے‌‌درهالہ‌اے‌ا‌گیسویے‌خاڪسترےباشد...💔 واااای...😭🖤 دختر‌دلش‌پر‌مے‌ڪشد‌باباڪہ‌میآید...😔💔 موهاے‌شانہ‌ڪردھ‌اش‌در‌‌معجرے‌باشد...🖤 بابا ببین روسرے‌ مو بابا . . بابا . . بابا . . نویسندھ : م.جعفرے